گزیده خبرهای 21 اردیبهشت – قسمت- 2
امسال کدام ایرانیها در قالب بخش خصوصی و بخش دولتی سینمای ایران در بازار جشنواره فیلم کن حضور دارند؟ به گزارش ایسنا، هر ساله در آستانهی برگزاری یکی از مهمترین رویدادهای سینمایی جهان، حضور ایرانیها در کن خبرساز بوده است. امسال طبق پیگیریهای خبرنگار ایسنا، اگر در سایت بازار جشنوارهی فیلم کن نام «ایران» را جستجو کنیم، میتوانیم اطلاعات دقیقتری از نام ایرانیهای حاضر در کن (در بخش بازار) بدست آوریم. پس از جستجوی نام ایران در بازار جشنواره فیلم کن به نام بنیاد سینمایی فارابی بر میخوریم که اسامی کامیار محسنی،سکینه رستمخانی و علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در آن درج شده است. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به عنوان یکی از نهادهای رسمی سینمای ایران دیگر متقاضی حضور در جشنواره فیلم کن با درج نام افرادی چون شیرین نادری،لیلا حسینی و سید محمد مهدی طباطبایی نژاد مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. از طرف سازمان سینمایی تحت عنوان غرفه سینمای ایران نام آرش امینی مدیر بخش بین الملل فارابی و علیرضا رضاداد مشاور ارشد سازمان سینمایی،حامد صدیقی،محمود گبرلو، سمانه خدا رحیمی و مریم نادعلی به چشم میخورد. و موسسه رسانههای تصویری دیگر غرفهی دولتی سینمای ایران در بازار کن است که اسامی چون معین احمدیان،علی حاجی قاسمی،محمد حسن کلاهی،الهه نوبخت،فهیمه پورقاسم را در برمیگیرد.سازمان سینمایی سوره وابسته به حوزه هنری پنجمین سازمان دولتی است که متقاضی حضور در بازار کن است،که در این بخش نام سهیل جهانبیگلری،مریم نقیبی،الهه طاهایی به چشم میخورد. اما پخش کنندگان خصوصی سینمای ایران حاضر در بخش "ریویرا" بازار جشنواره فیلم کن عبارتند از: مستقلهای ایرانی: محمد اطبایی و آیدا رمضانی. رسانه بینالمللی شهرزاد (تحت عنوان شرکت فرانسوی نوری پیکچرز): کتایون شهابی،عطاء حیاتی و دریم لبز فیلم (شرکت فرانسوی): نسرین میرشب که هر ساله به عنوان بخش خصوصی حضور موثری در بازار کن داشتهاند. امسال شرکت ایران نوین (شیرین علیزاده و عبد عبست، که او را بیش تر به عنوان بازیگر تئاتر میشناسیم) به طور مستقل در طبقه همکف بازار کن غرفه دارد. و شرکتهای انیمیشن آران (حمید نخعی)، صنعت آریا تخیل (داریوش،کیانوش و کوروش دالوند) و انیمیشن اشراق (علی نوری اسکویی و سید وحید اولایی) از جمله شرکت های خصوصی هستند که در بازار کن حاضر هستند. در این میان، شرکت قرن 21 (محمد جعفری، شاهین بازیل و سمیه عبدالملکی) غرفهای ندارد و به عنوان خریدار در بازار کن حضور دارد. بنا بر این گزارش، چتر سینمای ایران شامل بنیاد سینمایی فارابی، موسسه رسانههای تصویری،مرکز گسترش و سه شرکت انیمشنی است که از آنها نامبرده شد که در یک غرفه واقع شدهاند. نکته قابل توجه در بازار کن امسال،صداو سیما است که گفته میشود پس از سالها به دلیل مشکلات مالی در بازار کن غرفهای ندارد. در سایت بازار کن امسال سینمای ایران برای دومین بار بعد از سال 84،در دهکده بین المللی (در این دهکده سینمای هر کشوری در قالب پاویون حضور دارد) یک پاویون اختصاصی دارد اما به نظر به دلیل تاخیر در تصمیمگیری برای گرفتن پاویونها،پاویونی که به سینمای ایران اختصاص داده شده است نه در محل اصلی است بلکه در محله کم