نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری به دیروزنامههای
زنجیرهای جناح رقیب . 13 اردیبهشت - 99
رویس سیاسی-
روزنامه سازندگی در شماره روز پنجشنبه خود در مطلبی به انتقاد شورای عالی اصلاحطلبان پرداخت و نوشت: «شورای عالی اصلاحطلبان به نهادی صوری و شورای شکلی تبدیل شده که نه مردم و نه طرفداران اصلاحات هیچ خروجی مؤثری از آن نمیدیدند»، «به شکلی که شورا دیگر نهتنها کمکحال و پیشتاز جریان اصلاحات نبود بلکه در برهههایی خود باعث دستانداز نیز شد.»
در ادامه این مطلب با انتقاد از رویکرد انفعالی شورای عالی اصلاحطلبان آمده است: «در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال گذشته رویکرد انفعالی شورا... جای دفاع ندارد... و مبنی این امر است که شورای عالی علاوهبر تغییر ساختارها باید به سؤالات روشن در قبال تجربهای که جریان اصلاحات در 3 ماه اخیر پشتسر گذاشت پاسخگو باشد. ...شورای عالی با بیان اینکه هر حزبی برای خودش لیست بدهد دقیقاًً چه راهبردی را برای پیروزی اصلاحطلبان دنبال کرد؟ این رفتار شورا ناامیدی جامعه را نسبت به جریان اصلاحات- که البته دلایل دیگری نیز دارد- تشدید کرد.»
سازندگی تأکید کرده است «اکثریت اعضای شورای عالی به ضعف مدیریت در این شورا اذعان دارند. جای تأسف که در این بین مدیریت شخص آقای دکتر عارف در این وضعیت فعلی مؤثر بود. اگر این ضعف مدیریت نبود بدون شک شورا میتوانست دستاوردهای بسیار بهتری داشته باشد.»
در این نوشتار نکته قابلتأمل و البته تأسفبار این است که اصلاحطلبان انتقاد و اعتراض مردم را به هر چیزی نسبت میدهند جز ضعف عملکرد خودشان در دولت تدبیر و امید، مجلس دهم و شورای شهر و شهرداری تهران.
اصلاحات با تفکرات لیبرالیستی به جایی نمیرسد
اسماعیل دوستی، فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «اصلاحات با شعارهای فانتزی به هیچ موفقیتی دست پیدا نمیکند. باید از این قبیل شعارها و تصمیمات فاصله گیرد. جریان اصلاحات با اعمال تفکرات لیبرالیستی به جایی نمیرسد. جریان اصلاحات در راستای موفقیت باید تصمیمات خود را برای مردم شفاف کند تا در این مسیر دست افراد غیردخیل از تصمیمگیریها کوتاه شود».
دوستی در ادامه گفت: «جبهه اصلاحات باید به دامن مردم برگردد. درصورتیکه این جریان به دل مردم برگردد و شکاف میان خود و مردم را از بین ببرد میتواند در انتخابات ۱۴۰۰ به پیروزی برسد. در راستای جبران این شکاف نیاز است تا در قبال اتفاقات کشور واقعبین باشیم. حاج قاسم سلیمانی به علت آنکه در دل مردم بود توانست محبوب مردم شود. اصلاحات نیز باید فاصلههای کذایی میان خود و مردم را از بین ببرد تا نتیجه مطلوب حاصل شود».
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و شکست مدعیان اصلاحات و در ادامه، استعفای موسویلاری از شورای سیاستگذاری اصلاحات، وضعیت نامطلوب این طیف را آشکار کرد. پیشازاین مدعیان اصلاحات با حمله علیه شورای نگهبان، اینگونه القاء میکردند که علت کاهش مشارکت و همچنین عدم توفیق این طیف در انتخابات، عملکرد شورای نگهبان بوده است.
این در حالی است که صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در روزهای گذشته اذعان کرد: «استعفای آقای سیدعبدالواحد موسویلاری از عمق بهسطح آمدن بحرانی بود که از مدتها پیش اصلاحطلبان را در خودفرو برده بود... انتخابات دوم اسفند ۹۸ نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نه بهواسطه آنکه بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تأیید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».
مدعیان اصلاحات اکثریت مطلق دولت روحانی را در اختیار دارند. یکی از ویژگیهای بارز این طیف، غربگرایی و عدم اعتماد به استعدادهای عظیم جوانان ایرانی و غفلت از توان داخلی است. این رویکرد تاکنون خسارتهای زیادی به مردم وارد کرده است و برجام تنها یک نمونه از آن است.
