روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 23 شهریور ماه سال 1390

نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " مرده متحرك "

"گرچه روشنگری بلر نخست وزیر اسبق انگلیس خیلی با تأخیر بیان شده است . ولی جدی می باشد که غرب باید مسئولانه با این روشنگری بر خورد کند. گرنه با مشکل جدی غیر قابل پیش بینی از سوی حاکمان ایران مواجه خواهدشد"

چه نمک نشناسی ازسوی سرمقاله نویس نسبت به نخست وزیر اسبق دولت فخیمه ی انگلیس تونی بلر شده است . زیرا که نقش وزیر امور خارجه ی وی جک استراو فراموش شده است که چگونه زمانی کوتاه قبل از تهاجم نظامی به افغانستان وعراق وی با در جیب کت خود داشتن نام 12 امامان شیعه عازم سفر به تهران می شد تا با منتقل کردن پیام ها با همتا و سایر مقامات رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران دیدار ومشورت داشته باشد تا که به توافق کامل همکاری برسند . همچنین با فراموش کردن این واقعیت که چگونه بنا بر پیشنهاد خاتمی و سایر مقامات رژیم بربر منش تروریستی جک استراو از سوی دولت فخیمه ی انگلیس و سایرکشورهای اتحادیه ی اروپا نام سازمان مجاهدین در لیست گروه و سازمان های تروریستی گنجانیده شد. اما اکنون سرمقاله نویس بدلیل اینکه تونی بلر نه همچو نگذشته فکر نمی کند، بلکه مجبور به اعتراف واقعیاتی شده است که مرتبط به سیاست مداخله گری حاکمان ایران و پاسداران در امور داخلی عراق و افغانستان و نا آرامی وبی ثباتی و طولانی شدن جنگ در این دو کشور می باشد. به خصوص اینکه روشنگری پیرامون تلاش دسترسی به سلاح هسته ای حاکمان ایران کرده است که موجب خشم و بر افروختگی همراه با تیغ کشی سرمقاله نویس علیه ی وی شده است . طوریکه در ابتدای سرمقاله ی خود این چنین صفاتی را نثار تونی بلر کرده است که چرا دست به افشاگری زده وتأکید بر تغییر رژیم ضد بشری و قرون وسطایی برای استقرار امنیت در منطقه کرده است:

"اگر در عالم سياست به دنبال يافتن مصداقي كامل براي خباثت، سبعيت، شرارت، دنائت، نگون بختي و واژه‌هايي از اين قبيل باشيم، قطعاً نام "توني بلر" نخست‌وزير سابق انگليس در صف اول قرار خواهد گرفت. او نه تنها در جامعه انگليس و در ميان مردم اين كشور با چنين صفاتي متصف است بلكه در ميان افكار عمومي ملتهاي جهان نيز از منفورترين چهره‌ها به شمار مي‌آيد. وي در اين مصاحبه در توجيه ناكامي‌هاي خود در عراق و افغانستان، ايران را عامل طولاني شدن اين دو جنگ معرفي كرده و مدعي شده "احتمال اينكه خطرناكترين سلاح اتمي جهان به دست خطرناكترين رژيم‌ها بيفتد بسيار زياد است. از اين رو كشورهاي جهان بايد مانع دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي شوندا! وي در اين اظهارات خصمانه با تكرار همان سخناني كه در تل آويو به زبان آورده بود،گفت: "تهديد ايران در منطقه همچنان موضوع مهمي است و غرب براي پايان دادن به تمايلات هسته‌اي ايران بايد به زور متوسل شود و تنها در صورت تغيير حكومت در اين كشور مي‌توان نسبت به تحولات منطقه خوشبين بود". وي همچنين در مصاحبه ديگري با "سي. ان. ان"، تغيير نظام ايران را از جمله اهداف مهم غرب توصيف كرده و درعين حال علت اصلي خشم خود را بروز داده است. وي قدرت گرفتن گروههاي اسلامي در خاورميانه را يكي از مشكلات عمده بر سر راه ايجاد سازش ميان اسرائيل و رژيم‌هاي عرب خوانده و تاكيد كرد "تحولات فراواني در خاورميانه به وقوع پيوسته و روند گفتگوهاي صلح اسرائيل و اعراب را دشوارتر كرده است... پس از وقوع تغييرات مهم در مصر و برخي ديگر از كشورهاي عرب، اسرائيلي‌ها نگران اين شده‌اند كه دستكم نمي‌توانند در كوتاه مدت، اوضاع را پيش‌بيني كنند و بر حوادث مسلط باشند... بنابر كماكان بر اين باوريم كه تغيير نظام ايران يكي از مواردي است كه ما درخصوص آينده خوشبين مي‌سازد و به همين دليل عوض كردن نظام ايران براي كشورهاي غربي،‌ هدفي بسيار مهم است."

