14 دليل عدم كفايت سياسي بني صدر در بیان خامنه اي

 14 دليل عدم كفايت سياسي بني صدر در بیان خامنه اي  5 تیر- 95
به مناسبت سالگرد روزهاي پاياني خرداد و هفته اول تير 60
 اوین نامه ی کیهان سرباز جو شریعت نداری با چند روز تأخیر از سایر همتایان رسانه اش به گزارش  دلایل عزل بنی صدر درتیر 1360 از سوی مجلس ارتجاع و تأیید خمینی اشاره کرده  البته با چاشنی بیان خامنه ای است . چون هدف پیام دادن به روحانی است .
روزهاي پاياني خرداد و هفته اول تير هر سال يادآور رويدادي مهم در تاريخ انقلاب اسلامي است، در چنين روزهايي بود که عدم کفايت سياسي اولين رئيس جمهور ايران اسلامي توسط مجلس شوراي اسلامي تصويب و امام خميني بني صدر را از اين مقام برکنار کردند. 
    
بي شک برکناري بني صدر از رياست جمهوري و حوادث خونبار بعدي از شورش مسلحانه منافقين گرفته تا به شهادت رسيدن آيت الله بهشتي و نيز ترور نافرجام حضرت آيت الله العظمي خامنه اي امام جمعه تهران و نماينده وقت مجلس شوراي اسلامي از مهم ترين رويدادهاي تاريخ انقلاب در طول نزديک به چهار دهه گذشته است. 
    
رهبر معظم انقلاب که در آن برهه نماينده مجلس شوراي اسلامي بودند يک هفته قبل از ترور در مسجد ابوذر تهران، سخناني تاريخي در اثبات عدم کفايت ابوالحسن بني صدر ايراد کردند که بازخواني اين سخنان امروز و با گذشت 35 سال خالي از لطف نيست. 
    
آيت الله خامنه اي در جلسه 30 خرداد 1360 مجلس و در يک سخنراني تاريخي 14 دليل عدم کفايت سياسي ابوالحسن بني صدر رئيس جمهور وقت را بر مي شمرند که بازخواني اين 14 دليل تاريخ گوياي سال هاي اول پس از انقلاب مي تواند محسوب شود.     
    
دلايل عدم صلاحيت بني صدر براي رياست جمهوري
    
آيت الله خامنه اي در ابتداي سخنان خود خطاب به نمايندگان و در يک کلام به کل ملت ايران اظهار داشتند: در حضور شما و همه کساني که اين سخن را خواهند شنيد اعلام مي کنم که اين جانب آقاي بني صدر رئيس جمهور را داراي کفايت سياسي براي اشغال پست خطير رياست جمهوري نمي دانم.    
    
کفايت سياسي يعني
    
آيت الله خامنه اي تاکيد کردند: کفايت سياسي يعني اينکه شخص براي اداره مسئوليتي که به عهده او واگذار شده کافي و صالح باشد. فقدان کفايت سياسي در هنگامي است که وي آن شرايطي را که براي انجام اين مسئوليت در قانون اساسي معين شده فاقد باشد و کمبود يا عيبي داشته باشد که با آن صفات مقرره منافي است. اصل ۱۱۵ قانون اساسي صفات لازم براي رياست جمهوري را از جمله امانت و تقوي، اعتقاد به مباني جمهوري اسلامي ايران، مدير و مدبر بودن مي داند هر کدام از صفات بالاکه در شخصي نباشد وي براي احراز اين مقام فاقد کفايت و صلاحيت است با اين زمينه اکنون مي توان به بررسي وضع آقاي بني صدر در رابطه با مقام رياست جمهوري پرداخت.
    
ايشان ادامه دادند: اين يک خصومت شخصي يا جريان حزبي نيست يک تکليف شرعي و مسئوليت الهي و پاسخ به يک خواست مردمي وعمومي است. اگر نگراني حفظ انقلاب واسلام و لزوم اداي مسئوليت در قبال مردم نبود و ما حاضر مي شديم آقاي بني صدر را با همه عيوب واشکالات تحمل کنيم و از مسئوليت الهي نمي انديشيديم يقينا نه آقاي بني صدر وشايد نه همين برادران ما را به انحصارطلبي و قدرت گرايي و امثال اين تهمت هاي مبتذل وتکراري متهم نمي کردند.    
    
