نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداري متهم به ديروزنامه هاي زنجيره اي رقیب.

نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداري متهم به ديروزنامه هاي زنجيره اي رقیب.  12 اردیبهشت –
گذشته هراسي و دستاوردسازي با ادعاي نرمي دنيا! 
    
سرويس سياسي- روزنامه اعتماد در شماره ديروز خود در گزارشي به «پالايشگاه ستاره خليج فارس» که به تازگي افتتاح شد پرداخته است و با مطرح کردن اين سوال که «چرا ستاره خليج فارس عزت ملي است؟» در ادامه نوشته است: «اگر ادعا مي شود كه ٧٤ درصد پروژه پالايشگاهي ستاره خليج فارس ايراني است به اين دليل است كه حدود ٧٠ درصد طراحي آن توسط مهندسان ايراني انجام شده است. جالب است بدانيد كه ٣٠٠ هزار نقشه براي طراحي پالايشگاه رد و بدل شده است
    
اين گزارش در ادامه افزوده است: «٦٠ درصد تجهيزات پالايشگاه ايراني است و ١٠٠ درصد ساخت آن توسط شركت هاي ايراني انجام شده است. حتي تجهيزات پيچيده هم توسط مهندسان ايراني نصب شده است. پالايشگاه ستاره خليج فارس در فاز اول و از ديروز روزانه ١٢ ميليون ليتر بنزين توليد كرده است. پس از تكميل سه فاز اين پالايشگاه ٣٦ ميليون ليتر بنزين يورو چهار، ١٤ ميليون ليتر گازوييل يورو چهار، ٤ ميليون ليتر گاز مايع (LPG) و ٣ ميليون ليتر سوخت جت توليد خواهد كرد. جالب است بدانيد كه تاكنون (پيش از افتتاح) ١ ميليون و ٤٠٠ هزار ليتر گازوييل مرغوب و ١ ميليون و ٢٠٠ هزار تن نفت از پالايشگاه ستاره خليج فارس به كشورهايي نظير ژاپن، هند و... صادر شده است
    
اين نوشتار در ادامه به مراسم افتتاح اين پروژه عظيم ملي پرداخته که در بخشي از آن آمده است: «قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا نشان داد كه مي تواند مگاپروژه اي نظير ستاره خليج فارس را راهبري كند و اين ظرفيت بزرگي براي كشور است. هر چند بايد در اين راه قوي تر شود. ظرفيت فني و اقتصادي قرارگاه براي كشور راهگشاست. به ويژه در شرايط سخت.» «با بهره برداري كامل از پالايشگاه ستاره خليج فارس امكان صادرات بنزين و افزايش كيفيت سوخت مصرفي داخل نيز فراهم ميشود و ايران به جرگه صادر كنندگان بنزين مي پيوندد.» اين را سردار عبداللهي، فرمانده قرارگاه سازندگي خاتم الانبيا ديروز در مراسم افتتاحيه فاز اول پالايشگاه ستاره خليج فارس گفت و افزود: «افتتاح پالايشگاه ستاره خليج فارس همسو با اقتصاد مقاومتي، اقدام و عمل و توليد و اشتغال است. اگر ما بر اساس راهبردهاي كشور حركت كنيم توانايي فتح قله هاي بزرگ را داريم
    
    
نقش ويژه وکيل الدوله ها 
    
روزنامه اعتماد در شماره ديروز خود يادداشتي را به قلم محمد کاظمي، نماينده مجلس شوراي اسلامي پيرامون مناظره ها انتخابات رياست جمهوري منتشر کرده است. 
    
اين نماينده مجلس در بخشي از يادداشت خود نوشته است: «کساني هستند که در مناظره ها... معركه مي گيرند و راست و دروغ را به هم مي بافند تا آسيبي فراهم آورند و در خراب كردن خادمان ملت نمره اي بگيرند
    
متاسفانه در کنار مزيت هايي که براي رسانه تعريف مي کنند ويژگي هايي نيز وجود دارد که اصلا خوشايند نيست. وارونه کردن حقيقت يا به تعبيري ديگر «وانموده» يکي از آن ويژگي هاست. بستگي دارد به اينکه يک رسانه چه چيزي را ملاک کار خود قرار دهد: اخلاق و راستي يا منفعت سنجي!
    
