استعفای فرهاد رهبر از ریاست دانشگاه آزاد؟

استعفای فرهاد رهبر از ریاست دانشگاه آزاد؟  10 اسفند -96
فرهاد رهبر مهره سابق احمدی نژاد ومصباح یزدی دردانشگاه تهران بود که پس ازحذف رفسنجانی و مصادره دانشگاه آزاد  ولایتی  بیش از 50 شغله  و نوچه ومشاور امور بین المللی  خامنه ای همکاره دانشگاه آزاد جای مهره جذف شده رفسنجانی در دانشگاه آزاد را گرفت تارهبر را رئیس دانشگاه آزاد کند واعوامل رفسنجانی دردانشگاه آزاد را پاک سازی کند . به نظر می رسد بااخراج زیبا کلام از دانشگاه آزاد وبازتاب خبر آن درفضای مجازی وانتقادات وافشاگری های تند وتیزی که علیه فرهادرهبر شد وی مجبور به استعفا شده است .  باوجود اینکه رهبر همچون سعید مرتضوی قاتل  منفور است  ولی معلوم نیست با استعفا موافقت شود .
فرهاد رهبر رییس دانشگاه آزاد
ریاست دانشگاه آزاد اسلامی مدتی است که درخواست استعفای خود را به هیأت امنای این دانشگاه ارائه داده است.
به گزارش ایسنا، یک منبع آگاه در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین» اعلام کرد که فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی نسبت به دخالت‌های علی‌اکبر ولایتی رئیس هیأت امنا و رئیس هیأت موسس دانشگاه آزاد اسلامی در امور مختلف این دانشگاه معترض است و بر همین اساس تصمیم گرفته که از سمتش استعفا بدهد ولی تاکنون ولایتی با استعفای او موافقت نکرده است.
این منبع‌ ادامه داد:‌ هر چند ولایتی با این درخواست رهبر موافقت نکرده اما چانه‌زنی‌هایی برای انتصاب یک فرد جدید برای ریاست دانشگاه آزاد را در دستور کار خود قرار داده است و گزینه هایی هم برای این پست مطرح شده‌اند.
از جمله این گزینه‌ها می‌توان به سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت محمود احمدی‌نژاد اشاره کرد. حسینی بیشتر از دیگر گزینه‌ها محتمل است.
فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی امروز از اخراج اساتید از این دانشگاه دفاع کرد و گفت: هر استادی که بخواهد خدشه‌ای به دین، قرآن و پیغمبر وارد کند را لحظه‌ای تحمل نمی‌کنیم. هر اراجیفی که می‌خواستند، می‌گفتند
بحران‌سازان برای دولت چگونه پولدارتر می‌شوند؟
روشن است که در حالی که مردم از التهاب بازار ارز در شب عید دچار نگرانی و اضطراب عدم ثبات بازار می‌شوند، نزول‌خواران یک شبه سود پول‌های‌شان بیشتر و بیشتر شد.
به گزارش ایسنا، روزنامه قانون نوشت: «اگر می‌خواهید ببینید بحران‌سازی‌های اخیر چگونه به نفع سرمایه‌داران عمل می‌کنند و یک شبه پولدارتر می‌شوند، به روند خلاصه وار زیر نگاه کنید:
اول: عده‌ای از رسانه‌ها گزارش‌های متعدد و زنجیره‌ای درباره ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری خاص منتشر کردند.
دوم: مردم برای دریافت پول به شعبه‌ها رفتند.
سوم: مردمی که نتوانستند پول‌شان را دریافت کنند ،به جای آن که به سراغ دفتر مرکزی موسسه مالی و اعتباری بروند، نوک حمله را به سمت دولت به عنوان نظارت کننده چرخاندند و خواهان دریافت پول‌شان شدند.
چهارم: اعتراضات در مشهد کلید خورد و به شهرهای دیگر کشیده شد.
پنجم: دولت بر اساس فشارهایی که به دنبال تظاهرات در خیابان و بعد در لابی‌های قدرت بر آن وارد شد، دست در جیب ملت کرد و ۱۱ هزار میلیارد تومان از بدهی این موسسات را به مردم طلبکار پرداخت کرد.
ششم: آشنا، مشاور رسانه‌ای دولت صاحبان این موسسات را این گونه معرفی کرد: «در مورد موسسات بی‌اعتبار گفتنی‌ها را اهلش باید بگویند ولی همین‌ قدر بدانید که جز روحانی کسی جربزه و جسارت جمع کردن این بساط کثیف را نداشت. او هزینه مبارزه بی امان با نزول‌خواران تسبیح به دست و پینه بر پیشانی را می‌دهد.» آنها مطمئن بودند به خاطر به گروگان گرفتن میلیون‌ها سپرده‌گذار خرد می‌توانند بساط باج‌گیری خود را حفظ کنند. کار به جایی رسید که نوبخت هم جرات نمی‌کند نام آنها را بر زبان بیاورد و رسانه‌ها مشخصات آنها را ندارند.
هفتم: برای تکمیل پروژه پول‌های زیادی به سمت بازار ارز حرکت کرد و قیمت دلار تا مرز پنج هزار تومان ظرف چند روز بالا رفت.
هشتم: دولت برای مهار قیمت ارز سه کار انجام داد:
۱- حراج سکه
۲- بستن ۷۵۵ حساب بانکی (با گردش مالی ۲۰ هزار ملیارد تومان در روز) و دستگیری تعدادی در بازار دلارفروش‌ها
۳- ایجاد حساب سپرده‌گذاری ارزی با نرخ سود ۲۰ درصد
به عبارت روشن‌تر دولت علاوه بر آن۱۱ هزار میلیارد که پرداخت کرد، نرخ سود بانکی را که ۱۵ درصد بود یک شبه به ۲۰ درصد افزایش داد.
