گزیده خبرهای 2 آذر- 94 قسمت -4
كمبود 2 هزار تخت بيمارستاني در گلستان
معاون توسعه منابع انساني دانشگاه علوم پزشکي گلستان از کمبود 2 هزار تخت بيمارستاني در استان خبر داد. علي عموزاد مهديرجي اظهار کرد: وزارت بهداشت براي جبران اين کمبود با احداث 2 مرکز درماني موافقت کرده است و با يافتن مکان مناسب، يک بيمارستان هزار تختخوابي در گرگان و بيمارستان 800 تختخوابي در گنبد ساخته مي شود. وي بيان کرد: مقدمات اوليه جانمايي اين بيمارستان ها تا پايان امسال به پايان مي رسد و تلاش مي کنيم از ابتداي سال آينده عمليات ساخت آن ها آغاز شود. عموزاد مهديرجي ادامه داد: تخت هاي مراقبت ويژه گلستان تا پيش از اجراي طرح تحول نظام سلامت 210 تخت بود اما هم اکنون 200 تخت ديگر به بخش هاي مراقبت ويژه بيمارستان ها و مراکز درماني استان اضافه شده است. وي گفت: وزارت بهداشت براي کل کشور 930 تخت مراقبت ويژه در نظر گرفت که از اين تعداد 200 تخت معادل 18 درصد استان گلستان اختصاص يافت. عموزاد مهديرجي بيان کرد: هزينه هر تخت مراقبت هاي ويژه به همراه امکانات مورد نياز آن 155 ميليون تومان است که علاوه بر آن 4 ميليارد تومان ديگر هم براي توسعه فضاي فيزيکي بيمارستان ها پيش از استقرار تخت ها هزينه شد. وي همچنين از افزايش تعداد تخت هاي دياليز گلستان خبر داد و گفت: در شرايطي که تعداد اين تخت ها تا اواخر سال 91 در کل استان 199 تخت بود؛ از ابتداي آغاز طرح تحول نظام سلامت تاکنون تعداد اين تخت ها به 2 برابر در 13 بيمارستان افزايش يافت. عموزاد مهديرجي خيران سلامت گلستان از 16 ماه قبل تاکنون 230 ميليارد ريال از دارايي خود را به توسعه و تجهيز بخش هاي درمان استان اختصاص دادند. وي بيان کرد: وزارت بهداشت ماهانه 25 ميليارد ريال تنخواه براي تهيه داروهاي مربوط به هزينه شيمي درماني بيماران سرطاني در اختيار دانشگاه علوم پزشکي گلستان قرار مي دهد که اين داروها از طريق داروخانه بيمارستان 5 آذر به آن ها ارائه مي شود.
تخريب ساخت و سازهاي غيرمجاز
بابل- خبرنگار کيهان: سرپرست جهاد کشاورزي بابل گفت: 4 مورد تفکيک، خاک ريزي و ديوارکشي غيرمجاز به مساحت بيش از 5 هزار و 310 متر مربع به صورت داوطلبانه در زمين هاي کشاورزي روستاهاي چمازبن لاله آباد، پائين درويش خاک احمد چاله پي، موزيرج وطغان جلال ازک شهرستان بابل طي مراحل قانوني توسط مالک تخريب شد. سيد احمد طاهري تاکيد کرد: هموطنان از ساخت و ساز غيرمجاز در زمين هاي کشاورزي خودداري کنند.
احداث کلانتري در کيش
کيش- خبرنگار کيهان: کلنگ احداث کلانتري 11 جزيره کيش با حضور مسئولان هرمزگان و اين جزيره در زميني به مساحت 300 متر مربع به زمين زده شد. با احداث اين کلانتري امنيت گردشگران و ساکنان جزيره کيش افزايش خواهد يافت.
