گزیده ها قسمت سوم

گزیده ها  قسمت سوم 9 بهمن - 97
راديو فرانسه: اميدي به عملي شدن SPV نيست
راديو فرانسه از قول يك مشاور پارلماني اروپا تصريح كرد اميدي به ساز و كار مالي ويژه با ايران نيست.
به گزارش راديو بين المللي فرانسه، اين مقام اروپايي كه خواست نامش فاش نشود، گفت: مقام هاي مختلفي در اتحاديه اروپا تاكنون در زمينه SPV وعده هايي داده اند اما محقق نشده است. اتحاديه اروپا در حرف و مواضع سياسي حامي ايران است اما تاكنون در اين زمينه دستاورد عملياتي نداشته است.
اين مشاور پارلماني اروپا گفت: فرانسه اخيرا وعده هايي در اين زمينه به ايران داده كه هيچ اميدي به آنها نيست.
اين مشاور پارلمان اروپا درباره جزئيات كانال مالي با ايران نيز گفت: هيچ اتفاق تازه اي رخ نداده است. كانالي كه قرار است ميان اروپا و ايران برقرار شود، صرفا براي انتقال كمك هاي انساني و بشردوستانه و مواد غذايي و دارويي متمركز است. اما در حد ايده مانده و عملياتي نشده است.
راديو فرانسه مي افزايد: اين كانال مالي در هر سطحي راه اندازي شود، آمريكا براي آن هزار نقشه كشيده و بعيد است شركت هاي تجاري اروپايي از ترس تحريم ها بخواهند با اين كانال مالي همكاري داشته باشند.
سيدحسن نصرالله، صهيونيست ها را عليه نتانياهو شوراند
سيدحسن الله نشان داد استاد جنگ رواني است؛ او صهيونيست ها را عليه نتانياهو شوراند.
روزنامه الراي اليوم به قلم عبدالباري عطوان، به بررسي سخنان اخير دبيركل حزب الله لبنان پرداخت و نوشت: عده اي به سبب شايعاتي كه در رسانه هاي اسرائيلي و حتي توسط برخي از طرفداران سيدحسن نصرالله منتشر شده بود گمان مي كردند كه او شنبه شب رنگ پريده و رنجور در ميان پزشكان و پرستاران در حالي كه روي يك تخت سفيد يا ويلچر نشسته است بر صفحه نمايشگر تلويزيون الميادين ظاهر خواهد شد، اما نااميد شدند و نصرالله در حالي كه مثل هميشه لبخند مي ز د و فاخر سخن مي گفت، با ذهني تيز و افكاري منسجم در رسانه ظاهر شد و براي ده ها ميليون بيننده اي كه منتظر ديدنش بودند نقشه راه مرحله بعدي و تحليلي راهبردي و جامع از حوادث و تحولاتي كه در منطقه رخ داد و رخ مي دهد و احتمالا رخ بدهد ارائه داد و در اظهارات خود به حجم بزرگي از اطلاعاتي كه بار اول بود آنها را فاش مي كرد استناد كرد.
سيدحسن نصرالله در اظهارات خود ثابت كرد كه نه تنها سيد مقاومت است بلكه فرمانده جنگ رواني هم هست. او ترس بيشتري به جان اسرائيلي ها انداخت و آنان را عليه بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل كه آنها را مي فريبد و براي اهداف انتخاباتي يا شخصي (مثل اتهام فساد) و ماجراجويي نظامي آماده مي شود و براي اسرائيلي ها پرهزينه و فاجعه آميز خواهد بود، بسيج كرد.
آنچه در سخنان سيدحسن نصرالله نظر همه به ويژه اسرائيل و متحدان عربي آن را جلب كرد، چند موضوع اصلي درباره تصوير آينده بود؛ 
-تاكيد او بر اين نكته كه حزب الله به ميزان كافي موشك هاي دقيق و نقطه زن دارد كه مي توانند هدف هاي مهم نظامي و مدني اسرائيل مانند فرودگاه ها اعم از نظامي يا غيرنظامي، نيروگاه هاي آب و برق، مخازن آمونياك در حيفا و دورتر از آن و حتي نيروگاه هاي هسته اي ديمونا را هدف قرار دهند.
اظهارات صريح و روشن او كه نخستين بار از ادامه حمله به الجليل و آزادسازي آن به عنوان بخش اصلي راهبرد مقاومت گفت و اين كه اين حمله آن طور كه نتانياهو و دستگاه هاي اطلاعاتي ناكارآمدش مي گويند نه فقط از طريق چهار تونل بلكه از همه مرزها خواهد بود.
همه جاي فلسطين ميدان جنگ آينده خواهد بود و موشك هاي مقاومت همه شهرها و مهمتر از همه تل آويو را هدف قرار خواهند داد.
