دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 16 خرداد ماه سال 1389

نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان "از كه بريدي و با كه پيوستي؟! "

" اعتراف به طرح تو طئه در مراسم سال مرگ خمینی علیه نوه اش سید حسن خمینی از سوی دشمنان خمینی و قاتلان سید احمد خمینی که با کودتا قدرت را قبضه کرده اند"

بالاخره اجرای شوی مراسم سال مرگ خمینی شیاد اجرا شد البته این شو نوعی قدرت نمائی پیش مقدمه ی زهر چشم گیری از رهبران رقیب مغلوب و منتقدان و معترضان و ناراضیان است که با دراز کردن سیدحسن خمینی و رفسنجانی که در مراسم حضور داشتند به حساب هشدار تهدید آمیز علیه ی اینان و حامیان شان بوده است که در 22 خرداد سال گرد کودتای پاسداران دست به واکنش و اقدا ماعتراضی نزنند . برای همین پس از اجرای این شو سرباز جوی سناریوی سازی و و ارونه گوی و تحریف گر شریعتمداری با یادداشت روز وارد صحنه شده . ولی نگفته است که ساندیس خوران چگونه از اقصی نقاط ایران بسیج و اعزام به نماز جمعه و مراسم سال مرگ خمینی شیاد در تهران شدند تا دست به تهدید و فحاشی به اصطلاح خود جوش بزنند. همانگونه که گفته نشده است که نقش فرماند ی بسیج محمد رضا نقدی عراقی پاسدار جنایتکار در این شو چه بوده است که از چند ماه پیش در بسیج کردن روستائیان و عشایر فعال بوده است؟ یا اینکه چرا این معره که گیر مرثیه خوان اشاره نکرده است که جمعیت فعلی ایران چه میزان است؟ جمعیت تهران بزرگ پایتخت چقدر است؟ بالاخره چه تعداد در نمایش خیمه شب بازی سال مرگ خمینی شیاد حضور داشتند و نسبت آن به جمعیت تهران و ایران چگونه است تا بهتر مشخص شود چند در صد جمعیت کشورحضور نداشته اند و چرا جای اینان را به نام ملت ساندیس خوران اعزامی روستائی و سایر ارگان های سر کوبگر وچماقدار و دژخیمان لباس شخصی ها گرفته اند که در خدمت کودتا گران نا مشروع رژیم ضد بشری می باشند؟ تازه مگر در این نمایش معرکه گردانی چه اتفاق مهمی افتاده است که نیاز به روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن داشته باشد؟ مگر در اجرای این شو هدف غیر از این بوده است که تبدیل به لشکر کشی و به مصاف رقیب رفتن مغلوب باشد که از سوی دشمنان دیروز خمینی شیاد که دست به کودتا زده و قدرت را قبضه وانحصاری کرده دنبال شده است که سرباز جو شریعتمداری همچون همکاران کودتاگران پاسدار فرصت یافته است تا که دست به انتقام گیری از یاران نزدیک و پیروان و حامیان سابق خمینی شیاد موسوم به پیروان خط اما م و دوم خردادی ها بزند . چونکه در اجرای شوی مراسم سال مرگ شیاد شرایط توطئه آنگونه بر نامه ریزی شده بود که توطئه گران کودتاگر و قاتلان احمدی خمینی حتی در سال روز خمینی شیاد به سید حسن فرزند احمد و نوه ی خمینی شیاد رحم نکردند و فریاد مرگ بر منافق علیه اش سر دادند و اجازه سخنرانی به وی ندادند و با لمپن بازی و شعار مرگ بر منافق و موسوی دادن سخنرانی وی را قطع کردند که چرا در کنار موسوی و کروبی و خاتمی در مراسم عروسی فرزند محسن میر دامادی شرکت کرده بود که اکنون سربازجو پاسدار شریعتمداری اینگونه بطور وارونه از این شو علیه ی سید حسن خمینی تحلیل تهدید و تحقیرآمیز داده است :

