روزی نامه ی حکومتی جمهوری 4 شنبه 21 خرداد ماه سال 1393
نقد
و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی
جمهوری " دولت عراق را تنها نگذاريد "
چرا هرگز
گفته نمی شود با چه دسیسه وتوطئه وسناریو سازی بستر تهاجم واشغال نظامی عراق انجام
شد ؟ یااینکه نقش جاسوس چند جانبه احمد چلبی چه بود وچه رابطه ای با حاکمان رژیم ولایت
فقیه نامشروع داشت؟ مهمتراینکه نقش توطئه وتهدیدآمیز دستگاه تبلیغات رژیم ضد بشری
نا مشروع ولایت فقیه در اشغال عراق چه بود؟
یا اینکه مگر
فراموش شده است که چگونه آیت الله جک استراو وزیرامور خارجه دولت فخیمه انگلیس مدت
کوتاهی قبل از اشغال نظامی افغانستان وعراق وارد تهران می شد تا پس ازمشاوره با همتا و سایر مسئولان رده بالای رژیم ضد بشری
فاشیسی دینی تفاهم کامل همکاری انجام گیرد.
به ویژه اینکه پس از اشغال نظامی افغانستان
رفسنجانی وارد صحنه شد و در خطبه ی نماز جمعه ی خود در تهران خطاب به بوش
رئیس جمهور وقت آمریکا گفت وی می داند اگر چنانچه همکاری ما نبود هنوز در
افغانستان طالبان بر سر قدرت بود.
البته
مشابه ی همین همکاری در اشغال نظامی عراق تکرار شد وباز رفسنجانی در چندین خطبه نماز جمعه تهران
خود تهدید کرد اگر چنانچه هرچه زود تر ارتش آمریکا عراق را ترک نکند عراق ویتنامی
دیگر یا ویتنامیزه خواهد شد ومردم آمریکا باید جسدو مجروح تحویل بگیرند. چون هدف با یک تیر چند هدف زدن بود . برای اینکه اگر جزو هدف
اصلی همکاری با اشغالگران نظامی عراق ساقط کردن صدام حسین بود .هدف مهم بعدی خلع سلاح کردن
سازمان مخالف مجاهدین بود و بالاخره چشم انداز نهایی اشغال عراق بود .
بهمین
دلیل پس از اشغال نظامی عراق حضور ونفوذ
پاسداران وعوامل نفوذی خامنه ای وپاسداران
در این کشور شروع شد .سپس آدم ربایی اتباع کشورهای خارجی وترور و تشکیل خانه های
امن و زندان و ربودن مخالفین عراقی و شکنجه ومثله وگردن زدن شان ادامه یافت که زیر چتر اعضای القاعده دنبال می شد.
آنگاه
تهدید وکشتن ومجروح کردن نظامیان آمریکایی در دستور کار قرار گرفت که همراه با تهدید
اخراج نظامیان آمریکاییان از عراق پیگیری شد که در نهایت منتهی به ترک نظامیان
آمریکاییان از عراق شد تا که در ادامه عراق
دربست به اشغال نظامی پاسداران و سپاه قدس از طریق نوری مالکی مزدور دست نشانده در
آمد وتبدیل به حیاط خلوت جاکمان تهران شد
. مهمتر اینکه عراق تبدیل به کانون ترور و
بحران و ارتجاع به منطقه گردید چون هدف تشکیل هلال شیعی از عراق وفرات تا اردن ولبنان بوده است . برای
همین لبنان درگیر جنگ 33 روزه با اسراییل شد . سپس حماس وجهاد اسلامی فلسطین دست
ساز حاکمان ایران تشویق و ترغیب به پرتاب موشک وراکت بسوی اسراییل شدند تا دوجنگ 8 و22 روزه راه اندازی شد .
درادامه قاسم سلیمانی فرمانده ی سپاه قدس
تجربه ی شخم زدن عراق را در سوریه کلید زد
که به شرایط کنونی موکول شده است وادامه اش به عراق رسیده است .
ولی
سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسأله
وانکار کردن واقعیات با شیوه ی آی
دزد کردن نماینده ی دلسوز ملت عراق ومدافع منافع ملی این کشور شده و طلبکاران هوارزده
است باید کاری کرد که تهاجم تروریستی داعش
به چند استان عراق و تصرف تعدادي از شهرها و
تهديدهائي كه متوجه اماكن مقدسه سامرا و كربلا از ناحيه اين گروه تروريستي شده،
واقعهاي جدي است كه اگر با آن مقابله سريع نشود، كل منطقه در معرض خطر قرار خواهد
گرفت. یعنی انگار نه انگار که سپاه قدس در عراق حضور دارد ونوری مالکی زدور
ودست نشانده آلت فعل بیت جماران است که عامل اصلی ناامنی وبیثباتی وجنگ فرقه ای در
عراق می باشد.