دقت کنید که با همین اقدام در ظرف زمانی ۵ روزه (۲۸ بهمن تا ۳ اسفند) ۱۰۱ هزار میلیارد تومان حساب ۲۰ درصد ارزی باز می‌کنند. نکته مهم اینجاست که بخش عمده این سپرده‌ها در واقع از جابه‌جایی سپرده‌های دیگر با هدف پنج درصد سود بیشتر باز شده‌اند.
به طور طبیعی این بخشنامه به بانک‌ها پنج درصد هزینه بیشتری تحمیل کرد. آنها پنج درصد سود بیشتر گرفتند اما چه کسی آن را پرداخت کرد؟ پاسخ روشن است: دولت.
سیف، رییس‌کل بانک مرکزی می‌گوید: «ما به بانک‌ها اعلام کردیم اگر اجرای این بخشنامه هزینه‌ای به آنها تحمیل کرده است بانک مرکزی آن را جبران می‌کند و اگر آثار منفی برای بانک‌ها ایجاد شود بانک مرکزی آن را رفع می‌کند
با این تفاسیر روشن است که در حالی که مردم از التهاب بازار ارز در شب عید دچار نگرانی و اضطراب عدم ثبات بازار می‌شوند، نزول‌خوارانی که به تعبیر مشاور رییس جمهور «تسبیح به دست و پینه بر پیشانی» داشتند یک شبه سود پول‌های‌شان بیشتر و بیشتر شد
طنز/ نانِ داغ، جگرِ داغِ بارسلونا!
«یک وزیری ناگهان تصمیم می‌گیرد تیم فوتبال برای شهرش بخرد، در نتیجه به یک مقام بالاتر نامه می‌زند و می‌نویسد: «من یه تیم می‌خوام، ترجیحاً تیم ملی رو بفرستید شهر ما!» بعد به ایشان توضیح می‌دهند که «بابا تیم ملی که نمیشه! یه تیم دیگه بگو، هر چی عشقته!» در نهایت آن مقام بالاتر «سهو تیم» می‌گیرد و یک تیم باشگاهی پرافتخار را قلفتی تقدیم این وزیر محترم می‌کند
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «بلایی که اندیشمندان، فلاسفه و ادیبان دولت سابق بر سر باشگاه فوتبال پاس آوردند، می‌تواند الگوی مناسبی برای تمام تیم‌های فوتبال جهان در سراسر دنیا باشد. روش کار به چه‌ صورت است؟ مثلاً یک وزیری ناگهان تصمیم می‌گیرد تیم فوتبال برای شهرش بخرد، در نتیجه به یک مقام بالاتر نامه می‌زند و می‌نویسد: «من یه تیم می‌خوام، ترجیحاً تیم ملی رو بفرستید شهر ما!» بعد به ایشان توضیح می‌دهند که «بابا تیم ملی که نمیشه! یه تیم دیگه بگو، هر چی عشقته!» در نهایت آن مقام بالاتر «سهو تیم» می‌گیرد و یک تیم باشگاهی پرافتخار را قلفتی تقدیم این وزیر محترم می‌کند. تازه هیچ بعید نیست ایشان درخواست کرده باشند که در کنار این تیم فوتبال «سوباسا» یا حداقل عموی سوباسا را هم به‌ عنوان اشانتیون روی تیم برای‌شان بفرستند.
در واقع این گونه استنباط می‌شود که ورزش همان قدر که دشمن اعتیاد است، دوست رأی آوردن هم است و می‌تواند یک باشگاه فوتبال در نقش نردبان سیاستمداران به فعالیت خود ادامه بدهد اما این روش اگر در کشورهای دیگر هم باب شود (چون کشورهای دیگر نشسته‌اند ببینند ما چه کار‌ می‌کنیم تا از آن الگوبرداری کنند!) سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. تصور کنید مدیران باشگاه رئال مادرید بخواهند از شر رقیب دیرینه‌شان یعنی بارسلونا خلاص شوند، بهترین راه این است که باشگاه بارسلونا را بخرند، بعد آن را تبدیل به باشگاه «گرگم به‌ هوای» بارسلونا کنند، بعد که باشگاه رسماً نابود شده و دیگر درآمدی ندارد آن را به « نان داغ جگر داغ بارسلونا!» تغییر کاربری دهند تا حداقل لیونل مسی و بازیکنان دیگری که از مدت قراردادشان با باشگاه باقی مانده خرج خودشان را دربیاورند و اینیستا در نقش شاطر، مسی در نقش جگر باد زن و جرارد پیکه به‌ عنوان سالن کار به‌ فعالیت خود در این باشگاه فرهنگی و ورزشی ادامه دهند.
اگر این بزرگانی که ما داریم وارد فیفا شوند هیچ بعید نیست که این اتفاق برای تیم‌های ملی فوتبال بیفتد. مثلاً بازیکنان تیم ملی آلمان وقتی در اتوبوس هستند، یوآخیم لو سرمربی تیم همین‌ طور که زیر بغلش را می‌خاراند به آنها می‌گوید:«بچه‌ها! از بالا زنگ زدن گفتن ما دیگه تیم ملی آلمان نیستیم، لباساتون رو دربیارید و با اینا عوض کنید» بعد لباس تیم ملی کپرآباد کانگوروی سفلی را به آنها می‌دهد و می‌گوید: «مردم این روستا خیلی دلشون می‌خواست توی جام جهانی یه تیم ‌ملی داشته باشن! دم‌تون گرم! تو نیکی می‌کن و در دجله‌ انداز و این صحبتا
چ