یادداشت دریافتی- حسین نجاتیان شجاعی؛
هرگاه سخن از مطالبات فرهنگیان میشود گروههای متفاوت سیاسی و اجتماعی با توجه
به سهم و فهم خود موضع گیریهایی انجام میدهند و که بعضا دور از انتظار و انصاف
است و مقایسههایی هم که در خصوص ساعات کاری و تعطیلات نیز صورت میگیرد مقایسهای
مع الفارق است وصاحبان اندیشه و متولیان نشریات و سایتهای تحلیلی و خبری باید به
تامل بیشتر به انتشار آنها اقدام نمایند لذا در ذیل به برخی از نمونههای قابل
لمس برای همهٔ اقشار جامعه اشاره میکنم تا شاید در قضاوت افکار عمومی موثر افتد. یکی از
مطالبات فرهنگیان که اعتراضاتی در سکوت را نیز به دنبال داشته درخواست پرداخت
معوقات است. اما این معوقات چیست؟
فرض کنید شما مسئول بخش خصوصی یک گروه چهار هزار نفره از موتور سواران باشید که از شما خواستهاند در قبال دریافت هزینهها و اجرت برای برگزاری یک مانور در سطح خیابانها حضور یابیید اگر با زحمت فراوان این چند هزار نفر را اجیر کردید و از آنها خواستید تا با پول خودشان باک موتورهایشان را پر بنزین آزادکنند و یک روز کاری را در قبال دریافت مزد با شما باشند و حالا پس از چند سال این هزینهها و اجرت را دریافت نکرده باشید در سیستم ما به آن میگویند معوقه!
به یک نمونه آن در آموزش و پرورش توجه فرمایید، در تابستان و هنگام تعطیلات و زمانی که شما قانونا هیچ تعهدی به سازمان ندارید از شما میخواهند تصدی یک حوزه امتحانی را به عهده بگیرید افرادی را به حوزه امتحانی برای مراقبت و یا تصیحیح اوراق امتحانی دعوت کنید از پول خودتان هزینههای پذیرایی و جانبی را پرداخت کنید و پس از چند ماه آن وجوه را دریافت کنید، حالا اگر آن را حق و حقوق را به وقت خودش ندادند میشود معوقه!
یا فرض کنید گروهی از فرهنگیان در برخی از شهرها با توجه به نیاز در کلاس تدریس میکنند به امید اینکه لااقل هر سه ماه یک بار حق التدریس خود را دریافت کنند وقتی که نمیدهند میشود معوقه!
یا اگر حقی مالی به علت عدم اجرای به موقع قانون و یا سهل انگاری کارمندی اداری درپیگیری و پرداخت به هنگام آن از همکاری باقی مانده باشد به آن میگویند معوقه!!
حال اگرعدم پرداخت برخی از این معوقات بنا به اظهارات معاونت پشتیبانی وزارتخانه برگردد به سال ۸۸ چارهٔ کار چیست؟
شما را به خدا فکرش را بکنید به فرض که همین حالا مطالبات پنج سال قبل شما را بدهند چقدر از قدرت خرید و ارزش آن کم شده است؟!
یکی دیگر از مطالبات فرهنگیان اجرای ماده ۱۲۵ قانون خدمات کشوری است که در آن صراحت دارد که ضرایب حقوق فرهنگیانی که مشمول این قانون هستند، باید حداقل به اندازه نرخ تورم که هر ساله از سوی بانک مرکزی اعلام میشود، افزایش پیدا کند. و بند ۲۴ قانون بودجه در سال ۸۷ بر این صراحت دارد که برای تمامی شاغلان و بازنشستگان افزایش سنواتی به همین ترتیب در نظر گرفته شود و پس از اجرا نشدن به دنبال شکایت جمعی از کارمندان در سوم خرداد سال ۸۸ رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری با شماره ۲۰۶۳۳۸۸ صادر شد که براساس آن، افزایش حقوق کارکنان دولت را به اندازه شاخص تورم اعلام کرد حال اگر این قانون ضمانت اجرایی پیدا کند، هم کارمندان شاغل و هم بازنشستگان محترم که مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری میشوند، از این موضوع منتفع میشوند و مابه التفاوت آنکه قابل ملاحظه خواهد بود میشود معوقات!! به نظر شما اگر حکم دادگاه را هم اجرا نکنند چه باید کرد؟!