عجیب تر اینکه سرمقاله نویس با آدرس غلط دادن برای تبرئه نقش پاسداران به
خصوص سپاه قدس درعوض حزب بعث عراق را متهم
کرده است .چون مدعی شده است در عراق، ارادهاي جدي براي پاكسازي كشور از باقيمانده
بعثيها وجود نداشت. بعضي دولتها حتي با بعثيها همراهي كردند و بعضي ديگر نيز
مماشات با آنها را بر برخورد قاطع و جدي ترجيح دادند. بعثيها از اين فرصت حداكثر
بهرهبرداري را به عمل آوردند و زمينه را براي معارضه جدي با دولت قانوني فراهم ساختند.
امروز، نام و عنوان "داعش" پوششي است براي بعثيهائي كه با استفاده از
فرصت 12 سال گذشته توانستند خود را بازسازي و سازماندهي كنند و به جنگ دولت قانوني
بيايند. داعش، كه خود را مدعي حاكميت در عراق و شام ميداند، در ابتداي تأسيس فقط
مدعي حكومت عراق بود، زيرا مؤسس آن بعثيها بودند. ناكاميهاي اوليه اين گروه در
عراق موجب شد در سوريه فعال شود و بعد از آنكه ارتش سوريه توانست اين گروه
تروريستي را ناكام نمايد، فشار اصلي خود را اكنون بر روي عراق متمركز كرده است.
بدين ترتيب، اكنون مسئولين عراقي تاوان مسامحه در برابر بعثيها و عدم قاطعيت در
پاكسازي كشور خود از اين عناصر سفاك را پس ميدهند"
"تهاجم تروريستهاي "داعش" به چند
استان عراق و تصرف تعدادي از شهرها و تهديدهائي كه متوجه اماكن مقدسه سامرا و
كربلا از ناحيه اين گروه تروريستي شده، واقعهاي جدي است كه اگر با آن مقابله سريع
نشود، كل منطقه در معرض خطر قرار خواهد گرفت. اين تهاجم كه از صبح ديروز شروع شد، با توجه به تركيب مهاجمان، ساز و برگهائي كه
در اختيار آنان قرار دارد و طرحي كه براساس آن عمل ميكنند، نشان ميدهد كه با
حمايت و هدايت دولتهاي خارجي صورت گرفته است. اين واقعيت تلخ را بايد به معناي
حمايت بعضي دولتها از تروريسم دانست، دولتهائي كه در اين زمينه پرونده دارند و
در عين حال بيش از ديگران سنگ مبارزه با تروريسم را به سينه ميزنند. تروريسم فعال در منطقه خاورميانه، متأسفانه زائيده
جنگهائي است كه آمريكا و همدستان غربي آن در اين منطقه به راه انداختند و سپس از
گروههاي تروريستي براي رسيدن به اهداف پنهان خود استفاده كردند. حفاظت از رژيم
صهيونيستي، جبران خساراتي كه در اثر انقلابهاي مردمي ناشي از بيداري اسلامي متوجه
قدرتهاي سلطهگر غربي در منطقه شد و باز گرداندن مهرههاي سرسپرده به حكومت در
كشورهاي عربي و شمال آفريقا بخشي از اهداف آمريكا و كشورهاي اروپائي هم پيمان
آمريكا هستند. اين اهداف، بدون استفاده ابزاري از گروههاي تروريستي آنهم گروههائي
كه با پوشش و توجيهات ديني عمل ميكنند قابل تحقق نيستند. براي قدرتهاي سلطهگر
نيز اصلاً مهم نيست كه چه كساني را ابزار قرار ميدهند، آنچه براي آنها مهم است
رسيدن به اهداف سلطهجويانه است و بس.اكنون، منطقه خاورميانه و جهان اسلام با تندترين موج تروريسم مواجه
است، موجي كه از يكطرف تمام كشورهاي منطقه را ناامن ميكند و از طرفي ديگر اسلام
را با چهرهاي خشن به جهانيان معرفي مينمايد و در عين حال، قدرتهاي استعماري با
هزينهاي كه از جيب ملتهاي مسلمان ميرود و با خوني كه از مسلمانان ريخته ميشود
و امكاناتي كه از كشورهاي اسلامي به هدر ميرود، به اهداف شوم خود ميرسند. اينها
اموري هستند كه نشان ميدهند تهاجم اين روزهاي داعش به استانهاي شمال غربي عراق
