قدری تامل در مورد یک خبر معنادارمعنا و مفهوم افزایش نرخ ترک تحصیل۲۹-اسفند-۱۴۰۲
هنگامی که یک آخوندمنبری ازقشر پایین جامعه با عنوان رهبر انتصابی ولی فقیه همه کاره تبدیل به رهبرام الفساد باثروت ۹۶ میلیارددلاری شده باشد و۶ نهاد غارتگر زیرکنترل وی وارد فعالیت اقتصادی شده اند طوری که بیش از ۶۰٪ اقتصاد کشوررا دراختیار خوددارند ومالیات هم نمی دهند . معلوم است آخوندهای نماینده این ولی فقیه همچون دونمونه یا مشتی ازخروار مثل سلطان خراسان آخونداحمد علم الهدا زمین اوقاف را به نام خودکند .موازی آن آخوندهمیشه گریان کاظم رجبی صدیقی متولد بناب ۶ کلاسه هم دارای چندین مقام بابرچسب مذهبی هست وامام جمعه موقت تهران هم می باشد اکنون فاش شده است خودش ودو فرزند وعروسش زیر چتر مدیر مدرسه علمیه خمینی شیاد ۴۲۰۰ متر باغ مکان مرغوب ازگل تهران را مصادره وبه نام خود وفرزندانش کرده است که ارزش آن ۱۰۰۰ میلیارد تومان است . ازسوی دیگر حداقل ۵ هزارآقازاده های دزد مقیم آمریکا هستند .همینطور یک قلم فروش نفت قاچاق ازسوی بابک زنجانی وهمکاری سپاه تروریست قدس برای دور زدن تحریم ها دردوران احمدی نژاد که با بهره ۱۰ ساله اش مبلیغ ۱۰ میلیارددلار اختلاس می شود.هرگز بطور واقعی گفته نشده سرنوشت این پول چه شد؟ ازطرف دیگر دژخیم رئیسی که دست نشانده خامنه ای است ودولتش هم مورد تأیید رهبرش می باشد در دولت رقم نزدیک ۴ میلیارددلاری اختلاس انجام گرفت که سروته پرونده اش بهم آورده شد .بنابراین درچنین شرایط که شکاف طبقاتی موجب شده تا که جامعه دو قطبی گردد .چون یک اقلیت دزد وغارتگر وحاکم وشرکای شان که جزو خودی ها محسوب می شوند دارای همه امکانات شده اند وبشدت مشغول غارتگری ودزدی اند .درمقابل قطب اکثریت جامعه هست که فقیرو محروم شده ودرشرایط طاقت فرسایی قراردارند نتیجه این سیاست دوقطبی یا شکاف طبقاتی عامل رایج شدن پدیده های اعتیاد وتن وکلیه ونوزاد فروشی و کارتن وگورخوابی وکودکان ترک تحصیل کرده وتبدیل به کودکان کارخیابانی وزباله گرد شده است . دراین راستاگزارش شده است بدلیل رشد تورم وگرانی وفقر وبیکاری کارشناسان بر این باورند که نرخ ترک تحصیل در ایران به بیشترین میزان در نیم دهه اخیر رسیده است. از این رو، یافته های میدانی حاکی از این هستند که نرخ ترک تحصیل در سال های ۱۴۰۱-۱۴۰۲ در تمامی مقاطع تحصیلی دچار افزایش شده است. در این چهارچوب، نرخ ترک تحصیل در دوره ابتدایی به ۱/۲ درصد، در دوره متوسطه اول به ۵/۴۷ درصد و در دوره متوسطه دوم به ۴/۴ درصد رسیده است.» گرچه به دلیل سیاست سانسور که مانع ازبیان آمارواقعی می شود که باید بالاتر ازارقام اعلام شده باشد.