هر لحظه ممكن است براي تعامل به گونه اي متفاوت با تجاوزگري هاي اسرائيل در سوريه، تصميمي توسط سوريه و محور مقاومت اتخاذ شود كه اين تعامل ممكن است شامل هدف قرار دادن تل آويو باشد. محور مقاومت قبلا به امور داخلي اولويت مي داد، اما اكنون در موضعي قوي تر براي تعامل مستقيم با تجاوز اسرائيل ايستاده است به عبارت ديگر دوران سكوت و عدم واكنش به پايان رسيده است.
اين نظر نصرالله قابل ستايش است كه گفت: «اعتراف ترامپ به شكست در سوريه و منطقه و خارج كردن نيروهايش از آن باعث شد برخي كشورهاي عربي شتاب زده به سمت دمشق بروند و دل ما را خنك كرد». و همچنين گفت: «رهبري سوريه نامه اي را كه عمر البشير از سوي عربستان و كشورهاي خليج(فارس) حامل آن بوده نپذيرفته است. آن نامه متضمن درخواست بازگشت به اتحاديه عرب بود و رهبري سوريه به البشير گفت كه به آنها بگويد هر كس سوريه را از اتحاديه عرب اخراج كرده است خودش هم بايد اين كشور را به آن بازگرداند. اين همان سوريه اي است كه مي شناسيم با همان غرور و عزت نفس و پايبندي به اصول در سخت ترين شرايط».
SPV بدون مقابله با تحريم ها مفت نمي ارزد
كانال SPV بدون محقق شدن حداقل انتظارات ضد تحريمي ايران، مفت نمي ارزد.
روزنامه فرهيختگان ضمن انتشار اين تحليل نوشت: به نظر مي رسد SPV در صورت فعاليت، واجد چند ويژگي نگران كننده هم باشد؛ نخست اينكه صرفا به فروش غذا و دارو اختصاص مي يابد، دوم اينكه اگر شامل ديگر اقلام هم بشود، كالاهاي تحت تحريم ايالات متحده كه بعضا هيچ ربطي هم به صنايع نظامي يا هسته اي ايران ندارد را در بر نگيرد، سوم اينكه با عذرهايي مانند «شركت هاي خصوصي از همكاري عاجزند» همراه شده و مثمرثمر نباشد. از اين رو ممكن است كه انتظارات ايران از اين كانال مالي با آنچه كه ممكن است در واقعيت محقق شود، متفاوت باشد و علنا SPV براي ايران سودي نداشته باشد و نقش حداكثري آن به نشان دادن يك ژست فعال براي جلوگيري از خروج ايران از برجام محدود شود.
مشخص است كه انتظارهاي ايران از SPV همان هايي باشد كه در برجام ذكر شده.
اولين مسئله كه نگراني شماره صفر ايران است، تداوم وعده هاي بدون عمل اروپاست؛ يعني ممكن است امروز يا فردا SPV از نظر حقوقي و قانوني ثبت شود اما دوباره اروپايي ها بيانيه دهند و سخنراني كنند كه در حال تلاش براي «فعال شدن» ساز و كار مالي با ايران هستند. مدت هاست كه تحريم هاي آمريكا اعمال شده و ايران و اروپا پشت ميز مذاكره نشسته اند، سه چهار بار هم وعده داده شده كه SPV راه اندازي مي شود، اما هر بار با بهانه هايي به تعويق افتاده و حالا نيز اين احتمال مي رود كه ساختار ايجاد شود ولي فعال نباشد.
همان گونه كه حسن روحاني و برخي از مقامات دولت در ماه هاي اخير بيان كرده اند،ايران بايد بتواند هر مقداري كه لازم دارد به اروپايي ها نفت بفروشد. ميزان واقع بينانه اين رقم كه قبلا عملياتي شده بود، گوياي رقمي حدودا يك ميليون بشكه اي در روز است. از اين رو بايد اروپا تضمين كند كه اين رقم نفت را بدون محدوديت از ايران مي خرد. مانع اين اقدام اما تحريم هاي آمريكاست. مقامات اين كشور كه قبلا معافيت هايي را براي چند كشور اروپايي در جريان خريد نفت ايران در نظر گرفته بودند، گفته اند كه در آينده اي نزديك اين معافيت ها صرفا براي يونان و ايتاليا تمديد خواهد شد. در بهترين حالت اين دو كشور تنها چند ده هزار بشكه نفت از ايران در روز خريداري خواهند كرد و از اين رو اولا خواست ايران به هيچ عنوان محقق نمي شود و از سوي ديگر با نخريدن نفت ايران، واردات از طريق SPV بسيار محدود خواهد شد و لذا كارايي نخواهد داشت. علاوه بر همه اينها، لازم است اروپا متعهد باشد كه با بهانه گيري، تنها مسير فعاليت SPV را به استفاده از ذخاير پولي ايران در آسيا (كشورهاي داراي معافيت خريد نفت از ايران مانند تركيه و چين) محدود نسازد و خودش با خريد نفت، تهاتر را اجرا كند.
