جهاد كبير اقتصادي؛ پيش شرط ها و گام هاي اجرايي 17 خرداد -95
گفته می شود یارو چون راننده تریلری بود احساس می کرد که
خودش هم همچون تریلی اش آدم گنده ای است .حال داستان سیدعلی خامنه ای است .چون
رهبر انتصابی ولایت فقیه شده وخودش رارهبر ام القرای جهان اسلام می نامد .
بنابراین با افزودن پسوند کبیر به پیام های اقتصاد- جهادی –مقاومتی – پاسداران تصور
کرده است که برای عبور ازبحران ورکود اقتصادی اقدام کبیر خواهد کرد.
سرويس اقتصادي- 1- رهبر معظم انقلاب در دو سخنراني
اخير خود حکم به جهاد کبير در عرصه هاي مختلف دادند اما سوالي که مطرح مي گردد
تعريف جهاد کبير درعرصه اقتصادي و چگونگي اجراي آن است.
به نظر مي رسد با توجه به بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، شرط اول ورود به جهاد کبير در هر عرصه اي، مرعوب نشدن در برابر دشمن باشد. با تفکر آبگوشت بزباش و مرعوب شدن در برابر توانمندي صنايع نظامي و غيرنظامي غرب نمي توان ورودي به جهاد کبير اقتصادي داشت. شرط اول، ايمان به توانمندي هاي دروني و توکل به خداست.
آيا مي توان قرارگاه اقتصاد مقاومتي را با فارسي سازي و ترجمه مکاتب ليبراليستي در عرصه اقتصاد اداره کرد در حاليکه اين مکاتب خود نفوذ نرم براي همراه کردن انقلاب با نظم اقتصادي غرب بوده و راه را براي نفوذ سياسي هموار مي کنند. شرط دوم ورود به جهاد کبير، اعتقاد به اقتصاد مقاومتي بعنوان تنها راه نجات کشور خواهد بود. مسلما دولت با تز اقتصاد نئوکينزي نمي تواند سکان دار صالح قرارگاه اقتصاد مقاومتي و خواهان زنده کردن توليد داخلي باشد.
وقتي با نگاه ليبرالي و نئوکينزي به مشکلات کشور مي نگريم حل مسئله را در جزوات صندوق بين المللي پول دنبال مي کنيم و با طرح هايي چون بانکداري اسلامي مخالفت مي کنيم و به توصيه هاي نوروزي رهبر معظم انقلاب در اجراي گام به گام اقتصاد مقاومتي بي اعتنا مي شويم ولي وقتي با نگاه مقاومتي به اقتصاد مي نگريم موج هاي پويايي در عرصه اقتصاد دانش بنيان در شرکت هايي چون مپنا و رويان ايجاد کرده و مبناي محاسبات را تغيير مي دهيم و جهاد کبير مي کنيم.
اين دو شرط پيش نياز ورود به عرصه جهاد کبير مي باشد. پس از احصاء اين دو شرط حياتي مي توان به جهاد کبير در عرصه اقتصادي که همان اجراي اقتصاد مقاومتي است روي آورد. اجرايي که موجب مي شود دست هاي نفوذ دشمن در عرصه اقتصاد قطع شده و اميد دشمن در ايجاد خلل در نظام اقتصادي کشور از بين مي رود. به عبارتي ديگر اقتصاد مقاومتي معناي کاملي از عدم اطاعت از دشمن است و در نقطه مقابل اقتصاد ليبرالي قرار دارد.
2- شناسايي و تعيين فعاليت هاي اقتصادي مادر و داراي اولويت و برنامه ريزي براي سرمايه گذاري و تمرکز در آن حوزه ها گام اول جهاد کبير به شمار مي رود. در اين گام بايد استراتژي پيشرفت صنعت و کشاورزي کشور مبتني بر الگوي ايراني – اسلامي نگارش شود و براي اجرا به دولت ابلاغ گردد. اين سند استراتژيک مانيفستي خواهد بود که به ما مي گويد در چه زمينه اقتصادي جلو برويم، در کدام حوزه هاي صنعتي و معدني، کشاورزي، بازرگاني و تجاري مولد وارد شويم. نتيجه اين امر احصاء رشته هاي اساسي مزيت دار در کشور خواهد بود که همه فعاليت هاي کشور و ظرفيت ها، حول آنها شکل خواهند گرفت.
3- گام دوم جهاد کبير اقتصادي احياء توليد ملي با احصاء به دو رکن فرهنگ جهاد اقتصادي و اعتقاد به ظرفيت هاي داخلي کشور است. کنترل واردات، حذف قاچاق و بهره برداري از بازارهاي کشورهاي همجوار، تامين سرمايه در گردش صنايع تعطيل شده (بيش از 60 درصد صنايع کشور)، تقويت و حمايت از شرکت ها و صنايع دانش بنيان، هدايت نيروي کار تحصيل کرده به سمت توليد، رفع موانع توليد و حذف قوانين قديمي مزاحم، تبليغ و ترويج فرهنگ توليد و مصرف داخلي را در اين گام مي توان تعريف نمود. تا زماني که واردکنندگان بزرگ کالادر تدوين سياست هاي اقتصادي دولت دستان بازي دارند؛ اين گام برداشته نخواهد شد.
4- اصلاح الگوي مصرف و هدايت منابع مالي آزاد شده در پسابرجام به سمت توليد با ارزش افزوده بالاگام سوم و چهارم جهاد کبير اقتصادي است. ارزش افزوده بالادر صنايع دانش بنيان نهفته است. حمايت از پارک علم و فناوري کمکي خواهد بود براي صنعت براي ايجاد ارزش افزوده بالاتر نسبت به محصول توليدي. نتيجه حمايت از صنايع دانش بنيان را مي توان با اين مثال ها ملموس کرد: صنايع دانش بنيان در حوزه صنايع فلزي، سنگ آهني که هر کيلو 0.1 تا 0.15 دلار و فولاد ساختماني هر کيلو 2 دلار را با کمک فناوري نانو به 15 تا 20 هزار دلار مي رساند. حمايت از صنايع دانش بنيان در حوزه فناوري اطلاعات منجر به توليد نرم افزارهايي همچون سيستم عامل ويندوز مي شود که براي خريد هر لوح فشرده آن مي بايست تا 200 هزار تومان پرداخت شود و يا تبديل به يک آنتي ويروس نوشت که قيمت هر لوح فشرده آن 50 هزار تومان خواهد بود. اين حمايت در صنايع دانش بنيان دارويي منجر به توليد داروي ضد سرطان کابازيتاکسل مي شود که براي خريد آن مي بايست تا 5 ميليون تومان هزينه کرد.
هزاران مثال ديگر مي توان در خصوص ارزش افزوده بالاي صنايع دانش بنيان زد که البته اين ارزش افزوده صرفا مالي نخواهد بود بلکه ديگر جوانب اين ارزش افزوده پرورش دانشمندان جوان، جلوگيري از فرار مغزها و توليد علوم قدرت افزار خواهد بود.
گام پنجم اصلاح نظامات اقتصادي کشور همچون نظام بانکداري، گمرک، ماليات، مسکن و ... مبتني بر احکام و شعائر اسلاميست. اسلامي کردن نظام اقتصادي کشور که در يک قرن اخير توسط اقتصاددانان غربي شکل گرفته بعنوان يکي از مهمترين گام هاي اقتصاد مقاومتي به شمار مي رود.
5- نتيجه عدم تبعيت از دشمن در حوزه اقتصاد چيزي جز شکوفايي و پويايي کشور نخواهد بود و اين ميسر نخواهد شد مگر آنکه مو به مو اقتصاد مقاومتي اي که رهبر معظم انقلاب در 4 سال گذشته جوانب مختلف آن را تشريح کردند در کشور پياده شود. برجام ها امضاء نخواهند شد، مذاکره با کدخدا به عنوان يک نياز ملي القاء نخواهد شد،به شرطي که برخلاف توصيه هاي نهادهاي ليبرالي چون صندوق بين المللي پول و بانک جهاني، اقتصاد مقاومتي مبتني بر قرآن در کشور پياده شود. مي بايست با احصاء پيش شرط هاي ذکر شده و برداشت همزمان گام هاي اقتصاد مقاومتي، جهاد کبير اقتصادي کرد و در اين مسير نگران نتيجه نبود چرا که رهبر معظم انقلاب در شهريور 88 مي فرمايند:
شکست و انهزام در جبهه حق معني ندارد؛ مگر آن وقتي که اهل حق توي ميدان نيايند؛ کار لازم را نکنند؛ اين است ديگر. بنابراين، کار، کار خداست: «و ما رميت اذ رميت.»
به نظر مي رسد با توجه به بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، شرط اول ورود به جهاد کبير در هر عرصه اي، مرعوب نشدن در برابر دشمن باشد. با تفکر آبگوشت بزباش و مرعوب شدن در برابر توانمندي صنايع نظامي و غيرنظامي غرب نمي توان ورودي به جهاد کبير اقتصادي داشت. شرط اول، ايمان به توانمندي هاي دروني و توکل به خداست.
آيا مي توان قرارگاه اقتصاد مقاومتي را با فارسي سازي و ترجمه مکاتب ليبراليستي در عرصه اقتصاد اداره کرد در حاليکه اين مکاتب خود نفوذ نرم براي همراه کردن انقلاب با نظم اقتصادي غرب بوده و راه را براي نفوذ سياسي هموار مي کنند. شرط دوم ورود به جهاد کبير، اعتقاد به اقتصاد مقاومتي بعنوان تنها راه نجات کشور خواهد بود. مسلما دولت با تز اقتصاد نئوکينزي نمي تواند سکان دار صالح قرارگاه اقتصاد مقاومتي و خواهان زنده کردن توليد داخلي باشد.
وقتي با نگاه ليبرالي و نئوکينزي به مشکلات کشور مي نگريم حل مسئله را در جزوات صندوق بين المللي پول دنبال مي کنيم و با طرح هايي چون بانکداري اسلامي مخالفت مي کنيم و به توصيه هاي نوروزي رهبر معظم انقلاب در اجراي گام به گام اقتصاد مقاومتي بي اعتنا مي شويم ولي وقتي با نگاه مقاومتي به اقتصاد مي نگريم موج هاي پويايي در عرصه اقتصاد دانش بنيان در شرکت هايي چون مپنا و رويان ايجاد کرده و مبناي محاسبات را تغيير مي دهيم و جهاد کبير مي کنيم.
اين دو شرط پيش نياز ورود به عرصه جهاد کبير مي باشد. پس از احصاء اين دو شرط حياتي مي توان به جهاد کبير در عرصه اقتصادي که همان اجراي اقتصاد مقاومتي است روي آورد. اجرايي که موجب مي شود دست هاي نفوذ دشمن در عرصه اقتصاد قطع شده و اميد دشمن در ايجاد خلل در نظام اقتصادي کشور از بين مي رود. به عبارتي ديگر اقتصاد مقاومتي معناي کاملي از عدم اطاعت از دشمن است و در نقطه مقابل اقتصاد ليبرالي قرار دارد.
2- شناسايي و تعيين فعاليت هاي اقتصادي مادر و داراي اولويت و برنامه ريزي براي سرمايه گذاري و تمرکز در آن حوزه ها گام اول جهاد کبير به شمار مي رود. در اين گام بايد استراتژي پيشرفت صنعت و کشاورزي کشور مبتني بر الگوي ايراني – اسلامي نگارش شود و براي اجرا به دولت ابلاغ گردد. اين سند استراتژيک مانيفستي خواهد بود که به ما مي گويد در چه زمينه اقتصادي جلو برويم، در کدام حوزه هاي صنعتي و معدني، کشاورزي، بازرگاني و تجاري مولد وارد شويم. نتيجه اين امر احصاء رشته هاي اساسي مزيت دار در کشور خواهد بود که همه فعاليت هاي کشور و ظرفيت ها، حول آنها شکل خواهند گرفت.
3- گام دوم جهاد کبير اقتصادي احياء توليد ملي با احصاء به دو رکن فرهنگ جهاد اقتصادي و اعتقاد به ظرفيت هاي داخلي کشور است. کنترل واردات، حذف قاچاق و بهره برداري از بازارهاي کشورهاي همجوار، تامين سرمايه در گردش صنايع تعطيل شده (بيش از 60 درصد صنايع کشور)، تقويت و حمايت از شرکت ها و صنايع دانش بنيان، هدايت نيروي کار تحصيل کرده به سمت توليد، رفع موانع توليد و حذف قوانين قديمي مزاحم، تبليغ و ترويج فرهنگ توليد و مصرف داخلي را در اين گام مي توان تعريف نمود. تا زماني که واردکنندگان بزرگ کالادر تدوين سياست هاي اقتصادي دولت دستان بازي دارند؛ اين گام برداشته نخواهد شد.
4- اصلاح الگوي مصرف و هدايت منابع مالي آزاد شده در پسابرجام به سمت توليد با ارزش افزوده بالاگام سوم و چهارم جهاد کبير اقتصادي است. ارزش افزوده بالادر صنايع دانش بنيان نهفته است. حمايت از پارک علم و فناوري کمکي خواهد بود براي صنعت براي ايجاد ارزش افزوده بالاتر نسبت به محصول توليدي. نتيجه حمايت از صنايع دانش بنيان را مي توان با اين مثال ها ملموس کرد: صنايع دانش بنيان در حوزه صنايع فلزي، سنگ آهني که هر کيلو 0.1 تا 0.15 دلار و فولاد ساختماني هر کيلو 2 دلار را با کمک فناوري نانو به 15 تا 20 هزار دلار مي رساند. حمايت از صنايع دانش بنيان در حوزه فناوري اطلاعات منجر به توليد نرم افزارهايي همچون سيستم عامل ويندوز مي شود که براي خريد هر لوح فشرده آن مي بايست تا 200 هزار تومان پرداخت شود و يا تبديل به يک آنتي ويروس نوشت که قيمت هر لوح فشرده آن 50 هزار تومان خواهد بود. اين حمايت در صنايع دانش بنيان دارويي منجر به توليد داروي ضد سرطان کابازيتاکسل مي شود که براي خريد آن مي بايست تا 5 ميليون تومان هزينه کرد.
هزاران مثال ديگر مي توان در خصوص ارزش افزوده بالاي صنايع دانش بنيان زد که البته اين ارزش افزوده صرفا مالي نخواهد بود بلکه ديگر جوانب اين ارزش افزوده پرورش دانشمندان جوان، جلوگيري از فرار مغزها و توليد علوم قدرت افزار خواهد بود.
گام پنجم اصلاح نظامات اقتصادي کشور همچون نظام بانکداري، گمرک، ماليات، مسکن و ... مبتني بر احکام و شعائر اسلاميست. اسلامي کردن نظام اقتصادي کشور که در يک قرن اخير توسط اقتصاددانان غربي شکل گرفته بعنوان يکي از مهمترين گام هاي اقتصاد مقاومتي به شمار مي رود.
5- نتيجه عدم تبعيت از دشمن در حوزه اقتصاد چيزي جز شکوفايي و پويايي کشور نخواهد بود و اين ميسر نخواهد شد مگر آنکه مو به مو اقتصاد مقاومتي اي که رهبر معظم انقلاب در 4 سال گذشته جوانب مختلف آن را تشريح کردند در کشور پياده شود. برجام ها امضاء نخواهند شد، مذاکره با کدخدا به عنوان يک نياز ملي القاء نخواهد شد،به شرطي که برخلاف توصيه هاي نهادهاي ليبرالي چون صندوق بين المللي پول و بانک جهاني، اقتصاد مقاومتي مبتني بر قرآن در کشور پياده شود. مي بايست با احصاء پيش شرط هاي ذکر شده و برداشت همزمان گام هاي اقتصاد مقاومتي، جهاد کبير اقتصادي کرد و در اين مسير نگران نتيجه نبود چرا که رهبر معظم انقلاب در شهريور 88 مي فرمايند:
شکست و انهزام در جبهه حق معني ندارد؛ مگر آن وقتي که اهل حق توي ميدان نيايند؛ کار لازم را نکنند؛ اين است ديگر. بنابراين، کار، کار خداست: «و ما رميت اذ رميت.»
