همچنان تمام
راهحلها در واشنگتن است؟
عشوههایی
برای احیای برجام! 8 مهر-95
پس از آنکه در اوایل تابستان سال گذشته مذاکرات
هستهای میان ایران ۱+۵ به سرانجام رسید و توافق هستهای به دست آمد، ایران تا دی
ماه همان سال تمامی تعهدات خود را مو به مو اجرا کرد تا نوبت طرفهای مقابل برای
پایبندی به تعهداتشان برسد. با راستی آزمایی آژانس ببینالمللی انرژی اتمی و مهر
تایید این نهاد بر اجرای تعهدات از سوی ایران، ۲۶ دیماه روز اعلام تعلیق تحریمهای
هستهای فرا رسید. با گذشت بیش از ۸ ماه از آن روز، نه تنها انتظارات برآورده
نشده، بلکه مسئولان سیاست خارجی در تکاپو برای متقاعد کردن آمریکا برای بازکردن
فضا هستند.
آن چیزی که مانع اصلی تاثیرگذاری تعلیق تحریمهای هستهای بر اقتصاد ایران شده، هراس شرکتها و کشورهای خارجی از مجازات آمریکا در زمینه روابط اقتصادی با ایران است. هرچند مقامات آمریکایی در زبان معامله با ایران را بلامانع میدانند اما در عمل، روشی را پیش گرفته اند که ریسک معامله اقتصادی با ایران بسیار بالا باشد. چنین اقداماتی، عملا برجام و مزایایی که برای ایران در نظر گرفته شده است را بی تاثیرساخته است و بازی برد - برد برای ایران تاکنون امتیازی در برنداشته است.
مصادیق فراوانی برای اثبات بی تاثیر شدن برجام در تحقق وعدهها و گشایشها وجود دارد. همزمان با انعقاد توافق هسته ای، کنگره آمریکا قانون ویزا را تصویب کرد تا سفر به ایران برای ۳۸ کشوری که شهروندانش بدون ویزا به آن کشور سفر میکردند، هزینه ساز شود. بر این اساس کسانی که از سال ۲۰۱۱ به این سو به ایران سفر کنند، میبایست بار دیگر مراحل اخذ ویزای آمریکا را طی کنند. این تنها یک نمونه نبود. سفر حسن روحانی به ایتالیا و فرانسه که به عنوان یکی از مهمترین سفرهای خارجی رئیس جمهور از آن یاد میشود همراه با قراردادهای اقتصادی فراوان و مهمی از جمله خرید دهها هواپیمای ایرباس بود، اما این قراردادها در بن بست آمریکا گیر کرده اند و برای اجرایی شدن هریک از آنها آمریکا باید مجوز صادر کند!
هیاتهای اقتصادی فراوانی از کشورهای مختلف در طول یکسال اخیر از ایران بازدید کردهاند، اما رفت و آمد این هیاتها تاکنون ثمر خاصی برای کشور نداشته و تنها بر روی کاغذ قراردادهایی به امضاء رسیده که آن نیز باید برای اجرایی شدن از زیر بلیت واشنگتن عبور کنند. عملا هر گونه گشایش اقتصادی عمدهای در دولت یازدهم که یک طرف خارجی دارد، به آمریکا ارتباط پیدا میکند. این کشور در دوران تحریمها، بسیاری از شرکتها و بانکهای خارجی را به دلیل معامله با ایران، میلیاردها دلار جریمه کرده بود و این سابقه باعث ترس طرفهای خارجی ایران شده و ریسک معاملات را تا حد زیادی بالا برده است. نظام تحریمهای آمریکا به گونهای علیه ایران چیدمان شده که تعلیق تحریمهای هسته ای، خلل چندانی در آن ایجاد نکرده و سیستم تحریمها همچون گذشته فعال است که به صورت عمد، بسیاری از شرکتهای بزرگ ببینالمللی را با آن درگیر میکند.
در چنین شرایطی دولت یازدهم که گمان نمیکرد در اوضاع پیچیدهی بدعهدی آمریکا قرار بگیرد، باز هم چشم به تخفیفهای آمریکا دوخته و هرچند با گلایه و شکایت از مسئولان آمریکایی یاد میکند اما راه حل همچنان در مذاکره و گفتگو با آمریکا میبیند. به عنوان مثال در موردی عباس عراقچی از ازتباط ایمیلی ظریف و جان کری گفت که پیوسته وزیرخارجه کشورمان به آمریکا از این طریق فشار وارد میکند. آمریکا با پی بردن به این نکته که با فشار و تحریم میتواند از ایران امتیاز اخذ کند، در فکر کشاندن ایران بر پای میز مذاکره پیرامون موضوعاتی از قبیل بحران منطقهای و تروریسم است. تا بدین وسیله مواضع ایران را به زعم خود تعدیل کند و امتیازاتی از کشور در منطقه به نفع خود و کشورهای همپیمان به دست آورد.
در حالیکه در اوایل انعقاد برجام، انتقاد از آن و مفادش در کنار هشدار نسبت به بدعهدی طرفهای مقابل، با واکنش تند دولت یازدهم نسبت به منتقدان روبه رو میشد و هر باره هر یک از مسئولان دولتی با کنایهای منتقدان را مینواختند، اینک از رئیس دولت گرفته تا وزرای کابینه و رئیس بانک مرکزی، خود به عمل نکردن کشورهای غربی به ویژه آمریکا به تعهداتشان گلایمند هستند. با نگاهی به رویدادهای چند ماه اخیر مشاهده میشود که مقامات دولتی کشور از هر تریبونی برای انتقاد از آمریکا استفاده میکنند. بخش قابل توجهی از سخنرانی حسن روحانی در سازمان ملل به انتقاد از آمریکا و سنگ اندازیهای این کشور در مسیر برجام اختصاص داشت. در کنار آن محمدجواد ظریف در ماموریت بیش از یک هفتهای خود در نیویورک، فرصت را برای ابراز گلایهها از آمریکا غنیمت شمرد و در هر نشستی حضور مییافت آن را مطرح میکرد.
با وجود آنکه دولت تدبیر و امید به اساس بدقولیها و سنگ اندازیهای ایالات متحده آمریکا در مسیر برجام پی برده است، اما کماکان رضایت کدخدا را بهترین و کم هزینه ترین راه برای احیای برجام میداند. در کنار این دولت در یک بازی رسانهای و توجیهی در داخل، وعدهها و امیدهایی را که از قَبَلِ برجام به افکار عمومی ایران داده بود فرو کاسته و آن را به ادعاهایی مانند رفع سایه جنگ از کشور تحلیل برده است. این ادعاها درست عکس وعدههایی برای گشایشهای اقتصادی و آفتاب تابان بودن برجام است.
بنابراین آنچه مشخص است، تجربه مذاکرات مستقیم با آمریکا برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی در زمان کوتاه و با هزینه کمتر، به فرضیهای باطل تبدیل شده که هرچند دولتمردان به آن پی برده اند اما اعتراف به چنین روندی را تلخ میدانند و به همین دلیل در ماههای باقیمانده به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، در پی تلاشهایی هستند تا آمریکا را راضی به تخفیفهای مقطعی کنند. این تخفیفها میتوانند به عنوان مرهمی بر درد عدم تحقق وعدههای دولت یازدهم در زمان تبلیغات انتخاباتی باشد. صادر شدن مجوز فروش چند بویینگ یا ایرباس، در همین راستا قرار میگیرد که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. عشوههای دولت یازدهم در برابر آمریکا به بازی برد - باختی تبدیل شده که تنها نتیجه مثبت آن، بسته شدن پرونده مذاکره و گفتگو با چنین کشوری است که حتی با وجود ادعای دور کردن خطر تسلیح هستهای ایران در جهان، میز بازی را به هم ریخته و ادعاهای تازهای را برای مذاکرات جدید و محدود کردن قدرت ایران مطرح کرده است. و در حالیکه گمان میرفت پس از به دست آمدن توافق هسته ای، مذاکرات خستهکننده و طولانی ۱۳ ساله به پایان رسیده و زمان بهره برداری از برجام است، اجرایی شدن آن نیز وارد پروسه مذاکره برای مذاکره شده که به نظر میرسد تا سالها به درازا کشیده شود! تنها راهکار باقی مانده برای دولت و مسئولان دل در گرو آمریکا بسته، اتکا به قدرت و توان داخلی برای بهبود اوضاع اقتصادی با توجه به معیارهای اقتصاد مقاومتی است تا ضربه پذیری از این ناحیه به حدی کاهش یابد که دشمنان و رقبا متحمل هزینههای بسیاری برای آسیب رسانی به آن شوند. (فرهنگنیوز) یابد که دشمنان و رقبا متحمل هزینههای بسیاری برای آسیب رسانی به آن شوند. (فرهنگنیوز)
آن چیزی که مانع اصلی تاثیرگذاری تعلیق تحریمهای هستهای بر اقتصاد ایران شده، هراس شرکتها و کشورهای خارجی از مجازات آمریکا در زمینه روابط اقتصادی با ایران است. هرچند مقامات آمریکایی در زبان معامله با ایران را بلامانع میدانند اما در عمل، روشی را پیش گرفته اند که ریسک معامله اقتصادی با ایران بسیار بالا باشد. چنین اقداماتی، عملا برجام و مزایایی که برای ایران در نظر گرفته شده است را بی تاثیرساخته است و بازی برد - برد برای ایران تاکنون امتیازی در برنداشته است.
مصادیق فراوانی برای اثبات بی تاثیر شدن برجام در تحقق وعدهها و گشایشها وجود دارد. همزمان با انعقاد توافق هسته ای، کنگره آمریکا قانون ویزا را تصویب کرد تا سفر به ایران برای ۳۸ کشوری که شهروندانش بدون ویزا به آن کشور سفر میکردند، هزینه ساز شود. بر این اساس کسانی که از سال ۲۰۱۱ به این سو به ایران سفر کنند، میبایست بار دیگر مراحل اخذ ویزای آمریکا را طی کنند. این تنها یک نمونه نبود. سفر حسن روحانی به ایتالیا و فرانسه که به عنوان یکی از مهمترین سفرهای خارجی رئیس جمهور از آن یاد میشود همراه با قراردادهای اقتصادی فراوان و مهمی از جمله خرید دهها هواپیمای ایرباس بود، اما این قراردادها در بن بست آمریکا گیر کرده اند و برای اجرایی شدن هریک از آنها آمریکا باید مجوز صادر کند!
هیاتهای اقتصادی فراوانی از کشورهای مختلف در طول یکسال اخیر از ایران بازدید کردهاند، اما رفت و آمد این هیاتها تاکنون ثمر خاصی برای کشور نداشته و تنها بر روی کاغذ قراردادهایی به امضاء رسیده که آن نیز باید برای اجرایی شدن از زیر بلیت واشنگتن عبور کنند. عملا هر گونه گشایش اقتصادی عمدهای در دولت یازدهم که یک طرف خارجی دارد، به آمریکا ارتباط پیدا میکند. این کشور در دوران تحریمها، بسیاری از شرکتها و بانکهای خارجی را به دلیل معامله با ایران، میلیاردها دلار جریمه کرده بود و این سابقه باعث ترس طرفهای خارجی ایران شده و ریسک معاملات را تا حد زیادی بالا برده است. نظام تحریمهای آمریکا به گونهای علیه ایران چیدمان شده که تعلیق تحریمهای هسته ای، خلل چندانی در آن ایجاد نکرده و سیستم تحریمها همچون گذشته فعال است که به صورت عمد، بسیاری از شرکتهای بزرگ ببینالمللی را با آن درگیر میکند.
در چنین شرایطی دولت یازدهم که گمان نمیکرد در اوضاع پیچیدهی بدعهدی آمریکا قرار بگیرد، باز هم چشم به تخفیفهای آمریکا دوخته و هرچند با گلایه و شکایت از مسئولان آمریکایی یاد میکند اما راه حل همچنان در مذاکره و گفتگو با آمریکا میبیند. به عنوان مثال در موردی عباس عراقچی از ازتباط ایمیلی ظریف و جان کری گفت که پیوسته وزیرخارجه کشورمان به آمریکا از این طریق فشار وارد میکند. آمریکا با پی بردن به این نکته که با فشار و تحریم میتواند از ایران امتیاز اخذ کند، در فکر کشاندن ایران بر پای میز مذاکره پیرامون موضوعاتی از قبیل بحران منطقهای و تروریسم است. تا بدین وسیله مواضع ایران را به زعم خود تعدیل کند و امتیازاتی از کشور در منطقه به نفع خود و کشورهای همپیمان به دست آورد.
در حالیکه در اوایل انعقاد برجام، انتقاد از آن و مفادش در کنار هشدار نسبت به بدعهدی طرفهای مقابل، با واکنش تند دولت یازدهم نسبت به منتقدان روبه رو میشد و هر باره هر یک از مسئولان دولتی با کنایهای منتقدان را مینواختند، اینک از رئیس دولت گرفته تا وزرای کابینه و رئیس بانک مرکزی، خود به عمل نکردن کشورهای غربی به ویژه آمریکا به تعهداتشان گلایمند هستند. با نگاهی به رویدادهای چند ماه اخیر مشاهده میشود که مقامات دولتی کشور از هر تریبونی برای انتقاد از آمریکا استفاده میکنند. بخش قابل توجهی از سخنرانی حسن روحانی در سازمان ملل به انتقاد از آمریکا و سنگ اندازیهای این کشور در مسیر برجام اختصاص داشت. در کنار آن محمدجواد ظریف در ماموریت بیش از یک هفتهای خود در نیویورک، فرصت را برای ابراز گلایهها از آمریکا غنیمت شمرد و در هر نشستی حضور مییافت آن را مطرح میکرد.
با وجود آنکه دولت تدبیر و امید به اساس بدقولیها و سنگ اندازیهای ایالات متحده آمریکا در مسیر برجام پی برده است، اما کماکان رضایت کدخدا را بهترین و کم هزینه ترین راه برای احیای برجام میداند. در کنار این دولت در یک بازی رسانهای و توجیهی در داخل، وعدهها و امیدهایی را که از قَبَلِ برجام به افکار عمومی ایران داده بود فرو کاسته و آن را به ادعاهایی مانند رفع سایه جنگ از کشور تحلیل برده است. این ادعاها درست عکس وعدههایی برای گشایشهای اقتصادی و آفتاب تابان بودن برجام است.
بنابراین آنچه مشخص است، تجربه مذاکرات مستقیم با آمریکا برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی در زمان کوتاه و با هزینه کمتر، به فرضیهای باطل تبدیل شده که هرچند دولتمردان به آن پی برده اند اما اعتراف به چنین روندی را تلخ میدانند و به همین دلیل در ماههای باقیمانده به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، در پی تلاشهایی هستند تا آمریکا را راضی به تخفیفهای مقطعی کنند. این تخفیفها میتوانند به عنوان مرهمی بر درد عدم تحقق وعدههای دولت یازدهم در زمان تبلیغات انتخاباتی باشد. صادر شدن مجوز فروش چند بویینگ یا ایرباس، در همین راستا قرار میگیرد که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. عشوههای دولت یازدهم در برابر آمریکا به بازی برد - باختی تبدیل شده که تنها نتیجه مثبت آن، بسته شدن پرونده مذاکره و گفتگو با چنین کشوری است که حتی با وجود ادعای دور کردن خطر تسلیح هستهای ایران در جهان، میز بازی را به هم ریخته و ادعاهای تازهای را برای مذاکرات جدید و محدود کردن قدرت ایران مطرح کرده است. و در حالیکه گمان میرفت پس از به دست آمدن توافق هسته ای، مذاکرات خستهکننده و طولانی ۱۳ ساله به پایان رسیده و زمان بهره برداری از برجام است، اجرایی شدن آن نیز وارد پروسه مذاکره برای مذاکره شده که به نظر میرسد تا سالها به درازا کشیده شود! تنها راهکار باقی مانده برای دولت و مسئولان دل در گرو آمریکا بسته، اتکا به قدرت و توان داخلی برای بهبود اوضاع اقتصادی با توجه به معیارهای اقتصاد مقاومتی است تا ضربه پذیری از این ناحیه به حدی کاهش یابد که دشمنان و رقبا متحمل هزینههای بسیاری برای آسیب رسانی به آن شوند. (فرهنگنیوز) یابد که دشمنان و رقبا متحمل هزینههای بسیاری برای آسیب رسانی به آن شوند. (فرهنگنیوز)