موضوع بعدي منحصر كردن SPV به غذا و دارو يا برخي كالاهاي استثنا شده از تحريم هاي جديد آمريكاست. داروها و چند قلم غله به واقع سهم بسيار كوچكي در نقشه واردات ايران دارد و اروپايي ها اگر مي خواهند منافع ايران را تامين كنند، بايد بسيار فراتر از اين عمل كرده و آماده صادرات تمامي اقلام رفع تحريم شده در برجام باشند؛ اقلامي كه مي تواند موارد تحريمي آمريكا از جمله قطعات خودرو يا قطعات مورد نياز برخي صنايع مانند صنعت نفت را هم در بربگيرد.
فايننشال تايمز: بازگشت ديپلمات هاي عرب به دمشق، خدمت به ايران است
روزنامه «فايننشال تايمز» در گزارشي، تعامل دوباره اعراب با دولت سوريه را خدمت به جمهوري اسلامي ايران در سوريه دانست.
در اين گزارش به قلم «رولاخلف» معاون سردبير روزنامه «فايننشال تايمز» تصريح شده است: در شطرنج ژئوپوليتيك جهان مهره هاي رويدادهايي مهم به صف شده اند؛ اعم از جنگ هاي تجاري، شورش هاي پوپوليستي، تعطيل شدن دولت آمريكا و دعواي سياسي در انگليس. اما يك رخداد ديگر هم هست در حساس ترين نقطه جهان يعني خاورميانه كه هر چند در اين تخته شطرنج اهميت بسزايي همچون موضوعات فوق ندارد اما سزاوار هم نيست كه مورد غفلت واقع شود و آن، تلاش اعراب براي تجديد روابط با بشار اسد است.
گويا اين هم يكي ديگر از ضربات كاري به منافع غرب در خاورميانه است و در عوض، به نوعي توجيه گر و دفاع از دخالت نظامي ايران و روسيه در سوريه است.
هنوز بر سر اينكه آيا لازم است سوريه تحت حاكميت اسد به «اتحاديه عرب» كه دربرگيرنده كل جهان عرب است بازگردد يا نه بحث و اختلاف نظر وجود  دارد. قدم اول برداشته شده است و اسد دارد از در عقب مي آيد داخل.
ايده مشاركت دوباره با سوريه، از آنجا سرچشمه گرفت كه «دونالد ترامپ» رئيس جمهوري آمريكا تصميم گرفت سربازان آمريكايي را از سوريه خارج كند.
سران عرب با در آغوش گرفتن اسد خطر را در آغوش مي گيرند. اين رهبران فقط با اين خيالپردازي روي به اسد بازگردانند و قصد دارند كه دوباره با او تعامل برقرار كنند كه «جلوي نفوذ جمهوري اسلامي را در سوريه بگيرند.» جمهوري اسلامي در سوريه سنگر گرفته و قدرت بالفعل اين كشور است.
اعراب، سوريه را از اتحاديه عرب بيرون انداختند. عربستان و قطر ميليون ها دلار خرج و اپوزيسيون اسد را پشتيباني مالي كردند. اما ايران نيروهاي خود را و نيروهاي نيابتي اش را عازم سوريه كرد و تا پاي جان ايستاد و نگذاشت فروپاشي حكومت سوريه اتفاق بيفتد.
طبق استراتژي جمهوري اسلامي، هميشه بايد يك دولت دوست بر دمشق حاكم باشد تا دسترسي امن و آسان تهران به «حزب الله» لبنان وجود داشته باشد.
پشتيباني اعراب از شورشيان در سوريه راه به جايي نبرد و بلكه فاجعه به بار آورد. سعودي ها و قطري ها هر دو عليه هم كار مي كنند و اختلافاتشان به افراطي شدن هرچه بيشتر گروه ها كمك مي كند.
سلاح هايي كه اين دو كشور تهيه كردند و در اختيار شورشيان قرار دادند مطلقا در برابر قدرت هوايي روسيه و رزمندگان سخت جان تحت امر ايران تاب مقاومت نياورد. ظرف يك سال گذشته، موازنه قدرت نظامي در ميدان جنگ به نفع رژيم اسد و متحدانش به هم خورد و ديگر اميدي باقي نماند.
اعراب هرچقدر خود را درگير سوريه كنند، فقط به جمهوري اسلامي و روسيه خدمت كرده اند. كشورهاي عرب دستپاچه نشوند.