واردات بي رويه از خلال دندان تا مدير!

اوین نامه ی کیهان 4 آبان -94
واردات بي رويه از خلال دندان تا مدير!
تدبير تازه براي حل مشكلات اقتصادي
چه جالب؟! چون پس از سپری شدن 37 سال از تز معروف اقتصاد خری خمینی شیاد که برای اسلام ونه ارزان شدن خربزه انقلاب کرده بود . همچنین پس از عبور از  تز معضل نه گرانی که ارزانی است رفسنجانی  که سوگلی خمینی شیاد بود. همچنین پس از اعتراف به عدم باور تئوری های ا قتصادی احمدی نژاد که مشاور اقتصادی اش سبزی فروش نارمک وقصاب محله اش بود .بالاخره با گذشت چندین ساله ی پیام های ا قتصاد جهادی- مقاومتی خامنه ای رمال جانشین خمینی شیاد اکنون  شکوفایی ونوآوری و خوکفایی اقتصاد بهم رحله ای رسیده است که وزیر صنعت  اعتراف کرده است همانگونه که  چوب خلالد ندان وارد می شود برای بهبود اوضاع اقتصادی مدیرانا قتصادی هم وارد شود .لابد درمقابل طلبه همراه باتروریسم و بحران و ارتجاع صادر می شود .
چند روز قبل در خبرها آمده بود که نعمت زاده در همايش روز ملي صادرات پيشنهاد واردات مدير براي اداره بخش هاي اقتصادي داده بود! وي گفته بود: «همانطور که در بخش ورزشي مربي خارجي به کشور مي آوريم در اقتصاد نيز نيازمند آوردن مديران اقتصادي خارجي هستيم. من به برخي از شرکت ها پيشنهاد واردات مديران خارجي را دادم که برخي از آنها نيز اقدام به اين کار کرده و از اين شرايط استقبال کردند هيچ اشکالي ندارد که براي حضور در بازارهاي بين المللي از مديران باتجربه خارجي و دانش آنها استفاده کنيم.» نعمت زاده البته در اين اظهارات خود نگفت که اگر مديران خارجي موفق بوده اند چرا اقتصاد کشورهاي بيگانه خصوصا آمريکايي و اروپايي دچار بحران شده است و آنها به شدت به بازار ايران پس از لغو تحريم ها چشم دوخته اند از سوي ديگر آمار و ارقام منتشر شده از سوي مراکز رسمي و قانوني از واردات عجيب و غريب از کشورهاي مختلف حکايت دارد! از خلال دندان تا کلنگ و پيانو و دسته بيل از چين، اسب از آلمان، آب پرتقال از اتريش، واکس، شامپو، کفش و جوجه از فرانسه، لوازم جشن کريسمس و کلاه گيس و ريش مصنوعي از دوبي و دهها و صدها قلم کالاي ديگر که در آمار شهريور ماه سال جاري منتشر و موجب تعجب فعالان اقتصادي شد که زير بار رکود کمر خم کرده اند.
    گرچه درباره اين سخنان نعمت زاده فراوان مي توان نوشت، اما بايد توجه کرد که اين يک باور و اعتقاد در ميان برخي مديران مهم کشور است که بدون غرب نمي توان کاري کرد و براي حل همه مشکلات بايد دست به دامن آنها شد و ما بدون آنها توان اداره امور خود را نداريم و حتي لازم است مدير وارد کنيم! اين سخنان البته از سوي کسي گفته مي شود که بيش از سه دهه است بر مناصب مهم اقتصادي و صنعتي کشور تکيه زده است! اين روش را مقايسه کنيد با الگوي اقتصاد مقاومتي که درون زا و متکي به توان نيروي داخلي است. بر اساس اين الگوي امتحان پس داده، ترديدي نيست که راه برون رفت از همه مشکلات تکيه بر توان داخلي و برنامه ريزي براساس نيروي تمام نشدني ملت فهيم ايران است. تاکيد مکرر رهبر عزيز انقلاب در پايان نامه اخيرشان به رئيس جمهور در موضوع برجام و ياد آوري مجدد ضرورت استفاده همه جانبه از اقتصاد مقاومتي با بکار گيري عناويني همچون «ضرورت جديت، جدي گرفتن موضوع، توجه ويژه و ...» حکايت از آن دارد که آنگونه که بايد و شايد به اين مهم توجه نشده است و گرنه نيازي به اين تصريح و تاکيد دوباره نبود. 