رفت و آمد "پنتیرو" دهکده بینالمللی است. طبق روال هر ساله اسامی که در سایت بازار کن درج شده است قطعا نمیتوان پیش بینی کرد که همگی در کن حضور دارند، فقط حضور شرکتها و موسساتی که نام برده شده در بازار کن قطعی است و البته افرادی نیز در آخرین روزها به این بازار ملحق میشوند. و غایبان بزرگ این رویداد هنری حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی و محمد حیدری، دبیر جدید جشنواره فیلم فجر هستند. با توجه به حضور فیلم «ناهید» در بخش نوعی نگاه، باید شاهد حضور آیدا پناهنده و بازیگران اصلی فیلم در جشنواره کن نیز باشیم. خبرنگاران و هنرمندان حاضر در کن نیز گزارش جداگانهای را میطلبد که در روزهای برپایی جشنوارهی فیلم کن میتوان به آن پرداخت. شصتوهشتمین جشنواره فیلم کن روز 13 می (23 اردیبهشت) با حضور برادران «کوئن» در راس هیئت داوران و با نمایش فیلم «سرت را بالا نگهدار» ساختهی «امانوئل برکوت» کارگردان فرانسوی در مراسم افتتاحیه آغاز به کار خواهد کرد و تا 24 می (3 خرداد ماه) ادامه خواهد داشت.
رئیس جمهوری کوبا با حضور در واتیکان از زحمات پاپ فرانسیس در میانجیگری در روابط کوبا-آمریکا تشکر و اظهار کرد تا حدی تحت تاثیر اقدامات پاپ قرار گرفته که در فکر بازگشت به کلیساست! به گزارش آسوشیتدپرس، رائول کاسترو، رئیس جمهوری کوبا که برای گفتوگو با پاپ به واتیکان سفر کرده بود پیش از آغاز دیدار خصوصی خود مورد استقبال رهبر کاتولیکهای جهان قرار گرفت. قرار است پاپ در ماه سپتامبر و پیش از سفر خود به آمریکا به کوبا سفر کند. رائول کاسترو، برادر فیدل کاسترو، رهبر انقلابی کوبا که کمونیستها را در این کشور به قدرت رساند، پس از ترک واتیکان به تحسین اغراق آمیز از پاپ پرداخت. وی در اظهاراتش درباره رهبر مسیحیان جهان گفت: پاپ، یسوعی است و من هم در بعضی موارد احساس میکنم یسوعی هستم. من در مدرسه یسوعیان تحصیل کردهام. کاسترو در کنفرانس خبری خود که در دفتر ماتئو رنتزی، نخست وزیر ایتالیا برگزار میشد، ادامه داد: در ماه سپتامبر که پاپ قرار است به کوبا بیاید، من قول میدهم که در تمام مراسمی که حضور دارند با رضایت شرکت کنم. رهبر کوبا با اشاره به علاقه خود به پاپ افزود: من تمام متنهای سخنرانیهای پاپ را مطالعه میکنم و اگر پاپ به همین روند ادامه دهد من عبادت کردن را از سر خواهم گرفت و در این باره شوخی نمیکنم! این سخنان در حالی مطرح شد که پیشتر برخورد نامناسب دولت کوبا با دگراندیشان انتقادات زیادی را در واتیکان برانگیخت. کاسترو درباره تغییر در کوبا گفت: من عضو حزب کمونیست کوبا هستم؛ حزبی که به پیروان مذاهب اجازه فعالیت نمیدهد اما اکنون ما به این افراد اجازه میدهیم و این گامی مهم خواهد بود. رئیس جمهور کوبا همچنین درباره پاپ فرانسیس عنوان کرد: من به شدت تحت تاثیر هوش، تواضع و فضیلتهای او قرار گرفتم. علاوه بر این کاسترو از تلاش پاپ در بهبود روابط هاوانا-واشنگتن تشکر کرد. رهبر کوبا در این سفر با رنتزی نیز دیدارکرد. وی در سخنانش پس از دیدار با نخست وزیر ایتالیا با اشاره به حذف نام کوبا از لیست کشورهای حامی تروریسم ابراز امیدواری کرد، کشورش بیش از گذشته شاهد بهبود روابط با آمریکا باشد. در این سفر پاپ به کاسترو مدال سنت مارتین تورس را اهدا کرد. این مدال به کسانی اهدا میشود که از مستمندان دستگیری میکنند.