اصلاحات مُرده، به راهبرد اولیه بازگردیم!
عباس عبدی در شماره روز پنجشنبه روزنامه دولتی ایران نوشته است: «این روزها و در پی بروز برخی تغییرات در ساختار فعالیتهای اصلاحطلبان، پرسشی اساسی درباره آینده اصلاحطلبی و ضعف و قوتهای آنان مطرح شده است و اینکه آنان در نهایت چه باید کنند؟...»
این نوشتار در ادامه افزوده است: «اصلاحطلبان طی ۱۵ سال گذشته نتوانستهاند که میان دو مسیر راهبردی مذکور یعنی حضور در جامعه و در ساخت قدرت، برای تحقق مؤثر این رویکرد، موازنه جدی برقرار کنند و در برخی مقاطع نیز با رفتار خود اصل اصلاحپذیری و موفقیت این شیوه را با چالش مواجه کردهاند، بدون اینکه تبعات آن را بپذیرند. مهمترین مقطع این دور شدن از خطمشی اصلاحطلبی، در سال ۱۳۸۸ خود را نشان داد. که به تعبیر دقیق باید گفت کل اتفاقات آن مقطع زیان بار بود. چه برای اصلاحطلبان و چه برای حکومت و کشور. بنابراین باید اصلاح راهبرد یا به تعبیر دقیقتر بازگشت به راهبرد اولیه را پیشه کرد.»
صادق زیباکلام میگوید: «در قرون وسطی وقتی شاه میمیرد یک اصطلاحی بود که میگفتند «پادشاه مرد، زنده باد پادشاه» این را من درباره اصلاحات به شما بگویم. میخواهم بگویم «اصلاحات مُرد و زنده باد اصلاحات» اصلاحات به آن معنایی که زیباکلام، تاجزاده، عارف و سید محمد خاتمی و این و آن داشتند مُرد و دیگر نیست و محال ممکن است کسی به اعتبار آنها بیاید و یک دانه رأی بدهد.»
اصرار اصلاحطلبان به برجام موشکی!
روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز پنجشنبه به بهانه تلاش آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران نوشت: «آمریکا تصمیم دارد ابتدا قطعنامهای را در شورای امنیت برای مقابله با رفع تحریم تسلیحاتی ایران (در ماه نوامبر) به رأی بگذارد. گفته شده که پیشنویس این قطعنامه در اختیار برخی اعضای شورای امنیت قرار گرفته و اگر با مخالفت چندانی روبهرو نشود شانس طرح در شورای امنیت را خواهد داشت... باید دید در چانهزنیها و لابیهای پیش از جلسه شورای امنیت چه اتفاقی رخ خواهد داد. اروپاییها بهوضوح میدانند، چنین اقدامی مرگ برجام را رقم خواهد زد. اروپا در صورتی با آمریکا همراهی میکند که جمعبندی نهایی سه کشور عضو برجام این باشد که این توافق دیگر فایدهای برای اروپا و نظام بینالملل ندارد».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «تاکنون سیاست اروپاییها این بود که همزمان با حفظ برجام، به یک توافق موشکی جداگانه با ایران برسند.»
گفتنی است طی روزهای گذشته و همزمان با پرتاب موفقیتآمیز ماهواره نور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که حیرت جهانیان را برانگیخت و دل آمریکاییها را لرزاند، مدعیان اصلاحات به طور کامل این رویداد مهم را سانسور کردند. در حقیقت اصلاحطلبان، توان دفاعی موشکی را نه مؤلفهای قدرتساز و بازدارنده، بلکه صرفاً گزینهای برای مذاکره میبینند. گزینهای که میتوان بهعنوان امتیاز به طرف غربی عرضه کرد و چوب حراج به آن زد. فعالین اصلاحطلب تاکنون بارها مدعی شدهاند که اگر مذاکرات موشکی را با اروپا کلید بزنیم، آمریکا منزوی شده و با این مذاکرات میتوانیم حمایت اروپا را جلب کنیم.
کارنامه درخشان اصلاحطلبان در دوقطبیسازی!
