هنر کرونا؛ کاهش جرایم واقعی، افزایش جرایم مجازی

هنر کرونا؛ کاهش جرایم واقعی، افزایش جرایم مجازی  12اردیبهشت-99

در یک برآورد کلی آمارها حاکی از آن است که با اجرای طرح فاصله‌گذاری اجتماعی و قرنطینه در شهرهای جهان ۳۸ هزار سایت کلاهبرداری جدید فعال شده و این جرایم به طور کل ۳۰۰درصد افزایش داشته است.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «هر جا که بحث انتقال و پرداخت آنلاین پول در میان باشد، حتماً راهزنانی مجازی هم در کمین نشسته‌اند. هر چند فعالیت این افراد در فضای مجازی موضوع تازه‌ای نیست اما نیاز به چنین امکانی در اوج فاصله اجتماعی از یک سو و احساس همدردی و همدلی آدم‌ها با توجه به شرایط کرونایی از سوی دیگر، فرصت مناسبی برای جولان مجرمان سایبری و هکرها و کلاهبرداران مجازی فراهم می‌آورد.
ناگفته پیداست که کرونا وضعیت مشابهی در همه جای جهان پدید آورده و به تبع آن جرایم مجازی هم تقریباً مشابه هم هستند؛ از تبلیغ کارهایی همانند تولید محتوا، پشتیبانی سایت، پاسخگویی در بخش فروش سایت و ... در منزل با درآمد عالی، وعده فروش پلاسمای افراد بهبود یافته از بیماری کرونا، فروش کیت‌های جعلی تشخیص و حتی واکسن تقلبی کرونا به قیمت هزار دلار و ... . جالب است بدانید در برخی کشورها جرایمی مثل تهدید به خاموش کردن برق بیمارستان و غیر فعال کردن دستگاه‌های پزشکی نیز گزارش شده است و همین طور تهدید افراد ساده‌دل با ابتلای آنها به کرونا برای در اختیار قرار دادن رمز عبور رایانه یا رمز عبور کارت‌های بانکی‌شان.
در یک برآورد کلی آمارها حاکی از آن است که با اجرای طرح فاصله‌گذاری اجتماعی و قرنطینه در شهرهای جهان ۳۸ هزار سایت کلاهبرداری جدید فعال شده و این جرایم به طور کل ۳۰۰درصد افزایش داشته است.
در ایران نیز بر اساس گزارش‌های رسمی با افزایش ۹۵ درصدی جرایم سایبری از ابتدای سال تاکنون مواجه بوده‌ایم که حدود ۸۰ درصد آن در حوزه مالی و اقتصادی و شامل کلاهبرداری‌های اینترنتی و برداشت‌های غیر مجاز بوده است.
نبی غلامی، وکیل دادگستری و کارشناس مرکز پژوهش‌های قوه قضائیه در این باره می‌گوید: «آثاری را که این ویروس بر جرایم ارتکابی دارد می‌توان از دو منظر کاهشی و افزایشی آن مورد بررسی قرار داد. یعنی از یک سو با کاهش تردد شهروندان در سطح شهر، افزایش حضور آنان در منزل و استفاده از خدمات آنلاین می‌توان انتظار کاهش میزان وقوع جرایمی نظیر سرقت از منازل، ضرب و جرح و ... را داشت و از سوی دیگر به دلیل افزایش میزان استفاده از فضای مجازی و خدمات رایانه‌ای، افزایش وقوع جرایم در این حوزه امری محتمل است.»
وی عنوان می‌کند: «افزایش استفاده از خدمات آنلاین یا برخط در کنار بالا رفتن میزان بیکاری مشاغلی که صاحبان آنها نیاز به حضور فیزیکی در جامعه دارند، باعث شده تا بزهکاران فضای مجازی در پوشش ارائه شغل در حوزه خدماتی مثل تولید محتوا، پشتیبانی سایت، پاسخگویی در بخش فروش اینترنتی و ... اقدام به جذب شهروندان و دریافت اطلاعات حساب بانکی آنها کنند. به رغم این که قبل از شیوع کرونا نیز مجرمان سایبری مرتکب جرایم مشابه می‌شدند با این حال و با در نظر گرفتن این که بخشی از مجرمان سنتی نیز لاجرم و شاید برای امرار معاش، به سمت ارتکاب جرایم سایبری می‌روند، می‌توان انتظار داشت که در صورت ادامه این روند، به زودی شاهد افزایش قابل توجه نرخ جرایم سایبری و به طور خاص کلاهبرداری رایانه‌ای باشیم.»
در مقایسه رشد آمار جرایم رایانه‌ای ایران با معدل کل جهانی این جرایم، کاملاً پیداست که اوضاع ما چندان هم بد نیست اما از این دلخوشی کوچک که بگذریم، به این پرسش می‌رسیم که آیا همه مشکلات در رویکرد بیش از پیش شهروندان به استفاده از سرویس‌های آنلاین و درنتیجه تبدیل جرایم سنتی به جرایم مجازی نهفته است؟ بهناز آریا، رئیس کمیسیون افتای سازمان نظام صنفی استان تهران با بیان این موضوع معتقد است: «بسیاری از مردم در خصوص امنیت فضای مجازی و فناوری‌های جدید از توجه و هوشیاری کافی برخوردار نیستند. از سوی دیگر بدون آن که متوجه عواقب و آسیب‌پذیری آن شوند تمایل دارند هر فناوری و ابزار جدیدی را امتحان کنند بخصوص اگر به بحث اقتصادی مرتبط باشد. بنابراین بلافاصله هر نرم‌افزاری را بر روی گوشی‌شان نصب می‌کنند و به همین سادگی جرایم مجازی افزایش پیدا می‌کند. بحث امنیت در فضای مجازی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این موضوع نیاز به مراقبت و اطلاع رسانی مستمر دارد که متأسفانه در کشور ما به میزان لازم این اتفاق نمی‌افتد.»
وی اعتقاد دارد همکاری بخش خصوصی با دولت، تعریف مصادیق جرم و قانونگذاری دقیق در این زمینه، آموزش شهروندان بویژه آموزش کودکان از همان مقطع ابتدایی و اطلاع رسانی دقیق به مردم، می‌تواند در پیشگیری از چنین جرایمی مؤثر باشد: «اگرچه این نوع جرایم قابل پیگیری هستند اما باید توجه داشته باشیم همان طور که یک سارق یا قاتل سعی می‌کند ردپایی از خود در صحنه جرم باقی نگذارد، در فضای مجازی هم مجرمان سعی می‌کنند آثاری از خود برجا نگذارند. بنابراین قوانین کشور باید به گونه‌ای باشد که با فرد مجرم برخوردی سریع با تنبیهات شدید در نظر گرفته شود. در حال حاضر در پلیس فتا پرونده‌هایی وجود دارد که برای رسیدگی به آنها باید پروسه‌ای طولانی طی شود. پس از آن هم به اعتقاد من جزایی که بازدارندگی کافی داشته باشد برای مجرم در نظر گرفته نمی‌شود. در واقع ضرری که فرد می‌کند با جزا مطابقت ندارد. در حالی که امروزه اطلاعات جزو ارزشمندترین دارایی‌ها محسوب می‌شود و حریم شخصی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که یک مجرم مجازی به هر دو حوزه دست درازی می‌کند.»
احمد بخارایی که معتقد است جرایم سایبری نوعی راهزنی مجازی است، این مسأله را از دریچه تاب‌آوری اجتماعی و اقتصادی بررسی می‌کند و می‌گوید: « تاب‌آوری اجتماعی، یکی از عوامل تاب‌آوری اقتصادی است. یعنی وقتی تحت شرایط خاص، پدیده‌هایی رخ می‌دهد که باعث پایین آمدن تاب‌آوری اقتصادی و کم شدن آستانه تحمل افراد می‌شود، آنهایی که گرفتار مشکلات هستند برای رسیدن به منافع فردی خودشان دست به انواع جرایم می‌زنند.»
این جامعه شناس می‌گوید: «از آنجایی‌ که کشور ما با مشکلات عدیده و مسائل خاصی روبه‌رو است هر روز شاهد بروز پدیده‌هایی هستیم که به التهابات گسست اجتماعی و فقر دامن می‌زند و باعث می‌شود افراد سودجو با قرار دادن پا بر دوش دیگران و له کردن آنها خودشان را ارتقا دهند که این همان گسست اجتماعی است. واقعیت قضیه این است که ما آن همبستگی لازم اجتماعی را نداریم یا این همبستگی و دیگرخواهی خیلی کمرنگ است. اگر توجه داشته باشید بیش از ۹۰ درصد زندانیان اقتصادی کشور محکوم و قربانی شرایط بیرونی هستند که آنها را به این سمت سوق داده و به اجبار مرتکب اینگونه جرایم شده‌اند. بنابراین در تحلیل و درمان این مشکل زاویه دید ما بسیار مهم است که یکی از این راه‌حل‌ها مداخله روانشناسان اجتماعی برای تغییر منش افراد خودخواه به دیگرخواه است.»
کرونا هنرهای عجیب و غریبی دارد و یکی از آنها جمع کردن جرایم خیابانی، نزاع و درگیری در محیط‌های اجتماعی و سرقت از منازل و کیف‌قاپی در پیاده‌روهاست اما این ویروس هوشمند، در مقابل توانسته سرقت از فاصله دور را رواج دهد و آن را جایگزین بقیه جرایم کند. حالا در میان سارقان هم برد با آنهایی است که بیش از دیگران با دانش و ابزار روز آشنایی دارند و این شاید به بالا بردن دانش شهروندان نیز بینجامد؛ به هر حال فضای مجازی دیگر خیابان نیست که کیفت را سمت دیوار بگیری یا پولت را چند جا بگذاری و چیزهایی از این دست. اینجا باید بلد باشی از اطلاعات شخصی‌ات محافظت کنی و اگر تا حالا یاد نگرفته‌ای، کرونا مجبورت می‌کند که یاد بگیری.»