ديگر اينکه نويسنده اين يادداشت يکي از نمايندگان ملت در مجلس است که مثلا بايد از حقوق آنها دفاع کند. وقتي نماينده ملت به «وکيل الدوله» تغيير جهت داد نتيجه جز اين نمي شود که جاي حقيقت و دروغ را با يکديگر عوض کند. به راستي با چه چيزي روبرو هستيم که دولت گفته صريح خود را انکار مي کند و نماينده اصلاح طلب حامي دولت؛ منتقدان را دروغگو خطاب مي کند. همان کاري که متاسفانه رئيس جمهور هم کرد. منتقدان را به حرف هاي بي سند و مدرک متهم مي کنند و وقتي سند و مدرک ارائه مي دهند هوچي گري رسانه هاي حامي دولت آغاز مي شود که فلان شيوه را آغاز کردند! 
    
    
تحليل هاي صد من يه غاز!
    
روزنامه زنجيره اي بهار نيز گفته است به اين که حضور مردم سايه جنگ را از سر کشور دور کرد اعتقاد دارد. اما در ادامه از «حضور مردم» خوانش و تفسيري ارائه داده است که سرانجام به چيزي ديگر ختم مي شود. 
    
اين روزنامه در سرمقاله خود با عنوان «ثمره حضور مردم» نوشته است: «حضور مردم در انتخابات92 باعث تغيير در سياست خارجي کشور و دست يافتن به برجام به عنوان توافقي که سايه جنگ را از کشور دور کرده بوده است... ريشه و اساس دور شدن سايه جنگ از کشور نه موشک هاي دوربرد يا توانمندي ديپلماتيک بلکه حضور مردم در صحنه است
    
نخستين نکته اي که در اين مورد به ذهن مي رسد اين است که مراد اين روزنامه اطلاح طلب حضور مردم در انتخابات رياست جمهوري به صورت عام نيست بلکه اين روزنامه به صورت گزينشي و هدفمند تنها حضور مردم در انتخابات 92 را دور کننده سايه جنگ دانسته است آن هم به اين واسطه که به حضور حسن روحاني در پست رياست جمهوري و سپس برجام منتهي شده است!
    
يعني در حقيقت اين روزنامه به شکلي خنده دار لقمه را دور سرش چرخانده تا به همان چيزي که مي خواسته برسد. يعني با زيرکي خاصي هم «دل مردم را به دست بياورد» و «هم جانب برجام را نگه دارد
    
اما عجيب تر از همه تناقض گويي اين روزنامه هاست. ابتدا گفته است که حضور مردم در انتخابات 92 باعث تغيير در سياست خارجي شده و به توافقي ختم شد که جنگ را دور کرد! (که اينها يعني در نهايت ديپلماسي و توافق اين کار را کرده است) اما در ادامه همين ديپلماسي را رد کرده و نوشته است: «اساس دور شدن سايه جنگ نه توانمندي ديپلماتيک بوده و نه موشک هاي دوربرد
    
    
پنهان کردن واقعيت سوئيفت از مردم!
    
روزنامه ايران در گزارشي با عنوان «احياي روابط بانکي بين المللي در پسابرجام»، نوشت: «برقراري ارتباطات سوئيفتي از نخستين دستاوردهاي حاصل شده در برجام بود... به بيان بهتر سوئيفت يا ارتباطات مالي بين بانکي، يک ابزار ارتباطي - مخابراتي است که به تنهايي نمي تواند گره گشاي ارائه خدمات بانکي بين المللي باشد و اين ابزار بايد با روابط کارگزاري که از پيش ميان دو بانک ايجاد شده است همراه باشد تا بتوان از طريق آن به ارائه خدمات به مشتريان پرداخت
    
اين گزارش مي افزايد: «پس از برجام، ارتباط سوئيفت تمام بانک هاي ايراني که نام آنها از فهرست تحريم ها خارج شده بود، مجدداً برقرار شد و ارائه تمام خدمات پيام رساني ديگر نيز مجاز اعلام شده است و پيام ها به نحو ايمن و با کمترين هزينه مبادله مي شوند. درحال حاضر نام 29 بانک ايراني در وب سايت سوئيفت آمده و اين موضوع نمايانگر آن است که اين بانک ها به سيستم سوئيفت متصل هستند. سوئيفت در کاهش هزينه هاي بانکي بسيار تاثيرگذار است
    
جالب است بدانيد روزنامه ايران اين واقعيت را از مردم پنهان مي کند که گرچه سوئيفت باز است و نقل و انتقال پيام صورت مي گيرد اما بانک هاي خارجي به دليل ترس از جريمه ها و تحريم هاي آمريکا حاضر به مبادلات بانکي با ايران نيستند. بارها مقام هاي دولتي به اين اشکال اشاره کرده اند.
    
