یادداشت نویس اوین نامه "یک «الگوی آشوب» از لیبی و سوریه تا سودان و ونزوئلا"

 دروغ نامه کیهان شنبه ۱۰- آبان ماه سال- ۱۴۰۴

یادداشت نویس اوین نامه "یک «الگوی آشوب» از لیبی و سوریه تا سودان و ونزوئلا"

عنوان یادداشت روز اوین نامه کیهان  یک"الگوی آشوب از لیبی وسوریه تا سودان و ونزئلا"   شده است . سپس   هدف یادداشت نویس درادامه عنوان یادداشت خود،  آن را بهانه چاشنی هدف ترسیم شده  خود برای پیگیری  نموده است . زیرا کرده است:سه کشور لیبی، سوریه و سودان طی سال‌های گذشته، درگیر تحولات مشابهی بوده‌اند که، «عبرت‌آموز» است. چون هر سه کشور پس از تحمل تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و غیر اقتصادیِ سنگین، وارد چرخه‌ای از ناآرامی‌های داخلی، جنگ و خونریزی و در نهایت فروپاشی شده‌اند و در هر سه، نقش قدرت‌های خارجی ملموس است. سوریه عملا تجزیه شده و قدرت به یک تروریست نشاندار تفویض شده است. در لیبی هر کس در گوشه‌ای از کشور، عَلَم قدرت بلند کرده وکشور فاقد یک دولت مرکزی قدرتمند است و سودان نیز که یک بار در ژوئیه 2011 از سوی قدرت‌ها دوتکه شده بود، دوباره وارد چرخه جنگ داخلی و خونریزی شده است. وضعیتی که این سه کشور در آنند، «وضعیت مطلوب غرب» و «قدرت‌های خارجی» است. در این باره گفتنی‌هایی هست: البته یادداشت نویس محور گفتنی های ادعایی اش ضمن آنکه  تأکید برنقش قدرت های خارجی دراین کشورهایفروپاشیده کرده است .ولی آشکارا نام نبرده چه کشورهایی بوده اند؟ درحالی که همه این کشورها قبل ازدست خوش ناامنی و ناآرامی همچون و  نزوئلا و فروپاشیده  شده همچون لیبی و  سودان  که همچنان درگیر ناآرامی ها شدیدهستند و سوریه با سقوط وفرارکرده دیکتاتورش بشار اسرجنایتکار وفروپاشیده  که تبدیل به سیستم دیگری شده  است همگی رابطه بسیار نزدیکی با روسیه و حتی رژیم تروریست وجنگ افروز داشتند . البته همچنان رابطه نزدیکی با ونزوئلا دارد که ترامپ دارد تلاش می کند رهبرش را برکنار کند.عجیب مأمور ومعذور نویس نمی گوید: چرا روس ها هیچ اقدامی برای مانع شدن از فروپاشی این کشورهای نزدیک به خودش نکرد؟ بدترحتی در سقوط سوریه خیانت کرد و درجنگ ۱۲ روزه  هم خیانتی دیگر تکرارنمود. ازسوی دیگر یادداشت نویس  پیرامون ۴ کشور نامبرده شده درعنوان یادداشت خود تحلیل وتفسیر کرده است تاوانمود کند که چگونه پس از ۴۶ سال عربده کشی های شعاری نابودی اسراییل ومحوکردنش ازروی کره زمین و مبارزه باآمریکا برای اخراج کردنش ازمنطقه  گویا این شعارهای آبکی تبدیل به وقوع حمله عملی مشترک نظامی  اسراییل وآمریکا درجنگ ۱۲ روزه خفت بار وتحقیر آمیزپرتلفات وپرخسارات  نگردید؟!