اگرچه خودروهایی مانند شورلت و دیگر خودروهای آمریکایی و بعضا اروپایی به دلیل نداشتن نمایندگی، مجوز ورود به ایران را ندارند اما در مناطق آزاد کشور تردد کرده و تعمیر میشوند. به گزارش ایسنا، در برخی از مناطق آزاد کشور تردد خودروهایی چون شورلت و دیگر خودروهای لوکس آمریکایی و اروپایی چشمگیر است. این خودروها مجوز ورود به سرزمین اصلی (ایران) را ندارند و تنها میتوانند در محدوده مناطق آزاد کشور تردد کنند و البته به دلیل معاف بودن از پرداخت گمرکی، با هزینهای حدودا نصف هزینه خودروهای وارد شده در سرزمین اصلی، مورد استفاده قرار میگیرند. اگرچه در گذشته در صورت خرابی احتمالی، این خودروها یا در پارکینگها متوقف شده یا به خارج از کشور منتقل میشدند اما بالا بودن حجم تردد آنها در مناطق آزاد کشور باعث شده شرکتهایی نیز برای ارائه خدمات پس از فروش و تعمیر این خودروها تشکیل شوند. در این زمینه یک کارشناس صنعت خودرو میگوید: در دنیا شرکتهایی در حوزه خدمات پس از فروش خودروها فعال هستند که به آنها شرکتهای جنرال سرویس گفته میشود. این شرکتها فارغ از کشور سازنده خودرو و نوع برند، میتوانند به تمام خودروها خدمات پس از فروش ارائه کنند. فربد زاوه ادامه میدهد: در ایران نیز این شرکتها شکل گرفتهاند و حوزه اصلی فعالیت آنها در مناطق آزاد کشور است که بسیاری از خودروهای آمریکایی، اروپایی و غیره که فاقد نمایندگی فروش در ایران هستند در آنجا تردد میکنند. وی با بیان اینکه شرکتهای جنرال سرویس معمولا بر ارائه خدمات پس از فروش به خودروهای خاص متمرکز هستند، خاطرنشان میکند: حوزه اصلی کاری شرکتهای جنرال سرویس تامین و تعویض قطعات یدکی است و معمولا امکان ارائه سرویس به خودروهای دارای تصادفات سنگین را ندارند.
مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان با اشاره به حادثه تیراندازی به دو دانشآموز منطقه سراوان هنگام خروج از مدرسه گفت: حال عمومی دو دانشآموز پس از بستری در بیمارستان مساعد است و علت این حادثه انتقامگیری شخصی بود.علیرضا نخعی در گفتوگو با تسنیم در خصوص حادثه تیر اندازی به دو دانشآموز هنگام خروج از مدرسه در منطق سراوان اظهار داشت: یکی از دانش آموزان بر اثر تیراندازی از ناحیه پا زخمی شد اما پس از انجام مراحل درمانی از بیمارستان مرخص شد.وی افزود: دانشآموز دوم نیز از ناحیه شکم زخمی شده بود و به علت جراحات به بیمارستان زاهدان منتقل شد که هماکنون تحت درمان قرار دارد.مدیر کل آموزشوپرورش استان سیستانو بلوچستان با بیان اینکه ضاربان این حادثه، دانشآموز نبودهاند گفت: علت این حادثه انتقام شخصی بود و ضاربان این دو دانش آموز دبیرستانی سراوان شناسایی شدهاند اما هنوز دستگیر نشدهاند.وی افزود: برقراری امنیت برای دانشآموزان، معلمان و هر شخص دیگری در استان سیستان و بلوچستان نیاز به فعالیتهای فرهنگی دارد و در این استان هر ماه جلسات صلح و سازش برگزار میشود و نماینده ولی فقیه در امور اهل سنت نیز در این زمینه بسیار فعالیت میکند.نخعی عنوان کرد: در مدارس استان سیستان و بلوچستان برنامه ویژهای برای ارتقای مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی اجرا میشود تا دانشآموزان طریقه کنترل خشم و برقراری ارتباط سالم را بیاموزند تا در هنگام خشم تصمیم گیری غلط نکرده و به اسلحه دست نبرند.
