نگاه بازجویانه اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي
زنجيره اي جناح رقیب . 16
اردیبهشت -97
دولت در جلسات خصوصي با فيلتر تلگرام موافق است اما در ظاهر ژست
مخالف مي گيرد
سرويس سياسي
روزنامه ايران ديروز مدعي شد که برجام هسته اي معادلات ترامپ، نتانياهو و بن سلمان را در منطقه بر هم زده؛ اگر اين طور است چرا حاميان دولت و افراطيون مدعي اصلاح طلبي گلويشان را با «سوريه هم برجام مي خواهد» پاره مي کنند؟! ارگان دولت در مطلب ديگري خاطرنشان کرد که اظهارات مقامات دولتي با واقعيت بازار فاصله دارد. يک روزنامه زنجيره اي هم نوشت که دولت از موافقان فيلترينگ در جلسات مسئولان بخش هاي مختلف نظام است اما در بيرون براي حفظ وجهه و راضي نگه داشتن بدنه اجتماعي حامي دولت ژست مخالف به خود مي گيرد.
با نزديک شدن موعد اعلام تصميم ترامپ براي ماندن در برجام يا خروج از آن، حاميان دولت به تکاپو افتاده اند تا اين خسارت محض و توافق يکطرفه را گردن منتقدان بيندازند.
برجامي که يک حساب بانکي براي ايران باز نکرد چطور داعش را تارومار کرد؟!
روزنامه ايران ديروز در مطلبي نوشت: «براي دقايقي تصور کنيم اگر برجام نبود کشور در چه شرايط دشوار داخلي، منطقه اي و بين المللي قرار مي گرفت. راز آشفتگي و عصبانيت ترامپ، نتانياهو و بن سلمان در اين است که به وضوح مي بينند برجام باعث شد ايراني که در چنبره فشار و تحريم هاي فلج کننده گرفتار شده بود و سايه جنگ را بر سر خود مي ديد، نه تنها جان تازه اي گرفته و دوباره روي پاي خود ايستاده است؛ بلکه چنان قوي شده است که محاسبات و معادلات آنها را در منطقه با قدرت و نفوذي که مجدداً به دست آورده، برهم زده و نه تنها سرنگون نشده که از سرنگوني دولت هاي ديگر در منطقه جلوگيري مي کند و تروريست هاي داعش را هم تار و مار کرده است.»
تار و مار کردن تروريست ها و جلوگيري از سقوط دولت ها در منطقه اگر به واسطه برجام بوده، چرا مدعيان اصلاحات بر طبل برجام منطقه اي مي کوبند؟ به عبارت ديگر، بر اساس ادعاي ارگان دولت، برجام هسته اي معادلات ترامپ، نتانياهو و بن سلمان را در منطقه بر هم زده؛ اگر اين طور است چرا حاميان دولت و افراطيون مدعي اصلاح طلبي گلويشان را با «سوريه هم برجام مي خواهد» پاره مي کنند؟ برجام که يک حساب بانکي هم در انگليس براي ايران باز نکرد، چطور داعش را تار و مار کرد؟!
پيوستن داعش به زباله دان تاريخ و پيروزي معنادار مجاهدان في سبيل الله و محور مقاومت بر تروريست هاي تکفيري و حاميان پر و پا قرص منطقه اي و فرامنطقه اي آن برتري، اتفاقا استيلا و چيرگيِ «ايستادگي، مقاومت و پايداري» را بر مذاکره به روشني ثابت کرد.
کام ملت را چه کساني تلخ کردند؟
ايران نوشت: «تنگ نظري هاي داخلي و جناحي ديدن برجام باعث شد تا کام ملت از آثار بزرگي که برجام براي اقتصاد داخلي و عزتي که در جهان پس از يک دوره انزواي مطلق به ارمغان آورد بهره برداري مطلوب نشود.»
عراقچي، رئيس ستاد پيگيري اجراي برجام چندي پيش در انديشکده سلطنتي چتم هاوس در انگليس گفته بود: «ايران برجام را داستاني موفق نمي داند چراکه ايران از آن بهره مند نشده و تحريم ها برداشته نشده است. دليل ساده است، آمريکا تقريبا هر روز تعهداتش در برجام را نقض مي کند و آمريکا دليل اين مسئله است که برجام براي ايران موفق نبوده است. حتي متن و کلمات برجام نقض شده اند.»
کام ملت را آنها تلخ کردند که هشدارهاي منتقدان مبني بر رعايت قواعد بديهي همچون «توازن تعهدات»، «همزماني اجراي تعهدات»، «اخذ تضمين از طرف مقابل» و «پيش بيني برگشت پذيري امتيازات واگذار شده در صورت نقض عهد» را در نگارش رعايت نکردند، گلويشان را با فحاشي به آنها پاره کردند و به جهنم حواله شان دادند. وعده دادند که تحريم ها بالمره برداشته مي شود و شکوفايي اقتصادي پديد مي آيد اما برجام دايره تحريم ها را گسترده تر کرد معضلات اقتصادي در پسابرجام عميق تر شد. حاميان دولت به جاي پذيرش مسئوليت اين خسارت محض، از روي عصبانيت فرافکني مي کنند.
برجام نابود مي شود چون آمريکا مي خواهد بيش از اين تحقير نشود!
در بخش ديگري از اين مطلب آمده است: «عده اي در داخل متوجه باشند نابودي برجام ذوق زدگي ندارد، نيش و کنايه هم ندارد چون آمريکا مي خواهد ديگر بيش از اين با برجام تحقير نشود و صهيونيست ها و سعودي ها بسيار مايلند دوباره ايران را در قهقرا و انزواي گذشته ببينند.»
از برجام چيزي باقي نمانده که بخواهد نابود شود. توافق هسته اي در روز نخست اجراي آن در دولت اوباماي مودب و باهوش! نقض و نابود شد. عدم واکنش متقابل از سوي دولت به نقض برجام، سبب شد تا دشمن اين پيام را دريافت کند که هرچقدر برجام را نقض کند، ايران از آن خارج نمي شود و بدين ترتيب توافق هسته اي به ابزار دلچسب آمريکا و اروپا براي افزايش فشار و تهديد ايران و بستر همدستي براي گنجاندن زياده خواهي ها و مداخله جويي هايشان تبديل شد. نبض برجام مدت هاست که ديگر نمي زند.
دولت با فيلتر تلگرام موافق است اما در ظاهر ژست مخالف مي گيرد
روزنامه اصلاح طلب ابتکار در گزارشي در بررسي موج ابراز نا اميدي از وعده هاي محقق نشده دولت روحاني و موضوع پيام رسان ها، نوشت: «رفتار فعلي دولت به نحوي است که اينگونه استنباط مي شود که آنها بخشي از موافقان فيلترينگ در جلسات مسئولان بخش هاي مختلف نظام هستند و در بيرون براي حفظ وجهه، راضي نگه داشتن بدنه اجتماعي حامي دولت و شهيد نشدن حرف رئيس جمهوري ژست مخالفت به خود مي گيرند. آنچه مردم نياز دارند صداقت در عمل و گفتار چه در درون و چه در بيرون است، براي همين هم شايد صدور صدها اطلاعيه اين چنيني رضايتي در مردم ايجاد نکند.»
اظهارات مقامات دولتي با واقعيت بازار فاصله دارد
روزنامه ايران ديروز طي گزارشي درباره وضعيت بازار پس از دلار 4200 توماني، نوشت: «دولت در هفته هاي اخير بارها اعلام کرده که دلار مورد نياز همه بخش هاي کشور به اندازه کافي با قيمت 4200 تومان عرضه خواهد شد و همه متقاضيان از جمله فعالان اقتصادي، مسافران، دانشجويان و محققان مي توانند از ارز با اين نرخ استفاده کنند... با وجود اين اظهارات مقامات دولتي آنچه در بازار ديده مي شود، اندکي با اخبار فاصله دارد. به طوري که دلار 4200 توماني به اندازه کافي موجود نيست و ثبت برخي سفارش ها با مشکل مواجه است.»
ارگان دولت ادامه داد: «از سوي ديگر هنوز دلار بالاتر از 5 هزار تومان و يورو بالاي 7 هزار تومان در بازار فروش مي رود و قيمت بسياري از کالاها نيز رشد کرده است. در همين حال بسياري از فروشندگان يا کالا براي فروش ندارند يا دارند و نمي فروشند.»
گلايه روحاني از مستندسازي توافق سعدآباد
عزت الله ضرغامي، رئيس اسبق رسانه ملي در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «هنگامي که مذاکرات سعدآباد انجام شد و پس از اين مذاکرات وزراي خارجه سه کشور اظهارنظرهاي نامناسبي درباره اين مذاکرات انجام دادند صداوسيما به اين نتيجه رسيد که در اين زمينه يک مستند بسازد. هنگامي که اين مستند ساخته شد آقاي روحاني نسبت به پخش اين مستند به دفتر رهبري گلايه کردند.»
گفتني است، در مهرماه سال 82 توافق سعدآباد بين ايران و تروئيکاي اروپايي(انگليس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در آن مقطع در حالي که دولت اصلاحات «واو به واو» تعهداتش را در اين توافق اجرا کرد و بسياري از تاسيسات هسته اي خود را به حالت تعطيلي و تعليق درآورد، سه کشور اروپايي حتي يکي از تعهداتشان را نيز اجرايي نکردند.
آدام ارلي، معاون وقت سخنگوي وزارت خارجه آمريکا با اشاره به توافق سعدآباد گفت: «وادار کردن ايران به انجام چنين کاري نتيجه يک تلاش چندجانبه بود که ما خواهان آن بوديم و به طور کامل در آن شرکت داشتيم.» ارلي همچنين با خوشحالي اعلام کرد: «وزيران امور خارجه سه کشور اروپايي در مذاکرات خود در تهران هيچ امتيازي به ايران نداده اند.»
روحاني مرداد ماه ۱۳۸۴، در روزهاي پاياني ماموريت خود در سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي طي نامه اي تاريخي خطاب به محمد البرادعي دبيرکل سابق سازمان انرژي اتمي گزارشي از روند فراز و فرود پرونده هسته اي ايران ارائه کرد که خلاصه آن نشان مي دهد روند دو سال مذاکرات هسته اي در دولت اصلاحات با تروئيکاي اروپايي(انگليس، فرانسه و آلمان) به طور کامل به «شکست» رسيد و در حالي که جمهوري اسلامي ايران واو به واو تعهداتش را در اين مدت اجرا کرد و بسياري از تاسيسات هسته اي خود را به حالت تعطيلي و تعليق درآورد، سه کشور اروپايي حتي يکي از تعهداتشان را نيز اجرايي نکردند. در بخشي از اين نامه آمده است: «متاسفانه، در مقابل اگر نگوييم هيچ، ايران مابه ازاي بسيار اندکي دريافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزايش داد و تنها در عوض آن، با قول هاي انجام نشده و درخواست هاي بيشتر روبه رو شد».
متاسفانه علي رغم تجربه مهم توافق سعدآباد، دولت آقاي روحاني در روندي مشابه، توافق برجام را امضاء کرد. اما- به دليل خوي سلطه گري طرف مقابل و عدم تغيير آن در گذر زمان- همان طور که منتقدان نيز به درستي اشاره کرده بودند برجام نيز همانند سعدآباد تقريبا و تحقيقا هيچ دستاوردي در پي نداشت.
ضرغامي در بخش ديگري از مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «هرچه ما به آقاي روحاني خدمت مي کرديم و شرايط بيشتري براي ايشان در نظر مي گرفتيم انتظارات ايشان افزايش پيدا مي کرد. نکته جالب درباره آقاي روحاني اين است که هنگامي که با ايشان صحبت مي کنيد و براي ايشان دو ساعت استدلال مي کنيد، هنگامي که جلسه تمام مي شود انگار که با يک بشقاب صحبت کرده ايد و هيچ تغييري در رويکرد ايشان مشاهده نمي کنيد. اين وضعيت حتي در چهره ايشان نيز وجود ندارد و چهره ايشان به شکلي نيست که انسان علاقه به ادامه دادن داشته باشد.»
سياست کهنه فرافکني با ايجاد ترس از آينده
روزنامه زنجيره اي شرق در سرمقاله شماره ديروز خود سياست قديمي و کهنه شده ايجاد ترس و وحشت از آينده اي که شبيه دولت هاي سابق است را پي گرفت و نوشت: «در سياست ايران تغييري جدي روي خواهد داد.»
در بخشي از اين يادداشت آمده است: «درست يا نادرست، آنچه همه به آن باور دارند اين است که وضعيت سياست کنوني در ايران نيازمند اصلاح و تغيير است. تجربه نشان داده است كه چنين شرايطي همواره آبستن حوادث نابهنگام است؛ حوادثي که به طرز بطئي نطفه مي بندد و ناگهان پديدار مي شود. اين زايشِ دردناک گاه در موعد مقرر و گاه به ناگزير با سزارين همراه است. تغييرات گسترده دوره هاشمي در سياست و اقتصاد و فرهنگ، نطفه حادثه اي را در بطن خود پروراند که سزارينِ دوم خرداد تجلي آن بود.»
در بخش ديگري از اين نوشتار آمده است: «اصلاح طلبان با ذهن تحليلگرِ خود در کمين نشسته اند تا در موقع لزوم شرايط را به نفع خود تغيير دهند. اما در حال حاضر بيش از هر چيز عيان است که نيروهاي سياسي ايران فاقد توانِ لازم براي آنند که در ستيز گذشته و حال، بانيِ ظهور آينده اي متفاوت باشند.»
سردبير شرق در سرمقاله خود آورده است: «از تحليل شرايط اين گونه استنتاج مي شود که ظهور رئيس جمهوري غير سياسي، همسو با سياست هاي خاورميانه اي که اختيارات فراتري از روساي جمهور سابق خواهد داشت دور از ذهن نخواهد بود. ايده ديگري كه مي تواند از دل اين شرايط بيرون بيايد، ظهورِ «مرد سرنوشت ساز» است. البته مرد سرنوشت سازي که در تکرار تاريخ بعيد نيست تراژدي آن کمدي از آب در بيايد. مهم نيست اين حدس و گمان ها به واقعيت بپيوندد، آنچه اهميت دارد اين است که در سياست ايران تغييري جدي روي خواهد داد.»
نويسنده کشور را نيازمند تغيير مي داند و مي خواهد اما از تغييري مانند آنچه در اواخر دوره اصلاحات پيش آمد و منجر به تغيير دولت اصلاحات شد، بيم مي دهد و آن را تراژدي مي خواند، فارغ از اينکه دولت بعد از اصلاحات چه بود و چگونه سياست ورزي کرد و اين سياست ها چگونه به انحراف کشيده شد و به آنچه در سال هاي پاياني نمود يافت منتهي شد، روزنامه زنجيره اي شرق از آينده نگران کننده مردم را بيم مي دهد، مدعيان اصلاحات کارنامه ايجابي در چنته ندارند و جز ايجاد ترس از آينده براي سياست ورزي راهي نمي شناسند. اين سياست ديگر کهنه شده است.
آنچه از مشکلات گوناگون معيشتي و... در کشور ديده مي شود، ناشي از حضور مدعيان اصلاحات در بدنه دولت است، دولتي که اکثريت اعضاي آن را يک جريان سياسي خاص تشکيل داده است و امروز ديگر زنگ انشاء سپري شده و نوبت پاسخگويي است نه پيگيري سياست گذشته.
سرويس سياسي
روزنامه ايران ديروز مدعي شد که برجام هسته اي معادلات ترامپ، نتانياهو و بن سلمان را در منطقه بر هم زده؛ اگر اين طور است چرا حاميان دولت و افراطيون مدعي اصلاح طلبي گلويشان را با «سوريه هم برجام مي خواهد» پاره مي کنند؟! ارگان دولت در مطلب ديگري خاطرنشان کرد که اظهارات مقامات دولتي با واقعيت بازار فاصله دارد. يک روزنامه زنجيره اي هم نوشت که دولت از موافقان فيلترينگ در جلسات مسئولان بخش هاي مختلف نظام است اما در بيرون براي حفظ وجهه و راضي نگه داشتن بدنه اجتماعي حامي دولت ژست مخالف به خود مي گيرد.
با نزديک شدن موعد اعلام تصميم ترامپ براي ماندن در برجام يا خروج از آن، حاميان دولت به تکاپو افتاده اند تا اين خسارت محض و توافق يکطرفه را گردن منتقدان بيندازند.
برجامي که يک حساب بانکي براي ايران باز نکرد چطور داعش را تارومار کرد؟!
روزنامه ايران ديروز در مطلبي نوشت: «براي دقايقي تصور کنيم اگر برجام نبود کشور در چه شرايط دشوار داخلي، منطقه اي و بين المللي قرار مي گرفت. راز آشفتگي و عصبانيت ترامپ، نتانياهو و بن سلمان در اين است که به وضوح مي بينند برجام باعث شد ايراني که در چنبره فشار و تحريم هاي فلج کننده گرفتار شده بود و سايه جنگ را بر سر خود مي ديد، نه تنها جان تازه اي گرفته و دوباره روي پاي خود ايستاده است؛ بلکه چنان قوي شده است که محاسبات و معادلات آنها را در منطقه با قدرت و نفوذي که مجدداً به دست آورده، برهم زده و نه تنها سرنگون نشده که از سرنگوني دولت هاي ديگر در منطقه جلوگيري مي کند و تروريست هاي داعش را هم تار و مار کرده است.»
تار و مار کردن تروريست ها و جلوگيري از سقوط دولت ها در منطقه اگر به واسطه برجام بوده، چرا مدعيان اصلاحات بر طبل برجام منطقه اي مي کوبند؟ به عبارت ديگر، بر اساس ادعاي ارگان دولت، برجام هسته اي معادلات ترامپ، نتانياهو و بن سلمان را در منطقه بر هم زده؛ اگر اين طور است چرا حاميان دولت و افراطيون مدعي اصلاح طلبي گلويشان را با «سوريه هم برجام مي خواهد» پاره مي کنند؟ برجام که يک حساب بانکي هم در انگليس براي ايران باز نکرد، چطور داعش را تار و مار کرد؟!
پيوستن داعش به زباله دان تاريخ و پيروزي معنادار مجاهدان في سبيل الله و محور مقاومت بر تروريست هاي تکفيري و حاميان پر و پا قرص منطقه اي و فرامنطقه اي آن برتري، اتفاقا استيلا و چيرگيِ «ايستادگي، مقاومت و پايداري» را بر مذاکره به روشني ثابت کرد.
کام ملت را چه کساني تلخ کردند؟
ايران نوشت: «تنگ نظري هاي داخلي و جناحي ديدن برجام باعث شد تا کام ملت از آثار بزرگي که برجام براي اقتصاد داخلي و عزتي که در جهان پس از يک دوره انزواي مطلق به ارمغان آورد بهره برداري مطلوب نشود.»
عراقچي، رئيس ستاد پيگيري اجراي برجام چندي پيش در انديشکده سلطنتي چتم هاوس در انگليس گفته بود: «ايران برجام را داستاني موفق نمي داند چراکه ايران از آن بهره مند نشده و تحريم ها برداشته نشده است. دليل ساده است، آمريکا تقريبا هر روز تعهداتش در برجام را نقض مي کند و آمريکا دليل اين مسئله است که برجام براي ايران موفق نبوده است. حتي متن و کلمات برجام نقض شده اند.»
کام ملت را آنها تلخ کردند که هشدارهاي منتقدان مبني بر رعايت قواعد بديهي همچون «توازن تعهدات»، «همزماني اجراي تعهدات»، «اخذ تضمين از طرف مقابل» و «پيش بيني برگشت پذيري امتيازات واگذار شده در صورت نقض عهد» را در نگارش رعايت نکردند، گلويشان را با فحاشي به آنها پاره کردند و به جهنم حواله شان دادند. وعده دادند که تحريم ها بالمره برداشته مي شود و شکوفايي اقتصادي پديد مي آيد اما برجام دايره تحريم ها را گسترده تر کرد معضلات اقتصادي در پسابرجام عميق تر شد. حاميان دولت به جاي پذيرش مسئوليت اين خسارت محض، از روي عصبانيت فرافکني مي کنند.
برجام نابود مي شود چون آمريکا مي خواهد بيش از اين تحقير نشود!
در بخش ديگري از اين مطلب آمده است: «عده اي در داخل متوجه باشند نابودي برجام ذوق زدگي ندارد، نيش و کنايه هم ندارد چون آمريکا مي خواهد ديگر بيش از اين با برجام تحقير نشود و صهيونيست ها و سعودي ها بسيار مايلند دوباره ايران را در قهقرا و انزواي گذشته ببينند.»
از برجام چيزي باقي نمانده که بخواهد نابود شود. توافق هسته اي در روز نخست اجراي آن در دولت اوباماي مودب و باهوش! نقض و نابود شد. عدم واکنش متقابل از سوي دولت به نقض برجام، سبب شد تا دشمن اين پيام را دريافت کند که هرچقدر برجام را نقض کند، ايران از آن خارج نمي شود و بدين ترتيب توافق هسته اي به ابزار دلچسب آمريکا و اروپا براي افزايش فشار و تهديد ايران و بستر همدستي براي گنجاندن زياده خواهي ها و مداخله جويي هايشان تبديل شد. نبض برجام مدت هاست که ديگر نمي زند.
دولت با فيلتر تلگرام موافق است اما در ظاهر ژست مخالف مي گيرد
روزنامه اصلاح طلب ابتکار در گزارشي در بررسي موج ابراز نا اميدي از وعده هاي محقق نشده دولت روحاني و موضوع پيام رسان ها، نوشت: «رفتار فعلي دولت به نحوي است که اينگونه استنباط مي شود که آنها بخشي از موافقان فيلترينگ در جلسات مسئولان بخش هاي مختلف نظام هستند و در بيرون براي حفظ وجهه، راضي نگه داشتن بدنه اجتماعي حامي دولت و شهيد نشدن حرف رئيس جمهوري ژست مخالفت به خود مي گيرند. آنچه مردم نياز دارند صداقت در عمل و گفتار چه در درون و چه در بيرون است، براي همين هم شايد صدور صدها اطلاعيه اين چنيني رضايتي در مردم ايجاد نکند.»
اظهارات مقامات دولتي با واقعيت بازار فاصله دارد
روزنامه ايران ديروز طي گزارشي درباره وضعيت بازار پس از دلار 4200 توماني، نوشت: «دولت در هفته هاي اخير بارها اعلام کرده که دلار مورد نياز همه بخش هاي کشور به اندازه کافي با قيمت 4200 تومان عرضه خواهد شد و همه متقاضيان از جمله فعالان اقتصادي، مسافران، دانشجويان و محققان مي توانند از ارز با اين نرخ استفاده کنند... با وجود اين اظهارات مقامات دولتي آنچه در بازار ديده مي شود، اندکي با اخبار فاصله دارد. به طوري که دلار 4200 توماني به اندازه کافي موجود نيست و ثبت برخي سفارش ها با مشکل مواجه است.»
ارگان دولت ادامه داد: «از سوي ديگر هنوز دلار بالاتر از 5 هزار تومان و يورو بالاي 7 هزار تومان در بازار فروش مي رود و قيمت بسياري از کالاها نيز رشد کرده است. در همين حال بسياري از فروشندگان يا کالا براي فروش ندارند يا دارند و نمي فروشند.»
گلايه روحاني از مستندسازي توافق سعدآباد
عزت الله ضرغامي، رئيس اسبق رسانه ملي در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «هنگامي که مذاکرات سعدآباد انجام شد و پس از اين مذاکرات وزراي خارجه سه کشور اظهارنظرهاي نامناسبي درباره اين مذاکرات انجام دادند صداوسيما به اين نتيجه رسيد که در اين زمينه يک مستند بسازد. هنگامي که اين مستند ساخته شد آقاي روحاني نسبت به پخش اين مستند به دفتر رهبري گلايه کردند.»
گفتني است، در مهرماه سال 82 توافق سعدآباد بين ايران و تروئيکاي اروپايي(انگليس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در آن مقطع در حالي که دولت اصلاحات «واو به واو» تعهداتش را در اين توافق اجرا کرد و بسياري از تاسيسات هسته اي خود را به حالت تعطيلي و تعليق درآورد، سه کشور اروپايي حتي يکي از تعهداتشان را نيز اجرايي نکردند.
آدام ارلي، معاون وقت سخنگوي وزارت خارجه آمريکا با اشاره به توافق سعدآباد گفت: «وادار کردن ايران به انجام چنين کاري نتيجه يک تلاش چندجانبه بود که ما خواهان آن بوديم و به طور کامل در آن شرکت داشتيم.» ارلي همچنين با خوشحالي اعلام کرد: «وزيران امور خارجه سه کشور اروپايي در مذاکرات خود در تهران هيچ امتيازي به ايران نداده اند.»
روحاني مرداد ماه ۱۳۸۴، در روزهاي پاياني ماموريت خود در سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي طي نامه اي تاريخي خطاب به محمد البرادعي دبيرکل سابق سازمان انرژي اتمي گزارشي از روند فراز و فرود پرونده هسته اي ايران ارائه کرد که خلاصه آن نشان مي دهد روند دو سال مذاکرات هسته اي در دولت اصلاحات با تروئيکاي اروپايي(انگليس، فرانسه و آلمان) به طور کامل به «شکست» رسيد و در حالي که جمهوري اسلامي ايران واو به واو تعهداتش را در اين مدت اجرا کرد و بسياري از تاسيسات هسته اي خود را به حالت تعطيلي و تعليق درآورد، سه کشور اروپايي حتي يکي از تعهداتشان را نيز اجرايي نکردند. در بخشي از اين نامه آمده است: «متاسفانه، در مقابل اگر نگوييم هيچ، ايران مابه ازاي بسيار اندکي دريافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزايش داد و تنها در عوض آن، با قول هاي انجام نشده و درخواست هاي بيشتر روبه رو شد».
متاسفانه علي رغم تجربه مهم توافق سعدآباد، دولت آقاي روحاني در روندي مشابه، توافق برجام را امضاء کرد. اما- به دليل خوي سلطه گري طرف مقابل و عدم تغيير آن در گذر زمان- همان طور که منتقدان نيز به درستي اشاره کرده بودند برجام نيز همانند سعدآباد تقريبا و تحقيقا هيچ دستاوردي در پي نداشت.
ضرغامي در بخش ديگري از مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «هرچه ما به آقاي روحاني خدمت مي کرديم و شرايط بيشتري براي ايشان در نظر مي گرفتيم انتظارات ايشان افزايش پيدا مي کرد. نکته جالب درباره آقاي روحاني اين است که هنگامي که با ايشان صحبت مي کنيد و براي ايشان دو ساعت استدلال مي کنيد، هنگامي که جلسه تمام مي شود انگار که با يک بشقاب صحبت کرده ايد و هيچ تغييري در رويکرد ايشان مشاهده نمي کنيد. اين وضعيت حتي در چهره ايشان نيز وجود ندارد و چهره ايشان به شکلي نيست که انسان علاقه به ادامه دادن داشته باشد.»
سياست کهنه فرافکني با ايجاد ترس از آينده
روزنامه زنجيره اي شرق در سرمقاله شماره ديروز خود سياست قديمي و کهنه شده ايجاد ترس و وحشت از آينده اي که شبيه دولت هاي سابق است را پي گرفت و نوشت: «در سياست ايران تغييري جدي روي خواهد داد.»
در بخشي از اين يادداشت آمده است: «درست يا نادرست، آنچه همه به آن باور دارند اين است که وضعيت سياست کنوني در ايران نيازمند اصلاح و تغيير است. تجربه نشان داده است كه چنين شرايطي همواره آبستن حوادث نابهنگام است؛ حوادثي که به طرز بطئي نطفه مي بندد و ناگهان پديدار مي شود. اين زايشِ دردناک گاه در موعد مقرر و گاه به ناگزير با سزارين همراه است. تغييرات گسترده دوره هاشمي در سياست و اقتصاد و فرهنگ، نطفه حادثه اي را در بطن خود پروراند که سزارينِ دوم خرداد تجلي آن بود.»
در بخش ديگري از اين نوشتار آمده است: «اصلاح طلبان با ذهن تحليلگرِ خود در کمين نشسته اند تا در موقع لزوم شرايط را به نفع خود تغيير دهند. اما در حال حاضر بيش از هر چيز عيان است که نيروهاي سياسي ايران فاقد توانِ لازم براي آنند که در ستيز گذشته و حال، بانيِ ظهور آينده اي متفاوت باشند.»
سردبير شرق در سرمقاله خود آورده است: «از تحليل شرايط اين گونه استنتاج مي شود که ظهور رئيس جمهوري غير سياسي، همسو با سياست هاي خاورميانه اي که اختيارات فراتري از روساي جمهور سابق خواهد داشت دور از ذهن نخواهد بود. ايده ديگري كه مي تواند از دل اين شرايط بيرون بيايد، ظهورِ «مرد سرنوشت ساز» است. البته مرد سرنوشت سازي که در تکرار تاريخ بعيد نيست تراژدي آن کمدي از آب در بيايد. مهم نيست اين حدس و گمان ها به واقعيت بپيوندد، آنچه اهميت دارد اين است که در سياست ايران تغييري جدي روي خواهد داد.»
نويسنده کشور را نيازمند تغيير مي داند و مي خواهد اما از تغييري مانند آنچه در اواخر دوره اصلاحات پيش آمد و منجر به تغيير دولت اصلاحات شد، بيم مي دهد و آن را تراژدي مي خواند، فارغ از اينکه دولت بعد از اصلاحات چه بود و چگونه سياست ورزي کرد و اين سياست ها چگونه به انحراف کشيده شد و به آنچه در سال هاي پاياني نمود يافت منتهي شد، روزنامه زنجيره اي شرق از آينده نگران کننده مردم را بيم مي دهد، مدعيان اصلاحات کارنامه ايجابي در چنته ندارند و جز ايجاد ترس از آينده براي سياست ورزي راهي نمي شناسند. اين سياست ديگر کهنه شده است.
آنچه از مشکلات گوناگون معيشتي و... در کشور ديده مي شود، ناشي از حضور مدعيان اصلاحات در بدنه دولت است، دولتي که اکثريت اعضاي آن را يک جريان سياسي خاص تشکيل داده است و امروز ديگر زنگ انشاء سپري شده و نوبت پاسخگويي است نه پيگيري سياست گذشته.