اوین نامه کیهان ۲۶ مهر۱۴۰۴
گزارش تحلیلی اوین نامه کیهان از پایان بازه دهساله برجام و
قطعنامه 2231
برجام تمام شد خسارتها
و خیانتها ادامه دارد
اگر خامنه ای رمال طی بیش از ۳۶ سال که رهبرانتصابی ولی فقیه مطلقه همه کاره بوده است و مسئول همه بحران ها وناکارآمدی ها وتورم و گرانی وتروریست وسرکوب و گروگان گیری وسانسور واعدام و حتی جنگ ۱۲روزه می باشد. حتی به یک مورد ازمواضع تناقش آمیز خود با برچسب دشمن شناسی پاسخ گوی بوده است .در مقابل نماینده ویژه اش دراوین نامه کیهان پاسدار سربازجوهم دست از دروغ ووارونه گویی واتهام زنی وتهدیدوتوهین با پاک کردن صورت مسأله بر می دارد. بطور نمونه بدون آنکه بگوید چگونه برجام شکل گرفت؟ نقش نرمش چراغ سبز قهرمانانه خامنه ای رمال چه بود که مجوز به روحانی داده شد تاباآمریکا مذاکره هسته ای کند که منتهی به برجام گردید؟ سپس ازسوی اوباما چندمیلیارددلار ازپول های بلوکه شده آزاد وروانه ایران گردید؟ این پول ها کجا رفت؟ یا ازسوی چه نهادهایی مصادره گردید؟ چرا پس ازآن درسال ۵۴ سپاه پاسداران غارتگر وجنگ افروز بنای مخالفت با برجام گذاشت؟ چون هم حمله به سفارت خانه وهم کنسول عربستان درمشهد حمله شد که منجر به قطع رابطه عربستان گردید. هم پس ازآن حمله به آرامکوشد.مکمل آن کاسبان تحریم ها وارد گودشده و در مخالفت با برجام ومذاکره هسته ای باآمریکا فعال شدند وتا حال این نقش و مخالفت کردن شان با جدیت پیگیری وتأکید برافزایش ضریب افزایش تولیداورانیوم غنی سازی شده است که خروجی اش موجب جنگ ۱۲ روزه وفعال شدن مکانیسم ماشه وبازگشت تحریم هاشد. درحالی که اوین نامه کیهان سربازجوشریعت نداری گزارش تحلیلی ازپایان ۱۱ساله برجام وقطع نامه ۲۲۳۱ برجام داده کهه تمام شد ولی خسارت ها وخیانت ها ادامه دارد. ودر توضیج ادعای خود برای متهم ومحکوم کردن ظریف ودولت روحانی افزوده است:مهر ۱۴۰۴، مصادف با ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، روزی است که نه تنها بر اساس تقویم سیاسی جهان، بلکه بر صفحهای از تاریخ معاصر ایران نیز به عنوان پایان رسمی یک تجربه تلخ و پرهزینه ثبت شد؛ تجربهای به نام برجام، که به مدت ده سال از عمر ملت ایران هزینه گرفت و در مقابل، نه وعدههایش را محقق ساخت و نه حتی توانست از حیث سیاسی، اقتصادی و امنیتی کمترین دستاورد ملموسی برای کشور به جا بگذارد.امروز 26 مهر 1404 روزی بود که بنا بر همان وعدههایی که «محمدجواد ظریف» و «روحانی» در سال ۱۳۹۴ با آب و تاب از آن سخن میگفتند؛ قرار بود به تعبیر آنان، «پرونده ایران در شورای امنیت بسته شود» و پرونده برنامه صلحآمیز هستهای ایران غیرامنیتی شود. اما حالا در پایان ده سال، نه تنها پرونده ایران از شورای امنیت خارج نشده، بلکه قطعنامه ۲۲۳۱ که قرار بود «پایان» فصل قطعنامهها باشد، عملاً تبدیل به مقدمهای برای بازگشت مجدد قطعنامههای شورای امنیت و تهدیدات جدید بر علیه کشور شد.