ناپدری اهورا: نه قاتلم نه متجاوز

قاتل اهورای صبح دیروز به دادگاه کیفری یک استان گیلان منتقل شد تا برای نخستین‌بار در مقابل هیأت قضائی جزییات این جنایت هولناک را تشریح کند.
ناپدری اهورا: نه قاتلم نه متجاوز

قضات دادگاه کیفری استان گیلان تا هفته آینده حکم این پرونده را صادر خواهند کرد مادر اهورا در جلسه محاکمه قاتل پسرش حضور نیافت پدر کودک خردسال به خبرنگاران گفت: من به هیچ‌ عنوان از شکایتم نمی‌گذرم و منتظر رأی دادگاه می‌مانم

به گزارش شهروند، قاتل اهورای صبح دیروز به دادگاه کیفری یک استان گیلان منتقل شد تا برای نخستین‌بار در مقابل هیأت قضائی جزییات این جنایت هولناک را تشریح کند. مجتبی در حالی ‌که پیش از این بارها به تجاوز و قتل اهورا اعتراف کرده بود، دیروز تمام جرم‌های خود را انکار کرد و مدعی شد که فقط برای تنبیه‌کردن اهورا آرام سرش را به دیوار زده است. در جلسه دادگاه در حالی‌ که قاتل ماجرای آن روز سیاه را تشریح می‌کرد، پدر اهورا عصبانی شد و سعی کرد با او درگیر شود.

روز تلخ مرگ
عقربه‌ها ساعت  ٣ ظهر شنبه، ٢٢مهر ماه امسال را نشان می‌داد که صدای فریادهای پسربچه‌ای سکوت را در خیابان لاکانی رشت شکست. اهالی محل خیلی زود خود را پشت درِ خانه‌ای که صدا از آن‌جا شنیده می‌شد، رساندند اما کسی در را باز نکرد و پس از لحظاتی صدای پسربچه خاموش شد.

خیلی زود ماموران پلیس در جریان این ماجرای مشکوک قرار گرفتند و با حضور در محل هر چه درِ خانه را زدند، کسی در را باز نکرد. آنها با هماهنگی مقام قضائی اقدام به تخریب درِ خانه کردند و زمانی که وارد خانه شدند، با صحنه عجیبی روبه‌رو شدند. مرد جوان با چهره‌ای آشفته روی مبل نشسته بود.

چند نفر از همسایه‌ها وقتی وارد خانه شدند، به سمت حمام رفتند و با اهورای سه ‌ساله در حالی ‌که لباسی به تن نداشت و خون زیادی از او رفته بود، روبه‌رو شدند. به‌سرعت این پسربچه از سوی امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شد.

مرد جوان که مجتبی نام دارد در صحنه مرموز این حادثه پیش‌‌روی ماموران ادعا کرد که من پدر اهورا هستم و وقتی دیدم پسرم داخل حمام روی زمین افتاده، شوکه شدم و روی مبل نشستم، این در حالی بود که همسایه‌ها مرد جوان را نامزد مادر اهورا معرفی کردند.

مادر اهورا وقتی در تماس مجتبی از وضع پسرش که در بیمارستان بود باخبر شد، به‌سرعت خودش را به بیمارستان رساند و از پزشکان شنید که پسرش به ‌دلیل تجاوز، شدت خونریزی و شکستگی سر و استخوان دنده‌هایش، به کام مرگ فرو رفته است.

اعترافات هولناک
تا این‌که قاضی پرونده روز ٢٣مهرماه پدر، مادر و ناپدری اهورا را به دادسرا احضار کرد و مجتبی در این مرحله سکوتش را شکست و به تجاوز و قتل اهورای ٣ ساله اعتراف کرد.

مجتبی در اعترافاتش گفت: «روز حادثه در خانه بودم. نامزدم از من خواست وقتی اهورا از خواب بیدار شد، غذایش را بدهم. پس از رفتن او بود که وسوسه شدم و اهورا را به داخل حمام کشاندم و هدف آزار و اذیت قرار دادم که او به‌ دلیل درد و خونریزی که داشت مدام فریاد می‌زد و گریه می‌کرد. هر چه تلاش کردم که او آرام شود، بی‌فایده بود به همین‌ دلیل سر او را چندبار به دیوار کوبیدم که بیهوش شد و روی زمین افتاد.»