در ادامه سرمقاله نویس غصبی شده کنترلهم از دست داده است . برای همین بدون آنکه اشاره به اعتراف رفسنجانی در خطبه ها ی نماز جمعه های تهران کند که چگونه از همکاری با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان بطور آشکار خطبه خواندو بصورت غیر علنی در مورد عراق گفت . یا اینکه بدون توجه به اینکه گویا همگان هم همچون وی دچار فراموشی تاریخی شده اند واز یاد برده اند که نقش جاسوس چند جانبه احمد چلبی برای هموار کردن تهاجم نظامی به عراق چه بود ؟ سپس چگونه پس از اشغال نظامی عراق این کشور تبدیل به جولانگاه سپاه قدس شد؟ همچنین بدون اینکه کلامی بگوید که چگونه نوری مالکی نخست وزیر دست نشانده عراق این کشور ر ا حیات خلوت حاکمان ایران و مرکز کانون صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به منطقه نموده است . اما اکنون با یاد بردن اینکه چگونه بلر را سگ دست آموز بوش می خواند. اما وی را متهم کرده است که با تبعیت کور کورانه از مقامات آمریکایی در همکاری با جنگ افغانستان و عراق مایه نه افتخار که ننگ جزیره ی کوچک پیر استعمار انگلیسی شده است . آنگاه در پایان از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی مدعی شده که وحشت بلر از رشد بیداری اسلامی منطقه با گرایش به حاکمان ایران است وتأکید کرده است کهً در ايران هيچكس نسبت به اظهارات اين نوكر آمريكا و صهيونيسم نگراني به خود راه نخواهد داد. زيرا واكنشی که نسبت به اين اظهارات بلر مي‌توان نشان داد همان سخني است كه هم حزبي‌هاي سابق او و رئيس جديد حزب كارگر انگليس گفته‌اند كه "زمان به خاك سپردن توني بلر فرا رسيده است" زيرا او درحال حاضر مرده‌اي متحرك است كه هيچكس كمترين اعتنائي به او نمي‌كند . البته سرمقاله نویس نگفته است که اگر چنانچه به ادعای خود باور دارد که وی مرده ی متحرک است . پس دلیل این چنین کف بر دهان آوردنش علیه یبلر و بد وبیراه نثارش کردن برای چیست :

"با اين تبعيت بي‌چون و چرا و دنباله روي كوركورانه از سياست‌هاي كاخ سفيد در لشگركشي به افغانستان و عراق و اشغال اين دو كشور و درگير كردن اقتصاد ورشكسته انگليس با كابوس جنگهايي كه به انگليس ربطي نداشت،‌ باعث شد او نه تنها موقعيت و مرتبه خود را در انگليس از دست بدهد بلكه انگليس نيز تا حد يك كارگزار مطيع آمريكا تنزل داده شود و مردم انگليس را سرافكنده‌تر از هميشه كند. او سرانجام در تبعيت از سياست‌هاي ديكته شده بوش در وضعيتي قرار گرفت كه مردم انگليس به نخست وزيرشان لقب "سگ دست آموز آمريكا" دادند. بلر در همراهي با سياستهاي جنگ افروزانه آمريكا و ورود جهان به يك دوران سياه از خشونت و تروريسم و حمله غيرقانوني و لشگركشي به افغانستان و عراق و همچنين كشتار دهها هزار انسان بيگناه آنچنان پيشرو بود كه حتي برخي محافل آمريكايي بلر را متهم مي‌كنند كه او اطلاعات غلط و دستكاري شده و نادرست از عراق در اختيار بوش قرار داده و آمريكا را نيز به دنبال خود به باتلاق جنگ عراق كشانده است. امروز براي همه جهانيان آشكار است كه توني بلر در سياه‌ترين برگ تاريخ زندگي سياسي خود، مسئول جنگ و حمله به دو كشور افغانستان و عراق است به گونه‌اي كه اكنون اين كشورها به آنچنان ويرانه‌اي تبديل شده‌اند كه از وضعيت قبلي خود پنجاه سال عقب‌تر افتاده‌اند و اقتصاد آمريكا و اروپا نيز به دليل درگيري در اين تجاوزات خانمانسوز، و ورود به اين باتلاق عميق بايد سالها تاوان آن را بپردازند. در عراق و افغانستان، اشغالگران شرور به قدري در جنايت، كشتار و ويراني افراط كرده‌اند كه اكنون از اينهمه جنايت خسته شده‌اند و اگر قرار باشد دادگاهي بين‌المللي به فجايع عراق و افغانستان رسيدگي كند و عاملين و آمرين آنهمه جنايت را به مجازات برساند، قطعاً توني بلر بايد تاوان سنگين جناياتي را بپردازد كه با تصميمات و عملكرد او عجين بوده است. او كه انگليس را به عنوان زائده سياست جهاني آمريكا تبديل كرد تا نان مناسبات ويژه با واشنگتن را بخورد، كشور خود را به مرحله‌اي تنزل داد كه اكنون مردم كشورش بايد پذيراي آوارهاي بحران اقتصادي آمريكا باشند و شماتت‌هاي تبعيت كوركورانه از آمريكا را نيز تحمل كنند. بلر حتي در سطح قاره اروپا نيز به دليل اجراي سياست‌هاي واشنگتن و ايجاد تكروي و فتنه، آنچنان چهره منفوري به خود گرفت كه به "جاده صاف كن بوش" معروف شده بود. قطعاً در ايران هيچكس از اظهارات اين نوكر آمريكا و صهيونيسم نگراني به خود راه نخواهد داد زيرا از روزي كه انقلاب اسلامي در ايران به پيروزي رسيد، جمهوري اسلامي ايران مورد تهديد استراتژيك دشمنانش بوده و سردمداران آمريكا و رژيم صهيونيستي چنين اهدافي را در مخيله شان پرورانده و بارها بر زبان جاري ساخته اند، ولي آنچه در اين ميان اهميت دارد، موضوع نگراني تحولات منطقه و بيداري اسلامي براي غربي‌ها و صهيونيستهاست كه از زبان اين عنصر مفلوك و بدفرجام منعكس مي‌شود و واكنشي كه نسبت به اين اظهارات مي‌توان نشان داد همان سخني است كه هم حزبي‌هاي سابق او و رئيس جديد حزب كارگر انگليس گفته‌اند كه "زمان به خاك سپردن توني بلر فرا رسيده است" زيرا او درحال حاضر مرده‌اي متحرك است كه هيچكس كمترين اعتنائي به او نمي‌كند."

