دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 11 بهمن ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " كروكي انقلاب "
"قلم بر دست فریاد های ملت های معترض منطقه را شیادانه و وارونه به صدور انقلاب یا صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به منطقه تعبیر کرده است"
ترسیم کننده ی کروکی انقلاب برای اینکه اثبات کرده باشد که رژیم ضد بشری در آشوب ها و نا آرامی های مصر دست دارد . برای اثبات آن ابتدا قلم بر دست یادداشت روز نویس اشاره ای گذارا به دوران 25 ساله ی خفقان دیکتاتوری شاه پش از کودتا کرده است . البته نگفته است که در کودتای 28 مرداد سال 2 چرا خمینی سکوت کرد ؟ همانگونه که از همکاری آخوند کاشانی با کودتا گران استعمار گر و ارتجاع در بار داخلی سخنی نگفته است. چونکه می خواهد به رخ باراک اوباما بکشاند که اوضاع وی بدتر از وضعیت جیمی کارتر رئیس جمهور دمکرات در 32 سال پیش می باشد. برای اینکه مدعی شده است وقتي محمدرضا پهلوي متحد 25ساله آمريكا، از ايران گريخت و موقتاً در آسوان مصر فرود آمد، آن قدر مصيبت و اضطراب بر سر جيمي كارتر آوار نشده بود كه 32سال پس از آن اکنون بر سر باراك اوباما و ديگر اعضاي هيئت حاكمه كاخ سفيد فرو ريخته و آوار شده است. چونکه دومينوي انقلاب اسلامي ساخته و پرداخته كه آن روزها درايران شکل گرفت وآغاز شد . چونکه هدف مانع از تأسیس حکومت دمکراتیک در ایران بود، اكنون نتیجه ی عملکرد 32 ساله ی حاکمان طوری شده که بحران آفرینی و جنگ افروزی های ناشی از سیاست صدور ارتجاع و تروریسم رژیم ضد بشری از مرز کشور های همسایه و منطقه ی خاورميانه بزرگ عبور كرده و این چنین به شمال آفريقا رسيده است:
"اگر 32سال پيش در چنين ماه هايي، كارتر يك مصيبت داشت، باراك اوباما چند مصيبت را باهم شاهد است. رويدادهاي مهم همين چند ماه اخير را به ياد آوريد! پشت آمريكا پس از 7ماه زور آزمايي و فتنه همه جانبه در عراق به زمين خورد هنگامي كه پارلمان، نوري مالكي و جلال طالباني را در نخست وزيري و رياست جمهوري ابقا كرد و تمام دنيا فهميدند نفوذ ابرقدرت سابق، در همين كشور اشغال شده چقدر است. اين داغ هنوز براي باراك اوباما تازه بود كه لبنان طوفاني شد. حزب الله لبنان و متحدانش با مهارت تمام و در كمتر از 10روز ابتدا دولت وابسته حريري را ساقط كردند و سپس با به هم ريختن اردوگاه 14 مارس- كه با پيراهن خونين رفيق حريري خود را بر كشيده بودند - راي اعتماد پارلمان را براي «ميقاتي» گرفتند. تصميم سازان آمريكايي و صهيونيستي هنوز با اين شوك بزرگ در شمال فلسطين اشغالي كنار نيامده بودند، كه شورش تونس به مصر سرايت كرد و خبر آمد كشور سينا و موسي و فرعون در جنوب فلسطين آتشفشاني شده است. گفت «اين همه آوازها از شه بود». اين همه صدا كه به صدا رسيده و امروز درهم گره خورده، همه پژواك آواز الله اكبري است كه ملت ايران در پناه ايمان حضرت روح الله(ره) آغاز كرد."