مادر اهورا نیز گفت: «چندی قبل به‌ دلیل اختلافاتی که با همسرم داشتم از هم جدا شدیم و پس از آن مجتبی وارد زندگی‌ام شد و در این مدت رفتارهای مجتبی با اهورا آن‌قدر صمیمی و خوب بود که پسرم او را بابا مجتبی صدا می‌زد. باور این‌که ناپدری اهورا دست به این جنایت زده باشد، برای من غیرممکن بود.

صبح روز حادثه برای رفتن به سرِ کار از خانه خارج شدم و ظهر بود که به خانه بازگشتم تا غذای پسرم را بدهم. او میلی به غذاخوردن نداشت و خوابید که از مجتبی خواستم هر وقت اهورا بیدار شد، غذایش را بدهد و دوباره به مغازه‌ای که کار می‌کردم، رفتم. نزدیک ساعت ٣ بعدازظهر بود که مجتبی با من تماس گرفت و ادعا کرد که اهورا بیهوش شده و او را به بیمارستان رازی منتقل کرده‌اند.

خیلی زود خودم را به بیمارستان رساندم که از پزشکان شنیدم پسرم هدف تجاوز قرار گرفته و به‌ دلیل شدت درد و خونریزی و ضربه به سر و شکستگی دنده‌هایش به کام مرگ فرو رفته است. مجتبی گریه می‌کرد و می‌گفت که این حرف‌ها دروغ است و او اهورا را مورد تجاوز قرار نداده و شکستگی دنده‌هایش نیز به‌ دلیل ماساژ قلبی و تنفس‌های مصنوعی‌ای که همسایه‌ها به اهورا داده‌اند، صورت گرفته است. اهورا همه زندگی من بود و می‌خواهم که مجتبی قصاص شود.»

انکار در دادگاه
درنهایت کیفرخواست پرونده قتل اهورای ۳ ساله ۷ آبان‌ماه صادر شد؛ این پرونده پس از طی مراحل قانونی در دادسرا با صدور کیفرخواست کودک‌آزاری و قتل عمد به دادگاه کیفری یک استان ارسال شد.

ساعت ١٠صبح دیروز بود که متهم ٣٢ساله را برای برگزاری جلسه محاکمه از زندان به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان گیلان منتقل کردند. پدر اهورا به همراه وکیلش نیز در این جلسه حضور یافت؛ اما خبری از مادر اهورا نبود. تنها وکیل و پدر این زن در جلسه حضور داشتند.

درنهایت نیز این جلسه به دستور قاضی لسانی رسمی اعلام شد و نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. در ادامه پدر اهورا شکایت خود را مطرح و در رابطه با قاتل پسرش درخواست قصاص و اعدام کرد. او گفت:«تا خودم طناب دار را گردنش نیندازم آرام نمی شوم و چیزی جز این نمی خواهم.»

او ادامه داد: «با رئیس ساختمان برای پیگیری وضعیت اهورا در ارتباط بودم . او حدود ساعت ۳:۳۰ با من تماس گرفت و گفت کجایی ؟ اهورا حالت خوبی ندارد . من خارج از انزلی بودم و خودم را به بیمارستان رساندم که پزشکان گفتند چنین اتفاقی برای اهورا افتاده است. پزشکان بیمارستان گفتند که کودک ریه ندارد و از ناحیه قفسه سینه آسیب دیده است .»

پس از اظهارات وکیل متهم ، تصاویری از آثار ضرب و جرح بر بدن اهورا پخش می شود ، پدر اهورا رویش را برمی گرداند و طاقت دیدن کبودی های بر روی بدن اهورا را ندارد . با این حال خطاب به متهم می گوید: «همین بلا رو سرت میارم.»