سه کشور لیبی، سوریه و سودان طی سال‌های گذشته، درگیر تحولات مشابهی بوده‌اند که، «عبرت‌آموز» است. هر سه کشور پس از تحمل تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و غیر اقتصادیِ سنگین، وارد چرخه‌ای از ناآرامی‌های داخلی، جنگ و خونریزی و در نهایت فروپاشی شده‌اند و در هر سه، نقش قدرت‌های خارجی ملموس است. سوریه عملا تجزیه شده و قدرت به یک تروریست نشاندار تفویض شده است. در لیبی هر کس در گوشه‌ای از کشور، عَلَم قدرت بلند کرده وکشور فاقد یک دولت مرکزی قدرتمند است و سودان نیز که یک بار در ژوئیه 2011 از سوی قدرت‌ها دوتکه شده بود، دوباره وارد چرخه جنگ داخلی و خونریزی شده است. وضعیتی که این سه کشور در آنند، «وضعیت مطلوب غرب» و «قدرت‌های خارجی» است. در این باره گفتنی‌هایی هست:1- در لیبی، دیکتاتوری روی کار بود که از قضا، روابط بسیار خوبی نیز با غربی‌ها داشت. دمِ دست‌ترین سند برای این ادعا، وضعیت نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه است که به جرم دریافت 50 میلیون دلار رشوه از «معمر قذافی»، در زندان به سر می‌برد. سارکوزی بخش قابل توجهی از این رشوه را برای پیروزی در انتخابات خرج کرده و به قذافی قول داده بود، در مجامع بین‌المللی از او دفاع کند. اما همین فرانسه و همین نیکلا سارکوزی در جریان ناآرامی‌های لیبی در سال 2011 در سرنگونی و حتی قتل او، نقش داشتند! کافی است به موضع‌گیری‌های مقامات غربی در جریان ناآرامی‌هایی که به سقوط قذافی منجر شد رجوع کرده، وعده‌هایی را که به مردم و معترضان این کشور داده می‌شد مرور کنید! وضعیت «قدرت» در لیبی پس از سقوط معمر قذافی در سال ۲۰۱۱، به شدت آشفته و مبتنی بر درگیری‌های داخلی بین گروه‌های متعدد رقیب است. لیبی در عمل به چندپارگی قدرت مبتلا شده است و در حال حاضر در این کشور نفت‌خیز، هیچ دولت مرکزی واحدی که کنترل کامل بر تمام خاک را داشته باشد، وجود ندارد. قدرت در این کشور آفریقایی بین دو نهاد اصلی تقسیم شده است. یک: «دولت موقت ملی» به رهبری «عبدالحمید الدبیبه»، که طرابلس را در اختیار دارد و از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. دو: دولت رقیب متشکل از مجلس نمایندگان و ارتش ملی لیبی که در شرق این کشور حکومت می‌کند. «عقیله صالح» و «ژنرال خلیفه حفتر» به ترتیب رهبر سیاسی و فرمانده ارتش در این قسمت از لیبی هستند. گروه‌های شبه‌نظامی محلی و قبیله‌ای نیز هستند که در شهرها و مناطق مختلف این کشور، کنترل واقعی را در دست دارند و وفاداری‌شان به نهادهای فوق، متغیر و وابسته به منافع شخصی است! نفت این کشور نیز در اختیار ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، آلمان و اتریش قرار دارد و...