دلمه
(گفت و شنود)
گفتم : مگر خاتمی 8 سال ؟ نبود رئیس جمهور رهبردجال
کنون از خامنه ای هست سئوال ، در این موردچیست
نظر این رمال ؟
گفت : از لپه بدش می آمد یارو ، درمهمونی
دلمه بهش داد یه هالو
یارو جواب داد که فکر کردی تو ،نمی فهم ،گر
تن لپه بکنی پالتو
گفت: سايت كلمه وابسته به سران فتنه كه از اروپا بارگزاري مي شود
به نقل از خاتمي نوشته است«اگر صحنه را خالي كنيم، ظالمان عرصه را پر مي كنند»!
گفتم: مگر خاتمي جديدا هم با جرج سوروس، سرمايه دار يهودي آمريكايي تماس داشته است؟ چون توصيه سوروس به سران فتنه اين بود كه بايد در صحنه باشند تا بتوانند حضور مسلمانان انقلابي را تضعيف كنند!
گفت: يعني خاتمي خيال مي كند كه اگر در توصيه هاي ديكته شده جرج سوروس جاي عبارت «مسلمانان انقلابي» را با كلمه «ظالمان» عوض كند، كسي متوجه نمي شود كه ايشان از كجا دستور مي گيرد؟! و توصيه هاي چه كسي را تكرار مي كند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! يارو از لپه بدش مي آمد، رفيقش در يك مهماني دلمه بادمجان برايش آورد. وقتي بادمجان را كنار زد و لپه درون دلمه را ديد با عصبانيت به رفيقش گفت؛ خيال كردي اگر پالتو تنش كني نمي شناسمش!
گفتم: مگر خاتمي جديدا هم با جرج سوروس، سرمايه دار يهودي آمريكايي تماس داشته است؟ چون توصيه سوروس به سران فتنه اين بود كه بايد در صحنه باشند تا بتوانند حضور مسلمانان انقلابي را تضعيف كنند!
گفت: يعني خاتمي خيال مي كند كه اگر در توصيه هاي ديكته شده جرج سوروس جاي عبارت «مسلمانان انقلابي» را با كلمه «ظالمان» عوض كند، كسي متوجه نمي شود كه ايشان از كجا دستور مي گيرد؟! و توصيه هاي چه كسي را تكرار مي كند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! يارو از لپه بدش مي آمد، رفيقش در يك مهماني دلمه بادمجان برايش آورد. وقتي بادمجان را كنار زد و لپه درون دلمه را ديد با عصبانيت به رفيقش گفت؛ خيال كردي اگر پالتو تنش كني نمي شناسمش!
گفت
: سربازجو ی منفور در اثر پر کاری ، دور
خودش می چرخه مثل اسب عساری
گاهی چون در سربالایی 2 یابوی گاری ، گاز میگیره ،جفتک
میزنه تا رهبرکنه یاری
گفتم : چرا سربازجو بهر سو میبره باری؟تا اینگونه
به فلاک بیافته و خواری؟
گفت : سربازجو بشدت شده حیران، از نامز دشدن خاتمی شده نگران
میگه خاتمی بدستور جورج سوروس ، نباید صحنه را ترک کنه این جاسوس
گفتم : مگر خاتمی 8 سال ؟ نبود رئیس جمهور رهبردجال
کنون از خامنه ای هست سئوال ، در این موردچیست نظر این
رمال ؟
گفت : از لپه بدش می آمد یارو ، درمهمونی دلمه بهش داد یه هالو
یارو جواب داد که فکر کردی تو ،نمی فهم ،گر تن لپه بکنی
پالتو