در خاتمه اینکه سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه ای که غرب در 33 سال گذشته مقابل رژیم ضد بشری قرون وسطایی در پیش گرفت .گرچه منافع بسیار کلان سیاسی و اقتصادی و... عایدش کرد . طوریکه این حمایت نه اینکه موجب سقوط شوروی سابق وحذف این رقیب شد ، بلکه اعضای پیمان ورشوی وابسته به آن آنچنان سپس دچار چرخش شد که اینان به پیمان شمالی ناتو پیوسته اند . همچنین موجب سقوط کشورهای منطقه متمایل به شوروی سابق و روس هاشد و جایگزین شان حکومت های متمایل به غرب و به خصوص آمریکا گردید. ولی بدلیل میدان حضور ومانور دادن در افغانستان و عراق اشغال نظامی شده همینطور در لبنان و مسایل فلسطین خلاصه منطقه برای حاکمان ایران و پاسداران فراهم شد . تا جاییکه سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه گسترش یافت و فرصت مناسب برای پاسداران در دفاع از بحران هسته ای آماده شد . طوریکه موفق شدند مقدمه ی دو جنگ 33 روزه ی پاسداران و 22 روزه ی حماس با اسراییل را طراحی و به پیش برند. زیرا که این جنگ افروزی ها زیر مجموعه ی طرح دفاع از اهداف پروژه ی هسته ای است که باور بر این تز است که برای ایجاد حاشیه ی امنیتی این پروژه باید در برون خانه به جای درون خانه با دشمن جنگید . بهرحال با تهدید هایی که ازسوی حاکمان ایران و پاسداران در منطقه وجود داشته است به خصوص پس از اشغال افغانستان وعراق و دشمنی جدی و کارشکنی که با پروسه ی صلح فلسطین با اسراییل شده است موجب شد که غرب به ویژه آمریکا با اعمال سیاست یکجانبه نگری حمایتی نسبت به اسراییل مرتکب شدند که با نادیده گرفتن حق و حقوق آشکار ملت فلسطین بوده است. از عملکرد ادامه ی دیکتاتوری های منطقه غافل ماندند تا اینکه پس از تظاهرات ها ضد حکومتی در ایران که همراه با فریاد مرگ بر دیکتاتور وخامنه ای بود . سبب زدن جرقه ی قیام در تونس و سپس مصر ولیبی و سقوط دیکتاتور هاشد که اکنون دامنه ی آن به سوریه کشانیده شده است که مشکل اضلی مانع ازسقوط این دیکتاتور بشار اسد حمایت علنی حاکمان ایران از و ی و حضور پاسداران در سوریه و شرکت شان در سرکوب تظاهر کنندگان سوری است . مهمتر اینکه تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای است که در دفاع از آن برای سمت و سوی فضای رادیکال و ضد آمریکایی و اسراییلی دادن به قیام های ضدکودتایی منطقه کوشش می شودکه نمونه تهاجم و اشغال سفارت اسراییل در قاهره و سفارت آمریکا در طرابلس و سفارت آمریکا در کابل می باشد . بهرحال گرچه روشنگری بلر نخست وزیر اسبق انگلیس خیلی با تأخیر بیان شده است .ولی جدی می باشد که غرب باید مسئولانه با این روشنگری بر خورد کند. گرنه با مشکل جدی غیر قابل پیش بینی از سوی حاکمان ایران مواجه خواهدشد.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900623/13900623_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 23 شهریور ماه سال 1390

مرده متحرك