وکیل مادر اهورا نیز از طرف او درخواست قصاص کرد. حالا نوبت به متهم رسید. او پشت تریبون ایستاد. قاضی لسانی اتهامات قتل عمد، تجاوز و شرب خمر را به او تفهیم کرد. مجتبی با رد اتهامات خود گفت: «من نه قتلی مرتکب شدم و نه تجاوز کرده‌ام. این بچه پایش لیز خورد و سرش با دیوار برخورد کرد. می‌خواستم او را نجات دهم. به او آب دادم؛ اما صدایش درنمی‌آمد. چند دقیقه بعد متوجه شدم که جان باخته است. من وقتی دستگیر شدم بارها گفتم که زخم‌های پای اهورا نشان می‌دهد که او لیز خورده است؛ اما کسی توجه نکرد.»

در این لحظه فیلم بازسازی صحنه قتل توسط متهم پخش شد و قاضی از او پرسید: در تمام مراحل بازجویی با زبان خودت اعتراف به قتل و تجاوز کردی و حتی صحنه این جنایت را هم بازسازی کردی، در این‌باره چه می‌گویی؟
متهم پاسخ داد: «تمام اعترافاتم تحت شکنجه بود. از وقتی دستگیرشدم کتکم زدند، مجبور شدم که اعتراف کنم. من نه قتلی مرتکب شدم و نه تجاوز کردم. همش یک اتفاق بود. من اهورا را دوست داشتم. مثل پسر خودم بود. مرا بابا صدا می‌زد. چرا باید او را بکشم یا حتی به او تجاوز کنم.»

قاضی: پزشکی قانونی موضوع تجاوز را تأیید کرده است، اگر تو تجاوز نکردی پس چه کسی این کار را انجام داده است؟
متهم: نمی‌دانم. اهورا مثل پسرم بود. من به او تجاوز نکردم.

قاضی: اهورا سرش چندین‌بار به دیوار خورده است. در این‌باره چه می‌گویی؟
متهم اظهارات خودش را باز هم رد کرد و این‌بار گفت: «سرش را یک بار به دیوار زدم؛ ولی فقط یک بار زدم. آن هم خیلی آرام بود. بعد از آن پایش لیز خورد و سرش به دیوار برخورد کرد.»

متهم در ادامه دفاعیات خود، کبودی های بدن اهورا را ناشی از شیطنت های کودکانه او دانست و گفت: چطور طی دو هفته این بچه را تا این حد کتک زده ام.

او درباره روز حادثه گفت: «آن روز مادر اهورا از خانه بیرون رفت. بارها به اهورا گفته بودم که وقتی مادرش نیست، در پوشکش کثیف‌کاری نکند. آن روز بعد از رفتن مادرش آمد و به من گفت که پوشکش کثیف شده است. من هم از قبل عصبانی بودم، با شنیدن این حرف بیشتر عصبانی شدم و خواستم او را تنبیه کنم. برای همین یک‌بار آرام سرش را به دیوار زدم؛ پایش لیز خورد و محکم به دیوار خورد. دیدم بی‌حال شد. بلافاصله رفتم برایش آب آوردم اما دیدم که آب و خون بالا مي‌آورد. من نمی‌خواستم او را بکشم. هیچ قصدی برای کشتنش نداشتم. من قتل عمد را قبول ندارم.»

ادامه جلسه نیز به دستور رئیس دادگاه، به صورت غیرعلنی برگزار شد و در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند و تا هفته دیگر رأی دادگاه در این‌باره صادر خواهد شد. زمانی که جلسه به پایان رسید، پدر اهورا فریادزنان به متهم گفت: «دیدی که المیرا تنهایت گذاشت. دیدی نیامد. حالا دیگر تنهایی، نمی‌توانی خودت را نجات بدهی.»


در ادامه پدر اهورا در گفت‌وگویی کوتاه به خبرنگاران گفت: «من اصلا حال خوبی ندارم. با شنیدن صحبت‌های این مرد، حالم بدتر شده؛ به یاد پسرم افتادم و زجری که کشیده بود. من به هیچ عنوان از شکایتم نمی‌گذرم و منتظر رأی دادگاه خواهم ماند. این مرد باید در رابطه با تک تک جرم‌هایی که در مورد پسر کوچکم مرتکب شده، مجازات شود.»