لیبیِ امروز، ایده‌آل‌ترین وضعیت ممکن را برای غرب دارد: پر از نفت اما، ضعیف، چندپاره شده و ناآرام تا مبادا برای غرب و متحدان منطقه‌ای آن «شاخ» شود!2- سوریه نیز با رفتن «بشار اسد»، وارد چرخه‌ای از هرج و مرج، جنگ داخلی و تجزیه شده است. یک تروریست که تا همین چند سال پیش سر می‌بُرید و در لیست تروریست‌های تحت تعقیب آمریکا با جایزه ده میلیون دلاری قرار داشت، از سوی همین آمریکا و غرب در این کشور تربیت و به قدرت رسیده است. رژیم صهیونیستی بخش وسیعی از جنوب غربی این کشور را اشغال کرده و نتانیاهو نیز گفته است، قصد ندارند از این کشور خارج شوند. برای درک بهتر شرایط حاکم بر سوریه، بد نیست بدانید، وقتی ابومحمد جولانی، سرکرده تروریست‌های حاکم شده به سوریه به ریاض رفته بود، نظامیان صهیونیست مشغول اعدام گروهی از شهروندان سوری بودند! و جولانی کوچک‌ترین اعتراض که نه، کوچک‌ترین اشاره‌ای نیز به این امر نکرد! جولانی حتی وقتی صهیونیست‌ها به کاخ ریاست جمهوری در دمشق حمله کردند، دم بر نیاورد! چه کسی بهتر از چنین موجودی برای غرب و رژیم صهیونیستی!؟رژیم جولانی خود نیز در حال کشتار هدفمند مسیحیان و علوی‌هاست. همین دیروز سازمان ملل اعلام کرد، 400 هزار نفر از شهروندان سوری از زمان به قدرت رسیدن جولانی آواره شده‌اند. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت، رژیم صهیونیستی پس از نابودی زیرساخت‌های نظامی سوریه پس از بشار اسد، آزادانه در این کشور تردد می‌کند، در آن پایگاه نظامی و ایست و بازرسی می‌سازد، آمریکا و برخی دیگر از کشورها نفت آن را می‌برند، سوریه عملا تجزیه و به چند تکه تقسیم شده است چون یک دولت قدرتمند و مرکزی واقعی در آن وجود ندارد و این، همان شرایطی است که غرب، مرتجعین عرب و صهیونیست‌ها بارها در توصیف آن از واژه «وضعیت ایده‌آل» استفاده کرده‌اند. چند روز پیش «دیوید پترائوس»، فرمانده پیشین سنتکام در «نشنال اینترست» نوشت، باید به چنین فردی کمک کرد چون موفقیت جولانی به نفع آمریکاست! دوباره رجوع شود به شعارها و وعده‌های این طیف برای مردم در روزها و هفته‌های منتهی به سقوط دمشق! 3- به نظر می‌رسد سودان نیز در حال تجربه مشابهی است؛ با این تفاوت که در 9 ژوئیه 2011 این کشور آفریقایی و غنی از نفت، الماس، مس، سنگ آهن، اورانیوم، آب و....یک بار تجزیه و به دو کشور «سودان» و «سودان جنوبی» تقسیم شد. جالب است بیشتر منابع غنی این کشور در سودان جنوبی است و این می‌تواند پرده از راز تجزیه این کشور بردارد. به عبارتی سودان جنوبی که مملو از ثروت‌های طبیعی است، پیش از این جدا شده است و سودان که امروز درگیر یک کشتار وحشیانه و کم سابقه است نیز، مملو از معادن ارزشمندِ کشف نشده است! طبق تصاویر و گزارش‌هایی که این روزها از سودان منتشر می‌شود، این کشور با مداخلات کشورهایی مثل انگلیس، امارات، قطر و...در حال تجربه روزهای بسیار خونینی است. آن طور که «دیلی میل» اعلام کرده، چیزی بالغ بر 2000 نفر در جریان درگیری‌های داخلی سودان فقط طی 2 روز «سلاخی» (Butchered) شده‌اند! در سودان دو گروه قدرت را در اختیار دارند و مدت‌هاست جنگ بین نیروهای مسلح سودان(SAF) به رهبری «ژنرال عبدالفتاح برهان» و نیروهای پشتیبان سریع به رهبری «محمد حمدان داگلو»(معروف به حمیدتی) جریان دارد. کشتارهای اخیر نیز از سوی نیروهای تحت امر ژنرال حمیدتی که مورد حمایت انگلیس و امارات است، صورت می‌گیرد. در حجم و عمق جنایاتی که در سودان انجام شده همین بس که، حتی در جنگ غزه با آن همه جنایت فجیع، هیچ‌گاه در دو روز، 2000 نفر قتل‌عام نشدند! دقیقا همان کشورهایی که سوریه و لیبی را به این روز انداخته‌اند، در تحولات سودان نیز بازیگری می‌کنند. آنچه تحولات سودان را کمی خاص می‌کند، تحولاتی است که در نهایت، به شرایط امروز این کشور منتهی شده است. یکی از افرادی که در این تحولات نقش‌آفرینی کرده زنی است با نام «آلاء صلاح». زنی در جریان ناآرامی‌های سال 2019 که به سرنگونی عمرالبشیر رهبر وقت سودان منجر شد و به سرعت از سوی جریان‌های غربگرا و غرب به نماد «مبارزه» و «آزادی‌خواهی» تبدیل و به چهره محبوب برخی جریان‌های غربگرا در کشور ما نیز تبدیل شد. گفته می‌شود او اکنون با هزینه شخصی هیلاری کلینتون در لندن مشغول تحصیل و...است! به عبارتی، غرب وقتی با استفاده ابزاری از «زن» مشغول چیدن شرایط منتهی به این روزهای سودان بود، برای سودانی‌ها از آزادی‌خواهی، عدالت، و دموکراسی می‌گفت. برای همین 2000 سودانی که به نوشته دیلی میل، وحشیانه در تنها دو روز سلاخی شدند!4- در ونزوئلا نیز خبرهایی هست. آمریکایی‌ها می‌گویند قصد دارند به این کشور سرشار از نفت حمله کنند! چرا که از ونزوئلا به سمت آمریکا، مواد مخدر سرازیر می‌شود. اما وقتی ناوهای غول‌پیکر و هواپیما و هزاران موشک و پهپاد راهی دریای کارائیب و سواحل ونزوئلا می‌شود، حتی خود آمریکایی‌ها به این نتیجه می‌رسند که، این حجم از لشکر‌کشی، نمی‌تواند برای مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر باشد. این‌جا نیز غربی‌ها، همزمان از یک زن استفاده می‌کنند. «ماریا کورینا ماچادو»، زن گمنامی است که بزرگ‌ترین افتخارش، مخالفت با مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا است. با استفاده از جایزه صلح! نوبل و رسانه، فورا از او یک چهره موجه ساخته می‌شود-همان‌طور که تلاش شد از جولانی یک چهره موجه فُکُل کراواتی ساخته شود- ماچادو اما بر خلاف ماهیت جایزه‌ای که گرفته، صلح‌طلب نیست. او جایزه صلحش را به ترامپ تقدیم می‌کند و صراحتا می‌گوید، اگر آمریکا به او در سرنگونی مادورو کمک کند، چاه‌های نفت ونزوئلا را به روی آمریکایی‌ها باز می‌کند. شعارها علیه مادورو نیز شبیه همان شعارهایی است که علیه بشار اسد، قذافی و عمرالبشیر ساخته و به خورد مردم داده می‌شد. دقیقا همین سناریو را می‌خواهند در لبنان پیاده کنند منتهی، با کمی تغییر در شعارها. رژیم صهیونیستی چند روز پس از تیرباران شهروندان سوری در خاک سوریه، یک شهروند لبنانی را که کارگر ساده شهرداری بود، شبانه در خاک لبنان تیرباران کردند! 5- نگاهی به تجربه لیبی، سوریه و این روزها سودان به ‌وضوح از یک «الگوی ثابت» حکایت می‌کند: ایجاد ناآرامی با شعارهای دموکراسی و آزادی‌خواهی، جنگ داخلی، فروپاشی سیاسی و در نهایت، چندپارگی کشور. نتیجه نهائی نیز، ظهور دولت‌های ضعیف، فاقد حاکمیت واحد و غرق در منازعات داخلی است که منابعشان به ‌آسانی در اختیار بیگانگان قرار می‌گیرد. این سناریو، که اکنون نشانه‌هایی از آن در ونزوئلا و لبنان نیز دیده می‌شود، «وضعیت ایده‌آل» غرب برای تسلط بر کشورهای ثروتمند اما غیر وابسته است. علاوه ‌بر منابع غنی و ثروت‌، مطالعه «دکترین بن‌گوریون» نیز در تبیین پشت پرده این تحولات، کمک‌کننده خواهد بود.جعفر بلوری

