دو گزارش از چگونگی
اوضاع امنیت در کشور. 22 دی - 92
دو گزارش از چگونگی اوضاع امنیت در کشور
ی که رهبر ومسئولانش مدعی اند ایران امن ترین کشور جهان و قدرت برتر منطقه است .البته این دو مورد مشتی
از خروارهاست که هرروز در حال گسترش است
جوان ۲۴ ساله اي که مادرزنش را با شليک
گلوله کشته بود، پس از حدود دو سال فرار در چنگ قانون گرفتار شد و به ارتکاب جنايت
اعتراف کرد. به گزارش
خراسان، مأموران پليس آگاهي جيرفت که در پي دستگيري متهم به قتل فراري بودند، به
سرنخ هايي دست يافتند که نشان مي داد جوان ۲۴ ساله پس از حدود ۲ سال فرار از چنگ
قانون به مشهد گريخته است. بنابراين
آنان با گرفتن نيابت قضايي به مشهد عزيمت کردند و پرونده جنايي را به «قاضي موحدي
راد» (قاضي ويژه قتل عمد مشهد) تحويل دادند. مقام قضايي پس از مطالعه پرونده، به کارآگاهان
پليس آگاهي خراسان رضوي دستور داد تا با استفاده از شگردهاي پليسي براي دستگيري
متهم به قتل اقدام کنند.اين گزارش
حاکي است: کارآگاهان پس از ردزني مخفيگاه متهم، دريافتند که او از حدود ۲ روز قبل
وارد مشهد شده است؛ بنابراين وي در يک عمليات غافلگيرانه دستگير و به اداره جنايي
پليس آگاهي هدايت شد. جوان ۲۴
ساله که ديگر چاره اي جز بيان حقيقت نداشت لب به اعتراف گشود و گفت: حدود ۲ سال
قبل با همسرم مشاجره کرديم. اختلافات ما به خاطر دخالت هاي مادرزنم شدت مي گرفت تا
اينکه همسرم با حالت قهر از منزل خارج شد و به خانه مادرش رفت اما هنوز چند روز از
اين ماجرا نگذشته بود که ديدم مادرزنم يک دستگاه کاميون کرايه کرده است و براي
بردن لوازم دخترش به در منزل ما آمده است. من که با ديدن اين وضعيت عصباني شده
بودم با او به مشاجره لفظي پرداختم. در همين حال پدر و مادر من هم آمدند تا شايد
مادرزنم کوتاه بيايد و بگذارد ما زندگي کنيم ولي او فقط حرف خودش را مي زد. من که
ديگر تحمل نداشتم، سوار موتورسيکلت شدم و نزد يکي از دوستانم رفتم از او يک قبضه
سلاح جنگي کلاشينکف گرفتم و دوباره به منزل برگشتم. متهم اين پرونده جنايي ادامه داد: من که ديگر
از شدت خشم دستانم مي لرزيد، لوله اسلحه را به طرف مادرزنم گرفتم و گفتم اگر اين
کار را بکني شليک مي کنم ولي او خطاب به من گفت تو عرضه اين کارها را نداري! با
شنيدن اين جمله اولين گلوله را شليک کردم که به پهلوي سمت چپش اصابت کرد وقتي روي
زمين افتاد گلوله ديگري نيز به انتهاي ستون فقرات و نزديک گردنش زدم و بلافاصله از
محل متواري شدم. از آن روز به بعد به طور مخفيانه زندگي مي کردم تا اينکه دو روز
قبل به مشهد آمدم تا مأموران نتوانند مرا پيدا کنند. اين گزارش حاکي است: در پي اعترافات متهم به
قتل 24 ساله، وي با دستور قاضي موحدي راد، تحويل کارآگاهان جيرفت شد تا مراحل
رسيدگي به پرونده وي در محل ارتکاب جرم طي شود.