.قلم بر دست فراموشکار ودغلکار وعوامفریب با نقل قولی که از گزارش ساواکی قبل از انقلاب داده است . نمی داند که چگون دست به خود زنی زده است و داستان تف و تاق و ریش را اجرا کرده است . زیرا که اکنون نه مردم ایران دیگر دچار خوش باوری قبل از انقلاب هستند که جهت خوشنودی خمینی شیاد و جانشین وی ولی وقیح دست به چنین اقدامی بزنند که گزارش آن باز تاب داده شده است . زیرا که محال است که پلیس راهنمائی بدون دریافت رشوه حاضر به اقدام مداخله گرایانه تصادفات شود . حال بماند که ایران کوردار بی رقیب جهانی مرگ و میر در جاده ها می باشد . به خصوص اینکه زمان زیادی از پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای واصل ولایت وقیح مردم معترض ایران نمی گذرد . تازه مگر ملت به خشم و هیجان آمده ی برخی ازکشور های منطقه تجربه ی 32 ساه خشونت و جنایت و خیانت و جنگ افروزی و کشتار و اعدام و آوارگی و خفقان حاکمان ایران را نمی دانند که در 32 سال گذشته به خصوص در سال قبل چگونه با مردم ایران رفتار و بر خورد نموده اند که اکنون با اعتراف به مداخله گری در امور داخلی عراق و لبنان قرار باشد طبق ادعای قلم بر دست وارونه گوی اینگونه تجربیات مداخله گرانه همراه با خاطرات و اهداف خمینی شیاد و جانشین و پیروان وی را ملت های کشورهای عربی زیر چتر دین ارتجاعی ابزاری شده مدل حاکمان ایران را دنبال کنند که بس وحشتناک و خون ریز تر از حاکمان مستبد و دیکتاتور های کشورهای خودشان هستند. بهر حال قلم بر دست هذیان و وارونه گوی ضمن اذعان به اختلافات درونی باند های در گیر جنگ قدرت رژیم ضد بشری متزلزل شده چنین سوت فراخوان جشن سر نگونی مبارک و آماده باش حضور و پر کردن خلاء در مصر و سایر کشور های منطقه را با تجربیات سپاه قدس و نوری مالکی در عراق و حزب الله و شیخ حسن نصرالله در لبنان و حماس در فلسطین و اخوان المسلمین که نقل شده الگوی مبارزاتی حزب الله لبنان را پذیرفته در کنار متحدان ولی وقیح صادر کرده است :
"54 روز پيش از آن روز كه مردم ايران در تيتر روزنامه ها دست بردند و تيتر شد «شاه در رفت»، يكي از مأموران ساواك گزارشي را مخابره كرده بود. اين گزارش خواندني از يك ماجراي به ظاهر كوچك، روايت فاصله هنوز پرناشده خيزش مردم مصر و تونس و اردن با انقلاب اسلامي ماست. در گزارش مأمور ساواك ضمن اشاره به تظاهرات مردمي آمده بود «عصر روز پنج شنبه 2/9/57 در خيابان كوروش كبير بين دو اتومبيل تصادفي رخ داده است. افسري كه جهت كروكي در محل حاضر شده با مشاهده وضع رانندگان با لحن تهديدآميزي اظهار داشته صبر كنيد خميني برايتان كروكي بكشد. با اين عمل افسر مزبور، بلافاصله راننده اي كه مقصر بوده با ارائه مدارك و آدرس و صدور چكي به مبلغ 60هزار ريال به راننده خسارت ديده اظهار داشته اتومبيل خودتان را تعمير نماييد و اگر مخارج آن زياد شد، با توجه به آدرسي كه در اختيار داريد، حاضر به پرداخت مابقي مخارج مي باشم. در اين هنگام راننده مقابل ضمن استرداد مدارك و سوزاندن چك مورد بحث، خطاب به افسر راهنمايي اظهار مي دارد جهت خوشنودي آقا (خميني) اين پول ها ارزش ندارد و بعد از روبوسي با راننده ديگر محل را ترك و تماشاچيان اين صحنه، مأمور را مورد تمسخر قرار داده اند.»(انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك- دفتر هفدهم)تئوري كارآمد انقلاب در حوزه انسجام و بسيج سياسي را مي توان از همين چند فراز استخراج كرد، چيزي كه حزب الله لبنان به فرمول اكسيرآلود آن دست يافت اما هنوز حلقه مفقوده خيزش و عصيان مردمي در تونس و مصر و اردن استامت خميني كه باور داشت «ما شريك غم محرومان و مستضعفان جهان هستيم» به يقين اكنون شريك اصلي شادي ملت هاي مسلمان است همچنان كه دغدغه سرنوشت نهضت هاي جديد در ممالك اسلامي بر دوش نخبگان و صاحب منصبان و صاحب نظران ما سنگيني مي كند. آيا نخبگان سياسي و فكري و فرهنگي ما- درحالي كه به آغاز اين نهضت ها يقين داشتند- به اندازه كافي براي چنين روزهايي كه بايد دست ملت هاي مستضعف و سركوب شده و فاقد سازمان و رهبري را به لحاظ فكري و معرفتي و تجربه گرفت، تداركات و پشتيباني كافي فراهم كرده اند؟ اگر 40 روز هم جشن بگيريم و دست افشاني كنيم و سجده شكر برجاي آوريم جا دارد اما كافي نيست. از سرنگوني مبارك، ما شاد نباشيم چه كسي شاد باشد؟ تجديد حيات ملت مسلمان و با فرهنگ مصر و به سوگ نشستن آمريكا و اسرائيل از ريزش پايه هاي قدرت نوكرشان در قاهره، اسباب بهجت و نشاط ملت ايران است اما موضوع تكليف و مسئوليت، موضوع ديگري است. در گوشي بگوييم، برخي از رجال سياسي ما نيز كه همچنان درگير اختلافات و مجادلات كم مايه- و اغلب، برانگيخته شده از جانب نامحرمان و بيگانه ها- بودند، غافلگير شدند! سنگيني مسئوليت نسبت به بي پناهي مسلمانان ستمديده و مستضعفان جهان را يادشان رفت. دو حوزه ديپلماسي عمومي و رسانه اي را بايد گسترش داد. تجارب گرانسنگ تاريخ انقلاب اسلامي را بايد با ملت هاي مستعد انقلاب بازگو كرد. جنگ نرم كه فقط دفاع نيست، اكنون فرصت تهاجم است، تهاجمي كه در كشورهاي متحد ايران جواب داده است. گره گشايي و سدشكني هاي معجزه آساي ولايت فقيه را بايد با هزار زبان، نوبه نو روايت كرد. اكنون باب بحث هاي مبارك فراواني گشوده شده است. چرا انقلاب در ايران پيروز شد، حزب الله در لبنان فراز آمد، مسلمانان عراق از پس ابرقدرت اشغالگر برآمدند و حماس هيبت چهارمين ارتش بزرگ دنيا را به زير كشيد اما اخوان المسلمين مصر و النهضه تونس و ديگران هنوز موفق نشده اند؟ چرا اخوان المسلمين پرسابقه پس از جنگ 33 روزه لبنان اعلام كرد حزب الله را الگوي مبارزات خود مي داند؟ آن دغدغه و پرسش بزرگي كه اكنون در ذهن صدها ميليون مسلمان خاورميانه تبديل به مسئله اول شده، پاسخ درخور ما را مي طلبد؛ «چگونه مي شود عليه ديكتاتورهاي فاسد غربگرا بسيج شد، سازمان يافت، به پيروزي رسيد و نهضت را از توطئه دزدان انقلاب مصون داشت»؟ بايد به اين پرسش در برابر مهندسي معكوس سيا و موساد و اينتليجنس سرويس پاسخ گفت."
در خاتمه اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس همکار و هم لهجه پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه و تحریف گر از موضع خواب خوش شتر در خواب بیند پنبه دانه ، گهی لف لف خورد گه دانه دانه ، وانمود کرده که عجیب از شرایط تونس و مصر به وجد آمده است. آنچنان که گوئی از گره ی خر افتاده و گردو جسته و ذوق کنان با دمش مشغول شکستن آن شده است که تحلیل های زندان اوینی همراه با سفطه گری و هذیان گوئی های حوزوی مدل ولی وقیح گونه ارائه داده است که بلی شرایط برای پیاده کردن الگوی حکومت خمینی شیاد 32 سال و جانشین نا مشروع ولی وقیح در منطقه هموار شده است که باید سریع دست بکار شد وانقلاب اسلامی خمینی شیاد را صادر به منطقه کرد. یعنی می بایست که صدور تروریسم و ار تجاع و بحران در سراسر منطقه بسط و تعمیم داده شود . انگاری که شرایط مشابه پس از پذیرش قطعنامه صلح سازمان ملل یا گل گرفتن تنور شکست جنگ نعمت الهی خمینی شیاد و سر کشی جام زهر از سوی وی است که برای فرار از پاسخگوئی به بازماندگان معترض جنگ دست به جنایت ضد بشری قتل عام زندانیان سیاسی زد. همزمان موج سوارانه و فرصت طذبانه فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شطانی را صادر کرد و بابحران سازی های درونی و بیرونی با بحران شکست جنگ و نارضایتی عمومی مقابله نمود . اکنون نیز مشابه همان شرایط است که می توان با چنین تجربه و الگوئی از فضای ایجاد شده در تونس و مصر استفاده کرد . در صورتیکه مردم این دو کشور ا ز شیوه ی مبارزات سرکوب شده ی مردم ایران علیه ی حاکمان رژیم دین فروش غارتگر جنگ افروز کودتاگر دست به مبارزه برای حکومت دمکواتیک ونه فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم بر ایران زده اند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891111/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 11 بهمن ماه سال 1389
كروكي انقلاب (يادداشت روز
)