برجام با همه وعدههای رنگارنگاش تمام شد، اما خسارتها و بدتر از آن، وارونهنماییها و فرافکنیهای سیاسی هنوز ادامه دارد. ده سال گذشت، اما کسانی که باید پاسخگوی این تجربه شکست خورده باشند، به طرز وقاحتباری همچنان در نقش طلبکار ظاهر میشوند. در حالی که افکار عمومی امروز به روشنی میداند، آنچه بر ایران تحمیل شد نه نتیجه «سوءتفاهم دیپلماتیک»، بلکه نتیجه مستقیم سادهلوحی سیاسی و بیاعتمادی به منطق علم روابط بینالملل و عدم درک بیاعتباری و ناتوانی توافقات بینالمللی و حقوق بینالملل در دفاع از حقوق کشورهای مستقل بود.سؤالی که ظریف و روحانی همیشه از آن طفره رفتند؛ هدف از برجام چه بود؟روحانی در روز امضای برجام با شور و شوق اعلام کرد: «امروز تمام تحریمها لغو شد». اما واقعیت، چیز دیگری بود. در همان ماههای نخست اجرای برجام روشن شد که نه تنها تحریمها لغو نشدهاند، بلکه با عناوین جدیدی از جمله «تحریمهای موشکی»، «تحریمهای حقوق بشری» و «تحریمهای تروریستی» عملاً همه ساختار فشار علیه ایران باقی مانده است. آمریکا، اروپا و متحدان منطقهایشان از روز نخست اجرای برجام، با تفسیری دلخواه از متن توافق، هر کدام ابزار جدیدی برای حفظ اهرم فشار علیه ایران طراحی کردند.از همان ابتدا، کیهان و بسیاری از کارشناسان مستقل هشدار داده بودند که برجام نه «لغو» تحریمها بلکه صرفاً «تعلیق موقت» بخش ناچیزی از آنها را در بر داشت؛ آن هم به شرط رفتار کاملاً یکسویه از سوی ایران. اما تیم مذاکرهکننده وقت، بهجای پاسخ به نقدها، مسیر سادهسازی واقعیت را پیش گرفت و هر انتقادی را «تندروی» و «کارشکنی» معرفی کرد.اکنون پس از گذشت ده سال، پرسش اصلی این است که: برجام برای چه هدفی بسته شد؟ و چه نتیجهای برای ملت ایران داشت؟ نه روحانی و نه ظریف هیچگاه حاضر نشدند صادقانه به این سؤال پاسخ دهند. هرگاه از آنان درباره دستاورد برجام پرسیده شد، از پاسخ دقیق طفره رفتند و با عبارات کلی مانند «دور کردن سایه جنگ» یا «عادیسازی روابط» تلاش کردند اصل ناکامی را پنهان کنند. عباراتی که حتی آنان هم درست از آب در نیامد و با جنگ 12 روزه، ضربه برجام به امنیت ملی کشور را ثابت کرد.از «لغو تحریمها» تا «سایه جنگ»؛ تغییر معنای شکست.برجام؛ توافقی که نه امنیت آورد نه اقتصادشکوفا کرد .چون خامنه ای رمال ودولت با تفنگ ورسانه وپول وکاسبان تحریم ها مانع هرگونه رفع بحران وتنش وکاهش رشد تورم شدند. در مقابل متهم ومقصر مذاکره کنندگان هسته ای وبرجام بودند. زیرایکی از اصلیترین توجیهات تیم مذاکرهکننده، ادعای «غیرامنیتی کردن» مسئله هستهای رژیم تروریست وجنگ افروز ولایت فقیه بود. چون ظریف و همفکرانش مدعی بودند که با امضای برجام، پرونده ایران از شمول شورای امنیت خارج خواهد شد، اما در عمل، همین قطعنامه ۲۲۳۱ که قرار بود «پایان تهدید» باشد، به ابزاری حقوقی برای تداوم فشار علیه ایران تبدیل شد. «مکانیسم ماشه» در برجام و در همین قطعنامه تعبیه شده بود و همان بند، نهایتاً جسد برجام را نیز از درون منهدم کرد. لذامکانیسم ماشه؛ آخرین میخ بر تابوت توافق بود .