رئيس پليس امنيت عمومي آذربايجان شرقي هشدار داد: استفاده از اصطلاحات بيگانه در سر در مغازه ها ممنوع
رئيس پليس امنيت عمومي استان آذربايجان شرقي از اجراي طرح ممنوعيت استفاده از عناوين و اصطلاحات بيگانه بر سر در مغازه ها و پلمب 34 واحد صنفي متخلف خبر داد. عليرضا هنردوست اظهار کرد: براي اجرايي کردن دستورالعمل ممنوعيت قانوني استفاده از عناوين و اصطلاحات بيگانه بر سر در مغازه ها و برخورد قانوني با واحدهاي صنفي که از تابلوهايي با اسامي لاتين و غيرمتعارف استفاده مي کنند، طرح نظارت بر اين صنوف در سطح استان اجرا شد.وي افزود: ماموران اداره نظارت بر اماکن عمومي استان در اين طرح با بازديد واحدهاي صنفي به 838 نفر از مديران اين واحدها آموزش هاي لازم را ارائه دادند. هنردوست خاطرنشان کرد: همچنين از مديران 173 واحد صنفي ديگر نيز تعهدات لازم مبني بر رعايت شئونات و ضوابط اماکن عمومي و عدم استفاده از تابلو يا نشانه هايي که منحصرا به خط غيرفارسي (لاتين) تنظم شده باشد اخذ کردند.وي ادامه داد: همچنين در اين طرح 91 فقره از تابلوهاي نامانوس و غيرمتعارف نصب شده در سر در مغازه جمع آوري و 34 واحد صنفي ديگر که به تذکرات بي توجهي و بر استفاده از تابلوهاي بيگانه پافشاري مي کردند با رعايت ضوابط قانوني پلمب شد. هنردوست بيان کرد: طرح برخورد با صنوفي که از القاب و اصطلاحات بيگانه که.
خبر ويژه
به جاي اهانت به بسيج نام خود را تغيير دهيد
به جاي اهانت به بسيج نام خود را تغيير دهيد
يک روزنامه حامي هاشمي رفسنجاني و دولت در هفته بسيج مدعي شست وشوي بسيجيان شد!
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود که به بهانه هفته گراميداشت بسيج نوشته شده و به شکل زنجيره اي در سايت هاي ايسنا، جماران، انتخاب، فرارو، آفتاب، عصر ايران و حتي راديو فرداي آمريکا بازتاب يافته ادعا کرد: جناح هاي سياسي با ژست هاي حق به جانب تلاش مي کنند نيروهاي بسيج را به خود وابسته کنند، آنها را دچار شست وشوي مغزي نمايند و از اين طريق، اهداف سياسي خود را با استفاده ابزاري از آنها محقق سازند. کساني که درصدد چنين سوءاستفاده هايي از بسيج برمي آيند البته ماسک حق به جانب بر چهره مي زنند، خود را دلسوز اسلام و انقلاب جلوه مي دهند و از شگردهايي استفاده مي کنند که بتوان با آنها در افکار افراد پاک نفوذ کرد. نيروهاي بسيجي عموما متدين، متعهد، فداکار و دلسوز اسلام و انقلاب و نظام هستند و براي پذيرش آنچه رنگ دين و خدمت و فداکاري دارد آمادگي دارند. در نتيجه اگر جناح هاي سياسي با اين قبيل شگردها وارد عرصه شوند، به راحتي مي توانند اهداف خود را دنبال کنند و به آنچه مي خواهند دست يابند به ويژه اگر امکانات مادي نيز در اختيارشان باشد. کارايي بسيج تا وقتي است که در برابر ترفندهاي جناح هاي سياسي هوشياري نشان دهد و اجازه استفاده ابزاري از خود را به هيچ کس و هيچ گروه و جناح سياسي ندهد.
درباره اين سرمقاله توهين آميز بايد پرسيد آيا آشوبگري نيابتي فتنه گران در سال هاي 78 و 88، جناحي بود يا اقدامي براندازانه و در قبال اين قبيل تحرکات وظيفه بسيج چيست؟ آيا متهم کردن نظام به تقلب و بسترسازي براي آشوب افکني سرويس هاي جاسوسي بيگانه يک اقدام جناحي است که بايد در مقابل آن سکوت اختيار مي شد؟ روزنامه اي که عنوان «جمهوري اسلامي» را يدک مي کشد آيا مي تواند بگويد شعار عوامل ميداني فتنه گران و مدعيان اصلاح طلبي مبني بر «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و خط کشيدن روي قيد اسلام در عبارت «جمهوري اسلامي» حرکتي جناحي است يا براندازانه؟ اگر خط کشيدن روي عبارت جمهوري اسلامي معفو و پذيرفته است که در آن صورت روزنامه مورد اشاره بايد خود را تعطيل کند. همچنين مي توان پرسيد اگر يک رجل سياسي مسخ شده با تحريف اصول شاخص خط امام(ره) و دروغ بستن به ايشان مدعي شد امام موافق حذف مرگ بر آمريکا بودند، يا همين طيف با دشمنان نشاندار خط امام- جريان اصلي اسلام التقاطي و آمريکايي- پيوند خوردند و جبهه مشترک تشکيل دادند، آيا بسيج مي تواند ماجرا را جناحي قلمداد کند و بي تفاوت بماند؟ در وضعيتي که حاميان نهضت آزادي و باند منتظري (امثال هراتي) از دفتر آقاي هاشمي سر در مي آورند، مسئوليت امثال روزنامه جمهوري اسلامي چيست و چرا سکوت مي کنند؟ آيا اين مصداق بارز شست وشوي مغزي نيست؟! يا مثلااگر گفتند «خميني به موزه تاريخ خواهد رفت، توپ تانک بسيجي ديگر اثر ندارد، دوره ختم انقلاب فرا رسيده است» و... بعد در کنار امثال آقاي هاشمي و مدعيان اعتدال ايستادند و با هيچ اعتراضي مواجه نشدند، در آن صورت بايد به تکليف اسلامي و انقلابي عمل کرد يا منفعل ماند و به خيانت نفاق جديد رضايت داد؟!
