حمله تند روزنامه اصولگرا به مجلس: جلسه مجلس هوچی گری بود، با هر فریاد نمایندگان، دلار بالاتر رفت۴-دی-۱۴۰۴
بیش از ۴ دهه است که حرف اول وآخر هر شعار وادعای داده شده واتهام زدن ودادن وعده
پوچ وتوخالی که ازسوی رهبران وکارگزاران وتریبون های رژیم فاسد وعوامفریب
وغارتگر ولایت فقیه ونهادهایش پیگیری شده است. هدف نهایی درراستای کسب قدرت
وزور وعوامفریبی برای کسب انباشت ثروت بادآورده بوده است . برای همین موازی
شعار نابودی اسراییل ومبارزه با آمریکا و حمایت از گروه های نیابتی درمنطقه
وپیگیری برنامه های هسته ای وموشکی که عامل تشدید تحریم ها ورشد تورم و افزایش
قیمت ارز ودلار وسکه وطلا وگرانی کالاها وفقر وبیکاری بوده است . همراه با
جنگ افروز وتهدید موشک بازی پاسداران غارتگر وعربده کشی های کاسبان تحریم ها
درمجلس ارتجاعی ونامشروع درراستای این هدف بوده است . برای همین گزارش شده
است حمله تند روزنامه اصولگرا به مجلس
ارتجاعی ونامشروع چون فاش کرده
است که هرگاه در جلسه مجلس ارتجاعی و نامشروع هوچی گری بود، چون
با هر فریاد نمایندگان کاسبان تحریم ها بود .بنابراین بعدش موجب بالاتر رفتن
قیمت دلارشده است.
وقتی مجلسی که خود باید وظیفه اصلی نظارت بر بودجه کشور و جلوگیری از کسریهای تورمزا را بر عهده داشته باشد در یک جلسه علنی با ایجاد تلاطم روانی در بازار، عملاً به افزایش قیمت دلار کمک میکند، این یعنی سیاستورزی ما بهطور ناخواسته به ابزاری برای تشدید بحران تبدیل شده است.علی محمدزاده در قدس نوشت: بیهیچ مقدمهای باید گفت آنچه روز سهشنبه در بهارستان رخ داد، فراتر از یک جلسه نظارتی و پاسخگویی مرسوم بود که میتوان آن را با احترام به همه مجلسیها و دولتمردان، نمایش تمامعیار سیاستورزی مبتنی بر هوچیگری دانستاین جلسه نه تنها باری از دوش اقتصاد برنداشت، بلکه با هر فریادی که از تریبونهای مجلس به گوش رسید، قیمت دلار و طلا را به مرحله جدیدی از التهاب پرتاب کرد. این دقیقاً همان نقطهای است که باید صدای ما مردم بلند شود و بپرسیم آیا مجلس، در پی مدیریت کشور است یا صرفاً مدیریت افکار عمومی؟ وقتی مجلسیان به جای تمرکز بر ریشههای ساختاری بحران (مانند کسری بودجه مزمن، عدم استقلال بانک مرکزی یا تزریق نقدینگی ناشی از سوءمدیریت صندوقهای دولتی) به دنبال مقصران فردی و فرافکنی تقصیرها به دولت هستند، بازار بهسادگی این پیام را دریافت میکند که خبری از ثبات نیست. شاید این روزها با قاطعیت بیشتر از هر زمان دیگری بتوان ادعا کرد که سیاستورزی ما دچار یک بیماری مزمن شده است؛ بیماریای که در آن، اثرگذاری کوتاهمدت بر رأی و افکار عمومی، بر تأثیرگذاری بلندمدت بر شاخصهای اقتصادی ارجحیت دارد.سخنرانیهای آتشین، لحنهای تند و اتهامزنیهای علنی شاید در یک دوره کوتاه، توجه رسانهها را جلب کرده و برای سخنران، وجهه «دلسوز مردم» بسازد اما واقعیت این است بازارهای مالی و سرمایهگذاران، نه به لحن که به ثبات و قطعیتها واکنش نشان میدهند نه سخنان زیبای شعارگونه پرحرارت.سرمایهگذار داخلی یا خارجی، وقتی میبیند نهادهای عالی کشور به جای هماهنگی و ارائه راهکار مشترک، با هر تلنگری وارد دعواهای داخلی میشوند و از خود سلب مسئولیت میکنند، نتیجه میگیرد ریسک اقتصادی در بالاترین حد خود قرار دارد. این افزایش ریسک، خود را در فرار سرمایه و تبدیل داراییهای ریالی به داراییهای ارزی نشان میدهد؛ فرایندی که مستقیماً ارزش پول ملی را فرومیریزد. متأسفانه در ساختار سیاسی ایران، اقتصاد به گروگان یک بازی سیاسی تمامنشدنی تبدیل شده است. بخش قابل توجهی از این فشارها و تشنجهای علنی نه برای حل مشکلات، بلکه برای انتقال بار مسئولیت از دوش خود به گردن دیگری و زمینهسازی برای انتخاباتهای آینده، یا تسویهحسابهای درونی است؛ چراکه میبینیم در اغلب موارد نتایج قابل لمسی از این قبیل رجزخوانیها حاصل نشده؛ پس دردمندانه میتوان نتیجه گرفت در وضعیت فعلی کشور، هوچیگری ابزاری است که توجه را از «راهکار» به سمت «مچگیری» منحرف میکند.واقعیت این است بحرانهای فعلی اقتصاد، نتیجه یک روز و یک ماه نیستند. آنها انباشت چندین دهه سیاستگذاری غلط، دخالت دولت در بازار ارز وعدم اجرای اصلاحات ساختاری شجاعانه بودهاند. این معضلات ریشهای، نه با استیضاح یا تذکر، بلکه با یک اجماع ملی بر سر انضباط مالی و استقلال پولی حل میشوند. وقتی مجلسی که خود باید وظیفه اصلی نظارت بر بودجه کشور و جلوگیری از کسریهای تورمزا را بر عهده داشته باشد در یک جلسه علنی با ایجاد تلاطم روانی در بازار، عملاً به افزایش قیمت دلار کمک میکند، این یعنی سیاستورزی ما بهطور ناخواسته به ابزاری برای تشدید بحران تبدیل شده است.
