اندر مشاهدات روزانه یزد

اندر مشاهدات روزانه
یزد 28بهمن-93
دوست یزدی ما با همان لهجه شیرین و باصفای کویری‌اش گفت: «راستی فلانی این همه مطالب انتقادی می‌نویسی و از مشکلات مردم و جامعه می‌گویی. خسته نشدی آخه فایده‌اش چی چیه؟» جواب دادم: «چرا خسته شده‌ام ولی ناامید نیستم
1 –
راه پیمایی 22 بهمن مردم یزد به محوطه مسجد امیر چخماخ ختم شده بود. در گوشه و کنار آن بنای زیبا و عظیم. انبوه پارچه نوشته‌ها و تابلوها جایی روی هم ریخته شده و جمعیت پراکنده شده بودند. جمله‌ای روی تابلو بزرگی جلب توجه می‌کرد: «تا وقتی که پشت میز مذاکره ایستاده‌اید مردم از شما حمایت می‌کنند.» حالا این ایستادن را دو جور می‌شد معنی کرد. یکی ایستادن به معنای مقاومت و دومی هم ایستادن به معنی خودش. با توجه به سابقه قدم زدن در حاشیه مذاکرات، سیاسیون مفهوم دوم را بیشتر وارد می‌دانند، چون ایستادگی که اصل مذاکره است، در مفهوم دوم باید گفت:‌ اولاً پشت میز مذاکره باید روی صندلی نشست،‌همان‌طور مثل چوب که نباید ایستاد و ثانیاً: اگر بین مذاکرات کسی خواست تجدید وضویی بکند یا قدمی بزند تا خستگی‌اش در برود، دیگر ملت از او حمایت نخواهند کرد؟!
2 –
آتشکده زرتشتیان شهر یزد از جمله آثار تاریخی و دیدنی است با آتشی چند هزار ساله. محوطه مملو از بازدید کننده‌هایی بود که از کتیبه‌های اوستا عکس می‌گرفتند. جملات زیبایی در راستگویی، پرهیز از دروغ و فریب کاری، عدم اجبار انسان‌ها به انتخاب دین و آئین خاص. محبت به هم نوعان و... یعنی همان اصولی که در همه کتب آسمانی و از همه بیشتر در قرآن کریم آمده است ولی نمی‌دانم چگونه است که مردم ما از بس این سال‌ها دروغ شنیده‌اند، ترجیح می‌دهند در کتیبه‌های باستانی جستجو کنند و عکس یادگاری بیاندازند؟!
3 –
دوست یزدی ما با همان لهجه شیرین و باصفای کویری‌اش گفت: «راستی فلانی این همه مطالب انتقادی می‌نویسی و از مشکلات مردم و جامعه می‌گویی. خسته نشدی آخه فایده‌اش چی چیه؟» جواب دادم: «چرا خسته شده‌ام ولی ناامید نیستم
احمد حسینی