تجربه نشان داده هرگاه طیف موسوم به اصلاحطلب خود را در بنبست میبیند به راهکارهایی از قبیل سنگ انداختن در مسیر رقیب و یا دوقطبیسازی روی میآورد. در این ایام مورد اول به وفور دیده شد و روزنامههای این طیف با تکاپو در راه ایجاد تفرقه در میان نمایندگان اکثریت در مجلس بعدی (مجلس یازدهم) به سنگاندازی در مسیر رقیب سیاسی خود روی آوردند اما مورد دوم یعنی دوقطبیسازی که بیشتر در آستانه انتخابات انجام میشود را روزنامه شرق خیلی زود
کلید زده است.
این روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب در شماره روز پنجشنبه طی گزارشی با عنوان «۱۴۰۰، بازگشت فرمانده با نیروهایش؟» نوشته بود: «گمانهزنیها حاکی از بازگشت دوباره نظامیهای پیشین به عرصه انتخابات ۱۴۰۰ است...محسن رضایی و محمدباقر قالیباف، دو چهره با پیشینه نظامی، محتملترین گزینهها هستند. برخی گمانهزنیها حاکی از این است که دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برای سومینبار قصد پاستور کرده است. قالیباف هم که شایعات آمدنش بسیار قوی است، چهارمین شانس خود را خواهد آزمود».
هنوز حدود یکسال تا پایان دولت تدبیر و امید باقیمانده است. مهمترین مسئله در شرایط فعلی، کارنامه این دولت است. اینکه سرانجام وعدهها چه شد. برای نمونه، آیا شعار دولت مبنی بر اینکه «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد و هم چرخ کارخانهها» محقق شد!؟ آیا شعار «آنچنان رونقی ایجاد میشود که مردم دیگر نیازی به یارانه نخواهند داشت» محقق شد!؟ اما در این میان طیف موسوم به اصلاحطلب یکسال زودتر دوقطبیسازی را به قصد حاشیهسازی برای فرار از پاسخگویی مطرح کرده است.
دوم اینکه، مجلس یازدهم تا چندی دیگر آغاز به کار خواهد کرد. قطعاً عملکرد مجلس یازدهم در انتخابات ۱۴۰۰ تأثیر قابل توجهی دارد. اصلاحطلبان در شرایط فعلی با معضل کارنامه مواجه هستند. این طیف نه در دولت و نه مجلس و نه شورای شهر و شهرداری تهران، نتوانسته کارنامه قابل قبولی ارائه کند.
روزنامه سازندگی در شماره روز پنجشنبه خود در مطلبی به انتقاد شورای عالی اصلاحطلبان پرداخت و نوشت: «شورای عالی اصلاحطلبان به نهادی صوری و شورای شکلی تبدیل شده که نه مردم و نه طرفداران اصلاحات هیچ خروجی مؤثری از آن نمیدیدند»، «به شکلی که شورا دیگر نهتنها کمکحال و پیشتاز جریان اصلاحات نبود بلکه در برهههایی خود باعث دستانداز نیز شد.»
در ادامه این مطلب با انتقاد از رویکرد انفعالی شورای عالی اصلاحطلبان آمده است: «در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال گذشته رویکرد انفعالی شورا... جای دفاع ندارد... و مبنی این امر است که شورای عالی علاوهبر تغییر ساختارها باید به سؤالات روشن در قبال تجربهای که جریان اصلاحات در 3 ماه اخیر پشتسر گذاشت پاسخگو باشد. ...شورای عالی با بیان اینکه هر حزبی برای خودش لیست بدهد دقیقاًً چه راهبردی را برای پیروزی اصلاحطلبان دنبال کرد؟ این رفتار شورا ناامیدی جامعه را نسبت به جریان اصلاحات- که البته دلایل دیگری نیز دارد- تشدید کرد.»
سازندگی تأکید کرده است «اکثریت اعضای شورای عالی به ضعف مدیریت در این شورا اذعان دارند. جای تأسف که در این بین مدیریت شخص آقای دکتر عارف در این وضعیت فعلی مؤثر بود. اگر این ضعف مدیریت نبود بدون شک شورا میتوانست دستاوردهای بسیار بهتری داشته باشد.»
در این نوشتار نکته قابلتأمل و البته تأسفبار این است که اصلاحطلبان انتقاد و اعتراض مردم را به هر چیزی نسبت میدهند جز ضعف عملکرد خودشان در دولت تدبیر و امید، مجلس دهم و شورای شهر و شهرداری تهران.
