آینده و علایق

 آینده و علایق9بهمن-97
تهران- ایرنا- زندگی انسان سرتاسر با بستگی ها و پیوستگی‌ها و تعلقات و علایق نسبت دارد، چون، علاقه هم با جان آدمی مرتبط است و هم با جسم و جهان انسان؛ بنابراین، شایسته و معقول است راجع به علایق و دل بستگی ها اندیشیده و تامل و ارتباط علایق با آینده و امکان، مورد توجه و باریک بینی واقع شود.
محمدعلی نویدی در یادداشتی در روزنامه همدلی، نوشته است: علایق چیستند؟ و چه نسبتی با آینده و امکان دارند؟ اثربخشی علایق کدام است و با زندگی چه رابطه ای دارند؟

**
علاقه و علایق ”Interes& attachmen&
concer- & relation” به معنی، دل بستگی و پیوستگی و ربط و امر مورد خواهش آمده است «لغت نامه دهخدا» بنابراین، علایق، ریشه در ذات و سرشت و جان و فطرت آدمی دارند، علایق، یعنی، آویزش های وجود و هستی انسان در زندگی؛ پس، علاقه نوعی کشش و تعلق واقعی درونی است که با امور و واقعیات بیرونی جهان آدمیت، در نسبت است؛ علایق، جانب جان هر کس و هر شخص را نشان می دهند، گویی، جان و هستی وی را با عالم ها و آدم ها مرتبط می سازند؛ جاذبه و دافعه آدمی، ریشه و تبار در این علایق دارند، زیرا، ارتباط و پیوند حقیقی بدون داشتن علاقه، نا ممکن است؛ این علایق در خلایق متفاوت و ملون هستند، یعنی، علایق، همانا، گرایش و ذایقه های انسان هستند که او را بسمت و جانب خاصی دعوت می کنند و می کشانند.

آینده و امکان، با این معنی از علایق آدمی، نسبت دارد، چون آینده، امکان ظهور و تجلی و آشکارگی، علایق است؛ علایقی که در گذشته نهفته مانده و امکان ظهور و بروز نیافته اند و یا عوامل بیرونی، مجال بروز و پدیداری به آنها نداده اند، بنابراین، علایق افراد و جماعات و تعلقات شهروندان با نوع نگاه و نگرش و کنش آنها، نسبت به آینده ها و امکان‌ها، گونه‌گون است.

علایق با توجه و تمرکز و دقت خرد فردی و جمعی نیز، نسبت دارد؛ به عبارت دیگر، تا انسان به علایق خاص خود تمرکز نکند، امکان ظهور و تحقق آنها، نخواهد بود، گویی، علایق ظهور و خفا دارند و منتظر توجه و تعقل انسان هستند، مثلا، اگر فردی به تعلیم و تربیت و افزایش و ارتقای خود توجه نکند، هرگز علایق عقلی و علمی وی شکوفا نمی شود، چنین سایر دل بستگی ها و وابستگی های آدمی؛ بنابراین، علاقه و عقل با هم ارتباط دارند، عقل، دعوت به تمرکز و تعادل می کند و از تفرقه و پراکندگی نیروها و اثرها، برحذر می دارد و با این دعوت، به علایق جهت و هدف و حرکت می‌دهد، پس، آینده، امکان و عقل و عقلانیت و علاقه و علایق، می توانند هم افق و هم راستا باشند، در چنین وضع و حالتی، علایق اثربخش خواهند بود.

عقل ورزی و تفکر، امکان ترجیح میان علایق را فراهم می سازد، علایق آدمی چون ریشه در جان و گوهر مجرد نفسانی و روحانی وی دارند، بیشمارند، اما، دارای مراتب و شدت و ضعف هستند،هر کسی را بهر کاری ساختند
مهر آن را در دلش اندختند
«
مثنوی مولانا»
پس بنابراین، علایق اشخاص متعدد و متکثر و دارای قوت و ضعف است، تمهید مقدمات و امکانات و شرایط و زمینه ها و نیازها، به تمایل علایق یاری می رساند؛ یعنی، علایق، تمایلات هستند، اما چرا و چگونه برخی تمایلات بر بعضی دیگر ارجح و رجحان پیدا می کنند؟ چون، علایق تعلقات انتزاعی و آسمانی صرف نیستند، بلکه، معطوف به همین انسان زمینی و زندگی وی است، پس با شرایط و زمینه ها و امکان ها و عمل ها و اثرها، بستگی دارند؛ تفکر با بهره مندی از امکان و آینده، راه را بر علایق ویژه و غالب می گشاید

بدین جهت است که برخی در زندگی موفق می‌شوند، یعنی اثرگذاری بیشتر دارند، و بعضی در نیمه راه می مانند و برخی ناکام و ناموفق هستند.
فلذا، اصل این است که نمی توان به علایق بی توجه و بی تفاوت بود و بدون علاقه به‌کاری اهتمام ورزید؛ مثلا، کسی که علاقه به کار عملی و یدی دارد، نمی توان از وی انتظار نظرورزی و ریاضی دانی داشت؛ بر عکس کسی علایق بحث و نظر دارد، اجبار به کار عملی و فنی، عقل پسند نیست؛ پس، علایق و اقدامات لاجرم و بحکم عقل و تجربه، هم سویی لازم دارند، به تعداد نیازها و مشاغل اجتماع و زندگی، امکان ظهور علایق میسر است، از نانوا تا مهندس و تا پزشک و بنا و راننده و نظایر اینها.