زمین پرزرق‌وبرق ناصرالدین‌شاه

زمین پرزرق‌وبرق ناصرالدین‌شاه  12اردیبهشت-99

زمین پرزرق‌وبرق ناصرالدین‌شاه
یک کره جغرافیایی وجود دارد که هم شکلش با همه کره‌هایی که پیش از این دیده‌ایم متفاوت است، هم اطلاعات روی آن با دیگر کره‌های زمین تفاوت دارد. این کره که به «کره جواهرنشان» شهرت دارد، سال‌ها پیش به دستور ناصرالدین شاه قاجار ساخته شده و پر از طلا و جواهرات رنگارنگ است.
به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «همه ما از کودکی تا به امروز ماکت‌های مختلفی از کُره‌ زمین دیده‌ایم؛ ماکت‌هایی با سایزهای کوچک و بزرگ که مأمور نشان دادن جای کشورهای دنیا روی کره زمین هستند. بعضی‌هایشان کاغذی‌اند، بعضی‌ها شیشه‌ای و بعضی‌های دیگر هم فلزی اما اطلاعات همه‌شان مثل هم است و جانمایی دریاها، کوه‌ها، زیستگاه‌ها و ... روی همه آنها به یک شکل است. در این میان اما یک کره جغرافیایی وجود دارد که هم شکلش با همه کره‌هایی که پیش از این دیده‌ایم متفاوت است، هم اطلاعات روی آن با دیگر کره‌های زمین تفاوت دارد. این کره که به «کره جواهرنشان» شهرت دارد، سال‌ها پیش به دستور ناصرالدین شاه قاجار ساخته شده و پر از طلا و جواهرات رنگارنگ است! روی این کره متفاوت کوه دماوند و شهر تهران با یاقوت مشخص شده و الماس نشان‌دهنده کشور ایران است. جالب این که علاوه بر جانمایی قاره‌ها، می‌توانید روی این کره، القاب ناصرالدین‌شاه را هم ببینید! اگر می‌خواهید بیشتر از اینها درباره یکی از فاخرترین و باشکوه‌ترین جواهرات شناخته شده در دنیا بدانید، این گزارش را از دست ندهید.
کره ۳۸کیلوگرمی
خاص‌ترین، عجیب‌ترین و گرانبهاترین کره جغرافیایی دنیا، حدود ۳۸کیلوگرم وزن دارد و قطر آن ۶۶سانتی‌متر است. این کره جواهرنشان در مجموع از ۳۴کیلوگرم طلای ناب و خالص ساخته شده و روی آن ۵۱هزار و ۳۶۶قطعه جواهر گوناگون ازجمله زمرد، یاقوت، لعل و الماس نصب شده است. هنوز هیچ‌کس در دنیا نتوانسته قیمت این کره جغرافیایی پر از جواهر را محاسبه کند و این یادگار دوران حکومت قاجاری یکی از خاص‌ترین و منحصر به فردترین اشیای موجود در موزه جواهرات ملی کشورمان به‌حساب می‌آید.
ابتکار ناصرالدین‌شاه برای جواهرات پیاده
سنگ‌های قیمتی را که روی هیچ شیئی سوار نشده‌اند، اصطلاحا «جواهرات پیاده» می‌گویند. یعنی این لعل‌ها، زمردها، یاقوت‌ها، فیروزه‌ها و الماس‌ها نه گردنبند هستند، نه گوشواره و دستبند و نه شانس این را پیدا کرده‌اند که در تاج پادشاهان و دیگر اشیای مهم روزگاران خود مورد استفاده قرار بگیرند. همین حالا اگر به موزه جواهرات ملی بروید، کلی از این جواهرات را می‌بینید که داخل ظرف‌های کوچک و بزرگ پشت ویترین‌ها جا خوش کرده‌اند. این طور که می‌گویند این جواهرات به‌اصطلاح پیاده، در روزگار سلطنت ناصرالدین شاه حسابی روی اعصاب چهارمین شاه قاجار بود! برای همین دستور داد جواهرسازان ایرانی شیئی‌ بسازند و در ساخت آن هر آن چه می‌توانند از جواهرات پیاده داخل خزانه استفاده کنند. به همین دلیل در سال ۱۲۹۱هجری قمری گروهی از جواهرسازان ایرانی به سرپرستی زرونی ماسحیان معروف به ابراهیم زرگرباشی کار ساخت کره جواهرنشان را آغاز و در ساخت آن از بیش از ۵۱هزار قطعه جواهر استفاده کردند.
دریاهای زمردی؛ قاره‌هایی از لعل و یاقوت
در این کره جغرافیایی که سال‌هاست در موزه جواهرات ملی نگهداری می‌شود، مانند هر کره جغرافیایی دیگر قاره‌ها، اقیانوس‌ها، دریاها و... جانمایی شده‌اند. با این تفاوت که بخش‌های مختلف کره زمین با جواهرات رنگارنگ روی کره جغرافیایی به تصویر کشیده شده‌اند! به‌عنوان مثال تمام آب‌های کره زمین اعم از اقیانوس‌ها، دریاها و دریارچه‌ها از زمرد ساخته شده که به گفته تاریخ‌پژوهان این امر نشان از وفور سنگ زمرد در خزانه جواهرات سلطنتی ایران دارد. علاوه بر این، خشکی‌های کره زمین که شامل قاره‌های آسیا، اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه می‌شود، به‌علاوه قطب جنوب با لعل و یاقوت ساخته شده است. ضمن اینکه مرز این قاره‌ها را الماس‌ها مشخص می‌کنند! همچنین خط استوا و دایره البروج (دایره الماس‌نشان روی گوی) با الماس نشان داده شده است. اینطور که گفته می‌شود فقط در ساخت همین دایره الماس‌نشان ۲۴۴قطعه الماس به‌کار گرفته شده که وزن آنها در مجموع بیشتر از ۵۸قیراط است! ضمنا این نکته را هم اضافه کنیم که در کره جغرافیایی پرزرق و برق ناصرالدین شاه، نقشه ایران، انگلیس، فرانسه، بخش‌هایی از جنوب شرق آسیا و جزیره ماداگاسکار نیز با الماس مشخص شده‌اند. بخش‌های مرکزی و جنوبی قاره آفریقا هم از یاقوت کبود ساخته شده است.
به سرزمین گنج‌های ایران دعوتیم
فعلا که موزه‌ها به‌دلیل پیشگیری از خطر ابتلا به ویروس کرونا تعطیل است اما به محض اینکه موزه‌ها باز شوند، همه ما به سرزمین پر از گنج موزه جواهرات ملی دعوتیم. اگر می‌خواهید از کره جواهرنشان و دیگر جواهرات ارزشمند خزانه جواهرات ملی دیدن کنید، این امکان روزهای شنبه تا سه‌شنبه از ساعت ۱۴تا ۱۷ وجود دارد. بهای بازدید از اشیای قیمتی خزانه جواهرات ملی ازجمله همین کره جواهرنشان، الماس دریای نور، جقه نادری، تخت طاووس، تاج پهلوی، تاج کیانی و...، فقط ۶هزار تومان است که البته دانش‌آموزان و دانشجویان می‌توانند با ارائه کارت شناسایی از تخفیف ۵۰درصدی هم بهره‌مند شوند. اگر قصد کرده‌اید که بعد از پایان کرونا سری به موزه جواهرات ملی بزنید، بد نیست بدانید این موزه در میدان امام خمینی (ره)، خیابان فردوسی، نرسیده به چهارراه استانبول، نبش کوچه بانک مرکزی و در ساختمان بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. شماره‌های ۶۴۴۶۳۰۳۰و ۶۴۴۶۳۷۹۹هم پاسخگوی سؤالات‌تان هستند.
قدیمی‌ترین عکس از کره جواهرنشان
از کره جواهرنشان تا دلتان بخواهد عکس و فیلم وجود دارد؛ عکس و فیلم‌هایی که با مشاهده دقیق آنها می‌توانید تمام جزئیات کار شده روی این کره جغرافیایی پرزرق و برق را ببینید. اما یکی از جذاب‌ترین عکس‌های کره جواهرنشان، عکس سیاه و سفیدی است که ناصرالدین شاه کنار کره جواهرنشانش ایستاده و با آن عکس یادگاری می‌اندازد. این عکس قدیمی‌ترین عکس از کره جغرافیایی پر از طلا و جواهر است که قدمتش به حدود ۱۴۰سال پیش می‌رسد.
کره مبارکه طلای جواهرنشان، کتاب شد
شاید برایتان جالب باشد بدانید کره جواهرنشان به‌قدری دارای اهمیت است که سال۱۳۹۶ یکی از اعضای هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان یک کتاب کامل و جامع درباره آن نوشته است. دکتر سیدمسعود سیدبنکدار درباره نام‌گذاری این کتاب که اسفندماه سال ۹۵ توسط حسن روحانی، رئیس‌جمهور، رونمایی شد و بهار سال بعد توسط بانک مرکزی انتشار یافت، می‌گوید: «نام این کتاب را «کره مبارکه طلای جواهرنشان» گذاشتم؛ چرا که این اصطلاح متداول دوره ناصری برای فاخرترین و باشکوه‌ترین کره جواهرنشان شناخته شده در جهان بود؛ کره‌ای که حاصل تشریک مساعی فرهیختگان و نخبگان علمی و فرهنگی عصر ناصری است.» این کتاب نفیس که سال ۱۳۹۷ از سوی بانک مرکزی به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا شد، در واقع شرح مفصل و دقیق جواهرات به‌کار رفته در کره جواهرنشان است.
به نام شاه قاجار!
اگر چه این کره جغرافیایی خیلی به جانمایی کشورهای مختلف نپرداخته و از این بابت نمی‌توان جای کشورها را به راحتی روی آن پیدا کرد، اما کره جواهرنشان یک فرق اساسی با همه کره‌های دنیا دارد و آن هم این است که به نام شاه قاجار سند خورده! اگر کمی روی این کره پر از جواهر دقیق شوید، می‌توانید القاب و عناوین منبت‌کاری شده ناصرالدین شاه را در جای جای این کره ببینید.
غنیمت جنگی نادرشاه افشار؛ نشان‌دهنده شهر تهران
از آنجا که این کره به درخواست ناصرالدین شاه قاجار ساخته شده و در آن زمان تهران پایتخت ایران بود، سازندگان کره جغرافیایی جواهرنشان برای نشان دادن تهران و نمادش کوه دماوند، حسابی سنگ تمام گذاشتند! تنها نقطه‌ای از کره جواهر نشان که می‌توانید در آن یاقوت معروف «ارونگ زیب» را ببینید، محدوده شهر تهران است که با این گوهر معروف نمایان شده. گفته می‌شود این یاقوت زیبا و معروف جزو جواهرات نادری بوده و نادرشاه افشار بعد از لشکرکشی به هندوستان با خود به ایران آورده است. در این کره جواهرنشان، کوه دماوند هم با یاقوتی درشت نشان داده شده است.
یادگاران پادشاهان؛ از صفویه تا قاجاریه
یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد کره جواهرنشان این است که در آن می‌توان یادگاری‌های بسیاری از پادشاهان ایران را دید! تمام جواهرهای به‌ کار رفته در کره جواهرنشان، گوهرهای گرانقیمتی هستند که از دوران صفویه جمع‌آوری شده‌اند؛ هدایایی که سلاطین خارجی و حکام محلی در اختیار پادشاهان قرار می‌دادند، غنیمت‌های جنگی ای که با لشکرکشی‌هایی ازجمله حمله نادر شاه افشار به هندوستان به‌دست آمده و خرید پادشاهان از جهانگردان اروپایی و بازارهای هند، عثمانی، ایتالیا و فرانسه، همه و همه در این کره جواهرنشان دیده می‌شوند.
گنجینه‌ای از ۵گوهر گرانبها
پرجواهرترین شیء موجود در موزه جواهرات ملی، از ۵۱هزار و ۳۶۶قطعه جواهر ساخته شده که وزن این جواهرات روی هم رفته چیزی در حدود ۳کیلو و ۶۵۶گرم است. اما نکته جالب توجه درباره کره جواهرنشان این است که این قیمتی‌ترین کره جغرافیایی جهان کلکسیونی از ۵نوع گوهر گرانبهاست. الماس، زمرد، یاقوت قرمز، یاقوت کبود و لعل، سنگ‌های بسیار قیمتی‌ای هستند که در ساخت کره جواهرنشان به‌کار رفته‌اند.
نگاهی به دیگر جواهرات معروف خزانه جواهرات ملی
در خزانه جواهرات ملی تا چشم کار می‌کند، طلا، یاقوت، زمرد، فیروزه، لعل و الماس دیده می‌شود؛ جواهراتی که بسیاری از آنها روی اشیای مختلف سوار شده‌اند و بخشی از تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم را با خود یدک می‌کشند. این جواهرات جدا از زیبایی خیره‌کننده‌شان، پشتوانه پول ملی‌مان هم به‌حساب می‌آیند و به همین دلیل دارای اهمیت بسیار هستند.
در ادامه با برخی دیگر از اشیای باشکوه موزه جواهرات ملی بیشتر آشنا می‌شویم. 
الماس دریای نور
الماس دریای نور
بزرگ ترین الماس صورتی‌رنگ دنیا با ۱۸۲قیراط وزن، برای ماست که داستان‌های زیادی درباره آن نقل شده است. ازجمله این که روزگاری بر دسته شمشیر افراسیاب نصب بوده، زمانی یکی از گوهرهای تاج کورش بزرگ بوده، نادرشاه افشار آن را بر تاج خود قرار می‌داده و در نهایت در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، در میانه یکی از بازوبندهای سلطنتی و بعدها به‌صورت پیش‌کلاه مورد استفاده قرار گرفته است.
تاج کیانی
تاج کیانی
تاج کیانی، تاج مورد استفاده شاهان قاجاری در مراسم تاج‌گذاری‌شان بود. فتحعلی‌شاه قاجار دستور داد این تاج را ساخته و با الماس، یاقوت، زمرد و مروارید زینت ببخشند. نکته جالب این است که تاج کیانی بعد از دوران امپراتوری ساسانی، نخستین تاجی است که ساخته شده. چرا که شاهان بعد از دوره ساسانی و پیش از دوره قاجار، از جقه یا پیش‌کلاه به‌جای تاج استفاده می‌کردند.
جقه نادری
جقه نادری
یکی دیگر از جواهرات سلطنتی و ارزشمند موزه جواهرات ملی، جقه نادری است. این جقه که در سده ۱۲قمری ساخته شده، آراسته به الماس و زمرد است. وزن این جقه که گاهی پهلوی اول از آن استفاده می‌کرد، ۳۳مثقال و ۱۹نخود است و از یک تخمه زمرد درشت، ۵آویز زمرد و صدها الماس فلامک ریز و درشت ساخته شده است.
تخت طاووس
تخت طاووس
این تخت را در سال ۱۲۱۶هجری قمری به فرمان فتحعلی‌شاه قاجار و با استفاده از طلا و جواهرهای موجود در خزانه سلطنتی ساختند. در ابتدا به‌ دلیل وجود نقش خورشید در این تخت، به آن تخت خورشید یا تخت جمشید گفته می‌شد اما وقتی فتحعلی‌شاه با «طاووس تاج‌الدوله» ازدواج و این تخت را به او هدیه کرد، نامش به تخت طاووس تغییر پیدا کرد.
تاج پهلوی
تاج پهلوی
تاجی که هم رضاخان و هم محمدرضا پهلوی روی سر می‌گذاشتند، سال ۱۳۰۴هجری شمسی با ۳هزار و ۳۸۰قطعه الماس، ۵قطعه زمرد، ۲قطعه یاقوت کبود و ۳۶۸ حبه مروارید ساخته شد. این تاج ۴ کنگره‌ای که به سبک و سیاق تاج‌های شاهنشاهان ساسانی ساخته شده و ۲کیلو و ۸۰گرم وزن دارد، در موزه جواهرات ملی نگهداری می‌شود.
کمربند زرین
کمربند زرین
یکی دیگر از اشیای به نمایش درآمده در موزه جواهرات ملی، کمربند زرینی است که ناصرالدین شاه قاجار سفارش ساخت آن را داده و از طلا و نقره ساخته شده است. این کمربند طلایی دارای یک قطعه زمرد بزرگ به وزن ۱۷۶قیراط است که با ۶۰قطعه الماس برلیان و ۱۴۵قطعه الماس فلامک تزئین شده. طول بند زربافت کمربند زرین هم ۱۱۹سانتی‌متر است.»

درس الفبای ایثار و مهربانی در روزهای کرونایی

درس الفبای ایثار و مهربانی در روزهای کرونایی  12اردیبهشت-99

داستان این خانم معلم کمی متفاوت‌تر از دیگر معلمان است. در منطقه خشک بیجار رشت خانم معلمی زندگی می‌کند که قصه این سال‌های زندگی‌اش پر از امید و روحیه است. سمانه جعفری ۳۷ ساله، مبتلا به بیماری سرطان است و آن‌ طور که خودش می‌گوید؛ با سه نوع سرطان می‌جنگد. پشت تلفن هم با انرژی و امید حرف می‌زند: «سلامتی بزرگ‌ترین نعمت خداست و من بزودی سلامتی‌ام را به‌دست می‌آورم.»
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت:‌ «قصه فداکاری معلمان پایانی ندارد؛ انگار کار معلمی با از خودگذشتگی و فداکاری گره خورده است و این قصه امروز و دیروز نیست. سال‌های سال است که معلمان نشان داده‌اند که معلمی فراتر از یک شغل است و کارشان فقط به یک کلاس درس ختم نمی‌شود. مگر می‌شود فداکاری محمدعلی محمدیان همان معلم مهابادی را فراموش کرد، معلمی که موی سرش را به‌خاطر دانش‌آموز مبتلا به سرطان تراشید تا با او همدردی کند یا حمیدرضا گنگوزهی معلم خاشی که خودش زیر آوار جان داد اما جان دانش‌آموزانش را از مرگ نجات داد. اصلاً نمی‌توان داستان ایثار خانم معلم کردستانی را از یاد برد، خانم معلمی که به دانش‌آموزان بی‌بضاعتش کمک می کرد و خودش را به آب و آتش می‌زد تا خرج تحصیل و درمان دانش‌آموزانش را تأمین کند یا آن آقای معلم بلوچستانی که هر روز صبح دانش‌آموزانش را از رودخانه خروشان عبور می‌داد تا همه کودکان روستا حق تحصیل داشته باشند.
این فداکاری‌ها هر از گاهی تیتر یک نشریات و فضای مجازی می‌شود و همه از مهربانی معلمان و بی‌مهری که به آنها می‌شود می‌گویند. در این روزها هم اگر چه کلاس درس و مدرسه تعطیل است اما دوباره ایثار معلمان سرخط خبرهای شبکه‌های اجتماعی شده است. در این دوران کرونایی عکس‌هایی در شبکه‌های مجازی دست‌به‌دست می‌شود که نشان از عشق معلمان به دانش‌آموزانشان دارد.
این گزارش روایت معلمانی است که در این روزهای آموزش مجازی فقر دانش‌آموزانشان را دیدند و برایشان گوشی هوشمند، تلویزیون و تبلت خریدند تا آنها از کلاس درس جا نمانند. معلمانی که می‌دانند، دانش‌آموزان در مناطق محروم و روستاهای دورافتاده نه اینترنت دارند و نه گوشی هوشمند، خودشان را به روستاها رساندند تا تک‌به‌تک به دانش‌آموزانشان درس دهند؛ همان‌هایی که دل به کوه می‌زنند تا کودکان عشایر الفبا را کامل یاد بگیرند.
تحصیل حق همه کودکان است
نامش محسن رضایی است و در مناطق عشایری سردشت دزفول تدریس می‌کند. این آقای معلم ۴۳ دانش‌آموز در پایه ابتدایی دارد. از همان روز اولی که آموزش مجازی شد آقای معلم می‌دانست که دانش‌آموزانش نه گوشی هوشمند دارند و نه اینترنت. برای همین تصمیم گرفت تا هر هفته به روستای محل خدمتش برود و یک‌به‌یک به دانش‌آموزانش درس دهد تا هیچ کودکی از درس و مدرسه جا نماند. البته این رفتن هم برایش چندان آسان نبود. منطقه‌ای که رضایی درس می‌دهد، صعب العبور است و فقط با نیسان وانت می‌تواند جاده‌های خاکی و پرپیچ و خم روستا را طی کند: «از خانه تا مدرسه ۶ ساعت راه است، دو ساعت این مسیر جاده آسفالت است و ۴ ساعت دیگرش هم خاکی. وقتی مدرسه باز بود ما ۲۵ روز در منطقه بیتوته می‌کردیم و چند روزی هم به خانه می‌آمدیم اما حالا مجبورم هرهفته رفت‌وآمد کنم برای اینکه دانش‌آموزان اول ابتدایی الفبا را کامل یاد بگیرند.»
قصه معلمان خوزستانی پر از بخشش و ایثار است. آنها نگران ترک تحصیل دانش‌آموزانشان هستند برای همین هرکاری می‌کنند تا این دانش‌آموزان از درس و مشق عقب نمانند. این حرف‌های مژگان کرمی‌نژاد است که این روزها تلاش می‌کند تا برای دانش‌آموزان دخترش که شاگرد ممتاز مدرسه هم هستند گوشی هوشمند بخرد. او معلم پایه متوسط اول و دوم دزفول است و ۹۰ دانش‌آموز دارد. خودش می‌گوید بسیاری از دانش‌آموزانش شاگرد ممتازند اما حالا که آموزش مجازی شده برخی از دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان گوشی هوشمند ندارند، بنابراین نمی‌توانند درس و مشق را ادامه دهند. برای همین خانم معلم دست به‌کار شد و از خیرین کمک گرفت و برای دو دانش‌آموز پشت کنکوری‌اش گوشی هوشمند خرید. او البته تنها نیست چندین معلم دیگر هم در خوزستان هستند که برای دانش‌آموزان‌شان تبلت و گوشی هوشمند خریده‌اند. این معلم فقط یک دغدغه دارد و آن هم این است که آموزش حق همه کودکان است: «دغدغه اصلی من ترک تحصیل دختران است، خیلی از دختران تا پایه ششم درس می‌خوانند اما بسیاری از دختران مجبور می‌شوند ازدواج کنند و برخی‌ دیگر هم کمک خرج خانواده می‌شوند و سر زمین پدرانشان کار می‌کنند. دلم می‌خواهد همین دخترانی که تا متوسطه اول و دوم آمده‌اند دیپلم را بگیرند و وارد دانشگاه شوند. این خانم معلم اشک و گریه دانش‌آموزانش را دیده که نمی‌خواستند ازدواج کنند که دوست داشتند درس بخوانند: «دانش‌آموزان نخبه‌ای داشتم که به‌خاطر فقر مجبور به ازدواج شدند، تعدادی آمدند مدرسه و گریه کردند که خانم با پدرمان صحبت کنید تا ما ازدواج نکنیم. بارها التماس خانواده را کردیم که ما فرد خیری را پیدا می‌کنیم تا خرج تحصیل دختر را بدهد اما به‌خاطر شرایط فرهنگی هیچ کدام موافقت نکردند.»
یک تلویزیون برای چند دانش‌آموز
کرونا که آمد مدرسه‌ها تعطیل شد، خانم معلم اما دست از کار آموزش نکشید به تک‌تک دانش‌آموزانش سرکشی کرد چون می‌دانست که برخی از این خانواده‌ها حتی امکانات اولیه را برای زندگی ندارند؛ چه برسد به اینکه تبلت و گوشی هوشمند داشته باشند. رقیه سرقینی ۲۷ سالی است که در پایه اول تا پنجم ابتدایی تدریس می‌کند. او با همه خانواده‌های دانش‌آموزانش در ارتباط است، همان روزهایی که مدرسه تعطیل نبود به خانواده دانش‌آموزانش رسیدگی می‌کرد و کم و کاستی زندگی‌شان را با کمک خیرین رفع و رجوع می‌کرد. او برای خیلی از خانواده‌ها یخچال خریده، خانه مخروبه دانش‌آموزانش را در حاشیه شهر بازسازی کرده؛ وسایل بهداشتی بین دانش‌آموزان دخترش پخش کرده؛ کامپیوتر و بسته‌های غذایی بسیاری توزیع کرده؛ چرخ خیاطی خریده تا کمک خرج زن سرپرست خانوار باشد و حالا وقتی مدرسه تلویزیونی راه افتاد برای یک دانش‌آموزش تلویزیون خریده تا از درس و مشق عقب نماند: «اینجا خانواده‌ها آن قدر محروم هستند که امکانات و دسترسی به گوشی هوشمند ندارند، اگر هم داشته باشند یک گوشی دست پدر خانواده است صبح تا غروب سر کار می‌رود و عصر که می‌آید فرزندانش منتظرند تا نوبتی از گوشی پدر استفاده کنند. نمی‌توانستم دست روی دست بگذارم برای همین برای یک دانش‌آموزم تلویزیون خریدم و چند دانش‌آموز دیگر هم با فاصله‌گذاری اجتماعی به خانه‌ام می‌آیند و هر کدام در هر پایه‌ای که هستند درس را به تنهایی یاد می‌گیرند.»
معلمی که این روزها پرستاری می‌کند
داستان این خانم معلم کمی متفاوت‌تر از دیگر معلمان است. در منطقه خشک بیجار رشت خانم معلمی زندگی می‌کند که قصه این سال‌های زندگی‌اش پر از امید و روحیه است. سمانه جعفری ۳۷ ساله، مبتلا به بیماری سرطان است و آن‌ طور که خودش می‌گوید؛ با سه نوع سرطان می‌جنگد. پشت تلفن هم با انرژی و امید حرف می‌زند: «سلامتی بزرگ‌ترین نعمت خداست و من بزودی سلامتی‌ام را به‌دست می‌آورم.»
او ۱۷ سالی است که معلم دانش‌آموزان ابتدایی است. آن قدر عاشق شغلش است که حتی بیماری سرطان هم موجب نشده که او دست از کلاس درس بکشد. خانم معلم سال ۹۶ مبتلا به سرطان سینه می‌شود و در این سال‌ها بیماری‌اش متاستاز می‌کند و کبد و استخوانش را هم درگیر می‌کند اما همه این دردها موجب نشده تا خانم معلم دانش‌آموزانش را فراموش کند. او همیشه بعد از تزریق شیمی درمانی به مدرسه می‌رفت و درس را آغاز می‌کرد. خودش می‌گوید: «نمی‌شود که استراحت کنم. چشم بچه‌ها به معلمشان است.»
این خانم معلم می‌تواند به خاطر بیماری‌اش ۶ ماه مرخصی بگیرد حقوقش را بگیرد اما به پزشک و خانواده‌اش گفته که بچه‌ها را بدون معلم نمی‌گذارد. او در این روزهای کرونایی یک اتاق خانه‌اش را کلاس درس کرده، وایت‌برد گذاشته و فیلم‌های آموزشی را برای بچه‌هایش ضبط می‌کند. او البته به خانه برخی دانش‌آموزانش هم می‌رود تا کلاس رفع اشکال برگزار کند. خانم معلم ما سه ترمی هم پرستاری خوانده و حالا که در شهرش خیلی‌ها نیاز به تزریقات دارند او با لباس مخصوص پرستاری به خانه سالمندان و نیازمندان شهر می‌رود تا آنها به درمانگاه و بیمارستان‌های آلوده مراجعه نکنند: «در منطقه‌ای که هستم خیلی از سالمندان و بیماران به کمکم احتیاج دارند، متأسفانه بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها آلوده است.نمی‌توانم در خانه دست روی دست بگذارم و بنشینم، لباس مخصوص را می‌پوشم و کار تزریقات را برای افراد نیازمند انجام می‌دهم.»
معلمی که به دل کوه می‌زند
یارمحمد شمسایی یکی از معلمان زحمتکش ایلام در صعب‌العبورترین نقطه این شهر درس می‌دهد.خودش می‌گوید: «ساکن شهرستان دره شهر ایلام هستم از آنجا تا منطقه ماژین یک ساعتی با ماشین می‌روم و بعد از آن هم دو ساعتی پیاده روی می کنم تا به منطقه لودرعلیا برسم و به ۱۱ دانش‌آموزم درس بدهم.»
در جایی که آقای معلم درس می‌دهد دانش‌آموزانش نه سقفی بالای سرشان است که نامش مدرسه باشد و نه خبری از تخته و نیمکت. آقای معلم سال‌هاست که کوه‌به‌کوه می‌رود تا در میان صخره‌ها و دره‌ها دانش‌آموزان خود را پیدا کند؛ می‌گوید، عاشق کوه است و علاقه‌مند آموزش به‌کودکان عشایر و البته در این راه هم همیشه توان داشته است و تا زمانی هم که بتواند برای باسواد کردن کودکان عشایر در کوه و دشت تلاش می‌کند. او البته فقط معلم این ۱۱ دانش‌آموز نیست. چند کیلومتر دورتر از این روستا، در دل کوه منطقه صعب‌العبوری وجود دارد که سه دانش‌آموز هم دارد هیچ معلمی حاضر نشد به آنجا برود. شمسایی قبول کرد که عصرها به این منطقه برود و داوطلبانه بدون هیچ حقوقی به این دانش‌آموزان درس دهد: «اول مهر بود که به من گفتند در منطقه‌ای در دل کوه سه دانش‌آموز ابتدایی وجود داد که معلمی قبول نمی‌کند به خاطر شرایط جاده و راهش به آنجا برود، قبول کردم که داوطلبانه به این منطقه بروم. بعد از اینکه کلاس درسم تمام می‌شود به منطقه می‌روم از کلاس درس تا منطقه ۴۵ دقیقه پیاده‌روی می‌کنم. نمی‌خواهم هیچ کودکی در منطقه‌ام بی‌سواد باشد تا ساعت ۵ عصر می‌مانم و بعد دوباره یک ساعتی پیاده‌روی می‌کنم تا به خانه برسم، این شرایط هر روز من است با کرونا و بی‌کرونا درس را تعطیل نمی‌کنم. دانش‌آموزانم گوشی ندارند که تدریس مجازی کنم، در منطقه عشایرنشین هم اصلاً گوشی نیست، خودم برای دانش‌آموزانم لوزام التحریر و دفتر می‌گیریم، خانواده‌ها توجهی به درس و مشق ندارند.»

از آکسفورد تا تفتان!


۱۰ نکته دربارۀ داستان مدرک نمایندۀ جوان تفرش

از آکسفورد تا تفتان!  12اردیبهشت-99


شرط مدرک فوق لیسانس از اساس ناعادلانه است و بهتر است موضوع را ریشه ای حل کنند.
به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «در پی ابهاماتی که دربارۀ مدرک تحصیلی نماینده (منتخب) تفرش و آشتیان و فراهان در دورۀ جدید مجلس شورای اسلامی مطرح شد، سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد وزارت علوم، مؤسسۀ صادرکنندۀ این مدرک را معتبر نمی‌داند و به تبع آن مدرک ارایه شده نیز اعتبار ندارد و ورود «سینا کمال‌خانی» به عنوان نماینده به مجلس جدید، منتفی است؛ هر چند تصمیم نهایی به جلسۀ هفتۀ آیندۀ شورای نگهبان موکول شده است.
داستان از این قرار است که منتخب جوان تفرش مدرک کارشناسی ارشد خود را از «مؤسسۀ آموزش عالی تفتان» در رشتۀ جامعه‌شناسی اعلام کرده بود؛ حال آن که آن گونه که در گزارش خبرگزاری تسنیم هم آمده است: «این مؤسسه اساساً جزو مؤسسات مورد تأیید آموزشی نیست و در مدرک صادره با حذف "مرکز آموزش های الکترونیکی وانمود شده که او از مؤسسۀ آموزش عالی غیر انتفاعی تفتان، مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کرده است.»
به عبارت دیگر اتفاقی که افتاده این است: مدرک مرکز آموزش های الکترونیکی تفتان، به نام مرکز آموزش عالی غیر انتفاعی تفتان صادر شده است.
در بارۀ این رخداد این نکات را می توان یادآور شد:
۱. هر چند با قاطعیت نمی‌توان از کلمۀ «جعل» استفاده کرد اما ظاهراً در نامعتبر بودن مدرک تردیدی نیست. البته حقوق‌دانانی معتقدند اگر هم تخلف صورت پذیرفته از ناحیه وزارت علوم است که به این گونه موسسات اجازه فعالیت داده نه شخص و انتخابات تفرش نباید باطل شود. با این حال جای این پرسش هست که چند صد یا چند هزار دیگر از این نوع مدارک صادر شده و در اختیار افراد دیگر است؟
۲.اوایل انقلاب که افرادِ تازه سمت گرفته بعضاً یا غالباً فاقد مدارک عالی دانشگاهی بودند مدام در مذمت مدرک‌گرایی سخن می‌گفتند و تعهد را برتر از تخصص اعلام می‌کردند اما پس از رشد قارچ‌گونۀ انواع مراکز آموزش عالی و وقتی دست خیلی‌ها به مدرک رسید قانون انتخابات را تغییر دادند و شرط فوق لیسانس را گذاشتند! این در حالی است که در پیشرفته ترین کشورها و دارای سنت پارلمانی مانند بریتانیا چنین شرطی وجود ندارد و این شرط عملا امکان کاندیداتوری بسیاری از فعالان اقتصادی و تجاری و هنری را که بیش از صاحبان مدارک تجربه و اعتبار یا اشتهار دارند از آنان سلب کرده است.
آقای سینا کمال‌خانی متولد خرداد ۱۳۶۶ است و می توان تصور کرد فردی که در سال تولد او از دانشگاهی معتبر و نه از این گونه مراکز، مدرک لیسانس گرفته و ۳۰ سال از ۶۶ تا ۹۶ در سطوح مختلف و با کسب تجربه تا عالی‌ترین سطوح کار یا مدیریت کرده و در سال ۹۶ هم بازنشسته شده در سال ۱۳۹۸ نمی‌توانسته نامزد نمایندگی مجلس شود. چرا؟ چون فوق لیسانس نداشته اما فردی با مدرک تفتان توانسته!
۳. راستی آزمایی و بررسی اصالت مدارک تحصیلی کاندیداها کار هیأت های اجرایی و وزارت کشور است اما ... .
۴. سینا کمال خانی ۳۳ ساله با کمتر از ۱۴ هزار رأی به عنوان نمایندۀ تفرش به مجلس یازدهم راه یافته است. او ظاهراً پیش از این دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بوده است. فارغ‌التحصیل فلسفۀ غرب در دانشگاه تهران چگونه برای مقطع ارشد به مؤسسه‌ای این‌گونه مراجعه کرده است؟ اگر با سهمیه دورۀ لیسانس را طی کرده با همان سهمیه فوق لیسانس را هم سپری می کرد و اگر سهمیه ای نبوده در دانشگاه معتبری می توانسته ادامه بدهد.
۵. تفرش و آشتیان و فراهان، خاستگاه چهره‌های بزرگ و شاخصی بوده و جدای افسانه‌ سازی های ایرج حسابی می‌توان به نام‌هایی چون دکتر محمود حسابی اشاره کرد و نام فراهان که می آید بلافاصله به یاد میرزا تقی خان فراهانی می افتیم. من خود از نزدیک یک فراهانی بسیار نازنین را می شناختم: احمد بورقانی، معاون مطبوعاتی ارشاد در سال ۷۷ و نمایندۀ مجلس ششم. مردم تفرش باید از این حیث هم معترض باشند.
سال ها پیش نوشته بودم روزگاری چهره ای در اندازه و آوازۀ دکتر کریم سنجابی نمایندۀ کرمانشاه در مجلس شورای ملی بود حال آقای اسماعیل ططری با مدرک سیکل نمایندۀ این شهر شده است. اما همان آقای ططری اولا در انتخابات رقابتی برگزیده و برنده شد و ثانیا به وعدۀ خود عمل کرد و نام کرمانشاه را که باختران شده بود بازگرداند و تا پایان عمر، مردمی باقی ماند و مدرک تحصیلی ارایه نداد.
۶. در دورۀ اول مجلس شورای اسلامی که نه شرط مدرک وجود داشت نه از نظارت استصوابی خبری بود نمایندگانی چون مهندس بازرگان استاد و رییس سابق دانشکده فنی دانشگاه تهران و دکتر سحابی، برجسته ترین استاد زمین شناسی و دکتر چمران، فارغ التحصیل آمریکا و در میان روحانیون آیت الله خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، گلزاده غفوری، دکتر باهنر، محمد خاتمی و محمد مجتهد شبستری در آن حضور داشتند.
اگر جوان و ۲۵ ساله بودند یا مثل عبدالحمید دیالمه نمایندۀ مشهد دکتری واقعی داشتند یا مانند عطا مهاجرانی که در دانشگاه شیراز فوق لیسانس تاریخ خوانده بود و حالا به لطف شرط مدرک و حذف نصف کاندیداها و کاهش فاحش مشارکت، چشم مان به جمال نمایندگانی با این مشخصات روشن می شود!
۷. ... در مواردی از این دست می توان به اعتبارنامه ایراد گرفت؛ کاری که در مجلس اول انجام می شد. امام خمینی (ره ) هم در وصیتنامه خود شورای نگهبان را مأمور دخالت در انتخابات نکرده، بلکه یادآور شده اند اگر نماینده ای به صورت خلاف وارد شد نمایندگان اعتبارنامۀ او را تصویب نکنند.
۸. در انتخاباتی که هم نرخ مشارکت بالا باشد و هم چهره های شناخته شده با هم رقابت کنند اساساً نوبت به چهره هایی چون سینا کمال‌خانی نمی رسد تا بر سر واقعی بودن یا نبودن مدرک آنان بحث کنیم. شرط مدرک هم عادلانه نیست. چون به فرض که از فلان مؤسسه آموزش عالی معتبر هم باشد به معنی تخصص فرد واجد نیست.
۹. چنان که در ابتدا آوردم نمی توان عنوان جعل را برای این قضیه به کار برد و همان نامعتبر، بهداشتی تر است. اما بی اختیار به یاد مرحوم کردان می افتیم و ماجرای سال ۷۸ که در دفاع از خود مسئولیت را به گردن واسط انداخت و گفت: آن که مدرک را داد اما می گفت معتبر است! ضمن این که صحبت از آکسفورد بود نه تفتان.
۱۰. خالی از لطف نیست که صفحه شخصی آقای سینا کمال خانی را هم تا حذف نشده مرور کنیم تا با ایشان بیشتر آشنا شویم:
«من سینا کمال خانی، اهل تفرشم. متولد ۲۲ خرداد ۱۳۶۶ ، متاهل و صاحب یک فرزند. فلسفه غرب را در دانشگاه تهران خواندم و در رشته جامعه شناسی کارشناسی ارشد گرفتم. در دوران تحصیل از فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در دانشگاه غافل نشده و تجربیاتی کسب کردم.
همچون سردبیری چندین نشریه دانشجویی و دبیری چند همایش از جمله «یوسف زمان در چاه» با موضوع بررسی ابعاد ربایش امام موسی صدر و همچنین همایشی با عنوان «آوینی، متفکر دوران گذار» با موضوع بررسی ابعاد فکری و شخصیتی شهید آوینی.
... در حوزه فعالیت تشکیلاتی طی سال های ۸۶ تا ۸۸ قائم‌مقامی و دبیری جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و همچنین عضویت در هیآت عالی نظارت اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور را بر عهده داشته‌ام.
پس از فراغت از تحصیل، علایق شخصی‌ام را در حوزه سیاست با سیاستمداران و مجربان این حوزه دنبال کرده و نشست‌های تخصصی و نیمه تخصصی متعددی را برگزار کردم. در اواخر دهه ۸۰ بود که به سمت مدیر عاملی مؤسسه پژوهشی «صدرای فرهیختگان پارس» منصوب شده و در حوزه مطالعات اجتماعی و امور پیمایشی فعالیت کردم.»

کرونا می‌رود، ما می‌مانیم و حتی می‌خندیم

کرونا می‌رود، ما می‌مانیم و حتی می‌خندیم  12اردیبهشت-99

کرونا می‌رود، ما می‌مانیم و حتی می‌خندیم
"سیلی واقعیت" را که بر گونه هایمان نواخته شده است، انکار نکنیم و دچار توهم و خشم و اندوه نشویم یا اگر شده ایم - که اشکالی هم ندارد - فوراً به خود بیاییم، واقعیت را بپذیریم و با الزامات جدیدی که بر ما تحمیل شده است، مانند تشدید بهداشت فردی، رعایت فاصله اجتماعی، تقویت بیش از پیش سیستم ایمنی و ... با آرامش و احتیاط و امید به زندگی ادامه دهیم.
به گزارش ایسنا، جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: «برای من نیز مانند ۸ میلیارد «هم‌سیاره‌ای»ام سخت است که با مهمان ناخوانده زمین کنار بیایم؛ مهمانی که رسمش میزبان‌کُشی است!
چه بخواهیم و چه نخواهیم کروناویروس «سیلی واقعیت» است که بر گونه‌های بشر مغرور قرن بیست‌ویکمی نواخته شده است. در روانشناسی سوگ می‌گویند که هر که بر او مصیبتی وارد آید، ابتدا انکارش می‌کند. (مثال: نه! او نمرده است. حتما دکترش اشتباه می‌کند.) آنگاه خشمگین می‌شود و شکوه می‌کند. (آخه چرا من؟) بعد از آن به خیالبافی و چانه‌زنی روی می‌آورد. (اگر اینجا بود الان برایش یک چای می‌ریختم.) در مرحله بعدی که می‌بیند با هیچکدام از این کارها مصیبتش التیام نمی‌یابد، وارد دوره‌ای از غم و اندوه و احیاناً افسردگی می‌شود.
اما این، پایان کار سوگ نیست: اغلب انسان‌ها بعد از طی این چند مرحله متوجه می‌شوند که زندگی ادامه دارد و باید واقعیت را بپذیرند.
اکنون، مصیبتی به نام کرونا بر همه ما تحمیل شده است. مهم این است که هر کدام از ما در کدام مرحله از مراحل سوگ هستیم و با چه سرعتی به سمت مراحل بعدی می رویم. ممکن است تعدای از ما هنوز انکار کنیم که با یک پدیده مرگبار جهانی مواجهیم: «نه! چیز خاصی نیست؛ الکی بزرگش کرده اند...»
بعضی هایمان در خشم و شکایت به سر می بریم: «لعنت به این زندگی! همه چیز بر باد رفت. در چه دوران مسخره ای زندگی می کنم...» برخی ها نیز در مرحله بعدی اند: «هی! اگر اوضاع عادی بود چقدر در کسب و کارم جلو بودم.» برخی از ما نیز افسرده شده ایم و زانوی غم بغل گرفته ایم؛ گو این که دنیا به آخر رسیده است!
در هر کدام از این مراحل که هستید، طبیعی است، مهم این است که در این مراحل متوقف نشوید و هر چه سریع تر به مرحله پایانی برسید: پذیرش واقعیت، کنار آمدن با آن و ادامه زندگی.
من هم سعی کرده ام خودم را به مرحله آخر برسانم و خودم را این گونه متقاعد کرده ام:
- همواره در دورهایی از زندگی بشر، بلایایی وجود داشته و بیماری هایی رواج جهانی داشته اند؛ همه این بلایا از بین رفته اند و همه گیری کرونا نیز قاعدتاً دائمی نخواهد بود.
- به عکس مورد اول نیز فکر کرده و فرض را بر این گذاشته ام که کرونا از بین نخواهد رفت و همانند آنفلوآنزا با ما خواهد بود. خب! اگر چنین باشد، به جای انکار یا وحشت بی پایان یا تسلیم شدن در برابرش، باید چگونگی کنار آمدن با کرونا را بیاموزم و از خود و اطرافیانم مراقبت کنم و به زندگی ام ادامه دهم. اگر هم کرونا از بین رفت که به اصطلاح فرنگی ها، سورپرایز می شوم.
- دنیای علم دارد روی کرونا به عنوان فوری ترین مسأله مشترک بشر امروزی کار می کند و امیدوارم واکسن یا داروی آن به زودی کشف شود و به تولید انبوه برسد. همچنین می دانم که وضعیت رسیدگی به بیماران کرونایی بهتر از قبل شده است.
با این اوصاف، من نیز نسبت به کرونا نگرانی معقولی دارم مانند نگرانی از آنفلوآنزا، کبد چرب، سکته، تصادف و هزاران عامل دیگری که حیات مان را تهدید می کند اما زندگی ام را متوقف یا کُند نمی کنم. می دانم که پدیده ای جدید وجود دارد که در کنار عوامل قبلی، زندگی من و همنوعانم را تهدید می کند ولی این را هم می دانم که چگونه باید با آن کنار بیایم و در صورت ابتلا باید چه کنم.
پیشنهاد مشخص من این است که "سیلی واقعیت" را که بر گونه هایمان نواخته شده است، انکار نکنیم و دچار توهم و خشم و اندوه نشویم یا اگر شده ایم - که اشکالی هم ندارد - فوراً به خود بیاییم، واقعیت را بپذیریم و با الزامات جدیدی که بر ما تحمیل شده است، مانند تشدید بهداشت فردی، رعایت فاصله اجتماعی، تقویت بیش از پیش سیستم ایمنی و ... با آرامش و احتیاط و امید به زندگی ادامه دهیم.
اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده کروات، کتابی دارد به نام "کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم". روزی نیز ما ۸ میلیارد هم سیاره ای خواهیم نوشت: "کرونا رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم".

روز کارگر و معلم زیر سایه کرونا


12 روز کارگر و معلم زیر سایه کرونا  12اردیبهشت-99
بدون شک تا کنون  برنده اصلی کرونا  دررژیم ولایت  فقیه جناح غالب  به خصوص رهبر ام الفساد  ونهادهای  وابسته به وی به ویژه پاسداران جنایتکار بوده  اند . برای اینکه کرونا تداعی کننده آن سوی معادله  جنگ موهبت  الهی 8 ساله ایران  و عراق است که کشوررا تخریب و زیر ساخت هایش را نابود کرد ومیلیون ها کشته ومجروح و  بی خانمان و آواره برجای گذاشت .ولی موجب بقای رژیم منحوس و جنگ افروز ولایت فقیه و بهانه ای برای حذف مخالفان از حضور نیم بند اجتماعی شان ازصحنه و صدالته  تثبیت  موقعیت قدرت جنگ افروزان گردید .
برای همین سایه سیاست جنگ افروزی  موهبت الهی حاکمان جنگ افروز تا کنون نه از آسمان  ایران  نرفته  که دامنه آن به کشورهای منطقه و همسایه  بسط داده شده  است . مهمتر اینکه با این ترفند سیاست جنگی 4 دهه است بحران آفرینی برای انحراف اذهان عمومی و عبور از بحران شده  است .
حال کرونا موازی همان نقش  جنگ موهبت الهی برای جنگ افروزان ایفا کرده است . برای اینکه با پنهان کردن ورود و شیوع ویروس  کرونا فرصت مناسب برای   پاسداران جنایتکارجنگ افروز و رهبر ام الفساد فراهم گردید تا تلاش کنند جنایت ضدبشری قتل عام 1500 نفر ازمعترضان آبان 98 و ساقط کردن هواپیمای اکرائینی با 176 سرنشین را به حاشیه ببرند . سپس ا عدم حضور مردم درنمایش  تبلیغاتی راهپیمایی 22 بهمن  را به روی خودنیاورند .
همچنین  در سایه روشن کروناتحریم  گسترده   مردم   درمجلس ارتجاع – نمایشی- انتصابی – تشریفاتی – مهندسی شده دوره یازدهم که نامزدان رقیب مدعی اصلاح طلب از سوی شورای نگهبان آلت دست رد صلاحیت فله ای شدند عبور کنند ومدعی پیروزی  قبضه کردن مجلس ارتجاع یک دست شده دوره یازدهم کنند وبا چماق تبلیغاتی – انتقادی  کردنش علیه دولت حسنک روحانی  آن را حلال  معضلات دولتی و پاسخگویی به مشکلات مردم  کنند .
چون هدف بستر سازی این مجلس ارتجاعی- پاسداری  نامشروع و بی اعتبارتر ازمجالس ارتجاعی قبلی دوره یازدهم است   قراراست با رئیس دکوری کردن سردار دزدقالیباف سکوی پرش برای قبضه کرسی ریاست جمهوری 1400 از سوی یک پاسدار گردد . 
بهرحال  کرونا  موجب  شد تا بنابر خواست  همیشگی  رژیم ولایت فقیه به خصوص جناح غالب کودتاگر ضد کارگر ومعلم و .. روزجهانی  کارگر وروز معلم دو قشر محروم وآسیب پذیر  درسایه کرونا برگزار نگردد و فراموش شود. 


فشار اقتصادی بیش از هر طبقه و قشری بر گرده کارگران به‌عنوان نیروهای مولد جامعه و معلمان به‌عنوان سازندگان مدیران و نیروی کار فردای کشور وارد می‌شود.
به گزارش ایسنا، صالح نیکبخت، حقوق‌دان، در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «امسال روز اول ماه می، روز جهانی کارگر، با ۱۲ اردیبهشت و روز معلم مصادف شده است. هم‌زمانی این دو روز در شرایطی است که کارگران و معلمان از جهات بسیاری همدرد به شمار می‌روند. سه ماه پس از حمله ویرانگر ویروس کووید ۱۹ و عالم‌گیرشدن این حمله و تلفات آن در ماه‌های گذشته، هم مدارس تعطیل شده و هم فعالیت مراکز تولیدی و خدماتی در سراسر جهان و کشور ما متوقف شده یا به‌صورت نیمه‌تعطیل درآمده است. گفته می‌شود بیش از ۲۰۰ میلیون کارگر در جهان بی‌کار شده‌اند. در بسیاری کشورها که دولت‌ها حامی سرمایه‌داران هستند، تمام تلاش‌ها برای این‌ است که صاحبان سرمایه ضرر نکنند و کمتر به فکر زندگی کارگران هستند. شمار کارگران بی‌کارشده در ایران نیز اعداد بالایی را نشان می‌دهد؛ اگرچه برخی کارگران بی‌کار‌شده در ایران از حقوق دوران بی‌کاری استفاده می‌کنند ولی با تقریب حداکثری، این گروه ۲۰ درصد از کارگران بی‌کار شده بوده‌اند که از بیمه بی‌کاری برخوردارند. اکثر قریب‌به‌اتفاق کارگران بی‌کارشده در کشور ما به کارهایی مشغول بودند که به‌ندرت مشمول استفاده از مزایای قانون کار و بیمه بی‌کاری هستند و از این حق محروم‌اند. افزون‌ بر این هیچ چتر حمایتی‌ای نیز بر سر زندگی این کارگران سایه نمی‌اندازد. از آن‌ سو حقوق و مزایای دریافتی کارگران در شرایط معمول هم به حدی نیست که سبد معیشت کارگران را پر کند یا به آن اندک رونقی دهد؛ چه رسد به این که کارگران بتوانند بخشی از مزد اندک خود را برای روزهایی چون دوران کرونا پس‌انداز کنند. زندگی اقتصادی معلمان نیز که آموزش فرزندان و نوباوگان این زادبوم را بر عهده دارند، بهتر از وضع کارگران نیست.
کشتی اقتصاد بیمار ایران که در گرداب تحریم اقتصادی و کسادی بازار تولید و عقب‌ماندن کشور از رشد و توسعه متوازن گیر کرده است، هر سال معلمان و کارگران را به‌عنوان زحمتکشان جامعه، زیر بار مشکلات زندگی قرار داده است. همه‌گیری ویروس کرونا و گسترش آن در کشور فقط مراکز تولیدی و خدماتی را هدف قرار نداد بلکه موجب تعطیلی تمام مدارس شده و همین امر موجب بی‌کاری بخش عمده‌ای از معلمان حق‌التدریسی مدارس دولتی و معلمان مدارس به‌ اصطلاح غیر انتفاعی و آموزشگاه‌های آزاد و مؤسسات آموزش زبان و ... شده است. این گروه از معلمان نیز مانند کارگران بخش‌های مختلف تولیدی، کشاورزی و خدماتی از بیمه بی‌کاری و همه مزایای کار محروم هستند. افزون‌ بر این، چون تعطیلات مدارس به پایان سال تحصیلی متصل می‌شود، این گروه از معلمان با هفت ماه محرومیت از دریافت حقوق و مزایا مواجه خواهند بود. در حالی‌ که اگر طبق اعلام وزارت آموزش‌و‌پرورش، شهریه‌های پرداختی این‌گونه مدارس مسترد نمی‌شود، باید حقوق این گروه از معلمان در ماه‌های اسفند تا خرداد نیز پرداخت شود. وانگهی با وجود این که مسائل اقتصادی بیشترین مباحث رسانه‌ها را به خود اختصاص می‌دهد، اشخاص زیادی از سیاست‌مداران، عالمان و کارشناسان اقتصاد تا کاسبان و صاحبان مشاغل به‌ندرت درباره حقوق، مزد و مزایا و مسائل کارگران و دیگر اقشار زحمتکش کشور سخنی به میان می‌آورند.»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «افزایش سرسام‌آور قیمت کالا و خدمات و کاهش قدرت خرید مردم و مشکلات زندگی اقتصادی و گرفتاری‌های همه‌گیری بیماری کرونا از دیگر مشکلاتی است که گزند آن بر زندگی فرودستان سایه انداخته است. فشار اقتصادی بیش از هر طبقه و قشری بر گرده کارگران به‌عنوان نیروهای مولد جامعه و معلمان به‌عنوان سازندگان مدیران و نیروی کار فردای کشور وارد می‌شود. در همه کشورها قبل از این که این مشکلات به تنش اجتماعی و ریزش برآمده از آن تبدیل شود، چاره‌جویی می‌شود. انکار دردهای مردم و معالجه‌نکردن آن، نه درد را کاهش می‌دهد و نه علاج بیماری است. مبارزه بر ضد فقر اقتصادی، نابرابری و بی‌عدالتی اجتماعی و برداشتن موانع حق برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه و احترام به شأن و منزلت انسانی جز به‌صورت دسته‌جمعی و سازمان‌یافته قابل‌پیگیری نیست و از این‌ رو حق تشکیل انجمن‌های صنفی و سندیکایی از اهم حقوق و آزادی‌های مدنی برای همه افراد جامعه به‌ویژه کارگران و معلمان است.
کشور توسعه‌یافته و دموکراتیک، از وجود اتحادیه‌های مستقل کارگری و معلمان و فعالیت آزاد آنان سود می‌برد. قانون اساسی کشور و مقاوله‌نامه‌های سازمان بین‌المللی کار حق تشکیل نهادهای مستقل صنفی و سندیکایی، حق برخورداری از امنیت در انجام فعالیت‌های صنفی و سندیکایی را پذیرفته و بر آن تأکید کرده است. خواسته معلمان و کارگران به دلیل نبود تشکل‌های قدرتمند، به‌صورت خودجوش و در مناسبت‌هایی مانند روز کارگر و روز معلم به گوش مسئولان می‌رسد. انتظار به‌ حق این است که به این رفتارهای مدنی و قانونی، با جنبه غیرامنیتی نگریسته شود. رخدادهایی مانند آن چه در روز اول ماه می ‌(روز کارگر) سال ۱۳۹۸ در مقابل مجلس شورای اسلامی اتفاق افتاد، زیبنده کشور نیست. اگر طبق قانون اساسی، انجمن‌ها و سندیکاهای کارگران و معلمان به رسمیت شناخته شود و مطالبات کارگران و معلمان از این طریق (نمایندگان صنفی) مطرح شود، احتیاجی به تعقیب و مجازات آنان نخواهد بود. سنجش سود و زیان این نوع اتفاقات، ملاک خوبی برای ایجاد فضای مناسب فعالیت برای این اقشار است.»

بیکاری ۸۰ درصد کارگران فصلی در دوران کرونایی

دبیرِ خانه کارگر استان سمنان عنوان کرد:

بیکاری ۸۰ درصد کارگران فصلی در دوران کرونایی/ تداوم معضل قراردادهای موقت و حقوق‌های معوقه  12اردیبهشت-99

بیکاری ۸۰ درصد کارگران فصلی در دوران کرونایی/ تداوم معضل قراردادهای موقت و حقوق‌های معوقه
ایسنا/سمنان دبیرِ خانه کارگر استان سمنان از بیکاری ‌بیش از ۸۰ درصد کارگران فصلی به‌دلیل بحران ناشی از شیوع بیماری نوپدید و عالمگیر کروناویروس خبر داد.
حبیب الله محقق همزمان با روز کارگر در دیدار با آشناگر استاندار سمنان ضمن تبریک روز کارگر اظهار کرد: با وجود شیوع کروناویروس و رکود در صنعت ساخت و ساز و در نتیجه بیکاری کارگران ساختمانی‌، متاسفانه بیمه بیکاری به این قشر تعلق نمی‌گیرد که انتظار می‌رود دولت و مجموعه نظام در این خصوص چاره‌اندیشی کرده و از کارگران این حوزه حمایت بیشتری کند.
وی با اشاره به مشکلات عدیده قشر کارگر در شرایط کرونایی مبتلابه کشور و استان خاطرنشان کرد: ‌همه باید کمک کنیم تا کارگران از وضعیت فعلی خارج شوند.
این فعال کارگری ادامه داد: با توجه با شیوع کرونا ، مشکلات زیادی دامن‌گیر جامعه ی کارگری کشور و استان شده است که باید برای برون‌رفت از این مشکلات‌، راه‌حلی کاربردی و اجرایی ارائه کرد.‌
دبیرِ خانه کارگر استان سمنان با اشاره به مشکلات گذشته کارگران و پابرجایی برخی از آنها گفت: برخی از کارگران، حقوق‌های معوقه خود را همچنان دریافت نکرده‌اند
محقق خواستار توجه بیشتر دستگاه‌های اجرایی و مدیران به تشکیلات کارگری شد و افزود: تداوم ارتباطات موثر مدیران با تشکیلات خانه کارگر استان ، مورد انتظار جامعه ی کارگری است. 
وی با انتقاد از تداوم سیاست قرارداد موقت از سوی بسیاری از کارفرماها اظهار کرد: یکی از معضلات جدی جامعه ی کارگری کشور و استان سمنان، موضوع قراردادهای موقت است که متاسفانه هیچ سامانی ندارد.‌
این فعال کارگری با بیان اینکه جامعه ی کارگری استان همواره حمایت و همراهی خود را با نظام مقدس جمهوری اسلامی و دولت تدبیر و امید اعلام داشته و اگر انتقاد یا سخنی نیز مطرح می شود از باب اصلاح است نه تخریب  گفت: از دولتمردان نظام مقدس جمهوری اسلامی انتظار داریم در شرایط فعلی، نگاه ویژه ای به جامعه کارگری داشته باشند.
وی با برشمردن برخی از مشکلات کارگران استان خاطرنشان کرد: متاسفانه یارانه برخی از کارگران به‌دلایل نامعلوم و غیرمنطقی قطع شده که امیدواریم اصلاحات لازم در این زمینه صورت گیرد.‌
دبیرِ خانه کارگر استان سمنان با اشاره به برخی حمایت‌های دولت از اقشار کم‌درآمد و خصوصا قشر کارگر گفت: بهتر است که حمایت‌های دولتی از کارگران بیشتر در قالب بسته‌های حمایتی و معیشتی باشد تا کمکهای نقدی .

کشف لاشه یک موجود عجیب در منطقه شکار ممنوع "خرم ناز" بویراحمد

کشف لاشه یک موجود عجیب در منطقه شکار ممنوع "خرم ناز" بویراحمد  12اردیبهشت-99

کشف لاشه یک موجود عجیب در منطقه شکار ممنوع "خرم ناز" بویراحمد
ایسنا/کهگیلویه و بویراحمد کشف لاشه یک موجود عجیب توسط کوهنوردان در شهرستان بویراحمد کهگیلویه و بویراحمد خبرساز شد.
به گزارش ایسنا، از چهارشنبه شب تصاویری از لاشه یک موجود ناشناخته،عجیب و نادر در فضای مجازی استان کهگیلویه و بویراحمد انتشار یافت که براساس اطلاعات کوهنوردان، این لاشه در منطقه خرم‌ناز شهرستان بویراحمد کشف شده است.
سید اسد الله هاشمی، مدیرکل محیط زیست استان کهگیلویه و بویراحمد در گفت و گو با خبرنگار ایسنا در این رابطه گفت: این موضوع توسط کارشناسان محیط زیست استان در حال بررسی است که در صورت مشخص شدن جزئیات آن، به مردم اطلاع ارسانی می شود.
وی افزود: این لاشه باید بصورت میدانی و با هماهنگی کارشناسان و اساتید سازمان محیط زیست کشور بررسی شود و نتیجه کار کارشناسی به اطلاع عموم خواهد رسید.
وی بیان کرد: منطقه "خرم ناز" شهرستان بویراحمد یکی از مناطق شکار ممنوع استان کهگیلویه و بویراحمد است.
گفتنی است که در استان کهکیلویه و بویراحمد در ارتفاع ۲۵۰۰ متر از سطح دریا منطقه ای با پوشش گیاهی بسیار زیبا، رودخانه و حیات وحش وجود دارد که به منطقه شکار ممنوع "خرم ناز" شناخته می شود.
همانطور که گفته شد منطقه شکار ممنوع خرم ناز پوشش گیاهی بسیار زیبایی دارد که خوشبختانه به علت جلوگیری از چرای بی رویه دام ها حفظ شده و گسترش یافته است. پوشش گیاهی این منطقه شامل خارهای کوتاه، چند نمونه کنگر، کاهوی وحشی، فرفیون و گیاهان مرتعی بوده و درختانی شامل بادام وحشی، بلوط، بنه، بید، گلابی و گردوی وحشی، زالزالک، سنجد، ارژن، الـوک(بخورک) و … در این منطقه می رویند.
انواع سهره، دم جنبانک، جغد، دارکوب، گنجشک سانان، خرس، گراز، گرگ، شغال، کفتار، روباه، سنجاب، خرگوش و انواع پستانداران کوچک از جمله حیات وحش منطقه شکار ممنوع خرم ناز هستند. وسعت این منطقه ۱۹۹۳۵هکتار است.

هشدار سازمان هواشناسی نسبت به آب‌گرفتگی معابر

هشدار سازمان هواشناسی نسبت به آب‌گرفتگی معابر 12اردیبهشت-99

هشدار سازمان هواشناسی نسبت به آب‌گرفتگی معابر
عکس تزئینی است.
سازمان هواشناسی با صدور هشداری نارنجی از تشدید فعالیت سامانه بارشی در کشور، رگبار و رعدوبرق، گاهی وزش باد شدید و احتمال رخداد تگرگ خبر داد.
به گزارش ایسنا، براساس هشدار سازمان هواشناسی، امروز (11 اردیبهشت ماه) فعالیت این سامانه در استان‌های مرکزی، سمنان، قم، خراسان شمالی، خراسان رضوی، کرمان، یزد، اصفهان، فارس، بوشهر، شمال و غرب هرمزگان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و شرق خوزستان خواهد بود.
فعالیت این سامانه فردا (12 اردیبهشت ماه) در استان‌های خراسان شمالی، نیمه شمالی خراسان رضوی، کرمان، جنوب یزد، جنوب فارس و شمال هرمزگان پیش‌بینی‌ می‌شود.
در این شرایط بالا آمدن آب رودخانه‌ها، احتمال آب‌گرفتگی معابر و برخورد صاعقه دور از انتظار نخواهد بود. بنابراین عدم تردد و توقف در کنار رودخانه‌ها و آبراه‌ها، مدیریت سدها، اقدامات پیشگیرانه در جهت حفظ محصولات کشاورزی، آمادگی دستگاه‌های اجرایی از جمله شهرداری‌ها و فرمانداری‌ها جهت انجام تمهیدات لازم به‌منظور جلوگیری از خسارات احتمالی سیلاب و آب‌گرفتگی معابر توصیه می‌شود.
به گزارش ایسنا، زمانی که سازمان هواشناسی هشدار  نارنجی صادر می‌کند، پیش‌بینی می‌شود که پدیده‌ای جوی اثرات منفی به دنبال داشته باشد و خسارت‌های احتمالی را سبب شود. هشدار نارنجی رنگ جهت آماده‌باش دستگاه‌های مسئول برای مقابله با یک پدیده خسارت‌زا صادر می‌شود.

28 تصاویربه مناسبت روز جهانی کارگر

28 تصاویربه مناسبت روز جهانی کارگر  12 اردیبهشت-99
روز جهانی کارگر به جای برگزاری مراسم جشن وتظاهرات همبستگی کارگران برای پیگیری مطالبات شان در رژیم ولایت فقیه ضد کارگر نه مجوز تجمع اعتراضی به کارگران داده نمی شود و.نه کارگران شغل دائم و دستمزد مناسب دارند بلکه اکثراٌ بیکار و  بدون حق بیمه اند حتی چندین ماه وسال حقوق معوقه دارند . بهرحال تصاویر  ضمیمه شده می گوید اوضاع کارگران محروم وزحمت کش درروزجهانی کارگر در رژیم ولایت فقیه چگونه است؟

به مناسبت روز جهانی کارگر       اولین روز از ماه "می" هر سال در تقویم میلادی به نام روز جهانی کارگر است. پیشرفت و توسعه یک جامعه بدون حضور قشر کارگر محال است. کارگران یکی از اقشار زحمت‌کش هر جامعه‌ای هستند که با وجود ارزشمندی، قدر آنان چنان که باید دانسته نمی‌شود. همزمان با روز کارگر در سال «جهش تولید» در حالی که کشور همچنان درگیر ویروس کرونا است، به جمع کارگران چند واحد صنعتی در استان قزوین رفتیم.  مهدی معتمد

  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر
  • به مناسبت روز جهانی کارگر