گزیده ها قسمت سوم

گزیده ها قسمت سوم 8 بهمن - 97
علت زبان تهديد آميز اروپا اطمينان از ماندن ايران در برجام!
يك سايت حامي دولت تصريح كرد، اظهارات اوليه اروپايي ها مبني بر حمايت از برجام (پس از خروج ترامپ) اكنون به تهديد تبديل شده است.
فرارو مي نويسد: در حالي كه بسياري از ناظران منتظر ديدن اقدامات اتحاديه اروپا براي جبران خسارت هاي اقتصادي خروج آمريكا از توافق هسته اي هستند، ژان ايو لودريان، وزيرخارجه فرانسه، در اقدامي قابل تامل، ايران را به اعمال تحريم هاي شديد تهديد كرد.
در حالي كه برخي ناظران منتظر رونمايي از ساز و كار ويژه اروپايي براي تسهيل تجارت ميان ايران و اروپا هستند، اروپايي ها، به موازات تلاش براي رونمايي از SPV ، خود را براي صدور يك بيانيه مشترك عليه برنامه موشكي و فعاليت هاي منطقه اي ايران و نيز اعمال تحريم هاي جديد بر تهران در روزهاي آينده آماده مي كنند. بنا به گفته منابع اروپايي، اختلاف در اتحاديه اروپا بر سر اين است كه از دو اقدام - رونمايي از SPV و صدور بيانيه محكوم كننده- كدام يك زودتر اعلام شود. فدريكا  موگريني، نگران است كه شتابزدگي اروپا فروپاشي توافق هسته اي را تسريع كند. به همين دليل، مايل است كه اول SPV اعلام شود و سپس بيانيه وزراي خارجه اروپا عليه ايران صادر شود.
با اين حال اظهارات وزيرخارجه فرانسه نشان داد كه اروپايي ها حتي قبل از رونمايي از ساز و كار ويژه، مايلند به طور جدي مذاكرات موشكي را دنبال كنند. لودريان، كه چند روز پيش از ساز و كار ويژه حمايت كرده بود، گفته است كه فرانسه از ايران مي خواهد فعاليت موشكي اش را محدود كند.
شايد بتوان اظهارات لودريان را نشان دهنده اين مسئله دانست كه اروپايي ها براي راه اندازي كانال مالي SPV از ايران در زمينه برنامه موشك هاي بالستيكي امتياز مي خواهند. طبق برخي گزارش ها قرار است فرانسه از ساز و كار SPV ميزباني كند.
فرارو مي افزايد: نكته ديگر آنكه اعلام تاسيس ساز و كار ويژه در ماه جاري ميلادي  هم صوري خواهد بود. اين ساز و كار قرار است در ماه جاري اعلام شود، اما تا چندين ماه ديگر عملياتي نخواهد شد. در واقع، كم كاري اروپا در تامين منافع اقتصادي ايران از برجام در اطمينان آنها از عدم خروج ايران از اين توافق ريشه دارد. با گذشت چندماه از بازگشت تحريم هاي آمريكا،  انگيزه و عزم اروپايي ها، براي مقابله با تحريم ها ظاهرا كمتر شده است. چرا كه آنها معتقدند ايران از برجام خارج نخواهد شد.
اتحاديه اروپا از هراس فروپاشي برجام، چند دقيقه پس از اعلام خروج يكجانبه آمريكا از توافق هسته اي در ماه مي، قويا از اين توافق حمايت كرد. اروپايي ها براي نجات برجام، چندين بار بر تضمين منافع اقتصادي ايران از اين توافق تاكيد كردند.  اما در ماه هاي بعدي اين تاكيد كمرنگ شد و نهايتا به تهديد تبديل شد.
ژنرال آمريكايي: قاسم سليماني مورد احترام دوستان و دشمنانش است
فرمانده سابق مركز عمليات ويژه ارتش آمريكا در عراق مي گويد بسياري از رهبران نظامي و اطلاعاتي آمريكا آرزو دارند جاي قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس ايران باشند.
ژنرال استنلي مك كريستال در فارين پاليسي نوشت: اين روزها او بيش از هر كسي در مركز توجهات است. سليماني از يك فرمانده نظامي ساده به يك رهبر واقعي در آمده به طوري كه با تكيه بر آرامش ذاتي خود به منظور تقويت نفوذ بين المللي ايران گام بر مي دارد. او چه توسط متحدانش و چه دشمنانش مورد احترام است.