توسط قدرتهاي استعماري و مهرههاي منطقهاي آنها طراحي شده و حمايت ميشود. اين،
واقعيتي است كه حتي "اسامه النجيفي" رئيس مجلس عراق كه ذاتاً مشكل
چنداني با آشوبگران داخل عراق ندارد نيز به آن اعتراف كرده و آن را خطري براي كل
منطقه دانسته است. در اين ميان، دو سه واقعيت تلخ را نميتوان ناديده
گرفت. اول آنكه احزاب عراقي در
سالهاي اخير بر سر تقسيم قدرت آنقدر به جان هم افتادند كه از يكطرف بنيه دولت و
نيروهاي نظامي را تحليل بردند و از طرف ديگر دشمنان را براي تصاحب قدرت به طمع
انداختند. به جاي اين تنازع بيحاصل، اگر احزاب و عناصر صاحب نفوذ، تمام امكانات و
نيروي خود را يكجا جمع ميكردند و با اتحاد و همبستگي به مقابله با معاندان ميپرداختند،
قطعاً امروز از چنان قدرتي برخوردار بودند كه معاندان هوس مقابله با آنها را به
ذهن خود راه نميدادند. دوم آنكه در عراق، ارادهاي جدي براي پاكسازي كشور از
باقيمانده بعثيها وجود نداشت. بعضي دولتها حتي با بعثيها همراهي كردند و بعضي
ديگر نيز مماشات با آنها را بر برخورد قاطع و جدي ترجيح دادند. بعثيها از اين
فرصت حداكثر بهرهبرداري را به عمل آوردند و زمينه را براي معارضه جدي با دولت
قانوني فراهم ساختند. امروز، نام و عنوان "داعش" پوششي است براي بعثيهائي
كه با استفاده از فرصت 12 سال گذشته توانستند خود را بازسازي و سازماندهي كنند و
به جنگ دولت قانوني بيايند. داعش، كه خود را مدعي حاكميت در عراق و شام ميداند،
در ابتداي تأسيس فقط مدعي حكومت عراق بود، زيرا مؤسس آن بعثيها بودند. ناكاميهاي
اوليه اين گروه در عراق موجب شد در سوريه فعال شود و بعد از آنكه ارتش سوريه
توانست اين گروه تروريستي را ناكام نمايد، فشار اصلي خود را اكنون بر روي عراق
متمركز كرده است. بدين ترتيب، اكنون مسئولين عراقي تاوان مسامحه در برابر بعثيها
و عدم قاطعيت در پاكسازي كشور خود از اين عناصر سفاك را پس ميدهند. سوم آنكه آمريكا و دولتهاي اروپائي عليرغم سروصداي
زيادي كه در زمينه مبارزه با تروريسم دارند، نه تنها با تروريستهاي داعش برخورد
نميكنند بلكه به آنها كمك تسليحاتي و بودجهاي هم مينمايند. در سوريه، اين حمايتها
آشكارا صورت ميگيرد و در عراق هر چند چيزي اعلام نشده ولي در عمل همه چيز حكايت
از دست داشتن آنها در جناياتي دارد كه تروريستهاي داعش مرتكب ميشوند. اينكه اين همه جنايت تروريستها در عراق با موضعگيري
دولتهاي آمريكا و اروپا مواجه نميشود، به روشني نشان ميدهد دست اين دولتها
دردست تروريستهاست و "داعش" ابزار دست آنهاست و آخرين نكته اينكه خطر
تروريسم اكنون يك خطر جدي براي كل منطقه است. بنابر اين،كشورهاي منطقه به ويژه
همسايگان عراق نبايد در برابر تهاجم داعش به شهرها و استانهاي عراق بيتفاوت
بمانند. مبارزه با تروريسم، يك وظيفه بينالمللي است كه تمام دولتها بايد به آن
عمل كنند تا اين پديده شوم ريشهكن شود. اگر قدرتهاي غربي عليرغم ادعاهاي
پرطمطراق مبارزه با تروريسم در اين زمينه اقدامي نميكنند و حتي به شكلهاي مختلف
حمايت و رضايت خود را از عملكرد تروريستها نشان ميدهند، كشورهاي منطقه بايد در
عمل وارد صحنه مبارزه با تروريسم شوند و دولت عراق را در اين مبارزه سرنوشت ساز
تنها نگذارند.