    
گزارش هاي سفارشي!
    
روزنامه آفتاب يزد که سابقه روشن و آشکاري در بي اخلاقي و توهين (حتي به هم صنف هاي خودش) دارد در شماره ديروز پي گير حاشيه سازي براي مناظره هاي جمعه گذشته بود. 
    
تيتر و عکس يک اين روزنامه به شکلي واضح و آشکار تحريف سخنان نامزدها در مناظره هاي انتخاباتي بود. عکاس اين روزنامه از يک ماشين که يک برگ کاغذ در قطع A4 را بر روي شيشه سمت راننده چسبانده عکس گرفته است. روي اين کاغذ نوشته شده است: «به خدا ما جزء 4درصد زالو صفت نيستيم، پنجاه ساله کارخونه داريم 
    
اين حرکت ناشيانه به علاوه تلاش براي وارونه سازي از آنچه نامزدهاي جناح مقابل دولت گفته اند از گزارش تيتر يک اين روزنامه ملغمه اي مضحک ساخته است.
    
روزنامه جوان در سرمقاله شماره ديروز خود در اين خصوص که آن 4 درصد چه کساني هستند نوشته بود: «از سال 1368 تاكنون يك دالان ويژه براي تصاحب مزيت هاي نسبي كشور در حوزه اقتصادي به وجود آمده است كه پرچم داران عيان و نهان آن كساني هستند كه در دولت هاي سازندگي، اصلاحات و اكنون مديريت هاي كلان نظام را بر عهده دارند. ايده تعديل اقتصادي در دولت هاشمي منجر به انتقال ظرفيت هاي اقتصادي از بخش دولتي به بخش خصوصي شد و مزيت هاي نسبي آن همچون صادرات و واردات و سرمايه گذاري هاي استراتژيك يا توليدات پردرآمد (مثل پتروشيمي) كه لقمه هاي پرچربي هستند به جاي خصوصي سازي «اختصاصي سازي» شدند
    
    
قانون گريزان مناظره اول!
    
عبدالله رمضان زاده در گفتگو با روزنامه شرق پيرامون شيوه مناظره جمعه گذشته گفته است: «به نظر من، شيوه مناظره، شيوه درستي نبود. هرکسي هر حرفي دلش خواست زد. برخي نامزدها خارج از موضوع صحبت کردند، جواب يکديگر را هم ندادند و درنهايت هم کار به مقابله کشيد... اين شيوه برگزاري مناظره، نوعي مکانيسم تصنعي مناظره بود و جواب هم نداد
    
متاسفانه روزنامه زنجيره اي در مواردي اين چنين که مصاديق نادرستي شامل خود آنها يا نماينده آنها باشد نهايتا به صورت کلي به ماوقع مي پردازند. البته اين حالت خوب ماجراست و حالت بد آن برعکس کردن حقيقت است که نمونه اي از آن نيز ذکر شد. آنچنان که نظرات کاربران در محيط مجازي حکايت مي کند در مناظره جمعه گذشته سيد ابراهيم رئيسي در رعايت قوانين مناظره، پاسخ در راستاي سوال و عدم پرداختن به حاشيه مورد توجه بسياري قرار گرفته است.
    
اما متاسفانه اسحاق جهانگيري مصداق دقيق آن چيزي است که رمضان زاده گفته است. پس از آن که حسن روحاني پشت تريبون قرار گرفته بود و سخنانش را گفت نوبت به نقد ديگر نامزدها بود که پس از آنکه قاليباف نقد خويش را گفت جهانگيري در نوبت خود (که بايد نقد يا نظرش را پيرامون سخنان روحاني) به پاسخ هاي تند عليه ديگر نامزد پرداخت. مسائل بي ارتباطي که جهانگيري آنها را عنوان کرد نيز مصداقي ديگر است براي آنچه رمضان زاده گفته است. عدم رعايت زمان و بي توجهي به تذکرهاي پي در پي مجري توسط حسن روحاني نيز در آن مناظره قابل توجه است. 
    