مدتی است تب منتشر کردن عکس و خبر و گزارش از «دور دور» کردن صاحبان خودروهای لوکس در تهران بالا گرفته است؛ اما گزارش زیر درباره تهران نیست؛ گزارشی است از «دور دور» در بالاشهر مشهد. روزنامه خراسان نوشته است: دور دور بازی و چرخیدنِ بیهدف در خیابان و بزرگراه و کوچههای اعیاننشینِ شهر در ساعاتِ پایانیِ شبهای تعطیل، با حاشیههایی مثل سرعت و لایی کشیدن و کورس گذاشتن و سبقتهای خطرناک، قهقههها و همراه با ولومِ بالای موزیک و دود کردن سیگار و پیشنهادهای آنچنانی و اتفاقات عجیب، از پدیدههای نه چندان جدید اجتماعی است که فرقی ندارد در سعادتآباد تهران اتفاق بیفتد یا بالاشهر مشهد و ستارخانِ شیراز؛ به هر حال یک سرگرمیِ خطرناک و آزاردهنده است که علاوه بر پایمال کردنِ قوانین راهنمایی و رانندگی و حقوق شهروندیِ عابران و ساکنان و سرنشینان خودروهای حاضر، به عاملِ برهم زننده آرامش و امنیتِ روانی و ایجادِ سرخوردگیهای روحیِ افراد جامعه تبدیل شده است و گاهی با اتفاقاتی نظیر تصادفِ منجر به فوت سرنشینان پورشه زرد و بی ام دبلیوی معروف، واکنش بعضا نامناسب مردم در فضای مجازی را در پی دارد. برای شنیدنِ حرفها و آشنایی با روحیاتِ جوانهایی که یک جورهایی به دور دور، معتاد شدهاند، حوالیِ ساعتِ هفتِ عصر به یکی از پاتوقهای دور دور بازی در مشهد رفتیم، منتها هیچ خبری نبود. وقتی سراغ این بچهها را از صاحبِ آبمیوه فروشیِ آن منطقه گرفتیم، خندید که: «اوه! ساعت هفته. بچه پولدارهای بیکار، صاحبانِ خودروهای چندصدمیلیونی، الان تازه از خوابِ ناز بعدازظهر بیدار شدهاند و مشغولِ نوشیدنِ آبمیوه و شیرنسکافه عصرانهشان هستند. باید صبر کنید. حوالیِ 10 و 11 سر و کلهشان پیدا میشود.»؛ چارهای نبود، آبمیوه خوردیم و منتظر ماندیم.
تفریح میکنیم حتی اگر ... امیر، 28 ساله، صاحب خودروی اف جی کروزِ مشکی، میخندد که: «من معمولا شبهای تعطیل، با رفقا و پسرخالههایم میروم دور میزنم. دور دور کردن از حوالی 11-10 شب شروع میشود و تا 4-3 صبح ادامه دارد. کلی از این دور دورها و کوچه پس کوچهها خاطره دارم. توی این چرخیدنها اتفاقات عجیبی میافتد. دخترهای زیادی را میبینی که ماشینی قرض گرفتهاند و لنگِ شامِ امشب، یک بسته سیگار و ... هستند یا دخترهای پولدار که تنها هستند و خیانت دیدهاند و فقط دنبالِ یک مرهمِ عاطفیاند. زنهای مطلقهای که با چشمهای اشکآلود دور میزنند و خیلی خیلی آسیب پذیرند. پسرهایی که پشت شیشههای دودی خودروشان، انواع چیزها پیدا میشود. آقازادههای محتاط و محافظه کاری که فقط آمدهاند بچرخند و جراتِ دست از پا خطا کردن ندارند و مردهای عیاشِ سن بالا که دنبالِ طعمهاند. بیشتر بچههایی که اهلِ دور دورند، پولدارها و ثروتمندانِ شهر هستند که خود را یک سر و گردن، بالاتر از بقیه میبینند و این حق را برای خودشان قائلند که گاهی، کمی تفریح کنند. حتی اگر این تفریح برای بقیه، آزاردهنده باشد.»
