روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 21 شهریور 1390

نقد و بررسی : سر مقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " دفاع بد از ولايت فقيه "

"مهم نیست که قانون اساسی چه گفته یا در آن نوشته شده است . برای اینکه معیار عمل است . به ویژه اینکه دیگر ابهامی وجود ندارد که با بودن ولایت وقیح منفور و نا مشروع با صدور فتوا و نامه های حکومتی اش دیگر قانون اساسی محلی از اعراب ندارد . زیرا که مقابل اقدامات ماورای قانون اشاسی که از سوی ولی وقیح نا مشروع و منفور قرار دارد که دیگر دارای اعتبار و ارزش نمی باشد"

دیگر از خیمینی شیاد یاد کردن که ولایت وقیح ستون فقرات یا عمود خیمه ی نظام می باشد نه اینکه امتیاز نیست ، بلکه اوج افلاسی و بی اعتبار و نا مشروع و منفور شدنش می باشد . چونکه زیاد فرقی نمی کند با چه ترفندی از آن دفاع می شود؟ چونکه پس از کودتای 22 خرداد 88 و فریاد مرگ زدن بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح در تظاهرات های ضد حکومتی از سوی مردم ناراضی که توی خیابان ها سر داده شد و تصویرش پاره و بر آتش کشیده و زیر پا لگد مال شد. هم این عمودشکسته شد . هم اینکه طشت رسوایی اش از بام بر زمین فتاده شد چونکه نا مشروع و منفور بودنش آشکار فاش شد. . پس از آن هرگونه بست و وصله و پینه کردنش برای مشروعیت دادن به این عمود شکسته شده همچون تلاش مذبوحانه ی با چوب چیز بد بو بر هم زدن و بازی کردن وبوی گند ش بیشتر درآوردن ومشام ها بیشتر آزردن می باشد . اما سرمقاله نویس تصمیم گرفته است که بطور عمدی دهان کجی به آنانی کند که با پذیرش ضرب و شتم و بازداشت و شکنجه و فشار بر ای اعتراف گیری و تواب سازی درون سیاه چال ها ایستادگی کردند و حاضر نشدند که فریاد مرگ بر دیکتاتور گفتن خود را پس بگیرند . همچنین بدون توجه به فاصله ی عمیق طبقاتی و تورم و گرانی همراه با فقر و بیکاری همراه با ظلم و سرکوب و سانسور و بی عدالتی که در جامعه بیداد می کند . به ویژه اینکه ولی وقیح منفور و نا مشروع همکاره نه اینکه عامل اصلی همه مصیبت ها و بی عدالتی و تبعیض و رشوه و رانت خواری و غارتگر و اختلاس و بی قانونی می باشد ، بلکه به هیچ مرجع و نهادی پاسخگوی نمی باشد . اما سرمقاله نویس بطور وارونه چنین محور عدالت ولی وقیح منفو ر و نا مشروع و مقبولیت عامه داشتن وی ادعا کرده است :

"اين سخن امام خميني كه ولايت فقيه را "ستون فقرات" نظام جمهوري اسلامي دانسته‌اند، ويژگي ولايت فقيه، حركت در چارچوب معيارهاي اسلامي با رعايت عدالت است كه موجب مي‌شود در ميان توده مردم مقبوليت عامه داشته باشد. اين، نمونه واقعي حكومت بر قلب هاست، حكومتي كه بدون تكيه بر ابزارهاي مادي مي‌تواند پشتوانه مردمي را به خود جلب نمايد، موانع را از ميان بردارد و بر همه مشكلات غلبه كند. اين درست است كه هر حكومتي به ابزارهاي مادي نيز نياز دارد، لكن امتياز حكومتي كه در رأس آن ولايت فقيه قرار دارد اينست كه قوام خود را به اين ابزارها نمي‌داند. تداوم و تقويت نظام حكومتي مبتني بر ولايت فقيه، با توجه به ويژگي منحصر به فردي كه دارد، فقط با واقع گرائي و پرهيز از وابسته كردن آن به امور غيرواقعي ميسر است. مردم،‌ هنگامي كه احساس كنند فردي از جنس خودشان، با همه ويژگي‌هاي يك انسان، توانسته است با خودسازي، تهذيب نفس، پرهيز از دنياطلبي و خودكامگي و با رعايت عدالت، زمام امور يك جامعه را دردست بگيرد و براي حفظ استقلال و عزت و سعادت آنها و تأمين آزادي‌هاي مشروعشان تلاش كند، به او علاقمند مي‌شوند و با او همراهي مي‌كنند اما اگر فرشته‌اي از آسمان بيايد و با همان ويژگي‌هاي فرشته بودن، همين خواسته‌ها را تأمين نمايد، احساس مردم نسبت به او آنقدر ستايش برانگيز نخواهد بود كه نسبت به آن انسان عادل و صالح است، زيرا اقتضاي طبع فرشته اينست كه اين چنين باشد و غير از اين نباشد ولي انسان در طول تاريخ نشان داده است كه به سركشي و خودكامگي و بي‌عدالتي گرايش شديد دارد و آنكس كه برخلاف اين مسير و حركت كند و به هنگام قرار گرفتن در مسند قدرت بتواند خود را از اين آفات حفظ كند و جامعه خود را به سوي سعادت رهنمون شود، ستودني است. درست به همين دليل است كه انسان باتقوا و درستكار به مقاماتي مي‌رسد كه فرشتگان را به آن مقامات راهي نيست"

جالب است در ادامه سر مقاله نویس با نقل قول کردن در دفاع ولی وقیح منفور و نامشروع اذعان کرده است که مقدمه ا ی برای اینگونه مچ گیری یا مقایسه قضاوت دو دیدگاه متضاد دفاع کردن از ولایت وقیح منفور و نا مشروع می باشد:

"با اين مقدمه به سراغ سخن آيت‌الله مهدوي كني رئيس مجلس خبرگان رهبري مي‌رويم كه در نطق افتتاحيه اجلاس هفته گذشته خبرگان گفت: "نمي گوئيم كه در رهبري اشكال نيست و ايشان خود نيز ادعاي عصمت ندارند اما رهبري داهيانه مقام معظم رهبري در طول 22 سال گذشته توانسته نظامي با اينهمه مشكلات را به جلو ببرد و اين كار ساده‌اي نيست". (خبرگزاري فارس 15/6/90 و روزنامه جمهوري اسلامي16/6/90) اين،‌ همان شيوه صحيح دفاع از ولايت فقيه است كه بدون پناه بردن به امور غير واقعي صورت گرفته است. نمونه ديگر، سخن يكي از مسئولان حوزه علميه قم است كه چندي قبل گفت: "ولي مطلق فقيه در تصميمات خود هيچگاه اشتباه نمي‌كند، چرا كه اگر بخواهد تصميم بگيرد و اين تصميم صد درصد به ضرر امت اسلام باشد، وظيفه لطف امامتي امام زمان ايجاب مي‌كند كه به هر نوعي وي را ارشاد كند". افراد ديگري نيز مطالبي گفته‌اند كه از لوازم عصمت است و جايگاه ولي فقيه را به جايگاه امام معصوم تغيير مي‌دهد. "امام، ماها را توصيه مي‌كردند به اينكه مغرور نشويم، خودمان را بالاتر از مردم ندانيم، خودمان را بالاتر از اعتقاد ندانيم، بي‌عيب ندانيم. همه‌ي مسئولين طراز اول كشور، اين را از امام شنيده بودند كه بايستي آماده باشيم، اگر چنانچه از ما عيب گرفتند ما بالاتر از اينيم كه انتقادي وارد باشد. خود امام هم همين جور بود. ايشان،‌ هم در نوشته‌هاي خود - بخصوص در اواخر عمر شريفش - هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضيه اشتباه كردم. اقرار كرد كه در فلان قضيه خطا كرده است. اين،‌ خيلي عظمت لازم دارد. روح يك انساني بايد بزرگ باشد كه بتواند يك چنين حركتي را انجام دهد؛ خودش را منسوب كند به اشتباه و خطا. اين معنويت امام بود، اين اخلاق امام بود" (روزنامه جمهوري اسلامي، 16 خرداد 1390 صفحه 14) جالب است كه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز در اصل 107 كه مربوط به چگونگي انتخاب رهبر توسط نمايندگان مجلس خبرگان رهبري است، تصريح مي‌نمايد: "رهبر، در برابر قوانين با ساير افراد كشور مساوي است". اين فراز از اصل 107 قانون اساسي به اين معني است كه رهبر نيز مثل ساير مردم ممكن است دچار اشتباه يا حتي كاري شود كه لازم باشد در برابر قانون پاسخگو باشد. بديهي است ذكر چنين مطلبي درباره فردي كه اصولاً اشتباه نمي‌كند، ضرورتي ندارد. درباره افرادي كه برخلاف تصريح امام خميني و رهبر معظم انقلاب و قانون اساسي، اصرار دارند بگويند ولي فقيه اشتباه نمي‌كند، بايد گفت اين افراد در عين حال كه قصد دفاع از ولايت فقيه را دارند، متأسفانه از شيوه صحيح دفاع غافلند و به "دفاع بد" متوسل مي‌شوند. دفاع بد، از ايراد گرفتن و حمله كردن بدتر است تا جائي كه اگر گفته شود نوعي دشمني (البته چه بسا بدون نيت دشمني) است، سخن به گزافه گفته نشده است. ضمناً براين نكته بايد تأكيد كنيم كه آنچه اين حضرات مي‌گويند نظر اسلام نيست بلكه نظر شخصي خودشان است"
در خاتمه اینکه مهم نیست که قانون اساسی چه گفته یا در آن نوشته شده است . برای اینکه معیار عمل است . به ویژه اینکه دیگر ابهامی وجود ندارد که با بودن ولایت وقیح منفور و نا مشروع با صدور فتوا و نامه های حکومتی اش دیگر قانون اساسی محلی از اعراب ندارد . زیرا که مقابل اقدامات ماورای قانون اشاسی که از سوی ولی وقیح نا مشروع و منفور قرار دارد که دیگر دارای اعتبار و ارزش نمی باشد. به خصوص اینکه مگر زمان زیادی از کودتای 22 خرداد 88 می گذرد که شاهد بودیم چگونه قبل از اینکه شورای نگهبان آلت دست، پیرامون چگونگی بر گزاری نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد 88 و تقلبات گسترده انجام شده نظر دهد یا اینکه پاسخگوی به رقبای شاکی باشد و شکایت شان را بررسی نماید .این ولی وقیح نا مشروع و منفور بود که در خطبه ی نماز جمعه ی تهاران حضور یافت و مهر تأییدیه بر تقلبات پاسداران کودتا گر زد . بد تر اینکه رقبای شاکی و نا راضیان معترض را متهم به اتهامات ساختگی و غیر واقعی نمود . آنگاه از کودتاگر پا سدار و 24 میلیون رأی ساختگی پاسدار گماشته احمدی نژاد دفاع و حمایت نمود. امادر ادامه همچنان رقبای معترض و مردم ناراضی را به فتنه گران وابسته به دشمن بیگانه متهم کرده است که اینان در زمین دشمن بازی می کنند . همچنین طبق قانون اساسی وظیفه ی سیرک مجمع خبرگان رهبری باید بررسی کننده ی چگونگی عملکرد ولایت وقیح نامشروع و منفور باشد، نه اینکه تبدیل به زیر مجموعه ی آلت دست ومجیز گوی و ستایش گر ولی وقیح نا مشروع شود. بهر حال در ماهیت ارتجاعی و استبدادی و انعطاف نا پذیر بودن ولایت وقیح نا مشروع و منفور که موازی ومکمل تغییر و اصلاح نا پذیر بودن رژیم ضد بشری و قرون و سطایی ایران است . همینطور بر اساس تجربیات 33 ساله عامل همه نا رسایی ونا هنجاری ها و مصائب و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و... موجود . این ولایت وقیح نا مشروع ومنفور است که دین را تبدیل به اهرم قدرت و ثروت و سرکوب و سانسور و توجیه جنایات و خیانات و غارتگری و... کرده است که راه اصلاح تغییر شرایط کنونی به حکومت دمکراتیک و سکولار می باشد .

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900621/13900621_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 21 شهریور 1390

دفاع بد از ولايت فقيه