    
وعده ها در بوته عمل يا انکار؟
    
روزنامه شهروند در گزارشي با عنوان «وعده ها در بوته عمل»، به بررسي تحقق وعده هاي اقتصادي دولت نهم، دهم و يازدهم پرداخت و از قول يک کارشناس اقتصادي نوشت: «کليد روحاني، قفل اقتصاد ايران را باز کرد. مهار تورم يکي از وعده هاي اصلي حسن روحاني بود که زودتر از موعد تحقق يافت 
    
شهروند ادامه مي دهد: «همين که با دنيا مودب حرف مي زنيم و دنيا هم با ما به نرمي مراوده و معاشرت مي کند، اتفاق کمي نيست. مردم دوران سياه گذشته را فراموش نکنند و از آن عبرت بگيرند
    
البته شهروند در اين گزارش درباره وعده هاي رئيس جمهور از جمله؛ گشايش 100 روزه، وعده ايجاد 4 ميليون شغل، رونق اقتصادي، تامين مسکن، بالا بردن ارزش پول ملي، عبور از رکود، افزايش توليد، مبارزه با فساد، مقابله با قاچاق و... که بر زمين مانده مطلبي ننوشت.
    
ادعاي معاشرت نرم دنيا با ايران پس از برجام در حالي است که اين توافق، نه تنها چنين نتيجه اي دربر نداشت بلکه گستاخي ها و زياده خواهيهاي غرب و آمريکا نسبت به ايران را افزايش داد. 
    
شهروند از قول کارشناس اقتصادي ديگري درباره برجام نوشت: «اگرچه نتايجي که مورد انتظار بود، کاملا محقق نشده است اما شروع مذاکرات، باعث توقف تشديد تحريم ها شد. کم کم، در روزهاي بعد از توافق هسته اي، توانستيم توليد نفت کشور را به قبل از دوره تحريم ها برگردانيم. اگرچه نمي توان منکر اين شد که هنوز مشکلات اقتصادي و رکود تا حدي پابرجاست

چرا كرباسچي گستاخي هاي اردوغان را تكرار مي كند؟
ندانستن يا ماموريت؛ مسئله كدام است؟


آنچه دبيرکل حزب کارگزاران در مورد محور مقاومت گفته است تکرار حرف هاي کساني مانند اردوغان است، آيا علت اين تشابه ندانستن است يا ماموريت؟!
    
آغاز رقابت نامزدهاي رياست جمهوري همواره روزهاي پر جنب و جوش را رقم مي زند که اخبار و حاشيه هاي فراواني را به همراه دارد. در اين رقابت هاست که معمولا عمق و بستر تفکر افراد و جريان هاي سياسي مشخص مي شود که اگر به آنها خوب توجه کنيم انتخاب بهتري خواهيم داشت.
    
چند روز پيش بود که در افتتاح ستاد انتخاباتي حسن روحاني در ايلام بي احترامي به ساحت مقدس امام هشتم (ع) صورت گرفت و دل مردم ايران را به درد آورد. در فاصله چند روز پس از آن، اين بار شهردار دوره اصلاحات با سخنان خود نه تنها از تفکري سست و نادرست پرده برداشت بلکه باعث ناراحتي ملت ايران شد. 
    
غلام حسين کرباسچي دبيرکل حزب کارگزاران سازندگي که سابقه محکوميت در پرونده خود دارد در سخنانش در کمپين تبليغاتي روحاني در اصفهان با زير سوال بردن سياست هاي ايران در سوريه، مدعي شد که براي آرامش دراين کشور نيازي به جنگ نبوده و نيست و مي توان با قدرت ديپلماسي مسائل سوريه را حل و فصل کرد. 
    