چون برجام عملاً سالها پیش از ۲۶ مهر ۱۴۰۴ مرده بود. از زمانی که آمریکا با خروج یکجانبه در سال ۹۷ به تعهدات خود پشت کرد و اروپا هم در ظاهر با وعده «اینستکس» و در باطن با تبعیت کامل از واشنگتن، هیچ اقدام مؤثری نکرد، روشن شد که این توافق تنها بر روی کاغذ وجود داشت. فعال شدن نهائی مکانیسم ماشه، در حقیقت پایان رسمی و حقوقی برجام بود؛ پایانی که نه در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، بلکه زودتر از آن، با دشمنی و خیانت آشکار طرف غربی رقم خورد. پس سربازجو شریعت نداری با همکاری همقطارش داریوش سجادی نقش فرافکنی به جای پاسخگویی اوین نامه کیهان شان را دولت یازدهم ودوازدهم روحانی نسبت داده وگفته است:در تمام ده سال گذشته، هرگاه از دولتهای یازدهم و دوازدهم و چهرههای غربگرای مرتبط با آنان درباره چرایی ناکامی برجام پرسیده شد، پاسخشان حمله به داخل بود. از اتهام «کارشکنی» به مجلس و مدافعان موشکی وطن گرفته تا انتقاد از رسانهها و نهادهای انقلابی، همه چیز مقصر جلوه داده شد جز خودِ تیم مذاکرهکننده!چون ظریف وروحانی دردفاع ازخود که ازسوی پادوهای کاسبان تحریم ها درمظان اتهام قرارمی گیرند .بنابراین جسته وگریخته افشاگری نقادانه محور نقش مخالفان برجام می کنند . بنابراین سربازجوشریعت نداری ازموضع بازجویی ووارونه گویی واتهام زنی دراوین نامه کیهانش گزارش تحلیل بازسازی یک تجربه شکستخورده با زبان توجیه می دهد ومدعی می شودظریف و روحانی در تمامی این سالها تلاش کردند با بازنویسی روایت برجام، آن را از شکست به «تجربه دیپلماتیک» تبدیل کنند. درادامه سربازجو شریعت نداری برای پوشش آویزان شدن خامنه ای رمال به روس های باج گیر وگروکش وغیر قابل اعتماد وباج دادن به چین فرصت طلب و سودجو که ومانع اصلی ایجاد برقراری رابطه عادی رژیم تروریست وجنگ افروز ولایت فقیه باغرب وآمریکا هستند . لذا ازموضع بازجویی سئوال کرده است: چرا ظریف در برابر غرب سکوت و به شرق حمله میکند؟ وادامه داده است :چه کشوری مسبب اصلی فشار بر ایران است؟! آمریکا یا روسیه و چینبیپاسخ در برابر تجربه ۲۲ ساله! پس از پرسش گری ازموضع بازجویی جواب داده شده است:واقعیت این است که طی دو دهه گذشته، هر بار که رژیم تروریستو جنگ افروز ولایت فقیه با اعتماد و حسن نیت در برابر غرب گام برداشت، نتیجهای جز تحقیر و فشار بیشتر نصیبش نشد. و اوین نامه کیهان برای متهم کردن ظریف به دروغ گویی و توجیه ادعای اتهام زنی وارونه خود مدعی شده است:تکرار دروغ بزرگ: روسیه بانی وتوی معکوس و مکانیسم ماشه! درحالی که منافع ملی یا اعتماد کور به غرب امکان ندارد؟ پس دیپلماسی سادهلوحانه که ازسوی ظریف که خود را نظریهپرداز روابط بینالملل معرفی میکرد و هرگز توضیح نداده که بر پایه کدام منطق معتقد بود روسیه و چین توانایی «تخریب» برجام را دارند. مگر نه اینکه طرف اصلی برجام، آمریکا و اروپا بودند؟ درصورتی که برجام تمام شد، اما خسارتها ادامه دارد..