کارشناسان بر این باورند نرخ ترک تحصیل در ایران به بیشترین میزان در نیم دهه اخیر رسیده است. از این رو، یافته های میدانی حاکی از این هستند که نرخ ترک تحصیل در سال های 1402-1401 در تمامی مقاطع تحصیلی دچار افزایش شده است. در این چهارچوب، نرخ ترک تحصیل در دوره ابتدایی به 1.2 درصد، در دوره متوسطه اول به 5.47 درصد و در دوره متوسطه دوم به 4.4 درصد رسیده است.»فرارو- در سالهای گذشته در مورد مساله تحصیل و روند آموزش در کشورمان تحلیل و تفسیرهای مختلفی ارائه شده است. حوزه آموزش در نظام حکمرانی هر کشور به مثابه عرصهای حساس و مهم نگریسته میشود که میتواند پیشران بسیاری از تغییرات بنیادین و مهم در جوامع مختلف باشد.به گزارش فرارو؛ از این رو، حوزه آموزشی نیز سرمایه گذاریهای زیادی را به سمت خود جلب میکند و برنامهریزی قابل توجهی نیز برای آن انجام میشود. دلیل این مساله نیز جدای از پیشران بودن حوزه آموزش در توسعه کشورها این است که اساسا نیروی انسانی، اصلیترین دارایی هر کشوری است و نیروی انسانیِ آموزشدیده و غنی، میتواند در نقش یک کاتالیزور در به حرکت واداشتن یک جامعه به سمت جلو ظاهر شود. با این حال، به تازگی انتشار آمارهایی تازه از نرخ ترک تحصیل در کشورمان، زنگ هشدارهای جدی را برای ایران به صدا درآورده است.در این راستا، کارشناسان بر این باورند نرخ ترک تحصیل در ایران به بیشترین میزان در نیم دهه اخیر رسیده است. از این رو، یافتههای میدانی حاکی از این هستند که نرخ ترک تحصیل در سالهای ۱۴۰۲-۱۴۰۱ در تمامی مقاطع تحصیلی دچار افزایش شده است. در این چهارچوب نرخ ترک تحصیل در دوره ابتدایی به ۱.۲ درصد، در دوره متوسطه اول به ۵.۴۷ درصد و در متوسطه دوم به ۴.۴ درصد رسیده است. آمارهایی که در قیاس با دوره زمانی سال گذشته، از افزایش خبر میدهد. در این چهارچوب، در رابطه با آمارهایی از این دست به طور خاص میتوان به ۳ نکته مهم و محوری توجه داشت.۱: تضعیف اولویت تحصیل برای جامعه-یکی از سادهترین پیامهای افزایش نرخ ترک تحصیل در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و ثبت بالاترین آمارها در این زمینه در طی ۵ سال اخیر این است که به نظر میرسد تحصیل در حالِ خارج شدن از یک اولویت مهم و محوری برای افراد جامعه است. به بیان ساده تر، افراد دیگر تحقق آن چشم اندازهایی را که برای خود در نظر میگیرند، از مجرای تحصیل میسر نمیبینند و تغییر جهتی قابل تامل را در این رابطه در دستورکار قرار داده اند.موضوعی که در سالهای اخیر و همزمان با برجسته شدن معضل بیکاری برای افراد تحصیل کرده، ابعاد جدیتری را نیز به خود میگیرد. از این رو، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، افراد جامعه دیگر به تحصیل به مثابه اهرمی که آنها را میتواند به چشم اندازهای مطلوبشان برساند، نمینگرند.۲: گسترش فقر در جامعه-در این گزاره که بخش قابل توجهی از جمعیت کشورمان در سالهای اخیر فقیرتر شده اند، تردیدی نیست. موضوعی که تا حد زیادی ناشی از آشفتگی در فضای اقتصاد ایران و دور شدن فاصله دخل و خرج و یا بهتر بگوییم درآمد عموم مردم از تورم است.حال در این فضا، کاملا قابل درک است که شاهد باشیم نرخ ترک تحصیل در کشورمان افزایش پیدا میکند. مبنای این مساله این است که طیفهای قابل توجهی از جمعیت کشورمان، تامین نیازهای اساسی زندگی خود را بر تحصیل اولویت میبخشند و سعی در کاهش چالشهای اقتصادیشان از رهگذر ورود زودرس به بازار کار دارند. اساسا در هر جامعهای که فقر و چالشهای اقتصادی اوج گیری داشته باشند، تحصیل به تدریج مزیت خود را از دست میدهد و حتی به یک مساله لاکچری تبدیل میشود.حتی اگر از رهگذر "هرم مازلو" نیز به مساله بنگریم، انسان به طور طبیعی رفع نیازهای اساسی و حیاتی خود را بر دیگر نیازها نظیر تحصیل اولویت میبخشد و نمیتواند بدون رفع نیازهای ابتدایی و اساسی خود، به رفع دیگر نیازهایش بیندیشد. در این میان، مسوولان مختلف کشورمان نیز تاکنون در موضع گیریهای گوناگون خود تاکید کرده اند که فقر خود اصلیترین عامل در ترک تحصیل دانش آموزان ایرانی است.البته که این وضعیت در نوع خود حامل چالشهای جدی در ادامه راه برای کشورمان خواهد بود. زیرا همانطور که پیشتر هم گفته شد، نیروهای آموزش دیده متخصص یکی از مهمترین سرمایههای هر کشور در مسیر حرکت به سمت توسعه هستند.۳: چالش تاخر تاریخی نظام آموزشی-در نهایت باید گفت که نظام آموزشی کشورمان همواره با یک تاخر تاریخی در رابطه با دانش آموزان و مقتضیات روز مواجه بوده است. این بدان معناست که نظام آموزشی نتوانسته متناسب با مقتضیات زمان و البته دانش آموزانِ امروز برنامه ریزیهای لازم را انجام دهد و به پیش رود. این در حالی است که اگر ظرفیتهای عملیاتی برای تجهیز دانش آموزان به تواناییهای شغلی عملی در دوران تحصیل فراهم باشد، اساسا تحصیل خود به یک مولفه جذاب تبدیل میشود و میتواند بسیاری را از ترک تحصیل بازدارد.با این حال، این مساله که نظام آموزشی ایران بیش از ماهیت عملی، از ظرفیتهای تئوریک برخوردار است نیز سبب شده تا در بحبوحه وضعیت اقتصادی نه چندان مساعد کشور، مزیت و جذابیتهای خود برای دانش آموزان را از دست بدهد و همین مساله موجب افزایش نرخ ترک تحصیل در کشورمان شده است. البته که مولفه کسب مهارت و سخت گیری در این رابطه، موضوعی است که سال هاست در نظامهای آموزشی پیشرو در جهان به ویژه در جهان غرب مورد توجه است و بایستی برای آن برنامه ریزیهای جدی نیز صورت میگیرد.