گزیده ها قسمت ششم

گزیده ها   قسمت ششم5  آذر -96
در سفر ۱۲ روزه رئیس‌جمهور ایالات‌متحده به آسیا که با تبلیغات گسترده همراه بوده و شخص رئیس‌جمهور آن را پیروزی بزرگ برای کشورش مورد تاکید قرار داده، هیچ‌گونه تصویر استراتژیکی برای منطقه در بر نداشته است.
دکتر بهزاد شاهنده پایه مطالعات شرق آسیا دانشگاه تهران در دنیای اقتصاد نوشت:

سفر ۱۲ روزه رئیس‌جمهور ایالات‌متحده به آسیا که طولانی‌ترین سفر عالی‌ترین مقام این کشور ظرف ۲۵ سال گذشته به آسیا به‌شمار می‌رود نتایج ملموسی را که به‌وسیله کاخ سفید عنوان می‌شود، نداشته و در هاله‌ای از تعارفات قرار دارد. در این سفر که با تبلیغات گسترده همراه بوده و شخص رئیس‌جمهور آن را پیروزی بزرگ برای کشورش مورد تاکید قرار داده، هیچ‌گونه تصویر استراتژیکی برای منطقه در بر نداشته است. 

در عمل به جز شرکت در مجالس اشرافی مانند صرف شام در «شهر ممنوعه» در پکن (از سال تاسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ هیچ‌گاه دراین مکان که پانصد سال مقر امپراتوران چین بوده، چنین ضیافتی برای رهبران خارجی برگزار نشده است)... تحولی را در سیاست‌هایی که از آن به‌عنوان فصلی نو در روابط آمریکا با کشورهای حوزه شرق آسیا یاد می‌شود، ایجاد نکرده است.

در حقیقت می‌شود این سفر را در گفته مشهور «جولیس سزار» جست‌وجو کرد.«ونی- ویدی- بلن دی وی»( من آمدم- من دیدم- من تحسین شدم( و تحسین کردم). سفر رئیس‌جمهور آمریکا بیشتر حضور در ضیافت بزرگ بوده تا اینکه قدرت این کشور را به نمایش بگذارد. رئیس‌جمهور ترامپ به‌ندرت به تشریح سیاست خارجی آمریکا پرداخت ولی در عوض از دیگر رهبران استمداد کمک کرد، از موفقیت‌های آنها تجلیل کرد و نگاه آنان نسبت به جهان را ستود...

او بر روابط فوق‌العاده با «شینزو آبه» نخست‌وزیر ژاپن تاکید کرد، از احساس قوی خود نسبت به «شی جین پینگ» رئیس‌جمهور چین که او را «شخصیتی فوق‌العاده خاص» خطاب کرد نام برد، از «رودریگو دوتورته» رئیس‌جمهور جنجالی فیلیپین که قبلا به «باراک اوباما» ناسزا گفته بود (عملا توهین به منزلت عالی‌ترین مقام آمریکایی) در برخورداری از روابط ویژه با وی و تاکید بر موفق بودن وی در پست رهبری کشور تمجید کرد! از حمایت از «ولادیمیر پوتین» به‌عنوان رهبری که روابط با کشورش برای آمریکا یک اعتبار بزرگ است، نام برد...

مهم‌ترین حادثه‌ای که اتفاق‌ افتاد پذیرش رهبری چین به‌عنوان یک قدرت آسیایی بود، دقیقا همان انتظاری است که «شی» به‌دنبال آن بوده؛ پذیرش جهان از منزلت و جایگاه چین. رئیس‌جمهور و دبیر کل حزب کمونیست چین که پس از پایان نوزدهمین کنگره حزب به‌واسطه تایید مجدد رهبری‌اش فربه شده بود دقیقا از «واشنگتن» همان انتظار را داشت که قدرت وی و کشورش را مورد تاکید قرار دهد. بلاشک در «پکن» این «شی» بود که برنده میدان بود. 

رئیس‌جمهور چین خطاب به همتای آمریکایی خود اعلام کرد: «اقیانوس آرام آن قدر بزرگ است که هم چین و هم آمریکا را پذیرا باشد.»

در این سفر به قول سناتور «جان مک‌کین» این دیگران بودند که سیاست‌ها را دیکته کردند و آمریکا به‌جای تعیین راه (اولویت‌گذاری) بیشتر یک نظاره‌گر بود.