کرباسچي در کمپين تبليغاتي روحاني در اصفهان گفت: «ما هم دلمان مي خواهد که در سوريه و لبنان و يمن و... صلح برقرار بشود، دفاع از مظلوم بشود، شيعيان آنجا تقويت بشوند، ولي آيا اين کار فقط با پول دادن و اسلحه خريدن و کشتن و زدن و اينها درست مي شود؟»
    
وي افزود: «اين دولت با غيرت ديني! مي گويد که بگذاريد از توان ديپلماسي براي حل مسائل منطقه استفاده کنيم. توان ديپلماسي ما که بزرگان ديپلماسي ما توانست شش ابرقدرت را روبروي خود بنشاند و بزرگترين مسئله تحريمي که در شوراي امنيت بوده را حل بکند، مي تواند با توان ديپلماسي بيايد و مسائل منطقه را حل بکند
    
    
آنچه دشمنان مي گويند
    
در بررسي آنچه کرباسچي گفته است اولين نکته اي که به ذهن مي رسد اين است که شنيدن آنچه دشمنان در جبهه مخالف ايران و مقاومت بيان مي کنند از دهان او جاي تاسف دارد. 
    
آنها از شش سال پيش آتش جنگ را در سوريه برافروختند (جبهه غربي-عبري-عربي) نيز چيزي قريب به همين مضامين را به ايران مي گويند. البته آنها با فريب کاري از کنار کشيدن ايران براي خاتمه بخشيدن به جنگ سخن مي گويند. بهتر است اين گونه بگوييم؛ کساني که آتش جنگ سوريه را برافروختند و يا بر آن دميدند تا اين آتش به لبنان و عراق نيز سرايت کند امروز اين سخنان را بر زبان مي آورند. 
    
اما اينکه دليل مطرح کردن اين موضوع را از طرف بانيان جنگ سوريه بايد در هدف آنها و زماني که براي رسيدن به آن متصور بودند جستجو کرد. آنها در سال 2011 در حالي اين جنگ ويرانگر را کليد زدند که تحليل هايشان بر اين استوار بود که دولت سوريه به سرعت سقوط خواهد کرد.
    
اما در بُعد ميداني اين حاصل نشد و به سرعت جبهه مقاومت آرايش خود را در برابر مهاجمان شکل داد و مانع از پيشروي آنها شد. جنگ براي آتش افروزان فرسايشي شد. همين موضوع باعث شد تا عمليات رواني-رسانه اي دشمنان براي انصراف ايرانيان از جبهه مقاومت آغاز شود.
    
    
برداشت ساده انگارانه
    
اما مهمتر از آنچه تاکنون گفته شد اين است که کساني همچون غلامحسين کرباسچي تصورات شان نسبت به ديپلماسي و قدرت آن خام، ساده انگارانه و نادرست است. البته اين تفکر از جانب غرب و رسانه هاي آنها در جامعه ما تزريق و حمايت مي شود، دليل آن چيست؟
    
بستري که تفکر کساني مانند کرباسچي بر آن شکل گرفته چون برآورد واقعي و درستي از روابط بين الملل و تاثير توازن قواي نظامي بر آن ندارد لاجرم در جمع بندي هاي خود نقش قواي نظامي را ناديده مي گيرند. چرا که در زماني که کشور در مرزهاي خودش درگير نبرد نيست اين نقش براي اين عده غيرملموس است. 
    
براي درک بهتر آنچه گفته شد کافي است به جنگ سوريه نگاهي گذرا داشته باشيم. جنگي که از ۶ بهمن ۱۳۸۹ (26 ژانويه ۲۰۱۱) آغاز شد و متاسفانه تا هم اکنون ادامه داشته و باعث مرگ هزاران انسان و آوارگي شمار زيادي از شهروندان سوريه شده است.
    
از آغاز اين جنگ، تا حدود يکسال پيش هر گاه نشست يا مذاکراتي براي پايان دادن به آن برگزار شد، ايران در آن مذاکرات نبود و دعوت نمي شد. نقش ايران در جبهه مقاومت در سوريه و شکست هاي سنگين به تروريست ها از يک طرف و نرسيدن به اهداف پيش بيني شده از سمتي ديگر سبب شد تا بازيگران غربي منطقه و متحدان عربي آنها حضور ايران را در مذاکرات به ناچار بپذيرند. 
    
    
چيزي شبيه پول بي پشتوانه!
    
مخلص کلام آنکه پشتوانه ديپلماسي، توان نظامي است. ديپلماسي بدون توان نظامي مثل پول بدون پشتوانه است. اگر توان نظامي نباشد صاحبان قدرت در جهان اصلا فرصتي براي حرف زدن به کساني مانند آقاي کرباسچي نمي دهند تا اينها بخواهند نظريه نادرست خود را در مورد ديپلماسي به اجرا درآورند چه برسد به اينکه بخواهند مثلا شيعيان تحت ظلم ديگر نقاط جهان را مورد حمايت قرار دهند.
    
کساني مانند آقاي کرباسچي بايد به اين نکته توجه داشته باشند که عرصه و ميدان عمل ديگر از آن شعارهاي دهن پر کن غربي ها که درمورد حقوق بشر و امثال آن که مصرف رسانه اي دارد خبري نيست و آنها براي امتياز گرفتن از ديگران آمده اند. ايستادن در برابر آنها فقط با ديپلماسي ممکن نيست که اگر ممکن بود خود غربي ها سالانه اين همه براي پيشبرد توان نظامي خود هزينه نمي کردند.
    
    
فرصت برجام
    
آقاي کرباسچي در بخشي از سخنانش برجام را نام برده و از آن براي حرف هايش شاهد مي آورد. اما دقيقا شاهدي آورده که سخنان او را نقض مي کند. 
    
کرباسچي گفته است: «بگذاريد از توان ديپلماسي براي حل مسائل منطقه استفاده کنيم. توان ديپلماسي ما که بزرگان ديپلماسي ما توانست شش ابرقدرت را روبروي خود بنشاند و بزرگترين مسئله تحريمي که در شوراي امنيت بوده را حل بکند، مي تواند با توان ديپلماسي بيايد و مسائل منطقه را حل بکند
    
نخست آنکه بايد پرسشي را از کساني مانند کرباسچي پرسيد که اين فرصت را براي نشستن با قدرت هاي بزرگ و طرح برجام از کجا به دست آورديد؟ به عبارت ديگر؛ چه عاملي اين فرصت را مهيا کرد و قدرت هاي جهان را با ايران بر سر يک ميز نشاند؟ 
    
براي رسيدن به پاسخ بهتر است ابتدا به اظهارات کسي مانند اوباما توجه کرد که در ميان رئيس جمهورهاي آمريکا کسي بود که هم مسلک هاي سياسي آقاي کرباسچي او را فردي آرام و متين مي دانستند. همين فرد گفته بود که اگر مي توانستيم تمام پيچ و مهره هاي تاسيسات هسته اي ايران را باز مي کردم. چرا نتوانستند؟ همين نتوانستن آنها بود که باعث شد فضا و فرصتي فراهم باشد که دولت يازدهم از آن به شکلي نادرست و براي برجام استفاده کرد و متاسفانه به اين شکل.
    
اظهارات اوباما را با نگاهي به پرونده هسته اي کشورهايي مانند عراق و ليبي بايد تکميل کرد. غرب در اولين فرصتي که به دست آورد با حمله نظامي تاسيسات اين دو کشور را هدف قرار داد و نابود کرد. اگر آنها اين کار را با تاسيسات اتمي ما نکردند حتما علتي دارد که بايد آن علت را در توان بازدارندگي نيروهاي مسلح و عمق استراتژيک ايران جستجو کرد.
    
ديگر اينکه برجام براي ما چه فايده اي داشته که کرباسچي از آن براي نمونه ياد مي کند؟ اي کاش موافقان برجام از کلي گويي دست بردارند و به صورت جز به جز و با توجه به آنچه قبل از انعقاد برجام نويد مي دادند به بررسي نتايج آن مي پرداختند. اينکه چه داديم و چه چيزي گرفتيم؟
    
برداشت 17 ميليارد دلار از يك صندوق ملي نتيجه آن براي اقتصاد؟... هيچ!

صندوق توسعه ملي، به گاو صندوقي براي ولخرجي دولت يازدهم شد که 16/7 ميليارد دلار از آن برداشت کرد.
    
به گزارش مشرق با روي کار آمدن دولت يازدهم ذهنيت مديران کشور به اين سمت رفت که با توافق هسته اي، تحريم ها شکسته خواهد شد و اين خود موجب گسيل شرکت ها و سرمايه گذاران اروپايي به کشور و حل مشکلات اقتصادي کشور يکي پس از ديگري خواهد شد. اما در عمل اين اتفاق نيفتاد.
    