جوانی که متهم است دایی و زنداییاش را با واردآوردن ضربات چاقو به
قتل رسانده است وقتی با درخواست قصاص مواجه شد قتل را انکار کرد.به گزارش خبرنگار ما، نماینده دادستان تهران در
ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به
ریاست قاضی اصغرزاده برگزار شد، گفت: متهم که جواد نام دارد مهر سال گذشته با ورود
به خانه داییاش او و همسرش را به قتل رسانده است. جواد صبح روز 21 مهر سال گذشته
بعد از اینکه مسافران خود را در ترمینال شرق پیاده کرد بهسمت خانه داییاش رضا که
در همان نزدیکی بود رفت و زنداییاش از او استقبال کرد. بعد از ورود جواد به خانه، رضا درباره اختلاف
قدیمی که با خواهرش یعنی مادر جواد داشت با او صحبت کرد این موضوع مورد اعتراض
همسرش قدسی قرار گرفت. قدسی از شوهرش خواست تا درباره خواهرش بد صحبت نکند. در این
میان جواد که از گفتههای داییاش بهشدت ناراحت شده بود به بهانه اینکه قصد دارد
در مورد اختلاف قدیمی با او صحبت کند رضا را به اتاق کشاند و او را بعد از بحث و
درگیری لفظی با ضربات چاقو زخمی کرد و سپس هنگام فرار نیز همسرداییاش را مورد
اصابت ضربات چاقو قرار داد و به قتل رساند. نماینده دادستان تهران درباره علت ظن ماموران به
جواد گفت: وقتی به پلیس خبر دادند دونفر در خانهای در شرق تهران زخمی شده،
ماموران به محل رفتند و متوجه شدند قدسی جانش را از دست داده اما شوهرش هنوز زنده
است رضا در همان لحظه اول که ماموران را دید، نام جواد را چندینبار تکرار کرد و
بعد به کما رفت. رضا نیز روز بعد از حادثه در بیمارستان جان خود را از دست داد.
جواد بعد از بازداشت ابتدا قتل را انکار کرد اما در بازجوییهای بعدی اتهام را
قبول کرد و ضمن توضیح جزییات اعلام کرد بهخاطر فحاشیهای داییاش نسبت به مادرش
از او عصبانی شد و با ضربات چاقو او را به قتل رساند و همه ضربات را هم به نقاط
حساس بدن مقتولان زد. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده بهعنوان نماینده
دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم. در ادامه اولیایدم مقتولان
در جایگاه حاضر شدند و برای هر دو قتل درخواست صدور حکم قصاص کردند.سپس به دستور رییس دادگاه متهم در جایگاه حاضر شد
او اتهام دو فقره قتل را رد کرد و گفت: من در جریان نیستم چه کسی آنها را کشته است.
اینکه داییام با مادرم اختلاف داشت به من ربطی نداشت و من اصلا در جریان آن نبودم
و دخالتی هم در مشکلی که آنها با هم داشتند، نمیکردم. من نمیدانم آنها چرا من را
متهم کردهاند. زمانی که بازداشتم کردند گفتم قتلها که کار من نبود اما وضعیتی
فراهم شد که مجبور شدم اعتراف و جزییات را آنطور که ماموران گفته بودند بیان کنم.متهم در پاسخ به این سوال که اگر او نقشی در قتلها
نداشت به چه دلیلی داییاش رضا باید به محض دیدن ماموران نام او را به زبان میآورد،
گفت: نمیدانم چرا این کار را کرد. شاید آخرین نفری که دیده من بودم و به همین
خاطر هم اسم من را به زبان آورد اما تاکید میکنم من هیچ نقشی در قتلها نداشتم و
موضوع به من مربوط نمیشود.سپس وکیلمدافع متهم در جایگاه حاضر شد و دفاعیات
خود را مطرح کرد. در پایان آخرین گفتههای متهم از سوی قضات در جلسه رسیدگی شنیده
شد و بعد از پایان جلسه رسیدگی قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند