گزیده ها قسمت پنحمم

سردار ایاز صادق رییس مجلس ملی پاکستان در دیدار با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بر لزوم گسترش روابط دو کشور تاکید کرد و گفت: متاسفانه تا کنون نتوانسته ایم از فرصت ها برای ارتقای روابط به درستی استفاده کنیم.
رییس مجلس ملی پاکستان، ایران را مهم ترین دوست و شریک راهبردی پاکستان خواند و گفت: دو کشور، دوستان و دشمنان مشترک و اهداف مشترکی در صحنه بین الملل دارند.
به گزارش جام جم، سردار ایاز صادق رییس مجلس ملی پاکستان در دیدار با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بر لزوم گسترش روابط دو کشور تاکید کرد و گفت: متاسفانه تا کنون نتوانسته ایم از فرصت ها برای ارتقای روابط به درستی استفاده کنیم.
رییس مجلس شورای اسلامی نیز در این دیدار بر لزوم توسعه همکاری های دوجانبه تاکید کرد و گفت: امیدواریم توافق های انجام شده در این سفر شکل عملیاتی به خود گرفته و مانند خط لوله گاز صلح نشود.
لاریجانی با برخی دیگر از مقامات پاکستان از جمله رئیس مجلس سنا و رئیس کل بانک مرکزی پاکستان هم دیدار کرد.
ابعاد همکاری ایران و پاکستان
جمهوری اسلامی ایران حدود 950 کیلومتر مرز مشترک با کشور پاکستان دارد و جنوبی ترین نقطه مرزی دو کشور در دریای عمان، حد فاصل دو شهرستان گواتر پاکستان و چابهار ایران به هم متصل می شود.
منطقه میرجاوه اصلی‌ترین دروازه ورودی ایران در مرز پاکستان است.
روابط ایران و پاکستان در حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی سابقه ای طولانی دارد، و دو کشور در سازمان های مختلف بین المللی از جمله سازمان همکاری اسلامی، سازمان همکاری اقتصادی اکو، گروه دی هشت اسلامی، جنبش عدم تعهد عضویت و در خصوص بسیاری از مسائل منطقه ای و بین المللی مواضع مشترک دارند.
تعاملات امنیتی
در حوزه امنیتی حضور گسترده عناصر افراطی و گروه های تندرو اسلامی نظیر طالبان پاکستان، جمعیت علمای اسلام، لشکر طیبه، شبکه حقانی، لشکر جنگوی و سپاه صحابه؛ کشور پاکستان را به یکی از کانون های اصلی ترویج و گسترش افراط گرایی تبدیل کرده است.
مجاورت با افغانستان و بحران های امنیتی و جنگی این کشور که از سال 1979 با حمله ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد و با حمله آمریکا به افغانستان در سال 2011 میلادی شدت یافت از دیگر چالش های امنیتی منطقه است، که پاکستان را به جهت استعداد داخلی به شدت تحت تاثیر قرار داد.
در چنین شرایطی مجاورت ایران با پاکستان و مرز مشترک 950 کیلومتری میان دو کشور باعث شده است که سرریز بحران های امنیتی این کشور، مرزهای شرقی ایران را نیز درگیر کند، و عناصر منزوی افراطی در منطقه سیستان و بلوچستان ایران از شرایط موجود در استان بلوچستان پاکستان برای دست اندازی به امنیت مرزهای ایران اسلامی بهره بگیرند.
علاوه بر این موضوع قاچاق مواد مخدر از افغانستان که کانون اصلی کشت خشخاش در جهان به شمار می آید، چالش امنیتی مشترکی است که کشورهای ایران، پاکستان و افغانستان را درگیر کرده است.

ایران و پاکستان برای مقابله با این دست تهدیدهای امنیتی مشترک تاکنون تفاهم نامه های امنیتی خوبی امضا کرده اند و همکاری های قابل قبولی در مرزهای دو کشور دارند.
با این همه موضع گیری برخی از عناصر تروریستی ضد ایرانی در عمق مرزهای پاکستان و نفوذ پراکنده آنها به داخل ایران یکی از دغدغه های مهم تهران است که بارها مورد تاکید قرار گرفته، و در سال های اخیر با توجهات جدی تر مقامات امنیتی پاکستان همراه شده است.
مناسبات سیاسی
در حوزه سیاسی دو کشور ایران و پاکستان کمترین تنش و بیشترین تعامل را به ویژه در سطوح منطقه ای و بین المللی داشته اند.
در این خصوص به رغم برخی ارتباطات نزدیک پاکستان با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، شاهد مواضع مستقل این کشور در قبال ایران هستیم، و تا کنون فشارهای خارجی از ناحیه کشورهای طرف همکاری با پاکستان نظیر عربستان، امارات و حتی ایالات متحده آمریکا نتوانسته است، نگاه مستقل اسلام آباد به ایران را تغییر دهد و تعامل مثبت سیاسی میان دو کشور را مخدوش سازد.
ایران و پاکستان یکی از نزدیک ترین مواضع اسلامی را در مساله فلسطین دارند، و در سازمان های منطقه ای نظیر سازمان همکاری اسلامی و سازمان همکاری اقتصادی، اکو از اعضای اصلی و همراه به شمار می آیند.
روابط ناچیز اقتصادی
به رغم مناسبات خوب سیاسی و امنیتی میان ایران و پاکستان و تعلقات فرهنگی و تاریخی در دو حوزه اسلامی و فرهنگ فارسی که ریشه اصلی مشترکات دو ملت ایران و پاکستان به شمار می آید، فضای حاکم بر تعاملات اقتصادی ایران و پاکستان چندان مناسب و قابل قبول نیست.
حدود یک ماه پیش والی محمد رئیس اتاق مشترک صنعت و بازرگانی ایران و پاکستان گفت: حجم مبادلات اقتصادی دو کشور سالانه 230 میلیون دلار است که از این مبلغ 44 میلیون دلار واردات از پاکستان و 186 میلیون دلار صادرات ایران به این کشور است.
این درحالی است که بازار مصرف 200 میلیون نفری پاکستان به عنوان یکی از بازارهای بزرگ اسلامی در مجاورت ایران بزرگترین فرصت برای حضور فعالان اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاران ایرانی است.
بازار بکر و رو به توسعه ای که متاسفانه از چشم دولتمران و فعالان اقتصادی ایران مغفول مانده است.
این درحالی است که برخی کشورها از جمله چین موقعیت استثنایی حضور در پاکستان را مغتنم شمرده و با طرح عظیم ساخت کریدور اقتصادی چین و پاکستان (معروف به CPEC) تلاش دارند علاوه بر حضور پر رونق در بازار این کشور، از طریق پاکستان دسترسی تجاری خود به اقیانوس هند را تسهیل کند.
پکن در این کریدور 46 میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده است و کارشناسان اقتصادی بر این باورند که تکمیل این پروژه می تواند 2 میلیون شغل در پاکستان ایجاد کند و موجب رشد 7.5 درصدی اقتصادی این کشور شود.
بعلاوه نگاهی به شرکای اصلی تجاری پاکستان نشان می دهد که چین 17 درصد، امارات متحده عربی 15 درصد، کویت 8.8 درصد و عربستان سعودی 8.5 درصد از صادرات به پاکستان را در اختیار دارند.
احمد محمدی، سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در کراچی با نقد حضور اقتصادی ایران در پاکستان از موانع موجود در مسیر مبادلات بانکی و نگاه سنتی تجار ایرانی به بازار 200 میلیون نفری پاکستان را به عنوان دو چالش تجارت میان دو کشور یاد کرد.
به گفته محمدی بازار پاکستان در حالی خالی از کالاهای ایرانی است، که کشورهای رقیب با کالاهای بی کیفیت گوی سبقت را از ایران ربوده اند، و حتی کشوری مثل امارات متحده عربی محصولاتی مثل زعفران، پسته و دیگر محصولات ایرانی را با نام تجاری به پاکستان صادر می کند.
در چنین شرایطی عزم جدی دولت برای حل و فصل چالش های تجاری میان دو کشور و برگزاری نشست های دوره ای و مکرر میان فعالان بخش خصوصی و تجار دو کشور ایران و پاکستان به عنوان ضروری ترین نیازی است که می تواند زمینه های لازم برای تحریک مناسبات اقتصادی ایران و پاکستان را فراهم کند.
در همین چارچوب علی لاریجانی در دیدارهای روز گذشته با مقامات پاکستانی از جمله رئیس کل بانک مرکزی پاکستان خواستار اقدام عملی برای رفع موانع بانکی میان دو کشور شد و گفت: توافقات دو جانبه باید در عرصه عملیاتی خود را نشان دهند.
رئیس مجلس ملی و رئیس کل بانک مرکزی پاکستان هم وعده دادند که به سرعت در مسیر رفع موانع بانکی موجود گام بردارند.
اجرای خط لوله صلح یکی از طرح های راهبردی ایران و پاکستان است که به رغم عمر طولانی خود هنوز به ثمر ننشسته و دو کشور باید گام های پایانی را در این زمینه سریعتر بردارند.
بعلاوه بهره برداری از بندر شهید بهشتی در ایران به یکی از فرصت های مهم ترانزیتی و همکاری اقتصادی میان این بندر و بندر مهم گواتر در پاکستان منجر شده و مقامات دو کشور برای تعمیق همکاری ها در این زمینه گام های جدیدی برداشته اند.
حقوق فعلی نمایندگان ۵ میلیون و۲۰۰هزار تومان است اما آنهایی که قبلا قاضی و یا هیئت علمی بودند و نیاز به استعفا از شغل را نداشتند آزاد هستند که حقوق شغل قبلی یا حقوق نمایندگی مجلس را دریافت کنند.
یک نماینده اصولگرای مجلس گفت: اگر کسی حتی چشم راست ما هم باشد ولی از آرمان های انقلاب خارج شود از او حمایت نمی‌کنیم و از او عبور خواهیم کرد.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام مجتبی ذوالنوری با بیان اینکه زمانی می‌شود ۹ دی را تبیین کرد که مقدمات این حادثه مشخص شود، اظهار داشت: براندازی نظام های سیاسی دنیا از گذشته تاکنون به اشکال مختلف وجود داشته است که یکی از نمونه های آن فتنه نرم و یکی از بسترهای مهم جنگ نرم بستر انتخابات ریاست جمهوری است.
وی اضافه کرد: حمله به طبس، تحریم های اقتصادی و ترورها از ابزارهایی بود که دشمن از آنها برای براندازی نظام بهره گرفت و زمانی که تخریب از برون بی اثر شد استراتژی تخریب از درون را شروع کرد.
این نماینده مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: در جنگ نرم باید کسی را فرمانده قرار بدهند که با مردم در اصل اعتقادی و گفتمان مشکل نداشته باشد تا مردم دچار تردید نشوند.
نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: کشته سازی و شایعه کشته شدن یکی از ابزار آن ها بود و ستادی تشکیل شد تا این افرادی که به عنوان کشته ها مطرح شدند را با وعده هایی که داده می‌شد از کشور خارج کنند تا رسوایی رخ ندهد و ما اسم آن را گذاشتیم ستاد قاچاق انسان.
وی ادامه داد: از همه ابزارها استفاده کردند ولی نتوانستند به هدف خود برسند و دو عامل وجود داشت که مقاومت ۹ماهه و فاصله مردم از فتنه‌گرها زیاد شود که یکی از آن وجود رهبری درست مقام معظم رهبری بود که با ایمان راسخ ایستادند و بصیرت افزایی کردند و باعث شدند بصیرت ها باز شود.
ذوالنور با بیان اینکه بعضی خواص ستون خیمه دشمن شدند، اظهار داشت: در این جریانات خواص ریزش کردند و آتش بیار معرکه و ستون خیمه بیگانه شدند و خانواده هایشان شبانه روز در خیابان تمام قد در فتنه حضور داشتند.
وی تصریح کرد: ایران مانند دیگر نظام ها در فتنه سرخورده نشد چون ارتباط رهبری با مردم قوی بود و اگر در ایران هم مردم قبل از ۹ دی به خواص بی بصیرت متکی می‌شدند یک کربلای دیگر رخ می‌داد.
ذوالنور در ادامه به پاسخ سوالات دانشجویان پرداخت و در پاسخ به سوالی در خصوص شایعه افزایش حقوق نمایندگان مجلس گفتند: موضوع حقوق های ۱۰میلیونی نمایندگان کذب است و حقوق نمایندگان ثابت است.
وی ادامه داد: حقوق فعلی نمایندگان ۵ میلیون و۲۰۰هزار تومان است اما آنهایی که قبلا قاضی و یا هیئت علمی بودند و نیاز به استعفا از شغل را نداشتند آزاد هستند که حقوق شغل قبلی یا حقوق نمایندگی مجلس را دریافت کنند.
این عضو کمیسیون امنیت ملی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص مجازات کم برخی از جاسوسان اظهار داشت: مسائل مربوط به جاسوسان از طریق وزارت اطلاعات به قوه قضائیه ارجاع داده می‌شود و قوه قضائیه روند خود را دارد و کمیسیون امنیت ملی در میزان مجازات تاثیری ندارد.
وی در ادامه به نقدی از دانشجویان در خصوص حمایت از احمدی نژاد پاسخ داد و گفت: در خصوص آقای احمدی نژاد بر من خُرده می‌گیرند که چرا آن زمان حمایت کردید، آن زمان با شخص کار نداشتیم و در برابر فتنه ایستادیم و از نتیجه درست انتخابات حمایت کردیم که آن نتیجه احمدی نژاد بود و هر کس دیگری نیز بود همان کار را می‌کردم.
وی همچنین گفت: باید بگویم ما دچار دگماتیسم نیستیم و اگر کسی حتی چشم راست ما هم باشد ولی از آرمان های انقلاب خارج شود از او حمایت نمی‌کنیم و از او عبور خواهیم کرد و اگر از احمدی نژاد انتقاد می‌کنیم برای این است که نمی‌خواستیم او که پرچمدار آرمان ها شده بود اگر از ۱۰۰پایین آمده بود از ۷۰ پایین تر نیاید و احمدی نژاد اگر قرار بود ماشین انقلاب را از قم به تهران ببرد از مسیر طولانی تری رفت و هزینه زیادی را صرف کرد ولی اگر این ماشین دست موسوی بود با آن موج فتنه یک‌راست آن را به اسرائیل و نیویورک می‌برد و نقد ما به احمدی نژاد معنی آن را نمی‌دهد که ما پشیمانیم که چرا از موسوی حمایت نکردیم.
ذوالنور در خصوص مسائل اقتصادی و لایحه بودجه اظهار داشت: در خصوص بودجه ۹۷ یک نگرانی هایی وجود دارد که انطباقی با اقتصاد مقاومتی ندارد و با گرانی حامل های انرژی مخالفیم و اگر قیمت بالا رود یک جهش در قیمت ها صورت می‌گیرد و مردم نمی‌توانند به این صورت زندگی کنند.
دنیای خبر ترسناک است؛ پر از جنگ، مرگ و مردمی که همدیگر را آزار می‌دهند، کوسه‌هایی که آدم می‌خورند و هواپیماهایی که سقوط می‌کنند و وسط دریا گم می‌شوند. دنیای واقعی هم همین است؟ همین روزها مسافران قطارهای شهری مدام درباره زلزله حرف می‌زنند؛ شاید چون در رسانه‌ها خواندند که «احتمالا زلزله‌ای در راه است.»
فرق بین خبر واقعی و خیر غیرواقعی را چطور می شود تشخیص داد؟ در یکی از بزرگترین رویدادهای ایده‌پردازی که در چهارمین‌ سال برگزاری به اسم «تقاطع» معرفی شد، یکی از سخنران‌ها درباره این موضوع حرف زد، درباره نقش بزرگ رسانه‌ها در زندگی امروز ما و این‌که چرا مهم است که بیشتر از همیشه با نگاهی نقادانه اخبار را پیگیری کنیم.
به گزارش شهروند، دنیای خبر ترسناک است؛ پر از جنگ، مرگ و مردمی که همدیگر را آزار می‌دهند، کوسه‌هایی که آدم می‌خورند و هواپیماهایی که سقوط می‌کنند و وسط دریا گم می‌شوند. دنیای واقعی هم همین است؟ همین روزها مسافران قطارهای شهری مدام درباره زلزله حرف می‌زنند؛ شاید چون در رسانه‌ها خواندند که «احتمالا زلزله‌ای در راه است.»

فرق بین خبر واقعی و خیر غیرواقعی را چطور می شود تشخیص داد؟ در یکی از بزرگترین رویدادهای ایده‌پردازی که در چهارمین‌ سال برگزاری به اسم «تقاطع» معرفی شد، یکی از سخنران‌ها درباره این موضوع حرف زد، درباره نقش بزرگ رسانه‌ها در زندگی امروز ما و این‌که چرا مهم است که بیشتر از همیشه با نگاهی نقادانه اخبار را پیگیری کنیم.

از میان هشت نفری که در رویداد تقاطع از ایده‌ها و مدل‌های فکری نو حرف زدند، «رضا سیاح» از «دنیای خطرناک اخبار» گفت. او روزنامه‌نگار و فیلمساز ایرانی است که سابقه‌ای٢٠ ساله به‌ عنوان گزارشگر سازمان‌های خبری بین‌المللی ازجمله
CNN،France٢٤ و الجزیره دارد و همین تازگی‌ها انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری ایران را برای شبکه خبری PBS آمریکا گزارش کرده.
سیاح در ‌سال ۲۰۰۸ به بازگشایی دفتر CNN در اسلام‌آباد پاکستان کمک کرد و در ‌سال ۲۰۱۳ به قاهره رفت تا بحران پس از انقلاب مصری‌ها، ماجرای شورش علیه رئیس‌جمهوری سابق محمد مرسی و انتخابات عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهوری حاضر را پوشش دهد. او درگیری‌ها در افغانستان، لیبی، سوریه و اوکراین را هم پوشش خبری داده و قبل از کار برای CNN، بیش از ١٠ ‌سال در شبکه‌های خبرگزاری بزرگ ایالات متحده آمریکا فعال بوده و انتخابات‌ ریاست‌جمهوری سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ و اخبار حوادثی ازجمله حملات ١١سپتامبر را پوشش داده است.

او که دو سالی است به تهران آمده، این‌جا برای شبکه «
France٢٤» کار می‌کند و شرکتی را تأسیس کرده تا تولید‌کننده فیلم‌های مستند، گزارش‌های خبری و روایت‌های ویدیویی باشد. صبح جمعه وقتی در رویداد تقاطع روایت‌هایی از تجربه‌های خبری‌اش می‌گفت، بیش از ١٦٠٠نفر در سالن همایش برج میلاد نشسته بودند و ١٨‌هزار نفر هم آنلاین تماشایش می‌کردند.

این بخش‌هایی از حرف‌های اوست: «در ‌سال ٢٠٠٧ به یکی از بزرگترین آرزوهایم رسیدم. شبکه آمریکایی سی‌ان‌ان من را به‌ عنوان یک خبرنگار بین‌المللی استخدام کرد.
یک ماه قبل از این اتفاق بی‌نظیر بوتو، نخست‌وزیر پاکستان ترور شده بود، به گفته خبرگزاری‌ها اسامه بن‌لادن و القاعده از افغانستان به پاکستان فرار کرده بودند و خالد شیخ محمد که او هم عضو القاعده بود، دنیل پرل، خبرنگار وال‌استریت ژورنال را اعدام کرده بود و فیلمش را در یوتیوب گذاشته بود.» حاضران به هیجان آمدند و تشویق کردند. این درس اولی بود که خبرنگار فرانسه ٢٤ از آن حرف زد: «خبرگزاری‌ها تصمیم می‌گیرند که ما نگران چه چیزی باشیم و درباره چه چیزی بحث کنیم اما آنها همه واقعیت را به ما نمی‌گویند. پاکستان آن چیزی نبود که در خبرها می‌دیدم.»

او با گفتن این حرف‌ها مخاطبان حاضر در سالن را تشویق کرد که منفعلانه اخبار را مصرف نکنند و نقلی از «جرج گربنر» آورد؛ پروفسور ارتباطاتی که ٤٠‌ سال پیش در پژوهش‌هایش ثابت کرده «هر چه تلویزیون و اخبار تماشا کنیم دنیا به نظرمان خطرناک‌تر می‌آید» و «هر چه بیشتر یک ادعا تکرار شود، راحت‌تر از طرف مردم قبول می‌شود، کم‌کم به باور تبدیل می‌شود و دیگر سخت می‌شود آن را کنار گذاشت.»
او حرف داعش را پیش کشید که سه سالی است «بزرگترین تروریست» شناخته می‌شود و با این حرف‌ها این ادعا را زیر سوال برد: «به گفته خبرگزاری خود داعش، آنها در اوج قدرت ٣٠‌هزار جنگجو داشتند. اگر این را باور کنیم یعنی حتی یک‌سوم استادیوم آزادی را هم پر نمی‌کنند.
سه‌ سال است که خبرگزاری‌ها می‌گویند که داعش می‌آید اما با این سناریو چطور داعش برای منطقه و دنیا خطرناک است؟ آنها چند آمریکایی غیرنظامی را کشته‌اند؟ فقط ٤ نفر. درست است که در آمریکا و اروپا مردم کشته شده‌اند و قاتلانشان ادعا کرده‌اند که داعشی هستند، اما چطور می‌شود مطمئن بود.»
سیاح اینها را گفت و داعش را با خطرات دیگر مقایسه کرد؛ این‌که ‌سال پیش ٣٠‌هزار آمریکایی و ٢٠‌هزار ایرانی در حوادث ترافیکی جانشان را از دست داده‌اند و این‌که مرگ ٦٠٠‌هزار آمریکایی و ١٠٠‌هزار ایرانی ‌سال پیش به خاطر مرض قلبی بوده است. «با این نگاه داعش برای ما خطرناک‌تر است یا رانندگی و بدغذا خوردن و آلودگی هوا؟
دنیا به گفته او که به آمار خبرگزاری‌ها استناد می‌کند، امن‌تر از همیشه است، جنگ کمتر از همیشه رخ می‌دهد و مرگ به دلیل بیماری بسیار کمتر از گذشته است. رضا سیاح در گفت‌وگو با «شهروند» که در حاشیه رویداد تقاطع تهران انجام شد، درباره دنیای خطرناک اخبار می‌گوید و مخاطبانی که باید نگاهی پرسشگر داشته باشند.
این‌طور که در صحبت‌هایتان هم گفتید، جای اخبار امیدوار‌کننده در دنیای امروز واقعا خالی است.
واقعیت این است که از نظر بیشتر سازمان‌های خبری اتفاق خوب چندان «خبر» نیست. متاسفانه این ذات رسانه است که در هر خبری باید یک اختلافی وجود داشته باشد و آن هیجانِ اختلاف است که جذاب به نظر می‌رسد. این‌که من پیاده راهم را بروم و امن به خانه برسم که خبر نیست، خبر این است که در مسیر در چاه بیفتم. وجود این دست خبرها در رسانه‌ها دلیل نمی‌شود که بگوییم مسیر پر از خطر است. این چیزی که در خبرها می‌بینیم، ذات خبرگزاری‌هاست؛ دنیا ناامن نیست.

یعنی خبرگزاری‌ها می‌خواهند در عین دیده‌شدن، مردم را بترسانند؟ تجربه کاری شما چه می‌گوید؟
اتفاقا چیزی که در کنار اشاره به جهان امن مهم است و باید به‌ خاطر سپرد، این است که خبرنگارها فقط کارشان را انجام می‌دهند و واقعا قصد بدی ندارند. من در خبرگزاری‌هایی که کار کردم، دیدم که آنها آدم‌های بدی نیستند. خبرنگاران نمی‌خواستند عمدا آدم‌ها را بترسانند و گمراه کنند. حقیقت این است که اولویت کار سازمان‌های خبری از مدیریت تا خودِ خبرنگار، جذب مخاطب است. آنها باید در دنیایی که همه توجه‌ها یک‌سو است، نگاه مردم را به جای دیگری جلب کنند. برای هیچ رسانه‌ای جالب نیست که یک داستان کهنه و تکراری را مدام تکرار کنند.