فرصت سوزي، بي تدبيري و ذوق زدگي مکافاتي براي کشور ايجاد نمود که خروجي آن چيزي جز رکود عميق و گسترده در بنگاه هاي توليدي و اقتصادي نشد تا دولت دوازدهم به جاي تحويل باغ گلابي سرسبز و مصفا، خرابه اي را تحويل گيرد.
    
مسئله مهمي که در کنار اين رکود وجود داشت، دست اندازي به منابع ملي ومردمي از سوي دولت يازدهم بود. دولت تدبير و اميد در زماني که مردم در تنگناي اقتصادي به سر مي بردند، به جاي صرفه جويي و اصلاح الگوي مصرف، هزينه هاي اجرايي خود را افزايش داد و براي جبران هزينه ها، اقداماتي همچون دست اندازي بدون مجوز مجلس به صندوق توسعه ملي انجام داد.
    
دولت در 4 مرحله از صندوق توسعه ملي برداشت کرد. مرحله اول به بهانه خريد کالاهاي استراتژيک 1/7 ميليارد دلار برداشت کردند. اين برداشت براي خريد محصولاتي بود که دولت مدعي توليد داخل آن بود و تاکنون آن پول را به حساب صندوق توسعه ملي بازنگرداندند.
    
مرحله دوم برداشت غيرقانوني و بدون مجوز 4/1 ميليارد دلاري از صندوق توسعه ملي بود که رئيس ديوان محاسبات در نامه اي خطاب به رئيس کميسيون برنامه و بودجه اعلام کرده که دولت 4 ميليارد دلار از حساب صندوق توسعه ملي برداشت کرده و 2 ميليارد دلار آن را در بانک مرکزي تبديل به ريال کرده است که در اصل ايجاد پول پرقدرت و تورم زا است.
    
در مرحله سوم دولت در مرداد 94 مبلغ 1/2 ميليارد دلار را از صندوق با مجوز مجلس برداشت کرد، ليکن بازگشت آن پايان همان سال بود که انجام نشد و يک تخلف بود.
    
و مرحله چهارم مربوط به مجوز از مقام معظم رهبري براي اختصاص 10 ميليارد دلار براي سرمايه گذاري در بخش آب و کشاورزي بود. اين برداشت هر چند ظاهر قانوني داشت ولي آنچه در عمل مشاهده شد، احيا نشدن هورالعظيم و ديگر هورهاي خوزستان بعد 4 سال بود و نکته تاسف بار آنجاست که با وجود اينکه دولت منابع مالي کافي براي احياي منابع آب و کشاورزي در اختيار داشت، در زمان مذاکرات مشکلات آب کشور را هم به برجام گره زد و روحاني در يک سخنراني خردادماه 94 (حدود 2 سال پيش) در مراسم دهمين دوره جايزه ملي محيط زيست، گفت: «اينکه مي گوييم تحريم ظالمانه بايد از بين برود بعضي ها چشم هايشان را زياد نچرخانند! تحريم هاي ظالمانه بايد از بين برود تا سرمايه بيايد، تا مسئله محيط زيست حل شود، تا اشتغال جوانان حل شود، تا صنعت جامعه حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبي زياد شود، تا بانک هاي ما احيا شود...»
    
برداشت هاي غيرقانوني و بدون مجوز دولت از منابع صندوق توسعه ملي حتي موجب اعتراض رئيس سابق نجومي بگير اين صندوق نيز شده بود و صفدر حسيني در نشست اتاق بازرگاني و صنايع و معادن تهران گفته بود: «دولت هر کجا که کم مي آورد، مي گويد منابع از صندوق توسعه ملي تامين شود. از سوي ديگر، بانک مرکزي احساس مي کند ارزهاي صندوق توسعه ملي، يک منابع مشاع است و بانک مرکزي هم با اين پول حق سرمايه گذاري دارد که اين يک چالش بزرگ است
    
حسن روحاني و يارانش در دولت يازدهم با چهار برداشت، 4/1، 1/2، 1/4 و 10 ميليارد دلاري از صندوق توسعه ملي مجموعا چيزي در حدود 16/7 ميليارد دلار از اين صندوق برداشت کردند تا يک رکورد جديد در اين زمينه از خود به جا بگذارند. اگر اين رقم را به ريال تبديل کنيم به عدد 65 هزار ميليارد تومان مي رسيم.