بدین سان، از توجه و تفکر به نوع علاقه ها و حرکت و عمل در راستای آنها، اثربخشی و کارآمدی تولید می‌شود و آدمی احساس لذت و خوشایندی می کند؛ باز، به ‌این جهت است که، انتخاب ها با امکان ها و علاقه ها از یک سو، و آموزش ها و یادگیری ها و تبحرها و تخصص ها، از جانب دیگر، با هم ارتباط دارند؛ به عبارت بهتر، کسانی که با علاقه و استعداد رشته و گرایش یا کاری را انتخاب می کنند، آنان نسبت به کسانی که از روی چشم هم چشمی و احساسی و انفعالی و یا منفعت و سود خاص، دنبال کاری و پیشه ای و رشته ای می روند، موفق ترند، چون ریشه در آب دارند و ریشه در نهاد دارند؛ تشخیص و تمییز علایق افراد و اجتماع، کار سهل و آسانی نیست، هوشمندی و تجربه و دلسوزی و دقت لازم دارد، تفکر به معنی باریک اندیشی و ژرف نگری، در ورود به ساحت شناخت علایق، می تواند راه گشا باشد؛ بنابراین، اگر علایق و تمایل های اشخاص به سمت و سوی صواب و درست و خردمندانه سوق داده شوند، به یادگیری و سطح تخصصی و در نتیجه به خیررسانی و اثرمندی جامعه و زندگی مدد می رسانند؛ این کار بزرگ در میسر زندگانی و آینده انسانی است؛ همین همسویی علاقه با امکان و آینده، سبب پویایی و شکوفایی استعدادها و نیروها و ظهور انرژی ها می‌شود؛ گویی، پرواز اندیشه ها و تحقق عمل ها و ظهور اثرها، بدون علاقه و اشتیاق ممکن نیست؛ اشتیاق لازمه هر کار دقیق و عمیق است؛ چرا طبیب حاذق در زمانه ما کم پیدا می شود؟ چون، کمتر کسان با اشتیاق و علاقه ذاتی به دنبال پزشکی می روند، اشتیاق و علاقه، عامل درونی موفقیت است، پول سازی و تجارت با کسب تبحر و تخصص و تجربه آموزی، متفاوت است.

برای نیل به ساحت و سطح خبرگی، لازم است، از امکان و آینده درک و فهم عمیق و دقیق داشته باشیم، این کار با اندیشه ورزی نسبت دارد، علایق ثابت و صامت نیستند و نیاز به قوی شدن دارند، شواغل و اموری که ذهن و فکر و دل آدمی را مشغول می دارند، موجب غفلت از علایق اصلی می شوند؛ به نظر راقم این سطور، این پرسش برای همگان یک پرسش بنیادی و سرنوشت ساز است»من بعنوان یک انسان چه علاقه ی خاص و ممتازی دارم؟» جست و جوی پاسخ این سوال در زندگی آینده نقش و اثر بی بدلیل خواهد داشت؛ این کاوشگری، شاید، پیوندهای عقلی را به پیوندهای حسی، بستگی های درونی را به واقعیات بیرونی و تمایلات نفسانی را به تحققات عینی، ربط وثیق دهد.

بنابراین، علایق کشش های ذاتی انسان ها هستند که با گشودگی زندگی ها و انحاء حیات بشری نسبت دارند؛ این علایق، سازنده مناسبات و روابط اجتماعی نیز می باشند و در خلا تعین و تحقق پیدا نمی کنند، بلکه معطوف به زندگی و اثرهای مولد آدمی هستند، هرگاه این علایق و آویزش های درونی با تایید عقل و عقلانیت، با واقعیات بیرونی مرتبط شوند، موجب پیشرفت در امور آدمیان می شوند؛ علایق ناگشوده، در آینده و امکان، مجال گشودگی پیدا می کنند، و این بازشدگی و شکوفایی با کیفیت زندگی در آتیه مناسبت دارد، علایق به کشف استعدادها و درون مایه ها و توانش های آدمیت دستگیری ها می کند، و نشان از گونه های جان ها می دهد، بشرط اینکه، بشر به آینده و اختیار و علاقه و امکان بی توجه نباشد؛ جان سخن این است که، علاقه شناسی و علاقه یابی، بخش جدا نشدنی از راه زندگانی انسانی است.

*
منبع: روزنامه همدلی،1397،11،8
**
گروه اطلاع رسانی**1893**9131