به من چه که بقیه ندارند؟ خاطره، دختری 25 ساله با بینی عملی، سرنشینِ خودروی آزرای آلبالویی با لبخند میگوید: «الان کمتر ولی قبلا خیلی اهل دور دور و چرخیدن توی خیابان با دوست و رفقا بودم. معمولا شبهای جمعه و شبهای تعطیل، مثل یک قرار نانوشته دور هم جمع میشدیم و سعی میکردیم با سرعت و هیجان، خودمان را سرگرم کنیم. فکر هم نمیکنم کار بدی باشد؛ سرگرمی است دیگر. من دوست دارم و از چنین فرصتهایی استقبال میکنم. سرعتِ زیاد، موزیک با ولومِ بالا، شادی و خنده، رو کم کُنی و حالگیری؛ تفریح است دیگر. چرا فکر میکنید این تنها تفریحِ ما، باعث ایجاد ناامنی روانی، مزاحمت و سرخوردگی روحی برای بقیهای است که از چنین امکاناتی محرومند؟ من اصلا این حرف را قبول ندارم. همه اینها برمیگردد به درک، منطق و انعطافپذیری آدمها. این خیلی طبیعی است که بعضی خانوادهها و آدمها، به هر دلیلی، متمولتر از بقیه باشند و به اصطلاح دستشان به دهانشان برسد. یا تلاش کردهاند، یا شانس آوردهاند. به هر حال باید این واقعیت را پذیرفت. شرایط مالی بقیه به من ربطی ندارد. از قدیم گفتهاند دارندگی و برازندگی!»
به دنبال فخرفروشی پدرام، از کارکشتههای دور دور بازی، سرنشین خودروی بی ام دبلیوی x6، به ماشینِ 800 میلیونیاش تکیه میدهد و با خونسردی میگوید: «از حدود 10 سال قبل، شبهای جمعه، خیابانهای خاصی پاتوق بروبچ عشقِ خودرو بود که سعی میکردند با به رخ کشیدنِ مدل و رنگ و امکانات ماشین، تیپ و قیافههای عجیب، موزیکهای آنچنانی و دست فرمان درجه یک و سبقت و ویراژ، یک جورهایی روی بقیه را کم کنند. گاهی این جور وقتها کار به شکستنِ آینه بغلِ خودروها و تنه زدنِ خودروها و تصادفهای خطرناک هم میکشید. اغلبِ بچه پولدارهای اصیل، آنها که چشم و دلشان سیر هست، دنبالِ جنبه تفریحی این قضیه هستند و معمولا نوکیسههایی که یک شبه پولدار شدهاند، دنبال جلب توجه عابران و فخرفروشیاند اما به شکلِ معمول، همه برای سرگرمی و پیدا کردنِ دوست و رفیقِ جدید، دور دور میکنند. البته این سالها، دیگر کمتر فرصت دور زدن پیش میآید. خیابانها شلوغند، تازه به دوران رسیدههایی که قبل از هر کاری یک ماشین مدل بالا انداختهاند زیر پایشان زیادند و خلاصه این کارها دیگر چیپ شده. اغلب دور هم جمع میشویم و آبمیوهای میزنیم، سیگاری میکشیم و تمام.»
بیکاریم، پس دور دور میکنیم! سمیرا، دخترِ سی ساله صاحبِ خودروی 206 سفید، با لحنی حق به جانب میگوید: «من اهلِ ورزشم. مدتی کلاسِ اسکواش میرفتم و مدت کمی ورزشِ اسپلینگ را تجربه کردم. راستش را بخواهید رفتن به هر دوی این کلاسها برای منِ کارمند، چه به لحاظ زمانبندی و چه از لحاظِ هزینه، واقعا سخت و سنگین بود. هزینه هر جلسه اسکواش 10 هزار تومان و هزینه هر جلسه اسپلینگ، 12 هزار تومان است و این تازه جدا از هزینههای لباس و وسایل و رفت و آمد است. هزینه ورودیِ پیست اتومبیلرانی برای هر دور، بیست هزار تومان است و هزینه سرگرمیهای فرهنگی مثل کتاب و کتابخانه و سینما و تئاتر هم با احتساب هزینههای جانبی، سر به فلک میکشد. اینها را بگذارید کنارِ، این که هیچ تفریحِ جمعی برای ما جوانها فراهم نیست و با توجه به سبکِ زندگی این روزها، فرصتی برای رفت و آمد و مهمانیهای فامیلی هم نمیماند. همه بیکار و علافیم و شاید برای پاسخ به نیازهای درونی و پر کردن خلاءهای روحی است که به سرگرمیهای من درآوردی و خطرناک مثل دور دور، رو میآوریم.»