دليل حضور مردم در خيابان ها
    
آيت الله خامنه اي به سخنان چند نماينده مخالف در جلسه 29 خرداد 1360 اشاره کرده و اظهار داشتند: برادران مخالف با اشاره به حضور مردم در خيابان ها و تشويق آقاي رجائي که از آنان به نام حزب الله نام مي برد اين کار را خلاف مصلحت و روشي غيرمنطقي دانسته اظهار داشته اند که با تهييج مردم هيچ مسئله اي حل نمي شود. اين برادران گويا فراموش کرده اند که مردم را آقاي رجائي به خيابان ها نکشانيد اين حضور کوبنده و قاطع مردم فقط و فقط هنر شور و انگيزه ايماني خود آنان و صداي رسا و هميشه نافذ امام امت بود و هميشه چنين بوده است در گذشته هم هيچ عامل ديگري نمي توانست مردم را به حضور در صحنه وادار کند نه فقط امروز در گذشته هم شما نه اين حرکت را به درستي مي شناختيد و نه بر آن توانائي داشتيد و فرق ميان امام بر حق اين امت با مدعيان مبارزه سياسي از جمله در همين است او به مردم تکيه مي کند از آنها مسئوليت مي خواهد به آنها اعتماد مي کند براي آنها ارزش قائل مي شود و مدعيان سياست از اين همه غافل و از خيرات آن محرومند.
    
آيت الله خامنه اي به حمايت هاي خود از بني صدر در طول رياست جمهوري او اشاره و ادامه دادند: اين جانب در نماز جمعه بارها و بارها از او حمايت کردم و مردم را به حمايت از او دعوت کردم و علي رغم آن همه فشار تبليغاتي او نسبت به جريان خط امام عکس العمل نشان ندادم اما جان کلام اين جا است که وقتي وجود او با استفاده از انواع روش هاي تخريبي براي همين جمهوري به صورت آفتي بي علاج درمي آيد و او در مقام رياست جمهوري بزرگ ترين مدعي جمهوري اسلامي و تحقيرکننده آن به بلندگوي مخالفان آن مي شود آيا باز هم حمايت از او به معناي حمايت از جمهوري اسلامي است؟
    
ايشان افزودند: نه برادر منصفانه قضاوت کنيد هيچ حمايتي از بني صدر ارزش واقعي و عملي حمايت امام را از او نداشت. اما ديديد که امام هنگامي که پس از يک سال صبر و سکوت دردآلود مشاهده کردند که همچنان خط نفاق و ارتداد و کفر و استکبار سنگر مستحکمي در وجود آقاي بني صدر يافته است حمايت خود را از او سلب کردند واين را براي خود تکليف دانستند شما به حمايت امام تا اسفند ۵۹ تکيه مي کنيد چرا به سلب حمايت امام در خرداد ۶۰ تکيه نمي کنيد؟
    
دلايل بي کفايتي بني صدر؛     
    
۱عدم احترام به نهادهاي قانوني
    
آيت الله خامنه اي در ادامه دلايل بي کفايتي بني صدر را در موارد زير خلاصه کردند ؛ رئيس جمهور صلاحيت وکفايت خود را بايددر احترام به نهادهاي قانوني ثابت کند چرا که مشروعيت او مبتني بر حرمت قانون اساسي است که آن نهادها بخشي از تحقق خارجي آن را تشکيل مي دهند. آقاي بني صدر بارها به نهادهاي قانوني بي حرمتي روا داشته و به اين طريق پايه مشروعيت خود را سست کرده است.    
    
۲- رعايت نکردن حرمت جمهوري و رئيس جمهور
    
رئيس جمهور بالاترين مقامي است که حفظ حرمت نظام جمهوري از او انتظار مي رود تحقير جمهوري تحقير رئيس جمهوري است. آقاي بني صدر در يک جمله کوتاه جمهوري اسلامي و نهاد رياست جمهوري را تحقير ميکند «اين جمهوري، جمهوري اي نيست که من فخر کنم رئيس آن باشم.»    
    
۳- استفاده از هر ابزاري در مقابله با مخالفان
    
آقاي بني صدر در مقابله با کساني که وي آنها را دشمن خود فرض مي کرد از هيچ اقدامي اباء نکرد و حتي از اينکه رويه هاي تخريبش اساس جمهوري اسلامي واستقلال کشور را خدشه دار کند پروائي نورزيد. شايد امروز بالاخره وقت آن رسيده باشد که بپرسيم ماجراي بحران عمومي که يکي از نزديکان و مشاوران وي درمناظره کذايي تلويزيوني مطرح کرد واقعا چه بود؟ سندهاي افشاگرانه اي در اين زمينه در دست است براساس صورت يکي از جلسات جمع مشاوران وهمکاران نزديک ايشان يکي از نقشه هاي آنان اين بوده است که پس از روي کار آمدن دولتي که مجلس به آن متمايل است اما آقاي بني صدر اورا نمي پسندد و با کارشکني ها و مخالف خواني ها جلو موفقيت او را بگيرند تا بي آبرو و ساکت شود و با يک جدال سياسي کارها را خود قبضه کنند. رفتار شخص آقاي بني صدر و دوستانش در مقابله با دولت آقاي رجايي قدم به قدم نشان دهنده همين طرح است تقواي سياسي و تعهد اسلامي که شرط اصلي رياست جمهوري است چنين روشي را تقبيح مي کند وهرگز با آن نمي سازد.    
    
