يادداشت ميهمان اوین نامه ی کیهان "بهار، تابستان، پاييز، 9دي "

اوین نامه ی کیهان 5 شنبه 10 دیماه سال 1394
يادداشت ميهمان  اوین نامه ی کیهان "بهار، تابستان، پاييز، 9دي "
روضه خوانی و شیون وزاری ومعرکه گیری برسر گوری که درآن مرده ای نیست . چون در شرایطی که آخوند علم الهدا که سخنران عربده کش گردهمآیی  ساندیس خوران 9 دی بود گفته است گذشته را فراموش کنید چون فتنه ی بزرگ تراز فتنه ی 88 در  94 درپیش است. ولی قلم بردستان درخدمت ارگان های سرکوبگر همچنان  تجدید خاطره کرده  ومحور 9 دی 88 مانور تبلیغاتی علیه ی رقیب بااتهام فتنه گران د رچنین روزی داده اند.

سال 87 است و مردم آرام آرام خود را براي انتخاباتي پرشکوه آماده مي کنند که قرار است در خرداد ماه 1388 برگزار گردد و در آن رئيس جمهور دهمشان را انتخاب کنند. نامزدها از ميان کساني که مدتها مي آيم نمي آيم کرده اند، يکي يکي مشخص مي شوند. تعارفها شروع شده و هر گروه و حزبي براي خود آدابي دارد و براي بازار گرمي و جلب توجه مي گويند اگر فلاني بيايد من نمي آيم يا اگر فلاني بيايد من هم مي آيم. برخي نيز پاي ثابت انتخاباتها هستند و از مدتها قبل گفته اند اگر هر کسي هم بيايد و نيامد من مي آيم. آنها که در دوره قبل نيز نتوانستند راي لازم را کسب نمايند دوباره درصددند تا مقبوليت خود را به آزمايش بسپارند. مردم نيز با شور و حرارت خاصي که تنها از آنها برمي آيد تنور انتخابات را داغ تر مي کنند و هر گروهي از مردم به دنبال گمانه زني ها و نيز مجاب کردن ديگران به حمايت از نامزد مورد نظر خودشان هستند. فضا آرام آرام انتخاباتي مي شود و شور انتخابات فضاي جامعه را پر مي کند.
     گروه ها آزادانه تفکرات خود را مي گويند و به دفاع از آرمانهاي خود مي پردازند. سياستها و رويکردهاي دولت مستقر و دولتهاي پيشين به راحتي نقد مي شود ، بعضي دفاع مي کنند و برخي ديگر انتقاد. هر حزب و گروهي براي رقيب، کري و رجز مي خواند و بازار وعده و وعيد گرم است. وعده مي دهند اگر انتخاب شوند تورم ريشه کن مي شود، بيکاري هم همين طور، فساد اقتصادي نيز به همين منوال، توانمنديهاي زنان هم ديده مي شود و... و وعيد مي دهند که در صورت روي کار آمدن فلان گروه فضا امنيتي مي شود، جنگ مي شود، بدبختي مي شود و ... مردم هم نظاره گر و عموما فعال در عرصه اصل انتخابات و گروهي از آنها هم بدبين به وعده ها و بي اهميت به وعيدها. شور انتخابات در همه جا ديده مي شود و همه متاثر از فضاي انتخاباتي مي شوند و... ولي در زير پوست تمام اين فضاي پرشور، اتفاقات ديگري نيز در جريان است و مردم و برخي از مسئولين از آنها بي خبر.

    بي بي سي فارسي برنامه هايش را در نيمه سال 87، شبانه روزي مي کند. برخي از روزنامه نگاران و دست به قلمان، رفت و آمدهاي بيشتري به برخي کشورهاي حاشيه خليج فارس مي کنند و گويي جلساتي در آنجا برپاست. از برخي محافل سياسي، عمدي و سهوي، خبرهايي به بيرون درز مي کند که قابل توجه است. مي توان از موضع گيريهاي زمانبندي شده اعضاي برخي گروه ها، به تقسيم کار آنها پي برد. تيتر روزنامه ها هم گاهي، سر مگو را فاش مي کنند. گويي به هر ميزان که به زمان انتخابات نزديک مي شويم حرفها جدي تر و مواضع روشن تر مي شود. برخي از کساني که سالها متولي امور کشور بوده اند و در هر دوره اي که پست و مقام نداشته باشند دائما از همه چيز و همه کس اظهار نگراني مي کنند، از چندي قبل سخن از تاسيس کميته صيانت آراء براي جلوگيري از احتمال تقلب گفته اند تا آهسته فضاي آرام انتخاباتي و افکار عمومي را به راهي ديگر بکشانند. افرادي کم کم در ميان مردم شعارهايي شايع مي کنند که غيرمعمول است. مثل تيتر برخي روزنامه ها که غيرمعمول است. شبکه هاي اجتماعي غربي نظير يوتيوب و فيس بوک و... همگويي ماموران جديد سيا و ام آي 6 و موسادند.
    بهار سال 88، تابستان گرم گروه هاي سياسي است که هر کدام مي خواهند امور کشور را در دوره بعد رياست جمهوري در دست گيرند و به اين دليل از تمام امکانات خود استفاده مي کنند. از امکانات تبليغي، مالي، نيروي انساني سياه و زرد و سفيد و... و حتي امکانات خارج از کشور. در شبکه هاي ماهواره اي دشمن از برخي کانديداها حمايت مي شود و برخي ديگر تخطئه مي شوند. رسانه ها از برخي ديدارهاي خارج از عرف بين افرادي خاص با سران برخي کشورهاي منطقه مثل عربستان و برخي صاحبان افکار خاص مثل جرج سوروس پرده برمي دارند و نيز از گروهي به ظاهر هنر دوست که براي خريد تابلوهاي نقاشي به قيمت گزاف پيش قدم شده اند. برخي شبکه هاي ماهواره اي دشمن از بي بي سي ملکه انگليس گرفته تا صداي آمريکاي ابليس، که سالها عليه انقلاب اسلامي و امام خميني و ارزشهاي ايراني اسلامي، تبليغ و سمپاشي کرده اند و دروغ و افترا پراکنده اند، اکنون براي آرمان هاي انقلاب دل مي سوزانند و نگران تداوم انقلابند و راه امام. و از ضرورت شرکت مردم در امر مهم انتخابات ايران و برگزيدن آنکه از سلاله پيامبر اسلام است مي گويند. درست مثل دلسوزي هاي معاويه براي آينده اسلام.

    گروهي هستند که اگر در انتخابات شکست بخورند يا در دادگاهي مجرم شوند در سلامت انتخابات و دادگاه تشکيک مي کنند، برخي از آنها گويي حرفهاي درون خانه را علني مي کنند. پدرشان نامه اي بي سلام و والسلام مي نويسد و مادرشان به هواداران توصيه مي کند در صورت تقلب به خيابانها بريزند و پسرشان و دخترشان و... و گروهي هم فريب مي خورند، هم از خواص و هم از عوام. ولي با اين حال با حضور 40 ميليوني مردم، انتخاباتي پرشور رقم مي خورد. با نصاب تازه و بالاي جهاني بيش از 80 درصد، که مدعيان دموکراسي غربي در خواب هم نديده و نمي بيند و به خاطر اين شور حضور بود که اين حماسه توسط رهبر انقلاب «يک جشن» واقعي ناميده شد. انتخاباتي در نهايت سلامت و حفظ امانت. آنانکه نوميدي دشمنان در ملتهب کردن کشور و ايجاد انشقاق در ميان مردم و نيز پيروزي مردم و محرومين را مي بينند، در ذهنشان خاطرات صفين و پيروزي مقدماتي مسلمانان زنده مي شود. گويي مردم در اين مشارکت بالاو شگفت انگيز توانسته بودند يک بار ديگر انقلاب را پيروز کنند و دشمن روسياه را در سه کنج شکست و ذلت گير بياورند و تحقير کنند. چرا که راي دادن، در اصل راي دادن به تداوم شعارها و حيات انقلاب اسلامي است و اين حضور در زمين انقلاب اسلامي و زمينه ساز قدرت مضاعف کشور است و پيشرفت چشمگير آن.
    با اينکه عموم نظرسنجي هاي نهادها و احزاب داخلي و برآوردهاي مراکز خارجي در روزهاي منتهي به انتخابات از پيروزي قاطع رئيس دولت نهم در انتخابات دهم حکايت داشته و دارد ميرحسين موسوي قبل از شمارش آراء اعلان پيروزي مي کند و کليد شروع فريب بزرگ را مي فشارد در حالي که اتمام شمارش آراء در حضور نمايندگان نامزدها چيز ديگري مي گويد.
    «احمدي نژاد منتخب ملت است». و اين آني نيست که گروهي بپذيرند. پس با رمز «تقلب» مردم به خيابانها دعوت مي شوند و با شعار «ابطال انتخابات» بر جمهوريت نظام مي شورند. دشمن نيمه جان و نااميد، دوباره جان مي گيرد و يکي يکي به خيمه اي وارد مي شوند که خوارج صفين برپا کرده اند. از آوازخوان و مطرب و رقاص و فراري، تا فيلسوف و وزير اسبق و پناهنده سياسي و از قلم به دست و محارب و جاسوس و مفسد اقتصادي تا عبدالمالک ريگي، همگي بر دروغ تقلب مجتمع مي شوند. بهاييان، سلطنت طلبان، مسعود و مريم رجوي سردسته آدمکشان اجاره اي با بيوه شاه مخلوع، يک بار ديگر با دشمنان قسم خورده ايران و ايراني، بيعت و اظهار بندگي مي کنند. پيرزني که جايزه نوبل دارد و آن آقازاده کذايي و... از دشمنان درخواست تشديد تحريم عليه ملت خود مي کنند. سناريوهاي کشته سازي، مظلوم نمايي، پوشش کامل رسانه اي، نشر دروغهاي بزرگ و... و هر آنچه که بارها در کشورهاي گرفتار انقلابهاي مخملي انجام شده، اين بار نيز توسط آمريکا و انگليس در ايران پيگيري مي شود، تا آنجا که براي زند ه ها هم مجلس ختم مي گيرند و فتنه گران در آن شرکت مي کنند. سران کودک کش اسرائيل، اغتشاشگران را سرمايه ها و سربازان خود مي نامند و آمريکا و نوکران اروپايي اش، در حمايت از سران آشوبگر و قانون گريز فتنه، شديدترين تحريمهاي تاريخ را عليه ملت ايران وضع مي کنند.

    برخلاف امروز که مردم منتقد به بي تدبير هاي بي سواد، لبو فروش، تازه به دوران رسيده، متحجر، کلاغ و ... ناميده مي شوند و صدايي از مردمسالاران مدعي در نمي آيد، در آن زمان برخي کاسبکاران سياسي و غوغازيستان، از خس و خاشاک ناميده شدن عده معدود اغتشاشگران برمي آشوبند. تهديد و تخريب امنيت و آرامش مردم ادامه پيدا مي کند تا 29 خرداد که اتفاقي بزرگ در تاريخ ملت ايران رخ مي دهد. در نمازجمعه اي که به گواه بسياري، پرجمعيت ترين نمازجمعه تاريخ ايران است، مردم براي شنيدن سخنان رهبر معظم انقلاب حاضر مي شوند. دانشگاه تهران و خيابانهاي اطراف آن، مملو از جمعيت به ستوه آمده از دروغ و نفاق است که اکنون آمده اند تا جان به کلام رهبر بسپارند. و آقا سخن آغاز مي کند. همگان را به تقوا سفارش مي کند و مي گويد و مي گويد تا به انتخابات مي رسد و مردم شنيدند که بايد همه به قانون تن دهند و نظام اهل خيانت به آراء مردم نيست. همان گونه که به بدعتها وقعي نمي نهد و به زياده خواهان باج نمي دهد و همان گونه که قبلاگفته بود، مردودي نخبگان در فتنه در اصل، سقوط آنان است. مردم شنيدند و جانشان آرام و قرار گرفت و با تکبيرها و اشکهاي خود، تاييد کردند و بيعت تازه شد. بسياري از مردمي که فريب رنگ و لعاب و شعار و نقاب سران لجوج فتنه را خورده بودند، از فتنه گران راه خود را جدا کردند و پاسخ سوالات خود را در کلام رهبري ديدند و نيوشيدند. اردوي فتنه کمتر و کمتر شد و عصيانگران و پيمان شکنان، عصباني و عصباني تر. آنها به قانون شکني و اردوکشي هاي خياباني و تهديد و تعدي به منافع ملي و مردمي ادامه دادند و 8 ماه آزگار و با کمک دشمنان خارجي، فتنه اي را به مردم تحميل کردند تا بتوانند از مردم انتقام انتخابشان را بگيرند و همان گونه که هميشه گروهي عنود و سست عنصر و بي ايمان هستند که در مقابل فتح صفين صف بکشد، اين بار نيز اين گروهک خدانشناس که تعدادشان در روز قدس به دو سه هزار نفر هم نمي رسيد، مامور تلخ کردن کام مردم شده بودند. از سلب آرامش مردم گرفته تا توهين به ولايت فقيه و تصوير امام خوبان و... و تا حرمت شکني عاشورا که خون مردم را به جوشش آورد و مردم با نام سيدالشهدا و به دفاع از سرور آزادگان قيام کردند و لشگر رسواي فتنه تحميلي را، از آمريکا و اسرائيل و انگليس و آلمان و فرانسه گرفته تا پادوها و نوچه هاي بي مقدار و گروهک فتنه گر، درسي دادند فراموش ناشدني و تاريخي. سيل مردم خداجوي ايران در 8 و 9 دي در تمام استانها و شهرستانهاي کشور به خيابانها ريختند و کابوس دشمنان شدند و حماسه اي ديگر در سال هزار و سيصد و هشتاد و اشک خلق کردند که در تاريخ ماندگار شد و روز 9 دي فصل چهارم آن سال و انقلابي ديگر در تاريخ پرافتخار و مظلوم جمهوري اسلامي شد و دشمنان را از کرده پشيمان و دوستان را از پاداش صبر و بصيرت لبريز نمود. تجربه و الگويي که پس از آن نيز قابل تکرار خواهد بود هم در ايران و هم در ديگر کشورهاي جهان بزرگ اسلام.
نويسنده: محمدهادي صحرايي