 مسلما سليماني امروز بازيگري قدرتمند و بدون محدوديت در خاورميانه است. مقامات دفاعي ايالات متحده گزارش دادند كه سليماني در حال هدايت جنگ داخلي سوريه از طريق نيروهاي محلي ايران است.
سخنراني هاي صريح يكي از ويژگي هاي برجسته سردار سليماني است، ويژگي هايي كه بخشي به ذات آن بر مي گردد. او در خانواده اي ساده در كوه هاي شرق ايران متولد شده و از همان سنين كودكي زماني كه پدرش قادر به پرداخت بدهي ها نبود، سردار 13 ساله كار مي كرد تا مشكلات خانواده اش را برطرف سازد.
او با انقلاب ايران به عنوان يك مرد جوان به عرصه وارد شد، در سال 1357، تنها در 22 سالگي، سليماني از ارتش ايران شروع به صعود كرد و بعد از فقط شش هفته تمرينات تاكتيكي براي نخستين بار فرماندهي نيروهاي سپاه در استان آذربايجان غربي را به دست آورد. او از درگيري خونين به عنوان يك قهرمان براي ماموريت هايي كه او در سرتاسر مرز عراق رهبري مي كرد، ظهور كرد اما مهم تر از همه، به عنوان يك رهبر بزرگ نظامي ظاهر شد.
سليماني ديگر فقط يك سرباز ساده نيست او استراتژيستي محاسبه گر و عملياتي به حساب مي آيد، به گونه اي روابط پايدار را تقويت كرده تا موقعيت ايران در منطقه تقويت شود. هيچ شخص ديگري در پيوند دادن و توانمند سازي متحدان شيعه در سرزمين شام تا اين اندازه موفق نبوده است. حمايت او از بشار اسد، رئيس جمهور سوريه، باعث شد تا داعش و ساير گروه هاي شورشي شكست سختي متحمل شوند، در حقيقت ضامن بقاي اسد تنها قاسم سليماني بود. شايد مهم تر از همه، تحت رهبري سليماني، نيروي قدس توانايي هاي خود را به ميزان قابل توجهي افزايش داده است. عمل گرايي شگرف او اين واحد را به يك عامل اصلي در زمينه هاي اطلاعاتي، مالي و سياسي فراتر از مرزهاي ايران تبديل كرده است.
با اين حال، غيرممكن است كه موفقيت سليماني را بدون در نظر گرفتن موقعيت او در زمينه هاي ژئوپليتيك گسترده تر بررسي كرد. او  چهره اي منحصر به فرد براي ايراني ها و محصولي روشن از چشم انداز كشور پس از انقلاب 1357 است. مقاومت ايران در برابر دخالت ايالات متحده در خاورميانه، نتيجه مستقيم درگير شدن ايالات متحده در جنگ ايران و عراق است كه طي آن جهان بيني سليماني بي نظير بود. مهم تر از همه، سليماني رهبر جريان ناسيوناليسم حماسي اين روزهاي ايران است.
دستاورد هاي سليماني به علت رويكرد بلندمدت كشورش در زمينه سياست خارجي به ميزان زيادي بوده است. در حالي كه ايالات متحده در واكنش به مسائل بين الملل به شدت درگير است، ايران اما در اهداف و اقداماتش يكپارچه و منسجم عمل مي كند.
كريستال همچنين گفته؛ در سال 2007 قصد ترور سليماني در مسير عزيمت به اربيل را داشته اما از شعله ور شدن جنگ با ايران و درگير شدن نظاميان آمريكايي با نيروهاي شبه نظامي در منطقه ترسيده است.
نشنال اينترست: تجربه 40 ساله مي گويد آمريكا بايد خاورميانه را ترك كند
يك نشريه آمريكايي معتقد است كاخ سفيد بايد از چهار دهه مداخله در منطقه خاورميانه درس بياموزد و اين منطقه را ترك كند.
نشنال اينترست نوشت: دونالد ترامپ اخيرا از خروج نيروهاي آمريكايي از سوريه و كاهش نيروها در افغانستان خبر داد. بسياري از منتقدان كه طرفدار مداخله آمريكا در امور منطقه هستند، عدم اقدام شديد ترامپ عليه اسد را تحمل و نسبت به تمايل او براي مذاكره با طالبان نيز سكوت كرده بودند به نظر مي رسد اكنون از تصميم اخير ترامپ عصباني شده اند.
بسياري از منتقدان گفتند كه خروج از سوريه اشتباه است چرا كه به نفع ايران و روسيه خواهد بود. اين منتقدان اما نمي توانند درس هايي را از چهل سال حضور نظامي آمريكا در خاورميانه ناديده گيرند.