از دیگر مطالبات فرهنگیان اجرای کامل قانون نظام هماهنگ پرداخت است. همه فرهنگیان میدانند که اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است و در سایه این اختلاف است که تلاش بیشتر و تذهیب نفس معنا پیدا میکند پس قطعا فرهنگیان به دنبال حذف اختلاف طبقاتی نیستند ولی وظیفه دولتها هم کاهش این فاصلهها و پیشگیری از بروز شکاف طبقاتی است که متاسفانه در چند سال اخیر به خصوص در دولت گذشته به دلیل عدم مدیریت درآمدهای نفتی فراوان و وجود رانتهای بسیار و بهره برداری فرصت طلبان از تحریمها این شکاف به شدت افزایش یافت که کاهش آن به آسانی امکان پذیر نیست و فرهنگیان میخواهند از مزایایی که پس از سالها اعتراض و پیگیری به قانون تبدیل شده برخوردار باشند قانونی که همیشه به بهانه زیاد بودن تعداد ذینفعان دولتها علیرغم شعارهای انتخاباتیشان از انجام آن طفره رفتهاند. بهانهای که برای فرهنگیان که تمام این سالها صبر کردهاند دیگر قابل پذیرش نیست. آنها خود را با صاحبان قدرت مقایسه نمیکنند دریافتیهای خود را هم با کارمندان شرکتهای شبه دولتی و کارتلهای نفتی مقایسه نمیکنند، خود را با پزشکان که مدت تحصیل آنها کمتر از دکتراهای تخصص شاغل در آموزش و پرورش هستند مقایسه نمیکنند، آنها خود را با اعضای هیئت علمی وزارت علوم مقایسه نمیکنند، آنها خود را با معلمان اروپا و آسیا مقایسه نمیکنند آنها حتی میزان دریافتی خود را با کارگرهای سرگذر نیز مقایسه نمیکنند اگر دردی هست در عدم رعایت قانون و تبعیض در اجرای قانون است در عدم وفای به عهد برخی نمایندگان مجلس و دولتمردانی است که سالها آنها را سر دواندهاند. بنابراین اگر حق ایاب و ذهاب و غذا و لباس و غیره برای کارگر یا کارمندی در قانون لحاظ شده است عدم پرداخت آن میشود معوقه!
آری نمونههای بالا در کنار سایر مطالبات که حق هر ایرانی هست همچون برخورداری از بیمههای کامل، امکانات رفاهی و خدماتی و غیره از مطالبات فرهنگیان است آنها میگویند اگر داشتن ویلاهای کنار ساحل و هتلهای رفاهی برای سایر قوا و وزارت خانهها یک حق هست چرا برای فرهنگیان نباشد؟!
اگرکارکنان سایر قوا و وزارتخانه به دلیل دریافت حقوق بیشتر توان پرداخت هزینههای بهرمند شدن از خدمات رفاهی و اجتماعی را دارند چرا کارکنان وزارت آموزش و پرورش به دلیل زیاد بودن محروم باشند؟!
آنها میگویند اگر کارکنان فلان قوه و بهمان وزارتخانه هر ساله میتوانند از این امکانات بهرهمند شوند چرا وزارت آموزش و پرورش هم مجتمعهای رفاهی و خدماتی نداشته باشد که که پس از وزارا و مدیران کل در طول سی سال یک بار نوبت بهره برداری به آنها هم برسد؟ آنها میخواهند بپرسند که آیا سیب سرخ دست بچه یتیم عیب است؟!
در خاتمه از سایر اقشار و به خصوص کارگران که در این زمینهها فشار بیشتری را تحمل مینمایند عذر خواهی نموده که به دلیل صنفی بودن مطالبات از پرداختن به مشکلات آنها پرهیز نمودهایم.