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود که به بهانه هفته گراميداشت بسيج نوشته شده و به شکل زنجيره اي در سايت هاي ايسنا، جماران، انتخاب، فرارو، آفتاب، عصر ايران و حتي راديو فرداي آمريکا بازتاب يافته ادعا کرد: جناح هاي سياسي با ژست هاي حق به جانب تلاش مي کنند نيروهاي بسيج را به خود وابسته کنند، آنها را دچار شست وشوي مغزي نمايند و از اين طريق، اهداف سياسي خود را با استفاده ابزاري از آنها محقق سازند. کساني که درصدد چنين سوءاستفاده هايي از بسيج برمي آيند البته ماسک حق به جانب بر چهره مي زنند، خود را دلسوز اسلام و انقلاب جلوه مي دهند و از شگردهايي استفاده مي کنند که بتوان با آنها در افکار افراد پاک نفوذ کرد. نيروهاي بسيجي عموما متدين، متعهد، فداکار و دلسوز اسلام و انقلاب و نظام هستند و براي پذيرش آنچه رنگ دين و خدمت و فداکاري دارد آمادگي دارند. در نتيجه اگر جناح هاي سياسي با اين قبيل شگردها وارد عرصه شوند، به راحتي مي توانند اهداف خود را دنبال کنند و به آنچه مي خواهند دست يابند به ويژه اگر امکانات مادي نيز در اختيارشان باشد. کارايي بسيج تا وقتي است که در برابر ترفندهاي جناح هاي سياسي هوشياري نشان دهد و اجازه استفاده ابزاري از خود را به هيچ کس و هيچ گروه و جناح سياسي ندهد.
درباره اين سرمقاله توهين آميز بايد پرسيد آيا آشوبگري نيابتي فتنه گران در سال هاي 78 و 88، جناحي بود يا اقدامي براندازانه و در قبال اين قبيل تحرکات وظيفه بسيج چيست؟ آيا متهم کردن نظام به تقلب و بسترسازي براي آشوب افکني سرويس هاي جاسوسي بيگانه يک اقدام جناحي است که بايد در مقابل آن سکوت اختيار مي شد؟ روزنامه اي که عنوان «جمهوري اسلامي» را يدک مي کشد آيا مي تواند بگويد شعار عوامل ميداني فتنه گران و مدعيان اصلاح طلبي مبني بر «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و خط کشيدن روي قيد اسلام در عبارت «جمهوري اسلامي» حرکتي جناحي است يا براندازانه؟ اگر خط کشيدن روي عبارت جمهوري اسلامي معفو و پذيرفته است که در آن صورت روزنامه مورد اشاره بايد خود را تعطيل کند. همچنين مي توان پرسيد اگر يک رجل سياسي مسخ شده با تحريف اصول شاخص خط امام(ره) و دروغ بستن به ايشان مدعي شد امام موافق حذف مرگ بر آمريکا بودند، يا همين طيف با دشمنان نشاندار خط امام- جريان اصلي اسلام التقاطي و آمريکايي- پيوند خوردند و جبهه مشترک تشکيل دادند، آيا بسيج مي تواند ماجرا را جناحي قلمداد کند و بي تفاوت بماند؟ در وضعيتي که حاميان نهضت آزادي و باند منتظري (امثال هراتي) از دفتر آقاي هاشمي سر در مي آورند، مسئوليت امثال روزنامه جمهوري اسلامي چيست و چرا سکوت مي کنند؟ آيا اين مصداق بارز شست وشوي مغزي نيست؟! يا مثلااگر گفتند «خميني به موزه تاريخ خواهد رفت، توپ تانک بسيجي ديگر اثر ندارد، دوره ختم انقلاب فرا رسيده است» و... بعد در کنار امثال آقاي هاشمي و مدعيان اعتدال ايستادند و با هيچ اعتراضي مواجه نشدند، در آن صورت بايد به تکليف اسلامي و انقلابي عمل کرد يا منفعل ماند و به خيانت نفاق جديد رضايت داد؟!