حضور ارتش آمريكا در منطقه لزوما باعث جهت گيري سياسي و شكل دهي به آن و شكل بخشي به ساختار جوامع نشده است. عراق و افغانستان نمونه هاي آشكار اين موضوع هستند؛ قدرت نظامي آمريكا نيز نتوانسته مانع از تصميمات ديگر بازيگران در آن كشور شود. آمريكا در زمينه تاثيرگذاري بر معادلات لبنان و رفتار بازيگران فرقه اي در آن كشور شكست خورده است. آمريكا پس از دهه ها محاصره نظامي نتوانسته سياست خارجي ايران را تغيير دهد. اين استدلال كه آمريكا مي تواند از كنترل خود بر شمال سوريه در دوران پس از جنگ براي خارج كردن ايران از سوريه استفاده كند، صرفا در سطح نظري مطرح است و هيچ راه روشني براي اجرايي ساختن و عملياتي كردن آن وجود ندارد.
به گزارش آفتاب، نشنال اينترست در پايان مي نويسد: «بسياري از گروه هاي مورد حمايت ايران متشكل از شهروندان سوري هستند. چگونه مي توان آنان را از كشورشان خارج كرد؟ دولت سوريه نيز كارهاي لازم را براي تضمين امنيت آن كشور انجام مي دهد و منتظر خروج نيروهاي آمريكايي از سوريه نخواهد ماند. واقعيت آن است كه اكنون ايران و روسيه هستند كه منافع سوريه را تامين مي كنند و در سرنوشت آن كشور نقش مهمي در مقايسه با ساير قدرت ها ايفا مي كنند.
علت تعلل اروپا، آمريكاست نه قبول مطالبات FATF از سوي ايران
«اظهارات رئيس جمهور و رئيس كل بانك مركزي در مورد لوايح مشكل دار تناقض دارد؛ مقصر ناكامي اروپا در كانال مالي، آمريكا يا FATF است؟» روزنامه قدس ضمن طرح اين پرسش نوشت: اما تعدادي از مسئولان كه در پازل حاميان دولت قرار مي گيرند، به وسيله اظهارنظرهاي غيرتخصصي و مداوم سعي در اختلال در سيستم تصميم گيري دارند. حاميان FATF در حالي تاكيد موكد به ضرورت تصويب اين طرح در مجمع دارند كه تاكنون هيچ يك نتوانسته اند تسهيل مراودات پولي بانك هاي ايران با اروپا را در صورت تصويب FATF تضمين بدهند.
همتي، رئيس كل بانك مركزي هم در يك گفت وگوي  تلويزيوني درباره كانال ارتباطي ايران و اروپا اظهار داشت: «اروپايي ها از نظر فني مشكل دارند و مي گويند هرچه بگذاريم آمريكا دوباره تحريم مي كند»
در پنج سال گذشته گره زدن تمام مسائل به طرح در حال بررسي، شگرد مسئولان دولتي در زمان تصويب معاهدات بين المللي بوده، همان گونه كه اين اتفاق پيش از اين براي برجام رخ داده؛  در حال حاضر هم ديده مي شود برخي از تحليلگران به اشتباه SPV  و FATF را به هم مرتبط مي دانند و تعلل اروپا در راه اندازي كانال مالي با ايران را به مسئله كارگروه ويژه اقدام مالي گره مي زنند.
ساز و كار ويژه مالي اروپا يا SPV كه پيش از اين قرار بود بخش هايي از آن در 13 آبان به مرحله اجرا دربيايد و بنا بر بهانه تراشي هاي مكرر دولت هاي اروپايي تاكنون به تعويق افتاده است، طبق ادعاي مسئولان اتحاديه اروپا به منظور تسهيل در مراودات غذا و دارو و تجهيزات پزشكي است، بنابراين هيچ ربطي به لوايح FATF كه در ظاهر براي ممانعت از پولشويي و تامين مالي تروريسم است، ندارد.
مسئله اي كه رئيس كل بانك مركزي هم به آن اذعان و تاكيد كرد، لوايح چهارگانه FATF هيچ ارتباطي با ساز و كار مالي اروپا ندارد. با توجه به تجربه برجام و با در نظر گرفتن اين مسئله كه معاهدات بين المللي ممكن است تبعات گسترده اي براي كشور به همراه داشته باشد، منطقي است لوايح الحاق ايران به كنوانسيون هاي بين المللي به دقت توسط نهادهاي قانوني بررسي شود و جوسازي براي تصويب سريع اين طرح مي تواند براي آينده كشور مشكل ساز شود.