"ماه رمضان وشب های قدر وباز هم سوء استفاده فرصت طلبانه از شعائر دینیً

نقد وبررسی " بر بال فرشتگان (يادداشت روز) " روزنامه ی کیهان یکشنبه 8
مهرماه سال 1386

"ماه رمضان وشب های قدر وباز هم سوء استفاده فرصت طلبانه از شعائر دینیً
باز یکی دیگر از ایام مذهبی با شعائر دینی ومراسم آن فرارسیده است تا که فرصتی بدت آید یادداشت روزنویس روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری را روضه خوان ومداح دگری آید تا بر سر منبر رود و گریز بر صحرای کربلا زند وعوامفریبانه روضه ی مبسوط دگری خواند و شیادانه دست به سوء استفاده وبهره وری در راستای اهداف مشخصی بزند. زیرا که سوء استفاده از دین شعائر آن جزو تخصص ملایان منبری توبره واخور خور حاکم ست که حتی قبل از اینکه اینان بقدرت حکومت برسند این تخصص را داشته. بنابراین اکنون که بیش از 28 سال است که با پرده ی دین دست به هرجنایت وخیانت وقتل و غارت وجنگ افروزی زده شده است که نقش محوری وچسب بقای این رژیم ضد مردمی وعوامفریب همین دین ومذهب بوده است . برای همین بود که خمینی بی احساس زمانی که پس از 15سال بی احساس وارد ایران شد گفت که هیچگونه احساسی ندارد و پس از اینکه عومفریبی کرد ومشتی وعده و قول های دروغین به مردم داد ورژیم بدون یک کلمه وبیش دینی را بنیانگذاری کرد وهر گز هم نه پای بند گفته های خود بود ونه اینکه آن قول های داده شده را اجرا وعملی کرد. ولی همانگونه که خمینی بر صدور انقلاب یا بنیاد گرائی وتروریسم به منطقه اصرار وافشاری می کرد . اکنون نیز مبلغان وقلم بر دستان وپیروانش به همین پیام خمینی چسبیده و اقدام کرده وبه آن افتخار می کنند. زیرا که مکمل ایجاد رعب و وحشت و خفقان وسانسور داخلی بر روی تاکتیک کلیدی ومهم صدور تروریسم وبنیاد گرائی تأکید شده است و اکنون در این ایام روزه ای وفرارر سیدن شب های قدر ماه رمضان ، در شرایطی که بیش از 80% جمعیت کشور برزیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند و تقریباً اینان همیشه در حال روزه هستند ومنتظر دریافت نان بر توی سفره های خالی خودشان می باشند که قرار است پاسدار احمدی نژاد روزی همانگونه که بهشان قول داده بود از درآمد ناشی از فروش نفت نان بر توی سفره های خالی اینان ببرد در حال صر وانتظار به سر می برند . اما در این ایام روزه ای ووضعیت طاقت فرسای مردم تهی دست و گرسنه وفقیر وبیکار و صد البته ناراضی را پاسدار منبری یادداشت روز نویس شده آنگونه که خود خواسته به تصویر کشانده و حالات شان را چنین تشریح و ترسیم وبیان کرده است :
"ملت ما دست پرورده ماه صيام و درس آموخته مكتب مبارزه و استقامت و جهاد و شهادت است. مبارزه با شيطان درون و برون. استقامت در مقابل هواي نفس و حمله دشمن. اصالتاً جهاد اكبر ما اردوي آمادگي است تا در جهاد اصغر به تكليف الهي خود عمل كنيم و سرافرازانه پيروز ميدان باشيم. كسي كه اهل مبارزه و جهاد با شيطان نفس خود نباشد مگر مي تواند در مقابل دشمنان شيطان صفت كه قصد دين و اسلام عزيزمان را كرده اند بايستد و مبارزه كند؟ امروز قدرتهاي استكباري جهان با هدف مبارزه با اسلام انقلابي و ظلم ستيز كه حاصل انقلاب اسلامي حضرت امام راحل(ره) در ايران و صدور آن به دنياي اسلام است، با حربه تبليغات مسموم، ايجاد جنگ رواني و حتي حمله و اشغال نظامي رو در روي مسلمانان- خصوصاً منطقه- قرار گرفته اند"
پاسدار منبری یادداشت روز شده تازه به شرایط توصیف شده ملت اکتفا نکرده است که چگونه در گیر معضلات معیشتی و مشکلات اقتصادی زندگی و روند رش لجام گسیخته ی گرانی و تورم و افزایش قیمت ها می باشند و مشکل سهمیه بنزین هم بایشان قوز بال قوز شده است به این وعیت هم راضی نمی باشد وبا قل قول کردن از رهبر منقل نشین در جماران کرده که اینگونه می بایست در این گریه وزاری و ابراز توبه وعذر خواهی بای بخشیدن وآمرزیدن شدن کنند:
مقام معظم رهبري در يكي از خطبه هاي جمعه به نكات ظريفي در اين رابطه اشاره داشته اند؛ «شب قدر، فرصتي براي مغفرت و عذرخواهي است. از خداي متعال عذرخواهي كنيد. حال كه خدا به من و شما ميدان داده است كه به سوي او برگرديم، طلب مغفرت كنيم و از او معذرت بخواهيم، اين كار را بكنيم و الا روزي خواهد آمد كه خداي متعال به مجرمين بفرمايد «لايوذن لهم فيعتذرون» خداي نكرده در قيامت به ما اجازه عذرخواهي نخواهند داد. به مجرمين اجازه نمي دهند كه زبان به عذرخواهي باز كنند. آنجا جاي عذرخواهي نيست. اينجا كه ميدان هست، اجازه هست، عذرخواهي براي شما درجه مي آفريند. گناهان را مي شويد و شما را پاك و نوراني مي كند... امروز كه خداي متعال اجازه داده است كه شما به زاري، تضرع و گريه بپردازيد، دست ارادت به سوي او دراز كنيد، اظهار محبت نماييد و اشك صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشمهايتان جاري سازيد. اين فرصت را مغتنم بشماريد... اين فرصت، فرصت زندگي و حيات است كه براي بازگشت به خدا در اختيار من و شماست و بهترين فرصت ها ايامي از سال است كه از جمله آنها ماه مبارك رمضان است و در ميان آن، شب قدر.»"
در خاتمه اینکه یک مسئولی یافت نمی شود تاکه از این رهبر ولی فقیه اینقدر طلبکار ومداحان وستایشگران نعله وارونه زنش پرسش کند که مگر ایشان برای مردم محروم ایران چه کرده وچه دسته گلی برسرآنان زده است که می بایست اینگونه نسخه ی گریه وزاری کردن وطلب عفو بخشش برای شان تجویز شود ؟ آخر مگر شرایط زندگی در یک کشور غنی و ثروتمند ولی چوب تارج وحراج برآن زد ه شده از اینهم بد تر می شود که چون مردم ایران گناه بزرگ کرده اند که در این ر زمین متولد شده وسکونت واقامت دارند می بایست سر نوشت شان چنین باشد؟ اینکه اینکه گویا این مردم بیشتر مرتکب خطا و گناه شده اند که اسیر یک حکومت جهل و جنگ وجنون وغارتگر وخرافه پرست ومتحجر شده اند که بقول معروف می بایست هم چوب را به خورند وهم پیاز را، یعنی اینکه حاکمان از رأس تاذیل فاسد ودزد و قاتل و عوامفریب وجنگ افرز را تحمل کنند وهم اینکه شاهد سوء استفاده کردن این حاکمان از دین و مذهب باشند ووظیفه دارند تا که گریه وزاری نمودن تقاضای عذر خواهی و طلب بخشودکی از گناهان خود شوند وموفق شوند تا که همچون ولی فقیه ورفسنجانی و.... در پای بساط منقل بر بال فرشتگان به پرواز درآیند .
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 8 مهرماه سال 1386

"تهدید وبحران سازی جدید در شیخ نشین منطقه با چتر حمایتی از مردم فلسطین"

نقدوبررسی " سرپل اطلاعاتي صهيونيست ها در منطقه" روزنامه ی جمهوری اسلامی 8 مهرماه سال- 1386
"تهدید وبحران سازی جدید در شیخ نشین منطقه با چتر حمایتی از مردم فلسطین"
سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی مجدداً با شیوه ی مارکشی ومار قالب کردن باز با حیله ودستآویز عوامفریبی کردن تبدیل به نماینده ی تام الاختیار مردم فلسطین شده است واز شرایط تلخ مردم فلسطین گفته وخنجر از پشت زنی به مردم فلسطین یاد کرده است . البته این روش وارونه گوئی در دستگاه تبلیغاتی – مطبوعاتی رژیم تروریستی آخوندی شیوه ی جدید ونوبری نمی باشد، بلکه بیش از 28 سال است که ادامه دارد و سیاست توبره و آخور خوری جزو خصلت های حاکمان کنونی ایران می باشد. زیرا که آدرس غلط دادن وصورت مسئله پاک کردن ها از پیدایش این رژیم وسیده وقرون وسطائی شروع وهمچنان ادامه دارد. زیرا که هرگز در اینگونه نوشتار هاگفته نمی شود که در منطقه ی خاورمینه کدام کشور است که بیشتر ضربه وخنجر از پشت به جنبش آزادیخواهی فلسطین را انجام داده ولی طلبکارانه و فرافکنانه و آی دزد کنان بیش از خودفلسطینی ها، فلسطینی تر شده و ادعای دفاع از منافع فلسطین کرده است و یااینکه چرا یران رژیم تروریستی آخوندیآن زمان که زندیاد عرفات بود چه تعداد دفعات تلاش برای نابودی اش کردند یا در مسیرش سنگ اندازی کردند تااینکه بالاخره موفق شدند جهاد اسلامی فلسطین وحماس را علیه ی ساف علم کنند و با کمک های مالی وتشویق اینان به اجرای عملیات تروریستی در سر زمین های اشغالی دستب زنند تا که با تحریک کردن ارتش اسرائیل و وادار ساختنش به واکنش، دست به تهاجم نظامی وهوائی بزند که نه اینکه زمینه ی ادامه وپیگیری صلح میان فلسطین واسرائیل از میان برده شد، بلکه موجب شد که در انتخابات شوراهای محلی و شهرداری های دولت خودمختار فلسطین، حماس قدرت بگیرد ودر بست در اختیار اهداف ولی فقیه و سپاه پاسداران باشد . زیرا که همین سال گذشته بود که اسماعیل هنیه رهبر حماس به تهران فراخوانده شد ودر نماز جمعه ی تهران حضور یافت و اسرائیل را تهدید کرد وعلیه ی محمود عباس موضع گرفت وتأکید کرد که هر گز با اسرائیل پای قرار صلح نخواهد رفت واین کشور را به رسمیت نخواهد شناخت یعنی اینکه سفارشات دیکته شده را تکرار کرد . سپس در جماران ولی فقیه را دیدار کرد ودستمزد خودرا دریافت کرد تا که با دلارهای دریافتی بتواند جنگ داخلی در فلسطین ایجاد کند وزمینه ی یک کودتا وجدا کردن نوار غزه حکومت اسلامی شبیه دولت دست نشانده نوری المالکی در عراق راتشکی داد که دقیقاً در راستای اهداف برنامه ریزی شده در بیت رهبری و سپاه پاسداران بود که با بحران سازی کردن وملتهب کردن منطقه هدف کاستن فشار پیرامون اهداف پروژه ی هسته ای بود که اکنون در بستر همان بحران آفرینی ها در منطقه و صدور تروریسم وبنیاد گرائی به منطقه برای ئاامن سازی تا که فضای مانور دادن وباج گیری کردن برای رژیم در منطقه مهیا وفراهم شود. بنابراین اکنون سرمقاله نویس خشم وکینه ی خود را نسبت به برخی از دیدار ها وکوشش ها برای ایجاد صلح در خاورمیانه بروز داشته و به ترفند دل سوزی و اشک تمساح ریزی کردن برای مردم آویزان شد ه تا که به تواند چنین دست به مانور تبلیغاتی بزند:
"در مصاف صهيونيست ها با فلسطيني ها گاه رويدادهاي تلخي را شاهديم كه تحت هيچ شرايطي قابل توجيه نيست و فلسطيني ها آنچنان از پشت خنجر مي خورند كه نمي دانند به چه كسي مي توان اعتماد كرد رفتار منافقانه اي كه شيخ قطر در قبال فلسطين در پيش گرفته است نمونه اي از خنجر خونين خيانت است كه از پشت بر پيكر فلسطين فرود آمده و فلسطيني ها را غرق در حيرت كرده است . در آستانه روز جهاني قدس شيخ حمد بن خليفه آل ثاني امير قطر در حاشيه نشست مجمع عمومي سازمان ملل با « تزيپي ليوني » وزير خارجه اسرائيل در نيويورك ديدار كرد. اين نخستين بار نيست كه امير قطر يك مقام اسرائيلي را در آغوش مي گيرد چرا كه پيش از اين هم شيمون پرز را كه در موقع ديدار معاون نخست وزير رژيم صهيونيستي بود در آغوش گرفت . بنظر مي رسد كه امير قطر سعي دارد با اين اقدامات خود دو دوزه بازي كند و با در پيش گرفتن يك خط مشي منافقانه نقش دلال سياسي براي صهيونيست ها را ايفا نمايد. قطر در قبال جبهه فلسطيني ها نيز خط مشي منافقانه اي دارد و در آن واحد روابطش با دولت حماس و طيف ابومازن را حفظ كرده و سعي دارد اوضاع را در هر شرايطي بنفع خود حفظ كند. دقيقا به همين دليل است كه قطر در عين كمك مالي به دولت اسمعيل هنيه ارتباطات خود با ابومازن و دولت دست نشانده صهيونيست ها به رياست « سلام فياض » را هم حفظ و حتي تقويت كرده است . برخي شواهد و قرائن موجود نشان مي دهند كه صهيونيست ها از اين پل ارتباطي با دولت حماس به عنوان وسيله اي براي جاسوسي و كسب خبرهاي دست اول از درون طيف حماس سواستفاده مي كنند و شيخ قطر با اظهار دوستي خود با حماس و دولت اسمعيل هنيه در واقع از جلب اعتماد آنها سواستفاده كرده و خود را دوست حماس و جنبش مقاومت اسلامي جا زده است و به طور همزمان اطلاعات مورد نياز صهيونيست ها را به دشمن منتقل مي كند. اين همان روشي است كه شيخ قطر در قبال حزب الله هم در پيش گرفته و با بهره گيري از ارتباطات رسانه اي از طريق شبكه تلويزيوني الجزيره سعي دارد خود را دوست مقاومت اسلامي لبنان معرفي كند و حتي گاهي در ميان مظلوميت ملت لبنان و اقتدار حزب الله سنگ تمام بگذارد ولي در لحظه هاي حساس و تعيين كننده نقش ستون پنجم صهيونيست هاي اشغالگر را بازي مي كند. البته اين بدان معني نيست كه لزوما كاركنان و عناصر فعال شبكه هاي جاسوسي و ضدجاسوسي اسرائيل قرار گرفته اند. چرا كه گاهي دشمنان و اشغالگران حتي با قتل خبرنگاران الجزيره درصدد انتقام گرفتن از كساني برآمده اند كه حاضر به همكاري و جاسوسي براي دشمن نبوده اند. "
سرمقاله نویس در ادامه بیشتر اتهام به شیخ قطر زده وتهدید کرده است. برای اینه توضیح داده شد که رژیم تروریستی آخوندی چون ضد مردمی ونامشروع وبحران آفرین وجنگ افروز می باشد و بدون سرکوب ورعب ووحشت واختناق و ضرب وشتم ودستگیری و زندان وشکنجه و اعدام و توقیف مطبوعات وسانسور مطبوعات و صددور تروریسم و بنیادگرائی نمی تواند به بقای خودش ادامه دهد. بنابراین برای فرار از پاسخگوئی به مطالبات مردم و در راستای انحراف اذهان عمومی می بایست که مدام تولید بحران های جدید کند . در همین رابطه است که اکنون اینگونه از سوی سرمقاله نویس اتهامات به شیخ نشین قطر وارد شده است:
"آنچه در اين ميان اهميت دارد نقش و حضور پررنگ صهيونيست ها در قطر است كه در پوشش شركتهاي تجاري و بنگاههاي به ظاهر اقتصادي سرگرم جاسوسي و جمع آوري اطلاعات و حتي هدايت عمليات جاسوسي و ضد جاسوسي هستند. گفته مي شود اسرائيل از امكانات شبكه الجزيره درون لبنان و سرزمين هاي فلسطين براي « خبرچيني » و جمع آوري اطلاعات نيز استفاده مي كند و الجزيره يكي از سرپلهاي اصلي ارتباطات « موساد » و حتي « سيا » تلقي مي شود كه براي عادي سازي چهره خود وايجاد مقبوليت ظاهري در ميان مردم اين كشورها عموما موضعي مردم پسند و « حق به جانب » در انعكاس اخبار و رويدادهاي لبنان ـ فلسطين و عراق به خود مي گيرد. هنوز كاملا روشن نيست كه نقش و عملكرد قطر در مناسبات صهيونيستي در هماهنگي با رژيم كمپ ديويدي قاهره و بعنوان حلقه مكمل جاسوسي و خبرچيني قاهره براي اسرائيل است يا آنكه آمريكا و اسرائيل ترجيح داده اند. شبكه هاي متعدد و موازي يكديگر براي جاسوسي ايجاد كنند تا بلكه بتوانند اطلاعات دريافتي از منابع مختلف را با يكديگر مقايسه و ارزيابي نمايند. پاسخ اين سئوال هرچه باشد در اين نكته ترديدي نيست كه قطر بعنوان هم پيمان آمريكا و رژيم صيهونيستي در خدمت اهداف صهيونيستي قرار دارد و در دنياي اسلام و دنياي عرب قابل اعتماد نيست .موضوع شرم آور در اين مقوله اينست كه متاسفانه قطر براي 3 سال سكان رياست سازمان كنفرانس اسلامي را در اختيار داشت و اين بدان معني است كه صهيونيست ها براي 3 سال بي هيچ مانعي توانسته اند در اركان سازمان كنفرانس اسلامي هم نفوذ كنند . ديروز رژيم كمپ ديويدي قاهره وامروز قطر ضمن ارتباط و ديدارهاي خود با صهيونيست ها سعي دارند قبح ارتباط با دشمن صهيونيستي را از بين ببرند و ديگران را هم به پيمودن اين راه انحرافي تشويق كنند."
درخاتمه اینکه این رژیم ضد مردمی وتروریستی آخوندی که بش از 28 سال پیش با زد وبند وبحران روی کار آمد وبحران زی وبحران زا و صادر کنده ی آن می باشد . چون قادر نیست که تبدیل به حکومت متعارف شود و پاسخگوی مطالبات مردم وقول های داده شده به آنان باشد . بنابراین چون سرانش از رأس تا ذیل آلوده به فساد ودزد وغارتگری می باشند ومسلح به عوامفریبی کردن از نام دین ومذهب هستند و رمز ماندگاری اش همانگونه که خمینی گفته بود جنگ نعمت الهی می باشد و تأکید بر صدور انقلاب اسلامی یا تروریسم وبنیادگرائی به منطقه می کرد. بنابراین اکنون که رژیم تروریستی آخوندی در بحران هسته ای سخت در گیر شده است کنگره ی آمریکا نام سپاه پاسداران را در لیست گروه های ترویست گذشته است و از طرف دیگر با دستگیر شدن یک پاسدار دیگر تروریست بازرگان شده به عراق مواجه شده است و فرصت 3 ماهه به نخست وزیر دست نشانده ی نوری مالکی در عراق داده شده است تا که از حامیان تروریست های اعزامی از ایران فاصله بگیرد در غیر اینصورت برکنار خواهد شد. سفر پاسدار احمدی نژاد به آمریکا عجیب افکار عمومی آمریکا در مسیر فضای جنگی علیه ی رژیم تروریستی آخوندی را بسیج کرده است. پس برای یافتن راه فرار و گریز از بحران مجبور به استفاده کردن از شگرد نعمت جنگ افروزی خمینی ودل سوزی ار فلسطینی هاشده که خمینی شیادانه گفته بود اگر در مسلمان در منطقه یک سلطل آب بریزد اسرائیل را سیل خواهد برد سر مقاله نویس نز وکیل مدافع فلسطین شده و دست به تهدید کردن کشورهای منطقه زده است به امیدآنکه راه گشایشی برای دور زدن بحران حاصل شود که هرگز چنین نخواهد د و این تصور باطل شتر خواب پنبه دانه دیدنست .
هوشنگبهداد
مهرماه8 سال- 1386

"شرایط آنگونه منقبض شده که نیروهای ملی مذهبی به عنوان غیر قانونی هم تحمل نمی شوند!"