پس مردم از کجا بفهمند که وضع دنیا واقعا چطور است؟ آنها باید چه دیدی به اخبار داشته باشند؟
باید امیدوار باشیم که همه برای شناخت جامعه و دنیا، علاوه بر خبرگزاری‌ها سراغ منابع معتبر مختلف بروند. به نظر من وقتی آدم یک خبرنگار را تماشا می‌کند و نوشته‌اش را می‌خواند باید همه ‌چیز را زیر سوال ببرد و نقد کند. قبل از این‌که همه چیز را از سوی او بپذیرد، پیگیر باشد که قصد خبرنگار چیست و سازمانی که برای آن کار می‌کند، چه هدفی دارد؟ هر اطلاعاتی را که دریافت می‌کند، پردازش کند و سپس هضم کند. پیشنهاد می‌کنم که در هنگام تماشای یک گزارش، این تمرین را انجام دهیم؛ کاغذ و قلم دست بگیریم و یک‌ربع اخبار گوش دهیم. ببینیم که خبرنگار چه اطلاعاتی داده که نمی‌دانستیم و یاد گرفتیم؟ چه چیزی ارتباط ما و خبر را محکم کرده و چه چیزی جذبمان کرده؟

این تمرین برای سازمان‌های خبری بین‌المللی چه نتیجه‌ای دارد؟
متاسفانه برای مخاطبان خبرگزاری‌های بین‌المللی این کاغذ خالی می‌ماند، چون همیشه همان داستان‌های تکراری را می‌گویند که قابل ‌پیش‌بینی است؛ جنگ، داعش و اینها. به نظر من این اتفاقی منفی است. ما پی اخبار می‌رویم که چیزی یاد بگیریم و اطلاعاتی که نمی‌دانیم را دریافت کنیم.

این وسط کار درستی که خبرنگار باید انجام بدهد، چیست؟
خبرنگار باید همه چیز را زیر سوال ببرد و خدمتکار بیننده باشد. همیشه و همیشه اول از همه چیز مخاطب باید در نظر گرفته شود. باید درک کند که مردم امروز وقت کمی دارند، تحت‌ فشار هستند و استرس زیادی تحمل می‌کنند. مردم وقتی تلویزیون را روشن می‌کنند و روزنامه را باز می‌کنند، درواقع وقتشان را به خبرنگار می‌دهند، بنابراین باید این مسأله درک بشود که خبرنگار خدمتکار بیننده و خواننده است. وظیفه اوست که همه واقعیت را به بیننده بگوید و دنیای واقعی را با مدرک نشان دهد. سوال‌های سخت بپرسد و گزارشی ننویسد که خواننده هنوز سوال داشته باشد. کار سختی است؛ درست بر عکس تکرار همان داستان کهنه که خیلی آسان است.

خب در شرایطی که این مجموعه ناامیدی‌ها در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کند و با وجود این «ناامیدی»‌ای که «خبر» نامیده می‌شود، دنیا به چه جور خبرنگاری احتياج دارد؟ فکر می‌کنید آیا لازم است با وجود اخبار بدی که رسانه‌ها را احاطه کرده، خبرنگار کاری بکند؟
به‌ نظر من مهم است که خبرنگار کاری کند، بله مهم است (می‌خندد)؛ اما اگر دنبال امید هستیم، در خبرگزاری‌ها پیدا نمی‌شود. امید باید از جای دیگری بیاید، امید یک‌ چیز فلسفی است. من امیدوارم که همه بدون ‌نیاز به هیچ‌ چیزی امیدوار باشند. اگر خبرگزاری و خبرنگارها با تولیداتی بر اساس واقعیت بتوانند نقشی در افزایش امید و تأیید آن داشته باشند، باید دست بجنبانند؛ البته اگر مدیریت سازمانشان هم این را بخواهد.

آقای سیاح چه شد که به ایران برگشتید؟
١٠‌سال است که به دلیل کار از آمریکا خارج شده‌ام. ابتدا از طرف «
CNN» به پاکستان رفتم و پنج ‌سال آن‌جا زندگی کردم و بعد هم در ‌سال ٢٠١٣ با انقلاب مصری‌ها به قاهره رفتم. در این مدت که برای ماموریت کاری از طرف «فرانسه ٢٤» به ایران می‌آمدم، با هر بار سفر به اینجا، علاقه‌ام بیشتر می‌شد. آخر سر طوری شد که گفتم باید بیاییم این‌جا و زندگی‌کردن را امتحان کنم. این‌جا ماندن حس فوق‌العاده‌ای برای من دارد؛ خیلی برای ایران امیدوارم.

این امیدواری چیزی جدا از آن چیزی است که در خبرها می‌گویند؟
البته این امیدواری من یک دید شخصی است. واقعیتِ من، یک واقعیت متفاوت از دیگری است و شاید مثلا دیگرانی باشند که بگوید «تو دیوانه‌ای که برگشتی». برای من با توجه به تجربه‌هایی که داشتم و جامعه‌های دیگری که دیدم، ایران دوست‌داشتنی است. این‌جا خیلی جای پیشرفت دارد، مثل هر مملکتی مشکلاتی دارد و می‌توان امیدوار بود که به آنها غلبه می‌کند. وقتی می‌بینم که جوانان ایرانی چقدر به دنیا آگاه هستند و چه انگیزه‌هایی دارند، امیدوار می‌شوم. من می‌خواهم هر طور در توانم هست به این جامعه مخصوصا به جوان‌ها کمک کنم.

از تجربه حضور در سی‌ان‌ان و درسی که برایتان داشت بگویید. چقدر شیوه‌های نوین خبرنگاری در فضایی که تجربه کردید به کمک آمده و ما در ایران چقدر با آن فضا فاصله داریم؟
راستش هنوز به قدر کافی با خبرگزاری و روزنامه‌های داخل ایران آشنایی ندارم و نمی‌دانم چه تکنولوژی‌اي استفاده می‌کنند. اگر گفته بشود که آنها در حال حاضر از تکنولوژی روز بسیار دور هستند، باید گفت که ناچارند این وضع را تغییر دهند. به نظر من خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های ایران باید درک کنند که مردم دیگر دنبال تلویزیون نمی‌روند که اخبار تماشا کنند و روزنامه را برای خبر باز نمی‌کنند؛ همه چیز در گوشی‌های هوشمند است.
اگر به سراغ این تغییر نروند، عقب می‌مانند. حدس می‌زنم که به‌زودی همه رسانه‌ها به این سمت می‌روند و بعد از این هم با آمدن تکنولوژی‌های جدیدتر باز هم باید به‌روز شوند اما مهم است که خبرنگاری که دنبال بیننده می‌رود تا خبرش را پخش کند، به تکنولوژی آشنا باشد تا با او همراه شوند.

حالا در ایران مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر مجوز کار برای شبکه فرانسه ٢٤ را داریم. دنبال تولید خبرهایی هستیم که برای بیننده جالب باشد. آنها بیشتر علاقه دارند درباره رابطه آمریکا و ایران بدانند؛ ترامپ و سیاست آمریکا نسبت به ایران و این چیزها. ما هم گزارشی ٢-٣ دقیقه‌ای تولید می‌کنیم و پخش زنده هم داریم.

گفتید آنچه که در اخبار می‌گویند و همه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، همه آنی نیست که در دنیا اتفاق می‌افتد. درباره تجربه پاکستان بگویید؛ مشکل همان چیزی بود که در خبرها می‌شنویم؟
من با دید دیگری به پاکستان رفته بودم؛ با همان نگاهی که در خبرها بود و همه درباره‌اش آن‌طور فکر می‌کنند اما تجربه‌ام با آن پاکستانی که در اخبار معرفی می‌شد، خیلی فرق داشت. در مدت ٥ سالی که آن‌جا زندگی و کار کردم، حتی یک‌بار هم حس خطر نکردم. دیدم که پاکستان مشکل دارد اما مشکلش القاعده و طالبان نبود. مشکلش فقر بود و فساد حکومت؛ اینهاست که باعث می‌شود مشکلات دیگری رخ بدهد اما مورد توجه هیچ‌کس نیست.
مردم مهربان پاکستان که هنوز با آنها در تماسم، فقط یک زندگی صلح‌آمیز می‌خواستند. خبرگزاری‌ها آن زمان بیشتر به اتفاقاتی مثل انفجار بمب و حمله انتحاری توجه می‌کردند. هر وقت اینجور اتفاقات می‌افتاد، خبرگزاری که من برایش کار می‌کردم، خیلی علاقه داشت درباره این موضوعات گزارش پخش کنیم.‌ سال ٢٠٠٨ و ٢٠٠٩ این اتفاقات مدام تکرار می‌شد و بیننده‌ای که خودش فرصت نداشت آن‌جا را ببیند، مطمئن می‌شد كه جنگ و بمب و انتحاری تمام پاکستان را گرفته است؛ حتما فکر می‌کرد که تمام پاکستان در آتش است اما این‌طوری نبود. ایجاد این تصویر برای بیننده‌های بین‌المللی برای من خیلی ناراحت‌کننده بود. مطمئنم این روش نگاه خیلی منفی به این منطقه ایجاد می‌کرد.

فکر می‌کنید سرنوشت مطبوعات چاپی چه می‌شود؟ این دغدغه‌ای است که در ایران نگرانی‌هایی درباره آن مطرح است؛ مثلا در آمریکا چه چاره‌ای برای این نگرانی دیده شده؟
همه رسانه‌ها در خطرند اما مسائل نویی جای آن را خواهد گرفت. تلویزیون و مطبوعات چاپی دارند به سمت اینترنت می‌روند. خبرنگاران تلویزیونی باید متنشان را برای اینترنت بنویسند و مطبوعات چاپی هم باید بروند ویدیو تهیه کنند و تصویر بسازند؛ همه دارند تلاش می‌کنند در گوشی‌های همراه مردم حضور داشته باشند.
این وسط چالشی که برای خبرنگاران به وجود می‌آید رقابت با همه مردم دنیاست. خبرگزاری‌ها می‌تواند زحمت بکشند، گزارشی تولید کنند و بگذارند در شبکه اجتماعی و وب‌سایت و اینها و صد ‌هزار بیننده کلیکشان کنند؛ اما یک نفر دیگر هم می‌تواند ویديویی از بچه‌اش بگیرد که توپی به سرش می‌خورد و می‌افتد و بیلیون‌ها کلیک می‌خورد.
از آنجا که قصد رسانه‌ها اغلب این است که بیننده داشته باشند، باید دید چطور می‌توانند همان جلب توجهی که فیلم پدر و کودک دارد را به آسانی داشته باشند. متاسفانه نتیجه این روند بعضی وقت‌ها این است که لازم نیست زیادی زحمت بکشند و یک خبر حسابی دست و پا کنند. باید روند تولیدات را دوباره و دوباره بازسازی کنیم و ببینیم چطور اتفاقی را مثلا در ١٠ ثانیه نشان دهیم و بیشترین بیننده را جذب کنیم.

دسترسی مردم به ابزار تولید محتوا، آنها را «شهروند‌خبرنگار» کرده. برای این مسأله زمانی خیلی تبلیغ شد اما از یک جایی به سمتی رفت که ایجاد خطر می‌کرد؛ مثلا اصرار شهروند‌خبرنگارها به تهیه فیلم از پلاسکو یا مثلا تلاش برای فیلم‌گرفتن از اتفاقات روزانه‌ای مثل تصادفات و دعواهای خیابانی و اینها. آیا حضور این گروه، فعالیت خبرنگاران را کمرنگ می‌کند؟
حضور آنها لازم باشد یا نه، هستند و نمی‌توان جلوشان را گرفت. برای من خبرنگار معنی دارد؛ او فیلمبردار نیست؛ این‌که مثلا زمین‌لرزه‌ای اتفاق بیفتد یا جنگ بشود و یک نفر بیاید و بگوید زلزله ٥,٢ ریشتری آمده و در این جنگ صدنفر مرده‌اند، کار خبرنگاری نیست.
این مثل گزارش یک مسابقه فوتبال است. در حالی ‌که خبرنگار بیشتر از این است که فقط گزارش کند که چه اتفاقی در حال وقوع است. خبرنگار دنبال ریشه مسائل می‌رود و این‌که چه چیز باعث این اتفاق شده و بعد پی راه حل می‌گردد؛ این خبرنگار است.
کار او خیلی سخت‌تر از این است که فقط بایستد و بگوید که امروز زلزله آمده. قرار نیست او سخنگو باشد و یک اتفاق را فقط تعریف کند؛ اینجوری که هر کسی می‌توانست خبرنگار باشد. با این همه خبرنگاریِ واقعی،خیلی کم شده است. پیگیری ریشه مسأله، راه‌حل، پیداکردن مسئول و نشان‌دادن تمامی اینها با مدارک به بیننده تا او موضوع را بداند و براساس مدرک و اطلاعات تصمیم بگیرد.

رسانه‌های آمریکا چقدر خط قرمز و محدودیت دارند؟ آیا خبرنگاران توانسته‌اند پا را فراتر بگذارند و به‌راحتی سیاست‌های دولت را نقد کنند؟
کسی که در یک خبرگزاری کار می‌کند، می‌داندکه اگر دایره‌های قدرت را زیادی زیر سوال ببرد، برایش مشکل ایجاد خواهد شد؛ حتی در آمریکا. خیلی آسان می‌توان گوگل کرد که کدام خبرگزاری آمریکا سیاست خارجی را زیر سوال برده یا کدام بوده که مسأله حمله به عراق و افغانستان را به‌عنوان یک جنایت بین‌المللی مطرح کرده. می‌شود درباره قدرت سوال کرد اما احتمال این هست که شغل و مقامتان در خطر باشد.
در شرایطی که هستیم خیلی از خبرنگاران می‌خواهند مقام و کار و رابطه‌شان با اشخاص مهم را حفظ کنند و بنابراین برایشان آسان‌تر است که سوالات آسان بپرسند و در محدوده‌ای که می‌شناسند قدم بگذارند. متاسفانه سوال آسان رابطه را اگرچه حفظ می‌کند اما برای مخاطب هیچ فایده‌ای ندارد.

این وضع تلخ به ‌نظر می‌آید؛ خبرنگار آدمی است که می‌خواهد پول در بیاورد و رابطه‌اش را حفظ کند و فقط در صدر اخبار باشد؟ البته که این آفت‌ها در شغل ما غیرقابل انکار نیست اما آیا این حقیقت خبرنگاری و همان تصویری است که مردم از این قشر باید داشته باشند؟ تجربه کار در رسانه‌های مختلف بین‌المللی این را به شما ثابت کرده است؟
بله در تجربه من متاسفانه اکثر خبرنگاران همین بودند اما این دلیل نمی‌شود که خبرنگاران خوب نباشند. خبرنگار خوب اصلا به مقامش اهمیت نمی‌دهد، او قدرت را اذیت می‌کند و همه چیز را زیر سوال می‌برد. کسانی که در قدرتند از این خبرنگاران خوب خوششان نمی‌آید و سعی می‌کنند جواب درست و حسابی بهشان ندهند. اغلب خبرنگارانی که من دیدم مثلا دوست داشتند بروند با رئیس‌جمهوری اوباما عکس بگیرند و در فیس‌بوک منتشر کنند و بگویند «هی ببین با کی مصاحبه کردم» این دست خبرنگارها درواقع یک جورهایی بیشتر «سلبریتی» به حساب می‌آیند تا خبرنگار.
خبرنگار واقعی به این چیزها اهمیت نمی‌دهد. او یک جنگجو است و خودش را و مقامش را به خطر می‌اندازد. کار آن خبرنگاری ارزش دارد که اصلا اهمیت ندهد که چه جایزه‌ای برده و چقدر شهرت دارد اما اغلب خبرنگاران خارجی که ببینید از جایزه‌ای که برده‌اند، حرف می‌زنند.
یک رسانه غربی با اشاره به رویدادهای مهمی که در سال ۲۰۱۸ در روسیه رخ می دهند به همراه شدن عجیب عدد ۱۸ با این رویدادها اشاره کرده است.
نقش نمادین رقم ۱۸ در رویدادهای سال آینده‌ روسیه چشمگیر است. روسیه در سال ۲۰۱۸ میلادی رئیس جمهور جدید خود را انتخاب می‌کند. برنده‌ این انتخابات به احتمال قوی «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهوری کنونی و رئیس کاخ کرملین خواهد بود که با وقفه‌ای ۴ ساله، اکنون ۱۸ سال است که بر مسند قدرت در روسیه تکیه زده است.
به گزارش مهر، انتخابات ریاست جمهوری روسیه نیز روز ۱۸ ماه مارس ۲۰۱۸ برگزار می‌شود. چهار سال پیش در این روز روسیه ضمیمه کردن جزیره کریمه را قطعی ساخت. پوتین در آن زمان این رویداد را به عنوان بازگشت موفق روسیه به صحنه سیاست بین‌المللی جشن گرفت. به باور برخی کارشناسان پیامدهای این رویداد در سال آینده نیز محسوس خواهد بود.
۲۰۱۸ سال برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال نیز هست که روسیه میزبانی آن را بر عهده دارد. این مسابقات برای پوتین فرصتی خواهد بود که توانایی‌های روسیه را در عرصه ورزش یا دست‌کم در میزبانی رویدادهای عظیم ورزشی به نمایش بگذارد.
برخی موارد دیگر که روسیه در سال ۲۰۱۸ با آنها همراه خواهد بود عبارتند از:
توجه بیشتر به سیاست داخلی
ولادیمیر پوتین برای مسائل مربوط به سیاست بین‌الملل نقش و اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل است و سال ۲۰۱۷ نیز با توجه به فعالیت‌های روسیه در سوریه از دید مسکو سالی موفق بوده است. با وجود این انتظار می‌رود که در سال ۲۰۱۸ مسائل سیاست داخلی در کانون توجه پوتین قرار گیرد.
اشتفان مایستر، مدیر مرکز پژوهشی روبرت بوش در مسائل اروپای میانه و شرقی، روسیه و آسیای مرکزی، در این راستا به لزوم انجام کارزار انتخاباتی در سال آینده، ادامه بحران اقتصادی در روسیه و همچنین کاهش میزان محبوبیت پوتین در نظرسنجی‌های اخیر اشاره می‌کند.
به باور او پوتین باز هم خواهد کوشید که با تکیه بر سیاست بین‌المللی اذهان عمومی را مشغول کند، اما این کار دشوار خواهد بود چون مردم روسیه خسته شده‌اند و می‌گویند، عظمت خوب و زیباست، اما یکی کمی هم کمتر باشد، به کسی برنمی‌خورد.
روسیه در پی اقدامات تحریمی کشورهای غربی از یک سو و کاهش چشمگیر بهای نفت و گاز از سوی دیگر با بحران اقتصادی روبرو شده؛ بحرانی که روسیه آن را به گفته پوتین پشت سر گذاشته است. نگاه مردم روسیه اما شاید متفاوت باشد. طبق آخرین نظرسنجی‌ای که موسسه معتبر «لوادا» انجام داده، میزان محبوبیت پوتین در ماه دسامبر به میزان ۷۸ درصد (۵ درصد کمتر از میزان ماه اوت سال جاری) بوده است.
سوریه و نقشی ماندگار
ایوان تیموفیف، عضو شورای سیاست بین‌الملل روسیه (RSMD) نیز از کارشناسانی است که از کاهش نقش سیاست بین‌المللی در سال آینده سخن می‌گویند. او در این رابطه خاطرنشان می‌کند: «کمپین سوریه موفقیت‌آمیز بود، اما مشکلات داخلی به قوت خود باقی هستند.»
تاتیانا کاستووا−ژان، رئیس بخش روسیه در موسسه فرانسوی روابط بین‌الملل (IFRI) بر این نکته تأکید می‌ورزد که ولادیمیر پوتین در ماه دسامبر کارزار انتخاباتی خود را با اعلام خروج بخشی از نیروهای روسیه از سوریه آغاز کرد. به اعتقاد این کارشناس، پوتین خود را به‌گونه‌ای بانی صلح جلوه می‌دهد که قصد دارد در سومین دوره‌ ریاست جمهوری‌اش به حضور نظامی روسیه در صحنه‌های جنگ پایان دهد و از ماجراجویی‌های جدید چشم‌پوشی کند.
خاورمیانه و به ویژه سوریه نمایان‌ترین صحنه‌هایی هستند که روسیه می‌کوشد در عرصه سیاست بین‌المللی جایگاهی تازه و محکم برای خود بیابد. اگر چه خطر قدرتگیری دوباره داعش هنوز برطرف نشده، اما به باور ایوان تیموفیف بعید به نظر می‌رسد که روسیه فعالیت‌های خود در منطقه و در شمال آفریقا (برای نمونه در لیبی) را گسترش دهد، چرا که منابع و امکانات روسیه نیز محدود است.
این کارشناس در عین حال تصریح می‌کند: «البته مسکو در سوریه این تجربه را کسب کرده که مأموریتی نظامی در فراسوی مرزهای روسیه می‌تواند مزایای محسوسی در عرصه سیاست خارجی به همراه بیاورد و هزینه‌ی زیادی هم برای انجام آن لازم نباشد.»
به اعتقاد تیموفیف روسیه ممکن است حضور نظامی خود در برخی از کشورها را برای نمونه با احداث پایگاه‌های جدید تقویت کند، اما به احتمال قوی در درگیری‌های تازه شرکت نخواهد کرد.
اوکراین و چشم‌انداز ناروشن
آنگونه که کارشناسان در گفتگوهای خود با دویچه وله ارزیابی کرده‌اند، اجرای توافقنامه صلح مینسک در ارتباط با اوکراین پیشرفت چندانی نخواهد داشت. روسیه از جدایی‌طلبان اوکراین حمایت می‌کند. اوکراین که روسیه را قدرتی اشغالگر در دونتسک و لوهانسک می‌داند، نگران بالا گرفتن تنش‌ها و شعله‌ور شدن آتش درگیری‌ها است.
مسکو در اواسط ماه دسامبر سال جاری اعلام کرد که افسران خود را از یک مرکز کنترل آتش‌بس به روسیه باز خواهد گرداند، اقدامی که باعث افزایش نگرانی اوکراین شده است.
استیون پیفر از موسسه پژوهشی بروکینگز در این راستا نظری بدبینانه دارد و معتقد است که ایده استقرار نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل در شرق اوکراین که پوتین نیز با آن موافق است، به طور قطع تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری روسیه اجرا نخواهد شد.
او می‌افزاید: متأسفانه حدس من این است که روسیه از اوضاع حاکم در «دنباس» خشنود است و اعتقاد دارد که هزینه‌ آن هم تحمل‌پذیر است. مسکو از این نزاع و تنش سود خواهد جست تا دولت اوکراین را زیر فشار گذارد. من شک دارم که روسیه واقعا خواهان نیروهای پاسدار صلح باشد.
تاتیانا کاستووا−ژان، رئیس بخش روسیه در موسسه فرانسوی روابط بین‌الملل (IFRI) معتقد است که روسیه بر هدف اصلی خود، که جلوگیری از ورود اوکراین به پیمان ناتو یا اتحادیه اروپاست، همچنان باقی خواهد ماند.
مناسبات با واشنگتن
ایوان تیموفیف، عضو شورای سیاست بین‌الملل روسیه (RSMD) در مناسبات میان مسکو و واشنگتن کاستی بزرگی می‌بیند و می‌گوید: ما کنترل را از دست دادیم و اوضاع در سال ۲۰۱۷ به وخامت کشیده شد.
در آغاز سال جدید میلادی روابط دو طرف با چالشی بزرگ روبرو می‌شود. قرار است دولت آمریکا در ماه ژانویه به کنگره فهرست کرملین را ارائه دهد. این فهرست نام سیاستمداران و بازرگانان پرنفوذی را در بر می‌گیرد که با کاخ کرملین رابطه دارند.
این بخشی از تحریم‌های جدیدی است که کنگره آمریکا در تابستان سال ۲۰۱۷ به تصویب رساند و دولت ایالات متحده بدین وسیله کوشید در قبال تلاش‌های روسیه برای دستکاری و مداخله در انتخابات آمریکا واکنش نشان دهد. به گفته‌ تیموفیف، اگر این فهرست بسیار گسترده باشد، صبر و تحمل مسکو با دونالد ترامپ نیز لبریز خواهد شد. روسیه تا کنون در قبال پوتین رفتار و موضعی خویشتن‌دارانه اتخاذ کرده است.
استیون پیفر از موسسه پژوهشی بروکینگز به نگرانی‌های مسکو از تحریم‌های جدید علیه آن کشور اشاره می‌کند و خاطرنشان می‌سازد: «پوتین امید داشت که با روی کار آمدن ترامپ و ریاست جمهوری او اوضاع بهتر شود، اما اتهامات مطرح شده در ارتباط با مداخله روسیه در انتخابات آمریکا، دست ترامپ را بسته است.»
به نظر این کارشناس انجام دیداری میان پوتین و ترامپ هم در سال ۲۰۱۸ در بهبود اوضاع اثر زیادی نخواهد داشت؛ هرچند انجام چنین دیداری در اساس بعید است.