۴- سياست گرايي به جاي حقيقت گرايي
    
در انقلاب ما و نيز در جمهوري ما که ثمره آن بود ويژگي بارز و چشمگيري که مي توانست آن را از همه تجربه هاي مشابه ممتاز کند حقيقت گرايي به جاي سياست گرايي بود. همه چيز در روش و رفتار امام وخطوط سياست داخلي وخارجي ما از چنين روشي خبر مي داد. آقاي بني صدر در مقام رياست جمهوري اين روش را نقض کرد و سياست بازي را جانشين حقيقت گرائي کرد.    
    
۵- صادق و راستگو نبودن 
    
يکي از اصول اخلاقي اسلام ومصداق بارز تقوي وامانت که جزو صلاحيت ها وشرائط رئيس جمهور در قانون اساسي به شمار آمده صداقت و راست گويي است. آقاي بني صدر اين شرايط را نقض کرده واساس کار خود را بر عدم صداقت در اظهار و در عمل نهاده است.    
    
۶- بي قدر و منزلت کردن امام و امت
    
بي شک چهره منور و شخصيت والاي معنوي و روحاني و هوشمندي و قاطعيت امام خميني سنگين ترين وزنه انقلاب و جمهوري ما است. حضور مردم در صحنه وزنه عظيم ديگري است که دشمن را مايوس مي کند و نظام جمهوري اسلامي صحنه اقدام و مجاهدت امام وامت است هم اکنون آيا کوشش عمدي يا سهوي در بي قدر و منزلت کردن اين عظمت ها به چه تعبير مي شود؟ خيانت يا عدم کفايت؟    
    
۷- رعايت نکردن حيثيت جمهوري در خارج از کشور
    
رئيس جمهور بايد حيثيت جمهوري را در خارج از کشور حفظ کند. تخلف از اين کار اگر خيانت نباشد قطعا بي کفايتي سياسي واخلاقي و خيلي بي کفايتي هاي ديگر است در طول ۹ ماه گذشته يعني از اوايل تشکيل دولت جديد و حتي پيش از آن بزرگترين بلندگوي تبليغاتي عليه نظام جمهوري اسلامي آقاي بني صدر بود و شگفتا که با اصرار در مطبوعات خارج نيز درج و منتشر مي گرديد.    
    
۸- مشاوران بدنام و مشکوک
    
کمترين حد کفايت سياسي آن است که محدوده مشاوران نزديک و همکاران و ياران رئيس جمهور از عناصر بدسابقه و بدنام ولااقل مشکوک ومورد سوء ظن پاک باشد.    
    
۹- افشاي اسرار اقتصادي کشور
    
افشاي اسرار اقتصادي کشور نيز يکي ديگر از دلائل عدم کفايت آقاي بني صدر است. اظهار ميزان نياز ايران به صدور نفت و ميزان موجودي ارزي کشور و اظهار فلج اقتصادي از آن جمله است.    
    
۱۰- ايجاد تشنج در کشور پيش از جنگ
    
در ۳۰ شهريور ۵۹ حمله بزرگ متجاوزان عراقي به ما آغاز شد. ۱۳ روز قبل از آن آقاي بني صدر در يک سخنراني با مشتعل کردن آتش اختلافات داخلي و با طرح مسائلي… منشاء يک سلسله خصومت هاي داخلي ميان مردم و پيدايش جو اختلاف و کدورت شد آيا بني صدر در آن هنگام از حدوث قريب الوقوع جنگ مطلع بود يا خير؟ به هر تقدير يکي از دو شق، بي هوشي و بي تقوائي يعني به هر حال بي کفايتي بر آن منطبق است. به گمان زياد بني صدر انتظار چنين حمله اي را داشت خود ايشان در يک جا تصريح مي کند که «من خبر داشتم» ولي قاعدتا او چنان کسي است که مناقشات و درگيري هاي سياسي براي او بر هر چيزي مقدم است، حتي در حال جنگ، نمونه اي از اين روحيه را که هرگز در طول جنگ نتوانست آن را پوشيده نگه دارد در شماره هاي متوالي کارنامه و در مصاحبه ها و سخنراني هاي عاشورا و ۱۴ اسفند و قزوين واصفهان وغيره به وضوح مي توان ديد.    
    