نقد وبررسی " مرثيه اي براي روشنفكري" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 7 مهرماه سال -1386
"شرایط آنگونه منقبض شده که نیروهای ملی مذهبی به عنوان غیر قانونی هم تحمل نمی شوند!"
در رژیمی که ارتجاع ناب طالبانی وخرافات برآن حکومت می کند واز بدو پیدایش وبنیانگراری اش سر جنگ با قشر تحصیل کرده ی فرهنگی و دانشگاهی داشته است و زیر پوشش پاک سازی ابتدا فرهنگیان آگاه وآزاده وشریف را از محیط های فرهنگی و آموزشی را شروع نمود . سپس به دانشگاه های سراسر کشور یورش برد و پس از به خاک وخون کشاندن این محیط ها و کشته ومجروح کردن تعدادی از دانشجویان، عده ی بسیار کثیری از دانشجویان آگاه ومبارز و انقلابی دیگر را در کنار اساتید دانشگاهیان دستگیر وزندانی و تیرباران کرد و به حساب خودش انقلاب فرهنگی کرد و برای 3 سال محیط های دانشگاهی را تعطیل کرد وبست تا که به تواند با خیال راحت جنگ ضدملی و ضد مردمی 8 ساله میان ایران وعراق را پیش به برد و جایگزین دانشگاه ها کند . البته پس از باز گشائی دانشگاه ها آن تعداد دانشجویان واساتید دگر اندیش را که موفق به بازداشت وزندانی کردن شان نشده بود، از دانشگاه ها اخراج یا پاک سازی نمود و یا ادار به برزیدن تبعید کرد. بله این رژیم ارتجاعی و سرکوبگر ودشمن آزادی و آگاهی و علم ودانش و فرهنگ، به دلیل ماهیت واپسگرا بودنش و برای ادامه ی بقایش، جنگ و دشمنی با قشر دانشگاهی و روشنفکر را تا حال ادامه داده است تا جائیکه اکنون که یک رئیس جمهور یک پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه شده است که دانشگاه ها را به پادگان تبدیل کرده است و رؤسای دانشگاهیان را آخوندهای متحجر انتصابی کرده است و دانشجویان را با ستاره دار کردن شناسائی و یا اخراج و یا زندانی نموده است . همچنین اساتید دانشگاهی را به اتهام لیبرال و سکولار بازنشسته وبازخرید و اخراج می کند که به شکل و سبکی دیگرمشابه ی انقلاب فرهنگی دیگر است که تکرار و آزمون شده است . همینطور روشنفکر ایرانی را متهم به عاشق سفارتخانه های کشورهای استعماری بیگانه به خصوص آمریکا بودن و علاقمند به همکاری با سرویس های جاسوسی همین کشورهای استعماری نموده است و برایشان شوی دموکراسی و براندازی انقلاب مخملین بر چسب و پسوند جاسوس چند جانبه کشورهای بیگانه تهیه وتنظیم وپخش رده است ودر یک شب بیش از 90 مطبوعات توقیف را کرده وهنوز هم به این عمل ادامه می دهد و روزنامه وخبر نگاررا دستگیر ومحاکمه وزندانی می کند. مشخص است که بهترین عنوانی که به این عملکرد بیش از 28 ساله می توان داد همان عنوان سرمقاله ی روزنامه ی جمهوی اسلامی تعلق به ولی فقیه "مرثيه اي براي روشنفكري" می باشد برای اینکه قرار ست پیروان همان نخست وزیر امام زمانی خوانده شده ی دوران خمینی که دولت موقت یا نقش کاتالیزور برای انتقال قدرت به آخوندهای متحجر انگلیسی و غارتگر ودزد داشت که زمینه ی این انتقال با طرح اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 58 آماده شد و منجر به سقوط این دولت موقت با نخست وزیر نماینده ی امام زمانی اش شد . البته که پیروان این دولت ونخست وزیر غیر قانونی اعلام شدند و اکنون نیز که نشستی در حسینیه ی ارشاد داشته اند که البته به عنوان پیش زمینه و مناسبت سالگرد زنده یاد آیت الله طالقانی در 19 شهریور سال 58 بوده است . چونکه ایشان شدیداً هم مخالف ولایت فقیه وهم دخالت ونقش روحانیون در حکومت داشت که اکنون اینگونه با عنوان سرمقاله ی کذائی برای شان مرثیه و روضه خوانی به عنوان نقد کردن شده است:
"در روز 15 شهريور امسال در يك گردهمائي تحت عنوان « سمينار دين و مدرنيته » در حسينيه ارشاد تهران مقوله روشنفكري ديني مورد بررسي تعدادي از كساني كه خود را صاحبنظر در اين مقوله و يا شايد متولي روشنفكري ديني در ايران ميدانند قرار گرفت . متن اظهارات و مقالات اين گردهمائي نيز توسط يكي از روزنامه ها در قالب يك ويژه نامه منتشر گرديد كاري كه به غايبان اين گردهمائي كمك كرد تا از محتواي آن مطلع شوند. به اين بهانه اين چند نكته را قابل عرضه ميدانيم"
ملای سرنویس وارونه گو وتحریف گر بدون بطور دقیق بگوید که نقش آخوند شیخ فضل الله نوری با علم کردن مشروعه خواهی اش در برابر انقلاب مشروطیت چه بود و بدون آنکه به وابستگی این آخوند مرتجع و به بیگانه از جمله انگلیس و روس به پردازد و یااینکه به نقش آخوند کاشانی و همکاری وی با کودتاگران انگلیسی ودر بار شاه اشاره ای کند که چگونه منجر به سقوط حکومت ملی دکتر مصدق شد .البته خمینی از این کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 به عنوان دریافت سیلی مصدق از سوی مردم یاد کرد ودر نهایت موجب به قدرت رسیدن حکومت کنونی شد. ولی ملای سرمقاله نویس با کتمان کردن حقایق تاریخی چنین قلمفرسائی و وارونه گوئی کرده است :
" ـ روشنفكري در ايران سرنوشتي غم انگيز دارد . در عهد قاجار پيشقراولان روشنفكري با همدستي دولت فخيمه ! انگليس بر موج پديد آمده مشروطه خواهي كه حاصل تلاش علماي ديني و مردم متدين بود سوار شدند و مشروطيت را به مسلخ بردند. سر بر آوردن استبداد رضاخاني و اضافه شدن استعمار آمريكائي به استعمار انگليسي در ايران دست پخت همين جماعت باصطلاح روشنفكر و نتيجه به مسلخ بردن مشروطيت و كف زدن همين حضرات در پاي چوبه دار آيت الله حاج شيخ فضل الله نوري بود. "
ملای سر مقاله نویس بدون آنکه بگوید در قبل از انقلاب با دستگاه شاه چه نیروهائی مبارزه می کردند ؟ نقش دانشگاه و روشنفکران متعهد ومسئول در این زمینه چه بود؟ آیا اصلاً نامی از خمینی در این محیط ها بود ویا کسی وی را می شناخت ویا آیا کسی به نام این دزد مرتجع انقلاب بهمن ماه سال 57 که زیر درخت سیب وزد وبندهای پشت پرده وقول های داده شده ولی عنی نشده موجب به قدرت رسیدنش شد، در این محیط ها فعال بود و یا در میان زندانیان سیاسی زمان شاه چند عدد آخوند بود واین نسبت به بقیه چگونه بود؟ منبریان زمان عزاداری و سوگواری ماه های محرم وسفر و روزه در دوران شاه چه کسانی بودند ؟ اکنون چکاره می باشند؟ این منبریان در پایان منابر خود به جان کدام شخصیت شاخص حکومتی دعا می کردند؟آخوند فلسفی در مورد شاه چه گفته بود؟ چه کسانی 3 بار درود وسپاس شاهنشاه آریامهر گفتند واز زندان آزاد شدند؟ اکنون اینان چه موقعیتی در دستگاه حاکمه دارند یا داشتند؟ بلی ملای سرمقاله نویس بدون آنکه به این واقعیات اعتراف کند، نتیجه همه زحمات وجان بازی های پیش از انقلاب را توی کیسه ی خمینی ریخته است که پیروانش همچون خودش موج سوار و فرصت طلب و شدیداً معتاد به سیاست مرده خوری و وبره وآخور خوری می باشند. ملای سرمقاله نویس در دنباله برای کوبیدن ومتهم نمودن رقیب شکست خورده چنین دوغ ودوشاب را با هم قاطی کرده و چماق ساخته وبر سر روشنفکران فرود آورده است :
ـ مرثيه امروز ما براي اين جريان منحط نيست كه عناصر آن درحال كفن پوساندن هستند . امروز بايد براي كساني مرثيه سرائي كرد كه حدود 30 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه در واقع پيروزي روشنفكري واقعي بر روشنفكرنمائي بود ژست روشنفكري به خود مي گيرند و پسوند « ديني » را هم براي رد گم كردن به آن اضافه مي كنند ولي درست همان راهي را مي روند كه روشنفكرنمايان عصر قاجار و پهلوي رفتند! در سمينار دين و مدرنيته از طريق ويديو كنفرانس به سخنان رئيس دفتر فرح پهلوي گوش ميدهند و درباره اين نكته چانه مي زنند كه اصولا ميان دين با روشنفكري مي توان نسبتي برقرار كرد يا نه ! درست مثل روشنفكرنماهاي عصر قاجار و پهلوي كه رويدادهاي درحال وقوع پيرامون خود را نمي فهميدند و با اينحال خود را روشنفكر ميدانستند! در اين گردهمائي حضرات باصطلاح عضو جريان روشنفكري ديني با اينكه قرار بود خود را نقد كنند از خود نپرسيدند كه چرا حتي يك كلمه درباره عملكرد نظام سلطه در افغانستان و عراق و فلسطين و لبنان نمي گويند از كنار حق كشي بزرگ قبله گاه مدرنيته در زمينه حقوق مردم ايران درباره انرژي هسته اي به راحتي عبور مي كنند از ستيز غرب با دينداري در سرتاسر جهان سخني به ميان نمي آورند و با اين حال خود را روشنفكر ديني مي نامند اگر جريان روشنفكري با دانشگاه پيوند دارد اكنون كه دانشگاهيان بي ادعا در برابر بي فرهنگي رئيس دانشگاه كلمبيا موضع گرفته اند چرا اين مدعيان روشنفكري كمترين اعتراضي به او نكرده اند چرا درباره تحولات عميقي كه در عرصه دين و فرهنگ در جريان است حرف تازه اي ندارند و چرا هرگز با ملت ها بخاطر رنجي كه از فقر و محروميت و تبعيض مي برند همدردي نمي كنند و حرف تازه اي براي آنها ندارند "
عجیب است که ملای سرمقاله نویس با تعریف و تمجید وستایش قهرمان گونه ای که از خمینی و پیروانش کرده است ولی در نهایت نتیجه گیری کمدی و مسخره کرده است و از ابزار و ووسیله ی کاسبکارانه ی دینی حاکمان کنونی گفته که بقای حکومت شده است و در ادامه از رشد خرافات در همه سطوح گفته که چگونه به عامل تهدید کننده ی انقلاب مبدل شده ودر این مورد نالیده و هشدار داده است . خلاصه ی کلام اینکه ناچار شده است که در اثر رشد رقابت وتضادهای باندهای مافیائی بخشی از واقعیات را اعتراف کند واز درد بی درمان رژیم قرون وسطائی و روشنفکر دینی وابسته وچشم دوخته به آن بگوید ودر مجموع با واژه گونه گوئی کردن که ناشی از متزلزل بودن ودر حال فروپاشی بودن رژیم تروریستی آخوندی می باشد اینگونه سرنوشت روشنفکر دینی و ارجاع و خرافه پرست حاکم گره خورده بهم را جمع بندی وبیان کرده است :
7" ـ جامعه ما مدتي است به سطحي نگري ديني كه توسط عناصر كاسب كار دامن زده مي شود مبتلا شده و اين يك خطر بزرگ براي انقلاب و نظام ديني برآمده از آنست . خرافات و بدعت و دروغ به نام دين توسط اين عناصر به خورد مردم داده مي شود و منطق دين كه در بالاترين سطح منطق خردگرائي قرار دارد به انزوا رانده مي شود. با اينحال مدعيان روشنفكري ديني تاكنون در كارنامه خود حتي يك موضعگيري نقادانه نسبت به اين پديده خطرناك ثبت نكرده اند و هنوز در پيچ و خم هاي مبحث بي سروته رابطه روشنفكري با دين داري گرفتارند و شايد در برابر اين تفكر قديمي و نخ نما شده غربي دچار رودربايستي هستند! روشنفكر اگر نداند كه انقلاب اسلامي درخشان ترين نقطه جريان روشنفكري در جهان معاصر است و امام خميني و شاگردان و ياران مجاهد او قله هاي روشنفكري هستند چنين كسي چيزي بيش از يك تهمت براي روشنفكري نيست . بي عملي مدعيان روشنفكري ديني و غلطيدن آنها به سوي فرهنگ غرب است كه به خرافات ميدان داده و بازار سطحي نگري را داغ كرده است . درد بي درمان جريان روشنفكري در ايران همواره دوري از مردم بود. امروز هم اين جريان به همين درد مبتلا است حتي اگر پسوند « ديني » را هم به خود ببندد. اين درد فقط هنگامي درمان خواهد شد كه اين جريان بفهمد كه نبايد نسبت به مردم غريبه باشد. آيا روزي فراخواهد رسيد كه ميكرب فراري بودن از مردم از جان و دل اين جماعت بيرون برود و آنها هم بتوانند مثل عموم مردم واقعيت ها را ببينند و بفهمند و به موقع حساسيت متناسب را نشان بدهند"
درخاتمه اینکه با رئیس خبرگان شدن رفسنجانی نه اینکه هیچگونه گشایشی برای حل بحران های لا ینحل رژیم تروریستی آخوندی به وجود نیامده است و اوضاع به سمت باز شدن فضا برای فعالیت نیروهای ملی ومذهبی که نچرخیده است در صورتیکه به طریقی از رفسنجانی برابر رقبایش حمایت می کنند ، بلکه اکنون با سرمقاله ی ملای مدافع ومبلغ رفسنجانی شرایط تهدید آمیز علیه ی اینان بدتر از قبل شده است. البته این چرخش ناشی از عدم مشروعیت رژیم و بخشی هم مرتبط به نگرانی ووحشت ایجاد شده از بازده ودستآورد سفر پاسدار احمدی نژاد به آمریکا می باشد که یک قلم نام سپاه پاسداران در لیست گروه های روریست از سوی کنگره ی آمریکا رفته است. از سوی دیگر هر چه زمان به سوی برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم نزدیک تر می شود از اینگونه تهدید ها واتهامات بیشتر بازتاب داده می شود. چونکه آخوندهای جانی و غارتگر و جنگ افروز بقدرت رسیده از شرایط انفجاری وجو نارضایتی عمومی و ضریب تنفر وانزجار مردم وبه خصوص جوانان در جامعه با خبرند به ویژه اینکه بیش از 70% جمعیت کشو ر را جوانان تشکیل می دهند که فقط با ادامه ی طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی و گسترده تر بساط چوب دار در سراسر کشور وایجاد فضای جو ورعب و خفقان موقتی در جامعه شانس کنترل اینان می باشد . بنابراین حاکمان به خوبیاشراف کامل دارند و می دانند که بهترین شرایط ممکن برای دفاع از خودشان چسبیدن به صندلی های قدرت وعدم کناره گیری از آن وسرکوب رقیب ومخالفان ومعترضان به هر بها و بهانه ای می باشد .
هوشنگ - بهداد
شنبه 7 مهرماه سال -8613

"معاویه خواندن رقیب شکست خورده با زبان کنایه و استعاره با روایتگری تاریخی"

نقد وبررسی " كرامت مولايمان حسن (ع) (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 5 مهرماه سال 1386"معاویه خواندن رقیب شکست خورده با زبان کنایه و استعاره با روایتگری تاریخی"
هرزمان که اوضاع زیادی بحرانی و خطری و پیچیده می شود. اولاً ولی فقیه در سکوت وخاموشی فرو می رود . یعنی اینکه تا پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته ی وی فقیه از سفر آمریکا باز نگردد وگزارشات و پیام ها را منتقل نکند صلا نیست که لب بر گشاید . اما . در این روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان روضه خوان دگری در یادداشت روز بر سر منبر می رود ودگر گونه گریزی بر صحرای کربلا می زند وبه رقبا پیام می دهد. اکنون که گلابزدگی سفر پاسدار احمدی نژاد به آمریکا گسترده شده است وبارفتن نام سپاه پاسداران توی لیست گروه تروریست از سوی کنگره ی آمریکا اوضاع و شرایط سختی برای ولی فقیه و پاسدار احمدی نژاد وسپاه پاسداران پیش آمده است که البته رقیب شکست خورده ی داخلی نباید زیاد ناراحت از این قضیه باشد . به خصوص اینکه موقعیتی برای رفسنجانی پیش آمده است که پس از رئیس مجمع خبرگان شدن برای محکم کردن جایگاه خود دست به سفر تبلیغاتی - انتخاباتی بزند . به خصوص اکنون که پایان هفته ی دفاع مقدس می باشد که رفسنجانی یکی از عاملان ومجرمان ادامه دهنده ی این جنگ ضدملی و ضد میهنی میان ایران وعراق می باشد ولی تلاش کرد در بیان نامه ی خمینی به محسن رضائی در خطبه ی نماز جمعه ی سال گذشته در تهران وانمود کند که وی در ادامه ی جنگ وشکست وزهر به کام خمنیی ریختن نقشی نداشته است حال به آبادان سفر کرده است تا که آخوند جمعی را ملاقات کند ونه اینکه گزارش دهد که چرا پس از 19 سال که از زمان پذیرش قطعنامه ی آتش بس و سرکشی جام زهر شکست جنگ از سوی خمینی می گذرد چرا باید مردم شهرهای استان خوزستان از جمله آبادان باید باید کمبود آب آشامیدنی و خاموشی های سیستماتیک برق مواجه باشند؟ در عوض از محسنان جنگ گفته است و ب سیاست توبره و آخور خوری برای بنابر تیتر زده شده در همین روزنامه با عنوان "هاشمي رفسنجاني: ملت آمريكا از بي احترامي به رئيس جمهور ايران ابراز پشيماني كند" که در دنباله از این رئيس مجلس خبرگان رهبري نقل قول شده است رفسنجانی با اشاره به حوادثي كه در نيويورك و در سفر رئيس جمهور پاسدار احمدی نژاد غلامک وگماشته به وجود آمده است ، فته است ملت آمريكا باید از بي احترامي به این رئيس جمهور ابراز پشيماني كنند. البته رفسنجانی نگفته است که چرا ملت آمریکا باید ابراز پشیمانی کنند؟ مگر رفسنجانی فراموش کرده است که پس از اشغال عراق چگونه در خطبه ی نماز جمعه ی تهران به باتلاق کردن عراق و ویتنامیزه کردنش نظامیان آمریکا در عراق را تهدید کرده بود واز آن تاریخ تا حال چندین هزار از نظامیان آمریکائی در عراق کشته و مجروح شده اند و این نظامیان آمریکائی هرروز بیش ازگذشته تهدید می شوند . همچنین سران ومسئولان رژیم تروریستی آخوندی خواهان اخراج آنان از عراق می باشند . البته قبل از آن رفسنجانی در خطبه های خود در نماز جمعه ی تهران نسبت به اشغال نظامی افغانستان گفته بود که بوش می داند اگر همکاری ما در اشغال نظامی افغانستان وسقوط طالبان نبود هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. بهرحال یادداشت روزنویس گاهی در پوشش روضه ی مذهبی و روایتگری تاریخ خاطرات مذهبی بطور غیر مستقیم رقیب را مخاطب قرار داده ومورد تهاجم قرارش می دهد . اکنون داستان بازگوئی امام حسن وحسین فرا رسیده است تااینکه سرکشی جام زهر شکست و هم پذیرش قطعنامه ی آتش بس خمینی از موضع شیوه ی امام حسنی توجیه گردد وهم اینکه تلویحاً پادار احمد نژاد در نقش امام حسین رود و رفسنجانی معاویه خوانده شود وحامیانش پیروان معاوینه قلمداد گردد که چنین د بیان بازگوئی کرامات مولا امام حسن بیان شده است:
"حفظ حقيقت اسلام و رعايت مصلحت مردم و جامعه و دفاع از جان اندك شيعيان راستين و رسواكردن چهره دشمنان فريبكار و افشاي ماهيت خائنان نقاب زده و در يك كلام انجام وظيفه خود به عنوان يك «امام» مجبور شد از «نام» خود بگذرد و قبول كرد كه براي دفاع از دين و آگاه ساختن مردم و آماده كردن زمينه روحي و فكري مردم براي انجام عمليات انفجاري بعدي- كه در عاشورا چهره بست- و طعنه بدخواهان و كنايه غفلت زدگان را به جان بخرد و با همچو معاويه اي تن به صلح دهد و به زندگي اي كه هر لحظه اش براي آن شخصيت والاتبار و آن شجاع شجاعان، با رنج و محنت فراوان همراه بود و تحمل آن از امامي چون او برمي آمد، ادامه دهد. براي امام با توجه به وضعيت پيش آمده، دشمنان نابكار و ياران خيانتكار و مردم سست عنصر خسته از جنگ و جهاد و چسبيده به زندگي آلوده به ذلت و تسليم، مرگ طعمي چون عسل داشت و از مظلوميت امام همان بس كه در آن شرايط براي حفظ شخصيت فردي و رها شدن از تهمت هاي دشمنان مغرض و زخم زبان دوستان كوتاه بين، نمي توانست مرگ سرخ را انتخاب كند .اما مشكل عمده روزگار امام حسن اين بود كه در آن روزگار «شهادت» چاره كار و سلاح كارساز نبود. شهادت نيز مانند هر وسيله و پديده اي براي آنكه تاثيرگذار باشد و هدفي را در عرصه اجتماع و تاريخ محقق سازد به زمانه خاص و زمينه مساعد احتياج دارد، و شرايط زمانه و مصلحت اسلام اما در روزگار امام حسن به گونه اي بود كه براي انجام وظيفه از شمشير و شهادت كاري ساخته نبود و سهل است كه استفاده از آن تاثيرات منفي هم مي گذاشت و مردم آن روز و امروز چنين قضاوت مي كردند كه:«هان! آگاه باشيد كه معاويه ما را به امري (قبول زمامداري خود) فراخوانده است كه در آن نه عزت است و نه سربلندي، نه انصاف و نه مردمي، اگر از مرگ پروا نداريد، خواسته معاويه را رد مي كنيم و پاسخ او را با تيزي لبه شمشير مي دهيم...»«به خدا سوگند اگر به علت سستي و بي وفايي شما ناگزير شوم زمامداري را به معاويه واگذار كنم، يقين بدانيد كه زير پرچم حكومت بني اميه هرگز روي خوشي و شادماني نخواهيد ديد و گرفتار انواع اذيت ها و آزارها خواهيد شد.» عاقبت عليه امام خود موضع گرفتند و در اردوگاه ساباط، تحت تاثير تبليغات، شايعه پراكني ها و خيانت سرداران، گروهي از متحجراني كه همواره و در طول تاريخ ابزار دست دشمنان و به ويژه منافقان بوده اند، به خيمه امام حمله كرده و گليم از زير پاي او كشيده و خنجر بر رانش فرود آوردند...» امام دريافت معاويه براي موفقيت و رسيدن به هدف ديرينه خود و باند اموي يعني سوار شدن بر گرده خلق و اسلام را محو كردن و احياء اشرافيت جاهلي، به سلاح تدبير و سياست بيش از سلاح شمشير اميدوار است "
درخاتمه اینکه چون اساس این رژیم ضد مردمی و قرون وسطائی و سوء استفاده گر از نام مذهب و دین با شیوه های عوامفریبانه می باشد. بنابراین هرروز که می گذرد نه اینکه فاصله ی حاکمان غارتگر ودزد وقاتل وجنگ افروزاز مردم بیشتر بیشتر می شود و در مقابل وابستگی اشان به نیروهای سر کوبگرایانه اش افزوده می شود ، بلکه در رأس این رژیم تروریستی نیز رشد تضاد و رقابت ها و جنگ ونزاع ها برای قبضه ی دربست قدرت در مسیر تسلط بر منابع وذخایر کشور وکسب هرچه بیشتری غارتگری و ثروت نیز گسترش می یابد. . البته با رئیس مجمع خبرگان شدن رفسنجانی آن خواب رؤیائی برنامه ریزان کودتای خزنده ی که علیه ی رقیب ی خود دیده بودند اکنون کمی آشفته شده است و این آشفتگی هر چه به برگزاری زمان نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دوره ی دهم نزدیک تر شود بازهم آشفته تر می شود . پس برای تعبیر کردن آن می بایست که بخشی از آشفتگی به درون جبهه ی رقیب شکست خورده منتقل شود تاکه با رئیس خبرگان شدن رفسنجانی معایه خطاب شده فرصت بازی برای خیزش دوباره به قدرت نداشته باشند.
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه 5 مهرماه سال 1386

"عملکرد بیش از 28 ساله ی حکومتگران آمادگی معنوی ملت برای دفاع در برابر دشمنانست!"

نقد وبررسی " آنچه سرنوشت ساز است" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 4 مهرماه سال- 86
"عملکرد بیش از 28 ساله ی حکومتگران آمادگی معنوی ملت برای دفاع در برابر دشمنانست!"
بیش از 28 سال است که از شکل گیری و بنیانگذاری رژیم تروریستی آخوندی سپری شده است که 8 سال آن اختصاص به جنگ ضد ملی و ضد میهنی میان ایران وعراق دارد که خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران خواهان آن بودند . ولی در نهایت علاوه برجای گذاشتن میلییون هان نفر کشته ومجروح وموجی و بی خانمان وآواره ها ی جنگی ، همچنین منجربه 1000 میلیار دلار خسارت مادی جنگی شد که رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه ی تهران به آن اعتراف کرد . البته که سرانجام به سر کشی جام زهر شکست از سوی خمینی ختم شد. و هر ساله هفته ی اول مهرماه که مترادف با بازگشائی مدارس ودانشگاه ها می باشد . جشن هفته ی مراسم جنگی به نام هفته ی دفاع مقدس بر گزار می شود . بهر حال 19 سال از پذیرش قطعنمامه ی آتش بس سازمان ملل جنگ میان ایران وعراق می گذرد . ولی در مجموع دستآورد و نتیجه ی بیش از این 28 ساله ی حکومت غارتگران وعوامفریبان وجنگ افروزان حاکم بر ایران این شده است که هنوز جانشین وپیروان خمینی ادامه دهند گان همان جمله و پیام معروف خمینی می باشند که گفته بود جنگ نعمت لهی می باشد. زیرا که سر مقاله نویس مجموعه ی تجربیات بیش از 28 ساله ی حکومتگران و جنگ فروزن را در روزهای پایانی بقول خودش هفته ی دفاع مقدس اینگونه ترسیم و بیان کرده است :
"هفته دفاع مقدس رو به پايان است اما اين بار دو ويژگي از خود بر جاي گذاشته است . اول آنكه اعلام شد كليه تجهيزات نظامي به نمايش گذاشته شده در اين هفته به دست متخصصان داخلي ساخته شده اند و يك نمايش بزرگ اقتدار توسط نيروهاي انقلابي در برابر دشمنان است و دوم آنكه در اين هفته همه مسئولان سياسي و نظامي كشور آمادگي روحي بسياري بالاي خود را براي مقابله با تهديدهاي دشمن اعلام كردند امتيازي كه از در اختيار داشتن تجهيزات نظامي بالاتر و ارزشمندتر است "
. سرمقاله نویس نویس در دنباله ی سرمقاله ی خود پس از اینکه کلی تعریف و ستایش ازادوات و تجهیزات نظامی و آزمایش انواع واقسام موشکهای دور ومیان برد وقدرت دفاعی وتهاجمی به معرض نمایش گذاشته شده در 31 شهریور گفته است یعنی روزی که جرقه ی جنگ خانمان بر انداز میان ایران وعراق زده شد که البته علت اصلی آغاز آن تهدید هائی بود که خمینی می کرد واز صدور انقلاب اسلامی اش به عراق و کشورهای همجوار و منطقه می گفت و چندین بار عوامل و تروریست های خود را به عراق اعزام کرد تا که دست به چندین مورد عملیات خرابکارانه مسیر لوله های نفتی در عراق به زنند وموجب نفجار و اخلال در انتقال نفت عراق شدند . خلاصه با اینگونه عملیات و تهدید صدور انقلاب و تأکیدآن سبب تحریک صدام حسین برای تلافی جوئی شد . اما سرمقاله نویس بدون توجه به بازگوئی آثار جنگ و دستأورد بیش از 28 حکومت آخوندهای جانی ودزد و جنگ طلب سخنی به گوید وگزارش دهد که ریشه ی نابسامانی های کنونی اجتماعی و اجرایطرح امنیت اجتماعی نیریانتظامی چیست؟ یا بدون آنکه ایشان از وضعیت شرایط اقتصادی و معیشتی و رشد روز افزون گراتی و تورم لجام گسیخته و افزایش قیمت کالا ها وفقر وبیکاری و... در جامعه لب بگشاید و چیزی در این مورد به گوید .در عوض از پیشرفت امکانات نظامی در برابر دشمن مدیحهسرائی شده و مکمل آن بطور وارونه مدعی بالا بودن روحیه معنوی وحمایت ملت ایران از رژیم تروریستی ضد بشری در مقابل دشمنان شده است . طوری که جمع بندی کرده که شرایط و روحیه جنگی و آمادگی دفاع ومبارزه کنونی که در ایران است آمریکا را وادار کرده کهچنین دست به جنگ روانی حمله ی نظامی بزند:
پذیرفته شد
"از قدرت نظامي بالاتر اكنون ملت ايران از قدرت روحي و معنوي بالائي برخوردار است كه از يكطرف جرات و جسارت تهاجم را از دشمنان گرفته است و از طرف ديگر ما را در موضع برتر و قطعا پيروز در همه ميدان هاي نبرد قرار داده است . اين واقعيتي است كه حتي دشمنان ما نيز به آن اعتراف دارند و هر روز آنرا اعلام مي كنند. . جمع بندي اين نكات اينست كه آنچه اين روزها از رسانه ها و مقامات آمريكائي در زمينه حمله نظامي به ايران شنيده مي شود صرفا يك جنگ رواني است . هدف دشمن اينست كه روحيه ها را متزلزل نمايد مقاومت ها را درهم بشكند و از اين طريق به خواسته هاي خود برسد . اما اين تهديدات براي ما چيز تازه اي نيست . ملتي كه جنگ تحميلي 8 ساله را پشت سر گذاشته و با همه قدرتهاي جهاني و منطقه اي دست و پنجه نرم كرده و از آن كارزار سخت و طولاني و همه تحريم ها و تهديدهاي پيراموني آن پيروز بيرون آمده اكنون كه باتجربه تر و قوي تر است چنين تهديدهائي را به هيچ مي گيرد و همه تهديدكنندگان را پشيمان خواهد كرد. اين واقعيت را بهتر است از زبان رهبر معظم انقلاب بشنويم كه در همين هفته در جمع كارگزاران نظام فرمودند : « اين تهديدات بيش از هر چيز باعث آمادگي بيشتر ملت و نظام مي شود. البته كساني كه تهديد مي كنند بدانند و بفهمند كه حمله به ايران به صورت « ضربه زدن و گريختن » ممكن نيست و هر كس تعرض كند عواقبش بشدت دامنش را خواهد گرفت ... ملت ومسئولان ايران هيچگاه از تهديدات هراسي به دل راه نداده و نمي دهند و بر عكس انتظار دشمن آمادگي هاي گوناگون خود را افزايش مي دهند » ."
در خاتمه اینکه معلوم نیست که این ولی فقیه سفت وسخت سنگر در پای آتش منقل ودود گرفته که هر ازگاهی بنا بر نسخه های صادر شده از سوی سپاه پاسداران تکانی به خود می دهد و از پای این سنگر وبساط خیز بر می دارد تا که خود به منبر در بیت جماران به رساند وبرای دیدار کنندگان روضه ی مبسوط به خواند تااینکه ضریب تنفر وانزخار مردم نسبت به رژیم تروریستی آخوندی را وارونه جلوه کند و مطالبات انباشت وپرداخت ناشده ی چندین ساله ی آنان را همچون گذشته نادیده به گیرد . آخر این قدرت پوشالی را کجا مردم ایران به وی واگذار کرده است که اینگونه سر مقاله نویس مداح ستایشگر وی شده است وبرای توجیه گری خود پیوسته آویزان به جملاتی از هذیان گوئی های رهبر می شود؟ اگر این رهببر راست می گوید که سخنگو ونماینده ی واقعی مردم ایران می باشد. خوب چرا ایشان فقط برای یک بار این ریسک را نمی کند که یک همه پرسی آزاد هم در مورد خودش ، هم جایگاه ولایت فقیه و هم پروژه ی هسته ای برگزار کند تا به همه عوامفریبی ها وپروپاگا ندا ها و خالی بند ی ها پایان داده شود وهم توهمات وتبلیغات کاذب وپوشالی قدرت نمائی ومشروعیت تراشی هااز میان برود؟
هوشنگ – بهداد

چهار شنبه 4 مهر- 86

" انکار فضای جنگی ولی اعتراف به استتار عمدی تأسیسات هسته ای "


نقد وبررسی " چرا جنگ نمي شود؟يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان سه شنبه 3 مهرماه سال -86
" انکار فضای جنگی ولی اعتراف به استتار عمدی تأسیسات هسته ای یادداشت روز نویس امروز بر خلاف مسئول خودش سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری که در یادداشت روز دو روز پیش خود که از موضع فرار به جلو دست به تهدید آمریکا زده بود و از سائیده شدن یک قایق موتوری آبی رژیم تروریستی آخوندی به ناو زیر دریائی آمریکائی بطور قاچاقی در آبهای خلیج فارس خبر داده بود وگزارش ازهواپیماهای بدون سر نشین ارائه کرده بود که توانائی ظاهر شدن بر فراز ناوهای آمریکائی را دارند . البته بدون آنکه توضیح داده باشد که برد ومسافت اینگونه هواپیماها چه میزان است و چگونه قادر می باشند که از دید رادارهای قوی آمریکائی عبور کنند . بهرحال تلاش شده بود که یادداشت روز دربست تبلیغ جنگ روانی از موضع ضعف وترس ووحشت بود که البته ادای قدرت نمائی شده بود . در حقیقت خودش بیش از مسئولین رژیم تروریسی آخوندی ترسیده بود که اکنون وارونه ادعا شده است که مسئولان رژیم تروریستی آخوندی باور دارند که تبلیغات تهاجم نظامی آمریکا تبلیغات جنگ روانی علیه ی رژیم تروریستی آخوندی می باشد و جنگی در کار نمی باشد .
یعنی اینکه یادداشت روز اینگونه جا انداخته است که مقامات سیاسی و نظامی ودولتمردان آمریکائی می پذیرند که هزینه ی مالی وجالی بسیار سنگین اشغال نظامی افغانستان وعراق را باید به پر دازند تا که فضا را برای برنده نهائی شدن رژیم تروریستی آخوندی را آماده کنند تا که خیلی آسان تأکید به نظامی کشی امریکائی در افغانستان وعراق کنند در ادامه بگویند که می بایست هرچه نیروهای نظامی از عراق اخراج شوند و عراق را دربست به رژیم تروریستی آخوندی تحویل دهند تا که هم با باج خواهی کردن اهداف پروژه ی هسته ای اش را برای دسترسی به سلاح هسته ای دنبال کند و هم اینکه عراق را تبدیل به کانون اصلی صدور تروریسم و بنیادگرائی به خاور میانه کند و طبق تحلیل ارائه شده ی کمدی یادداشت روز آمریکا هیچگونه واکنشی از جمله تهاجم نظامی از خود نشان نمی دهد. اینکه خیلی خو ش باورانه با موضوع به این مهمی برخورد کردن می باشد . البته که یادداشت روزنویس خودش واقعیت را می داند که احتمال خطر تهاجم نظامی آمریکا خیلی بیش از عدم تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای می باشد . برای اینکه زد وبندی که با محمد البرادعی برای زمان بندی شده است نگرانی از تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل وتحریم ها و پیش زمینه ی تهاجم نظامی می باشد . از سوی دیگر سپاه پاسداران که هم تأسیسات وهم اهداف پروژه ی هسته ای را در اختیار خود دارد و آن را دنبال می کند و برای اهداف مشخص دسترسی به سلاح هسته ای بوده است با سپاه پاسداران طرح کودتای خزنده ای که علیه ی رقیب دوم خردادی داشت بطور خیلی جدی طرح خود را پیگیری کرده است وسپاه پاسداران در کنار بسیج و با جمع آوری تقلبات آرای نمایش انتخاباتی ، توانستند احمدی نژاد راریاست جمهوری دوره ی نهم کنند . البته که حمایت ولی امکان پذیر شد . پس از رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد از همان ابتدا شعار دفاع از اهداف پرژه ی هسته ای در دستور کار قرار گرفته شد و در رأس خبرها قرار گرفت و همه جا از آن به عنوان اعلام خبرهای خوش هسته ای و برگزاری جشن هسته ای یاد و دفاع شده است و به موازات آن یک ریز و سیستماتیک وزنجیره ای همایش ورزمایش و مانورهای نظامی آبی و خاکی و هوائی اجرا شده است و دست به آزمایشات موشک های دور برد زده شده است . یعنی اینکه رژیم تروریستی آخوندی در دو سال گذشته در یک حالت آماده باش نظامی به سر برده است . همچنین برای بالا بردن ضریب آمادگی شرایط جنگی طرح سهمیه بندی بنزین اجرا شد ومکمل آن دانشگاه ها به پادگان نظامی تبدیل شده بود . همچنین برای اینکه موج اعتراضات مردمی و به خصوص جوانان ناراضی در جامعه کنترل شود .طرح سر کوبگرایانه ی نیروی انتظامی با عنوان طرح امنیت اجتماعی اجرا شده وهمچنان ادامه دارد . حاصل این طرح سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی موج گسترده ی دستگیری ها و دار زدن های خیابانی برای ایجاد کردن حاکم فضای رعب ووحشت وخفقان در جامعه بوده است. همگام با این اهداف با گسترده کردن توقیف مطبوعات و سانسور کردن اخبار و اطلاع رسانی به ویژه پیرامون پروژه ی هسته ای حکومت هرچه بیشتر منقبض شده است وتأکید واصرار بر عدم عقب نشینی از توقف اورانیوم غنی شده است و بر ضریب دخالت گری در عراق افزوده شده است بنابراین مجموعه ی این عملکرد های منسجم وهمآهنگ بهم دیگر تمام علائم از فضای جنگی و جدی بودن تهاجم نظامی می باشد که اکنون برای پوشاندن این ضعف ووحشت یادداشت روز نویس نسخه صادر کرده و منکر احتمال تهاجم نظامی شده ومدعی شده است که این تبلیغات روانی برای ترساندن ما می باشد. پس برای اینکه این فضای ترس آیخته با وحشت که بر بیت رهبری و دولت گماشته اش پاسدار احمدی نژاد سایه افکنده است اینگونه با فاکت ضمیمه شده از چامسکی تلاش شده است پوششی بای رفع ترس احتمال تهاجم نظامی شده است:
داخل كشور اما مقام هاي رسمي بارها و به صراحت گفته اند كه همه اين سر و صداها «جنگ رواني» است و هدف آن هم فقط ترساندن ماست نه اين كه به واقع اقدامي عليه ايران در كار باشد. اگرچه اين ديدگاه در ايران به طور عام پذيرفته شده و هيچ يك از مردم ايران- حتي درصد بسيار كوچكي از آنها هم- قبول ندارند كه آمريكا قادر به راه انداختن يك جنگ عليه ايران باشد، اما همچنان اين نياز احساس مي شود كه دلايل اين ناتواني يك بار به دقت شرح داده شود. چرا ما مي گوييم آمريكا بيشتر از آن كه توان عمل داشته باشد حرف مي زند، چرا نظام جمهوري اسلامي با آسودگي و خونسردي از ناتواني دشمن براي گام نهادن در يك درگيري نظامي سخن مي گويد؟ حقيقت اين است كه دلايل بسيار روشني وجود دارد.اجازه بدهيد از اينجا شروع كنيم كه همانطور كه نوام چامسكي جايي گفته يك اصل هدايت كننده در استراتژي نظامي آمريكا وجود دارد كه برمبناي آن «ارتش آمريكا وارد جنگي كه در آن از پيروزي خود مطمئن نباشد، نمي شود». اين اصل را حتما تقريبا در تمامي مداخلات نظامي كه آمريكا از زمان پايان جنگ دوم در خارج از مرزهاي خود داشته صادق است و به استثناي دو سه مورد آمريكايي ها توانسته اند خود را در تمامي آن مداخلات، پيروز جلوه دهند."
پاسدار یاادشت روز نویس در پایان به دلایلی پرداخته است که امکان تهاجم نظامی وجود ندارد . البته به صورت مطرح کردن نوعی سئوالات می باشد که اتفاقاً بیشتر جدی بودن فضا وارایش جنگی وهم اهداف نظامی هسته ای را اثبات می کند . اگر نه دلیل ندارد که از یک سو پیوسته اعلام شود کند که با آژانس اتمی از موضع اعتماد سازی رفتار شده است وهمه ی اطلاعات واهداف هسته ای به این آژانس ارائه شده است . چونکه صلح آمیز می باشد. ولی اکنون اعتراف شده از پراکندگی ومخفی و پنهان کاری تأسیسات هسته ای در سراسر ایران شده است وتأکید شده که کسی نمی داند که ضریب پیشرفت پروژه ی هسته ای چه میزا ن است که بر خی از این سئوالات یا در حقیقت اعترافاتی که پاسدار یاداشت روز نویس کرده چنین است:
بحث درباره آمادگي براي حمله به ايران از حد شوخي فراتر نخواهد رفت. مهمترين سؤالات اينها هستند: 1- برنامه هسته اي ايران دقيقاً تا كجا پيش رفته و با نقطه اي كه آمريكايي ها آن را پايان راه تلقي مي كنند دقيقاً چقدر فاصله دارد. اكنون اطلاعات غرب از برنامه هسته اي ايران منحصر به آن مواردي است كه بازرسان آژانس به آنها دسترسي دارند و بيش از آن چيزي نمي دانند. 2- آيا تاسيسات هسته اي ايران منحصر به همان موارد اعلام شده است كه آمريكا بتواند مطمئن باشد اگر اين تاسيسات را منهدم كرد تمام برنامه هسته اي ايران را نابود كرده يا لااقل براي مدت زمان طولاني عقب انداخته است؟ و 3- توان ايران براي بازسازي تاسيسات منهدم شده چقدر است؟ چه كسي قرار است حمله به ايران را برعهده بگيرد؟ آمريكا و اسرائيل تا امروز موضوع را به هم پاس داده اند و پيداست كه هيچ كدام از آنها جرأت پذيرش مسئوليت كار را ندارد. به علاوه آمريكايي ها كه با وجود بسيج كردن همه ظرفيت خود و متحدانشان در كنترل اوضاع عراق و افغانستان درمانده اند، حمله به ايران از كجا صورت خواهد گرفت؟ از روي ناوهاي آمريكايي در خليج فارس؟ آيا با امكانات و استعداد چند ناو مي توان از عهده يك كشور برآمد؟! ايران اعلام كرده است هر كشوري را كه خاك خود را براي حمله در اختيار آمريكا بگذارد، دشمن محسوب خواهد كرد. تاسيسات استراتژيك ايران در تمام سطح كشور پراكنده است و در مواردي كاملا استتار شده است."
در خاتمه اینکه مگر از این شفاف تر می شود اعتراف و اذعان کرد که مسئولان هسته ای رژیم تروریستی اخوندی چگونه کلاه بر سر آژانس اتمی گذاشته شده است و موفق شده اطلاعات هسته ای خودرا از دید ونظر بازرسان آزانساتمی پنهان نگهدارد ؟ از سوی دیگر چگونه برای ادامه ی پروژه ی هسته ای التزامات و حفاظت ومراقبت های ضروری ویژه در نظر گرفته است . یعنی اینکه هم این تأسیسات به سراسر کشور منتقل داده شده اند وهم اینکه تلاش برای استتار آنان شده است که در یک کلام همچون تف وتاق وریش شده است که هم بر ریش حاکمان دروغگو وعوامفریب جماران وتهران نشسته است وهم صورت بر مخاطبان اهل سیاست مذاکره و مماشات گران غربی را خیس رده است که با ا دامه ی سیاست خائنانه ی خود اینگونه شرایط تسهیلات وامکانات رشد هسته ای و مسیر دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی را فراهم کرده اند . بالاخره این اعتراف آشکار یادداشت روز نویس جای سئوال در اذهان باقی گذارده است که برای چه دیپلماسی آمریکا واروپا هنوز نام مجادین را در لیست گروه وسازمان های تروریستی باقی گذاشته اند و در عوض مقامات آمریکائی به کسی ویزای ورود به خاک آمریکا داده است که خودش هم اذعان به دروغ بودن هلاکاست کرده است .هم دو سل پیش خواهان جهان بدون آمریکا شده بود .هم اینکه اعتراف آشکار به نابود کردن اسرائیل کرده است و رئیس جمهور برگزیده ومنتخب ارگانی می باشد که روزانه در عراق و افغانستان مشغول نظامی کشی آمریکائیان می باشد و اهداف و تأسیسات هسته ای را نیز در بست در اختیار خود دارد؟!
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 3 مهرماه سال -86

خوش باوری به ادامه ی سیاست خائنانه مذاکره ومماشات با رژیم هزینه سنگین دربردارد"

نقد وبررسی " براي تعامل مجلس دولت روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 3 مهرماه سال –86
خوش باوری به ادامه ی سیاست خائنانه مذاکره ومماشات با رژیم هزینه سنگین دربردارد"
شیوه ی حکومتگری در رژیم تروریستی آخوندی به سبک ملوک الوایفی و قرون وسطائی می باشد که از یک ارباب یا فئودال بزرگ در رأس آن قرار گرفته است که دارای چند خان و مالک گردن کلفت وخرده مالک باکدخدا ها وپاکار ها وگزمکان وناتورها می باشد . معمولاً هرزمان که جنگ ونزاع درآن بالا می گیرد و گاو وگوسفند ودام های خان ها به قلمروی مزارع هم دیگر تجاوز می کنند . برای رفع مشکل همگی با هم دیگر مرغ وخروس بر زیر بغل وبا ... نزد ارباب بزرگ می روند تا ایشان از طریق روش کدخدامنشی به نزاع ها به پردازد و مشکلات فی مابین را حل نماید وبرای آنان رهنمود وتوصیه ها صادر کند. اکنون مشاهده می شود که سگ دعواها میان مجلس ودولت بالا زده شده است و دیگر اثر وخبری از آن ایام عسل خوران ناشی از پیروزی مدعی اصولگرایان در نهاد های مجلس ودولت ویک دست شدن رژیم تروریستی آخوندی در کارنیست که یکی فریاد شعار تبدیل کردن ایران به ژاپن اسلامی را می داد . دیگری علم دشمنی با شیفتگان قدرت رقیب و عاشق خدمتگزاری به مردم را بلند کرده بود . برای اینکه رشد رقابت و تضادهای باند ودسته های مافیائی آنگونه شده است که دولت متکی به ارگان های سرکوبگر نظامی وانتظامی و پاسداری و شبه نظامی بسیجی و اطلاعاتی و صد البته با حمایت وپشتیبانی ولی فقیه در برابر مجلس ایستاده وصف آرائی کرده است وعلناً دولت در کار مجلس نه دخالت گری می کند، بلکه اصلاً قبولش ندارد. متقابلاً مجلس هم تلاش کرده است تا که به دولت دهان کجی کند. تااینکه ولی فقیه وارد گود شد و سگ دعوا را بطور مقطعی حل کند. خلاصه اوضاع آنگونه آشفته وبر هم ریخته شده است وهر خانی تلاش می کند که از محدوده وقلمرو قدرت خود دفاع و حفظت کند ه سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی وسخنگو ومبلغ ارباب نیز مجبور شده است تاکه به جای ولی فقیه وارد صحنه شود و با ر هنمود دادن تعامل میان مجلس با دولت، بطور تلویحی دستور العمل یا نسخه تجویزی ارباب را منتقل کند وبه اینان چنین اه عسل خوران دو سال گذشته را گوشزد کند و تأکیدات و سفارشات ارباب را نیز به اینان منتقل کند و پیرامونش تذکر دهد:
"از دو سال قبل كه دولت نهم فعاليت خود را آغاز كرد همه جا از هماهنگي ميان دولت و مجلس هفتم سخن به ميان آمده و افراد زيادي چه از مجلس شوراي اسلامي و چه از دولت و حتي خارج از اين دو قوه از اين هماهنگي تمجيد كردند. قطعا هماهنگي ميان قوا در نظام جمهوري اسلامي كه نياز مبرمي به هماهنگي هاي همه جانبه براي پيشرفت به سوي اهداف بلند خود دارد موجب خرسندي آحاد مردم اين كشور است و بايد هر روز تقويت شود. "
عیب است که سرمقاله نویس بدون آنکه توجه به پلمب شدن دفتر نمایندگی سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی در تهران که از سوی وزیر تفتیش و عقاید وسانسور ارشاد دولت نهم مدعی عاشق خدمتگزاری انجام گرفته است. از تبدیل شدن خاطرات خوش دو سال پیش میان مجلس و دولت که به مرور به فضای عدم هم آهنگی و تعامل وخصومت میان طرفین گزارش داده و از این روند وعوارض ناشی از بی مسئولیتی پایگاه های اطلاع رسانی اینترنتی را بیان کرده که در حقیقت از نهادینه کردن سیاست سانسور یاد کرده وآن را بازتاب داده وپرسش کرده است که معلوم نیست چرا مجلس لایحه ی دولت پیرامون این موضوع کهه هدف انحصاری کردن خبررسانی و طرح سانسور از سوی دولت است که به مجلس ارجاع شده، ولی چنین از سوی مجلس رد شده است :
"طي همين دو سال موارد متعددي از عدم هماهنگي ميان مجلس و دولت مشاهده شد كه هر كدام در جاي خود قابل بحث و بررسي هستند. تازه ترين موارد يكي عدم تصويب فوريت لايحه الحاق خبرگزاري ها و پايگاه هاي اطلاع رساني اينترنتي به قانون مطبوعات توسط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي است و ديگري خبري است كه دولتمردان درباره پيشنهاد كاهش سن راي دهندگان از 18 سال به 15 سال داده اند. در ضرورت قانونمند شدن خبرگزاري ها و پايگاه هاي اطلاع رساني اينترنتي كمترين ترديدي وجود ندارد كما اينكه در فوريت اين امر نيز كمترين ترديدي نبايد كرد. عوارض ناشي از بي مسئوليتي پايگاه هاي اطلاع رساني اينترنتي بر كسي پوشيده نيست . با اينحال معلوم نيست چرا نمايندگان مجلس به فوريت لايحه اي كه دولت براي قانونمند ساختن اين پايگاه ها و خبرگزاري ها به مجلس فرستاده راي نداده اند. اين لايحه كه مورد نظر همه اصحاب رسانه ها و دست اندركاران امور اجرائي و قضائي كشور است و همه اهل فن به فوريت آن معتقدند نمايندگان مجلس نه تنها به دو فوريت آن راي ندادند بلكه حتي فوريت آن را نيز نپذيرفتند و بدين ترتيب با ماه ها تاخير قاعدتا بررسي آن به مجلس هشتم موكول خواهد شد! "
در دنباله سر مقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه بدون آنکه توضیح دهد که چر ا پیوسته مسئولان رژیم تروریستی و مطبوعات و مجلس و دولت وقوه ی قضائیه و... وابسته به آن از سیاست شترگاو پلنگی استفاده وتبعیت کرده و بازهم می کنند . یعنی اینکه چرا زمانی که به نفع خودشان می باشد نه افکار عمومی مردم ایران ونه مطالبات آنان و نه قوانین بین المللی و نه رعایت کردن واحترام گذاشتن به آن برا یشان هر گز مهم نبوده و به آن اهمیت داده نشده است؟ بلکه درست هر زمان که رقابت جنگ جناحی و باندی میان شان بالا گرفته شده واوضاع رژیم تروریستی وخیم وبحرانی و خطری شده است. این نهاد ها سریع عقب نشینی کرده ودم از قانون وعرف بین المللی زده اند و کلی پیرامون آن تناقض گوئی ها وسفسطه کری های عجیب وغریب کرده اند . مثلاً کذشته از عدم رعایت حقوق بشر و ادامه ی سیستماتیک نقض حقوق بشر درایران، ولی مشخص نیست که چرا طبق قانون شرع رژیم تروریستی آخوندی پسر 15 ساله می تواند ازدواج کند و در اینجا نان خور پدر ومادر بودن اینان مطرح نیست وعقل و شعورش خوب کار می کند وهیچ مشکلی هم در کار نیست؟ ولی اکنون که جنگ و دعوا برای جذب وجلب نظر نوجوانان به عنوان سیاهی لشکر خیمه سب بازی انتخاباتی مطرح می باشد . یکباره مدعی سرمقاله نویس تابع قوانین وعرف بین الملل شده واینگونه شیپور را از در گشادش نواخته واز بی توجهی مسئولن نسبت به سن 15 سالگی وعدم توانائی هایشان داد سخن رانده واز عدم همآهنگی میان مجلس و دولت هوار اعتراضی زده است :
"بي توجهي مجلس به اين لايحه را مي توان از مصاديق روشن عدم هماهنگي مجلس هفتم با دولت نهم دانست . مهمتر آنكه زيان هاي ناشي از تاخير در تصويب الحاق خبرگزاري ها و پايگاه هاي اطلاع رساني اينترنتي به قانون مطبوعات دامنگير مردم و كشور خواهد شد و معلوم نيست نمايندگان مجلس هفتم چه پاسخي در اين زمينه دارند. در طرف مقابل عليرغم تغيير سن راي دهندگان از 16 سال به 18 سال توسط مجلس هفتم كه در سال گذشته صورت گرفت روز يكشنبه اين هفته رئيس جمهور و وزير كشور سخن از پيشنهاد دولت نهم براي كاهش سن راي دهندگان به 15 سال به ميان آوردند! اين پيشنهاد علاوه بر آنكه نوعي ناهماهنگي با مجلس و بي توجهي به استدلال هاي منطقي نمايندگان مردم در زمينه ضرورت حداقل 18 سال سن براي راي دهندگان است با واقعيت هاي جامعه و عرف بين الملل نيز همخواني ندارد . در جامعه ما افراد 15 ساله هنوز از جيب پدر و مادر ميخورند و هيچ مسئوليتي در برابر زندگي خود و مسائل اجتماعي ندارند. چنين افرادي چگونه مي توانند همسان با ديگران در انتخاب مديران و قانونگزاران جامعه ابراز نظر موثر و قانوني نمايند"
درخاتمه اینکه رژیم عوامفریب وتروریستی آخوندی همین سیاست و بازی را در مورد دیپلماسی برون مرزی خود تعقیب کرده است . یعنی از یک سو دست به اعمال تروریستی می زند وبحران سازی می کند و تروریسم وبنیادگرائی اش را به منطقه صادر می کند و در امور داخلی کشورهای همجوار و منطقه دخالت گری می کند واز سوی دیگر مدعی عدم دخالت گری می شود وادعای تعامل وهمکاری وخدمات رسانی با این کشور ها می شود. همچنین بیش از دو دهه است که پروژه ی هسته ایاش را بطور پنهانی د ر راستای وصیت خمینی برای رسیدن به اهداف نظامی و داشتن سلاح لیزری را دنبال کرده است و از طرف دیگر مدعی صلح آمیز بودن و غیر نظامی بودن آن کرده است وآن را بمنزله ی طرح منافع ملی جا زده است . همینطور پیرامون پیشبرد این طرح از سو با اروپا مذاکره ی هسته ای را دنبال کرده و از طرف دیگر نظامیان آمریکائی در عراق و افغانستان را می کشد و از سوی دیگر اعلام آمادگی برای مذاکره با مقامات آمریکائی می کند واز طریق لابی های خود در آمریکا اهداف پیچیده ومتناققض و پنهانی هسته ای خودش را پیگیری می کند.
بهرحال تجربه عدم همآهنگی میان مجلس ودولت در شرایطی که رژیم یک دست شده می باشد . نشان از آن دارد که این رژیم جهل وجنگ و جنایت وخیانت وخرافه پرست هر گز پای بند هیچ قانون داخلی وبین المللی نمی باشد و هرگونه رو دست خوردن ودل خوش داشتن به جناح و یا باند ها و کد وپیام های ارسال شده پیرامون تشویق وترغیب ادامه ی سیاست مذاکره ومماشات انحرافی و خائنانه می باشد . زیرا که ترکش نتیجه ی این سیاست با دسترسی رژیم تروریستی به سلاح هسته ای دیر یا زود متوجه خود سیاست بازان اهل مذاکره و مماشات گران غربی اصابت خواهد کرد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 3 مهرماه سال -86

"چرا از موضع ترس ووحشت لغز خوانی جنگه شد وآمریکا هم تهدید شده است؟"

نقد وبررسی : قصه سنگ وشيشه (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان دوشنبه 2 مهرماه سال 1386
"چرا از موضع ترس ووحشت لغز خوانی جنگه شد وآمریکا هم تهدید شده است؟"
کارشناسان نظامی و سیاسی منطقه به خصوص در مورد عراق در زمان حسین می دانند که ساختار و آرایش و ترکیب وجنگدگی و آموزش نظامی ، ارتش عراق در زمان ریاست جمهوری صدام حسین کاملاً روسی بود. زیراکه برای سالیان درازی این کارشناسان نظامی ومتخصصان شوروی سابق بودند که ارتش عراق در زمان صدام حسین را تعلیم وآموزش داده بودند . همچنین اکثر ابزار وادوات و تجهیزات نظامی ارتش عراق روسی بودند . حال برای چه پاسدار بازجو حسین شریعتمداری آن را وراونه گزارش کرده است . لابد دلیل آن مرتبط با قسم خوردن ودست راست برروی قلب گذاشتنش برای اثبات صدا قت ناداشته اش می باشد که تلاش کرده با خبرنگار مجله اتیمز در دفتر مؤسسه ی فرهنگی – اطلاعاتی کیهان در تهران نشان دهد وبا پذیرائی میوه ودادن کادو های فراوان به این خبرنگار وتیم وانمود کند که از چنین صداقتی برخوردار است که اکنون در ادامه ی بازگوئی همان صداقت است که بخش دیگر از صداقت کاذب خود را در مورد بافت ارتش عراق در زمان صدام حسین و زمان جنگ نعمت است که فقط خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران آن می خواست اینگونه گزارش کند :
"در جنگي چنين نابرابر، ميراژهاي فرانسه و سوخوها و ميگ هاي شوروي و انواع جنگنده هاي آمريكايي به خدمت رژيم متجاوز صدام درآمده بودند. 150شركت آلماني و آمريكايي و انگليسي و فرانسوي و... با صدها ميليارد دلار كمك غرب و برخي كشورهاي خائن عربي، ارتش صدام را به آخرين فناوري ها و تسليحات پيشرفته جنگي تجهيز مي كردند. مزدوراني از ارتش هاي برخي ممالك عربي هم در استخدام صدام قرار گرفته بودند. سرانجام آن زورآزمايي با ملت بزرگ ايران چه شد؟ چه بر سر صدام و حيثيت حاميان غربي و عرب وي آمد؟ آيا مي توان جبهه اي از اين وسيع تر عليه ايران گشود؟ ديگر كدام دولت است كه آلت دست آمريكا شود و پا جاي پاي صدام بگذارد؟ اطلاعات دقيق مي گويد حتي همان كشورهاي مرتجع هم به آمريكا پيغام مي دهند كه اگرچه با ايران مسئله دارند، اما نبايد در جنگي محتمل روي آنها حساب كرد و ناامني را به قلمرو آنها كشاند
"
درادامه ی یادداشت روز نویس سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری فاش کرده است که بخشی از اطلاعات خود را از سرلشکر عراقی گرفته است که طبق اعتراف انجام شده قبلاً در زمان جنگ ضدملی و ضد مینی ایران وعراق ایشان با سفارت آمریکا در بغداد برای گرفتن اطلاعات در رابطه بوده است . ولی جالب است که اکنون جزو عوامل تبلیغاتی ومهره های به خدمت گرفته شده ی دستگاه اطلاعاتی وزارت بد نام آخوندی می باشد . زیراکه سایت بازتاب پاسدار محسن رضائی مصاحبه هائی از این سر لشکر علیه ی مجاهدین را بازتاب داده بود که بطور گسترده مورد بهره برداری جنگ روانی تبلیغاتی از سوی سایت های تبلیغاتی مزدوران وابسته به وزات بد نام اطلاعات علیه ی مجاهدین بکار گرفته شد . حال نوبت سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس شده تا که اعتراف کند پس از آنکه مورد مغضوب صدام حسین قرار گرفت همچون احمد چلبی مورد استفاده ی تبلیغاتی رژیم تروریستی آخوندی واقع شد که و با وی در رابطه است.پ س بی جهت نیست که اکنون یادداشت روز نویس اینگونه از اعترافات این سرلشکر برای قدرت نمائی پوشالی رژیم تروریستی آخوندی علیه ی آمریکا استفاده کرده است :
"سرلشگر وفيق السامرايي رئيس دستگاه اطلاعاتي رژيم صدام كه بعدها مغضوب وي واقع شد، در كتاب ويراني دروازه شرقي مي نويسد: «هفته اي 3بار و گاه تمام روزهاي هفته به سفارت آمريكا در بغداد مي رفتم و از آنها پاكت هاي سياه رنگي مي گرفتم كه حاوي اطلاعات ماهواره اي از آخرين تحولات جبهه ايران بود. اين عكس ها و اطلاعات به گونه اي بود كه ما به راحتي مي توانستيم تصاوير سربازاني را كه در پادگان هاي ايران در حال آموزش هستند ببينيم. در عكس ها حتي كساني كه در رژه دست و پايشان را اشتباه حركت مي دادند، معلوم بودند. ما كارخانه هاي سيمان ايران را مي ديديم و حتي مقدار كيسه هايي كه روي كاميون ها قرار داشت، قابل شمارش بود. ماهواره هاي آمريكا همچنين نتايج حملات هوايي و موشكي ما را گزارش مي كردند»."
بالاخره پاسدار یادداشت روز نویس از بازگوئی این خاطرات واعترافات مجبور شده است که اعتراف کند که سپاه پاسداران در فلسطین ولبنان نیز حضور پررنگ همچون عراق دارد ونیرو های آموزش دیده ی تروریستی در اختیار دارد. برای همین است که چنین از موضع بالا از تجربیات مشابه ی عراق در فلسطین ولبنان یاد کرده است:
"مشابه همين تجربه در مرز لبنان و فلسطين اشغالي رخ داد؛ جنگي نابرابر ميان جنبش حزب الله و پنجمين ارتش بزرگ دنيا كه 60-50 سال است اساساً با خوي جنگ و وحشي گري تربيت شده و نهايت قساوت را دارد. سرانجام آن جنگ با انبوهي از ناوها و هواپيماها و هلي كوپترها و تانك هاي پيشرفته و خدمات اطلاعاتي برخي كشورهاي غربي چه شد؟"
در نهایت اینکه سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه توانسته باشد از موضع ضعف هم قدرت نمائی کاذب کرده باشد مجبور شده است تا که اعتراف به دست داشتن اعمال تروریستی رژیم تروریستی آخوندی در خلیج فارس کند . هم اینکه اعتراف کند که رژیم تروریستی آخوندی نه اینکه در امور داخلی همه ی کشورهای هم جوار و منطقه دخالت گری و بحران آفرینی وجنگ افروزی می کند ، بلکه نیروهای تعلیم دیده ی تروریستی در اختیار دارد که قبلاً پاسدار حسن عباسی تئوریسین معروف سپاه پاسداران در مورد آن گفته بود. البته گفته می شود که اکنون وی جزو 5 پاسدار دستگیر وباز داشت شده در اربیل عراق می باشد. چند سال پیش این پاسدار تهدید کرده بود که سپاه پاسداران 40 تا50 هزار نیروهای آموزش دیده برای آمادگی دست زدن به عملیات انتحاری واقدامات تروریستی علیه ی نیروهای نظامی واهداف اقتصادی آمریکا در منطقه و سراسر جهان در اختیار دارد . حال بماند که رفسنجانی پس ازگشت سفر خود از کویت گفته بود اینگونه سخنان ناسنجیده وغیر مسئولانه گفتن فایده ای ندارد. چون شرایط را بحرانی تر می کند. اما اکنون سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری برای اینکه دیدر ومصاحبه ی خود با خبرنگار مجله ی تایمز در دفتر مژسسه ی کیهان در تهران را ماستمالی کند . ناچاراً از موضع تهدید کردن نظامیان آمریکا در منطقه با نقل قول کردن از یک فرمانده ی نظامی آمریکائی که جنگ سودی ندارد چنین از موضع شیاست با دست پس زدن وبا پا پیش کشیدن بطور ناخواسته دست به اعتراف اعمال تروریستی وتهدید نمودن زده است:
2- درياسالار ويليام فالون فرمانده كل نيروهاي آمريكايي در خاورميانه به تازگي در گفت وگو با شبكه الجزيره تاكيد مي كند: «مطمئنا تنش هاي كنوني، به جنگ با ايران نخواهد انجاميد. كوبيدن بر طبل جنگ نه سودي دارد و نه كمكي به ما مي كند. من انتظار ندارم جنگي رخ دهد». او درست مي گويد و خوب مي فهمد. او نيك مي داند طرفي كه در منطقه خاورميانه، گروگان و در محاصره ديگري است، آمريكا و ارتش آن است نه ايران. او و مافوق هايش در پنتاگون و كاخ سفيد و سازمان سيا حتما اين خبر را در رسانه ها ديده اند كه اواسط زمستان سال گذشته در بحبوحه يكي از همين گنده گويي ها و تهديدها، نيروهاي ايراني به اقدامي غافلگيركننده دست زدند و با استفاده از زيردريايي هاي رادارگريز، به يكي از ناوهاي آمريكا در خليج فارس نزديك شدند و آرم خود را بر بدنه آن ناو جنگي حك كردند و به پايگاه خود بازگشتند! بعد كه خبر منتشر شد تازه طرف آمريكايي دچار شوك شد. آنها از هواپيماهاي بدون سرنشين كه مي توانند به ناوهاي دشمن ضربه بزنند خبر دارند و از موشك هاي كوتاه برد و دوربرد با دقت فوق العاده بالا باخبرند كه هنگام رزم، خطا نمي كند. آنها بعدها مطلع شدند كه هواپيماي بدون سرنشين ايران 25دقيقه از ناو آيزنهاور فيلمبرداري كرده است.پايگاه هاي نظامي آمريكا در منطقه كاملا در تيررس موشك هاي متنوع ايراني است همچنان كه اسرائيل- اگر دست از پا خطا كند- در تيررس صدها موشك دوربرد است و اينها همه غير از رزمندگان بومي است كه همزمان مي توانند در عراق و لبنان و فلسطين، براي نظاميان آمريكايي و اسرائيلي جهنم برپا كنند. بي دليل نبود كه همزمان با انتشار خبري مبني بر اينكه «نخستين خطاي اسرائيل با 600 موشك پاسخ داده خواهد شد»، «بارك رگو» سخنگوي وزارت خارجه اسرائيل- كه رژيم متبوعش مدعي تدارك براي حمله به ايران در جريان حمله هوايي به سوريه شده بود- اعلام كرد «ما اين تهديد را بسيار جدي تلقي مي كنيم، اگرچه نفرت انگيز است».نيروهاي آمريكايي مستقر در منطقه به كسي مي مانند كه در ميان ميدان مين گير افتاده اند و انبوهي از تله هاي انفجاري به پايشان پيچيده است. در اين حالت كوچك ترين خطا- ولو يك خطا- فقط با يك ضربت پاسخ داده نمي شود بلكه ممكن است به زنجيره اي از حملات و انفجارها منجر شود و واكنش طرف ايراني هم، ضربه در برابر ضربه نخواهد بود. گذشت آن دوره اي كه مي شد ضربه زد و گريخت. حماقت كردن همان و «غلط كردم» همان!
- اوضاع فلاكت بار نظاميان آمريكايي از جهت آسيب پذيري و در تيررس بودن بي شباهت به وضعيتي نيست كه اميرمؤمنان درباره جبهه سركش جمل فرمود و به آن عمل كرد: «ان معي لبصيرتي. ما لبست علي نفسي و لا لبس علي. وايم الله لافرطن لهم حوضا انا ماتحه لا يصدرون عنه و لايعودون اليه. بصيرتم با من است. نه كار را بر خود پوشانده ام و نه بر من پوشيده است.. امروز فرمانده آمريكايي اگرچه 7 تكنيسين ايراني را بي دليل در عراق بازداشت مي كند- كه بعد مجبور به آزادي آنها مي شود- اما به جاي آن كه از موضع اقتدار و غرور و اميد حرف بزند، به گروگان خود مي گويد اين گلوله را بايد در شقيقه خويش شليك كنم كه آمده ام در جهنم زندگي مي كنم
.
در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری از موضع همان مست عربده کش یا روباه مکار خروس ومرغ دزده وخوده ظاهر شده که و ر جنگل گیر افتاده است وبرای راه نجات شروع به قوقولی کردن کرکری خواندن کرده است . البته دقیقاً قابل فهم است که چرا این پاسدار کارکشته ی اطلاعاتی – امنیتی و شکنجه گر اینگونه با شیوه ی بازجوئی چماق و حلوا وارد میدان کا زار جنگ روانی و تبلیغاتی شده است. چونکهمی داند ه دقیقاً اوضاع شدیداً بحرانی ر ژیم ترورستی آخوندی را می داند و تصور نمی کند که اینگونه تهدید کردن ها کنمک به دادن هیچگونه امتیازی به پاسدار احمدی نژاد در سفر به امریکا و سخنرانی وی در سازمان از سوی مقامات آمریکائی برایپروژه ی هسته ای کند . یا اینکه اینگونه تهدید های پوشالی منجر به آزادی پاسدار های تروریست اعزامی در عراق شود که وی آنان را تکنیسین معرفی کرده است. چونکه بر عکس با اعترافات وتهدیدهائی که وی کرده است بیشتر هم ماهیت تروریستی رژیم تروریستی آخوندی را ثابت کرده است وهم اینکه بطور آشکارا ماهیت اهداف وطرح های تروریستی پاسداران اعزامی به عراق را افشا نموده است که اینان جزو همان طراحاناصلی اعمال تروریستی برون مرزی سپپاه پاسداران می باشند . همچنین پاسدار حسین شریعتمداری موضع ضربه پذیر وشکننده ی رژیم تروریستی آخوندی را به وضوح به نمایش گذاشته است . چونکه ابتدا نقل قل کرده است که آمریکا خواهان جنگ نیست و آماگی ندارد و جنگ فایده ای ندار و وقتیکه به حساب خودش خاطر جمع شده است تهاجم نظامی در کاو نمی باشد در ادامه ی یادداشت روز ود شروعبه تهدید کرده است. البته که از موضع ترس ووحشت قدرت نمائی وجنگ طلبی کرده است بهرحال اینگونه خیغ بنفش کشیدن وتیر در تاریکی پرتاب کردن ناشی از همان صحبت نام گذاری سپاه پاسداران در لیست تروریست و برنار نخست وزیر دست نشانده نوری المالکی در عراق ها می باشد . صد البته که وحشت از رفتن نام خودش در لیست تروریست ها ومنوع الخروج شدن و بلوکه شدن ثروت های باد آورده ومنتقل شده با کانادا می باشد که اینگونه بالا وپائین پریئده وشمشیر چوبین خود را از رو بسته شده وآن را به چرخش در آورده وقمپز توخالی درکرده است.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 2 مهرماه سال 1386

"چراسرمقاله نویس دایه ی مهربانتر از مادر شده است؟"

نقد و بررسی " ادعانامه دستياران بوش عليه جمهوريخواهان" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 2 مهرماه سال 1386
"چراسرمقاله نویس دایه ی مهربانتر از مادر شده است؟"
گفته می شود گنه کرد در بلخ آهنگری ، به شوشتر زدند گردن مسگری. آخر رژیمی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد ورشوه وتبعیض و... می باشد . و همین چند روزپیش بود که نواندیش گزارش کرده بود که مبلغ 120 میلیارد دلار فقط در دبی سرمایه گذاری شده است که ابته مشخص است که این سرمایه های منتقل شده متعلق به چه کسان ونهادهای وابسته به رژیم تروریستی و غارتگر آخوندی می باشد . از سوی دیگر در شرایطی که فقط یکی از پاسداران وسربازان گمنام امام زمانی که می خواست وزیر نفت دولت عدالت محور و عاشق خدمتگزاری به مردم شود. ولی در راستای جنگ قدرت ونزاع ها وسهم خواهی در وزارت نفت به این پاسدار صاحب ثروت های 50 میلیارد تومانی بادآورده نمایندگان مجلس رأی اعتماد نداد. البته که این پاسدار نامزد وزارت نفت صادق محصولی بود که باید گفت عجب کشت وبرداشت محصولی برای خودش داشته است که توانسته صاحب چنین اقتصاد و ثروتی شود که خمینی گفته بود اقتصاد از خر است . همانگونه که گفته بود از سپاه نبود نظام هم نبود. اکنون چه جالب سرنوشت این دو معجون در رژیم مدعی مکتبی بهم پیوند خورده اند! البته این پاسدار محصولی جزو مشاوران اقتصادی پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته ولی فقیه احمدی نژاد می باشد که که با آن مشاوران ویژه میوه وگوجه وسبزی فروش نارمک وقصاب سرمحله ی رئیس جمهور فرق دارد. جالب تر اینکه اکنون که یک پاسدار تروریست معروف وحرفه ای دیگر به نام فرهادی در پوش بازرگانی در هتلی در سلیمانیه ی عراق از سوی نیروهای نظانمی آمریکائی بازداشت شده است .سرمقاله اما نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی به جای اینکه به ریشه ی این پرونده ها ودلیل آن به پردازد وبه گوید که شهرام جزایری که بود وچه کرد وبا چه کسانی در رابطه بود یا به آنان رشوه ی کلان داده بود؟ یا اینکه داستان افشاگری 1000 میلیارد تومان وام بانکی و اختلاس از بانک پارس که از سوی پاسدار احمدی نژاد مطرح شد ومتهم دستگیر شد چه بود؟ در عوض سرمقاله نویس برای رد گم کردن وانحراف اذهان عمومی به سراغ بازتاب دادن افشاگری آلن گرین اسپن رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا رفته است واین را بهانه کرده است تاکه علیه بوش مانور تبلیغاتی بدهد. انگار که پاسدار محمود احمدی نژاد خودش دارای پرونده ی اختلاس 350 میلیارد تومانی در زمان شهردار تهران بودنش ندارد . یااینکه فراموش شده واز خاطره ی اذهان های عمومی پاک شده است که چگونه سالیان پیش افشا شده بود که مرتضی رفیقدوست برادر محسن رفیقدوست که یکی از رؤسای پیشین سپاه پاسداران می باشد دارای پرونده ی اختلاس از بانک صادرات به مبلغ 123 میلیارد تومان است که با دخالت گری ولی فقیه پرونده پاسداراحمدی نژاد بسته شد و پرونده ی رفیقدوست با قربانی کردن شریک ومشاور وی ماستمالی شد .
همینطور گویا که فقط از اینگونه سوء استفاده ها در آمریکا رخ می دهد. همچنین به نظر می رسد بوش رئیس جمهورایران نیز می باشد که می بایست به جای پیگیری پرونده های دزدی و اختلاس مقامات مسئول رُژیم تروریستی آخوند در ایران، بوش باید جوابگو باشد که سرمقاله نویس اینقدر پیوسته علاقه ی پیگیری وبررسی وموشکافی مسائل مربوط به بوش و آمریکا را دارد . لابد مدعی خواهد شد که در راستای اطلاع رسلانی از موضع یک ژورنالیست بیطرف دارد انجام وظیفه می کند که البته چنین ادعائی اگرشود قابل پذیرش نمی باشد. زیراکه اشاره شد اساساً در رژیم تروریستی آخوند مسئول هیچ نهادی یافت نمی شود که آلوده به دزدی و رشوه گیری ورانت خواری و ... نباشد. بازهم جالب وکمدی می باشد هنگامی که رژیم تروریستی آخوندی در داخل درگیر رشد جنگ و نزاع تبلیغاتی باند های مافیائی پیرامون خیمه شب بازی مجلس هشتم می باشند ودر مورد بحران هسته ای و افشا شدن نقش دخالت گری در امورداخلی عراق و بحران سازی در خاورمیانه از هر سو زیر تیغ فشار می باشد. ولی سرمقاله نویس از موضع فرافکنی و فرار به جلو اینگونه آی دزد آی دزد در مورد بوش و دستیارانش کرده وگزارش داده است:
"بدين ترتيب بنظر مي رسد كه بوش و دستيارانش در بن بست عجيبي گرفتار شده اند و حتي گزارش بشدت حساب شده پترائوس ـ كراكر هم نتوانسته بر ناكاميها و شكست هاي مستمر آمريكا در عراق سرپوش بگذارد. افشاگري « گرين اسپن » در چنين شرايطي قطعا تاثيرات گسترده اي را بهمراه خواهد داشت . چرا كه اگر يكصد هزار تظاهر كننده آمريكائي خواستار پايان جنگ و بازگشت آمريكائي ها به خانه هايشان هستند « گرين اسپن » اصل جنگ و علت اصلي شروع آنرا به زير سئوال مي برد و دست بوش را بعنوان يك دروغگوي بي آبرو در برابر افكار عمومي آمريكا و جهان باز مي كند. "
درخاتمه اینکه راستی راستی روزنامه نگاری درون رژیم تروریستی آخوندی نیز تبدیل به بخشی از سیاست عوامفریبی کردن حاکمان مزور و دزد وغارتگر وجنگ افروز ضد بشرشده است . برای اینکه اینان نیز می بایست همچون حاکمان آخوند تصویر مار بکشند ومار قالب کنند . یعنی جائیکه پاسدار بازجو حسین شریعتمداری مچ رقیب شکست خورده ی مدعی اصلاح طلب را باز می کند و افشا می کند که اینان در کنفرانس اقتصادی در سوئیس به مدت 4 ساعت با جان کری نامزد شست خورده ی انتخاباتی حزب دمکرات در برابر بوشدیدار داشته اند . امااکنون این سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی ولی فقیه شیپور را از در گشادش نواخته است و از بن بست بوش و دست یارانش گفته است که چرا گزارشی از نقش دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی در عراق تهیه کرده و آن را به کنگره ی آمریکا ارائه کردند ؟ یا اینکه چرا قبلاً موضوع مطرح کردن گذاشتن نام سپاه پاسداران در لیست گرو های تروریستی را مطرح کردند ؟ یااینکه چرا بوش تلاش می کند تکه نخست وزیر دست نشانده نوری المالکی در عراق را برکنار کند ؟ که اکنون سرمقاله نویس تصور کرده است که گویا آنگونه اختلاف فاحشی میان هر دو حزب جمهوریخواه ودمکرات نسبت به سیاست ودیپلماسی برون مرزی و خارجی در آمریکا وجود دارد که این می تواند دستپاچه شود ودست به مانور تبلیغاتی به زند و فراموش کند موقعی که پاسدار احمدی نژاد به آمریکا سفر کرده والتماس می کند که وی را به بازی بگیرند وبا وی مصاحبه کنند ... و به خصوص اینکه موقعی که رقیبش سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در دفتر مؤسسه ی کیهان خودش با خبرنگار تایمز آمریکا مصاحبه می کند تا بیشتر موضع مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا را با پذیرائی میوه ها وکادوهای گوناگون به تیم مصاحبه ی کننده شان دهد . سرمقاله نویس نیز بررسی مشکلات اختلاس گری و غارتگری های داخلی ورقابت وتضاده های باندی و جناحی را فراموش کرده است و دایه ی مهربانتر از ادر شده است و کوشش کرده است تا بطور وارونه برای انحراف اذهان عمومی از موضع ضد آمریکائی اجرای شوی کمدی شبیه همان تئاتر سیاسی – مطبوعاتی پاسدار احمدی نژاد را اجرا کند که ایشان پس از گروگان گریری 15 تفنگدار دریائی انگلیسی وتهدید به محاکمه کردن شان وبستن سفارت انگلیس در تهران با دادن هدایای زیاد مورد عفو بخشش قرارشان داد وآزادشان کردتا که توانسته باشد با پاسدار احمدی نژاد وحسین شریعتمداری و البته با آمریکا و بوش مبارزه کرده باشد ..
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 2 مهرماه سال 1386

بروزعلایم ترس ووحشت و ابراز مخالف از برپائی کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا""

نقد وبررسی " نمايش صلح خاورميانه نياز مبرم آمريكا و رژيم صهيونيستي" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشبه اول مهرماه سال-86
بروزعلایم ترس ووحشت و ابراز مخالف از برپائی کنفرانس صلح خاورمیانه در آمریکا
به نظر می رسد که با سفر پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد به آمریکا رژیم تروریستی آخوندی از چند جهت زیر فشار می باشد. زیرا که پاسدار احمدی نژاد نمی تواند بر خلاف برنامه ی قبلی تدارک دیده شده ی تبلیغاتی در ویرانه های برج دوقلوی آمریکا حضور یابد ودست به بهره برداری تبلیغاتی هسته ای بزند چون دامنه ی موج مخالفت ها و اعتراضات گوناگون بالا گرفته شده موجب شد تا که این حضور لغو شود. از سوی دیگر نشست گروه 1+5 نیز در نیویورک هم بر گزارشد . مهمتر اینکه کنفرانس صلح خاورمیانه یا فلسطین و لبنان و اسرائیل نیز برگزار خواهد شد . همچنین قرار است رئیس جمهور آرژانتین در مورد انفجار سفارت اسرائیل در این کشور در سازمان ملل سخنرانی کند . همینطور همین روزنامه روز گذشته گزارش کرده بود که قرار است قذافی با یک مقام اسرائیل داشته باشد. بنابراین هیچیک از این خبر ها خوشآیند رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد . حال اگر موضع انتقادی وزیر امور خارجه ی دولت فرانسه به این خبر ها افزوده شود آنگاه ضریب فشارهای گاز انبری علیه ی رژیم تروریستی آخوندی فزونی می یابد . آنگونه که اجازه داده نمی شود که پاسدار احمدی نژاد همچون نمایش سخنرانی کمدی نورانی شده ی دو سال پیش خود در سازمان ملل شوی مشابه اجرا کند و بتواند عدالت ودانش هسته ای را بطور مهرورزانه یه بندگان خدا در سراسر جهان صادر نماید . اما سرمقاله نویس ضمن روضه ی مبسوط پیرامون این کنفرانس صلح خواندن و دست به گریه وزاری وشکوه وتهدید کردن درسرمقاله ی خود در دنباله به شیوه های گوناگون تلاش کرده است تاکه ناراحتی خودش از برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه را به نمایش بگذارد و علیه ی آمریکا و اسرائیل بگوید و وکیل مدافع فلسطین شده وبرای آنان اشک تمساح ریخته است . البته ایشان توضیح نداده است که این چه نوع دوست داشتن مردم فلسطینی می باشد که با کمک دلارهای اهدائی بیت رهبری به رهبر حماس شد تلاش برای ایجاد نزاع میان حماس و ساف وجنگ داخلی شد و در دنباله در فلسطین کودتا کرد و نواز غزه را جدا کرد و درآنجا دولت اسلامی تابع جماران تشکیل شد تا که به عنوان اهرم پرتاب موشک و بحران سازی استفاده شود. بالاخره سرمقاله نویس در پایان در دفاع تاکتیکی از فلسیطینی ها برخاسته و ابراز مخالفت نمایشی با شهرک سازی های اسرائیلی نموده و چنین کشورهای عربی منطقه را تهدید وتحقیر کرده است که چرا تمایل دارند در کنفرانس صلح خاورمیانه شرکت کنند:
"البته اين طيف از اعراب متحد آمريكا نشان داده اند كه اهل معامله هستند و با وعده توقف موقت شهرك سازيها و برخي ريخت و پاشهاي متداول از جانب آمريكا مشكل آنها را حل مي كنند و كاملا بعيد است نمايش صلح خاورميانه در موعد مقرر بدون حضور دلقك هاي عرب تشكيل شود. اهداف و انگيزه هاي آمريكا و صهيونيست ها هرچه باشد و نمايش صلح خاورميانه با هر تركيبي از ميزبانان و مدعوين كه تشكيل شود در يك نكته ترديدي نيست كه اين اجلاس براي سواستفاده از مسئله فلسطين و سرپوش گذاشتن بر نقش جنايت آميز آمريكا و اشغالگران تشكيل مي شود و هيچ مشكلي از فلسطين و فلسطيني ها را حل نخواهد كرد و در واقع اجلاس عقيمي است كه پيشاپيش محكوم به شكست و ناكامي است "
در خاتمه اینکه برای بار دیگر سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه، خوی وخصلت تهاجمی و جنگ طلبی و ضد صلح رژیم تروریستی آخوندی را به طور شفاف به نمایش گذاشته است و ثابت کرده است که رژیم جهل و جنگ و جنون و خرافات وغارتگر جز تولید بحران و صدور تروریسم و بنیادگرائی و آشوبگری وبی ثبات کردن منطقه هیچگونه شانس و امکان بقا ندارد . همانگونه که اعتراف آشکار کرده است که دلیل دخالت گری در عراق و افغانستان و فلسطین ولبنان برای چیست؟ بنابرابن طبق تجربه ی بیش از 28 ساله ی گذشته ثابت شده است که این ژیم تروریستی آخوندی یک رژیم غیرمتعارف و ارتجاعی وجنگ افروز و ضد مردمی می باشد که با سرکوبگری اعتراضات داخلی و با دخالت کردن در امورداخلی و تهدید کردن کشور های همجوار و باج دادن با کشورهای استعماری برای تقویت سیاست سرکوب مخالفین وپیشیبرد اهداف پروژ ی هسته ای و اعمال تروریستی پلید خود دوام آورده است که اگر چنانچه سیاست خائنانه ی مماشات ومذاکره ی غرب قطع گردد هم مردم ایران ومنطقه و هم جهان از شر یک رژیم فاشیسی تروریستی و یاغی بین المللی نجات خواهند یافت.

هوشنگ - بهداد
یکشبه اول مهرماه سال-86

"بازتاب شوی نزاع تبلیغاتی - انتخاباتی میان معرکه گیران غالب با تعزیه گردانان مغلوب"