بنا براین از دولت تدبیر و امید انتظار میرود کمر همت را در مبارزه با فساد و رفع تبعیضها محکمتر از پیش ببندد و نمایندگان ملت نیز بدانند که قشر فرهنگی در این برهه با وعدهها همراهی نخواهند کرد آنچه در انتخاب آتی آنها ملاک خواهد بود دفاع از حقوق آنها در شرایط کنونی است، آنها با وعدههای عمل نشده با قانونهای تصویب شده و اجرا نشده آشنا هستند و همین موضوع آنها را رنج میدهد آنها پیشتر آموختهاند که «جانا از هزار وعده خوبان یکی وفا نکرد» آنها پس از هر وعده با خود زمزمه کردهاند که «وعده باغ و گلستانم مده که از فرط یآس بر دلم از باغ داغی و از گلستان حسرتی است»
حالا وقت آن است که نگذاریم آنها با نیافتن پشت و پناه این یاس و نومیدی را به نسل بعد آموزش دهند! این واقعیتی غیر قابل انکار است که آنها با میلیونها دانش آموز سر و کار دارند که کلاس درسشان میتواند ستاد تبلیغات له یا علیه افراد شود. پس همه مردم و مسئولین باید نگران تربیت فرزندانشان باشند، خود در فراهم ساختن شکستن سکوتشان پیش قدم شویم، صدایشان را بشنویم و اگر حق بود به آن عمل کنیم توجه داشته باشیم که آنها زیاده طلب نیستند بلکه انسانهایی هستند که برای زندگی شرافتمندانه متناسب با مدارج علمی و موقعیت اجتماعی اشان به امکاناتی نیازمندند.حقشان را تا تبدیل به معوقه نشده بپردازیم و کاری نکنیم که برای دریافت معوقاتشان معترض شوند و قبل و بعد از پرداخت حق و حقوقی که سالها پیش باید پرداخت میشد آن را در بوق و کرنا نکنیم.این سوال و مطالبه فرهنگیان است که، پرداخت دستمزد فرد، مسلمان باشد یا کافر پس از چند سال آن هم در کشوری که بر مدار مذهبی است که سفارش نموده حقوق کارگر را قبل از خشک شدن عرقش بپردازید جای شرم دارد یا افتخار؟! و بلاخره حدیث مطالبات فرهنگیان حدیث غزل حافظ است که میفرماید:
زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکتهدان عشقی خوش بشو این حکایت
بیمزد بود و منت هر خدمتی که کردم یارب مباد کس را مخدوم بیعنایت
رندان تشنه لب را جامی نمیدهد کس گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت
فرض کنید شما مسئول بخش خصوصی یک گروه چهار هزار نفره از موتور سواران باشید که از شما خواستهاند در قبال دریافت هزینهها و اجرت برای برگزاری یک مانور در سطح خیابانها حضور یابیید اگر با زحمت فراوان این چند هزار نفر را اجیر کردید و از آنها خواستید تا با پول خودشان باک موتورهایشان را پر بنزین آزادکنند و یک روز کاری را در قبال دریافت مزد با شما باشند و حالا پس از چند سال این هزینهها و اجرت را دریافت نکرده باشید در سیستم ما به آن میگویند معوقه!
به یک نمونه آن در آموزش و پرورش توجه فرمایید، در تابستان و هنگام تعطیلات و زمانی که شما قانونا هیچ تعهدی به سازمان ندارید از شما میخواهند تصدی یک حوزه امتحانی را به عهده بگیرید افرادی را به حوزه امتحانی برای مراقبت و یا تصیحیح اوراق امتحانی دعوت کنید از پول خودتان هزینههای پذیرایی و جانبی را پرداخت کنید و پس از چند ماه آن وجوه را دریافت کنید، حالا اگر آن را حق و حقوق را به وقت خودش ندادند میشود معوقه!
یا فرض کنید گروهی از فرهنگیان در برخی از شهرها با توجه به نیاز در کلاس تدریس میکنند به امید اینکه لااقل هر سه ماه یک بار حق التدریس خود را دریافت کنند وقتی که نمیدهند میشود معوقه!
یا اگر حقی مالی به علت عدم اجرای به موقع قانون و یا سهل انگاری کارمندی اداری درپیگیری و پرداخت به هنگام آن از همکاری باقی مانده باشد به آن میگویند معوقه!!
حال اگرعدم پرداخت برخی از این معوقات بنا به اظهارات معاونت پشتیبانی وزارتخانه برگردد به سال ۸۸ چارهٔ کار چیست؟
شما را به خدا فکرش را بکنید به فرض که همین حالا مطالبات پنج سال قبل شما را بدهند چقدر از قدرت خرید و ارزش آن کم شده است؟!
یکی دیگر از مطالبات فرهنگیان اجرای ماده ۱۲۵ قانون خدمات کشوری است که در آن صراحت دارد که ضرایب حقوق فرهنگیانی که مشمول این قانون هستند، باید حداقل به اندازه نرخ تورم که هر ساله از سوی بانک مرکزی اعلام میشود، افزایش پیدا کند. و بند ۲۴ قانون بودجه در سال ۸۷ بر این صراحت دارد که برای تمامی شاغلان و بازنشستگان افزایش سنواتی به همین ترتیب در نظر گرفته شود و پس از اجرا نشدن به دنبال شکایت جمعی از کارمندان در سوم خرداد سال ۸۸ رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری با شماره ۲۰۶۳۳۸۸ صادر شد که براساس آن، افزایش حقوق کارکنان دولت را به اندازه شاخص تورم اعلام کرد حال اگر این قانون ضمانت اجرایی پیدا کند، هم کارمندان شاغل و هم بازنشستگان محترم که مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری میشوند، از این موضوع منتفع میشوند و مابه التفاوت آنکه قابل ملاحظه خواهد بود میشود معوقات!! به نظر شما اگر حکم دادگاه را هم اجرا نکنند چه باید کرد؟!
از دیگر مطالبات فرهنگیان اجرای کامل قانون نظام هماهنگ پرداخت است. همه فرهنگیان میدانند که اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است و در سایه این اختلاف است که تلاش بیشتر و تذهیب نفس معنا پیدا میکند پس قطعا فرهنگیان به دنبال حذف اختلاف طبقاتی نیستند ولی وظیفه دولتها هم کاهش این فاصلهها و پیشگیری از بروز شکاف طبقاتی است که متاسفانه در چند سال اخیر به خصوص در دولت گذشته به دلیل عدم مدیریت درآمدهای نفتی فراوان و وجود رانتهای بسیار و بهره برداری فرصت طلبان از تحریمها این شکاف به شدت افزایش یافت که کاهش آن به آسانی امکان پذیر نیست و فرهنگیان میخواهند از مزایایی که پس از سالها اعتراض و پیگیری به قانون تبدیل شده برخوردار باشند قانونی که همیشه به بهانه زیاد بودن تعداد ذینفعان دولتها علیرغم شعارهای انتخاباتیشان از انجام آن طفره رفتهاند. بهانهای که برای فرهنگیان که تمام این سالها صبر کردهاند دیگر قابل پذیرش نیست. آنها خود را با صاحبان قدرت مقایسه نمیکنند دریافتیهای خود را هم با کارمندان شرکتهای شبه دولتی و کارتلهای نفتی مقایسه نمیکنند، خود را با پزشکان که مدت تحصیل آنها کمتر از دکتراهای تخصص شاغل در آموزش و پرورش هستند مقایسه نمیکنند، آنها خود را با اعضای هیئت علمی وزارت علوم مقایسه نمیکنند، آنها خود را با معلمان اروپا و آسیا مقایسه نمیکنند آنها حتی میزان دریافتی خود را با کارگرهای سرگذر نیز مقایسه نمیکنند اگر دردی هست در عدم رعایت قانون و تبعیض در اجرای قانون است در عدم وفای به عهد برخی نمایندگان مجلس و دولتمردانی است که سالها آنها را سر دواندهاند. بنابراین اگر حق ایاب و ذهاب و غذا و لباس و غیره برای کارگر یا کارمندی در قانون لحاظ شده است عدم پرداخت آن میشود معوقه!