" انتظار اين بود- و چه مي دانيم، شايد به روال هميشگي هم نزديك تر بود- كه يادداشت امروز را به حماسه بي نظير روز جمعه اختصاص مي داديم و درباره حضور پرشور توده هاي انبوه و ميليوني مردم خداجوي در ميقات 14 خرداد قلم مي زديم. مردمي كه نه در سر سوداي سود داشتند و نه در دل، غم بود و نبود، از اقصي نقاط ميهن اسلامي آمده بودند تا عهدي را كه با امام راحل(ره) و خلف حاضر او بسته بودند و هرگز نشكسته بودند، تازه كنند و بصيرت خويش را به رخ مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس بكشند كه نه فقط از ماهيت پليد اين مثلث شوم باخبرند، بلكه مزدوران و ماموران آنها را نيز در هر لباسي كه باشند و با هر پوششي كه به ميدان فرستاده شده باشند، مي شناسند و آنان را با همان سرنوشتي روبرو مي كنند كه سران فتنه 88 را روبرو كردند و....اما، در جريان حضور حماسي و بي نظير 14 خرداد، رخداد ديگري نيز اتفاق افتاد. اين رخداد، اگرچه به ظاهر، در حاشيه بود ولي عبرت انگيز و درس آموزتر آن بود كه بيرون از متن تلقي شود و آن، اعتراض يكپارچه، خودجوش و پرخروش توده هاي ميليوني حاضر در مراسم به جناب آقاي سيدحسن خميني، نوه حضرت امام(ره) بود. اين اعتراض به اندازه اي فراگير بود كه نوه حضرت امام(ره) را نه فقط از ادامه سخن بازداشت، بلكه فرصتي براي سخنان ايشان باقي نگذاشت و آقاي سيدحسن خميني را ناچار به قطع سخن و ترك تريبون كرد. اقدام به موقع و حرفه اي صدا و سيما در پيشگيري از پخش شعارهاي مردم، درخور تقدير است، چرا كه شعارها هرچند عليه نوه حضرت امام(ره) بود ولي به نظر مي رسد كه پخش آن از صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران به مصلحت نبود، اما از آنجا كه جمعيت چندميليوني روز 14خرداد، تقريباً از تمامي نقاط ايران اسلامي آمده بودند، ماجراي آن روز را به اقصي نقاط اين مرز و بوم مقدس بردند و يادداشت امروز در پي انتشار خبر آن روز، ضرورت يافته است و دراين باره گفتني هايي هست"

"در ادامه سرباز جو حسین شریعتمداری همکار و یاد سعید امامی قاتل سید احمد خمینی هشدار به سید حسن داده است که اقدام تهاجم و فریاد مرگ بر منافق دادن اراذل اوباش و بسیجیان چماقدار و طلبه های آخوند انگلیسی دزد مصباح یزدی که ا جازه سخنرانی به وی ندادند تازه درباغ هشدار دهنده به سید حسن خمینی بوده است و تهدید نموده اگر نه این عاشقان سینه ی چاک خمینی شیاد همانگونه که پدرت را نابود کردند ترا نیز بهمان سرنوشت دچار خواهند کرد که چرا اینگونه پیمان شکنی کرده ای:

- ابتدا بايد گفت آرزوي همه مردم- و از جمله نگارنده- اين بوده و هست كه كاش جناب سيدحسن خميني حرمت رابطه نسبي خود با حضرت امام(ره) را پاس مي داشت و رابطه معنوي خويش با آن مراد به حق پيوسته را حفظ مي كرد و كار به آنجا نمي كشيد كه كاسه صبر عاشقان امام(ره) لبريز شود و براي حفظ حريم مراد و مقتداي راحل خويش عليه نوه ايشان خروش بردارند و... اميد است جناب سيدحسن خميني به خود آيند و اين هشدار را در وجدان خويش به ارزيابي بنشينند كه؛به قول دشمن، پيمان دوست بگسستي.بين كه از كه بريدي و با كه پيوستي؟!"

