گفتگو با
علی شفیعی درباره آمار مرگ ناشی از ایست قلبی در پایتخت
علی شفیعی در گفتگو با فرارو و با انتقاد از ارائه
آمارها گفت: من تاکید دارم که باید بر ارائه آمار دقت بیشتری داشت. علت نهایی مرگها
همان ایستِ قلبی گزارش میشود. برای مثال فردی که بر اثر مواد مخدر فوت شده، فردی
که سکته کرده و یا فردی که بر اثر مسمویت مرده باشد، همگی علت مرگشان ایست قلبی
نامگذاری میشود. بنابراین وقتی که گفته میشود یک فرد بر اثر ایست قلبی مرده،
این لزوما به معنای داشتن بیماری قلبی نیست. در نتیجه ما باید در آمار بر این دقت
داشته باشیم که وقتی میگوییم ایست قلبی منظورمان چیست.
این پژوهشگر اجتماعی همچنین نقش مهم
استرس در بروز بیماریهای قلبی را مورد توجه قرار داده و گفت: استرس یکی از عواملی
است که در جامعه ما توانسته بر روی افراد اثر بگذارد و یکی از دلایل ایست قلبی
باشد. استرس زمینههای فردی و اجتماعی دارد. در جوامع ماشینی افراد درگیر استرسهای
جامعه مدرن هستند. در کشوری همچون ایران، که یک جامعه در حال گذار است، استرس
زیادی وجود دارد؛ این در حالی است که عوامل محافظتی در برابر این استرس وجود
ندارند. شهر تهران نیز شهری پر از استرس است.
شفیعی در پاسخ به این سئوال که آیا
قوانین و طرحهای مشخصی برای جلوگیری از بیماریهای قلبی در جامعه ما وجود دارد
گفت: قطعا قوانین و طرحهایی در حوزه سلامت وجود دارد. برای مثال برنامههایی که
برای کنترل فشارخون و چربی در ایران اجرا میشود. اما نباید همهچیز را معطوف به
این طرحها دانست. عوامل زیادی وجود دارد که بر سلامتی افراد موثر است. برای مثال،
برای اینکه افراد چاق نباشند باید امکان ورزشکردن برای آنها وجود داشته باشد و
یا نظارت لازم بر مواد غذایی حاکم باشد.
عضو انجمن جامعهشناسی با تاکید بر لزوم
آموزش در حوزه سلامت در ادامه توضیح داد: یکی از مواردی که در کشورهای توسعهیافته
وجود داشته، نظارت بر سلامت بوده، اما جز آن، هشدار و آموزش در رسانهها و توسط
سیستمهای اجرایی و ارتباطی در کنترل سلامت نقش عمده داشتهاند. در کشور ما نیز
باید کارگروههایی وجود داشته باشد که بر روی این موضوعات کار کنند و بر آنها
حساسسازی صورت بگیرد.
این پزشک و جامعهشناس با تاکید بر لزوم
داشتن دیدگاهی اجتماعی در بررسی مشکلات مربوط به سلامتی اظهار کرد: باید در یک
بررسی جامعهشناسی پرسید که آیا خود مردم تا چه حد برای سلامتیاشان ارزش قائلاند؟
و آیا اصلا میتوانند برای آن ارزشی قائل باشند؟ متاسفانه وجود مشکلات اجتماعی
فراوان در جامعه منجر شده که مردم ما سلامتی را در الویتهایی پایین قرار دهند؛
هنگامی که بخش زیادی از افراد جامعه باید برای مخارج زندگیاشان دو یا سه شیفت کار
کنند، آیا دیگر زمان و توان کافی برای توجه به سلامتیاشان را خواهند داشت؟ حتی
اگر این افراد آموزش کافی نیز در حوزههای مربوط به سلامتی دیده باشند، بازهم نمیتوانند
فرصتی برای مثال، برای ورزش، مهیا کنند. وی در انتها تصریح کرد: بنابراین برای
رسیدن به نتیجه مشخص در حوزه سلامتی، باید عوامل متعدد اجتماعی را مورد بررسی قرار
داد، چرا که تمام عوامل مختلف موجود در یک جامعه مانند زنجیرهای به یکدیگر وصل
هستند.