۱۱- بي توجهي به خط رهبري انقلاب
    
رئيس جمهور بايد در جهت تحقق آرمان هاي اسلامي بکوشد ودر اين زمينه توجه به خط اصلي انقلاب و رهبري آن که مورد پذيرش تمام توده هاي ميليوني کشور است حائز اهميت فراوان است. کفايت سياسي رئيس جمهور در درک صحيح پايه هاي رهبري و حرکت در جهت رهنمودهاي آن تجلي مي کند وآقاي بني صدر نه تنها در اين جهت حرکت نکرد بلکه عملادر مقابل رهبري ايستاد و رهنمودهاي امام امت مبني بر خط آرامش و جلوگيري از تشنج آفريني را آشکارا زير پا نهاد.    
    
۱2- حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد
    
نفي قدرت مطلقه از ويژگي هاي انقلاب ما بود طبعا جمهوري ما پذيرش هر قدرت ديگري ابا و امتناع داشت و قانون اساسي ما نيز بر همين پايه، پايه شکستن قدرت و تقسيم آن ميان نهادهاي مختلف قانوني شکل گرفته است. آقاي بني صدر درست به عکس همواره جويا و تلاش گر قدرت مطلقه بود. طبيعي بود که در برابر او مقاومت شود و او اين مقاومت را کارشکني مي نمود و جاي تاسف است که کساني هنوز هم همان سخن را تکرار مي کنند و قولاو عملابه قدرت طلبي و قدرت گرائي جنبه مشروعيت مي بخشند.    
    
۱۳اخلال گري و شورش
    
عجيب ترين پديده اي که در رابطه با عدم کفايت ايشان قابل بررسي است اخلال و شورش گري ايشان است. اين از هر کس در يک نظام اجتماعي قابل تصور باشد از رئيس يک دولت غيرمعقول است بارها ايشان مردم را کارگران را نظاميان را به مقاومت در برابر نظم موجود دعوت کرده است.

    ۱۴خصلت هاي ناپسند فردي از جمله غرور
    
خصلتهاي شخص ايشان نيز هر کدام در سلب صلاحيت هاي لازم براي يک رئيس جمهوري دولت اسلامي داراي نقش است غرور وي که خود را انديشه بزرگ قرن و کتاب خود را بزرگترين اثر تاريخ اسلام مي شناسد که نوار گفته ايشان که اتفاقا در همين جا در عمارت دبيرخانه کنوني مجلس گفته اند موجود است .(1)    
    
يک هفته گذشت 
    
در اين مختصر در پي آن نيستيم که اثبات کنيم و يا نشان دهيم عامل ترور آيت الله خامنه اي يک هفته پس از آن سخنراني تاريخي گروهک نفاق و هوداران رئيس جمهور معزول بودند و يا گروهک تروريستي فرقان که شواهد موجود ترور توسط فرقان را تقويت و اثبات مي کند ولي روي سخن آن جا است که در آن روزهاي حساس تاريخ ايران منافع کليه گروهک هاي ضد انقلاب از منافقين گرفته تا چپ نمايان و همچنين فرقان در يک راستا قرار گرفته بود و آنان مي خواستند کار انقلاب اسلامي و امت به پا خاسته را يک جا خاتمه دهند که با کمک خداوند متعال در اين توطئه ناکام ماندند.
    
با همه اين اوصاف «سال ۶۰ با همه فراز و نشيب ها، درگيري منافقين و بني صدر با جمهوري اسلامي، موج ترورها، حادثه هاي هفتم تير، هشتم شهريور و سختي هاي جبهه هاي جنگ رو به پايان است. ۲۸ اسفند امام جمعه محبوب تهران که در نتيجه اين ترور ناکام ۹ ماه از نمازجمعه دور مانده بود، به محراب نمازجمعه برمي گردد. آيت الله خامنه اي با برشمردن سختي هايي که مردم و انقلاب در اين سال پشت سر گذاشته اند، سال ۶۰ را «سال ايثارها و شهادت ها» و «سال خرج کردن ارزنده ترين سرمايه ها» و کارنامه اين سال را «کارنامه اي خونين، سرخ رنگ، پردرد و پررنج؛ اما خوش عاقبت و نويدبخش و گرم کننده» معرفي مي کنند.(2)