خبر ويژه
داس بي صداي اعتدال مشغول درو كردن مديران است!
داس بي صداي اعتدال مشغول درو كردن مديران است!
وزير کشور ظاهرا لباس اصولگرايي از تن به درآورده و جامه اعتدال پوشيده که در سکوت و خفا سياست برکناري استانداران را پيش مي برد. روزنامه زنجيره اي آفتاب يزد با انتشار اين مطلب نوشت: روحاني نشان داده که مرد عمل است. او تصميم هايش را در اتاق هاي فکر، همراه با تکنوکرات ها و ژنرال هاي اميدوار به آينده اش اتخاذ مي کند و ماحصل آنها را به کرسي اجرا مي گذارد. او در «سکوت و خفا»، گام هاي استوار در جهت جامه عمل پوشاندن به وعده هايش برمي دارد درست برخلاف رئيس دولت نهم و دهم که سياست هاي ناکارآمدش را در بوق و کرنا مي کرد و جار و جنجال هاي سياسي به راه مي انداخت. اين روزنامه - که سردبيرش پس از فتنه 88 از کشور گريخت و در آمريکا پناهندگي گرفت و همکار صداي آمريکا شد - مي افزايد: درست در بزنگاه هايي که هيچ کس حتي بهارستاني ها هم انتظارش را ندارند در يک اقدام غافلگيرانه خبري از پاستور بيرون مي آيد که حاکي از آن است که دولتمردان دست به اقدامي بزرگ زده اند. تازه ترين کاري که به وسيله تکنوکرات هاي حسن روحاني با بهره گيري از «پاليسي سکوت» صورت گرفت، تغيير دو استاندار استان قزوين و سمنان بود. بدين ترتيب حسن روحاني در سکوت و خفا در آستانه انتخابات مجلس دهم دست به تغييراتي شگرف زده و نشان داد که با بهره گيري از همان پاليسي سکوت، به صورت کاملامنسجم و منظم در حال آماده سازي و مهيا کردن شرايط براي انتخابات مجلس دهم است. آفتاب يزد خاطرنشان کرد: تمام اين اتفاقات حاکي از آن است که محمدرضا رحماني فضلي همان وزير کشور اصولگرايي که در ماه هاي نخست روي کار آمدنش بر ساز مخالفت با سياست هاي دولت حسن روحاني مي نواخت مدعي است جامه اعتدال به تن کرده است و مي خواهد ثابت کند که روحاني دست به انتخاب خوبي زده است. هر چند از زماني که وي جامه اصولگرايي را از تن خارج نمود و لباس اعتدال را بر تن کرد، شائباتي مطرح بود مبني بر اينکه اين تغيير و تحول وي همگي ناشي از فشارهاي رئيس جمهور بر او است چرا که پس از گذشت هفت ماه از آغاز به کارش، محمدحسين مقيمي يکي از فن سالاران مطرح اصلاح طلب را در سمت معاونت سياسي وزارت کشور منصوب کرد که البته صحبت هاي بسياري درخصوص اختلاف نظر هايي ميان وزير و معاون شنيده مي شد. بعد از آن از ورود پول هاي کثيف به انتخابات سخن گفت و آنقدر متقن و قاطع صحبت کرد که همگان بر اين باور بودند که ديگر در بر همان پاشنه سابق نمي چرخد و رحماني فضلي وزير در عمل هم وزير دولت اعتدال شده است. اما با فشار بهارستان خيلي زود از مواضعش کوتاه آمد و اعلام کرد که «رسانه ها پول کثيف را بزرگ کرده اند» اين رويکرد يک بام و دو هواي رحماني فضلي همين طور ادامه پيدا کرد تا آنکه بر مبناي پاليسي سکوت به طور ناگهاني دو استاندار تغيير کردند و بر اساس همان رويه «شل کن، سفت کن» رحماني فضلي بسياري بر اين باور بودند که عزل دو استاندار سابق و نصب دو استاندار جديد با فشارهاي رئيس جمهور و محمدحسين مقيمي صورت گرفته است. يادآور مي شود برکناري قريب به اتفاق استانداران و فرمانداران و بخشداران در سراسر کشور و در کمتر از 2 سال در حالي است که روحاني در آغاز مدعي شده بود با داس و مديران اتوبوسي سر کار نيامده است. با توجه به اينکه مسئوليت برگزاري انتخابات با استانداران و فرمانداران است، اقدامات زنجيره وار چند ماه گذشته به شدت شائبه برانگيز است. گفته مي شود ظرف 2 سال گذشته بالغ بر 10 هزار مدير در دولت جابه جا شده اند.