آری نمونههای بالا در کنار سایر مطالبات که حق هر ایرانی هست همچون برخورداری از بیمههای کامل، امکانات رفاهی و خدماتی و غیره از مطالبات فرهنگیان است آنها میگویند اگر داشتن ویلاهای کنار ساحل و هتلهای رفاهی برای سایر قوا و وزارت خانهها یک حق هست چرا برای فرهنگیان نباشد؟!
اگرکارکنان سایر قوا و وزارتخانه به دلیل دریافت حقوق بیشتر توان پرداخت هزینههای بهرمند شدن از خدمات رفاهی و اجتماعی را دارند چرا کارکنان وزارت آموزش و پرورش به دلیل زیاد بودن محروم باشند؟!
آنها میگویند اگر کارکنان فلان قوه و بهمان وزارتخانه هر ساله میتوانند از این امکانات بهرهمند شوند چرا وزارت آموزش و پرورش هم مجتمعهای رفاهی و خدماتی نداشته باشد که که پس از وزارا و مدیران کل در طول سی سال یک بار نوبت بهره برداری به آنها هم برسد؟ آنها میخواهند بپرسند که آیا سیب سرخ دست بچه یتیم عیب است؟!
در خاتمه از سایر اقشار و به خصوص کارگران که در این زمینهها فشار بیشتری را تحمل مینمایند عذر خواهی نموده که به دلیل صنفی بودن مطالبات از پرداختن به مشکلات آنها پرهیز نمودهایم.
بنا براین از دولت تدبیر و امید انتظار میرود کمر همت را در مبارزه با فساد و رفع تبعیضها محکمتر از پیش ببندد و نمایندگان ملت نیز بدانند که قشر فرهنگی در این برهه با وعدهها همراهی نخواهند کرد آنچه در انتخاب آتی آنها ملاک خواهد بود دفاع از حقوق آنها در شرایط کنونی است، آنها با وعدههای عمل نشده با قانونهای تصویب شده و اجرا نشده آشنا هستند و همین موضوع آنها را رنج میدهد آنها پیشتر آموختهاند که «جانا از هزار وعده خوبان یکی وفا نکرد» آنها پس از هر وعده با خود زمزمه کردهاند که «وعده باغ و گلستانم مده که از فرط یآس بر دلم از باغ داغی و از گلستان حسرتی است»
حالا وقت آن است که نگذاریم آنها با نیافتن پشت و پناه این یاس و نومیدی را به نسل بعد آموزش دهند! این واقعیتی غیر قابل انکار است که آنها با میلیونها دانش آموز سر و کار دارند که کلاس درسشان میتواند ستاد تبلیغات له یا علیه افراد شود. پس همه مردم و مسئولین باید نگران تربیت فرزندانشان باشند، خود در فراهم ساختن شکستن سکوتشان پیش قدم شویم، صدایشان را بشنویم و اگر حق بود به آن عمل کنیم توجه داشته باشیم که آنها زیاده طلب نیستند بلکه انسانهایی هستند که برای زندگی شرافتمندانه متناسب با مدارج علمی و موقعیت اجتماعی اشان به امکاناتی نیازمندند.حقشان را تا تبدیل به معوقه نشده بپردازیم و کاری نکنیم که برای دریافت معوقاتشان معترض شوند و قبل و بعد از پرداخت حق و حقوقی که سالها پیش باید پرداخت میشد آن را در بوق و کرنا نکنیم.این سوال و مطالبه فرهنگیان است که، پرداخت دستمزد فرد، مسلمان باشد یا کافر پس از چند سال آن هم در کشوری که بر مدار مذهبی است که سفارش نموده حقوق کارگر را قبل از خشک شدن عرقش بپردازید جای شرم دارد یا افتخار؟! و بلاخره حدیث مطالبات فرهنگیان حدیث غزل حافظ است که میفرماید:
زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکتهدان عشقی خوش بشو این حکایت
بیمزد بود و منت هر خدمتی که کردم یارب مباد کس را مخدوم بیعنایت
رندان تشنه لب را جامی نمیدهد کس گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت