نقد وبررسی " درباره قطعنامه چهارم (يادداشت روز) " روزنامه ی کیهان شنبه 11 اسفند ماه سال 1386
"نتایج همه دجال بازی و عوامفریبی ها و... زد وبند ها ب آژانس گزاری جشن پیروزی هسته ای همه وارونه ا ز آب در آمد"
دجال بازی و شامورتی بازی و تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن با وارونه گوئی وکتمان حقایق کردن وتحریف گری یعنی همین که پس از آنهمه فیل هوا کردن وتهدید نمودن و یک پاسدار هسته ای بر کنار زدن و یک پاسدار موجی جایگزین نمودن برای زد و بند پشت پرده با البرادعی وآژانس کردن و فراخوان دعوت به البرادعی با تهران وجماران صادر نمودن و با رهبر دیدار داشتن که در نهایت رهبر تأکید نمودند که ارجاع پرونده ی هسته ای به شورای امنیت غیر قانونی بوده است و دستور اکید صادر کرد که می بایست هرچه زودتراین پرونده از شورای امنیت سازمان ملل به شورای حکام باز گردانیده شود . خلاصه پس از بر گزاری جشن دو بله بر پا کردن و و دو ذوقه ذوق نمودن که پروژه ی هسته ای غیر نظامی می باشد . زیرا از سوی 16 نهاد وسازمان های اطلاعاتی و امنیتی آمریکائی و گزارش اخیر البرادعی تأکید کردند که پروژه ی هسته ای غیرنظامی و صلح آمیز می باشد که برایش جشن هسته ای بر گزارشد . حتی پاسدار گماشته احمدی نژاد نامه تبریک آمیز برای ولی فقیه نوشت که در این نامه توضیح داده شد که این جشن دستآورد رهنمود و ایستادگی و مقاومت شما بوده که البته ملت نامیده می شود . حتی در د نباله ی زنجیره ای برگزاری جشن هسته ای به توزیع نه فقط کیک توی خیابان ها منتهی شد که روزنامه ی سناریو وپرونده ساز کیهان سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری تصویر و گزارش خبری اش را در صحفه ی اول این ورق پاره ی کیهان بازتاب داد ، بلکه در روند برگزاری جشن این پیروزی ها البته با چاشنی ردن جشن آشتی کنان و در گیری لفظی و پرخاشگری رفسنجانی رئیس خبرگان و پاسدار احمدی نژاد را نیز در برداشت داشت که ادامه ی آن به ضیافت مهمانی در دفتر ریاست جمهوری و بازگشت آن درمجمع مصلحت نظام ودر نهایت به بیت جماران منتهی شد که ولی فقیه به نامه تبریک هسته ای گماشته ی خودش اشاره کرد وتأکید بر ادامه ی پیگیری پروژه ی هسته ای کرد.ولی اکنون زیرآب همه ی عوامفریبی ها و برگزاری جشن کاذب دروغین هسته ای زده شده است . زیرا که سرباز جو پاسدارشکنجه گر یادداشت روز نویس اعتراف کرده است که تصویب قطعنامه ی چهارم در شورای امنیت سازمان ملل غیر منتظره نبود که چنین به گلابزدگی اعتراف و بیان شده است:
"شوراي امنيت سازمان ملل احتمالا در هفته جاري چهارمين قطعنامه خود عليه برنامه هسته اي ايران را بدون اجماع و با راي گيري تصويب خواهد كرد. اين اتفاق به هيچ وجه غير منتظره نيست و بويژه اگر در محتواي پيش نويس قطعنامه دقيق شويم، كاملا پيداست كه همه آنچه تحليلگران اصولگرا در ايران پيش از اين درباره اهداف و تاكتيك هاي دور جديد اقدامات ضد ايراني غرب پيش بيني كرده بودند، با درصد بالايي از اطمينان درست بوده است. "
البته یادداشت روز نویس تأکید کرده که در این قطعنامه همچون قطعنامه های پیشین حاوی هیچ عنصر مهمی نیست و با ابراز خوشحالی از ضعیف بودن قطعنامه اینگونه تو ضیح داده است :
"تنها درخواست جديد اين است كه قطعنامه از ايران مي خواهد اجراي كد اصلاحي 1.3 ترتيبات اجرايي پادمان را دوباره از سر بگيرد. ايران از زمان قطع اجراي اين ماده -كه در واكنش به صدور قطعنامه 1747 در مارس 2007 انجام شد- ديگر الزامي به اعلام برنامه خود براي ساخت تاسيسات هسته اي جديد تا 180 روز قبل از ورود مواد شكافت پذير به آن نداشته و همين نگراني شديد غربي ها نسبت به مواجه شدن با يك غافلگيري جديد در مقابل برنامه هسته اي را ايران برانگيخته است. برخلاف پيش بيني ها، اين پيش نويس مسافرت مقام هاي ايراني مرتبط با برنامه هسته اي ايران را ممنوع نمي كند و صرفا از كشورها مي خواهد «مراقب» عبور و مرور اين افراد باشند. پاراگراف 7 از اين پيش نويس آنچه را كه در قطعنامه 1747 درباره «ممنوعيت صادرات سلاح توسط ايران» آمده بود مجددا تكرار مي كند. حتي درباره بانك هاي صادرات و ملي پيش نويس صرفا خواستار «هوشياري» كشورها مي شود و حكم الزام آوري در كار نيست. تنها عنصر احتمالا جديد در قطعنامه اين است كه در پاراگراف 10 از كشورها مي خواهد «مطابق قوانين خود» محموله هاي ايراني را كه وارد حريم مرزي آنها مي شوند مورد بازرسي قرار دهند. اين همه آن چيزي است كه امريكايي ها و ديگر دوستانشان اميدوارند ايران را تا بدان حد بترساند كه از پي گيري برنامه اي كه اكنون ديگر به بخشي از غرور و هويت ملي آن تبديل شده دست بكشد. سوال اين است: آيا غربي ها اين معادله را درست نوشته اند كه حالا انتظار جواب هاي درست از آن دارند؟"
سربازجو پاسدار شکنجه حسین شریعتمداری چون حرفه اش بازجو گری و اعتراف گیری و پرونده و سنارییو سازی کرده می باشد که بسیارخبره در روش استفاده کردن هویج و چماق یا تهدید به پذیرش شکنجه و اعدام ویا قبول تواب شدن و همکاری کردن است . اکنون با شورای امنیت سازمان ملل و تصویب قطعنامه و غرب نیز با همین روش برخورد شد وازچماق و هویج نا م برده است . ولی نکته ای که افزوده شده بر خلاف ولی فقیه و پاسدار احمدی اینگونه به جای ملت از نام ایران استفاده شده است:
"همه اين خبرها حاوي اين پيام تاسف آور است كه ديپلماسي عقيم غربي در مقابل ايران هنوز نتوانسته درماني براي نازايي مزمن خود بيابد و گريبان خويش را از چنگال استراتژي نخ نماي چماق و هويج برهاند. واقعا ديگر چه اتفاقي بايد بيفتد تا غربي ها متوجه شوند نه امكان آن را دارند كه هويج هاي خود را آنچنان جذاب كنند كه ذائقه ايراني را تحريك كند و نه توان آن را كه چماقي چنان قدرتمند بالاي سر ببرند كه اراده ايران را در پي گيري راهي كه انتخاب كرده سست كند؟! ظاهرا غربي ها تصميم گرفته اند به هيچ وجه از گذشته عبرت نگيرند و الا تا به حال حتما بايد به خوبي متوجه مي شدند كه تلاش براي امتيازگيري از ايران با استفاده از ابزارهاي تهديدآميز جز آنكه خود آنها را نزد افكار عمومي جامعه بين المللي -كه مدت هاست ناظر اين نزاع است- سنگ روي يخ كند حاصل ديگري نخواهد داشت."
بالاخره سربازجو پاسدار شکنجه گر یادداشت روز نویس از بی خاصیت وبی اهمیت بودن قطعنامه ی جدید گفته و تأکید کرده است که هیچگونه تأثیری بر روی مواضع مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نخواهد گذاشت ودر ادامه با ابزاری از نام مردم ایران سوء استفده کردن افزوده که بر روحیه مردم ایران در مورد حمایت و دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و فشار اقتصادی که به آن عادت کرده اند بر جای نمی گذارد . برای اینکه رژیم حتی از قبل هم قوی تر شده است . بنابراین غرب هم هر گز به اهداف خودش دست نخواهد یافت . زیرا که این اهداف غرب اینگونه تخیلی و رؤیائی می باشد:
"غرب تا امروز به هيچ يك از اهدافي كه از صدور قطعنامه هاي پي در پي عليه ايران به دنبال آنها بوده دست نيافته است و شواهد نشان مي دهد كه با وضع فعلي، كه ايران بيش از هر زمان ديگري خود را قدرتمند و فارغ البال احساس مي كند و در مقابل جمع غربي ها از هر وقت ديگري پريشان تر است، اين اهداف هر روز خيالي تر و دست نيافتني تر مي شود. قطعنامه هاي شوراي امنيت نه تاثيري بر«اراده مسئولان» ايران گذاشته، نه تغييري در «روحيه مردم» ايران به وجود آورده، نه توانسته فشار اقتصادي جدي بر ايران تحميل كند، نه پيشرفت فني ايران را كند كرده، نه چيزي از تاثير ايران در تحولات منطقه اي و بين المللي -آنچه كه امريكايي ها نام آن را انزواي ايران گذاشته اند- كاسته و نه حتي كمكي به بهبود موقعيت سياسي گروه هاي حامي غرب در داخل ايران كرده است. رسم سياستمداران اين است كه در تصميم هاي خود از الگوي هزينه-فايده پيروي كنند. جا دارد غربي ها از خود بپرسند در مقابل هزينه بزرگي همچون مقابل قرار دادن ايران با خود در منطقه حساسي چون خاورميانه چه فايده اي به چنگ آورده اند؟"
درخاتمه اینکه همین که سربازجو پاسدارشکنجه همچون گذشته شکر سرخ خوری نکرده و دست به تهدید نزده است که سرنوشت هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین می شود و بر اخراج از آژانس اصرار نمی ورزد. جایگاه قدرت کاذب رژیم ترووریستی آخوندی را اثبات می کند که چگونه است؟ از سوی دیگر رژیمی که اصلاً برایش مهم نیست که مردم در چه شرایطی زندگی می کنند و تأکید می کند که مردم ایران عادت به تحمل فشارهای اقتصادی عادت کرده اند . زیرا که 3 دهه است که نه این شرایط به آنان تحمیل شده است بلکه بدتر اینکه این شرایط طاقت فرسای معیشتی واقتصادی اشان است که هر روز بدتر از گذشته شده است . تا جائیکه رئیس جمهور پاسدار که حاصل کودتای خزنده و خاموش سپاه پاسداران وتیم اطلاعاتی امنیتی می باشد به جای وعده داده شده ی بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان تورم وگرای لجام گسیخته با افزایش قیمت کالا ها و رشد فقر و بیکاری و فساد و تبعیض و گسترش شکاف عمیق طبقاتی را تحمیل کرده است. از طرف دیگر دولت کمدی مدعی امام زمان وعدالت محور وتحول گرا و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران که رئیس آن دارای پرونده ی 350 میلیارد دلار اختلاس در دوران شهردار تهران است و یک قلم 6 میلیارد دلار درآمد نفت را در زمان بی سرپرست بودن وزیر نفت بالا کشیده است که اذعان می کند مفقود شده است . از سوی دیگر حتی حاضر نشده است تا که پاسخ به نمایندگان مجلس ا رتجاعی هفتم ودست نشانده بدهد که مبلغ 170 میلیرد دلار در آمدنفت در دو ونیم سال گذشته کجا رفته است. همینطور بدون مجوز از خزانه ی دولت برداشت می کند و بودجه ی ارگان های سرکوبگر نظامی از جمله وزارتخانه ی دفاع را دو برابر کرده است . مشخص است که برای سران این رژیم بربر منش تاریک اندیش تروریستی آخوندی برایشاان مهم نیست که مردم ایران چگونه زندگی می کنند؟ ولی سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس هم می تواند باکمال پرروئی ووقاحت که ناشی از ماهیت ضد مردمی اش می باشد اعتراف کرده است که تحریم ها بر روی مردم ایران تأثیری ندارد . زیرا که این مردم با تحریم های اقتصادی عادت کرده اند . البته هر گز نباید شک وفراموش کرد که همه ی این شرایط تحمیل شده ه دلیل اهداف نظامی هسته ای می باشد که در 3 دهه ی گذشته در جامعه اعمال شده و بیش از دو دهه پیرامون پروژه ی هسته ای به مراج بین المللی دروغ گفته شده است که این روز ها سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای پاسخ به منتقدین دوم خردادی های رد صلاحیت فله ای شده می گوید که نماینده ی مجلس ششم مدعی اصلاح طلب در نطق پیش از دستورخودش اعتراف کرد که ما 19 سال به دنیا در مورد پروژه ی هسته ای دروغ گفتیم که اذعان این اعتراف برای این نماینده ی رک وافشاگر مترادف جرم خیانت می باشد . همچنین دلیل قاطع و مستند وتوجیه پذیر رد صلاحیت فله ای کردن دوم خردادی ها از سوی شورای نگهبان می باشد که البته مشکل نهائی نگرانی از لو رفتن اهداف نظامی هسته ای می باشد . ضمن اینکه اعمال سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات اروپا موجب شد که کار خراب تر وبحرانی تر وکشدار وخطری ترگردد که هر گز ادامه ی چنین سیاست مماشات گرایانه ی خائنانه ای جایز نمی باشد . چونکه هزینه ی بسیار سنگینش رامردم ایران ومنطقه داده اند ودر آینده ی نه چندان دور همه مردم جهان از جمله سیاست بازان مماشاتگر اروپائی مخاطب رژیم تروریستی آخوندی خواهند پرداخت.
هوشنگ - بهداد
شنبه 11 اسفند ماه سال 1386
نقد وبررسی فرمول راهگشا (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 8 اسفند ماه سال 1386
"شرح نیاز ماجرای ضیافت شام معجزه گر رفع دلخوری کردن برای تبدیل شدن خائن و جاسوس به دوست ومتحد "
باور کنید که شیاد تر و حقه باز و شامورتی باز تر از این آخوندهای جانی و دجال و عوامفریب و دروغگو وپالان سائیده تر حاکم بر ایران و مبلغان وپادو وجارچیان اینان هر گز جائی یافت نخواهد شد. برای اینکه به جز خودشان امکان ندارد که مشابه ی این موجودات ا جائی وجود داشته باشد . یعنی اینکه به جرأت می توان گفت که به هیچ اصول انسانی ومذهب و شرف و... به اندازه سر سوزن وتار موئی پای بند نیستند و به جز حفظ موقعیت خودشان وغارتگری کردن وبازهم هر چه بیشتر انباشت سرمایه به چیز دیگری فکر نمی کنند. برای اینکه برای سالیان درازی این انگلان اینگونه در جامه لولیده و رشد کرده و پرورش یافته و روزگار انگلی و مفت خوری و توبره و آخور خوری خودشان را ادامه داده اند . اکنون که سابقه ی 3 دهه تجربه ی قدرت دارند مشخص است که به چه اعجوبه های آدمخوار وهف خط و شارلاتان و دروغگو و ضد انسانی تبدیل شده اند . یعنی مثل آب خوردن نه اینکه دروغ می گویند ، بلکه حقیقت و واقعت های افشا وعلنی شده را با کمال پرروئی حاشا ووارونه می کنند . یعنی خیلی آسان اتهام خائن وجاسوس هسته ای و همکاری با دشمن بیگانه بودن به فا صله کمتر از 3 هفته تبدیل به برگردان رفع دلخوری و اختلافات جزئی نامیده شده است که چون جزو مباحث علمای حوزوی می باشد تأکیدشده است که نباید مانع از وحدت عمل علیه ی مردم شود . به خصوص اگر موضوع خطر هم مطرح باشد که دیگررفع اختلاف تبدیل به آیه قرآن نازل شده از آسمان می شود. در صورتیکه در 3 دهه ی گذشته قربانیان بیش از 120 هزار زندانیان سیاسی شکجه وتیرباران شده و متهمین بر دار کشیده شده با همین اتهامات مشابه خائن و جاسوسی بیگان و سبک تراز آن بازداشت وشکنجه و تیرباران شده اند. که اکنون سربازجو حسین شریعتمداری شکنجه با نقل قول کردن از خمینی که گفته بود چگونه یک آخوند از اصفهان به نجف رفتهو پی منبر یک آخوند دیگر نشست و به آن اشکال کردهودامنه ی اشکال بالا گرفت ، بالاخره یکی سکوت کردهوفرداجواب اشکال را داد تا اینکه هم لباسش را خراب نکرده باشد که صاحب نام در کلاهبرداری و شیاد ی وکلاهبردی کردن بوده بی اعتبار شود تا که بعداً عوام تحویلش نگیرند تا که نتواند عوامفریبی کند . یعنی به زبان ساده آخوندهای حکومتی مصداق عینی این مثل می باشند که اگر گوشت های هم دیگر را بدرند و بخورند وبه بلعند ولی بار استخوان های شان برای هم دیگر می ماند. آخر چگونه می شود که این همه اتهامات زنجیره ای که به رفسنجانی و خاتمی و .. زدن و دوران 16 ساله کارگزاان و اصلاح طلبان را خائن به اسلام خواندن و ضد اسلامی نامید ن یکباره با یک ضیاف مهمانی شام تمام شود . آخر این فرصت طلبان جنایتکار و عوامفریب و تصویر مار کش و مار قالب کن می توانند که با مردم ایران رو راست باشند ودل شان به حال آنان بسوزد؟
تجربه ی 3 دهه ی گذشته چه می گوید؟ اگر چنانچه اینان با مردم رو راست بودند و پاسخ به مطالبات ایران داده بودند. شرایط به اینجا کشانیده نمی شد که مردم ایران آنقدر فقیر ونیازمند ومتاج شوند که مجبورشوند گول حقه بازی یک پاسدار هزار تیر را بخورند که به نیت صاحب نان بر توی سفر های خالی اشان پای صندوق های رأی بروند وبه نام شان تقلب کنند . ولی همین که خرشان از پل رد شد تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها تحویل شانداده شد البته ادعای مضحکی که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر کرده درست شبیه همان داستان شاه مخلوع و شاهزاده ی می باشد که پدر در جواب پسر می گفت بگذار همه آنانی که ما را می شناسند بمیرند ، آنگاه ادعای حیثیت واعاده ای تاج وتخت می شود. مگر در 10 سال گذشته و به خصوص از اواخر مجلس ششم و تبلیغات نمایش انتخابات مجلس هفتم و سپس نمایش تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم روزی بوده است که عاری از تهدید واتهام وبرچسب و انتقاد کردن وسناریو وپرونده سازی کردن علیه ی کارگزاران ودوم خردادی ها کوتاهی شده باشد که رهبران شان رفسنجانی و خاتمی می باشند و بد وبیراه وتوهین واهانت نثار اینان وحامیان نشده باشد که اکنون انگار آب توبه بر سر و روی متهمان ومجرمان وبازجویان وشکنجه گران ریخته شده که همه چیز فراموش شده است. یعنی همه ی دعوا برای حذف و رد صلاحیت فله ای دوم خردادی های سر شناس و جایگزین کردن مشتی سازکار و تسلیم شده و آلت دست به عنوان میانه باز ومعتدل نه اهل تفریط و افراط برای آزمون الهی مجلس فرمایشی دست نشانده ی هشتم انتصابی آماده شده اند. البته باید گشت و یافت اکسیری که در ضیافت شام دفترریاست جمهوری پاسدار احمدی نژاد وجد داشته چه بوده است که اینگونه معجزه آفرین بوده است که خائنین وجاسوسان و غارتگران بیت المالی که تأکیدشده بود نمی توانند از چنگال عدالت فرار کنند اینگونه تبدیل به دوست شده که توانستند در آن ضیافت رفع دلخوری کنند ومعرکه گردان شکجه گر اعتراف گیر و تواب و پرونده ساز پس از روضه خوانی ونقل قول از خمینی کردن توانسته باشد نسخه در مورد ماجرا ونیاز ضیافت مهمانی خائنان وجاسوسان وتیرخلاص زنان هزار تیر صادر کند که چگونه اینان را بهم نزدیک کرد و دوست شدند که شرح ماجرا و نیاز و انتظار تجویز شده چنین است:
ماجرا چه بود؟ هرچه بود پاسخي به انتظار- و يا بخوانيد نياز- مردم بود كه مسئولان خود را هرچند با يكديگر اختلاف نيز داشته باشند، دور از هم نمي پسندند. يكي از مسئولين نهاد رياست جمهوري درباره اين ميهماني به خبرنگار كيهان گفته بود «اين ديدار كه به شكل كنوني براي نخستين بار برگزار مي شود- يعني بيرون از روال ديدارهاي پيش بيني شده و رسمي است- محصول توجه اركان سياسي نظام به توصيه حكيمانه رهبر معظم انقلاب است مبني بر اين كه دلخوري هاي جزيي نبايد باعث جدايي و تفرقه شود.» ديدار دوشنبه شب اگرچه يك نشست صميمي ميان اعضاي مجلس خبرگان با رئيس جمهور و برخي ديگر از دولتمردان بود ولي اهميت و برجستگي آن روي ديدار صميمي و بي تكلف آقايان هاشمي رفسنجاني و احمدي نژاد متمركز بود چرا كه وجود پاره اي از اختلاف سليقه ها و يا تفاوت در «تحليل شرايط» و يا «روش هاي متفاوت در اجرا» ميان آيت الله هاشمي رفسنجاني و دكتر احمدي نژاد «راز سر به مهري» نبود كه به قول خواجه شيراز، «عارف سالك» به كس نگفته باشد و خلايق در حيرت افتاده باشند كه «باده فروش از كجا» شنيده است؟! اين اختلاف نظرها و سليقه ها طي دو سال و چند ماه كه از رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد مي گذرد، نه فقط نقل محافل داخلي است و روزي نيست كه روزنامه ها درباره آن به كنايه يا به صراحت مطلبي نداشته باشند، بلكه رسانه هاي بيگانه هم كه چشم ديدن هيچيك از دو سوي اين ميدان را ندارند، همه روزه هيزمي انبوه در ميانه اين ميدان مي گذارند و به هواي آتش افروزي بر آن مي دمند."
پاسدارسربازجو وشکنجه گر که در جمع دانشجویان بسیجی در دانشگاه امیر کبیر برای ولی فقیه تابلو ترسیم کرده بود تا که این طوطی آلوده دست آموز سپاه پاسداران در دیدار رفسنجانی و سایر رؤسای نها دها و اعضای آخوند ای خبره از توبره و آخور خور تابلو ترسیم شده ی نماینده ویژه ی خودش یا تئوری پردازش را به نمایش بگذارد تاکه اینگونه طراح اصی تابلو باآویزان شدن به این تابلوی ولی فقیه در مورد دوم خردادی های رد صلاحیت فله ای شده و متهم با همکاری دشمن اینگونه تابلو را رله و آنان را دوباره متهم کند:
بلكه سخن آن است كه تفاوت ديدگاهها مخصوصا در شرايط حساس كنوني، نقار و جدايي در پي نداشته باشد و به قول رهبر معظم انقلاب «امسال، سال اتحاد ملي ناميده شده و معناي آن، اين است كه خانواده انقلاب بايد بدون توجه به مسائل جزيي و بگومگوهاي بي اهميت، همگرايي خود را روز به روز مستحكم تر كند.» چرا كه مسئولان نظام با حفظ ديدگاههاي متفاوت و حتي متضاد در مسائل مياني هم مي توانند و بايد به اعتبار اهداف نهايي مشترك، كنار يكديگر قرار بگيرندبا استفاده از اين فرمول، بسياري از صف بندي هاي داخلي تغيير پيدا مي كند و تابلوهاي سياسي جابه جا مي شود. به عنوان مثال، اگر گروههاي سياسي با دشمنان بيروني و داخلي نظام مرزبندي روشن و مشخصي داشته باشند و در همان حال به قول رهبر معظم انقلاب «در بيان اصول اسلام و ارزش هاي انقلاب با هيچكس تعارف نداشته باشند» اولاً؛ عرصه سياسي كشور شفاف و بي غبار شده و دوست و دشمن به آساني قابل شناسايي خواهند بود، ثانياً؛ جريان هايي كه زلف سياسي خود را با دشمن گره زده اند نمي توانند در پوشش احزاب و گروههاي معتقد به نظام فعاليت كنند. ثالثاً؛ دوستاني كه با تابلوهاي تحميلي و نام ها و نشانه هاي ساخت دشمن از هم جدا افتاده اند- هرچند كه با يكديگر اختلاف نظرهايي در دايره نظام داشته باشند- به يكديگر پيوند مي خورند، رابعاً؛ فرصت مانور نفاق از دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها گرفته مي شود و به قول آقا، نمي توانند با بهره گيري از فضاي غبارآلود، افراد و جريان هاي معتقد به مباني اسلام و انقلاب را «تندرو»! و كساني كه به نظام اسلامي اعتقادي ندارند را «ميانه رو»! معرفي كرده و با تبليغات سالوسانه، خواستار حضور ميانه روها - يعني دوستان خود و دشمنان مردم- در كانون هاي قدرت و تصميم سازي جمهوري اسلامي ايران شوند و...در اين حالت و با استفاده از فرمول منطقي و روشني كه آقا ارائه فرموده اند تكليف افراد و جرياناتي كه مخالفت بنيادين خود با مباني اسلام و انقلاب را در پوشش مخالفت با اين و آن مطرح مي كنند و در حالي كه بارها از سكولاريزم و بي اعتقادي خود به نظام اسلامي سخن گفته اند، در فصل انتخابات به دوستي با اسلام و انقلاب تظاهر مي كنند و... نيز روشن خواهد شد و اين يكي از دستاوردهاي بزرگ به كارگيري فرمول ارائه شده از سوي رهبر معظم انقلاب است:
درخاتمه اینکه همانگونه که گفته شد خامنه ای پیوسته کنترل از راه دور شده است ودائم تابع برنامه ریزان پشت صحنه می باشد .یعنی اینکه برای حذف دوم خردادی های تند روبه اتهام همکار دشمن به همان تابلوی ترسیم شده ای اشاره کرده است که سربازجو پاسدارحسین شریعتمداری در جمع بسجییان دانشجوئی در دانشگاه امیر کبیر خودش ترسیم کرده بود. البته نباید نقش افشاگر مستند مجاهدین وشورای ملی مقاومت نادیده گرفته شود که با افشا نمود ن اسناد وکروکی های مستند مراکز جدید بمب سازی اتمی رژیم تروریستی آخوندی موجب شد که آننچان ضربات کوبنده و کاری بهمراه داشته باشد که سران رژیم وحشت زده ی آخوندی را مجبور کرد تا که برنامه آشتی کنان راه بی اندازند ودست از پیگیری اتهامات خائنین وجاسوسان هسته ای و دزدان بیت المال بردارند و ائتلاف اتحاد تاکتیکیرا نمایش دهند و به دیدار و ضیافت مهمانی هم دیگر بروند و آویزان به سال اتحاد ملی ولی فقیه شوند و توصیه مشارکت حد اکثری دهند تا شاید موفق شوند شرایط بسیار خطیر کنونی را سپری کنند . به خصوص اینکه با خطر تصویب و صدور قطعنامه ی سوم شورای امنیت سازمان ملل مواجه می باشند. اما اکنون که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری به توصیه یا تابلو ولی فقیه که مربوط به خودش می باشد چسبیده وعلیه ی دوم خردادی ها ی تند روی رد صلاحیت فله ای شده مانور داده است . البته نمی بایست نقش خائنانه و تسلیم طلبانه و خنجر از پشت زدن رفسنجانی را فراموش کرد زیرا که با تشکر ی که از شورای نگهبان به خاطره رد صلاحیت های فله ای دوم خردادی ها کرد. هم انتقام آغاسی شدن خودش در مجلس ششم را از اینان گرفت . هم بطور موقتی و تاکتیکی موفق شده است خطر باند آخوند مصباح یزدی را دفع کند وهم جایگاه تشریفاتی و نمایشی خودش را همانگونه که قید شد بطور موقتی به عنوان پل حفظ تا که باند مافیائی ولی فقیه بتوانند این مراحل خطیر کنونی را سپری کنند.

هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 8 اسفند ماه سال 1386
نقد وبررسی "تلاش صهيونيست ها براي انتقال كانون بحران از غزه به لبنان" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 8 اسفند ماه سال 1386
"زمینه سازی برای تدارک جنگ 33 روزه ی دگیر حزب الله با اسرائیل که به زبان وارونه بیان شده است"
بازهم ادامه ی وارونه و هذیان گوئی با شیوه ی فرافکنی و آی دزد کردن، چونکه پس از آن همه که با جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان مانور تبلیغاتی داده شده است و از شیخ حسن نصرالله وحزب الله قهرمان شکست نا پذیر ساخته شده است . همچنین آنهمه با حزب الله لبنان مامور تهدید آمیز داده شد و با نمایش دادن تصاویر آتشین شیخ حسن نصرالله که خبر از یافتن نقاط ضعف اسرائیل برای وارد کردن ضربه ی استرتژیک داده است و تصاویر موشکی حزب الله به سوی خاک اسرائیل در صحفه ی روزنامه ی دولتی کیهان سناری وپرونده ساز به نمایش گذاشته شد که حزب الله کاملاً آماده ی شلیک به درون خط اسرائیل می باشند . حتی افزوده شد کهحزب الله لبنان تهدید کرده شهر ها و مکان زرادخانه های اتمی اسرائیل نیزمورد تیر رس موشکی اشان می باشد . از سوی دیگرچه مدت است که حماس تشویق و ترغیب بر پرتاب موشک به درون خاک اسرائیل می شدند و قرار بود که با بحران و غائله آفرینی در نوار غزه زمینه ی درگیری گسترده با اسرائیل فراهم گردد. همچنین مگر به موازات آن پاسدار احمدی نژاد در بوشهر و بندر عباس و تلویزیون رژیم خواهان نابودی اسرئیل نشد که چون اسرائیل را میکرب و جرثومه ی فساد است در همین رابطه اتحادیه ی اروپا یک بیانیه شد ید الحن علیه ی پاسدار احمدی نزاد اخیراً صادر کرده است. اکنون چگونه است سرمقاله نویس دچار بیماری بینائی و شنوائی شده و اینگونه موضعگیری ها وتهدید ها را ندیده و نشنیده گرفته است؟ ولی در عوض توانسته است در جاده ی یک طرفه حرکت و خلاف جهت آب شنا کند و یا اینکه شیپور را اینگونه از در گشادش بنوازد و آن صدای ناهنجار وناموزونی که خود خواسته از درونش بیرون داده که چنین است:
"واشنگتن براي وارد ساختن رژيم صهيونيستي به يك جنگ جديد با حزب الله لبنان و ايجاد جنگ داخلي در لبنان از خود بي تابي نشان مي دهد. "
آنگونه ملای سرمقاله نویس در مورد فلسطین سخن گفته و ادعا کرده که قکردکرده دارد در مورد حیات خلوت ملک شخصی اش نظر می دهد و دفاع می کند . به خصوص اینکه محمود اس رهبرحکومت خود مختار فلسطین را نیز این چنین خائن نامیده است :
"جدي ترين طرح در اين زمينه پيشنهاد اعزام نيروهاي ناتو در مرز غزه و استقرار آنها بعنوان نيروهاي حايل بين فلسطيني ها و ارتش رژيم صهيونيستي است . اگرچه محمود عباس و جناح خائن فتح از اين طرح استقبال كرده اند و حتي براي موفقيت آن متعهد شده اند كه هرگونه همكاري مورد انتظار در اين زمينه را بعمل آورند ولي جنبش مقاومت اسلامي حماس ضمن رد اين پيشنهاد مراتب مخالفت صريح خود را با استقرار ارتشهاي ناتو در مرز غزه اعلام داشته و خاطرنشان ساخته است كه نظاميان ناتو را بعنوان « نيروهاي اشغالگر » تلقي كرده و همانند دشمن با آنها رفتار خواهد كرد."
بالاخره هر ناظر بیطرفی که آشنائی به شگرد وتاکتیک های سران رژیم تروریستی آخوندی به خصوص ولی فقیه وسپاه پسداران وپروژه ی هسته ای داشته باشد که چگونه بحران سازی و جنگ افروزی برای باج گیری و اعمال نفوذ و دخالت گری کردند تا که با سیایت وقت کشی فرصت به تعویق انداختن صددورقطعنامه ی شورای امنیت سازمان ملل را داشته باشند . پس این ناظران به خوبی آگاه می باشند که سیاست دخالت گرایانه در امور داخلی عراق وفلسطین ولبنان برای چیتت وچه مواقع شدت می گیرد وچه ارتباطی به بحرانی بودن پرونده ی هسته ای دارد؟ بنابراسن اکنون که گزارش محمد البرادعی آنگونه نبود که برنامه ریزان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دنبال و پیش بینی می کردند و از آن توقع داشتند. لذا اکنون که احتمال تصویب وصدور تحریم قغعنامه ی سوم شورای امنیت سازمان ملل داده می شود . مسئله ی دخالت گری در عراق و فلسطین ولبنان هم حاد تر شده است و احتمال راه اندازی بحران وجنگ افروزی دیگری در خاورمیانه می رود . اما چون حاکمان عوامفریب و شیاد ودروغگو، حرفه ای ید والائی در روغ گفتن وتحریف نمودن وکتمان کردن حقایق دارند . نمی گویند که خواهان آرامش و بات صلح و امنیت در خاورمیانه نمی باشند . برای اینکه آنقدر صداقت ندارند تا که اعتراف کنند نمی خواهند که پارلمان لبنان رئیس جمهور جدیدش را انتخاب کنند. بنابراین با سنگر گرفتن در پشت نام حزب الله لبنان و شیخ حسن نصرالله که نه هیچگونه ربطی به مردم ایران ندارد که حتیوبه نفع مردم لبنان نیز نمی باشد. بنابراین سرمقاله نویس راه اندازی جنگ با شیخ حسن نصرالله و حماس با اسرائیل را اینگونه وارونه بیان کرده است :
"هدف استراتژيك اين توافقات بر تضعيف حزب الله و يا اخراج آن از صحنه سياسي لبنان متمركز شده ولي نگراني مشترك همه طرفها اينست كه سرنوشت جنگ 33 روزه دوباره تكرار شود و حزب الله اين بار قدرتمندتر از هميشه پيروز ميدان گردد . هشدار سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان در مورد آثار و تبعات جنگ احتمالي اسرائيل عليه لبنان دقيقا به همين مسئله اشاره دارد كه درصورت شروع تهاجم جديدي توسط صهيونيست ها « تير خلاص » موجوديت رژيم صهيونيستي هم زده خواهد شد:
درخاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد چون سران رژیم تروریستی آخوندی می دانند که تصویب و صدور قطعنامه ی سوم در شورای امنیت قطعی می باشد . همچنین می دانند که تنها شانس باقیمانده برای عبور از بحران برپا کردن جنگ مشابه ی 33 روزه ی دیگر از سوی حزب الله با اسرائیل می باشد. ولی چون شهامت آن را ندارند تاکه علنی بگویند تا مجبور نباشند هزینه ی آن را به پردازند. بنابراین بصورت دجال گرانه ووارونه گوئی مدعی می شوند که اسرائیل و آمریکا می خواهند که از طریق جنگ با حزب الله لبنان جنگ 33 روزه دیگر در خاورمیانه به راه اندازند. اما مشکل اصلی و اساسی این حیله گران احمق اینجاست که تجربه ی جنگ 33 روزه و باتلاق شدن لبنان در دسترس می باشد که مشخص است کدام کشور آن را براه انداخت و هدفش چه بود که دوباره مکان اجرای این طرح لورفته و علنی شده بدو پرداختن هزینه ی بس سنگین امکان پذیری نمی باشد . زیرا که گفته می شود شتر سوار دلا دلا نمی شود . همینطور سئوال است که برای چه می بایست مردم عراق و فلسطین ولبنان بهای دسترسی به سلاح هسته ای شدن رژیم تروریستی آخوندی را اینان تقبل کنند وبه پردازند؟
هوشنگ –بهداد
چهار شنبه 8 اسفند ماه سال 1386
نه مطبوعات ، بلکه مردم ایران نیز 3 دهه است که بطور مستمر نقش مرغ عزا و عروسی داشته اند
مقاله نویس روزنامه ی آفتاب یزد تصور کرده است که فقط مطبوعات تبدیل به مرغ و عزا وعروسی شده اند وعزا دارن وماتم زدگان وداغداران وگرسنگان وتهی دستان منظر دریافت نان بر توی سفره های خالی مردم ایران نمی باشد که 3 دهه است به انان دروغ گفته شده و پاسخ مطالبات آنان طبق فرمول صنعت پیشترفته و بسیار فعال 3 دهه ی بحران سازی کردن و با بحرا ن های جدید پاسخ بحران های حال می شود که با الگو برداری از روش پاسخ به مطالبات مردم با وعده های دروغ های تازه و جدید است که حواله می شود برروی وعده های داده شده ی دروغین سابق انباشته شده است. ولی در عوض و شادی وخوشی وجشن حتی از نوع هسته ای و حضور در مراسم عروسی و پای کوبی از آن حاکمان و زور مندان وقلدران وغارتگران وعوامفریبان وتصویر مار کشان ومار قالب کنان حاکم می باشد.
ایکاش فقط دروغ با دروغ پاسخ داده می شد وبد تر از دروغ انجام نمی شد . همچون بازتاب دادن قول بردن نان لبر توی سفره های خالی محرومان که منجر به رشد لجام گسیخته تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه شد و بر رشد تصاعدی فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی و زئده های متصل و مرتبط زنجیره ای به آن شده است که هرروز گلوگاه راه نفس مردم محروم وتهی دست بیشتر بسته می شود. و لی مگر حاکمان از رو برو هستند و دست از عوامفریبی و شیادی کردن شان بر می دارند وبه نام ملت خبر از گزارش پیروزی هسته ای سر نمی دهند که اصلاً ملت نمی داند که بیش از دو دهه پنهانکاری و ادامه بازی موش وگربه و باج دادن در راستای سیاست خائنانه وچوب تاراج زدن بر منابع و ذخایر میهن مذاکره ومماشات با اروپا چیست که اکنون که گند دروغ های هسته ای در آمده استبرای راه فرار ملت سپر بلا شده است که ملت پشتیبان آن است . ا عجیب است ین ملت بیچاره هم گوشت دم گلوله توپ جنگ ضد می و ضد میهنی ایران و عراق است که خمینی آن را نعمت الهی نامیده بود که واقعاً اگراین جنگ خانمان بر انداز نعمت بود .لابد خشم الهی هم همین ها می باشند که اکنون بر ایران حاکم می باشند که بلای آسامنی می باشد که برای ملت ایران نازل شده اندکه 3 دهه است جواب مطالبات ملت همین گونه داده شده است . بنابراین این فقط مطبوعات نیست که تبدیل به مرغ عروسی و عزا ه شده است ، بلکه ملت ومیهن ایران است که به این سرنوشت شوم دچار شده است . برای اینکه اسیر یک مشت آخوندهای مفت خور شده اند که فلسفه واستعداد وهنرشان اعتیاد به سیاست توبره و آخو خوری است که اتفاقاً تنها قشر انگل جانعه هستند که از مرغ عزا وعروسی دو ذوققه خوری استفاه کرده ومی کنند . البته که جنگ زرگری و حیدر نعمتی باند وجناحی طبق تجربه ی گذشته حکایت از آن دارد که همه اش برنامه ی سرکاری وحقه بازی ونیرنگ بوده است.چونکه خمینی گفته بود هر زمان که احساس خطر کند نظام واسلانم در خطر است دستور می دهم تا که نما ز و حج و روزه تعطیل گردد. یعنی اینکه اسلام ابزار ووسیله ی حذف قدرت وسرکوب مردم است . بابراین قبل از اینکه نظام یک دست شود و اعلام گردد که هر سه نهاد اصول گرا و وابسته به ولی فقیه می باشند . یعنی اینکه دیگر دوران اصلاح طلبان نیست که به دلیل اختلافات باندی و جناحی که میان مجلس و دولت و شورای نگهبان وقوه ی قضائیه و مجمع مصلحت وجود داشت که هر نهادی تلاش می کرد جنگ وبازی را به سود خودش تمام کند . ودر نهایت هر یک که زر و قدرتش بیشتر بود واز حمایت ولی قیه بیشتر بر خوردار بود برنده ی بازی دوئل نهادها بود . ولی پس از یک دست شدن نظام مگر می توان انتظار داشت و پذیرفت که اختلافات میان مجلس ودولت ریشه ای می باشد ؟!
مگر پس از آنکه سازمان مدیریت و برنامه ریزی و بودجه بندی را دولت خود سرانه منحل و بر هم ریخت مجلس به این عمل ضد قانونی دولت اعتراض کرد؟ مگر زمانیکه دولت چپ و راست از ذخایر ارزی خزانه ی دولت بدون مجوز مجلس دخل و تصرف کرد و صرف هزینه های استانی رئیس جمهور و هیئت همراه شد مجلس جز هورا کشیدن کاری کرد و اعتراض نمود ؟ مگر حتی مجلس جرات کرد که به شکایت اعضای شورای شهر وشهردار تهران مبنی بر اختلاس 350 میلیارد تومان اختلاس پاسدار احمدی نژاد در زمان شهردار تهران بودنش تحیقیق و پژوهش و بررسی پیرامون این پرونده کند؟ مگر موقعی که احمد توکلی نامه انتقادی به پاسدار احمدی نژاد در مورد لایحه ی پیشنهادی بودجه ی سال 87 نوشت و لی اکنون از دولت دفااع می کند . بهر ال مگر پاسدار احمدی نژاد از موضع بالا جواب به مجلس نداد و نگفت که مجلس دراموردولت کارشکنی می کند که بالاخره نامه سر از دفتر ولی فقیه در آورد ونامه ی حکومتی به نفع مجلس صادر شد ؟ مگر عاقبتپاسدار احمدی نژاد هرکاری که می خواست با بودجه وبنزین و آزاد کردن نرخ آن نکرد ومجلس هم آن را به تصویب نرساند ؟
بنابراین تصور اینکه اختلاف جدی میان این نهاد ها وجود دارد جدی نمی باشد و جنگ ودعوای زرگری شان پیرامون چگونگی سهم غارتگری ها و دزدی ها می باشد و بقول معروف دعوا یاسب و آباد گرانی ساخت که می خواست ژاپن اسلامی به سازد . آنقدر فرمایشی و آلت دست و بی عمل و خنثی و ضد مردم بود ه است که بقول یک نماینده ی مجلس که مدتی پیش اعتراف کرده بود که هر روز ارزش جایگاه مجلس از نظر قانون گذاری پائین تر می آید وا فزوده بود که بود ونبود نماینده در مجلس با هم فرقی ندارد و این نظر کاملاً درست است . برای اینکه یکی به نام ولی فقیه است که همه کاره است وبه جای همه تصمیم گیری و برنامه ریزی می کند. لذا وقی به این شفافی افشاگری و اعتراف می شود که جایگاه مجلس چگونه است، پس دیگر جای این مسئله باقی می نماند تا که تصور شود اختلافات باید جدی باشد و کاسه وکوزه بر سر مطبوعات و یا رقیب شکسته نشود .
مگر دو سال تمام پاسخ انتقادات به تورم وگرانی از رئیس جمهور گرفته تا وزرا ء و سخنگوی دولت و ولی فقیه حامی دولت انکار و تکذیب کردن نبود و آن را ساخته مطبوعات و رقیب قلمداد نمی کردند و تأکید نمی شد که عمداً تلاش می کنند تا که طرح ها اقتصادی دولت را شکست خورده معرفی کنند ونوعی همکاری با دشمن قلداد نمی شد ؟ مر پاسدار احمدی نژاد پس از دوسال در مصاحبه ی تلوزیونی اعتراف نکرد که تورم وگرانی وجود دارد ومقصر بانک مرزی می باشد؟وب چهه نف مردم تغییر کرد؟ مشکلتورم وگرانی حل شد؟ همینطور مگر میان پاسدار احمدی نژاد ورفسنجانی چه رد و بدل شده بود وچگونه اتهاماتی زده شده بود ؟ و لی جشن اخیر مراسم ضیافت مهمانی آشتی کنان در دفتر ریاست جمهوری چه بود وچرا جایگزین اتهامات جاسوس و خائنین هسته ای و همکاری به دشمنی بیگانه شد؟
از سوی دیگر شورای نگهبان با چه نوع اتهاماتی نامزدان دوم خردادی ها را در چه ابعادی رد صلاحیت کرد و رفسنجانی چگونه از شورای نگهبان تشکر کرد و ضمن پیشنهاد حضور حد اکثری مشارکت مردم که در راستای سال اتحاد ملی ولی فقیه بود مگر نگفت چه خوب شورا ی نگهبان با رد صلاحیت کردن ها به غائله اعتراضات فله ای پایان داد ؟ چونکه سیاست به مرگ گرفتن رقیب شسکست خورده را خوب به مرگ تهدید کردن را اجرا کرد تا با به تب کرد ن راضی شوند.
در خاتمه اینکه این داستان اینکه رقیب شیفتگان قدرت است و اصول گران عاشقان خدمت ، یک دجال گری و شیادی عومفریبانه برا ی حذف رقیب و خود مدعی جایگزین شدن آن بود . برای اینکه مدعی ثابت کرد که خیلی بیش از رقیب مغلوب شیفه قدرت و ثروت و سرکوب و انحصاری کردن آن می باشد و عاشق مردم بودن هم یک شگرد مزورانه برای حذف رقیب بوده است که برگردان همان بازی مرغ عزا و عروسی شدن مردم برای مفتخوران حاکم به سیاسست توبره و آخور خوری می باشد که توضیح داده شد چگونه سیاستی می باشد. مطمئناً مجلس هشتم هم خنثی و هم آلت دست وهم دزد وغارتگر از از مجلس هفتم خواهد بود . زیرا که قرار است مشتی گرسنه ی انتصابی آلت دست و تشنه ی عطش قدرت وثروت جدید به همکاران سابق خود شن به پیوندند وسهم تعویق شده خودشان را طلب کنند ومردم هم همچون 3 هه ی گذشته هیچ محلی از اعراب نخواهند داشت و باید همان مرغ عزا و عروسی باشد..
هوشنگ- بهداد
سه شنبه 7 اسفند ماه سال 1386
نقد وبررسی " كاچي قرن 21 (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنه 7اسفند ماه سال 1386
"رهبران ومسئولان جهانی پیگیر پرونده ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی، هم اکنون باید اقدام عاجل به مهار دسترسی به سلاح اتمی کنند تا در آینده خود متهم نباشند"
ضرورت ندارد برای اثبات دروغگوئی وعوامفریبی کردن سران ومسئولین هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دست به پرسشگری زد وسئوال کرد که چرا بیش از دو دهه است که پیرامون تأسیسات هسته ای و اهداف آن نه به مردم ایران وبازررسان هسته ای آژانس دروغ گفته شده است ؟ بلکه کافیست که رجوع شود به اتخاذ مواضع فاصله ی بیش از دو هفته از سپری شن روز 22 بهمن ماه تا حال که پاسداراحمدی نژاد در میدان آزادی تهران سخنرانی کرد وبا صدای بلند فریاد زد وخطاب به خائنین وجاسوسان هسته ای برای بیگانه و دشمن در رأس نظام گفت و تهدید شان کرد که شما در هرجایگاهی که باشید نمی توانید ازچنگال قانون وعدالت فرار کنید و خطاب به جمعیت حاضر در میدان آزادی که کمتر از یک سوم میدان آزادی بودند گفت که این صدای ملت ایران است که از آنان نیز برای اثبات گفته های خود بله گرفت . ولی امروز مطبوعات رژیم تروریستی آخوندی گزارش خبری تصویری گزارش و باتاب داده اند که پاسدار احمدی نژاد و رفسنجانی در حال دست دادن وخندیدن می باشند وباتفاق اعضای خبرگان و رؤسای نهاد نظام با رفسنجانی مهمان دفترریاست جمهوری بودند . بنابراین وقتیکه به این سادگی به این فاصله ی کوتاه متهمین خائن وجاسوس هسته ای دوست می شوند چگونه می توان باور داشت واطمینان کرد که پس از دو سال پنهانکاری و دروغ گفتن و پیگیری سیاست وقت کشی دنبال کردن اکنون که پاسدار احمدی نژاد در مصاحبه ی تلویزیونی شبکه ی اول خود تاریخ 20 فروردین را برای اعلام جشن هسته ای تعیین کرده است . چگونه باید پذیرفت که مسئولان هسته ای رژیم تروریستی آخوندی در پشت صحنه با البرادعی زد وبند نکرده و واقعاً اجازه بازرسی کامل از تأسیسات هسته ای را به بازرسان آژانس را آنان داده اند؟ در صورتیکه اصلاً اشاره ای به پذیرش غنی سازی اورانیوم در این گزارش نشده است که اصل جنگ وجدال و چالش اصلی بر سرهمین موضوع می باشد . اما اگر قرار باشد سر این کلاف باز شود سر دراز دارد . زیرا که این موضوع تاریخچه ی 3 دهه ای دارد که از زمان ورود خمینی به ایران و چگونگی قول دروغ دادن کهاز خمینی شروع شد و تاجانشین و سایر رهبران و مسئولان رژیم تروریستی آخوندی تا حال به مردم ایران دروغ پشت دروغ گفتن و عوامفریبی کردن ادامه داشته است که مسئولان ورهبران با ابزار دین دست به هر جنایت و خیانتی که خواسته علیه ی مردم ایران زده اند به جز پا سخگوئی به مطالبات آنان که همینطوری انباشت شده است و همچنان پرد اخت نا شده است .
بنابراین بازهم افزوده می گردد رژیمی که به جانشین خمینی رحم نکرد که چرا اعتراض کرد که زندانیان متهم ومحکوم شده را صحیح نیست اعدام کنید برکنار وخانه نشین کرد . از سوی دیگر به کیفی ترین مهره های مسئول هسته ای خود اتهام خائن وجاسوس هسته ای زده است واز طرف دیگر ادعا می شود که این پروژه ی هسته ای صلح آمیز ا می باشد و تأکید می گردد که مطلقاً دارای اهداف نظامی نمی باشد و افزوده می شودد که با بازرسان وآژانس اتمی همکاری و اعتماد سازی شده است .اینگونه اتهام زدن به مسئولان مذاکره کننده هسته ای و اینگونه ادعا کردن صلح آمیز بودن هر گز با هم دیگر همخوانی ندارند . تازه به آنان که بمدت 8 سال به عنوان اصلاح طلبان بر سرقدرت بودند اکنون شورای نگهبان اینان را با اتهامات بسیار سنگین رد صلاحیت فله ای کرده است وهنوز هم سناریو وپرونده ی سازی علیه ی اینان همچنان ادامه دارد ، ضمن اینکه هنوز فراموش نشده است که چگونه از سوی مدیر مسئول روزنامه ی دولتی کیهان ونماینده ی ویژه ی ولی فقیه سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر در همین گونه یادداشت روزهای مشابه تهدید کرده بود که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت در لبنان وبغدادر عراق تعیین می شود که اتفاقاً شاهدبودیم که چگونه سپاه پاسداران از طریف شیخ حسن نصرالله و حزب الله لبنان با موشک پرتاب کردن و ربودن 2 سرباز اسرائیلی موجب جنگ 33 روزه شدند و لبنان تبدیل به سرزمین سوخته شد مشابه همین سناریو در عراق تکرار وروزانه در ابعد دیگری ادامه داشته است . همچنین با دست زدن به کودتا در فلسطین حماس نوار غزه جدا شد و تبدیل به اهرم بحران آفرینی درخاورمیانه و ایجاد مانع در برابر پیشنهاد مذاکره صلح خاومیانه شده است .
بنابراین عملکرد های سیاست مداخله گرایانه در امورداخلی سایر سایر کشورها که انکار نا پذیر می باشد ورابطه ی تنگاتنگ با پروژه ی هسته ای و باج گیری و سیاست کش دادن مذاکره و وقت کشی که ادامه داردتا انکه هر چه با تأخیر بیشتر شورای امنیت قطعنامه صادر کند که بدون هیچگونه شک و شبهه ای اثبات می کند که اهداف پروژه ی هسته ای نظامی می باشد. پس هرگونه بیش از این فرصت دادن به سیاست وقت کشی کردن می تواند که منجر به فاجعه ای شود که ضریب خسارات انسانی و مالی که می تواند بهمراه داشته باشد هرگز قابل پیش بینی نباشد که پس از اتفاق رخ داده شده ، هیچگونه آه وافسوس خوردن از سوی رهبران جهان بی فایده خواهد بود . زیرا که خود مسئولین کنونی به عنوان کم کاری باید پاسخگو باشند که چرا اکنون در ا انجام وعمال وظیفه و مسئولیت خود کوتاهی کرده وبه موقع اقدام نکردند. لذا اگر می خواهید در آینده ی نه چندان دور به عوان متهم محکوم نشوید. پس بهتر است که مخاطبین ومسئولان ورهبران جهانی پیگیر پرونده ی هسته ای رِژیم تروریستی آخوندی اکنون تلاش و کوشش نمایند تا زنگیان مست خرافه پرست حاکم برای جاده هموار و صاف کنی ظهور آقا امام زمان موفق نشوند تا که به اهداف پلید شیطانی وضد بشری خود یعنی دسترسی به سلاح اتمی یابند .
هوشنگ - بهداد

سه شنه 7اسفند ماه سال 1386

نقد وبررسی " مجلس و روحانيت" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنه 7اسفند ماه سال 1386"پس از آشتی کنان پاسدار احمدی نژاد با رفسنجانی مکار،الان همه نگران چگونه پر کردن صندوق های آرای تقلباتی نمایش انتصاباتی اند؟"
ملای سرمقاله نویس به نظر می رسد که با برگزاری اجلاس جدید خبرگان که ریاست آن را رفسنجانی بر عهده داشت که رقیبش پاسدار احمدی نژاد نیز در این اجلاس حضور داشت وبا هم دیگر وگل گفتند وگل شنیند و شوخی کردند و پاسدار احمدی از امام زمان گفت که حافظ این نظام می باشد و رفسنجانی مکار آن را رله کرد . خلاصه در این جلسه از تهدید کردن جاسوسان و خائنین هسته ای اثر وخبری نبود وهمه چیز به خیروخوشی گذشت. چون زمان برپائی جشن پیروزی هسته ای است. به خصوص اینکه بعدش سران 3 نهاد به ضیافت مهمانی در مجمع مصلحت نظام دعوت شدند تا حلوای آخوند متوسلی رئیس دفتر خمینی را بخورند. حتی رفسنجانی با احمدی نژاددست داد که تصویر خندان برای هم جوک گفتن و خندیدن شان نیز بازتاب داده شده است. البته پس از اینکه رفسنجانی مکار و حیله گر آویزان به پیام ولی فقیه شد و از اتحاد ملی و پر کردن صندوق های آرای تقلباتی برای به رخ دشمن کشیدن گفت این شرایط به وجود است . بنابراین ملای سرمقاله نویس نشئه خوشحالی وخشنودی و احساسات وخوشبختی خودش را نسبت به مساعد بودن شرایط انتخابات اینگونه ابراز داشته است:
"خوشبختانه همه زمينه ها براي برگزاري انتخاباتي پرشور فراهم شده و موانعي كه پديد آمده بود نيز با عملكرد قابل تحسين شوراي نگهبان تقريبا برطرف شده اند. بدين ترتيب . از هم اكنون مي توان پيش بيني كرد كه انتخابات مجلس هشتم با استقبال گسترده مردم مواجه خواهد شد و يكبار ديگر توطئه هاي دشمنان ملت و دشمنان نظام جمهوري اسلامي كه از مدتي قبل تلاش زيادي براي به شكست كشاندن اين انتخابات بعمل آورده اند و هنوز و نيز مشغولند خنثي خواهد شد"
ملای سرمقاله نویس درد نباله با آرزوی بزک نمیر بهارمیاد کمبیزه با خیار میاد اینگونه هوس و آرزوی نا کجا آبادی و نوبرانه کرده است که انگار این اولین مجلسی می باشد که قرار است اینگونه باشد :
"شكل گرفتن مجلسي با تنوع سلايق و افكار و برخوردار از كيفيت بالا باشد. "
معلوم نیست با بودن ولی فقیه همکاره که همه چیز را خودش می برد ومی دوزد وتعیین تکلیف می کند و مردمی که نه سر پیاز ونه ته پیاز می باشند ونه حق و حقوق و مطالباتی دارند، جز اینکه به عنوا سیاهی لشکر بر پای صندوق های آرای نمایشی حاضر و به لیست های نامزدان فرمایشی رأی دهند. تازه پس از این همه قلع و قمع کردن ها و اتهام زدن ها و رد صلاحیت فله ای کردن ها، بازهم هرکس را که شورای نگهبان نخواهد که وارد مجلس تشریفاتی شودبا ابطال کردن آرایش به بهانه ی تقلب مانع از ورودش به مجلس یا بازار مکره مال فروشان می شود . اکنون معلوم نیست که برای چه مقاله نویس اینگونه برای این مردم کسب تکلیف کردهو چنین نسخه ای صادرکرده است
"مردم بايد با مشورت ها و تحقيقاتي كه بعمل مي آورند ميزان قدرت انتخاب خود را بالا ببرند و براي تشكيل مجلسي با كيفيت بالاتر تلاش كنند. "
از ویژگی های این ملای سرمقاله نویس این است که همچنان تعصب آخوندی خودش را سفت سخت حفظ کرده است .البته با اینکه هر چه در مورد اننخاب شدن غیر آخوند برای رئیس مجلس هفتم ورئیس جمهوری نهم زور زد و تبلیغ کرد و حتی اخطار داد اما تیغش نبرید تا جائیکه یر همین مسئله با روزنامه ی کیهان سناریو ساز سربازجوپاسدار حسین شریتعمداری شکنجه گر مسئله دار شد وپیمان وتفاهم شان بر هم ریخت وتبدیل به رقیب جدی هم دیگر شدند . بهر حال بازهم همچون گذشته همان دید را دارد و اینگونه برای انتخاب شدن آخوند هابرایمجلس هشتم اصرار کرده وتوصیه و رهنمود داده است:
"در اين ميان توجه به ضرورت حضور افراد روحاني در مجلس يكي از نكات مهم است كه در مقوله تامين كارائي كيفيت و استقلال مجلس تاثير زيادي دارد. نگاهي به آمار حضور افراد روحاني در مجالس اول تا هفتم نشان مي دهد اين حضور به شكل چشمگيري سير نزولي داشته است . تعداد نمايندگان روحاني در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي 164 نفر بود كه در مجالس بعدي به ترتيب به 155 87 67 53 35 و 41 نفر كاهش يافت . اين سير نزولي هر چند در مجلس هفتم نسبت به مجلس ششم تا حدودي ترميم شده ولي در مجموع نسبت به مجلس اول پديده اي قابل بررسي و تحليل است عده اي تلاش مي كنند چنين وانمود نمايند كه اين كاهش معلول عملكرد روحانيون در عرصه هاي مختلف مديريتي و مسئوليتي است . به عبارت روشن تر اين عده معتقدند و يا وانمود مي كنند كه عملكرد روحانيون در مجموع مثبت نبوده و همين امر موجب شده اقبال مردم نسبت به آنها كاهش يابد و اين امر خود را در عرصه انتخابات نشان داده است ".
در خاتمه اینکه البته بی جهت نیست که ملای سرمقاله نویس در دنباله ی دفاع از حضور پررنگ آخوندها در مجلس و برمدیریت کشور می کند و از آنان دفاع می نماید وعدم حضور آنان بر مناصب مهم وکلیدی قدرت را خواست دشمن می داند .البته بدون آنکه بگوید که دشمن چه بهتر از عملکرد پاسدار احمدی نژاد و غلامعلی حداد عادل وخامنه ای و رفسنجانی و اعضای شورای نگهبان می توانست عاید خود ش کند که اکنون این ترکیب مکلا و غیر مکلا اینان برایش انجام نداده اند که اکنون ادعا کرده است که جریانی در کشور بوده است که خواهان عدم حضور روحانیت بر قدرت می باشند تا زمینه ی جدائی روحانیت از سیاست و حکومت داری فراهم شود که یک خواست استعماریست . در صورتیکه در 3 دهه گذشته هم افکار و اندیشه ی خمینی وهم پیروانش بر سر قدرت بوده اند و این روز گار آشفته وسیاه وتاریک وتار محصول مشترک این اندیشه ی ارتجاعی ضد انسانی و آزادی کش و انگل پرور می باشد که جز دروغ گفتن وعوامفریی وتملق و چاپلوسی کردن و قتل جنایت وغارت وجنگ افروزی و دین فروشی که دین تبدیل به اهرم وابزار تبلیغاتی شده است این شرایط حاکم گردد . در غیراینصورت امکان پذیر شدنی نبود . معلوم نیست که باز برای چه دفاع از آخوندهای مفتخور و متحجر و خرافاتی شاه وخلیفه وسلطان شده دفاع می کند . البته که قابل درک وفهم است که همه ی نگرانی این ملای سرمقاله نویس از جمع شدن بساط تصویر مارکشی ومار قالب کردن می باشد . زیرا خوب می داند که اگراین ابزار گرفته شود ومردم عادی ووچه وبازار بدانند که چگونه آخوندهای حاکم ونوچه های شان سر اینان را با شیادی شیر مالیده و کلاه گذاشتند وچگونه تصویر مار به اینان به جای مار نشان داده شده است . آنگاه خودا ینان نه آخوند های خرافه پرست ومتحجر را ازهرم قدرت بر زیر خواهند کشاند یلکه خودشان حق و دستمزد 3 دهه جنایت وخیانت و... بنام دین را نیز به اینان خواهند داد.

هوشنگ – بهداد

سه شنه 7اسفند ماه سال 1386
جاسوس ودلال نفتی هوشنگ امیر احمدی در روستای زاگاهش در شمال ایران مشغول چه نوع فعالیتی می باشد؟

خبری در ستون جهت اطلاع روزنامه ی جمهوری اسلامی 7 اسفند بازتاب داده شده است که بسیار جالب و قابل توجه می باشد .بری اینکه ثابت شده است که آش مضحک ومسخره ونخ نمای مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ آنقد شور شده وگندش شوریا ش در آمده است که گزارشگر روزنامه ی جمهوری اسلامی که مدافع آخوند بساز بفروش رفسجانی حلیه گر وقدرت طلب رفسنجانی می باشد . اکنون مجبور شده است که دلال و واسطه ی جاسوس معروف رفسنجانی مقیم آمریکای که بسیار هم و گاو پیشانی سیاه می باشد را بسوزاند . ممکن است به این دلیل است که از سمت رفسنجانی به سوی پاسدار احمدی نژاد چرخش داشته است . یعنی اینکه گزارشگر نقش و مأموریت جید نقش هوشنگ امیر احمدی جاسوس دلال و واسطه ی نفتی بد نام را افشا و معرفی کرده است و توضیح داده است که چگونه این واسطه مدتی می باشد که در مسیر تردد دوجانبه ی سرزمین شیطان بزرگ آمریکا به ام القرای اسلامی فعال شده است ؟طوریکه در روستاهای اطراف ماسال زادگاه خودش جشن تولد برگزار کرده است تاکه تواانسته باشد یک طوریخودش را در جشن وپیروزی اخیرهسته ای سهیم و شریککرده باشد . برای اینکه این جاسوس یکی از مدافعان فعال هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشد .همچنین جزو کانال وسرپل های ایجاد برقراری لابی های رژیم تروریستی آخوندی با مقامات آمریکائی می باشد وگفته شده است که دوباره نیز باز خواهد گشت تا برای نمایش خیمه شب بازی انتصابات و تلاش برای عادی سازی رابطه با آمریکا فعال باشد .
اکنون این افشاگری خیلی بد جوری نه موجب گلابزدگی، بلکه تبدیل به تف و تاق و ریش برای مسئولان رژیم تروریستی آخوندی شده است . زیرا که ریش های هیئت اجرائی وزارت کشور و هیئت نظارت استانی شورای نگهبان و وزیر بد نام وآدم کش حرفه ای و گوش و آدمخوار محسنی اژه ای و ریش پاسدار محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد اسلامی را خیس کرده است . زیراکه اینان هم جزو باندهای مافیائی اصول گرایان شدیداً ضد آمریکائی می باشند وهم اینکه جزو بررسی وتحقیق کنندان پرونده های نامزدان نامنویسی کنندگان مجلس هشتم بوده اند که در راستای فرمان دشمن شناسی و فاصله از دشمن بیگانه و آمریکا گرفتن وتوبه کردن که ولی فقیه صادر کرد . در نهایت به موجب این فرمان بصورت فله ای نامزدان دوم خردادی ها رد صلاحیت شدند . اکنون این چگونه ادعای مضحک ومسخره ی مبارزه با آمریکا و شیطان بزرگ کردن می باشد که این دلال وجاسوس دو جاننبه ی مقیم آمریکا به این سادگی به ایران تردد می کند؟ تازه گفته می شود که در رابطه با خیمه شب بازی انتصابات مجلس هشتم فعال هم می باشد . اکنون اولاً سوال است که این دلال و جاسوس برای کدام نامزدان انتخاباتی تبلیغ می کند که از زیر تیغ رد صلاحیت عبور داده شده است؟ دوماً اینکه گزارشگر نگفته است که مزدور و جاسوس و جانبه هوشنگ امیراحمدی در آمریکا اپوزیسیون کیست که وی را جزو اپوزیسیون معرفی کرده است؟ البته از مقامات آمریکائی نیز پرسش است چرا با اینکه در برنامه ی تلویزیونی بخش فارسی رادیو فردا که مدتی پیش این مزدور هوشنگ امیر احمدی با حسن داعی داشت وحسن داعی بااسناد ومدارک افشا کرد که این عامل و مأمور و جاسوس ومزدور رژیم تروریستی آخوندی در آمریکا می باشد که دارای شبه ی گسترده ی جاسوسی لابی گری نفتی می باشد .اتفاقاً موضع ضد آمریکائی و بدتر از آن دشمنی با مخالفین دارد که در آن مناظره جانبداری کامل از حضور پاسدار احمدی نژاد در دانشگاهکلمبیا ومواضع ی کرد و سخت از رژیم تروریستی دفاع و تبلغ می کند . چگونه است که مقامات آمریکائی که ایران نه را محورشرارت که یاغی بین المللی نمیده اند اجازه می دهند که این مأمور اطلاعاتی و جاسوس در آمریکا فعالیت آزادانه داشته باشد؟ در صورتیکه عوامل رژیم تروریستی به خصوص سپاه قدس در عراق هم نظامیان آمریکائی را می کشد وهم خواهان خروج شان از عراق می باشند تااینکه بطور دربست عراق را به بلعند؟
هوشنگ - بهداد
سه شنه 7اسفند ماه سال 1386
نقد وبررسی " خلع سلاح گانگسترها !(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دو شنبه 6 اسفندماه سال 1386
"با سیاست وارونه گوئی و دروغگوئی و فرار به جلو ادعای پیشرفت و پیروزی ملت ودولت در کنارهم در همه سطوح شده است!"
بالاخره وقتی که سرنوشت یک ملت تاریخی آنگونه رقم شوم می خورد که از بد حادثه اسیر مشتی خرافاتی و متحجر و عوامفریب سواگر و قدرت پرست وثروت اندوز و جنگ افروز با سوء استفاده از دین ابزاری شده قرار می گیرد که مشتی گزمه و پاسدار و تیغ و قمه کش که وزیر و وکیل و حاکم شده اند و مشتی اسدار بازجو وشکنجه گر قلم بر دست شده هم در اختیار خود دارند که ازموضع تحمیلی و فلسفه ی هر چه گفته می شود نر است ولی اصرار می شود که بدوش برای مردم ایران تعیین تکلیف می کنند . اکنون پس از 3 دهه شارلاتان وشامورتی بازی ودروغ گفتن به مردم ایران وبدون نه توجه به نظر و عقاید مردم گذاشته نمی شود ، ونه به مطلبات مردم هیچگونه ترتیب اثری داده نمی شود، بلکه بدتر به نام اینان هر جنایت وخیانتی که می خواهند انجام می دهند وبه حساب مردم ایران واریز می کنند . آخر این چگونه پیروزی مضحک در همه سطوح به خصوص پروژه ی هسته ای است که ادعا می شود ین پروژه هم صلح آمیز وهم اینکه مردم از آن دفاع می کنند؟ آخر مگر در شرایط حکومت نظامی اخیر مردم صادقیه ی تهران برتوی خیابان نریختند و با نیروی انتظامی در گیر نشدند و مرگ بر نیروی انتظامی و حکومت انتظامی سر نداده اند. مردم ایران اینان هستند و اینگونه خواست هائی دارند که با طرح امنیت اجتماعی و صدور احکام سیستماتیک اعدام وسنگسار و شلاق و قطع ااندام ودار زدن وایجاد فضای خفقان و رعب و وحشت تلاش شده است تا که جلوی واکنش و حرکت های اعتراضی مردم ایران به خصوص جوانان گرفته شود. اگر غیر از این بود دلیل نداشت که این شرایط در ایران حاکم باشد. چگونه است که مسئولان این رژیم ضد بشری و قرون وسطائی فقط یک هدف دارند و آنهم دفاع جمعی وهمه جانبه از پروژه ی هسته ای می باشد؟
مگر دو و نیم سال نیست که پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهوری شده؟ چه مدت در ایران ودر دفتر ومحیط کارش بوده است تااینکه مطالبات مردم ایران را دنبال و بررسی کند وپاسخ دهد؟ چه مدت در حال سفر به برون مرز و تور سفرهای شستانی و شهرها بوده است؟ چه میزان صرف این هزینه های خارجی و داخلی شده است ودر ازای آن چه عاید مردم ایران و طرح های بنیاندین زیر بنائی کشور شده است؟ مگر حرف اول و آخر رئیس جمهور پرو ژه هسته ای با پسوند خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم و با پسوند برگزاری جشن هسته ای و با چانی کردن تهدید به نابودی اسرائیل نبوده است؟ مگر اسدار احمدی نژاد در همین گفتگوی تلویزیونی خودش با شبکه ی اول باز در مورد پیروزی هسته ای و برگزاری جشن هسته ای در 20 فروردین سال جدید نبوده است ؟ایا مردم ایران فقط همین یک خواست را دارند که خودشان هم نمیدانند چیست؟ تازه اگر هم بدانند که چیست که قرار است تبدیل به بمب اتمی شود . مردم ایران بمب اتمی برای چه می خواهند در شرایطی که رشد تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها را به جای وعده ی نان بر توی سفره های خالی اشان تحویل گرفته اند؟
آخر این چگونه دینی است که تبدیل به ابزار سرکوب و نیرنگ و حقه بازی و عوامفریبی و فقر و بد بختی و شکاف عمیق طبقاتی و فشار ومحدودیت های همه جانبه اجتماعی و اقتصادی و معیشتی و امنیتی و فرهنگی و غیرو برای شان شده است؟ مگر خمینی بنیانگذار این رژیم بربرمنش وتاریک اندیش قرون وسطائی نبود که در بدو ورودخودش در بهشت زهرا خطاب به شاه و جمعیت حاضر در صحنه عوامفربانه فریا زد که اجداد و پدرمان ما چه حقی داشتند که برای ما قانون تنظیم کردند؟ چگونه است که اکنون مردم ایران حق ندارند که از جانشینان وپیروان خمینی همین سئوال را مطرح کنند که برای چه با طرح سرکوبگرایانه ی امنیت اجتماعی نیرو انتظامی تلاش مذبوحانه می خواهید تا که صدای جوانان ناراضی و معترض را با اتهام اراذل و اوباش و سرکوب وخاموش کنید؟ چرا اهداف پلید دسترس به سلاح هسته ای سران رژیم تروریستی آخوندی که ناشی از بی آیندگی و سرنوشت حقیر خطری خودشان را بطور دروغین علنی به مردم ایران تحمیل کرده اند وبه نام ملت قالب می کنند و قلم زنان پاسدار مطبوعاتچی شده وظیفه و مأموریت مداحی گری کردن وروضه خوانی و تعزیه گردانی کردن پیرامون همین پروژه هسته ای روضه ی دیگری بلد نیستند تا که بخوانند که حداقل اگر مشکلی یا یا ری از روی شانه های مردم ایران بر داشته نمی شود ، لااقل برآن افزوده نگردد؟ . پس از 3 دهه شعار مرگ بر آمریکا ومبارزه با شیطان بزرگ اکنون ادعا شده است که با آمریکا چالش هسته ای بوده است که با هدایت رهبر فرزانه همه ی بحران ها ومشکلات حل شده است . آر این رهبر فرزانه که فقط بیست و چهار ساعته در بیت جماران مشغول خود سازی می باشد و سالی یک بار به مشهد برای غبار روئی یا جمع کردن پول ونذورات ریخته شده به صحن امام رضا را تحویل می گیرد و آخوند دو زاری منبری که اکنون به خلافت رسیده وخدائی می کند که تازه خودش اسیر چنگال باند مافیای قدرت نظامی پشت صحنه اسیر است چه اختیار و قدرت عملی از خودش دارد که می تواند با آمریکا چالش هسته ای کند و یااینکه چه می داند که مردم ایران چگونه زندگی می کنند جائیکه در دفاع پاسدار گماشته ی خودش بر خاست و توجهی نکرد به آن فریاد هائی که زده می شد که تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه بیاد می کند و نفس مردم ایران را گرفته است . مگراینهم همچون پاسدار احمدی نژاد و سخنگوی دولت به منتقدانن اعلام نمی کرد که سخنگوی دشمن بیگانه نشوید ونق نزنید وبزرگ نمائی نکنید و دروغ نگوئید .
بنابراین آمریکا نیاز نیست که رژیم تروریست آخوندی را محور شرارت و یاغی بین الملل ومبلغ تروریست بناد ومعرفی کند ، بلکه عملکرد 3 دهه ی جنایتکاران حاکم و بیش از 120 هزار اعدام زندانیان سیاسی و جنایت به خاک وخون کشاندن تظاهرات 500 هزار نفری مردم تهران در 30 خرداد سال 60بود .سپس قتل عام زندانیان سیاسی در سراسر زندان های ایران در تابستان سال 67 اجرا ادامه داده شد . همچنین 8 سال جنگ ضد ملی و ضد میهنی ادامه یافت . در صورتیکه در سال دوم جنگ امکان آتش بس و صلح امکان پذیر بود . ربودن رهبران مسیحی و مثله کردن آنان و طراحی قتل های نجیره ای و ترور مخالفین در برون مرز و داشتن پرونده ی محکومیت سران رژیم جنایتکار به اتهام ترور مخالفین در آلمان و.... حتی اخیرًا نیز دانشجو ابراهیم لطف اللهی از سر جلسه ربوده و شنکجه و کشته شد . همنطورو 3 دهه است که هرروز قوه ی قضائیه احکام اعدام ودار زدن وشلاق و سنگسار کردن و قطع اندام ادامه داشته که یک روز هم قطع نشده است . در صورتیکه همه ی قربانیان ودست پروردگان همین سیستم حاکم می باشند که خمینی قول داده بود اینان می خواهند حاکم باشند. اصلاً چرا راه دور برویم . شرایط کنونی جامعه چگونه است؟ چه کسانی متهم به خائنین و جاسوسان هسته ای شده اند؟ چه پست ومقاماتی در این رژیم داشته یا دارند وچرا؟ آیا اینهم کار آمریکا ست؟ البته اتهام همکاری با آمریکا شامل حال شان شده است . دوم خردادی ها برای چه رد فله ای شده اند؟ به اینان چگونه اتهاماتی زده شده است؟ مهمتر ازهمه پرونده ی عملکرد نقض حقوق بشر سران رژیم تروریستی آخوندی چگونه است؟ چرا رکوردار جهانی در این زمینه می باشد؟ آیا آمریکا بر جهان حاکم است که موجب این محکومیت شده است؟ یعنی مردم ایران 3 دهه نیست که خودشان با پوست وخون واستخوان این شرایط را درک و لمس و تجربه کرده اند؟ کدام کشور ی در خلیج فارس و منطقه ی خاورمیانه هست که سابقه و تجربه اقدامات دخالت گری و تحایل تروریستی در کشورهای همسایه و دیگران را دارد؟ طلبه پاسدار مداح ووارونه گو در پایان یادداشت روز وارونه ی خود اینگونه ادعای کمدی الگو بردار شده از روی دست ولی و پاسدار احمدی نژاد برای خنده به نماش گذاشته و آن را به پایان برده است:
امروز دولت و ملت ايران دست در دست هم شاهد افتخارآفريني در تمامي عرصه هاي علمي، اقتصادي و بين المللي است. دنيا اين واقعيت را پذيرفته كه ايران در حال تبديل شدن به يكي از ابرقدرتهاي منطقه است. همين روزها مردم بوليوي امواج آزادي خواهي و استقلال را كه از سوي ايران فرستاده مي شود، پاي تلويزيون و در خانه هاي خود دريافت خواهند كرد. بوليوي زيرگوش آمريكا و در حيات خلوت اين كشور است. همين هاست كه گانگسترها را مي ترساند
درخاتمه اینکه این چه نوع افتخاری می باشد که 80% جمعیت کشور زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند و رشد تورم وگرانی لجام کگسخته و افزایش قیمت کالا ها در جامعه و فقر و بیکاری و... نفس مردم محروم منتظر نان بر توی سفره های خالی اشاان را گرفته است؟ همچنین تعریف ملت چیست و به چه کسانی گفته می شود ودارای چه خواست ومطالباتی می باشند؟ چگونه این خواست ومطالبات از سو دولتی که حمایتش می کنند پاسخ داده شده یا می شود که 3 دهه است برروی هم انباشت شده و پرداخت ناشده است ؟ قبل از باندهمافیائی کودتاگر حاکم کنونی. دولت در اختیار چه جناح یا کسانی بود ؟ اکنون با آنان چگونه بر خورد می شود و چه اتهاماتی به آنان زده می شود چرا؟ این چگونه ادعای مضحک ووارونه ای می باشدکه ملت ودولت دست در دست افتخارات پیروزی در همه عرصه های بین المللی از جمله فرار مغز ها و سرمایه ها و نقض حقوق بسر و پیشتاز مرگ ومیر جاده ها و... را جشن می گیرند؟ آیا تصور نمی شود که 3 دهه ی دروغگوئی و عوامفریبی و خالی بندی و سوء استفاده از مذهب و اسلام وملت ومنافع ملی و دفاع مقدس و... بیش از دو دهه دروغ هسته ای گفتن بیش ازحد لورفته و سوخته شده ونخ ننما شده است که دولت مدعی عدالت محور و عاشق خدمتگزاری خودش به مردم را می بایست فقط با طرح امنبت اجتماعی و طناب های دار درون زندان و صدور احکام قوه ی قضائیه ثابت کند ونشان دهد.
هوشنگ - بهداد
دو شنبه 6 اسفندماه سال 1386
نقد وبررسی " روياهاي اين مثلث شوم" روزنامه ی جمهوری اسلامی دو شنبه 6 اسفندماه سال 1386
"عدم نتیجه گیری دلخواه از گزارش لبرادعی، اکنون نوبت دامن زدن به بحران عراق و فلسطین ولبنان با بهانه مثلث شوم آمریکا و اسرائیل و اعراب خائن فرارسیده است"
عنوانی که سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه جمهوری اسلامی برای مقاله اش با عنوان رؤیای این مثلث شوم انتخاب کرده است که مربوط به دخالت گری در عراق است . یا درحقیقت سپر تدافعی رد گم کردن از محو وکور کردن از نقش اصلی ومحور ولی فقیه و سپه پاسداران وسپاه قدس در عراق می باشد که بطور دقیق مصداق عینی فرافکنی و فرار به جلو می باشد که داستانش مربوط به آندزده هست که زمانیکه تاز سوی صاحب مال دزد زده واهالی محل تعقیب می شد وخود دزد درجلو صف تعقیب کنندگان حرکت می کرد ودست خودش را نیز به سوی جلو گرفته و حواله داده بود که گویا منظورش دزد است که گریخته و اینهم دارد او راتعقیش می کند همراهبا تعقیب کنند گان فریاد می زد آی دزد بگیریدش آی دزد بگیریدش که این مثال به آی دزد کنان نیزمعروف شده است. اکنون نیز سرمقاله نویس پس از درآمدن تق و گند گزارش البرادعی و ترکیدن بالن هوا شده . بنابراین همچون همیشه برای منحرف کردن اذهان عمومی جامعه و فرار کردن از عدم پاسخگوئی به مطالبات مرم روی آورده ست که به روش جاگزینی برگردان مشابه قول دادن بردن نان بر توی سفره های خالی مردم محروم وتهی دستان ایرانی می باشد که به جایش رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه به منتظرات دریافت کننده بر توی سفره های خالی اشان شده است. از سوی دیگر آنقدر دامنه ی اختلافات جناحی و باندی بالا زده شده است که فراموش شده است همین چند رو پیش بود که پاسدار احمدی نژاد مقامات امارات متحده را به ایران دعوت کرده بود و قبل از آن نیزتقاضاکرده بود تا که در اجلاس دوحه حضورداشته باشد . سپس سفر به قطر کرد که ادعای عادی سازی روابط می کند . ولی مشخص نیست که چرا اکنون اقدمات گسترده ی تروریستی رژیم تروریستی آخوندی به خصوص سپاه پاسداران و سپاه قدس و وزارت بد نام اطلاعات در عراق اینگونه به قطر و امارات و عربستان نسبت داده شده است:
حمايت مالي از طرحهاي ايجاد درگيريهاي قومي ـ نژادي و آشوبهاي داخلي در عراق برعهده عربستان و امارات و حمايت لجستيكي از آن برعهده « قطر » است كه مستقيما اطلاعات و عمليات خود را با سازمانهاي جاسوسي اسرائيل هماهنگ مي كند. گزارش هاي ديگري حاكيست كه نقش اصلي ازجانب رياض را شاهزاده « بندر بن سلطان » سفير سابق عربستان در سازمان ملل و مشاور امنيت ملي عربستان برعهده دارد و براي دامن زدن به ناامني و بحران عراق هيچ حد و مرزي نمي شناسد. برهمين اساس بخش اعظم فعاليتهاي رياض از طريق شركتهاي تجاري ـ خدماتي و در پوشش فعاليتهاي بازرگاني در عراق صورت مي گيرد و دربار سعودي از تجهيز فعالان ضد دولتي گروههاي تروريستي وهابي ـ تكفيري و بازماندگان بعثي دريغ نمي كند و براي انجام مقاصد نامشروع خود به هر وسيله اي متوسل مي گردد.
البته سرمقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود افزوده ه است که سیاست دخالت گری و دست زدن به بحران سازی و جنگ افروزی فقط مختص عراق نمی باشد ، بلکه در لبنان و به خصوص فلسطین نیز از طریق حماس دنبال می شود . زیرا که در مقطع بسیار خطیر و حساس کنونی ک همه خواب و خیال های پنبه دانه ای و سرمایه گذاری پشت پرده برروی گزارش البرادعی نیز بر هم ریخت و بر باد رفته شده است و ضریب تصویب قطعنامه ی سوم تحریم های جدید در شورای امنیت سازمان ملل را بالا برده است که می بایست برای تلافی کردن وایجاد روزنه برای فرار بحران هسته ای هر طوری شده در منطقه ی خاورمیانه بران جدیدی خلق شود که این امکان هم از طریق شیخ حسن نصرالله و حزب الله لبنان واسماعیل هنیه و حماس امکتان پذیر است . بنابراین بهمین دلیل است مردم ایران مطالبات آنان و منافع ملی فراموش شده است وموضوعات اصلی چگونگی بحران سازی و پیشبرد اقدامات تروریستی در عراق و نسبت دادن آن به دیگران ودنبال کردن همین سیاست در لبنان و فلسطین است که سرمقاله نویس پس از وارونه گوئی کردن ومعرفی کردن عاملین اغتشاش آشوب در عراق ، اکنون نوبت بازی با حماس در فلسطین رسیده است که اکنون سرمقاله نویس آن رااینگونه توضیح داده است :
به طور همزمان « احمد يوسف » مشاور « اسمعيل هنيه » نخست وزير منتخب مردم فلسطين از فعاليتهاي ضد فلسطيني دستگاههاي اطلاعاتي ـ امنيتي برخي رژيم هاي خائن عرب سخن به ميان آورد كه از ارتباطات خود با حماس و گروههاي فلسطيني سواستفاده كرده و پس از « تخليه اطلاعاتي » تمامي داده هاي اطلاعاتي خود را در اختيار رژيم صهيونيستي مي گذارند و از آنها امتياز مي گيرند. مشاور اسمعيل هنيه خاطرنشان مي كند كه اين سازمانهاي اطلاعاتي عرب تمامي تحركات فعاليتها و ارتباطات سران حماس را جمع آوري و جمع بندي مي كنند و بصورت يك اقدام دشمن پسند در اختيار اسرائيل قرار مي دهند. از جمله بر همين اساس « خالد مشعل » اخيرا چندين بار در معرض حملات تروريستي رژيم صهيونيستي قرار گرفت و اين عمليات براساس اطلاعاتي بوده كه عموما بطور انحصاري در اختيار سرويسهاي امنيتي اعراب بوده است:
سرمقاله نویس در دنباله به ترور عماد مغینه اشاره کرده است . بدون آنکه به ریشه ی اصلی کشته شدن وی اشاره کند و به موضوع پیگیری پرونده ی ترور رفیق حریری و نقش سوریه و عماد مغینه در این ترور نیز توجهی داشته باشد .موضوع کشنه شدن عماد مغینه از همان زاویه ای دنبال کرده است تا که سر نخ همه اقدامات تروریستی وناآرامی ها در عراق و لبنان وفلسطین ومنطقه ی خاورمیانه بقول خودش به مثلث شوم آمریکا و اسرائیل و اعراب خائن همکاران اینان ختم شده است و چنگال خون چکان ولی فقیه و سپاه پاسداران و به خصوص سپاه قدس در مورد بطور کلی پاک شده است . انگار که اصلاً این ارگان فاشیستی تروریستی نه در عراق ونه در فلسطین وافغانستان ولبنان حضور ندارد . بنابراین برای برگردان ووارونه کردن حقیقت و پاک کردن صورت مسئله داستان سرائی سناریو تدارک دیده شده با خائن قلمداد کردن حسنی مبارک که همین چندهفته پیشبود که برخی از سران رژیم از جمله رئیس مجلس و آخوند ناطق نوری مشاور ولی فقیه در قاهره با وی دیدار وملاقات داشتند واز عادی شدن رابطه میان دو کشورخبرداده بودند . البته قبل از اینان پاسدارعلی لاریجانی نمانده ولی فقیه درشورای عالی امنیت ملی به قاهره رفته بود و با حسنی مبارک خائن وسایر مقامات مصری دیدار وملاقات کرده بود. بهر حال پردازش داستان و سناریوی این مثلث شوم آمریکا و اسرائیل و اعراب خائن چنین تشریح داده شده است:
بررسيهاي فشرده درخصوص جزئيات ترور « عماد مغنيه » نقش آشكار سرويسهاي امنيتي اردن در اين جنايت صهيونيستي را بازگو مي كند. رژيم اردن در اين مقوله بيشترين هماهنگي ها و همكاريها را برعهده داشته و به نظر مي رسد در جريان ديدار مشترك بوش ـ حريري فواد سينيوره و شاه اردن در بندر عقبه كه در حاشيه سفر بوش به منطقه صورت گرفت تفاهماتي براي همكاري مشترك در اين زمينه با اسرائيل در قلمرو امنيتي بمنظور دستيابي به سطوح بالاتري از اطلاعات امنيتي حاصل شد. براي آنكه درك بهتري از شرايط منطقه در پرتو همكاريهاي امنيتي جبهه خائن اعراب و اسرائيل داشته باشيم لازم است تحولات لبنان فلسطين و عراق را مستقيما زير نظر بگيريم و به اين واقعيت عيني توجه كنيم كه نقش آمريكا در تبديل عراق به يك پايگاه عظيم تروريستي در منطقه امروزه بيش از هر زمان ديگري آشكار شده است . حسني مبارك رئيس رژيم كمپ ديويدي قاهره در اين زمينه جملات صريحي دارد و مي گويد حضور آمريكا در عراق علت اصلي و عامل كليدي براي سرازير شدن تروريست ها به اين كشور است و در واقع همين عامل باعث جذب تروريست ها به عراق شده و اين امر ثبات و امنيت و صلح در منطقه را به خطر انداخته است . اين جملات اعتراف گونه اظهارات كسي است كه يكي از مزدوران آمريكا در منطقه محسوب مي شود و آمريكا از خوش خدمتي او بهره هاي فراواني برده است . مبارك كه از همين ديدگاه خواستار خروج سريع نيروهاي نظامي آمريكا از عراق شد و باقي ماندن آنها را زمينه اي براي وخيم تر شدن اوضاع عراق معرفي كرد. چه نكات ديگري بايستي بر اين مقوله بيفزائيم تا نقش مستقيم و غيرمستقيم آمريكا و مزدورانش را در آشوب و ناامني و بي ثباتي منطقه به خوبي به تصوير بكشد روياهاي « مثلث شوم » متشكل از اعراب خائن اسرائيل و آمريكا اينست كه يكبار ديگر اوضاع به كام اسرائيل و آمريكا و خيانتكاران عرب تغيير كند ولي هرچه بيشتر تلاش مي كنند كمتر نتيجه مي گيرند. « وليد جنبلاط » رئيس حزب دروزي لبنان كه از عمال آمريكا در اين كشور محسوب مي شود اخيرا زمزمه هاي جنگ داخلي لبنان را مطرح ساخت و تهديد كرد كه اگر جنگ داخلي سر بگيرد جناح وي تر و خشك را به آتش خواهد كشيد. واشنگتن به كمك اسرائيل سعي دارد ارتش لبنان را وارد تحولات داخلي اين كشور كند و در موضع لازم از وجود نظاميان براي تقويت دولت غيرقانوني سينيوره بهره گيري كند. توجه به اين نكته لازم است كه حمله نظاميان به صفوف تظاهر كنندگان بيروت در واقع يك « تست » براي ارزيابي نتايج به دست آمده محسوب مي شود و هر لحظه ممكن است حوادث تازه اي در همين چارچوب رخ دهد. آمريكا و رژيم صهيونيستي با سازماندهي سرويسهاي امنيتي رژيم هاي خائن عرب در جهت تحقق اهداف خود سعي دارند اعراب خائن را به ابزارهاي اطلاعاتي ـ امنيتي خود در منطقه تبديل كنند و آنها را در مسير دلخواه خود به حركت در آورند. اكنون به نظر مي رسد خطر جبهه خائن اعراب بعنوان خبرچينان اسرائيل و آمريكا اگر از خطر اسرائيل بيشتر نباشد كمتر نيست . چرا كه ملتهاي عرب و مسلمان به جبهه خائن اعراب به لحاظ هويت بظاهر عربي ـ اسلامي آنها اعتماد مي كنند ولي از اين نكته غافلند كه اطلاعات آنها مستقيما در اختيار صهيونيست ها قرار مي گيرد.
درخاتمه اینکه چه واقعیات دیگری باید نمایان شود تا که اروپا به خود آید ودست از سیاست خوش بینی و کثیف و خائنانه ی مذاکره ومماشات گری خودبا رژیم بربرمنش وتاریک اریش تروریستی بردارد و برای همیشه به این سیاست پایان دهد . همچنین آمریکا نیز تا کی می خواهد به سیاست موش و گربه بازی کشدار کردن زنجیره های مذاکره و مدارا کردن نخست وزی دست نشانده نوری المالکی ادامه دهد که یک خال بفرمان ولی فقیه و سپاه پاسداران وضد منافع ملیعراق و مردم این کشور است و تلاش جدی برای با بر کناری این نخست دست وزیر دست نشانده در عراق نمی کند که در کنار سپاه قدس و سپاه بدر هرروز عراق را بیشتر دربالتاق فرو می برد و مردم بی گناه بیشتر عراقی کشته می شوند که نه حتی ترکش آن شامل حال نظامیان آمریکائی مستقر در عراق اشده است ، بلکه عراق تبدیل به سرپل ومرکز وکانون اصلی صدور تروریسم وبنیادگرائی وناامنی و بحران سازی و جنگ افروزی در فلسطین ولبنان ومنطقه ی خاورمیانه شده است . مهمتر اینکه و هرروز که سپری می شود ضریب وخطر نامنی منطقه ودسترسی به سلاح هسته ای نیز بیشتر می شود. در نهایت اینکه چرا غرب با خارج کردن نام سازمان مجاهدین از لیست وگروه های تروریستی وحمایت وپشتیبانی از طرح یشنهادی راه سوم خانم مریم رجوی برای تغییرات دمکراتیک در ایران وباز گشت صلح و ثبات وامنیت به ایران وعراق ومنطقه موافقت نمی کند ؟!

هوشنگ – بهداد
دو شنبه 6 اسفندماه سال 1386
نقد وبررسی " دو ديدگاه (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان یکشنبه 5 اسفند ماه سال 1386
"بازهم با شیوه ی بازجوئی کردن و قبرستان کهنه شکافتن برای محاکمه ومحکوم کردن رقیب دوم خردادی"
باز سر بازجو پاسدار شکنجه گر با شمشیر از رو و بر دور کمر بسته وارد میدان شده است و عجیب فیلی هواکرده است که از آن بوی خون ومرگ وقلع وقمع می آید . زیرا که بطور عریان وآشکار به مسلح به زدن ونه خوردن کرده است . تازه نقل به مضمون کردن از خمینی نموده که وی نیز از مدرس نقل قول کرده بود . یعنی فاکت اندر فاکت آورده است تاکه مو درزش نرود که چرا باندهای مافیائی حاکم تهاجم یا زدن خودشان را از همه سو لیه ی رقیب دوم خردادی دشمن یا خان شده شروع کرده اند ودامنه ی آن را از رد صلاحیت فله ای گرفته تا جاسوس و خائن هسته ای نامیده شده و توهین به نوه های خمینی و بیت خودش آنگونه بسط داده شده و همآهنگ دنبال و اجرا کرده اند که از زور فشار عصبی و روحی و روانی و جمی که به رئیس دفتر خمینی آخوند متوسلی وارد شد موقعی سخنرانی و دفاع کردن از بیت خمینی در مجمع مصلحت نظام دچار سکته و عارضه قلبی شد ومرد . زیرا که سرباز جو پاسدار شکنجه گر حسین شریعتمداری تأکید کرده است نه اینکه نمی بایست ماند تا که رقیب حمله وتهاجم خودش را شروع کند ، بلکه باید اینگونه حمله کرد وزد که چنین سونوشت وعاقبت شومی رقیب داشته باشند. البته چون تخصص و شیوه و حرفه کار این سربازجوی شکنجه گر یافتن سوژه ی متهم وبرخورد بازجو گرایانه با اعتراف گیری و آماده کردن پرونده و کیفرخواست وتقاضای حکم حتی با تعیین کردن میزان محکومیت می باشد . بنابراین نمی توان انتظار داشت که قلم خودش را هر طوری که به چراند و با هرگونه موضوع و عنوان وفاکت آویزان شده ای از خمینی یا خامنه ای که چاشنی می کند شروع کند می بایست که حتماً به سراغ رقیب دوم خردای و حامیان وپشتیبان شان برود . بهمین دلیل است که خودش اعترف کرده است که می بایست نیم نگاهی به پروژه ی هسته ای و پیروزی های پیرامون آن انداخته شود ولی ابتدا موضوعات مهمتر از جمله یقه گیری از نهضت آزای وجود دارد می بایست که به آن پرداخته شود تا سپس به موضوع هسته ای اشاره شود . به خصوص اینکه به موضع جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق مرتبط می شود. البته بدون آنکه اشاره شود که این جنگ الهی و نمت خوانده شده چگونه نعمتی را برای مردم ایران در بر داشته است؟ یااینکه کجای تحلیل یا اطلاعیه آن زمان نهضت آزادی در مورد پذیرش آتش بس جنگ که داده بود ایراد دارد که رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه اعتراف کرد که فقط خسارات مادی در مورد ایران مبلغ 1000 میلیارد دلار بود . بد تر اینکه عاقبت جنگ منجر به شکست افتضا ح آمیز سرکشی جام زهر از سوی خمینی شد که بهای سنگین این سر کشی جام زهر شکست ناشی از جنگ را ده هاهزار از زندانیان سیاسی در سراسر ایران پرداختند که به فتوای خمینی در تابستان خونین سال 67 قتل عام شدند ومکمل آن خمینی دست آویز کتاب آیت شیطانی را یافت و حکم مرگ برای نویسنده ی آن سلمان رشدی صادر کرد که منجر به بحران روابط دیپلماتیک با کشورهای اروپائی شد. البته اگر برای مردم ایران به نعمت و منفعت این جنگ ضدملی و ضد میهنی چیزی جز رنج وعزا وماتم وداغداری و بیکاری وویرانی و خرابی و فقر و آوارگی وتورم وگرانی و... را بهمراه نداشت .ولی برای جنگ افروزان حاکم که همه چیز بهمراه داشت . بنابراین اکنون بی دلیل نیست که سربازجو پاسدار شکنجه گر که در کنار رفقای پاسدارش دست به کودتای خاموش خزنده زدند و قدرت را بطور کامل قبضه ومصادره کرده اند می تواند خطاب به رقیب دوم خردادی و به خصوص نهضت آزادی حامی دوم خردادی ها برای شان اینگونه کرکری بخواند واز جنگ و شهامت ونترسیدن در برابر دشمن وایستادگی در مقابلش بگوید وبا قبرستان کهنه شکافتن به روشی بازجوئی اینگونه از دو دیدگاه وبرداشت خمینی تحلیل وگزارش ارائه دهد :
ديدگاهي كه نرمش در مقابل دشمنان بيروني را پيشنهاد مي كند، آن را تامين كننده امنيت و آرامش مردم مي داند و به زبان امروزي همان فرمول ديروزي «مقابله مشت و درفش» را پيش كشيده و نتيجه مي گيرد كه پايان اين تقابل، شكست سخت مشت از درفش خواهد بود! اين ديدگاه در دوران جنگ تحميلي نيز از سوي برخي گروهها و جريانات سياسي به تلويح و يا به تصريح مطرح مي شد. به عنوان مثال نهضت آزادي با انتشار جزوه اي نزديك به 20صفحه و با عنوان «پايان عادلانه جنگ بي پايان» حضرت امام(ره) و رزمندگان اسلام را به كوتاه آمدن در مقابل رژيم بعثي عراق دعوت مي كرد و با اشاره به حمايت آمريكا از صدام نوشته بود، همانگونه كه فرار آهو در مقابل حمله شير و پلنگ قابل ملامت نبوده و حركتي پذيرفته شده است، دست كشيدن ايران از ادامه جنگ با عراق نيز نه فقط اقدام ناپسندي نيست، بلكه مانند فرار آهو از مقابل شير حركتي پسنديده و منطبق با نرم و ناموس خلقت نيز هست"
پاسدار سربازجو وشکنجه گر در ادامه ی یاداشت روز خود بیشتر در مور دیدگاه تسلیم طلبانه بقول خودش گروهک آمریکائی نهضت آزادی گفته که رهبر آن نخست وزیر امام زمانی خمینی بود به عنوان محلل و پل عبور دولت موقت برای قبضه ی قدرت و انحصاری کردن آن ایفای نقش رده بود . بهر حال در دناله افزوده شده که نفوذ دیدگاه نهضت آزادی به درون دوم خردادی ها رسوخ کرد. همچنین یاددشت روز سناریو ساز اینکه نتیجه گیری رده در برابر این دیدگاه که در برابر تهاجمات آمریکا و به خصوص پروژه ی هسته ای آرامش فعال عقب نشینی را تجویز می کرد و از تسلیم طلبی مجلس ششم گفته است تااینکه به دیدگاه دیگر رسیده است که ماهیت جنگ افروزانه و تهاجمی بهر بها و بهانه رسیده است که چون ایستادگی کرد وموجب شد تا ایران وایرای باقی بماند و مجلس هفتم را تشکییل دهد که از پروژه ی هسته ای دفاع کند . البته هیچ جای سئوال پرسشی نمی باشد که چرا هیچ خبر و رد و نشانه و اثری از مردم ایران ومطالبات اینان نمی باشد . یعنی درست برعکس شرایط 4 سال پیش چرا اکنون شیپور از در گشادش نواخته می شود . برای اینکه مجلس هفتم ودولت نهم سخنی در مورد مطالبات مردم و قول های داده شده و انجام داده ناشده به مردم وحتی ضد آن اجرا و اقدام کردن ندارند تا که به مردم ایران بدهند جز اینکه پیرامون جنگ افروزی و صدور تروریسم وبنیادگرائی و دفاع از پروژه ی باروضه خوانی کردن بوید و افتخارات دیدگاه دوم در برابر دیدگاه اول را فرموله کند و چنین به رخ رقیب مغلوب بکشاند:
و اما، ديدگاه ديگري كه بر آموزه هاي انقلاب، امام راحل(ره) و خلف حاضر او تاكيد دارد و امروزه از سوي اصولگرايان- به مفهوم واقعي آن و نه اين يا آن حزب و گروه- نمايندگي مي شود، بر اين باور است كه نرمش در مقابل باج خواهي دشمنان بيروني نه فقط دشمن را به مدارا نمي كشاند، بلكه جري شدن بيشتر آنان را در پي خواهد داشت. اين ديدگاه تجربه ايستادگي و مقاومت سه دهه بعداز پيروزي انقلاب اسلامي در مقابل باج خواهي ها و زورگويي هاي دشمنان را به عنوان گوياترين و محكم ترين «سند» براي اثبات نظر خود به همراه دارد كه چالش چند ساله هسته اي و فراز و نشيب هاي چهارساله آن از جمله آنهاست. در مجلس ششم و در اوج اصرار آمريكا و متحدانش براي وادار كردن ايران اسلامي به پذيرش پروتكل الحاقي-2+39-تعدادي از نمايندگان مدعي اصلاحات يك طرح 3فوريتي- دقت شود كه طرح 3فوريتي مخصوص شرايط بسيار ويژه و حساس است- را تهيه كرده بودند كه ايران را ملزم به پذيرش بي قيد و شرط پروتكل الحاقي مي كرد! اين طرح كه خبر آن با استقبال و ذوق زدگي فراوان آمريكا و انگليس روبرو شده بود از ترس برانگيختگي مردم غيرتمند كشورمان عقيم ماند... و يا در همان حال كه آمريكا و اسرائيل ادعا مي كردند جمهوري اسلامي ايران، اطلاعات هسته اي خود را به آژانس بين المللي انرژي اتمي ارائه نكرده است، يكي از نمايندگان مدعي اصلاحات مجلس ششم پشت تريبون رفت و در نطق پيش از دستور اعلام كرد كه ايران طي 19 سال گذشته درباره فعاليت هسته اي خود به دنيا دروغ گفته است!! و دهها نمونه مشابه ديگر از همين دست كه فهرست كردن آنها نيز به درازا مي كشد. نتيجه و پي آمد اين برخوردهاي سازشكارانه كه تحت پوشش حفظ امنيت و آرامش مردم و پيشگيري از حمله آمريكا تئوريزه مي شد، جري شدن بيشتر دشمن بود تا آنجا كه تروئيكاي اروپايي در اجلاس پاريس با صراحت اعلام كردند بهترين تضمين عيني ايران به اروپا دست كشيدن از تمامي فعاليت هاي هسته اي است!!و اما، جريان اصولگرا، برخلاف مدعيان اصلاحات، بر آموزه هاي اسلام و انقلاب و ايستادگي و مقاومت در برابر باج خواهي دشمنان تاكيد ورزيد و به عنوان نمونه-و فقط نمونه- هنگامي كه آمريكا و متحدانش اعلام كردند كه پرونده هسته اي كشورمان را به شوراي امنيت سازمان ملل مي فرستند، نمايندگان اصولگراي مجلس هفتم، طرحي را به تصويب رسانده و در آن تاكيد كردند كه اگر پرونده هسته اي ايران به شوراي امنيت فرستاده شود دولت ملزم و موظف است كليه فعاليت هاي به تعليق درآمده را مجدداً از سرگيرد و چنين نيز شد. و يا در پي تهديدهاي مكرر آمريكا و در حالي كه برخي از مدعيان اصلاحات در مصاحبه ها و نوشته هاي خود دولت و مجلس اصولگرا را به خاطر ايستادگي در برابر باج خواهي دشمنان بيروني ملامت مي كردند و درايت دولت اصلاحات و مجلس ششم را به رخ مي كشيدند! اصولگرايان بر حق مسلم خود اصرار ورزيدند و نهايتاً با پيروي از مديريت الهي رهبرمعظم انقلاب و حمايت يكپارچه مردم، پيروزي اخير هسته اي و عقب نشيني الزامي- و نه دلبخواه- آمريكا و متحدانش را شاهد بوديم و بودند.كساني كه از داخل كشور براي دشمنان بيروني نشانه و سيگنال ضعف مي فرستند فقط دندان طمع دشمنان را تيزتر و عزم آنان را براي زورگويي بيشتر مي كنند-هرچند كه چنين قصدي نداشته باشند- و آنان كه بر ايستادگي و مقاومت تاكيد مي ورزند، دشمنان را از تصميم به حمله احتمالي پشيمان مي كنند چرا كه تمامي قدرت هاي زورگو براي باج خواهي از ديگر كشورها به ارزيابي سود و زيان مي نشينند و هزينه زورگويي و باج خواهي را به عنوان اصلي ترين عامل در محاسبات خود به حساب مي آورند، بنابراين بي آن كه به ذهن پيچيده اي براي محاسبه نياز باشد با قاطعيت مي توان گفت اگر قدرت هاي استكباري-و هر دشمن ديگري- هزينه زورگويي و باج خواهي خود را سنگين ارزيابي كند از دست زدن به اقداماتي نظير حمله نظامي و يا آتش افروزي ها و فتنه جويي هاي مشابه عقب مي نشيند و چنانچه حريف را در موضع ترس و ضعف ببيند از هيچ اقدام وحشيانه اي دريغ نمي ورزد. از اين روي؛ برخلاف ادعاي برخي از طرفداران مسالمت با دشمنان بيروني، حضور اين طيف در كانون هاي قدرت و تصميم گيري نه فقط امنيت و آرامش مردم را تضمين نكرده و خطر اقدامات زورگويانه دشمنان را كاهش نمي دهد، بلكه اين جماعت با حضور خود در مراكز قدرت، دندان طمع دشمنان بيروني را براي باج خواهي تيزتر كرده و نهايتاً آرامش و امنيت مردم را به مخاطره مي اندازند اگرچه در اينگونه موارد احتمالي، مردم پاكباخته ايران اسلامي حرف نهايي را مي زنند
درخاتمه اینکه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گه گر تلاش کرده است به موضع گیری اخیر محسن آرمین پاسخ دهد که اعتراف کرده است باندهای مافیائی حاکم شرایط کنونی را بهترین فرصت مغتنم برای حذف کامل رقیب اصلاح طلبان می باشد . زیرا کهودر شراف عملی کردن آن می باشند. البته سربازجو حسین شریعتمداری که بدون آنکه نام باز نماینده مجلس ششم اصلاح طلبان به برد که چرا افشاگری کرده بود 19 سال پیرامون پروژه ی هسته ای رژیم به دنیا دروغ گفته است ؟ به احتمال زیاد یکی از دلایلی که ستاد اطلاعاتی امنیتی – پاسداری علیه ی رقیب دست به کودتای خاموش خزنده زد ؛ وحشت از همین افشاگری دروغ گفتن هسته ای بود که سپاه پاسداران که تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای واهداف نظامی آن اشت و دارد سریع تصمیم و اقدام به حذف رقیب کرد . برای اینکه از اشغال نظامی فرودگاه امام درست در روز افتتاح آن آغاز کرد چونکه در آن موقع گفته می شد که از هوپیمای باربری کره ی شمالی در این فرودگاه نشت رسوبات راداکتیویته مشاهده شده بود. همچنین استیضاح و برکنار کردن وزیر راه دولت خاتمی ر مجلس در دستور کار قرار گرفت. سپس سفر خاتمی وزیر راه وهیئت همراهش به ترکیه لغو شد که از قول سخنگوی دولت خاتمی رمضانزاده مطبوعات گزارش کردند مجلسدولت را فلج کرد . از سوی دیگر با اعتراف ارسال سیگنال هااز داخل به سو دشمن برون مرز که در پایان یادداشت روز اشاره شده است برگردان وترجمان همان تهدیدات واتهامات خائنین جاسوسی هسته ای می باشد که پاسدار احمدی نژاد ر سخنرانی روز 22بهمن خود در میدان آزادی بیان کرده بود که در مجموع ثابت می کند که تئوری پردازی وسناریو وپرونده ی سازی رقیب دوم خردادی ها چگونه وکجا طراحی می شود ؟ که چرا شامل تهیه و تنظیم سخنرانی های ولی فقیه و فرمانده ی سپاه پاسداران و سخنرانی های پاسدار احمدی نژاد و خطبه های احمد جنتی و سید احممد خاتمی امالمان جمعه ی موقت تهران می شود . بنابراین همچون گذشته تأکید می شود که هر چه زمان به برگزاری زمان اجرای خیمه شب بازی نمایش انتصاباتی مجلس هشتم آزمون الهی نزدیک تر می شود ، بازهم می بایست که خیلی غلیظ تر شاهد اینگونه تهاجمات ردن ونخوردن بیشتر باشیم. تنه راه برای افشای کودتاگران خاموش و خزنده اعلام بدون توهم تحریم قاطع این نمایشات انتصاباتی تقلباتی مجلس هشتم می باشد.زیرا عدم حضور مردم یه عنوان سیای لشکر، یعنی خنثی کردن تقلبت تدارک دیده شده ودر نهایت خودش فراخوان علنی شدن عدم مشروعیت باندهای فیائی حاکم می باشد.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 5 اسفند ماه سال 1386

نقد وبررسی " ميدان نفتي آزادگان و ناكارآمدي تحريم ها" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 5 اسفند ماه سال 1386
"چرا گززارش نشده است که سهم مردم جنوب از میادین حوزه های نفتی آزادگان چه میزان ی باشد؟"
گفته می شود یکی از دلایلی که موجب شد انسان غار نشین را به ماه برود نامحدودبودن خواست و آرزوهای انسان می باشد . از سوی دیگر گفته می شود که رقابت ها موجب بروز استعداد و شکوفائی ابداعات و اختراعات وخلاقیت ونوآوری ها در جامعه می شود . همچنین گفته می شود چون در سیستم بلوک شرق که اقتصاد دولتی بود واین امکان رقابت فردی در جامعه وجود نداشت . یکی از عواملی بود که در نهایت موجب فروپاشی امپراتوری شوروی شد . البته رقابت همچون شمشیر دو لبه می باشد که هم مثبت وهم منفی است . یکی ضمن پیشرو ومترقی بودنش می تواند مخرب ورانگر نیز باشد . به خصوص زمانیکه انحصاری می شود وهمچون تراست ها وکارتل ها که تمام شرکت های خرده پای رقیب را می بلعد و ورشکست می کند. .بگذریم رقابت در رژیم تروریستی آخوندی که در همه سطوح از رأس تا ذیل همچون فساد آنچنان فرا گیر شده است که بی جهت نیست که تازگی ها این رقابت بشکل فیل هوا کردن های فضائی و غیرو در آمده است. مثلاً مسابقه گذاشتن مقامات در سفر به مصر و قاهره البته چون نوبت به پاسدار احمدی نژاد رسید اعلام شد که ظرفیت پذیرش در مصر تمام شده است که سفر به عراق جایگزین آن شد . هنوز این پاسدار به عراق نرفته است که خبر از دعوت از رقیب پاسدار احمدی نژاد پاسدار شهردار تهران قالیباف رسیده است که ایشا ن هم به سفر به عراق دعوت شده است . خلاصه همانگونه که گفته شد عجیب اپیدمی رقابت فیل بالا کردن اوج گرفته است . زیرا که اکنون نوبت فیل هوا کردن ابراهیم فخار سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی رسیده است تا که گزارش از چگونگی مثبت بودن تحریم های اقتصادی را بیان کند که چگونه همچون جنگ نعمت الهی یرانوعراق خمینی در مورد تحریم اقتصادی هم چنین معجزه گر بوده است "
چند روز قبل به منظور ديدن بخشي از عمليات انجام شده براي استحصال اوليه نفت از ميدان نفتي آزادگان به همراه چند تن از مهندسان برجسته صنعت نفت به هورهاي اطراف شهر هويزه در خوزستان رفتم . در اين سفر شاهد حجم عظيمي از فعاليت هاي مهندسان و كاركنان اين صنعت مهم بودم كه بدون مبالغه يقين پيدا كردم نه تنها هيچ نوع تحريمي نمي تواند ملتي را كه بخواهد آزاد و مستقل باشد از پاي در آورد بلكه تحريم هاي قدرت هاي سلطه گر و ظالم باعث شكوفايي و بارور شدن استعدادهاي نهفته آن ملت نيز خواهد شد. تجلي اين نكته امام خميني را كه فرمودند : « همين تحريم اقتصادي براي شما يك تحفه آسماني بود كه فكرهاي متفكران ما را به راه انداخت و بحمدالله رو به خودكفايي مي روند . » (صحيفه امام ـ ج 16 ـ ص 276 ) بار ديگر در صحنه به توليد رسيدن ميدان نفتي آزادگان ثابت شد صحنه اي كه فرزندان انقلابي امام خميني آنرا در تاريخ ايران به ثبت رساندند.
البته گزارشگر مقاله نویس گزارش نکرده است که آیا این ناظر فعالیت مهند سان چاه های نفت می داند که میزان تولید نفت در زمان شاه چه میزان بود و پس از 3 دهه اکنون چه میزان است وچرا کمتر از سهمیه تعیین شده ی اوپک تولیو وصادر می شود که ادعا کرده است که تحریم ها نه اینکه هیچ اثری نداشته است ، بلکه همچون جنگ موجب نعمت وپیشرفت وخودکفائی شده است؟! آیا این ناظر در این سفر خود مشاهده کرده است که مردم استان زر ونفت خیز جنوب به چه روزی افتاده اند وچگونه زندگی می کنند ؟ آیا ایشان متوجه شدند که چند سال از آتش بس جنگ و دوران سازندگی سردار سازندگی رفسنجانی می گذرد که اتفاقاً این روزنامه وبه خصوص سرمقاله ویسان ارادات خاصی نسبت به ایشان دارند که شرایط زندگی مردم استان و خدمت برق و آبرسانی در استان چگونه است تا بهتر بتواند از بازده ی تحریم های اقتصادی گزارش دهد؟ چرا گزارشگر که درست روز بعد ار ارائه ی گزارش البرادعی اینگونه گزارش داده است که نوعی فرا ر به جلو وبا سیلی صورت نگهداشتن است که چون می داند این گزارش وارونه و چند پهلو با همه ساخت وپاخت و زد و بندهائی که در پشت صحنه با البرادعی و آژانس شده است. ولی در نهایت قطعنامه ی سوم شورای امنیت تصویب خواهد شد و تحریم ای بیشتری در بر دارد که برای پیشگیری کردن این گزارش را تهیه کرده تا که برای به رخ مخاطبان کشیدن اینگونه گزارش از مکان بازدید نفتی و میزان ذخایر تخمین میادین نفتی را گزارش بدهد :
ميدان نفتي آزادگان با مساحتي حدود 900 كيلومتر مربع و ذخيره نفت در جا به ميزان 33 ميليارد بشكه نفت خام از نسل ميدان هاي فوق عظيم جهان است كه از لايه هاي متعدد تشكيل شده و داراي پيچيدگي هاي فني و زمين شناختي بالايي است و چنانچه شرايط جغرافيايي و سختي كار در اين منطقه از كشورمان را نيز به آن اضافه كنيم پي بردن به عظمت كار بيشتر نمايان خواهد شد. صحنه عمليات توليد و كار در يكي از خطرناك ترين مناطق عملياتي جنگي هشت سال دفاع مقدس قرار دارد و خطرات ناشي از وجود دهها هزار مين قابل انفجار باقيمانده از دوران جنگ اين دشواري را دوچندان كرده است .
فراموش نشود چون مردم دراین رژیم تروریستی وبربرمنش و تاریک اندیش قرون وسطائی مردم ایران محلی از اعراب ندارند ودارای هیچگونه حق و حقوقی نمی باشند . بنابراین سرمقاله نویس ضرورت ندیده است تا که به خودش زحمت دهد و گزارش کند که سهم مردم منطقه از رقم ذخایر اعلامشده میادین نفتی اعلام شده چه میزان است؟ تا کنون این مردم منطقه در 3 هه گذشته چه سهمی داشته ویا اینکه نصیب شان شده است؟ چرا فقط سهم شان هر از گاهی بر پا کردن چند تیرک دار زدن به عنوان سهم وحق و حقوق شان بوده است؟ البته سرمقاله نویس به این دلیل سهم مردم منطقه از ذخایر میادین نفتی را بیان نکرده است تا که مجبور نباشد سهم سپاه پاسداران و بسیجیان در این نوع قراردادهای نفتی را نیز بیان کند که سال گذشته دولت عدالت محور یک قلم 9 میلیارد دلاری با سپاه پاسداران وبسیج منعقد کرد . همچنین هنوز هم فرموش نشده است که چگونه مبلغ 6 میلیارد دلار درآمد فروش نفت در زمان بی سرپرست بودن وزارتخانه ی نفت مفقود شد؟

هوشنگ - بهداد
یکشنبه 5 اسفند ماه سال 1386
نقد وبررسی " فينال باشكوه (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 4 اسفند ماه سال 1386
"فینال در دروغگوئی و شیادی وعوامفریبی و پنهانکاری و زد وبند کثیف پشت پرده پیرامون پروژه ی هسته ای"
واقعاً که می بایست پاسدار بازجو وشکنجه گر با سابقه ی 3 دهه بود و تجربه در زدن تیر خلاص در زندان ها داشت و حرفه ای در کتمان کردن حقایق و تحریف گری سیستماتیک در واقعیات بود و خبره در وارونه بازتاب دادن خبر ها بود و متخصص در زیرآبی رفتن وجا خالی دادن و تبحر در خود به فراموش زدن وادعا های متناقض و متضاد داشت تا که بتوان به این سادگی با خاک پاشیدن بر چشمان مردم آگاه اینگونه تناقض ووارونه گوئی کرد و از فینال با شکوه بیش از دو دهه مردم سرکار گذاشتن و دنیا را گول زدن پیرامون پروژه ی هسته ای دم زد.
آری تا دارای چنین خصلت وتجربه وتخصص و خبرگی های یاد شده فوق کسی نباشد نمی تواند به آسانی آب خوردن دروغ بگوید و سیاه را سفید وبالعکس کند . آنهم از مدل گوبلزی آن استفاده کند که گفته بود دروغ هرچه بزرگ تر باشد مردم زودتر آن را می پذیرند. اکنو روش تننا به قاضی رفتن وخود گوئی وخود خندی عجب هنرمندی اا کردن . نتایج بیش از دو دهه پنهانکاری و چندین سال بازی موش و گربه بازی بازدید و بازرسی و تحقیقات از تأسیسات هسته ای و تهدید به اخراج از آژانس و اصرار و تأکید بر عدم عقب نشینی توقف غنی سازی اورانیوم ردن و اخطار تعیین تکلیف شدن سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا بلکه در خیابان های بیروت و بغداد و خلاصه متهم کردن مسئولان مذاکره ی کننده ی هسته ای گذشته به خیانت جاسوسی و... که چرا موافقت بر غی سازی کرده بودند؟ خلاصه اکنون منتهی به فیل هوا شدن وزائیئن موش از سوی کوه می باشد که از سوی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر شیاد و دروغگو اعلام شده که مدعی شده است پرونده ی هسته ای از نظر آژانس در ایران بسته شده است. چونکه آژانس کاری دیگری در ایران ندارد تا که انجام دهد ونتیجه گرفته است در این بازی این غرب بود که بازنده شد . به همین سادگی .
البته با کسی که در ابتدا گفته شد مثل آب خوردن در بازجوئی و شکنجه کردن وپرونده سازی و حکم اعدام صادر کردن و تیر خلاص زدن دخالت داشته است . سر وته قضیه بهم آوردن که برایش کاری ندارد و بسیار آسان می باشد . به خصوص اینکه خودش جزو برنامه ریزان سیاست کودتاگران خاموش و خزنده در ایران علیه ی رقب دوم خردادی بوده است که پاسدار احمدی نژاد را ریاست جمهور کرد تا که همچون نقالا ن قهوه خانه ها از شهری به شهری دیگر برود ودر حالت نورانی شده و مهرورزانه خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم به جای وعده ی بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان بدهد و به جای برآورده کردن دادن قول مبارزه با مفسدان اقتصادی خبر خوش برگزاری جشن هسته ای دهد . همچنین در سخنرانی مراسم بزرگداشت انقلاب 22 بهمن در میدان آزادی به جای ارائه بیلان عملکرد دولت مدعی عدالت محور و عاشق خدمت گزاری به مردم ایران که گفته ود برای شان چه کرده اسست ؟و چگونه به مطالبات وخواست ونیاز ها و قول های داده شده ی آن اقدام شده است .؟
در عوض همچون صدای خروس تازه به دوران بلوغ رسیده که موقع خودنمائی کردن قوقولی قوقول صدایش بریده بریده وبالا پائین می شود با اشاره وبه حرکت در آوردن کردن انگشت سبابه اش به عنوان ااخطار وتهدید مخاطبین خودش را چنین مورد خطاب قرار داد و گفت ما شما خائنین وجاسوسان هسته ای و همکار دشمن بیگانه که همکاری کردید ولی ددید همان که غایب وحافظ پروژه ی هسته ای بود که هم حا فظش بود وهم شما را رسوا کرد ولو داد و اکنون اخطار می شود تا که بدانید که در هر پست ومقامی که باشید از چنگال عدالت نمی توانید بگریزید. یعنی اینگوه که خط و نشان کشیدن ها علیه رقیب دوم خردادی و رفسنجانی شد و پاسخ رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه که جایگزین بردن نان برتوی سفره های خالی محرومان این چنین داده شد . حال تصور می شود که اینگونه حاکمان شیاد و عوامفریب تصویرمارکش و مار قالب کن حاکم می توانند که دلسوز مردم ایران باشند و یا اینقر صداقت دارند که به مردم ایران واقعیت را بگویند که هدف نهائی اشان از پروژه ی هسته ای چه می باشد؟ یاا ینکه در این گزارش تهیه شده محمد البرادعی خود فروخته می تواند واقعیت نهفته باشد که در چند سال گذشته چگونه دستیار آخوند ها بوده ودر سیاست دقیق و برنمه ریزی شده ی وقت کشی و سرکار گذاری نقش خودش را بصورت ارائه ی گزارشان متناقض وچند پهلو وداستان سازی موضوع را کشدارش کرد و عاقبت بصورت مبهم که فقط آخوند ها خوشحال شده اند وباآن شروع به مانور تبلیغاتی داده اند گزارش خودش را بیرون داده است .
حال اگر واقعاً این جاهدین نبودند که اینگونه اطلاعات مستند را تا حال افشا نکرده بودند، مشخص نبود که چند سال پیش رژیم تروریسی آخوندی صاحب بمب اتم شده بود وحتی از آن برای تهدید نابودی دیگران از جمله اسرائیل استفاده هم کرده بود. بهرحال پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه بگوید که چرا قبلاً علیه ی گزارشات آژانس موضع گیری مخالف می کرد وحتی تهدید به اخراج از آژانس می کرد .یا اینکه چرا اینهمه توین واتهام به رقیب دوم خردادی ها وار می کردکه چرا تسلیم فشار شدند و موافقت با توقف غنی سازی اورانیوم را پذیرفتند . اگر چنانچه که اکنون بر خلاف عاهای گذشته مدعی شده است که چیزی از سال 2003 تا کنون تغییر نکرده است که اینگونه توضیح داده است :
پي گيري ها نشان داد آنچه ارائه شده همان مواردي است كه قبلا هم -حتي در سال 2004- در اختيار آژانس قرار گرفته بود و همانطور كه ديپلمات ها تاكيد كردند هيچ چيز باارزشي در آن وجود ندارد.
پس چرا بازرسی از أسیسات هسته ای بدون زمان تعیین کردن از قبل را نمی پذیرد ؟چرا وقتی به نام ملت ادعا می شود که ملت مدافع این پروژه هست . یک نظر همه پرسی آزاد از مردم پیرامون این پروژه بر گزار نمی شود؟ از سوی دیگر مگر دیپلمات ها کارشناس هسته ای است که در این مورد اظهار تنظر کرده اند؟! تازه کدام دیپلمات هائی هستند که نام ونشان ندارند؟ اما فراموش نشود که حلقه ی مفقوده که سیاست اصلی چند سال تعامل مسئولین هسته ای رژیم تروریستی آخوندی با آژانس و سیاست خائنانه مذاکره ومماشات گری با اروپا را دنبال کرده که اساس و محور هدف اصلی است . همان وقت کشی و کشدار کردن زمان گزارشات آژانس و اخلال در تصمیم گیری ها در شوراس امنیت سازمان ملل بوده است . بنابراین تا تصمیم جدی و قاطع در شورای امنیت سازمان ملل در این مورد اتخاذ نشود که رژیم تروریستی آخوندی بیش ازاین نتواند در پناه وسنگر ادامه ی این سیاست به سلاح هسته ای دست یابد . زیرا که تجربه ی بازی کذدن وگول زدن وجود دارد . زیرا که اکنون ضمن اینکه پاسدار سر بازجو وشکنجه گر حسبین شریعتمداری اعلام کرده است که گزارش آژآنس در ایران بسته شده است. اما در دنبال از یک گزارش 3 ماهه دیگر در نشست سالیانه شورای حکام یا بازی وقت کشی دیگر اینگونه خبر داده است :
"درست است كه آژانس تحت فشار قصد دارد طرح يك ادعا را 3 ماه ديگر -تا زمان اجلاس ژوئن 2008- كش بدهد ولي همين حالا هم پرونده ايران در وضعيتي فرجامين قرار دارد و برگ آخري كه غربي ها به زور بر آن افزودند تنها يك صفحه سفيد است كه چيزي روي آن نوشته نشده است"
در یایان سربازجو پاسدار شکنجه گر با فراموش کردن همه مواضع گذشته از جمله اینکه گفته بود رژیم که اینقدر احمق نیست در برابر همه دوربین های ماهواره ای جاسوسی که به سمت ایران تنظیم شده است وبا دشمنی که با آمریکا دارد تمام اطلاعات هسته ای خودش در اختیاربازرسان آژانس قرار دهد و یا در سراسر ایران طوری این تأسیسات را پخش و استتار نکند تا که مصون بمانند که در صورت تهاجم نظامی هوائی و موشکی قابل حفاظت و انتقال نباشند که اکنون اینگونه یک طنز کمدی پاسدار احمدی نژاد گونه از همکاری بیشاز حد را رو کرده است . ولی معلوم نیست که چرا در ادامه به ملت آویزان شده و مدعی شده است که ملت ایران هیچ فشاری علیه ی ا پروژه ی هسته ای را تحمل نمی کند، زیرا که اینگونه از آن دفاع می کند"
". حالا آژانس مي گويد ايران آنقدر همكاري كرده كه تمام موضوعات مطرح در پرونده آن حل و فصل شده است. با اين وصف ماندن پرونده ايران در شوراي امنيت جز ريشخند عقل و منطق آيا معناي ديگري هم مي تواند داشته باشد؟! پيام نهايي گزارش ماه مارس اين است كه با انتشار اين گزارش ديگر هيچ توجيه فني و حقوقي براي تداوم اقدامات خصمانه عليه ايران باقي نمي ماند. غرب تا امروز ادعا مي كرد مدافع و نگهبان مقررات بين المللي و نگران اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي است. از امروز و با توجه به 3 سند گزارش نوامبر 2007، برآورد اطلاعات ملي امريكا و گزارش مارس 2008، ديگر اين ادعا به هيچ وجه مسموع نيست و ملت ايران هر نوع فشاري را صرفا به عنوان تلاش براي محروم كردن اين كشور بزرگ از حقش و به وجود آوردن يك رويه تبعيض آميز تفسير خواهد كرد و جلوي آن خواهد ايستاد. تداوم فشارها نشان مي دهد كه غرب نه نگران ساخت سلاح هسته اي بلكه نگران پيشرفت ايران است. اما غرب بايد بداند در صورتي كه بخواهد همه قوانين بين المللي را زير پا بگذارد و جهان را به وضعيت ما قبل تمدن و قانونگذاري برگرداند، ايران آنقدر توان دارد كه در شرايط جنگي هم از منافع خود دفاع كند. صرف نظر از اينكه امريكا موفق به بازگرداندن غرب به دوران بدويت خواهد شد يا نه يك چيز اكنون كاملا روشن است و آن هم اين است كه ديگر چيزي به نام پرونده هسته اي وجود ندارد. :"
درخاتمه اینکه پس از این همه موش و گربه بازی کردن ها و بیش از 2دهه پنهانکاری کردن و در نهایت نتیجه دلخواه گرفتن از رد وبند های پشت پرده با محمد البرادعی البته که به بهای فراموش شدن دربست پیگیری و اسخگوئی به مطالبات مردم ایران ومنقبض شدن نظام و افزایش سرکوب و خفقان ورعب ووحشت در جامعه است . از سوی دیگر رشد تضاد و اختلاف باندهای مافیائی وابسته به جناح ها که آگونه رشد کرده و به مراحل حساس و خطیری رسیده است که زدن اتهات ومتهم زدن خائن وجاسوس به همدیگر تبدیل به موضوع روز و عادی شده است که حتی بیت خمینی و اهل بیت وی از موج اتهامات واتهامات و فحاشی ها مصون نمانده است . از سوی دیگر با افشاگری مستند هسته ای که مجاهدین اخیرا کرده ند! که مکا ن وآدرس تأسیست هسته ای را در کنفرانس مطبوعاتی به نماییش گذاشته اند. مخحمد البرادعی و مسئولان بازیگران مخاطبش داخل ایران چه می خواهند بکنند؟ و برای توجبه کردن آن بازهم می خواهند چه فیل فضائی دیگر به فضا پرتاب کنند ؟
هوشنگ – بهداد
شنبه 4 اسفند ماه سال 1386
نقد وبررسی " زمان عقب نشيني آمريكا" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 4 اسفندماه سال 1386
"هورا کشی برای گزارش البرادعی در راستای عدم توقف غنی سازی اورنیوم ولی اصرار بر عقب نشینی آمریکا"
وقتی مسابقه در نمایش وبرسته سازی اوج وقاحت و سفاحت ورذالت و خباثت وماهیت آخونئدهای حاکم بر ایران می باشد که یک پاسدار گماشته و غلامک به بندر عباس می رود و با جمعیت گرد آوری شده در صحنه ی معرکه گیری باج خواهی هسته ای می کتد وجهان را تهدید می کند که اگر گزارش محمد البرادعی را نپذیرید که در بیت رهبری خریداری شد .همین جمعیت بندر عباس برای شما کافیست تا که پاسخگوی شما باشد . وقتی که 3 دهه است که فلسفه ی عوامفریبی و دروغگوئی علنی و بدون تکذیب کردن پاسخ دروغ با دروغ همچون تجربه شده ی پاسخگوئی بحران با خلق بحران های زنجیره ای دیگر داده می شود و هیچکس هم مسئول جوابگوئی ادعا و دروغ های مطرح شده نمی باشد . خلاصه زمانی که فلسفه سفسطه گری سنگ مفت و گنجشک مفت حوزوی در جامعه حاکم شده و همه تار وپود جامعه آخوند ساخته شده ودستگاه فاسد و پوسیده اش را فرا گرفته است . چرا اکنون سرمقاله نویس ادعای کمدی عقب نشینی آمریکا را مطرح نکند؟ مگر این چه کمتر از پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشه ی ولی فقیه احمدی نژاد داردتا که نتواند فیل هوا کند. یعنی این که ا پاسدار احمدی نژاد می تواند با جمعیت یا سیاهی لشکرگردآوری شده در بندر عباس جواب دنیای غرب را بدهد و این سرمقالهن ویس با قلم ومقاله و وزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه نمی تواند آمریکا را وادار به عقب نشینی کند . حال بامند که اگر چنانچه آنگونه که فرمانده ی گزمکان پاسدار محمدعلی جعفری گفت که خواهان حکومت اسلامی طالبانی همچون نظر آخوند مرتجع انگلیسی مصباح یزدی می باشد و جمهوریت نفی می شو.د تکلیف این روزنامه با پیشوند جمهوری چه خواهد شد؟ بلی فیل هسته ای که با زد وبند های لو رفته ی پشت صحنه انچام شده بهوا پرتاب شده است که اکنون نتیجه آن گزارش البرادعی نمود یافته ست که سرمقاله نویس پرامونش بر سر منبر رفته و ابتدای روضه هسته ای خود را اینگونه آغاز کرده است:
گزارش ديروز مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي درباره فعاليت هاي هسته اي ايران برگ مهم ديگري بر اسناد غيرقابل انكار صلح آميز بودن اين فعاليت ها و صحت همه اظهارات مسئولان ايراني در اين زمينه افزود.
البته سرمقاله نویس فراموشکار که نمی خواهد برروی خود آورد که همین چند سال پیش چگونه در مورد گزارشات آزانس و محمد البرادعی نظر می داد و چگونه اتهامات جاسوس وخائن آمریکا و انگلیس بودن به وی زده می شد؟ اکنون مشخص نیست که چگونه و کدامیک از طرفین توبه کرده وحر شده است که نظرگاه ها تغییر کرده است و چرا؟ ولی مهمتر اینکه این چگونه پروژه ی صلح آمیزی می باشد که اینقدر کشدار و تناقض آمیز می باشد؟ مگر پژوهش و بازدید وبازرسی و تحقیق کردن مبنی بر ادعای صلح آمیز بودن چقدر نیاز به زمان دارد؟ تازه اینهمه تهدید ها وتحریم ها و خط و نشان کشیدن ها و مذاکره ومماشات کردن ها وباج دان های کلان و سیاست مداخله کردن در امور داخلی سایر کشور و اقدامات تروریستی و جنگ افروزی و بحران سازی که نیاز ندارد؟ همینطور چرا می بایست رئیس جمهور در سخنرانی خود که به مناسبت بزرگداشت سالگرد انقلاب بهمن ماه س 57 بود این مهره های کلیدی ومهم نظام که در سالیان پیش دارای مناصب و پست ومقام های بسیار مهمی بودند واکنون نیز برخی از اینان دارای مقام مهم می باشند را به خائنین وجاسوسان هسته ای برای دشمن بیگانه متهم کند؟اینگونه اتهام زدن ومتهم کردن جاسوس هسته ای که با ادعای صلح آمیز کردن این پروژه همخوانی وهم سنخیتی ندارد؟ این تناقض آشکار چگونه توجیه می شود؟
مهمتر اینکه افشاگری جدید و مستند مجاهدین در مورد مراکز هسته ای و تأسیاتی که مشغول فعالیت ساختن بمب اتمی می باشند را چگونه هم مسئولین رژیم تروریستی آخوندی وهم محمد البرادعی و هم این سرمقاله نویس مدعی صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای که خواهان عقب نشیننی آمریکا شده است می توانند توجه کنند یا اینکه پاسخی قانع کننده برایش داشته باشند؟ از سوی دیگر چرا پاسدار احمدی نژاد سراسیمه روز قبل از گزارش البرادعی خودش را به بندر عباس رساند و غرب به خصوص مخاطبین هسته ای را تهدد کرد که می بایست تن به گزارش البرادعی دهند. در غیر اینصورت با همین مردم بندر عباس که گفت برای شما کافی می باشد مواجه خواهید شد؟ بلی پرسش است که سرمقاله نویس چه پاسخی در مورد اینگونه تهدید و افشاگری های متناقض و متضاد با گزارش البرادعی دارد که می تواند ارائه کند و ثابت نماید که پروژه ی هسته ای انقدر صلح آمیز می باشد که نیاز به زمان بیش از دو دهه پنهانکاری داشته است؟ و برای اثبات صحت این ادعا که مو درزش نرود که صد در صد صلح آمیز می باشد شپاه پاسداران طرح کودتای خاموش و خزنده علیه ی رقیب دوم خردادی ها را طراحی و دنبال و اجرا کرد و پاسداری را رئیس جمهور کرد که بیش از 20 ماه می باشد که در داخل و خارج از کشور از یک سو اسرائیل را تهدید به نابودی کرده است واز طرف دیگر در هر کوی وبرزن وشهر وخیابان ومجلس ومحفلی خبر از خبرهای خوش اورانیوم غنی سازی و برگزاری جشن هسته ای داده است . در صورتیکه همه ی خواست غرب و آمریکا و شورای امنیت سازان ملل همین توقف غنی سازی اورانیوم است که دارای اهداف نظامی و دسترسی به سلاح هسته ای می باشد و اتفاقاً حلقه ی مفقوده ی صلح آیز نبودن همین گزارش البرادعیاست که اشاره به پذیرش توقف غنی سازی اورانیوم در آن نشده است . بالاخره سرمقاله نویس با زهم با فراموشکاری مصلحتی که در مورد تقاضای انحلال سازمان امنیت و شورای امنیت سازمان ملل که پاسدار احمدی نژاد مطرح کرد و مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل را ورق پاره های بی ارزش قلمداد نمود . همچنین تهدید تأکید های مکرر مبنی بر خروج ازشورای حکام می شد که این سرمقاله نویس مدام در این مورد می گفت ومی نوشت و اصرار می کرد . جالب است که اکنون عوض شده است و شورای امنیت سازمان ملل را به رسمیت می شناسد . ولی در دنباله همچون پاسدار احمدی نژاد در بندر عباس با سیاست دست پس کرده و با پا پیش کشیده است و گفته است . چه شما بخواهید وچه نخواهید بیچاره نام ملت ایران که ابزار باج گری و تبدیل به مرغ عزا و عروسی شده است خودش این طرح را اینگونه دنبال خواهد کرد:
اكنون نوبت شوراي امنيت سازمان ملل است كه با توجه به گزارش مثبت مدير كل آژانس بين المللي انرژي اتمي به عنوان تنها مرجع قانوني بين المللي كه اظهارنظر درباره فعاليت هاي اتمي كشورها را برعهده دارد پرونده ايران را از دستور كار اين شورا خارج كند و به آژانس برگرداند. فقط چنين اقدامي است كه مي تواند زمينه را براي پاك شدن اتهاماتي كه تاكنون در افكار عمومي مبني بر سياسي كاري شوراي امنيت و كشورهاي 1 +5 درباره فعاليت هاي هسته اي ايران وجود داشت فراهم سازد . شوراي امنيت چه براي رهائي خود از اين اتهامات تلاش كند و چه نكند جمهوري اسلامي ايران در موضوع فعاليت هاي هسته اي به راهي كه برگزيده است ادامه خواهد داد. استفاده كامل از حق قانوني بهره مندي از فعاليت هاي صلح آميز هسته اي و مقاومت در برابر فشارها و تسليم نشدن در برابر زياده خواهي ها سياست روشني است كه مسئولان جمهوري اسلامي در پيش گرفته اند و هرگز ذره اي از اين سياست عقب نشيني نخواهند كرد. خوشبختانه موضوع فعاليت هاي هسته اي و مطالبه حقوق كامل قانوني در اين زمينه اكنون براي همه اقشار مختلف مردم مسئولان و فعالان سياسي و گروه ها و احزاب به يك خواست ملي تبديل شده و هيچكس حاضر نيست از آن ذره اي عدول و عقب نشيني نمايد. دشمنان ملت تلاش هاي زيادي براي وجود اختلاف ميان مسئولان و ملت و احزاب و گروه ها در اين زمينه بعمل مي آورند ولي واقعيت چيز ديگري است . سخن از وجود اختلاف به ميان آوردن يكي از شگردهاي دشمنان براي ايجاد فضاي رواني و حتي تفرقه اندازي است لكن عليرغم اين تلاشهاي مذبوحانه همه مردم و مسئولان و احزاب و فعالان سياسي پشت سر رهبري از مواضع شفاف ايشان پيروي و حمايت مي كنند و تا رسيدن به حقوق كامل در زمينه فعاليت هاي هسته اي حتي لحظه اي از پاي نخواهند نشست . تاريخ ملت ها نيز همواره نشان داده است كه مقاومت بويژه در مورد موضوعاتي كه خواست همه آحاد ملت است كارساز مي باشد و به نتيجه مي رسد. ملت ايران نيز در موضوع انرژي اتمي تاكنون از خود مقاومتي جانانه و مثال زدني نشان داده و همانگونه كه رهبر معظم انقلاب هفته گذشته در ديدار اقشار مختلف مردم تبريز به مناسبت سالروز قيام 29 بهمن با تاكيد بر بي نتيجه بودن فشارهاي آمريكا براي منصرف ساختن مردم ايران از حقوق هسته اي خود فرمودند « ملت ايران در مقابل همه تبليغات و فشارها با صراحت اعلام مي كند كه از حق خود دفاع خواهد كرد و حق خود را خواهد گرفت » .
در خاتمه اینکه همانگونه که قید شد که چگونه سرمقاله نویس با فرا موشکاری که در سالیان گذشتهچه گفته بود و چگونه چند بار ازموضع تهدید اخطار به خروج از سازمان بین المللی انرژی اتمی ولغو عضویت رژیم را مطرح کرده بود و چرا خواهان پیش گیری سیاست کره ی شمالی رااتجویز کرده بود ؟ و چگونه همتای وی در روزنامه ی دولت کیهان سناریو وپرونده ساز سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری تأکید وتهدید کرده بود که سرنوشت پروژه ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین تکلیف می شود که نه اعتراف آشکار به اهداف نظامی هسته ای پروژه ی هسته ای بود ، بلکه اعتراف به دخالت گری مستقیم و ایجاد جنگ افروزی در این دو کشور بود . البته که در ادامه در فلسطین دست به کودتا زده شد و با جدا کردن نوار غزه وتشکیل دولت اسلامی حماس و ایجاد درگیری نظامی حماس با الفتح برپائی غائله نوار غزه برای نابودی اسرائیل بر اینگونه تهدید ها افزوده شد که در راستای اهداف نظامی هسته ای می باشد. بالاخره همانگونه که سرمقاله نویس به نقل از ملت ایران تهدید کرده است که هیچگونه توقف غنی سازی اورانیوم و عقب نشینی درکار نمی باشد . اکنون نوبت اروپا است که می بایست به سیاست های خائنانه و ماشات گرایانه ی خود با رژیم تروریستی آخوندی پایان دهد . هم اینکه برای اعضای شورای امنیت سازمان ملل هم دیگر جایز نیست تاکه بیش از این در مورد تصویب و صدورقطعنامه ی سوم ووقت کشی کنند .همچنین آمریکا هم می بای دست ست تا زمانیکه دولت نشانده نوری المالی در عراق برکنار نشده و به نقش دخالت گری های تروریستی رژیم تروریستی در عراق پایان داده نشده است مذاکره با پاسدار رئوریست سفر رژیم تروریستی در بغداد خاتمه داده نشده پایان توقغ اینگونه مذاکرات رااعلام کند . در نهایت اینکه اروپا و آمریکا می بایست به بازی کثیف و خائنانه ی سیاسی نگهداشتن نام مجاهدین در لیست سازمان وگروه های تروریستی پایان دهند ونام این سازمان را از لیست خارج کنند تا از شمال عراق و هتل منصور بغداد تا دادگاه های فرانسه و... تبدیل به جلولانگاه مانور و تبلیغات جنگ روانی و شیطان سارزی عوامل مزدور وزارت بد نا م ا طلاعات رژیم تروریستی آخوندی علیه ی مجاهدین وقربانیان اصلی رژیم ضد بشری بربرمنش و تاریک اندیش نشود.

هوشنگ - بهداد
شنبه 4 اسفندماه سال 1386