حجاب و حرکت از پله دوم! (نکته)

 حجاب و حرکت از پله دوم! (نکته)۱۰-آبان-۱۴۰۴

پس ازجنگ ۱۲ روزه که با فروپاشیدن شعارهای تبلیغاتی پوچ بیش از۴۶ سال  سردادن نابودی اسراییل ومبارزه باآمریکا که خیلی مفتضحانه تق وگندش درآمد. چون دیوار  پوشالی بودن این شعار ها فروریخت وآشکارا ضعف علنی رژیم  تروریست و جنگ افروز ولایت فقیه فرو  برجسته شد .لذا این فضای ضعف آشکارشده موجب شد تا ظریف وسپاه روحانی در دفاع ازخود که ازسوی کاسبان تحریم ها وحامیان شان که عاملان اصلی به بن بست کشانیده شدن برجام بودند ولی ظریف وروحانی  دراین رابطه متهم وزیر سئوال برده شدند . لذا این ۲ نفر باعبور ازخط قرمز نقش گرو کشی وباج گیری روسیه درایفای نقش  موازی گرو کشی کردن مذاکرات هسته ای و گنجانیدن مکانیسم ماشه، و مانع شدن ازنزدیکی  رابطه رژیم تروریست و جنگ افروز ولایت فقیه با آمریکا  داشته است. ولی  سربازجوشرجو شریعت نداری  ازموضع ضدآمریکایی پس از اتهامات بیشتر به ظریف وروحانی زدن تلاش کرده است برای انحراف اذهان و به حاشیه بردن افشاگری ظریف وروحانی درمورد روسیه باج گیر وگروکش و غیر قابل اعتماد همگامی سازمان یافته وبرنامه ریزی شده جمعی باامامان نمازجمعه هاداشته است تا تبدیل به بلندگوهای  معرکه گیری علیه بی حجابی وتأکید برحجاب اجباری شوند. مکمل آن خود کردند. سربازجوشریعت نداری هم در ستون نکته اوین نامه کیهانش  حجاب وحرکت ازپله دوم! را ازموضع بازجویی وتهیه وتنظیم کیفرخواست ضمیمه تریبون نمازجمعه ها کرده سپس  بررسی وپیگیری نموده است.