نقد وبررسی "عكس يادگاري! (يادداشت روز)" از روزنامه ی کیهان شنبه 31شهریورماه سال–1386
"بازتاب شوی نزاع تبلیغاتی - انتخاباتی میان معرکه گیران غالب با تعزیه گردانان مغلوب"
عجب بازی و رقابت داغ و پر هیجانی میان تعزیه گردانان باند غلب و مبلغ و حامی دولت عدالت محور و تحول گرای مسلح به عاشق خدمتگزاری به مردم در برابر معرکه گیران مچ گیر ومنتقد شیفتگان قدرت باند مغلوب از دولت مدعی امام زمانی بالا گرفته است . چونکه اکنون صدای اعتراضی یکی از مرشدان پرونده ساز و نمایش نامه نویس یا سناریو پردازا ن تعزیه خوانی ومدافع ومبلغ دولت از دست رقیب در آمده است و خطاب به رقیب اینگونه عملکردش را به رخش کشیده است:
"حكايت طيف وسيعي از مخالفان دولت و برنامه هاي عدالت گرايانه آن شبيه «مخالف خوان»هاي مراسم تعزيه شده كه منتظرند كلام موافق خوان ادا شده و نشده، شمشير نقد خود را بر سر بچرخانند، دوري بزنند و بر سپر دروغين «دلسوزي براي مردم» بكوبند و با فرياد وامردما... وامردما...! مخالف خواني با دولت را از سر بگيرند!"
واقعاً که از این بهتر نمی شود ماهیت وعملکرد رژیم تروریستی آخوندی ودولت پاسدار غلامک و گماشته احمدی نژاد را به تصویر کشاند که پاسدار یادداشت روز نویس شده زحت آن را کشیده و پیش پرده ی تبلیغاتی و یا موضع جنگ میان مرشدان وبچه مرشدان معرکه گیر وتعزیه گردان را به نمایش گذاشته است که البته سهم مردم ایران از این وع نزاع و شوهای کمدی فقط حلقه زدن بر گرد میدان اجرای این شوی معرکه گیری وسر کیسه شدن شان از سوی چراغ الله کردن مرشدان می باشد. البته یادداشت روز نویس توضیح داده است که اجرای اینگونه شو ها و تعزیه گردانی ها و قمه کشیدن ها پیرامون نمایش خیمه شب بازی نتخابات مجلس هشتم می باشد که در حقیقت فعالیت وحرکت های تبلیغاتی – انتخاباتی منتقدان دولت یا همان بانئدها ودستجات شکست خورده ی دوم خردادی ها می باشد که یاددات روز نویس شیوه ی تبلیغاتی اینان را چنبن ترسیم کرده وبازتاب داده است:
"اين روزها كافي است دولت در عرصه سياست خارجي و يا در يكي از بخش هاي اجتماعي يا اقتصادي جامعه وارد عمل شود، حرفي بزند يا كاري بكند تا به بهانه نقد-بخوانيد تخريب- دولت «مخالف خوان»هايي كه حاضر به يراق، دائم در كمين نشسته اند، درشيپور مخالفت با دولت بدمند.هرچه به انتخابات مجلس هشتم نزديك مي شويم، اين جريان روند رو به فزاينده اي مي يابد؛ چرا كه جريانات مخالف دولت به اميد پيروزي در انتخابات پيش روي و با حربه تخريب دولت در اذهان عمومي جامعه، قصد دارند براي خود يارگيري كنند. اين جريان مي كوشد با القاء فضايي سياه و وهم آلود از عملكرد دولتي كه حالا نيمي از عمر خود را پشت سرگذاشته است، وعده هاي عدالت خواهانه دولت احمدي نژاد را در حد شعارهايي معرفي كند كه عموماً با هدف فريب اقشار متوسط جامعه و كسب راي آنها در انتخابات، مطرح مي شود!به نظر مي رسد تيترها، سرمقاله ها، يادداشت و تحليل و حتي خبرهايي كه با نگاهي خاص تنظيم و در روزنامه ها و سايت هاي مخالف دولت منتشر مي شود و سخنرانيها و مصاحبه هايي كه يك طرفه به قاضي رفته و طي آن به خيال خود پنبه دولت را مي زنند و مشي سياه نمايي و ياس پراكني كه در پيش گرفته اند، خط تعريف شده و هدايت يافته اي است كه مي توان نام «نهضت مخالف خواني با دولت» بر آن نهاد؛ پديده اي كه هدفي جز تضعيف و در نهايت تخريب اصولگرايان در پي ندارد. دراين باره چند نكته گفتني است؛ "
پاسدار یادداشت روز نویس در ادامه ی یادداشت روز خود منتقدین دولت را نوعی ابراز مخالفت ولی فقیه قرار داده است . زیرا که اینکه مخالفت اینان از دولت را در برابر دفاع همه جانبه ی ولی فقیه از گماشته خود پاسدار احمدی نژاد قرار داده ووانمود کرده که در مقابل دفاع و حمایت کردن ولی فقیه در دولت اینان اینگونه ایستاده اند:
"رهبرمعظم انقلاب طي دو سال عمر دولت اصولگرا كراراً به تعريف و تمجيد از خدمات بي نظير و عدالت مدارانه دولت و مشخصاً رئيس جمهور پرداخته اند، به گونه اي كه مي توان گفت پس از انقلاب اسلامي اين گونه حمايت هاي مستمر از يك دولت بسيار كم سابقه بوده است. ايشان در خطبه هاي نماز اولين جمعه ماه مبارك رمضان ضمن اشاره به ناكامي دشمنان نظام مبني بر ناكارآمد نشان دادن دولت فرمودند:«به همت ملت ايران و ياري پروردگار، جمهوري اسلامي امروز در همه عرصه هاي سياسي، اقتصادي، علمي و اجتماعي قوي تر از سالهاي گذشته است.» اين در حالي است كه همانهايي كه در سالهاي گذشته زمام امور كشور را - به گفته خود در چند دولت- در دست داشته اند، امروز با ادبياتي كينه توزانه ادعا مي كنند دولت در هيچ كدام از حوزه هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و سياست خارجي موفق نبوده و هيچ شاخص مثبتي در عملكرد دولت نمي بينند!"
پاسدار یادداشت روزنویس و سناریو ساز برای اینکه پرونده ی رقیب را سنگین تر کند تا که هم زمینه ساز توقیف مطبوعات اینان گردد و هم اینکه شرایط را برای شورای نگهبان برای رد صلاحیت کردن نامزدان شان را فراه کند . بنابراین تأکید کرده است که اینان چون وابسته به عوامل بیگانه می باشند و تلاش می کنند تا که خودشان به قدرت باز گردند بنابراین هم در برابر دفاع ولی فقیه از دولت می ایستند وهم اینکه شایعات علیه ی رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد می سازند و هم شعار انتخاباتی عدم کفایت به رئیس جمهور پاسدار احمدی نژاد برگزیده اند که مفهومش آری گفتن به اصلاح طلبان می باشد . ولی پاسدار یادداشت روز نویس آب پاک برروی دستان نقشه ی حریف شکست خورده ریخته است ونقل قول از خود دوم خردادی ها کرده و گفته است که نه گفتن به باندهای مافیائی حاکم به منزله ی آری گفتن به رقیب مدعی اصلاح طلب نمی باشد . زیراکه اینان نیز آزمایش خودشان را پس داده اند که دیگر نیاز نیست مردم آزموده شده را دوباره آزمون کنند، بلکه مردم در حقیقت با نه گفتن به باندها مافیائی غالب ومغلوب اینگونه به دنبال یافتن گزینه های دیگر بیرون از رژیم تروریستی آخوندی می باشند:
در حاشيه اخبار انتخاباتي، آنچه اين روزها شايع شده اين است كه شعار انتخاباتي اصلاح طلبان «رأي عدم كفايت به رئيس جمهور» است. وابستگي برخي از عناصر داخلي به مراكز قدرت بيگانه و صرف دلارهايي كه با نيت براندازانه در جيب بعضي از آنان ريخته شده، چيزي نيست كه بتوان لاپوشاني كرد. دم خروس آشكارتر از اينكه جان كري ادعا كرده با نماينده اصلاح طلبان ايران 4 ساعت مذاكره داشته و آنها تقاضا كرده اند كه آمريكا قدر اصلاح طلبان را دانسته و از آنان حمايت بيشتري كند. آنچه مسلم است نتيجه عدم رضايت و اعتماد مردم به دولت، لزوماً گرايش و تمايل آنان به اصلاح طلبان نيست؛ چرا كه مردم حاصل شعارها، برنامه ها و عملكرد دولت اصلاحات و ياران كارگزاراني آنها را -كه اكنون زيربيرق انتقاد و در كنار هم ديگ مخالفت با دولت را هم مي زنند- ديده و چشيده اند. تجربه حاكميت اين گروهها چيزي نيست كه از حافظه ملت هوشيار پاك شده باشد.يادمان نرفته زماني يكي از مسئولان در دولت اصلاحات ادعا مي كرد؛ اگر مردم از خاتمي روي برگردانند، چاره اي ندارند جز آنكه از انقلاب برگشته و در چارچوبي خارج از نظام قرار گيرند."
در خاتمه اینکه اکنون این پاسدار یاددشت روزنویس است که ثابت کرده است پیش بینی وتأکیداتی که در گذشته شده بود که هرچه زمان به جلو می رود وبه بر گزاری خیمه شب بازی های انتخاباتی مجلس هشتم نزدیک تر می شود. نوع و شیوه ی تبلیغاتی – انتخاباتی و برخورد میان باندهای غالب ومغلوب انتقادی و خصمانه تر می شود . اکنون پاسدار سناریو ساز از تعزیه گردانی رقیب شروع کرده و به شایعه سازی وابسته به بیگانه کردنش و ایستادگی در برابر ولی فقیه ختم کرده است تا اینکه همانگونه که تذکر داده شد پرونده اش را آنقدر سنگین بند تا همچون مصطفی تاج زاده زیر پیگرد قرار به گیرند و مانع از حضور و فعالیت تبلیغاتی در نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی مجلس هشتم شوند. البته بازهم که زمان به جلو می رود و به برگزاری نمایش خیمه شب بازی مجلس هشتم نزدیک تر می شود بازهم از اینگونه پرونده سازی و تهدید کردن ها خیلی بیشتر خواهد شد . زیرا هدف و نزاع اصلی دعوا بر سر قبضه ی کامل قدرت و انحصاری کردن غارتگری ودزدی و جمع آوری ثروت های باد آورده از سوی باندهای مافیائی حاکم وابسته به ولی فقیه و سپاه پاسداران وآخوند مرتجع انگلیسی مصبتاح یزدی می باشد.
هوشنگ - بهداد
شنبه 31شهریورماه سال–1386

"اشتباه کردن گناه است. ولی تکرار گناه جنایت می باشد ."

نقد وبررسی " آنچه قرار بود اتفاق بيفتد" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه شهریورماه سال –1386
"اشتباه کردن گناه است. ولی تکرار گناه جنایت می باشد ."
روزی در زندان مشغول مطالعه بودم که چشمم به جمله ای افتاد که در یکی از کتاب های نویسندگان حامی رژیم تروریستی آخوندی درج شده بود که می گفت "اشتباه کردن گناه است ولی تکرار گناه جنایت می باشد ." اکنون سرمقاله نویس دست به بازگوئی داستان وروایت گری از جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران وعراق کرده است و باوجود اینکه پس از 19 سال که سرکشی جام زهر خمینی برای پذیرش آتش بس سپری شده است و چندین سال است که با همکاری رژیم تروریستی آخوندی عراق اشغال نظامی شده است و رئیس جمهور سابق عراق صدام حسین در روز عید قربان از سوی آلت فعل و دست نشاندگان ولی ققیه و سپاه پاسداران در عراق به آن وضع فجع بر دار کشیده شد و در شرایطی که چند سالی می باشد که افزایش قیمت نفت سیر صعودی قیمت دارد و ذخایر فراوان ارزی به خزانه ی دولت سرازیر نموده و بیش از دو سال است که از رئیس جمهور شدن یک پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه به نام محمود احمدی نژاد می گذرد که قبل از رئیس جمهو شدنش قول داده بود که می خواهد در آمد حاصل از فروش نفت را تبدیل به نان کند وبر توی سفره های خالی محرومان ببرد. البته پس از اینکه رئیس جمهور شد، نه اینکه اینکار را نکرد، بلکه رشد افسار گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت ها را جایگزین وعده ی داده شده ی خود کرد و برای اینکه هدیه به مردم و جوانان معترض و ناراضی داده باشد که البته خیلی فرق با تقدیم هدایای داه شده به گروگان های آزاد شده ی انگلیسی دارد که در اجرای شوی تئاتر سیاسی- مطبوعاتی اجرا و اهداء شد. زیراکه که هدایا با جوانان ناراضی اراذل و اوباش خوانده شده ی ایرانی از طریق طرح امنیت ملی نیروی انتظامی داده شده است . البته که با چاشنی ضرب و شتم وشلاق خیابانی وموج گله وار دستگیری و بازداشت ها روزانه ی جوانان همراه می باشد که نتیجه ی نهائی آن منتهی به برپائی چوبه های دار در معابر عمومی و شهرهای گوناگون شده است. فراموش نه شود که همه ی این نعمات بازتولید همان آثار خیرات جنگ نعمت الهی خیمنی می باشد که در سالگرد آن هرسال یک هفته جشن دفاع مقدس برگزار می شود و بهمین منظور روز گذشته همه ی آخوندهای مفتخور وانگل حکومتی در نماز جمعه شهرهای ایران بسیج شدند تا که بطور همآهنگ دست به مداحی گری برپائی جشن با تعریف و تمجید وستایش از هفته ی مقدس جنگ کنند .
آری هنوز تبعات ویرانگر این جنگ نعمت الهی خوانده شده ی خمینی در ایران از بین نرفته است و هنوز در گوش ها طنین انداز است که چگونه خمینی می گفت، لاکن تا فتنه در عالم هست جنگ هم هست. اگر جنگ 20 سال طول به کشد ما هم هستیم . جنگ نعمت است صدام باید برود... بلی در اثر اصرار .و پا فشاری که خمینی و اطرافی انش و سپاه پاسداران برای ادامه ی جنگ ضدملی و ضد میهنی بودکه 7 سال جنگ اضافی ادامه یافت که جز اینکه میهن ویران شد و میلیون ها نفر کشته ومجروح و آواره وبی خانمان جنگی گشتند و رفسنجانی گزارش 1000 میلیارد دلار خسارت جنگی در نماز جمعه بیلان داد و در اثر زیر تخریب ساخت های مملکت و منهدم شدن پالایشگاه بزرگ نفت آبادان که در دوران جنگ شد. اکنون نیروگاه اتمی بوشهر بیش از 3 دهه به طول کشیده وهنوز نیز اتما نیافته است. همچنین یکی دیگر از عواقب تخریب پالایشگاه نفت آبادان واصفهان وتبریز و کرمانه وتهران و.. منجر به سهمیه بندی بنزین شده است که شاهد بودیم چگونه واکنش قهرآمیز در سراسر کشور در بر داشت و یا آنگونه تأسیسات برق وآبرسانی ضربات مهلک در دوران جنگ به آنان وارد شد که اکنون پس از 19 سال که از سپری شدن آتش بس می گذرد. ولی هنوز مردم شهرهای استان زر خیز خوزستان با مشکل آب آشامیدنی و خاموشی های پی در پی و ادامه دار برق مواجه می باشند و به جای دریافت خدمات از سوی دولت مدعی عدالت محور و تحول گرا برپائی چوبه های دار در معابر عمومی و سر های بر بالای چوبه ی دا ر رفته و رقصان وآویزان برای عبرت وزهر چشم گیری در این استان دریافت می کنند . عجیب است که سر مقاله نویس چگونه به خود اجازه می دهد که بسیار ساده ی حقایق را قلب وواقعیات را کتمان کند وبازهم از برپائی مراسم جشن هفته ی دفاع مقدس و عزت و و اقتدار جنگ به گوید. آن موقع صدام تجاوز کرد و دفاع مقدس بود اکنون چه؟ سپاه پاسداران در عراق چه می کند؟ چرا هروز دامنه ی عملیات تروریستی و باتلاق سازی عراق را گسترش می دهد و عراق را تبدیل به کانون صدور تروریسم وبنیادگرائی و بحرن سازی در خاورمیانه کرده است ؟ برای چه سپاه پاسداران از طریق شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسرائیل راه انداخت و از طریق حماس در فلسطین دست به جنگ داخلی وکودتا زد؟ آیا اینگونه تجاوزات واعمال تروریستی هم طبق ادعای سرمقاله نویس نتیجه ی تهاجم همه جانبه جبهه كفر و نفاق عليه ی رژیم تروریستی آخوندی می باشد؟ یا نه ناشی از ماهیت تروریستی و قرون وسطائی و متزلزل بودن رژیم جنگ افروز وضد مردمی آخوندی می باشد که همانگونه که با بحران آمده با بحران هم آمده و تاروزی که باشد به بحران سازی و صدور کردنش ادامه می دهد. جالب است که سرمقاله نویس جمع بندی عملکرد و عصاره ی سیر حوادث 3 دهه ی گذشته ی رژیم تروریستی آخوندی را چنین در یک جمله خلاصه کرده وگفته است که هيچكس از دشمني با انقلاب اسلامي سودي نبرد » . البته ایشان نگفته است که اولاً دشمن تراشی را کدام طرف شروع کرد؟ سفارت آمریکا در چه سالی ودر راستای چه اهدافی اشغال شد؟ اکنون چرا اسرائیل تهدید به نابودی می شود؟ خلاصه اینکه آگر توطئه ی دشمن سازی وبحران آفرینی و جنگ افروزی نبود، آیا امکان بقای رژیم تروریستی آخوندی وجود داشت ؟ همانگونه که سر مقاله نویس توضیح داده است که مردم ایران چقدر متحمل خسارات مالی وانی فراوان ناشی از همین دشنمن آفرینی ها و ادعای مبارزه با شیطان بزرگ کردن با آمریکا شده اند؟ در عوض سرمقاله نویس پذیرفته است که جنگ ضد ملی و ضد ملی که خمینی و رفسنجانی وولی فقیه و سپاه پاسداران خواهان ادامه ی آن بودند دارای چنین بازده ای بوده است :
"اكنون كه 27 سال از شروع جنگ تحميلي مي گذرد بهتر مي توان دريافت كه امروزه از اتحاد جماهير شوروي از بلوك شرق از يوگسلاوي از رژيم بعث عراق و از جبهه متحد دشمنان انسانيت چه باقي مانده است اتحاد جماهير شوروي از هم فرو پاشيده و از بلوك شرق كمونيستي بجز خاطرات پرابهامي در ذهن ها باقي نمانده است"
سرمقاله نویس در پایان تحلیل جنگی ودستآرد های آن بطور آشکارا اعتراف کرده است که اگر برای دشمنی کردن با رژیم کسی سودی نبرده است ولی سران دزد و غارتگر ونگ طلب رژیم تروریستی آخوندی سود بسیار سرشار وکلان برده اند که همین مسئله خودش به عینه می گوید که ریشه ی اصلی دشمن تراشی کجا وبرای چه اهدافی بوده است که سرمقاله نویس آن را چنین جمع بندی و بطور روش بیان کرده است:
"اكنون خوبست در بيست و هفتمين سالگرد تهاجم نظامي ارتش بعث به ايران قدري بينديشيم تا به اين جمع بندي برسيم كه حاصل آنهمه دشمني و كينه ورزي دشمنان انسانيت در عزت و اقتدار امروز انقلاب اسلامي و ايران عزيز متجلي شده است . ما اينهمه عزت و افتخار را مديون خون شهداي گرانقدر و مديون رهبري امام راحل و مديون صبر و استقامت ملت و بالاتر از همه مرهون فداكاري هاي خالصانه ملت هستند. "
درخاتمه اینکه همانگونه که سرمقاله نویس در سالگرد جنگ 8 ساله ی ایران و عراق اعتراف آشکار کرده است و اذعان کرده است که این جنگ موجب عزت واقتدار امروزی رژیم تروریستی آخوندی شده است که در حقیقت بیان آن سوی سکه ی واقعیت جنگ نعمت الهی خمینی می باشد که سرمقاله هم عیان کرده است که مدیون موضع جنگ افروزانه ی خمینی می باشد. بنابراین برگزاری چپ و راست مانور ها وهمایش ها ورزمایش های نظامی و آزمایش کردن های موشک های دور برد و ریس جمهور کردن یک پاسدار وحاکم نمود فضای اطلاعاتی – امنیتی و نظامی و گسترش دادن دار زدن ها برای ایجاد خفقان ورعب ووحشت در جامعه در بستر همان حفظ اقتدار یا درحقیقت کمک به بقای رژیم تروریستی آخوندی می باشد و دخالت گری در عراق و افغانستان ولبنان وفلسطین و تعقیب دسترسی به سلاح هسته ای نیز مکمل همین هدف ادامه ی بقای رژیم ننگین ئضدمردمی و قرون وسطائی می باشد که هر گز بدون اینگونه بحران سازی ها وجنگ افروزی ها و صدور تروریسم وبنیادگرائی حتی ی روز قادر به ادامه ی حیات نمی باشد.
هوشنگ - بهداد
شنبه شهریورماه سال –1386

"چگونه گلنگ سلمان فارسی و خندق کندنش به تهدید کردن علنی آمریکا تبدیل شده است؟"