«دیوید ایگناتیوس» مفسر تراز اول آمریکا که برای روزنامه‌های بزرگ این کشور قلم می‌زند در باب این سفر عنوان داشته که «ترامپ دیگران را مورد تحسین و تشویق قرار داد که در مقابل آنها نیز به نوبه خود وی را مورد تجلیل قرار دهند...»  

درباره معضل کره‌شمالی که ترامپ بر خلاف رئیس‌جمهورهای پیشین موضع سرسختانه اختیار کرده گشایشی رخ نداده و همان صحبت‌های قبل از سفر مورد تاکید قرار گرفته و حتی تعدیل هم شده است. «واشنگتن» عملا پذیرفته است که حق انتخاب تمام گزینه‌ها روی میز به‌خصوص نظامی را در مقابل «پیونگ‌یانگ» از دست داده است...

گسترش تجارت که آن نیز قبل از سفر به‌عنوان محور اصلی مطرح شده بود، بر خلاف ادعا‌ها در مسیر متعارف خود باقی مانده است. 

امضای قرارداد ۲۵۰ میلیارد دلاری آمریکا و چین در حقیقت ادامه مذاکرات و قول و قرارهای موجود بوده و عملیاتی شدن آن تضمین نیست. مساله تفاوت تراز بازرگانی آمریکا و چین که بالغ بر ۳۱۰ میلیارد دلار به نفع چین است و هرماه بدان اضافه می‌شود، به جای خود باقی است. 

رئیس‌جمهور ترامپ در «پکن» اعلام کرد که این تفاوت تراز تجاری تقصیر چینی‌ها نیست (در راستای منافع ملی چین است) بلکه به گردن دولت‌های پیشین در واشنگتن است که اجازه داده‌اند چنین مساله‌ای شکل بگیرد...

مساله مهار چین نیز در این سفر یا نادیده گرفته شد و یا اولویت سابق را در دوران رئیس‌جمهور «اوباما» و «محور آسیا» از دست داد. 

در مقابل تعریف و تمجید از «شی جین‌پینگ» رئیس‌جمهور چین به‌عنوان قدرتمندترین فرد در چین که این کشور در دهه‌ها داشته – مورد تاکید قرار می‌گیرد – رهبری با قدرت «مائو ز دونگ» بنیان‌گذار چین سوسیالیست که اولویت‌های مشخص و دورنمایی تعیین شده از جایگاه چین در آینده پنجاه ساله دارد...

بر اساس سنجش «بلومبرگ» از قدرت‌های آتی جهان با توجه به برنامه‌ریزی‌هایی که دارند چین در سال ۲۰۵۰با ۱۰۸ تریلیون دلار تولید ناخاص داخلی (براساس معیار قدرت خرید)(پی‌پی‌پی) قدرت اول اقتصادی جهان خواهد شد و ایالات‌متحده را با۸۲ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی پشت‌سر خواهد گذاشت...

در «دانانگ» در ویتنام که اجلاس «اپک» (سازمان همکاری‌های منطقه آسیا- پاسفیک) برگزار شد – بر خلاف عرف موجود این نهاد که از زمان پیدایش آن در سال ۱۹۸۹ تاکید بر تشویق و ترغیب بر همکاری‌ها و تجارت آزاد میان اعضای آن بوده- آمریکا بر سیاست ملی‌گرایانه با تاکید بر منافع منفرد کشورها با الهام از سیاست «آمریکا اول» ترامپ اصرار می‌ورزد و جایگاه متزلزلی را در این گروه بزرگ ایجاد می‌کند.

اضافه بر آن در ویتنام ما شاهد چرخش سیاست‌های ترامپ به چین بودیم که در آن وی از تنبیه سرسختانه کشورها( چین) نسبت به عدم تراز بازرگانی و... سخن می‌آورد و تحریم‌هایی از قبیل اعمال «بخش ۲۳۲» قانون تجارت آمریکا در قبال کشورهای خاطی را در نظر می‌گیرد...

در مقابله مشخص با سیاست‌های «واشنگتن» اجلاس یازده کشور باقیمانده در سازمان «مشارکت فراآسیا – پاسفیک» (تی‌پی‌پی) در فیلیپین بر چندجانبه‌گرایی صحه گذارده و بر عهد خود در گسترش تجارت آزاد تاکید کرد. رئیس‌جمهور ترامپ سه روز پس از ورود به کاخ سفید به‌عنوان چهل و پنجمین ریاست‌جمهور ایالات‌متحده آمریکا از این سازمان به‌واسطه تامین نشدن منافع این کشور خارج شد.

ترامپ در عوض اعلام داشت که حاضر است با تک‌تک کشورها در حوزه‌ای که وی و همکارانش بر خلاف عرف گذشته «حوزه هند- اقیانوسیه» نامیدند( قبل از سفر به این منطقه «حوزه آسیا – اقیانوسیه» اطلاق می‌شد) وارد همکاری‌های دوجانبه شود که با استقبال روبه‌رو نشد. تلاش واشنگتن در اطلاق نام جدید و وارد کردن هندوستان به جرگه کشورهای آسیا- اقیانوسیه در اصل برای مهار چین است...

در همین راستا اعلام آمادگی «واشنگتن» در میانجی‌گری در مساله «دریای جنوب چین» نیز با عکس‌العمل سرد کشورها روبه‌رو شد.در «اجلاس انجلز» در فیلیپین که قرار بود ۱۶ کشور در سازمانی موسوم به «اجلاس سران شرق آسیا» شرکت کنند، ترامپ از حضور در آن که قبلا به گواه خود مهم‌ترین گردهمایی برای آمریکا محسوب می‌شد، شرکت نکرد و «رکس تیلرسون» وزیر خارجه را گسیل داشت. 

در حاشیه این اجلاس مقرر شد که گروه معروف به «گواد» (چهار) متشکل از آمریکا، ژاپن، هندوستان و استرالیا به فعالیت خود درجهت سد نفوذ قدرت چین در منطقه بیفزایند. چنین پیشنهادی در سال ۲۰۰۷ از طرف «شین ‌زو آبه» مطرح شده بود که هیچگاه از حد تعارف فراتر نرفته است. 

جالب اینجا است که پس از پایان «اجلاس انجلز» سه کشور منهای آمریکا از موضع‌گیری در مقابل چین به‌واسطه پیوندهای موجود با چین خودداری کردند.در پایان سفر ۱۲ روزه «واشنگتن» بر مذاکرات برای فروش تسلیحات به کشورهای کره‌جنوبی، ژاپن و ویتنام به‌عنوان یکی از دستاوردهای آن تاکید دارد که بدون سفر پرطمطراق هم امکان‌پذیر بود.

بالاخره اینکه تاکید بر سیاست کسری صفر در تجارت که دولت فعلی در آمریکا بر آن تاکید دارد به‌طور حتم از مواهب تجارت جهانی فاصله خواهد گرفت و برخلاف طبیعت تجارت آزاد و زنجیره مراودات اقتصادی در سطح جهان خواهد بود.
فلسفه تعطیلی یک روز آن است که مناسبت آن روز بزرگ داشته شود، ‌در حالی که با تعطیل کردن روزهایی که برنامه‌های مدونی برای آن وجود ندارد این بزرگداشت کمرنگ می‌شود و اگر ادارات و مدارس و دانشگاه‌ها و مطبوعات دایر باشند آن مناسبت بهتر مطرح و بزرگ داشته می‌شود.
علی مطهری متن کامل نطق خود درباره مخالفت با تعطیلی هشتم ربیع الاول را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد که در ادامه می‌خوانیم: 

علت مخالفت من یکی نحوه تصویب این تعطیلی در مجلس است. زمانی که لایحه احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور در حال بررسی بود، بنا بر قولی که برخی دوستان داده بودند، موضوع تعطیلی هشتم ربیع‌الاول در قالب یک بند به یکی از مواد این لایحه بدون هرگونه تناسبی اضافه شد و در صحن علنی چون آن ماده پیشنهادی نداشت، مخالف و موافق صحبت نکردند و کل ماده در مجلس نهم رأی آورد در حالی که بسیاری از نمایندگان متوجه آن بند نشدند.

شورای نگهبان ایراد اصل 75 قانون اساسی یعنی داشتن بار مالی برای دولت گرفت. دولت را وادار به ارسال نامه برای شورای نگهبان کردند مبنی بر این که بار مالی را می‌پذیریم. ابتدا معاون اول رئیس جمهور نامه داد که شورای نگهبان نپذیرفت، سپس خود رئیس جمهور نامه داد، در حالی که با این نامه‌ها مشکل بار مالی حل نمی‌شود. بار دیگر که این لایحه از مجلس به شورای نگهبان رفت، شورا همان ایراد را گرفت و لایحه به صحن علنی مجلس دهم آمد. در آنجا با این استدلال که شورا نمی‌توانسته دوباره ایراد بگیرد مگر ایراد مغایرت با شرع، مخالف و موافق نتوانستند اظهارنظر کنند و این بند به تصویب رسید در حالی که باز برخی نمایندگان در جریان امر قرار نگرفتند.

علت دیگر مخالفت من با این تعطیلی آثار منفی و زیانبار آن است.

اولاً فلسفه تعطیلی یک روز آن است که مناسبت آن روز بزرگ داشته شود، ‌در حالی که با تعطیل کردن روزهایی که برنامه‌های مدونی برای آن وجود ندارد این بزرگداشت کمرنگ می‌شود و اگر ادارات و مدارس و دانشگاه‌ها و مطبوعات دایر باشند آن مناسبت بهتر مطرح و بزرگ داشته می‌شود.

ثانیاً در این روز معلوم نیست مردم باید عزاداری کنند یا شادی؟ چون این روز به عنوان سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام و آغاز امامت حضرت ولی‌عصر علیه‌السلام تعطیل شده است. برای اولی باید عزادار و برای دومی باید شاد بود.
 
ثالثاً آثار منفی اقتصادی یک روز تعطیلی آنهم در سال اقتصاد مقاومتی و شرایط سخت اقتصادی کشور که نیاز به کار و تلاش بیشتر است بر کسی پوشیده نیست. ضرر اقتصادی که دولت و بخش خصوصی متحمل می‌شوند بر همگان روشن است.

رابعاً این روز مجاور روزی است که برخی افراد جاهل و تندرو مراسمی برگزار می‌کنند که مخلّ وحدت اسلامی و در راستای خواست دشمنان اسلام است. نباید زمینه برای این اعمال فراهم کنیم.


خامساً تعداد روزهای تعطیل در کشور ما زیاد است، باید از آن بکاهیم نه اینکه به خاطر رودربایستی با یکدیگر بر آن بیفزاییم. بعید است امام حسن عسکری و امام زمان علیهما‌السلام از این گونه تعطیلی‌ها راضی باشند.  این موضوع موجب وهن مجلس شده است. امیدوارم با همت نمایندگان محترم اصلاح شود. 
در بحبوحه شدت گرفتن انتقادها از ائتلاف عربستان در حمله به یمن، کاخ سفید شامگاه جمعه در بیانیه‌ای تلاش کرد ایران را مقصر بحران انسانی ایجادشده در یمن جلوه دهد و تاکید کرد که به حمایت از ریاض در برابر تهران ادامه می‌دهد.

به گزارش دنیای اقتصاد، این در شرایطی است که سعودی‌ها با دلگرمی از این حمایت‌ها درصدد هستند تا با جلب نظر جنبش فتح به رهبری محمود عباس، زمینه‌ها را برای فشار بر حماس و دور کردن آن از ایران فراهم کنند. تلاشی که در راستای راهبرد مشترک دولت ترامپ و سلمان برای باز کردن جبهه‌های تازه علیه ایران و متحدان آن در یمن، لبنان و فلسطین قرار دارد.

بهانه موشکی در یمن
در همین ارتباط، کاخ سفید شامگاه جمعه در بیانیه‌ای تلاش کرد ضمن مقصر جلوه دادن ایران در بحران انسانی یمن، حمایت خود را از رویکرد عربستان در قبال ایران نشان دهد. کاخ سفید ضمن استقبال از اقدام ادعایی عربستان سعودی و ائتلاف تحت رهبری این کشور در بازگشایی بندر حدیده و فرودگاه بین‌المللی صنعا مدعی شد: «ما در برابر تجاوزگری ایران به حمایت از عربستان سعودی و تمامی شرکای‌مان در خلیج‌فارس متعهد هستیم.» 

در شرایطی که گزارشی محرمانه از شورای امنیت سازمان ملل متحد، ادعاهای ریاض درباره نقش ایران در حمله موشکی ارتش و کمیته‌های مردمی یمن به فرودگاهی در ریاض را رد کرده، کاخ سفید بار دیگر به اتهام‌پراکنی علیه ایران پرداخته است. 

در این بیانیه ادعا شده است: «شورشی‌های حوثی با حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از نوعی سامانه‌های موشکی بی‌ثبات‌کننده برای حمله به عربستان سعودی استفاده کرده‌اند که قبل از درگیری‌ها در یمن وجود نداشته‌اند.»

کاخ سفید همچنین در بیانیه روز جمعه خود ادعا کرده: «درحالی‌که سپاه پاسداران از بحران انسانی ایجاد شده در یمن برای پیشبرد آرمان‌های منطقه‌ای خود بهره‌برداری می‌کند جامعه بین‌المللی باید ایران را بابت نقض مکرر قطعنامه‌های ۲۲۱۶ و ۲۲۳۱ شورای امنیت پاسخگو کند.»

پیش‌تر نیز در بیانیه‌ای که از سوی ائتلاف نظامی تحت رهبری عربستان منتشر شد، ادعا شده بود که پرتاب موشک از سوی یمنی‌ها به فرودگاه ملک خالد ریاض را تعرض مستقیم نظامی از سوی ایران تلقی می‌کند. این بیانیه که از سوی خبرگزاری رسمی عربستان سعودی منتشر شد، تصریح کرد که عربستان حق دفاع از خاک و مردم خود را دارد. 

بلافاصله عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان نیز در گفت وگو با یک شبکه خبری از تلاش این کشور برای پاسخگویی به این اقدام ایران خبر داد. 

همزمان ولیعهد سعودی نیز روز پنج‌شنبه در مصاحبه با روزنامه‌ نیویورک‌تایمز گفت که عربستان سعودی و کشورهای عربی با حمایت ترامپ به آرامی درحال ایجاد یک ائتلاف علیه ایران هستند. محمد بن‌سلمان در بخشی از گفت‌وگوی خود با توماس فریدمن، روزنامه‌‌نگار نیویورک‌تایمز، ترامپ را رئیس‌جمهوری مناسب برای زمانی مناسب دانست.

ادعاهای هماهنگ مقامات آمریکایی و سعودی در شرایطی است که یک هیات منصوب شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل اخیرا در نامه‌‌ محرمانه‌ای به دیپلمات‌های ارشد اعلام کرده بود که هیچ شواهدی درخصوص ادعاهای عربستان سعودی مبنی بر اینکه ایران مسوول حمله موشکی انصارالله به ریاض است، وجود ندارد. 

بیانیه کاخ سفید در شرایطی صادر شده که نقش آمریکا در حمایت‌های تسلیحاتی، اطلاعاتی و پشتیبانی از عربستان سعودی در یمن اخیرا مورد توجه ناظران مستقل قرار گرفته است. تا جایی که یکی از نمایندگان کنگره آمریکا اخیرا در مصاحبه‌ای با شبکه خبری الجزیره، آمریکا را همدست «جنایت‌های جنگی عربستان» در یمن دانسته بود.

خبرگزاری رویترز نیز پیش از این گزارش داد که اقدامات خصمانه عربستان علیه ایران برای محمد بن‌سلمان و مشاورانش نتیجه‌ عکس داشته است. توماس فریدمن نیز در جریان گفت وگوی خود با ولیعهد سعودی با اشاره به وجود ناهنجاری‌ها در روابط و خصومت میان کشورهای سنی عربی، تاکید کرد که این وضعیت مانع از ایجاد یک جبهه واحد علیه ایران شده است و به همین دلیل ایران غیرمستقیم بر پایتخت چهار کشور عربی (دمشق، صنعا، بیروت و بغداد) کنترل دارد.

دورکردن حماس از ایران
در ادامه تلاش‌های هماهنگ آمریکا و عربستان سعودی، یک مسوول بلندپایه فلسطینی فاش کرد که ولیعهد عربستان سعودی در جریان سفر اخیر محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به ریاض از آمادگی کشورش برای پرداخت منابع مالی آشتی ملی خبر داده، اما برای این کار شروطی تعیین کرده است. 

این مسوول فلسطینی در گفت‌وگو با «العربی الجدید» اظهار کرد که محمد بن‌سلمان بر آمادگی کشورش برای تامین منابع مالی آشتی ملی در قبال صلح طولانی‌مدت گروه‌های فلسطینی از جمله حماس با رژیم صهیونیستی و تضمین بی‌طرفی غزه در نبردهای دایر در کشورهای اسلامی و عربی تاکید کرده است.

منبع مذکور همچنین فاش کرد که عربستان سعودی از عباس خواسته است حماس را از ایران و حزب‌الله دور کند و برای هرگونه کمکی هم در این زمینه اعلام آمادگی کرده است. این مسوول فلسطینی تاکید کرد که عباس به ولیعهد عربستان سعودی ابلاغ کرده است که به هیچ وجه نمی‌تواند حماس را متقاعد کند که از ایران و حزب‌الله دور شود و تنها کاری که اکنون می‌تواند انجام دهد این است که جلوی به‌اصطلاح مداخله‌های ایران در اوضاع داخلی فلسطین را بگیرد.

عباس از محمد بن‌سلمان خواسته است رهبران حماس را به ریاض دعوت کند و مستقیما این درخواست را به آنها ارائه دهد، اما بن‌سلمان گفته که این امر در شرایط کنونی به هیچ وجه شدنی نیست. 

این درحالی است که منابع خبری قبلا از تصمیم عباس برای استعفا در نتیجه اعمال فشارهای عربستان سعودی خبر داده بود. یک منبع فلسطینی در این زمینه تاکید کرد که پادشاه و ولیعهد عربستان سعودی به عباس گفته‌اند که یا باید طرح صلح دونالد ترامپ را پذیرفته یا استعفا دهد.

تحلیلگران معتقدند سفر محمود عباس به ریاض و دیدار با پادشاه عربستان در چارچوب بازکردن جبهه سوم علیه ایران قابل ارزیابی است و عربستان در تلاش است تا با فشار بر تشکیلات خودگردان، زمینه را برای تعدیل مواضع حماس در قبال ایران فراهم کند. 

همچنین تحریم‌ها سناریوی دیگری است که عربستان بنا دارد در صورت شکست مذاکرات و فشارهای سیاسی بر حماس، آن را درخصوص این جنبش اعمال کند. از این زاویه است که به گفته منابع لبنانی، عربستان می‌خواهد تشکیلات خودگردان فلسطین را به ائتلافی که برای مقابله با ایران و حزب‌الله و با هماهنگی آمریکا قصد تشکیل آن را دارد، ملحق کند.

تحریم حزب‌الله
تحریم حزب‌الله در لبنان نیز سومین وجه این راهبرد مشترک بین عربستان و آمریکاست که مورد حمایت اسرائیل و فرانسه نیز قرار دارد. در واقع این تحریم بخشی از تحریم‌های بزرگ‌تر موسوم به قانون کاتسا است. در این راستا برنامه موشکی ایران و کمک‌های تهران به متحدان منطقه‌‌ای‌اش در این راستا نمود پیدا می‌کند و شاهد یک نوع اجماع نسبی در این مورد هستیم. اصلی‌ترین طرحی که باعث شده تا برنامه موشکی ایران مجددا در یک فضای بین‌المللی مطرح شود قانون کاتسا است. 

این قانون که مدعی ارائه راهبرد منطقه‌ای مقابله با تهدیدهای متعارف و غیرمتوازن ایران از طریق اعمال تحریم‌های بیشتر است، در روزهای اخیر و به بهانه قدرت موشکی ایران در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی مطرح شده است. حزب‌الله به‌عنوان اصلی‌ترین متحد ایران در منطقه در چارچوب این تحریم‌ها قرار خواهد گرفت.

این تلاش‌ها در یک ماه اخیر با ماجرای استعفای حریری از ریاض پیگیری شد و همچنان و با وجود بازگشت سعد حریری به بیروت در دستور کار قرار دارد. سعد حریری ۴ نوامبر برای ملاقات با مقامات سعودی راهی عربستان شد. او در بیانیه استعفای خود که در ریاض و از شبکه العربیه پخش شد، ادعا کرد که فضای لبنان در زمان حاضر شباهت بسیاری به زمان قبل از ترور «رفیق حریری»(پدرش) دارد و بیم ترور شدنم وجود دارد. 

حریری در ادامه ادعاهای خود با بیان اینکه ایران سعی در سلطه بر دولت لبنان دارد، آورده است که ایران با تخریب جهان عرب ارتباط دارد و به ادعای او شری که ایران به منطقه فرستاده به سوی خودش بازمی‌گردد.»

برخی منابع خبری هم ابراز داشتند که دولت عربستان با فراخوان سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان به ریاض از او خواست تا از میشل عون، رئیس‌جمهوری این کشور و برنامه‌های او برای حمایت از حزب‌الله و جنبش آزاد فاصله بگیرد.

در همین ارتباط ثامر السبهان از مقامات بلند پایه سعودی با انتشار توئیتی اعلام کرد که براساس نتیجه دیدارهای حریری با مقام‌های عربستان درباره رابطه دوجانبه و تحولات منطقه‌ای، قرار شد او نه‌تنها از حزب‌الله لبنان، بلکه از رئیس‌جمهوری این کشور نیز فاصله بگیرد. 