تفریح میکنیم حتی اگر ... امیر، 28 ساله، صاحب خودروی اف جی کروزِ مشکی، میخندد که: «من معمولا شبهای تعطیل، با رفقا و پسرخالههایم میروم دور میزنم. دور دور کردن از حوالی 11-10 شب شروع میشود و تا 4-3 صبح ادامه دارد. کلی از این دور دورها و کوچه پس کوچهها خاطره دارم. توی این چرخیدنها اتفاقات عجیبی میافتد. دخترهای زیادی را میبینی که ماشینی قرض گرفتهاند و لنگِ شامِ امشب، یک بسته سیگار و ... هستند یا دخترهای پولدار که تنها هستند و خیانت دیدهاند و فقط دنبالِ یک مرهمِ عاطفیاند. زنهای مطلقهای که با چشمهای اشکآلود دور میزنند و خیلی خیلی آسیب پذیرند. پسرهایی که پشت شیشههای دودی خودروشان، انواع چیزها پیدا میشود. آقازادههای محتاط و محافظه کاری که فقط آمدهاند بچرخند و جراتِ دست از پا خطا کردن ندارند و مردهای عیاشِ سن بالا که دنبالِ طعمهاند. بیشتر بچههایی که اهلِ دور دورند، پولدارها و ثروتمندانِ شهر هستند که خود را یک سر و گردن، بالاتر از بقیه میبینند و این حق را برای خودشان قائلند که گاهی، کمی تفریح کنند. حتی اگر این تفریح برای بقیه، آزاردهنده باشد.»
به من چه که بقیه ندارند؟ خاطره، دختری 25 ساله با بینی عملی، سرنشینِ خودروی آزرای آلبالویی با لبخند میگوید: «الان کمتر ولی قبلا خیلی اهل دور دور و چرخیدن توی خیابان با دوست و رفقا بودم. معمولا شبهای جمعه و شبهای تعطیل، مثل یک قرار نانوشته دور هم جمع میشدیم و سعی میکردیم با سرعت و هیجان، خودمان را سرگرم کنیم. فکر هم نمیکنم کار بدی باشد؛ سرگرمی است دیگر. من دوست دارم و از چنین فرصتهایی استقبال میکنم. سرعتِ زیاد، موزیک با ولومِ بالا، شادی و خنده، رو کم کُنی و حالگیری؛ تفریح است دیگر. چرا فکر میکنید این تنها تفریحِ ما، باعث ایجاد ناامنی روانی، مزاحمت و سرخوردگی روحی برای بقیهای است که از چنین امکاناتی محرومند؟ من اصلا این حرف را قبول ندارم. همه اینها برمیگردد به درک، منطق و انعطافپذیری آدمها. این خیلی طبیعی است که بعضی خانوادهها و آدمها، به هر دلیلی، متمولتر از بقیه باشند و به اصطلاح دستشان به دهانشان برسد. یا تلاش کردهاند، یا شانس آوردهاند. به هر حال باید این واقعیت را پذیرفت. شرایط مالی بقیه به من ربطی ندارد. از قدیم گفتهاند دارندگی و برازندگی!»
به دنبال فخرفروشی پدرام، از کارکشتههای دور دور بازی، سرنشین خودروی بی ام دبلیوی x6، به ماشینِ 800 میلیونیاش تکیه میدهد و با خونسردی میگوید: «از حدود 10 سال قبل، شبهای جمعه، خیابانهای خاصی پاتوق بروبچ عشقِ خودرو بود که سعی میکردند با به رخ کشیدنِ مدل و رنگ و امکانات ماشین، تیپ و قیافههای عجیب، موزیکهای آنچنانی و دست فرمان درجه یک و سبقت و ویراژ، یک جورهایی روی بقیه را کم کنند. گاهی این جور وقتها کار به شکستنِ آینه بغلِ خودروها و تنه زدنِ خودروها و تصادفهای خطرناک هم میکشید. اغلبِ بچه پولدارهای اصیل، آنها که چشم و دلشان سیر هست، دنبالِ جنبه تفریحی این قضیه هستند و معمولا نوکیسههایی که یک شبه پولدار شدهاند، دنبال جلب توجه عابران و فخرفروشیاند اما به شکلِ معمول، همه برای سرگرمی و پیدا کردنِ دوست و رفیقِ جدید، دور دور میکنند. البته این سالها، دیگر کمتر فرصت دور زدن پیش میآید. خیابانها شلوغند، تازه به دوران رسیدههایی که قبل از هر کاری یک ماشین مدل بالا انداختهاند زیر پایشان زیادند و خلاصه این کارها دیگر چیپ شده. اغلب دور هم جمع میشویم و آبمیوهای میزنیم، سیگاری میکشیم و تمام.»
بیکاریم، پس دور دور میکنیم! سمیرا، دخترِ سی ساله صاحبِ خودروی 206 سفید، با لحنی حق به جانب میگوید: «من اهلِ ورزشم. مدتی کلاسِ اسکواش میرفتم و مدت کمی ورزشِ اسپلینگ را تجربه کردم. راستش را بخواهید رفتن به هر دوی این کلاسها برای منِ کارمند، چه به لحاظ زمانبندی و چه از لحاظِ هزینه، واقعا سخت و سنگین بود. هزینه هر جلسه اسکواش 10 هزار تومان و هزینه هر جلسه اسپلینگ، 12 هزار تومان است و این تازه جدا از هزینههای لباس و وسایل و رفت و آمد است. هزینه ورودیِ پیست اتومبیلرانی برای هر دور، بیست هزار تومان است و هزینه سرگرمیهای فرهنگی مثل کتاب و کتابخانه و سینما و تئاتر هم با احتساب هزینههای جانبی، سر به فلک میکشد. اینها را بگذارید کنارِ، این که هیچ تفریحِ جمعی برای ما جوانها فراهم نیست و با توجه به سبکِ زندگی این روزها، فرصتی برای رفت و آمد و مهمانیهای فامیلی هم نمیماند. همه بیکار و علافیم و شاید برای پاسخ به نیازهای درونی و پر کردن خلاءهای روحی است که به سرگرمیهای من درآوردی و خطرناک مثل دور دور، رو میآوریم.»
تحقیقات از 2 پسر شیطانصفت که دختر 15 سالهای را مورد آزار و اذیت قرار داده و با پدر او درگیری خونین داشتند، آغاز شد. به گزارش جام جم، دوشنبه شب ماموران پلیس در جریان درگیری خونین مرد میانسالی با پسر جوانی در یکی از محلات تهران قرار گرفتند. ماموران در بررسی های بیشتر متوجه شدند پسر جوان از ناحیه طحال آسیب دیده و به بیمارستان منتقل شده است. با دستگیری مرد ضارب وی مدعی شد پسر مجروح همراه دوستش، دختر 15 ساله او را مورد آزار و اذیت قرار داده اند. وی در ادامه مدعی شد 2 جوان شیطان صفت چند روز قبل دختر 15 ساله اش را به مخفیگاهشان برده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده اند که این موضوع از سوی پزشکی قانونی تائید شده است. این مرد ادامه داد: وقتی دخترم موضوع را به من گفت با مراجعه به پلیس از آنها شکایت کردم. از سوی دیگر توانستم با جوان شیطان صفت قرار بگذارم. وقتی او سر قرار حاضر شد با او درگیر شدم و کنترلم را از دست دادم. یک لحظه با چاقویی که همراهم بود او را مجروح کردم. در حال حاضر رسیدگی به این پرونده در اداره شانزدهم پلیس آگاهی ادامه دارد.