    
خودباوري، شرط اول حرکت
    براي رسيدن به مقصدي مشخص، شرط اول، خود باوري و اعتماد به نفس است و گرنه هرچند نقشه راهي تمام عيار -همچون گنجينه سخنان رهبري در موضوع اقتصاد مقاومتي- در دست داشته باشيم، مادام که اراده و باوري براي تحقق بخشيدن در کار نباشد،کمترين توفيقي بدست نمي آيد. در همه سالهاي پرشکوه جنگ ،رزمندگان ما ثابت کردند که با تکيه بر هوشمندي خود و بکارگيري عنصر ايمان و اراده، مي توان از همه موانع و تحريم هاي آن روزگار، آنهم در شرايط سخت و دشوار جنگي گذشت و دشمن را به زانودر آورد. اين تجربه گرانسنگ اما پس از جنگ هم بکار بسته شد؟
    
    
کارنامه درخشان جوانان ايراني
    آنچه رهبر انقلاب تحت عنوان اقتصاد مقاومتي بر آن بارها و بارها تاکيد کرده اند و متاسفانه کمتر مورد عنايت قرار گرفته، نه يک گزاره ذهني و صرفا يک آرزوي زيباست بلکه ايشان براساس مدلي که امتحان خود را نه تنها در زمان جنگ و پس از آن هم پس داده بر اين طرح تاکيد مي کنند سالهاي پس از جنگ، سالهاي شکوفايي ده ها و صدها استعداد کشف نشده جوانان و دانشمندان کشورمان در حوزه هاي مختلف بود. ايراني که در موضوعات مختلف دچار تحريم هاي تکنولوژيک و تجهيزات بود، تنها طي يک دهه و بدست جوانانش به مرحله اي رسيد که در بسياري از امور مهم و باور نکردني به خودکفايي رسيد و اندکي بعد در موضوعات بسيار مهم و خطيري سرآمد همگنان خود در منطقه و حتي در جهان شد و يکي پس از ديگري روي سکوهاي افتخار آميز جهان ايستاد

    در سايه خودباوري و ميدان دادن به رزمندگاني که از جبهه ها برگشته بودند، خيلي زود همه خرابي هاي شهر ها آباد شد، نيروگاه هاي ما که دچار آسيب هاي جدي بود و هيچ کشور خارجي هم حاضر به سرمايه گذاري در آن نبود، بازسازي شد، ده ها و صدها سد از مرحله تحقيق و پژوهش تا ساخت و بکار گيري بدست مخلص ترين سربازان کشور ساخته شد وبه جايي رسيديم که سال هاي پي در پي حائز رتبه برتر در جهان شديم. اين فهرست تمام نشدني است! در دهها رشته مهم علمي و در صدها پروژه اجرايي دانشمندان جوان ما جهان را به تعجب واداشتند. در نانو، ليزر، داروسازي، سدسازي، پل سازي، نفت و پتروشيمي، مواد غذايي و ....کارهايي انجام شد که روزگاري نزديک شدن به آنها هم بدون کمک غرب، محال و ناممکن به نظر مي رسيد اما بچه هاي ايراني ثابت کردند که «ما مي توانيم».    

    
ما نمي توانيم!
    همه آن دستاوردها مربوط به زماني بود که رهبر انقلاب مدام بر توانايي فرزندان ايران تاکيد مي کردند و مسئولان هم اگر کاري براي شکوفايي اين استعداد ها نمي کردند، بار بر دوش آنها نبودند که از حق نگذريم در بسياري عرصه ها ميدان را بر روي آنان گشودند. اما اکنون و با اوجگيري رفتار خصمانه غرب عليه مردم کشورمان و در شرايطي که بيش از هر وقت ديگري به ثمر نشستن تلاش ها و مجاهدتهاي علمي فرزندان ايران مورد نياز است و وقت آن فرارسيده که سالها تلاش و تمرين آنها در مراکز علمي، به نسخه هاي عيني و کاربردي تبديل شود، عده اي ميدان دار شده اند که نه خود هنري دارند و نه هنر فرزندان ايران را مي پذيرند!ترجيع بند رفتار آنان «ما نمي توانيم» است هرچند به زبان به تعريف و تمجيد از بيانات رهبر عزيز انقلاب روي بياورند. مصاديق و نمونه هاي متعددي از اين افراد در دوره اخير در دست داريم، از کسي که در اوج اقتدار نظامي کشور، تصور مي کرد آمريکايي ها ظرف 5 دقيقه مي توانند تمام زير ساخت هاي ما را نابود کنند! تا کسي که با ناديده گرفتن توان و ايستادگي ملت ،در اوج مذاکرات به دشمن اينگونه گرا داد که «خزانه خالي است»! و به روي خود نياورد که صندوق ذخيره ارزي، توان ملي، تاثير ايران در مناسبات انرژي و ... چه جايگاهي در اداره کشور و اقتصاد جهان دارد. اما شايد سرآمد همه آنها که دچار خود کم بيني و ضعف نفس هستند، کسي نباشد جز جناب نعمت زاده، وزير محترم صنعت، معدن و تجارت. او که اتفاقا بايد پرچمدار خودباوري و تکيه بر توان بومي باشد، چنان مفتون و شيفته غرب است که با در افشاني هاي گاه و بيگاهش، دل هر انسان وطن دوستي را بدرد مي آورد. نعمت زاده همان وزيري است که نوروز دوسال قبل قريب دوماه در حالي که وزير مهمترين بخش اقتصادي کشور بود، در ايران حضور نداشت! علت اين امر اقدام وي براي عمل جراحي روي گوشش در کشور آلمان بود! وي پس از دو ماه که به وطن بازگشت در اظهاراتي مشمئز کننده و تحقيرآميز، ضمن تعريف و تمجيد از کيفيت بيمارستان و عمل جراحي، مدعي شد در آنجا با تکنولوژي مورد جراحي قرار گرفته که تا صد سال ديگر هم به ايران نميرسد! اين حرف بي ربط و بي مبناي آقاي وزير، مورد اعتراض مجموعه هايي از پزشکان متخصص گوش قرار گرفت، چون در همان حالي که نعمت زاده اين سخنان را بر زبان مي راند، کشورمان ميزبان جمع کثيري از اتباع خارجي براي انجام درمان هاي مختلف بود که خود، بهترين نشانه از توانمندي و اعتبار علمي دانشمندان و پزشکان داخلي بود. البته بايد اذعان کرد که پزشکان کشورمان هنوز به دانشي دست نيافته اند که بتواند گوش کسي را براي«شنيدن حرف حق» معالجه کند و البته بعيد است در ديگر کشورها هم چنين دانشي فراهم آمده باشد! اما اين همه حرف هاي آقاي وزير نبود و وي اخيرا در سخنان ديگري، در روز ملي صادرات حرف هايي زده که به نظر نوعي خودزني نسبت به خودش و برخي ديگر از وزراي کابينه تلقي مي شود! وي که منطقا به عنوان وزير صنعت، معدن و تجارت بايد سخناني در باب تسهيل صادرات و يا اقداماتش در دوسال گذشته در موضوع افزايش صادرات غيرنفتي ارائه مي داد، ترجيح داد به ريشه يابي و علت مشکلات بپردازد و صادقانه از ناکامي ها و بلاتکليفي مردم