اصلاحات با تفکرات لیبرالیستی به جایی نمیرسد
اسماعیل دوستی، فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «اصلاحات با شعارهای فانتزی به هیچ موفقیتی دست پیدا نمیکند. باید از این قبیل شعارها و تصمیمات فاصله گیرد. جریان اصلاحات با اعمال تفکرات لیبرالیستی به جایی نمیرسد. جریان اصلاحات در راستای موفقیت باید تصمیمات خود را برای مردم شفاف کند تا در این مسیر دست افراد غیردخیل از تصمیمگیریها کوتاه شود».
دوستی در ادامه گفت: «جبهه اصلاحات باید به دامن مردم برگردد. درصورتیکه این جریان به دل مردم برگردد و شکاف میان خود و مردم را از بین ببرد میتواند در انتخابات ۱۴۰۰ به پیروزی برسد. در راستای جبران این شکاف نیاز است تا در قبال اتفاقات کشور واقعبین باشیم. حاج قاسم سلیمانی به علت آنکه در دل مردم بود توانست محبوب مردم شود. اصلاحات نیز باید فاصلههای کذایی میان خود و مردم را از بین ببرد تا نتیجه مطلوب حاصل شود».
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و شکست مدعیان اصلاحات و در ادامه، استعفای موسویلاری از شورای سیاستگذاری اصلاحات، وضعیت نامطلوب این طیف را آشکار کرد. پیشازاین مدعیان اصلاحات با حمله علیه شورای نگهبان، اینگونه القاء میکردند که علت کاهش مشارکت و همچنین عدم توفیق این طیف در انتخابات، عملکرد شورای نگهبان بوده است.
این در حالی است که صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در روزهای گذشته اذعان کرد: «استعفای آقای سیدعبدالواحد موسویلاری از عمق بهسطح آمدن بحرانی بود که از مدتها پیش اصلاحطلبان را در خودفرو برده بود... انتخابات دوم اسفند ۹۸ نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نه بهواسطه آنکه بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تأیید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».
مدعیان اصلاحات اکثریت مطلق دولت روحانی را در اختیار دارند. یکی از ویژگیهای بارز این طیف، غربگرایی و عدم اعتماد به استعدادهای عظیم جوانان ایرانی و غفلت از توان داخلی است. این رویکرد تاکنون خسارتهای زیادی به مردم وارد کرده است و برجام تنها یک نمونه از آن است.
اصلاحات مُرده، به راهبرد اولیه بازگردیم!
عباس عبدی در شماره روز پنجشنبه روزنامه دولتی ایران نوشته است: «این روزها و در پی بروز برخی تغییرات در ساختار فعالیتهای اصلاحطلبان، پرسشی اساسی درباره آینده اصلاحطلبی و ضعف و قوتهای آنان مطرح شده است و اینکه آنان در نهایت چه باید کنند؟...»
این نوشتار در ادامه افزوده است: «اصلاحطلبان طی ۱۵ سال گذشته نتوانستهاند که میان دو مسیر راهبردی مذکور یعنی حضور در جامعه و در ساخت قدرت، برای تحقق مؤثر این رویکرد، موازنه جدی برقرار کنند و در برخی مقاطع نیز با رفتار خود اصل اصلاحپذیری و موفقیت این شیوه را با چالش مواجه کردهاند، بدون اینکه تبعات آن را بپذیرند. مهمترین مقطع این دور شدن از خطمشی اصلاحطلبی، در سال ۱۳۸۸ خود را نشان داد. که به تعبیر دقیق باید گفت کل اتفاقات آن مقطع زیان بار بود. چه برای اصلاحطلبان و چه برای حکومت و کشور. بنابراین باید اصلاح راهبرد یا به تعبیر دقیقتر بازگشت به راهبرد اولیه را پیشه کرد.»
صادق زیباکلام میگوید: «در قرون وسطی وقتی شاه میمیرد یک اصطلاحی بود که میگفتند «پادشاه مرد، زنده باد پادشاه» این را من درباره اصلاحات به شما بگویم. میخواهم بگویم «اصلاحات مُرد و زنده باد اصلاحات» اصلاحات به آن معنایی که زیباکلام، تاجزاده، عارف و سید محمد خاتمی و این و آن داشتند مُرد و دیگر نیست و محال ممکن است کسی به اعتبار آنها بیاید و یک دانه رأی بدهد.»
اصرار اصلاحطلبان به برجام موشکی!
روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز پنجشنبه به بهانه تلاش آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران نوشت: «آمریکا تصمیم دارد ابتدا قطعنامهای را در شورای امنیت برای مقابله با رفع تحریم تسلیحاتی ایران (در ماه نوامبر) به رأی بگذارد. گفته شده که پیشنویس این قطعنامه در اختیار برخی اعضای شورای امنیت قرار گرفته و اگر با مخالفت چندانی روبهرو نشود شانس طرح در شورای امنیت را خواهد داشت... باید دید در چانهزنیها و لابیهای پیش از جلسه شورای امنیت چه اتفاقی رخ خواهد داد. اروپاییها بهوضوح میدانند، چنین اقدامی مرگ برجام را رقم خواهد زد. اروپا در صورتی با آمریکا همراهی میکند که جمعبندی نهایی سه کشور عضو برجام این باشد که این توافق دیگر فایدهای برای اروپا و نظام بینالملل ندارد».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «تاکنون سیاست اروپاییها این بود که همزمان با حفظ برجام، به یک توافق موشکی جداگانه با ایران برسند.»
گفتنی است طی روزهای گذشته و همزمان با پرتاب موفقیتآمیز ماهواره نور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که حیرت جهانیان را برانگیخت و دل آمریکاییها را لرزاند، مدعیان اصلاحات به طور کامل این رویداد مهم را سانسور کردند. در حقیقت اصلاحطلبان، توان دفاعی موشکی را نه مؤلفهای قدرتساز و بازدارنده، بلکه صرفاً گزینهای برای مذاکره میبینند. گزینهای که میتوان بهعنوان امتیاز به طرف غربی عرضه کرد و چوب حراج به آن زد. فعالین اصلاحطلب تاکنون بارها مدعی شدهاند که اگر مذاکرات موشکی را با اروپا کلید بزنیم، آمریکا منزوی شده و با این مذاکرات میتوانیم حمایت اروپا را جلب کنیم.
کارنامه درخشان اصلاحطلبان در دوقطبیسازی!
تجربه نشان داده هرگاه طیف موسوم به اصلاحطلب خود را در بنبست میبیند به راهکارهایی از قبیل سنگ انداختن در مسیر رقیب و یا دوقطبیسازی روی میآورد. در این ایام مورد اول به وفور دیده شد و روزنامههای این طیف با تکاپو در راه ایجاد تفرقه در میان نمایندگان اکثریت در مجلس بعدی (مجلس یازدهم) به سنگاندازی در مسیر رقیب سیاسی خود روی آوردند اما مورد دوم یعنی دوقطبیسازی که بیشتر در آستانه انتخابات انجام میشود را روزنامه شرق خیلی زود
کلید زده است.
این روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب در شماره روز پنجشنبه طی گزارشی با عنوان «۱۴۰۰، بازگشت فرمانده با نیروهایش؟» نوشته بود: «گمانهزنیها حاکی از بازگشت دوباره نظامیهای پیشین به عرصه انتخابات ۱۴۰۰ است...محسن رضایی و محمدباقر قالیباف، دو چهره با پیشینه نظامی، محتملترین گزینهها هستند. برخی گمانهزنیها حاکی از این است که دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برای سومینبار قصد پاستور کرده است. قالیباف هم که شایعات آمدنش بسیار قوی است، چهارمین شانس خود را خواهد آزمود».
هنوز حدود یکسال تا پایان دولت تدبیر و امید باقیمانده است. مهمترین مسئله در شرایط فعلی، کارنامه این دولت است. اینکه سرانجام وعدهها چه شد. برای نمونه، آیا شعار دولت مبنی بر اینکه «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد و هم چرخ کارخانهها» محقق شد!؟ آیا شعار «آنچنان رونقی ایجاد میشود که مردم دیگر نیازی به یارانه نخواهند داشت» محقق شد!؟ اما در این میان طیف موسوم به اصلاحطلب یکسال زودتر دوقطبیسازی را به قصد حاشیهسازی برای فرار از پاسخگویی مطرح کرده است.
دوم اینکه، مجلس یازدهم تا چندی دیگر آغاز به کار خواهد کرد. قطعاً عملکرد مجلس یازدهم در انتخابات ۱۴۰۰ تأثیر قابل توجهی دارد. اصلاحطلبان در شرایط فعلی با معضل کارنامه مواجه هستند. این طیف نه در دولت و نه مجلس و نه شورای شهر و شهرداری تهران، نتوانسته کارنامه قابل قبولی ارائه کند.