ريشه هاي جنايت در مدرسه غرب تهران دهن كجي به گزينش،


اوین نامه کیهان10 خرداد - 97
گزارش خبري – تحليلي اوین نامه كيهان 
ريشه هاي جنايت در مدرسه غرب تهران دهن كجي به گزينش، ولنگاري مجازي و تجاري سازي آموزش

مثل همیشه وقتی دُم خامنه ای رهبرولی فقیه توی تله گیر می افتد سربازجو شریعت نداری آی دزد کنان سریع وارد معرکه گیری  برای ماستمالی کردن وآدرس غلط دادن  وتهدید می شود تا به زعم خودش خدشه ای به رهبرش وارد نشود . غافل ازآنکه سناریو سازی سربازجو شریعت نداری محور این موضوع  مشغول بازی برهم زذن چیز بد بو و بوی گندآزارد هنده بیشتر درآوردنش  شده است  . برای  اینکه   عمل یاجزم  متجاوز ربطی به گزینش آموزش و پرورش ندارد . زیرا وی پرورش یافته  40 سال عملکرد رژیم جنایتکار وخرافاتی وعوامفریب ولایت فقیه است . همچنین چرا چنین گرد وخاک تبلیغاتی همراه باتهدید پیرامون سعید طوسی قاری خوان قرآن بیت خامنه ای نشد و پرونده گشوده ناشده  به بایگانی سپرده شد .برای اینکه  وی خودی بود ومحاکمه کردنش تبدیل به تف وتاق وریش   برای خامنه ای می شد؟
انتشار خبر آزار و اذيت دانش آموزان يک دبيرستان غير دولتي در تهران توسط يکي از معاونان مدرسه، احساسات جامعه را به شدت جريحه دار کرده است و لازم است چرايي بروز چنين رفتار هاي نابهنجاري بررسي شود.
    
شنيدن خبر جنايت هولناک آزار و اذيت چند دانش آموز توسط يکي از کارکنان مدرسه و انتشار ابعاد تکان دهنده اي از اين ماجرا در رسانه ها و فضاي مجازي باعث جريحه دار شدن احساسات مردم و همدردي آنها با خانواده اين دانش آموزان شده است. مردم با اعلام انزجار از اين جنايت دردناک خواستار رسيدگي سريع به اين پرونده و محاکمه عامل يا عاملان اين ماجرا هستند. رهبر انقلاب هم در پيامي به رئيس قوه قضائيه با جنايت خواندن اين حادثه خواستار محاکمه سريع و اجراي حدود الهي در حق متهمان شدند. ديروز هم رئيس قوه قضاييه به رئيس کل دادگستري استان تهران دستور داد در اسرع وقت نسبت به رسيدگي قانوني به پرونده مربوط به اين حادثه تکان دهنده اقدام کند.
    
هر چند درباره جزئيات ماجرا يا آمار قربانيان خبرها متفاوت است اما خانواده هاي اين دانش آموزان که تعداد آنها در برخي خبرها تا ده ها نفر هم ذکر شده است، مدعي هستند که اين معاون خطاکار دست به اقداماتي از جمله نشان دادن فيلم هاي مستهجن و غيراخلاقي به دانش آموزان، دادن سيگار و مشروب به آنها و کشاندن آنها به رابطه غيراخلاقي با يکديگر زده است که البته متهم در اعترافاتش نشان دادن فيلم مستهجن به دانش آموزان را پذيرفته و البته صحت موارد ديگر هم با تحقيقات بيشتر مشخص خواهد شد.
    
اما جداي از پرداختن به جزئيات اين پرونده خاص که در روزهاي آينده پيگير آن خواهيم بود، بايد با نگاهي عميق تر به اين ماجرا و احيانا موارد مشابه علت هاي اصلي وقوع چنين حوادثي را بررسي کرد.
    
    
دهن کجي به گزينش
    
يکي از موارد مهمي که در پرونده جنايت اخير مطرح شد اين بود که عامل اصلي اين جنايت از نيروهاي رسمي و گزينش شده آموزش و پرورش نبوده است. اين مشکلي است که در بسياري از مدارس غيرانتفاعي شاهد آن هستيم که اين مدارس براي کاهش هزينه ها علي رغم تبليغات آنچناني درباره کادر مجرب آموزشي و اداري معمولا از تعدادي نيروي کم تجربه يا بيرون از دايره معلمان دوره ديده و گزينش شده آموزش وپرورش هم استفاده مي کنند که هم مي تواند منجر به کاهش راندمان آموزشي شود و مهمتر از آن منجر به وقوع اتفاقاتي همچون مورد اخير شود و البته اين امر چيزي از قصور مسئولان ناظر آموزش و پرورش کم نمي کند.
    
اما با وجود اينکه اهميت گزينش و جذب نيروهاي متدين و متعهد و وفادار به ارزش هاي اسلام و انقلاب اسلامي در جايگاه هاي مهم و اثرگذار واضح و مشخص است، برخي در سال هاي اخير سعي در زير سوال بردن گزينش دارند.
    
به اين اظهارات توجه کنيد: «چقدر ما سين، جيم مي کنيم؟ سوال مي کنيم و نمي دانم اين چيزها را گزينش مي دهيم و غسل و وضو مي پرسيم و چيزهايي که ربطي به گزينش ندارد. از آبا و اجداد مي پرسيم، از همسايگان مي پرسيم، از محل کار مي پرسيم، يک کلمه نمي پرسيم آيا تو متعهد هستي و به مردم خدمت مي کني و آيا وظيفه خود را خدمت به مردم مي داني يا نه؟ »، اين اظهارات حسن روحاني رئيس جمهور است که ظاهرا تعهد کاري را کافي مي داند اما نمي گويد که اگر شخصي در کنار انجام وظايف کاري و تعهد شده خود به دليل ضعف اعتقادي و باور نداشتن ارزش ها دچار لغزش و انحراف شد چه اتفاقي مي افتد؟
    
آيا خود آقاي روحاني هم مثلا در انتخاب همکارانشان با اين همه تسامح فقط به تعهد کاري اهميت مي دهد و نوع تفکر يا وابستگي حزبي و جناحي فرد براي دادن يک مسئوليت از نظر ايشان بي اهميت است؟ آيا ايشان حتي لباس خود را به خياطي ناشناخته که فقط ادعاي تعهد کاري داشته باشد سفارش مي دهد؟
    
اتفاق اخير نشان داد که توجه به گزينش و عبور افرادي که در جايگاه هاي حساسي قرار دارند از فيلتر هاي لازم در واقع خود خدمتي متعهدانه است و اينکه يک نيروي آزاد بدون گزينش لازم جذب نهاد مهمي چون مدرسه شود و فرزندان بي گناه مردم را در فضاي مقدس تعليم و تربيت قرباني هوس هاي خود کند نشان از بي تعهدي مسئولان ناظر است.
    
نکته ديگر اينکه ديروز تصاويري از صفحات فضاي مجازي يکي از اعضاي هيئت موسس دبيرستاني که دانش آموزان در آن مورد تعرض قرار گرفته اند منتشر شد که حاوي توهين به ارزش ها از جمله حمايت گسترده از کمپين کشف حجاب و توهين به مسئولان نظام و حمايت از عناصر فتنه سال 88 و... بود که باز هم اهميت گزينش را نشان مي دهد. اگر گزينش علاوه بر معلمان و ديگر اقشار در مورد اين فرد که عضو هيئت موسس آن مدرسه است درست اجرا مي شد چه بسا اين شخص لياقت داشتن مدرسه را نداشت و البته از شخصي با اين تفکرات توقع تربيت دانش آموزان در تراز انقلاب اسلامي به جا و منطقي نيست.
    
    
فراموشي رسالت اصلي با رشد نگاه تجاري به مدارس
    
موضوع مهم ديگر اينکه طي سال هاي گذشته به ويژه دو دهه اخير شاهد رشد چشمگير مدارس غير دولتي و اتخاذ سياست هاي نظام آموزشي براي گسترش اين مدارس در شهرهاي مختلف به ويژه تهران بوده ايم. تاسيس و رشد مدارس به اصطلاح غيرانتفاعي که تبديل به بازار تجارت و منفعت عده اي شده است در سايه حمايت دولت ها از واگذاري نقش خود در اداره مدارس بوده است. در واقع خصوصي سازي مهمترين نهاد انسان ساز کشور پس از خانواده و فرار از مسئوليت خطير اداره مدارس تبديل به سياستي شده است که مورد حمايت مسئولان آموزش و پرورش و دولت ها و برخي نمايندگان مجلس است.
    
در اين ميان رقابت سهمگين مدارس غيرانتفاعي براي جذب دانش آموزان در مقاطع مختلف و با شهريه هاي سنگين، اين مدارس را تبديل به بازار پر سودي کرده است که سال به سال فشار بيشتري را به خانواده ها براي تامين شهريه ها وارد مي کند.
    
از سوي ديگر دولت ها که طرفدار رشد اين مدارس و کاهش تصدي گري خود هستند متاسفانه توجه کافي و حمايت لازم را از مدارس دولتي دريغ مي دارند که خود اين موضوع تبديل به يک موج رواني محرک در جامعه شده است مبني بر اينکه سطح امکانات، نيروي انساني و بازدهي مدارس دولتي پايين است و گويي اگر خانواده ها آينده موفق دانش آموز خود را مي خواهند تنها راه آن ثبت نام در مدارس غير دولتي و پرداخت شهريه هاي چندين ميليوني است. جالب اينکه بسياري از موفق ترين و پاک ترين فرزندان اين کشور در مدارس دولتي تحصيل کرده اند.
    
رقابت مدارس غير دولتي براي موفق نشان دادن عملکرد خود آن قدر جدي است که هر کاري را انجام مي دهند تا سطح نمرات يا ميزان قبولي و رتبه دانش آموزان در کنکور سراسري و... از رقبا بالاتر رود. در اين بين حاصل اين نگاه که ريشه در همان تفکر تجاري شدن آموزش و پرورش دارد، توجه افراطي به دروس تعيين کننده نمره و رتبه و غفلت از رسالت انسان ساز مدارس و غربت درس ها و فعاليت هاي اخلاقي و معارفي است. هستند مدارسي که براي اينکه دروسي همچون تعليمات ديني وقت دانش آموزان را در طول سال نگيرد و براي اينکه در طول سال از زمان مختص اين دروس مهم و تربيتي براي درس هايي همچون رياضي، فيزيک، شيمي و... استفاده کنند در تابستان قبل از شروع سال تحصيلي در يک زمان فشرده و رفع تکليفي اين درس ها را تدريس مي کنند و کنار مي گذارند، گويي اين درس هاي مهم بيشتر مزاحم ساعات درسي دانش آموزان هستند.
    
هر چند در بين مدارس غير دولتي هم هستند مدارسي که همچنان دغدغه رشد تربيتي و اخلاقي دانش آموزان را دارند اما وقتي جو غالب يک جو رقابتي کارنامه مدار و کنکور زده با تفکر تجاري شود مسئولان مدرسه غير دولتي سعي مي کنند به جاي هزينه کردن براي جذب يک يا چند معلم و مربي تربيتي و پرورشي که به رشد اخلاقي و ديني دانش آموزان کمک مي کنند، معلماني را جذب کنند که مثلا در آموزش تست زني درس فلان شهره و داراي جايگاه است.
    
در همين مدرسه که اين جنايت هولناک به وقوع پيوسته بنا بر اعلام برخي والدين شهريه 15 ميليوني پرداخت شده است اما خروجي کار يک مدرسه رها شده و محل جولان يک عنصر فاسد و قرباني شدن تعدادي دانش آموز معصوم است. شايد اگر اين مدرسه به اندازه کافي براي خود رسالت امانتداري از دانش آموزان و تربيت آنها را متصور بود با نظارت و دلسوزي بيشتر مانع اين اتفاق و گرايش پيدا کردن اين دانش آموزان به يک معلم متخلف مي شد. متاسفانه نمونه هاي زيادي از مدارس غير دولتي وجود دارند که با نگاه تجاري به آموزش و پرورش ايجاد شده اند و خروجي آنها دانش آموزان تک بعدي که دغدغه اي جز درس و تست و کنکور ندارند مي باشد و البته جاي تاسف است که بسياري از خانواده ها نيز معيارشان براي انتخاب مدرسه بيشتر راندمان مباحث درسي و علمي است تا مسائل تربيتي.
    
در همين راستا وزير آموزش و پرورش ديروز گفت: «سيطره آموزش در مدارس، تربيت را به مرز نابودي کشانده است و دانش آموز به جاي فراگيري آنچه موجب عاقبت به خيري اش مي شود حفظياتي را فرا مي گيرد که پس از خروج از مدرسه ديگر به دردش نمي خورد
    
نکته مهم ديگر کم توجهي به جايگاه و نقش مربيان تربيتي و پرورشي است که طي سال هاي اخير به ويژه در مدارس غير دولتي به چشم مي آيد و لازم است به خصوص با همکاري بين آموزش و پرورش و نهادهايي همچون حوزه هاي علميه اين خلا جبران شود.
    
    
نقش ولنگاري فضاي مجازي در مفاسد اخلاقي و اجتماعي
    
از سوي ديگر نگاهي به اتهامات فرد مجرم در پرونده آزار و اذيت دانش آموزان بعد ديگري از ريشه هاي اصلي اين گونه اتفاقات را عيان مي کند. در صحبت هاي خانواده دانش آموزان مورد تعرض، يکي از اتهامات فرد مجرم نشان دادن و حتي ارسال فيلم هاي غير اخلاقي و مستهجن براي دانش آموزان اعلام شده است و خود متهم اقرار مي کند که فيلم مستهجن درون گوشي خود را در فضاي مدرسه به اين دانش آموزان نشان داده است.
    
اين دقيقا يکي از معضلات اين روزهاي جامعه ما است. دسترسي بدون کنترل کاربران فضاي مجازي به فضاي غير اخلاقي و مستهجن در قالب کانال و ... که البته با فيلتر شدن تلگرام تا حد زيادي از ميزان دسترسي به اين محتواهاي نامناسب کاسته شده است اما استفاده از فيلتر شکن يا استفاده از منابع مشابهي چون اينستاگرام و شبکه هاي ماهواره اي و ... باعث نشر اين موارد آسيب رسان مي شود.
    
فراموش نکنيد يکي از عوامل لغزش و انحراف قاتل ستايش (کودک بي گناهي که پس از تجاوز به قتل رسيد) با وجود اينکه در سنين نوجواني قرار داشت، استفاده و دسترسي فراوان و بدون کنترل به تصاوير و فيلم هاي غير اخلاقي و محرک در فضاي مجازي بود.
    
جالب اينکه وقتي دلسوزان خواستار کنترل بر ولنگاري فضاي مجازي مي شوند، برخي با فريبکاري و با ژست طرفداري از حقوق مردم به مخالفت با محدود کردن فضاي مجازي مي پردازند غافل از اينکه منظور از کنترل، مقابله با موارد نامناسب است و کسي مخالف استفاده صحيح از اين فضا نيست و حفظ جوانان و خانواده ها از آسيب هاي اين ولنگاري مورد تاکيد است.
    
    
ماهيگيري فرصت طلبان از لجن زار 2030
    
اما اين روزها در پي وقوع حادثه دردناک مدرسه غرب تهران، شاهد برخي اظهار نظرها در داخل و خارج از کشور هستيم مبني بر اينکه وقوع چنين حوادثي نتيجه عمل نکردن به سند 2030 است. همان سند خيانت باري که براساس ارزش هاي حاکم بر غرب براي اجرا در جمهوري اسلامي ابلاغ و متاسفانه مورد پذيرش دولتمردان نيز قرار گرفته بود و اگر نبود روشنگري دلسوزان و نهيب رهبر انقلاب مبني بر لزوم توقف اجراي آن، اکنون بايد شاهد قرار گرفتن دانش آموزان کشورمان در معرض مضر ترين سياست هاي آموزشي غربي مي بوديم که جزئيات آن پيش از اين در کيهان منتشر شده است.
    2030
چه گلي به سر غرب زده است؟
    
اما سوالي که طرفداران 2030 بايد به آن پاسخ دهند اين است که مگر در کشورها غربي سند 2030 اجرا نشده است، پس چرا روز به روز بر ميزان تعرض و تجاوز به کودکان و نوجوانان در اين کشورها افزوده مي شود؟ به اين آمارها توجه کنيد:
    
طبق اعلام اداره اطلاعات جنايي فدرال آمريکا، در 4 سال اخير 17 هزار تجاوز و اذيت و آزار جنسي در مدارس اين کشور ثبت شده است.
    
همچنين لس آنجلس تايمز طي گزارشي به نقل از رئيس پليس لس آنجلس اعلام کرد: به فاصله 4 روز در اين ايالت، دو معلم 49 و 61 ساله شناسايي شده اند که به ترتيب به 23 و 26 دانش آموز بين 6 تا 10 سال تجاوز جنسي کرده اند.
    
به گزارش گاردين، بررسي ها نشان مي دهد که از تعداد تجاوز به 30 هزار کودک انگليسي در مدارس، 2625 تعرض جنسي، شامل 225 تجاوز به عنف، توسط نوجوانان زير 18 سال عليه کودکان ديگر در مدارس، مثل زمين بازي و ...، اتفاق افتاده است.
    
البته آموزشي متناسب با سن کودکان و نوجوانان و در راستاي ارزش هاي حاکم بر جامعه و خانواده مي تواند مفيد باشد که بايد کارشناسان امر به آن بپردازند از جمله آموزش توانايي نه گفتن به ديگران يا آموزش خانواده ها درباره ترک رفتارها و کارهايي که مي تواند باعث بلوغ زودرس نوجوانان شود از جمله بي بند و باري و دسترسي آزاد به شبکه هاي ماهواره اي و سايت ها و فضاي مخرب و محرک مجازي و ...
    
نکته مهم اينکه بخش عمده نگراني و ناراحتي والدين دانش آموزان مدرسه مذکور در غرب تهران در معرض رفتارها و اطلاعات مضر جنسي قرار گرفتن نوجوانانشان توسط يک فرد بي تعهد و مجرم است. دقيقا اين چيزي است که خانواده هاي نگران زيادي در گذشته در تماس با ما از آن در پي اجراي سند 2030 مي ترسيدند يعني دادن اطلاعات و آموزش هاي جنسي نامناسب سن کودکان و نوجوانان در مدارس و لطمه زدن به فضاي تربيتي فرزندانشان.
    
اميد است با عبرت گرفتن از حوادث تلخ اين چنيني مسئولان امر با نگاهي متعهدانه و به دور از سياسي کاري براي تربيت نسل آينده ساز اين کشور همت و تلاشي مجاهدانه داشته باشند و با اجراي کامل و صحيح نسخه هاي بومي و مفيدي همچون سند تحول آموزش و پرورش کم توجهي هاي گذشته به مهمترين نهاد کشور يعني آموزش و پرورش را جبران کنند.