نقد وبررسی "كم شماران پيروز (يادداشت روز)" روزنامه ی چهار پنجشنبه 29 شهریورماه سا ل-1386
"چگونه گلنگ سلمان فارسی و خندق کندنش به تهدید کردن علنی آمریکا تبدیل شده است؟"
یک قلم بردست کشابه پیرو پاسدار یادداشت روز نویس روزگذشته بر منبر رفته است و روضه خوانی های جنگی مشابه کرده است و از شیوه ی کلنگ برسنگ زدن وخندق کندن سلمان فارسی شروع کرد واز پیروزی سه جنگ گفته تا اینکه گریزی به صحرای کربلا زده است وبه 8 سال جنگ صد ملی و ضد میهنی ایران وعراق رسیده است و بدون آنکه به گزارش دادن و نامه پراکنی های خمینی با سبزعلی رضائی فرمانده ی قوت سپاه پاسداران اشاره کند در صورتیکه رفسنجانی سال در نمازجمعه ی تهران آن را قرائت کرد و افشا کرد که چگونه جنگ به بن رسیده بود و نه انگیزه ونه امکانات وابزار جنگی برای ادامه ی آن امکان نداشت آنگونه خمینی مجبور شده بود جام زهر شکست را سر بکشذ و لی اکنون مداح یادداشت روز نویس بطور وارونه اینگونه حاصل جا زهر کشی خمینی را بازگو کرده است:
"تا آنجا كه با طولاني شدن زمان جنگ و ديكته شدن اقتدار و برتري ايران، كار به جايي رسيد كه صدام دست به دامان اربابان و سازمان هاي جهاني، خواهان پذيرش آتش بس از جانب ايران بود. و هدف حاميان اين عروسك خيمه شب بازي و در رأس همه آمريكا، در اين زمان ديگر نه شكست دادن ايران، بلكه فقط اين بود كه جنگ هرچه سريعتر به پايان برسد و صدام با آن همه حمايت هايي كه از او شد، بازنده نباشد، چرا كه موقعيت خود آنان به ويژه آمريكا نيز در منطقه سير نزولي آغاز كرده بود، سيري كه كماكان ادامه دارد و شتاب بيشتري هم به خود گرفته است."
مداح یاددشت روز نویس در دنباله ی یاداشت روز خود دوباره بدون آنکه اشاره داشته باشد که پس از واقعه ی 11 سپتامبر چونه سران رژیم تروریستی آخوندی دچار وحشت شده بودند و چرا از ترس با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان همکاری کرد ند. آنگونه که گزارش این همکاری را رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه ی تهران به بوش اعلام کرد وخطاب به ایشان گفت که بوش می داند اگر در اشغال نظامی افغانستان ما همکاری نکرده بودیم هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. البته همین شیوه ی همکاری در اشغال عراق نیز تکرار شد زیرا که گذشته از سقوط صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق، تهاجم نظامی به قرار گاه های نظامی مجاهدین وخلع سلاح کردن آنان هدف اصلی دیگر بود . ولی اکنون با انکار کردن همکاری کردن با اشغال گران نظامی افغانستان وعراق، هم به دخالت گری در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین به عنوان صدور انقلاب خمینی یا در قیقت صدور بنیادگرائی و تروریسم به منطقه ی خاورمیانه اعتراف کرده است و اینگونه علیه ی آمریکا کرکری خوانده و قدرت نمائی کرده است:
"امروز ايران قدرتمندتر از گذشته، مدبرانه و قاطعانه در مسير تحقق آرمان هاي قدسي و اهداف انقلابي خود گام برمي دارد و در مقابل به اذعان همه كارشناسان و تحليل گران جهان حتي در خود آمريكا، اقتدار جهاني اين كشور روز به روز ضعيف تر شده و از ابهت پوشالي و هيبت ظاهري آن كاسته مي شود. به تعبير رهبر فرزانه انقلاب: «امروز موقعيت ما، موقعيت مستحكمي است، به عكس موقعيت دشمنان و مخالفان ما متزلزل است. آمريكاي امروز، آمريكاي ده سال، پانزده سال قبل نيست... و امروز اين حقيقت براي دشمنان ايران روشن شده است كه آنان نه فقط نمي توانند بر ما سلطه پيدا كنند، حتي لطمه هم نمي توانند بزنند!» و هم اينكه انقلاب اسلامي و دفاع مؤمنانه ملت ايران در جنگ تحميلي به صورت الگو و مايه الهام بسياري از مردم تحت ستم جهان درآمده و آن سخن امام راحل را كه پس از پايان جنگ فرمودند «ما در جنگ هشت ساله، انقلاب اسلامي را به جهان صادر كرديم» تحقق يافته است. شايد آن روز معناي اين كلام امام(ره) را بعضي ها متوجه نشدند يا نخواستند متوجه شوند و طبق معمول و مثل اسلاف جاهل خود به جاي فهميدن، پوزخند روشنفكرانه! تحويل دادند، اما امروز وقتي در اينجا و آنجاي عالم به ويژه در منطقه خاورميانه مقاومت ها و پيروزي مردمي را كه با الگو قراردادن انقلاب اسلامي و رزم شجاعانه مردم ايران در دوران دفاع مقدس، مي بينيم و مثلاً وقتي انتفاضه مردم فلسطين را، يا پيروزي شگفت آور و تحسين برانگيز حزب الله لبنان را در جنگ 33روزه نظاره مي كنيم، و خبر پيروزي احزاب اسلامگرا را در تركيه و فلسطين و الجزاير و بحرين و... دريافت مي كنيم و مقاومت مردم مسلمان عراق را در برابر هجوم اشغالگران شاهد هستيم، و مهمتر از همه وقتي جريان بيداري اسلامي و شكوفايي نهضت بازگشت به خويشتن در دنياي اسلام و در نزد مردم ستمديده جهان به شكل غيرقابل انكاري رو به اوج گيري است، براي هركسي كه مي خواهد ببيند و خود را به نابينايي نزده و مي خواهد بشنود و خود را به ناشنوايي نزده، سخن آن روز امام كاملاً درك كردني و قابل اثبات است."
در خاتمه اینکه مداح یادداشت روز نویس دیل اینکه از قدرت پوشالی و تضعیف شده آمریکا گفته و متقابلاً از روز افزون شدن قدرت رژیم تروریستی آخوندی با مباهات یاد کرده . به وضوح می توان گفت که نتیجه ی همان سیاست خوشباورانه ی همکاری کردن با سران رژیم تروریستی آخوندی در اشغال نظامی افغانستان وعراق است که پس از آن فرصت داده شد که دستان رژیم در مانور دادن در سراسر خاک عراق کاملاً آزاد باشد وتوجهی به رشد روز افزون د عراق و تبدیل کردن این کشور به کانون و سرپل شدن به سکوی پرش پیگیری اهداف هسته ای و صدور تروریسم و بنیاد گرائی به منطقه ی خاورمیانه نشد و ارزیابی دقیقی از هدف و نتایج مذاکره ومماشات گری با اروپا نشد و درک نشد که این غول از شیشه رها شده چگونه در مسیر اهدافی دارد حرکت می کند که به سمت قابل کنترل نشدن می باشد؟ همچنین برداشت اصولی از اتخاذ سیاست خائنانه ی مذاکره ومماشات هسته ای اروپا با رژیم ترریستی آخوندی به عمل نیامد که چگونه در نهایت می تواند منتهی به عدم رام و کنترل ومهار شدن رژیم تروریستی آخوندی بی انجامد.؟ ولی اکنون با باتلاق شدن عراق و سر زمین سوخته شدن لبنان و کودتا در فلسطین و شعار ور شدن جنگ داخلی در افغانستان ونقش کلیدی سپاه پاسداران در بحران وناامن سازی عراق و افغانستان وبی ثبات کردن خاور میانه مقامات نظامی و سیاسی آمریکائی متوجه شده اند که چگونه دچار خوشباوری و اشتباهات مهلک وپر هزینه ای در عراق شده اند که دشمن را به حال خود رها ذاشته بودند که هر کاری که می خواهد دنبال کند و با ادامه ی ساست مذاکره ومماشات با اروپا پوششی برای پیگیری اهداف هسته ای اش بوده است . بنابراین تصمیم گرفته شده است تاکه دولت دست نشانده ی نوری المالکی در عراق را برکنار شود و صحبت از نامگذاری سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی شده است و دقیقاً دانسته شده است که اگر از هم اکنون مانع از دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی نشود فردا که دارای سلاح هسته ای شد دیگر امکان کنترل کردن این یاغی بین المللی وجود ندارد . زیراکه در آن موقع فقط با بحران بی ثباتی و ناامنی در منطقه خاور میانه مواجه نیست، بلکه با تهدید خطر صلح امنیت جهانی روبرو می باشد.
هوشنگ-بهداد
پنجشنبه 29 شهریورماه سال-1386

"وارونه گوئی ریشه شروع جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق با تهدید کردن فرانسه"

نقد وبررسی :27سال بعد (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان چهار شنبه 28 شهریورما سا ل-1386
"وارونه گوئی ریشه شروع جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق با تهدید کردن فرانسه"
بازمداحی وتحریف گری و قلب کردن تاریخ و وارونه گوئی و فراموشکاری در کنار تخصص بازجو ئی و حرفه ی شکنجه گری و تواب و پرونده وسناریو سازی در هم دیگر ترکیب و تلفیق شده است و تبدیل به روزنامه نگار مکتبی و نماینده ی ویژه ی ولی شده و قلم بر دستی ساخته است که در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – اطلاعاتی کیهان سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری، یاداشت روز نویس شده است و از سالگرد جنگ 8 ساله ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق آنگونه که خود می خواهد بازگوئی خاطره واقعه گوئی می کند. البته چون سران این رژیم تروریستی خرافاتی ومتحجر و واپسگرا می باشند بنابراین عجیب تضاد ودشمنی هیستریک با علم ودانش و روشنفکر حتی از نوع دینی اش دارند . لذا قلم بردستان روزنامه نگار شده همچون سران عوامفریب رژیم تروریستی آخوندی هرگز ارزیابی و تفسیر و تحلیل و بازگوئی وقایع وپدیده های اجتماعی از جمله آغاز جنگ ایران وعراق را از موضع رابطه ی علت ومعلولی مورد بررسی یا نقادی قرار نمی دهند و معمولاً عادت مزمن ترک ناپذیر دارند تا که با شیوه ی پاک کردن صورت مسئله و آدرس غلط دادن به پردازند که در حالت خوشباورانه ی حاوی بازگوئی نیمی از واقعیات است که جزو معلول ها می باشد. در همین رابطه است که پاسدار یادداشت روز نویس به دون آنکه به گوید که ریشه ی اصلی شروع جنگ ایران وعراق چه بود؟ یا گفته پس از بازگشت 15 سال از تبعید خمینی از نجف و پاریس و در خت سیب بی احساس وارد ایرانی شد چه گفت؟ تأکید بر صدور انقلاب اسلامی به کشور های اسلامی منطقه که البته پیام ومفهوم عراق بود چه معنی و مفهومی داشت؟ حال بماند که چرا پیشنهاد عراق برای صلح وآتش با پرداخت خسارات جنگی پس از باز پس گیری خرمشهر پذیرفته نشد و 7 سال جنگ تا مرحله ی سرکشی جام زهر شکست ادامه یافت و میلیون ها نفر کشته ومجروح و موجی و بی خانمان وآواره و تبعیدی در هر دو کشور برجای گذاشت. چونکه خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران ومیر حسین موسوی جنگ تا پیروزی وآخرین نفر و آخرین خشت خانه را می خواستند ومی گفتند که جنگ حتی اگر 20 سال هم طول بکشد ما هستیم که بالاخره روزی می بایست این جنگ افروزان به عنوان مجرمان جنایت جنگی به پای میز محاکمه کشانده شوند. چون اینان بودند که 7 سال جنگ را اضافی ادامه دادند. همانگونه که پاسدار یادداشت روز نویس نمی گوید که در یادداشت روز 13 آبان سال 1383 چه نوشته بود؟ یعنی در حقیقت خودش را به خریت و فراموشی زده است تا اینکه مجبور به اعتراف نباشد که چه نوشته بود؟ یا چرا اکنون همان تأکیدات مزایای اشغال سفارت آمریکا در 13 آبانماه سال 58 را تکرار نمی کند که خمینی آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیدو تأکید کرده بود که هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید ولی رئیس جمهور غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد که خواهان نابودی اسرائیل هم پیمان آمریکا در خاورمیانه می باشد منتظر دریافت ومجوز سفر به آمریکا و حضور در سازمان ملل با پذیرش انگشت در آمریکا می باشد . بهرحال در آن یادداشت روز نویس دلیل شروع جنگ میان ایران وعراق را اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 58 در تهران ارزیابی کرده بود. یعنی اینکه عامل اصلی وریشه ی جنگ ایران و عراق را معرفی کرده بود که خود رژیم تروریستی آخوندی بود. ضمن اینکه تذکر داده بود که حتی واقعه ی 11 سپتمبر نیز جزو پیآمدهای همان اشغال گری در 13 آبانماه سال 58 در تهران بود. ولی اکنون نه اینکه نه نامی از افتخارات اشغال گری و پیآمدهای آن گفته نمی شود بلکه حتی دیگر نامی از چنین روزی برده نمی شود. البته بازی کردن ونمایش تاکتیکی دادن باچنین روز ها ووقایع یک نوع جنگ قدرت جناحی و باندی بوده است واکنون موردی ندارد که یادداشت روز نویس دست به خود نی بزند وبه ریشه ی آغاز جنگ به پردازد چونکه قصد خود زنی وخود کشی ندارد که واقعیات را بیان کند . ولی ز سوی دیگر منبر و بهانه گیر آورده است تاکه با گریز زدن به صحرای کربلا زدن از سالگرد شروع جنگ ایران و عراق آنگونه بازگو کند که تصور می کند با جامعه ی کران وکوران سر وکار دارد وکسانی یافت نمی شوند که خود شاهد زنده ی آن زمان باشند وواقعیات را مثل کف دست خود بدانند وهر گز توی کت اینان نرود آنگونه تحریف گری ها و وارونه گوئی هائی که امثال پاسدار یادداشت روز نویس از آغاز جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق ارائه می کند وصدام حسین قسی القلب معرفی می شود وخمینی که بچه ی 13 سیزده ساله به نام حسین فهمیده را در آبادان بر زیر تانک فرستاد تا که فرصت طلبانه و شیادانه روضه خوانی کند وبه گوید که این رهبر من بود و رهبر مهربان ورئوف ودلسوز مردم معرفی شود . در صورتی که خمینی مرگ حسین فهمیده آن را بهانه ی تشویق گری وتحریک کردن صد هاهزاران نوجوان دانش آموز ان مدارس و بسیجی کرد واینان را به عنوان یک بار مصرفان مین پاک کن برروی میادین مین در جبهه های جنگ فرستاد تا اینکه موقعیت خود وپیروانش در قدرت را تثبیت کند واکنون پس از 27 سال از سپری شدن آغاز جنگ مداح دست پرورده ی خمینی جنگ افروز این چنین گزارش مضحک ومسخره ای ارائه کرده است:
"در آن چند روز پاياني شهريور، دوران بيش از يك ساله عمليات هاي ايذايي از جانب رژيم بعثي به پايان رسيد و آرايش نظامي در طول 1300كيلومتر مرز مشترك با استعداد ده ها لشكر پياده مكانيزه و زرهي بسرعت كامل شد تا سرانجام نوبت به هجوم سراسري 31شهريور و آغاز رسمي طولاني ترين و بزرگترين جنگ دو سه قرن اخير برسد.يك طرف اين جنگ ملتي بود كه با رهبري امام خميني(ره) اداره كشورش را به دست گرفته و جهاد سازندگي و سوادآموزي و محروميت زدايي و... را آغاز كرده بود و سوي ديگر رژيم كودتايي صدام كه حمايت هاي شش دانگ سياسي دو ابرقدرت حاكم، پشتوانه مالي ارتجاع عرب و عقبه لجستيك متشكل از حداقل سي وچهار كشور داراي تكنولوژي نظامي به صورت كامل پشت سرش قرار داشت."
حال جنگی که طولانی ترین جنگ معاصر خوانده شده است که رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران اعتراف و بیان شد که مبلغ 1000 میلیارد دلار خساذات فقط مادی داشت و میلیون ها کشته وآواره وبی خانمان بر جای گذاشت که پس از 19 سال که از آتش بس جنگ سپری شده است هنوز منطقه جنگ زده استان زر خیز خوزستان در کم آبی و خاموشی برق به سر می برد. ولی اکنون جزو افتخاراتی قلمداد شده است که آن جنگ وکینه ورزی خمینی و انتقام گیری فردی از صدام را چنین از الگو شدن خمینی در منطقه ای که همگان می دانند چگونه دچار بحران وتنش وناآرامی است یاد شده است :
"مين طمانينه و آرامش بود كه جنگ هشت ساله تحميلي را به حماسه اي باشكوه و الگوساز براي ملت هاي مسلمان و ديگر ملت هاي جهان معاصر و نيز كارگاهي عظيم براي ساخته شدن كادرهاي مديريت اجتماعي و پيشرفت هاي شگرف علمي و تكنولوژيك تبديل ساخت. آن روز در ذهن مغرور صدام و حاميانش چنين مي گذشت كه كار انقلاب اسلامي به سه روزي، هفته اي و يا حداكثر يك ماهي پايان مي پذيرد، و امام... امام بود كه از سرنوشت شوم صدام خبر و حذر مي داد و آينده را از آن انقلاب رهايي بخش اسلامي، مسلمانان بپاخاسته و مستضعفان جهان معرفي مي كرد"
بالاخره پاسدار یادداشت روز نویس نتایج 8 سال جنگ ضد ملی و ضد میهنی و بیش از 28 عمر نکتب بار این رژیم تروریستی و جنگ افروز را در فروپاشی شوروی و سقوط صدام ودار زدن آن در روز عید قربان و باتلاق ساختن کنونی عراق و تهدید رئیس جمهور فرانسه چنین جمع بندی و پرسش کرده است :
"امروز صدام كجاست، شوروي سابق كجاست، آمريكاي پرمدعا در چه وضعيتي است، ادعاهاي مضحك كساني مانند رئيس جمهور تازه كار فرانسه چند ساعت توان دوام آوردن دارد؟"
در خاتمه اینکه قتی که خمینی گفته بود که جنگ نعمت الهی است دقیقاً می دانست که بقای این رژیم ضد مردمی و قرون وسطائی فقط در جنگ افروزی و صدور تروریسم و بنیادگرائی و بحران سازی و ایجاد کردن فضای جنگی وایجاد اختناق و رعب ووحشت توانسته است که به بقای خودش ادامه دهد . برای همین است که همه اذعان دارند که برنده نهائی اشغال نظامی افغانستن وعراق رژیم تروریستی آخوندی بوده است . در همین بستر است که پاسدار یادداشت روز نویس برکت جنگ را به صورت پرسشی مطرح کرده وسئوال کرده است که صدام وشوروی سابق کجا رفتند و در دنباله سرنوشت مشابه برای رئیس جمهور فرانسه خواب دیده است . چونکه چند تا نماینده مجلس نیز چنین تهدید مشابهی را کرده اند که مفهوم تدارک اعمال و طرح های تروریستی علیه ی فرانسه می باشد . زیراکه این رژیم جنگ افروز از مخالفت دولت فرانسه با پروژه ی هسته ای اش دچار وحشت شده است و اینگونه فرانسه تهدید شده تا از مخالفت دست بردارد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 28 شهریورما سال-138
6