اگرچه این بحران‌آفرینی عربستان و گروگانگیری شخص حریری تاکنون به نتیجه نرسیده و شاهد رسوا شدن عربستان در سطح افکار عمومی هستیم، اما به‌نظر می‌رسد که همچنان مقامات آمریکایی و سعودی با حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در تلاش هستند تا نقش حزب‌الله را در این میان پررنگ کنند. 

بنابراین و در یک جمع‌بندی از این تحرکات باید گفت که این بحران‌آفرینی‌ها در روابط منطقه‌ای ایران و در ارتباط با متحدان تهران در یمن، لبنان و فلسطین، موج جدید تلاش‌های آمریکا و متحدان آن علیه ایران است که طیف وسیعی از اقدامات حتی درخصوص برجام را دربر داشته است.

این راهبرد درصدد است تا بر نقش منطقه‌ای ایران و آنچه نفوذ تهران بر پایتخت‌های عربی خوانده می‌شود، متمرکز شود. در واقع دولت جمهوری‌خواه ترامپ برخلاف دولت دموکرات اوباما معتقد به تجمیع اقدامات فراگیر علیه تهران در راستای محدودسازی قدرت آن در منطقه است. راهبردی که با استقبال کامل عربستان و برخی دولت‌های عربی همراه شده است.

در راهبرد جدید آمریکا که از سوی دولت ترامپ اعلام شد، آمده است: «راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران، بر خنثی‌سازی نفوذ بی‌ثبات‌کننده ایران و مهار رویکرد تهاجمی آن به‌ویژه حمایت این کشور از تروریسم و گروه‌های شبه‌نظامی استوار است. ما باردیگر برای ایجاد سدی در برابر اقدامات خرابکارانه ایران و احیای یک موازنه قوای استوار در منطقه، ائتلاف‌های سنتی و شراکت‌های منطقه‌ای خود را احیا خواهیم کرد.»
«جمعه سیاه» یا همان «Black Friday» حالا رفته رفته در ایران هم مشتاقان به خرید کالاهای دارای تخفیف را به مقابل فروشگاه‌های برندهای مشهور می‌کشاند تا از خرید با تخفیف کالاها بهره‌مند شوند. سنت «جمعه سیاه» متعلق به امریکا است.

به گزارش اعتماد، در روز بعد از جشن شكرگزاري در ايالات متحده و برخي كشورهاي اروپايي برندهاي معروف و برخي فروشگاه‌هاي بزرگ كالاهاي‌شان را با تخفيف‌هاي قابل توجه كه تا 70 درصد قيمت اوليه همان كالا را شامل مي‌شود؛ عرضه مي‌كنند.

شكل‌گيري صف‌هاي بلند مقابل فروشگاه‌ها و هجوم خريداران به فروشگاه‌ها در دقايق اوليه آغاز به كارشان، هر سال موجب بروز حاشيه‌هايي مي‌شود. مصدوم شدن برخي خريداران بر اثر ازدحام جمعيت يكي از حاشيه‌هاي هميشگي اين نوع از خريد است.

چند سالي است كه همزمان با «جمعه سياه» -آخرين جمعه ماه نوامبر - در ايران هم برخي از فروشگاه‌ها اقدام به ارايه تخفيف روي كالاهاي‌شان كرده‌اند. امسال در ايران دو فروشگاه مشهور اينترنتي تبليغات زيادي را براي تخفيف جمعه سوم آذرماه انجام دادند. همين تبليغات براي عرضه كالاهاي داراي تخفيف موجب شد تعداد مراجعه‌كنندگان به اين دو فروشگاه به قدري زياد باشد كه سايت اين فروشگاه‌ها بارها با مشكل روبه‌رو شد. از دسترس خارج شدن اين دو سايت گلايه‌هاي فراوان كاربران را در شبكه‌هاي اجتماعي هم در پي داشت.

«عباس» يكي از همين كاربران در صفحه‌ توييترش نوشت: «يعني تيم‌هاي فني اين دو سايت چقدر ضعيف هستند كه از قبل براي پاسخ به اين حجم از مراجعات كاربران پيش‌بيني لازم را نكرده‌اند؟» بخشي ديگر از گلايه‌هاي كاربران هم متوجه قيمت‌هاي برخي كالاهاي عرضه شده بود. كاربران ناراضي در توييت‌هاي‌شان از برخي كالاها نام برده‌اند كه به عقيده آنها قيمت‌هاي‌شان پس از اعمال تخفيف هم بالاتر از نرخ مرسوم بازار است.

در سه روز گذشته تعدادي از برندهاي معروف عرضه‌كننده لباس و كفش نيز در تهران، كالاهاي‌شان را با تخفيف 60 تا 70 درصدي عرضه كردند. شكل گرفتن صف بلند مردم مقابل فروشگاه يكي از برندهاي مشهور لباس در تهران موجب شد تا بسياري از مراجعه‌كنندگان قيد خريد را بزنند و با دست خالي به خانه بازگردند.

مكانيسم‌هاي حراج
«جمعه سياه» هر سال بيش از گذشته در ايران مورد توجه قرار مي‌گيرد و فروشگاه‌هاي بزرگ به آن مي‌پيوندند. اما فلسفه واقعي چنين روزي چيست؟ اصلا چرا بايد برندها محصولات‌شان را با تخفيف‌هاي بسيار زياد به خريداران عرضه كنند؟ مكانيسم شكل‌گيري اين عرضه و تقاضا به نفع خريداران است يا فروشندگان؟ اينها پرسش‌هايي بود كه با «علي سوند رومي» پژوهشگر جامعه‌شناسي اقتصادي و خانواده در ميان گذاشتيم. سوند رومي در اين باره گفت: «در دنيا معمولا 5 نوع مكانيسم حراج وجود دارد. مكانيسم اول ارايه تخفيف براي كالاهايي است كه تاريخ مصرف شان رو به پايان است و در صورت باقي ماندن در فروشگاه‌ها، توليدكنندگان متضرر مي‌شوند. حتي اين تخفيف‌ها درباره محصولات غذايي به صورت روزانه هم اعمال مي‌شوند. يعني در ابتداي صبح قيمت‌ها واقعي است و در ساعات پاياني كار فروشگاه قيمت‌ها پايين مي‌آيد.» به گفته او، نوع دوم حراج براي كالاهايي است كه در دوره زماني مشخصي مورد پسند قرار مي‌گيرند و در صورت باقي ماندن در فروشگاه‌ها به عنوان جنس بنجل و فروش نرفته شناسايي مي‌شوند و به توليد‌كننده ضرر مي‌رسانند. نوع سوم تخفيف روي كالاهايي است كه فصل مصرف آنها در حال اتمام است و چهارمين مكانيسم هم تخفيف از طرف فروشگاه‌هايي است كه علاقه‌مند هستند از يك حوزه اقتصادي به حوزه‌اي ديگر وارد شوند.


از نگاه علي سوند رومي، عرضه محدودي از كالاهاي برندهاي معتبر در روز جمعه سياه در دنيا فرصتي براي طبقات متوسط رو به پايين جامعه است تا بتوانند از محصولاتي كه به آن علاقه دارند، بهره‌مند شوند. اين پژوهشگر جامعه‌شناسي اقتصادي مي‌گويد: «طبقات بالاي جامعه معمولا خريدهاي‌شان را در طول سال انجام مي‌دهند. جمعه سياه در واقع محل تلاقي چند مكانيسم حراج به صورت همزمان است كه موجب مي‌شود طبقات پايين جامعه هم «فرصت» تهيه اين كالاها را پيدا كنند.» اما آيا شكل‌گيري اين سنت خريد و فروش در ايران و استقبال تعداد زيادي از خريداران را مي‌توان يك «حركت مثبت» تلقي كرد؟ سوند رومي پاسخ مي‌دهد: «اين اتفاق طبيعي است كه وقتي يك محصول شناخته شده با قيمت پايين‌تر و حاشيه سودكمتر ارايه مي‌شود تعداد متقاضيان آن زياد شوند. اما اگر باز هم اين صف‌ها از سوي افراد متمول اشغال شوند اين را مي‌توان نشانه‌اي از اختلال اجتماعي دانست. زيرا به طور طبيعي افرادي بايد فرصت استفاده از اين تخفيف را داشته باشند كه در شرايط عادي با سطح درآمدشان امكان چنين خريدهايي را ندارند. پس در اين بازي برد - برد هم برندها دوباره خودشان را تبليغ مي‌كنند و محصولات پايان فصل شان را با حاشيه سود كمتر مي‌فروشند و هم طبقات پايين‌تر شانس وارد شدن به فهرست استفاده‌كنندگان از آن برند را پيدا مي‌كنند.»