ماکت جسد در یک پارک تهران؛ بد‌سلیقگی در گرامی‌داشت قربانیان منا

ماکت جسد در یک پارک تهران؛ بد‌سلیقگی در گرامی‌داشت قربانیان منا 14 مهر -94
گویا تولید اجرای صحنه های نمایشی کفن پوشان طلبه های حوزوی همیشه آماده ی برگزاری تجمعات غیر قانونی اعتراضی تا حال  کم بوده است که ا کنون ماکت خیابانی کفن پوشان کشنه شدگان منا هم درعرصه هنری- حوزوی- پاسداری- جنگی عرضه شده است .

تصاویر منتشره از بوستان نهج‌البلاغه که ماکت‌های نمادینی از اجساد کفن‌پوش به یاد قربانیان فاجعه منا را در کف یکی از خیابان‌های آن قرار داده‌اند اسباب شگفتی شده است.
تردیدی در این نیست که قربانی شدن و زیر دست و پا ماندن شمار قابل توجهی از هم وطنان مان در مراسم حج همه را متاثر کرده و فارغ از تحلیل‌های سیاسی و ایدیولوژیک و این که چقدر حکومت سعودی را مقصر بدانیم به لحاظ انسانی هم سخت تکان دهنده است. تنها حجاج ایرانی هم قربانی نشدند و درگذشتگان از 20 کشور بوده‌اند که شامل کشورهای غیر اسلامی هم می‌شود.
به گزارش عصر ایران، بنابراین می‌توان گفت یک فاجعه به تمام معنایی که بر این کلمه بار می‌شود رخ داده است. اما آیا یگانه راه گرامی داشت یاد قربانیان این است که ماکت‌های کفن‌پوش درست کنیم و بگذاریم کف یکی از معابر پارک نهج البلاغه؟!
تصور کنید مادری با کودکان چهارپنج ساله خود قصد قدم زدن و استفاده از فضای این بوستان را داشته باشد و با این منظره رو به رو شود. چه حالی به او و به کودکان او دست می‌دهد؟
احتمالا گفته خواهد شد منظور مبتکران (!) هم دقیقا همین بوده و می‌خواسته‌اند حال مردم را متغیر کنند و نگران بوده‌اند که مردم در این 10 روز به قدر کافی تحت تاثیر تصاویر و فیلم‌ها و برنامه‌های پخش شده از تلویزیون قرار نگرفته و احیانا سرگرم تماشای برنامه‌های دیگر بوده باشند.
دقیقا مشخص نیست که این کار به ابتکار مدیریت خود بوستان نهج البلاغه انجام شده یا مدیریت شهرداری از پارک خواسته این کار را به اجرا بگذارد. اما کار هر کس که بوده تصور می‌کرده با این حرکت ذهن بازدیدکنندگان را مشغول می‌سازد و به تبعات آن خاصه آثار سوئی که بر کودکان بر جای می‌گذارد احتمالا توجه نداشته یا کم اهمیت دانسته است.
پرسش دیگر این است که آیا گمان نمی‌کردند در ذهن کسانی که برای اولین بار این بوستان را برای استراحت انتخاب کرده‌اند چه خاطره‌ای باقی می‌گذارند؟
این بوستان، جدید الاحداث است و بسیاری از روی کنجکاوی از آن بازدید می‌کنند.
کنجکاوی از آن رو که بدانند این تفریح گاه جدید که در حاشیه چند رودخانه تهران احداث شده چگونه است.
بوستانی که در کنار بزرگراه همت و بین یادگار امام و بزرگراه اشرفی اصفهانی احداث شده و فضای پر نور آن شب‌ها توجه رانندگان اتوبان همت را به خود جلب می‌کند.
محوطه‌ای که سال‌ها به شکل مخروبه‌ای بود که تنها رودخانه‌ای کم آب از میان آن می‌گذشت و حالا به یکی از پارک‌های شلوغ و محبوب غرب تهران تبدیل شده است و شب‌ها خانواده‌های زیادی برای تفریح به آنجا می‌روند.
نمی‌دانیم این خانواده‌ها با مشاهده ماکت جنازه دچار چه احساسی شده‌اند اما می‌دانیم اغلب قریب به اتفاق آنها از خبر فاجعه منا مطلع بوده‌اند زیرا با وجود شبکه‌های مجازی و موبایلی هیچ خبری پنهان نمی‌ماند و حتی اگر با صدا و سیما هم کاری نداشته باشند آگاه شده‌اند چه رسد به این که از صدا و سیما بسیار گفته شده و می‌شود.
از منظری دیگر هم می‌توان به قضیه نگریست و آن رقابت بر سر تصاحب فضای عمومی جامعه است. برخی نهاد‌ها این دغدغه را دارند که فضاهای عمومی بلاصاحب است و می‌خواهند بگویند این تصور را تغییر دهند و از این فرصت‌ها استفاده می‌کنند.
هر چند که در این مورد خاص نباید نیت‌خوانی کرد و در نهایت باید به حساب بد‌سلیقگی گذاشت و این تصور که پاس‌داشت یک موضوع به این است که در برابر چشم مردم باشد.
اما آیا اگر تاثیر منفی گذاشت چه؟ اگر کسانی راه خود را کج کرده باشند تا با این منظره رو به رو نشوند چه؟ در این صورت به گرامی داشت یاد قربانیان کمک کرده‌ایم یا تاثیر منفی بر جای گذاشته‌ایم؟
هزار کار ظریف و نمادین دیگر برای گرامی‌داشت یاد قربانیان مکه شدنی بود و هست اما کسانی اصرار دارند تنها از یک شیوه استفاده کنند. یکی این که در همین پارک به یاد هر قربانی و با نام و نشان او درختی بکاریم...