۱- «حرکت از پله دوم»! یکی از ترفندهای عملیات روانی است. از این ترفند با چند هدف جداگانه ولی مشابه و نزدیک به هم استفاده می‌شود. یکی از رایج‌ترین کاربرد آن هنگامی است که حریف درپی عادی کردن یک پدیده پلشت و ناهنجار است. با این توضیح که وقتی جامعه از یک پدیده ناهنجار رنج می‌برد و از عواقب ویرانگر و زیانبار آن نگران است، دشمن برای عادی کردن آن پدیده ناهنجار، دنباله‌ای فاجعه‌بار‌تر و زیانبارتر از آن را پیش کشیده و ترویج می‌کند. جامعه در این حالت به طور طبیعی از پیدایش پدیده دوم دچار نگرانی و تشویش بیشتری می‌شود. انتظار و هدف حریف آن است که مردم با مشاهده و یا حتی تصور پدیده زشت و ویرانگر بعدی به ناهنجاری قبلی تن داده و آن را بپذیرند و یا وجود آن را عادی تلقی کرده و نسبت به آن حساسیت کمتری نشان بدهند. ۲- طی بیش از دو سال گذشته، درباره پدیده خانمان‌برانداز و عفت‌سوز کشف حجاب، یادداشت‌ها و گزارش‌های فراوانی داشته‌ایم و از جمله آن که وقتی لایحه حجاب و عفاف مطرح شده و از دستگاه قضائیه به دولت و از دولت به مجلس رفت، نوشته بودیم که اساساً مطرح شدن این لایحه مشکوک است و به نظر می‌رسد که از سوی مشاوران نفوذی دشمن طراحی شده باشد! همان هنگام در یادداشتی با ارائه چند دلیل و سند تأکید کرده بودیم که این لایحه نه فقط مانع کشف حجاب نیست، بلکه گسترش این پدیده عفت‌سوز را نیز به دنبال خواهد داشت. یادداشت‌ها و گزارش‌های آن روزهای کیهان با اعتراض برخی از دولتمردان، نمایندگان مجلس و شمار فراوانی از غربگرایان رو‌به‌رو شد. تا این که؛۳- در همان هنگام رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان نظام بر ساختگی و تحمیلی بودن چالش حجاب تأکید کرده و می‌فرمایند: «کسانی نشستند و نقشه کشیدند و برنامه‌ریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشورمان. در حالی که چنین مسئله‌ای در کشور وجود نداشت. مردم داشتند زندگی می‌کردند با شکل‌های مختلف». حضرت ایشان در ادامه بر شرعی و قانونی بودن حکم حجاب و ضرورت رعایت آن تأکید کرده و با اشاره به کانون بیرونی کشف حجاب و لزوم درک این نکته فرمودند: «امروز [دشمنان] روی مسئله برداشتن حجاب بانوان تلاش می‌کنند ولی این اول کار است. هدف این نیست. هدف دشمن آن است که وضع کشور را برگردانند به وضعیت قبل از انقلاب...». ۴- گسترش کشف حجاب که امروزه شاهد آنیم به وضوح نشان می‌دهد پیش‌بینی آن روزها و طراحی دشمنان بیرونی برای اشاعه این پدیده خانمانسوز که در هشدار رهبر معظم انقلاب آمده بود، یک واقعیت غیر قابل تردید بوده است و با کمال تأسف باید گفت که در این طرح فریب برخی از مسئولان بلندپایه نظام نیز به بازی گرفته شده بودند و برخی از آنها هنوز هم در همان میدان فریب دشمن بازی می‌کنند! تا آنجا که سران سه قوه از اجرای همان لایحه نیم بند و ناقص عفاف و حجاب که به قانون تبدیل شده بود نیز جلوگیری کرده و هنوز هم می‌کنند! و اما، داستان در این نقطه ختم نمی‌شود و دشمن فاز بعدی این ماجرای پلشت را هم کلید زده و با بهره‌گیری از ترفند «حرکت از پله دوم» در حال عملیاتی کردن آن است. توضیح آن که؛ این روزها دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آنها، یعنی همان‌ها که با فریب سه قوه قضائیه و مقننه و مجریه، لایحه عفاف و حجاب را بدون آن که به آن نیازی باشد به جامعه تحمیل کرده بودند، ساز جدیدی کوک کرده‌اند که دقیقاً مانند تحمیل لایحه عفاف و حجاب، ظاهری دلسوزانه دارد ولی خروجی آن که هدف پنهان آن است، تلاش مرموزی برای تثبیت پدیده پلشت کشف حجاب است. بخوانید!۵- مدتی است که در برخی از موارد هرچند کم‌دامنه، پدیده خانمان‌برانداز و عفت‌سوز کشف حجاب به «نیمه‌عریانی» کشیده شده است و شماری از مسئولان و دست‌اندرکاران که در سلامت و دلسوزی بسیاری از آنها تردیدی نیست با انتقاد از نیمه‌عریانی برخی از زنان، بر مقابله با آن تأکید و تصریح می‌کنند. نکته درخور توجه و نگران‌کننده، آن که برخی از آنها در تأکید خود بر مقابله با نیمه عریانی به ممنوعیت کشف حجاب اشاره‌ای نمی‌کنند(!) انگار که پدیده کشف حجاب از ممنوعیت دینی و قانونی و انسانی خارج گردیده و پذیرفته شده است! و فقط باید مراقب بود که این پدیده به عریانی و نیمه‌عریانی منجر نشود! این، دقیقاً همان ترفند «حرکت از پله دوم» دشمنان بیرونی و پادوهای داخلی آنهاست. به مرگ گرفته‌اند تا ملت به تب راضی شوند! و حال آن که عریانی نتیجه و دنباله کشف حجاب است و مقابله با آن نمی‌تواند بدون مقابله جدی با کشف حجاب باشد.سربازجوپاسدارحسین شریعت نداری

 

فایننشال‌تایمز: با تکیه بر آمریکا خود را در معرض خطر قرار ندهید

 اوین نامه کیهان ۱۰ آبان ۱۴۰۴

خطاب به کشورهای دنیا

فایننشال‌تایمز: با تکیه بر آمریکا خود را در معرض خطر قرار ندهید

اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداری که برای به حاشیه بردن واقعیت غیر قابل انکار که  بیش از ۴۶ سال با اعمال سیاست های جنگ افروزی و برنامه های هسته ای وموشکی  و مسلح کردن گروه های مسلح درمنطقه مقابل اسراییل وآمریکا همراه با فساد ورانت خواری واختلاس گری ودزدی، چوب  حراج  برمنابع وذخایر کشور زده وبه غارت برده شده است. به ویژه که سهم باج گیری وگرو کشی و غارتگری روسیه وچین مدام درحال افزایش بوده است .البته رهبر ام الفساد خامنه ای رمال تبدیل به ثروتمندترین شهروندایراین شده است و نماینده ویژه اش سربازجوشریعت نداری که دراوین نامه کیهان می باشد. سهم رانت خواری این سربازجوازاین  چپاول  گری   ۲۰۰ هکتار اززمین های مرغوب ورامین است که زیر مؤسسه فرهنگی اوین نامه کیهان به نام خودآن را مصادره کرد .  اماحال اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری ناراحت است که چرا آمریکا ومقاماتش  فقط به فکر منافع خودش می باشد. لذادراین رابطه نقل از فاینسشال تایمز نقل کرده که با  خطاب قراردادن کشورهای  دنیا تأکید کرده که باتکیه برآمریکا خودرا درمعرض خطر قرار ندهید.درادامه افزوده است:که روزنامه فایننشال‌تایمز در گزارشی با بررسی دکترین ترامپ در سیاست خارجی آمریکا خطاب به متحدین این کشور نوشته است، با تکیه به آمریکا خود را در معرض خطر قرار ندهید.دولتمردان آمریکا تنها و تنها به منافع خود فکر می‌کنند و درست زمانی که متحدین نیاز به حمایت واشنگتن دارند، خبری از حمایت نیست. طی 10 ماهی که از دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ می‌گذرد این مسئله به وضوح قابل مشاهده است. ترامپ بارها طی این مدت متحدین سنتی آمریکا در اروپا و آسیا را مجازات کرده است. تمایل به اشغال کانادا‌، پاناما و گرینلند، مجازات اروپا با تعرفه‌های سنگین و رها کردن قطر متحدی که میلیاردها دلار سالیانه امیر این کشور برای تامین امنیت قطر به آمریکا پرداخت می‌کند، در مقابل حملات هوائی رژیم صهیونیستی، نشان می‌دهد که به هیچ وجه نباید کشورها امنیت و بقای خود را به امید واهی وعده‌های آمریکا گره بزنندروزنامه فایننشال‌تایمز هم در مقاله‌ای به بررسی دکترین ترامپ در سیاست خارجی پرداخته و با ذکر دلایل و شاخص‌های فراوان تاکید کرده است که آمریکا غیرقابل اعتماد است. در مقاله فایننشال‌تایمز با عنوان؛ «با اتکا به آمریکا خودتان را در معرض خطر قرار می‌دهید؛ به آمریکا اعتماد نکنید»، آمده است یک سال پس از انتخاب مجدد دونالد ترامپ، سیاست خارجی آمریکا بیش از هر زمان دیگری به شخصیت و تصمیمات لحظه‌ای رئیس‌جمهور گره خورده است. در جهانی که به دنبال پیش‌بینی رفتار واشنگتن است، ترامپ سیاست را از مسیر نهادی و استراتژیک خارج کرده و آن را به مجموعه‌ای از معاملات شخصی و واکنش‌های آنی بدل کرده است.نخست‌وزیران و رهبران خارجی، از ژاپن تا بریتانیا، اکنون برای جلب نظر او به چاپلوسی آشکار روی آورده‌اندبه گزارش فارس، فایننشال‌تایمز می‌گوید، در این دوران، سیاست خارجی آمریکا به‌جای تکیه بر ارزش‌های لیبرال چون آزادی و دموکراسی، بر پایه «قدرت» و «سود فوری» بنا شده است. ترامپ خود را معامله‌گر می‌بیند، نه رهبر جهان آزاد. او به‌جای دفاع از نظام بین‌المللی مبتنی بر قواعد، آن را بازنویسی می‌کند تا منافع اقتصادی و شخصی آمریکا در اولویت باشد.این روزنامه انگلیسی در ادامه مقاله تحلیلی خود می‌افزاید: ترامپ به هیچ مکتبی‌ وفادار نیست. او براساس غریزه و منافع شخصی تصمیم می‌گیرد، و هر گروهی که بتواند تصمیمش را «در قالب برد شخصی» بسته‌بندی کند، نفوذ موقت می‌یابد. در این چارچوب، سیاست خارجی آمریکا به ترکیبی از تناقض‌ها تبدیل شده است. از یک‌سو ترامپ به‌دنبال صلح در خاورمیانه است و با افتخار از نقش خود در آتش‌بس غزه و توافق ۲۰ ماده‌ای بین اسرائیل و حماس یاد می‌کند؛ از سوی دیگر، در ماه ژوئن(خرداد)، با حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، شخصاً دستور مشارکت آمریکا در بمباران‌های تلافی‌جویانه را صادر کرد.....


مصدومیت ۱۳ نفر در حادثه واژگونی مینی‌بوس در گلبهار

 روابط عمومی اورژانس مشهد خبر داد

مصدومیت ۱۳ نفر در حادثه واژگونی مینی‌بوس در گلبهار۱۰-آبان-۱۴۰۴

مصدومیت ۱۳ نفر در حادثه واژگونی مینی‌بوس در گلبهار

ایسنا/خراسان رضوی مدیر روابط عمومی مدیریت حوادث وفوریت‌های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد از حادثه واژگونی مینی‌بوس با ۱۳ مصدوم در گلبهار خبر داد.محمد علیشاهی در گفت‌وگو با ایسنا درباره جزئیات این خبر افزود: صبح امروز شنبه ۱۰ آبان ساعت ۶ و ۵۲ دقیقه طی تماس با اورژانس واژگونی یک دستگاه مینی‌بوس در بلوار پژوهش شهرستان گلبهار اعلام شد.وی افزود: بلافاصله پس از دریافت گزارش سه دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس به محل اعزام شدند.مدیر روابط عمومی مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: در این حادثه ۱۳ نفر مصدوم شدند که ۱۱ نفر از مصدومان به بیمارستان طالقانی مشهد و دو نفر مصدوم دیگر به بیمارستان ثامن‌الائمه چناران انتقال یافتند.

۳-تصویر فصل انگور در «هزاوه»

 فصل انگور در «هزاوه» ۱۰- آبان -۱۴۰۴ 


محمد اسدی:روستای تاریخی هزاوه از توابع شهرستان اراک، زادگاه مرد بزرگ ایران‌زمین میرزا تقی‌خان امیرکبیر است و به سبب طبیعت دل‌انگیز، چشمه‌سارهای زلال و اقلیم معتدل، یکی از مقصدهای محبوب گردشگری در استان مرکزی به شمار می‌رود. این روستا با تپه‌ها و دره‌های سرسبز خود و باغ‌های گسترده‌اش چهره‌ای آرام و زیبا دارد که در فصل بهار و تابستان، جلوه‌ای خاص از حیات و طراوت را به نمایش می‌گذارد. نام هزاوه بیش از هر چیز با انگور گره خورده است. تاکستان‌های وسیع و حاصلخیز این روستا منبع اصلی رونق اقتصادی و فرهنگی مردم آن به شمار می‌روند. با آغاز فصل برداشت انگور، شور و نشاطی ویژه در روستا جریان می‌یابد؛ زنان و مردان در خانه‌ها و حیاط‌ها مشغول پخت شیره انگور، تهیه کشمش و ترخینه می‌شوند و بوی شیرین انگور در کوچه‌های هزاوه می‌پیچد. این سنت دیرینه نه تنها منبع درآمد، بلکه بخشی از هویت و زندگی جمعی مردم هزاوه است.