در عرصه اقتصاد سخن بگويد. گرچه قصد نعمت زاده پرداختن به اين موضوع نبود اما از سخنانش چيزي جز اين بر نمي آيد! او با مقايسه عرصه مديريت کشور و اقتصاد با عرصه مديريت فوتبال مدعي شد بهتر است همان گونه که مربي فوتبال خارجي وارد مي کنيم، مدير خارجي هم وارد کنيم تا امور بهتر اداره شود! اين سخنان از يک سو اوج حقارت و خود کم بيني در برابر بيگانگان از سوي گوينده را نشان مي دهد و از ديگر سو بيانگر اين است که يک مدير ارشد کشور تا چه حد از واقعيات جامعه علمي و مديريتي کشور بيگانه و به دور است که حتي نمي تواند از بين نخبگان کشورش مدير انتخاب کند و به ناچار درصدد انتخاب و به کارگيري مدير خارجي است! اين خودباختگي و احساس حقارت زماني تلخ تر مي شود که بدانيم گوينده سخن نه از منظر يک عضو عادي جامعه، نه از منظر يک کلان سرمايه دار هزاران ميلياردي و مالک ده ها بنگاه اقتصادي در حوزه پتروشيمي و ... که از منظر وزير صنعت، معدن و تجارت بيان مي شود! يعني همان کسي که به حکم رهبري و براساس قانون قرار بوده همه همّ و غمّ خود را براي ارتقاي صنايع ملي و خودکفايي و تکيه بر توان و دانش بومي و در يک کلام اقتصاد مقاومتي قرار دهد، آنقدر از موضوع بيگانه است که در گام اول يعني مديريت ماجرا هم مانده و دلش مي خواهد دست به دامن بيگانگان شود! او البته به اين پرسش اساسي پاسخ نمي دهد که اگر قرار باشد مدير خارجي به کشور بيايد، زير دست کسي مثل او کار مي کند!؟ و اگر مدير خارجي خوب است و مي تواند گره اي از کار کشور- که به دست مديراني چون نعمت زاده بر زندگي مردم زده شده- باز کند، چرا مديريت مياني را به او بدهيم و مثلاچرا وزير وارد نکنيم تا هم از علم و توان فرنگي استفاده بهتري کرده باشيم و هم جناب نعمت زاده بتواند با فراغ بال به رتق و فتق امور بنگاه هاي متعدد اقتصادي اش بپردازد! البته بعيد است در سيستم رانتي کنوني اين امکان فراهم باشد که مديران ثروتمند دولتي به جاي اصلي خودشان بازگردانده شوند که اگر چنين شود، اولابه مصداق گر حکم شود که مست گيرند... بايد با عده زيادي از مسئولان ارشد دولتي وداع کرد و ثانيا در آينده نزديک و با قطع رانت، شاهد ورشکستگي آنها باشيم! چرا که حيات آنها نشستن در مصدر تصدي اموري است که همزمان در همان امور شاغل هم هستند و رقيب بخش خصوصي! اتفاقي که اين روزها در عرصه پتروشيمي و تلاش براي حذف اين محصول کليدي از بورس کالاشاهد آنيم.

    به هر حال مديراني چون ترکان که با توهين به مردم و چشم بستن به همه موفقيت هاي دانشمندان کشورمان، ايران را صرفا متخصص در پخت قرمه سبزي و آبگوشت بزباش معرفي کرده بود (و نمي گويد در چنين کشوري، چرا او ابوالمشاغل است و حاضر نيست يکي از سمت هايش را به يک متخصص واگذار کند) يا نعمت زاده و ... نشان داده اند که دچار خودباختگي، خودکم بيني در برابر غرب و ناباوري به توان داخلي هستند و هرگز نمي توانند براي تحقق اقتصاد مقاومتي قدمي بردارند چون از اساس به اين موضوع اعتقادي ندارند و نمي توان با اميد به آنها کاري کرد و جاي تاسف است که فرصت هاي يک ملت، با مناسبات و زد و بند هاي سياسي در اختيار چنين افرادي قرار مي گيرد که فرجام شوم و سوء آن قابل پيش بيني است.