بر خلاف ادعای سر بازجوی پرونده ساز فراموشکار که ابراز خوشحالی کرده است که چه کار مصلحت اندیشانه تلویزیون پاسدار ضرغامی کرده است که تهدید های لمپن ها و اراذل و اوباش های بسیج که از سوی پاسدار نجار وزیر کشور سازماندهی شده بودند تا علیه ی سید حسن خمینی شعار دهد که گزارش پخش مستقیم را قطع کرده است تا که قیافه های کامل شان شناسائی نشود که مردم به بینند تصاویر این خدا جویان عاشق امام دجال راحل کیستند که حتی نوه اش را هم بر نمی تابند وتحمل نمی کنند؟ ولی اکنون که رقیب فاش کرده که مهاجمین مشتی اراذل و اوباش بودند که با برنامه ریزی وارد صحنه شدند تا که دست به اجرای نمایش طراحی شده علیه ی سید حسن خمینی بزنند بدون آنکه به ماهیت روستائیان ساندیس خور و عشایری که برای نامه نگاری و دریافت نیاز و مطالبات بسیج و به تهران آورده شده بودند که اصلا ً نمی دانند که سید حسن خمینی و موسوی کیست که ارذل و اوباش علیه اش فریاد بر منافق سر دادند . ضمن اینکه اراذل اوباش که مردم خدا جوی در حال اقدام خود جوش مرگ بر منافق سر دادند و سخنرانی سید حسن خمینی را قطع نمودند درته صف در حال بالا رفتن داربست ها و تکان دادن به سبک آغاسی خواننده چیفه های بسیجی خود بودند که تداعی کننده ی همان بالا روند گان از دیوار سفارتخانه می باشد که اکنون سر بازجو حسین شریعتمداری با مردم خدا جوی کردن شان اینگونه با این بهانه پاسخ منتقدان رقیب مغلوب و رسانه های حامی اینان را داده است:

" برخلاف آنچه كه سايت هاي وابسته به سران فتنه و رسانه هاي بيگانه ادعا مي كنند، اعتراض به آقاي سيدحسن خميني از سوي «يك اقليت تحريك شده»! نبوده است، بلكه به گواهي اسناد صوتي و تصويري موجود و ميليون ها نفر از افراد حاضر در صحنه، اعتراض به ايشان يك خروش سراسري، خودجوش و همگاني بوده است و اگر غير از اين بود و تنها يك اقليت به جدايي ايشان از خط مبارك حضرت امام(ره) و همراهي وي با فتنه گران و دشمنان تابلودار امام راحل(ره) اعتراض داشتند بايستي بقيه مردم با سر دادن آن شعارها عليه نوه حضرت امام(ره) مخالفت مي ورزيدند اما نه فقط كمترين صدايي به مخالفت با آن شعارها از كسي شنيده نشد، بلكه ميليون ها نفر از جمعيت حاضر در صحنه، با تمامي وجود و از ژرفاي دل عليه مواضع جناب آقاي سيدحسن خميني به خروش آمده بودند. آيا غير از اين بود؟!اين ادعا كه اعتراض به آقاي سيدحسن خميني از سوي عده اي قليل بوده است، اهانت به شعور مردم و دستكم گرفتن آگاهي و بصيرت آنان نيز هست. آيا جناب سيدحسن خميني طي يك سال گذشته و در تمامي مراحل فتنه 88، با سران فتنه و عوامل ميداني آنها همراه و همصدا نبوده است؟! و آيا اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم(عج)، توهين آشكار و بي پرده به حضرت امام(ره)، همكاري با سازمان هاي جاسوسي آمريكا و اسرائيل و انگليس و... از نگاه نوه حضرت امام، جرم و خيانت و جنايت نيست؟ اگر هست- كه هست- چرا ايشان در مقابل تمامي اين خيانت ها نه فقط سكوت كرده بلكه با سران فتنه همراهي نيز داشته است؟!احترام نوه امام به خاطر رابطه نسبي ايشان با وجود مبارك حضرت امام است، بنابراين، بسيار بديهي است كه وقتي نوه حضرت امام را در مقابل آن حضرت و همراه و همگام با دشمنان او مي بينند، هرگز حضرت امام(ره) را فداي نوه ايشان نمي كنند، بلكه با انگيزه احترام به حضرت امام - تاكيد مي شود كه با همين انگيزه- نوه امام را از خود مي رانند تا خداي نخواسته، مواضع و عملكرد آقاي سيدحسن خميني به حساب امام راحل(ره) نوشته نشود و بر دامن كبريايي آن حضرت گرد و غبار مخالفت با انقلاب و همراهي با دشمنان مردم ننشيند.با پوزش از آقاي سيدحسن خميني بايد گفت؛ از پيروان حضرت ابراهيم(ع) پسنديده و پذيرفته نيست كه عموي بت پرست آن پيامبر عظيم الشأن را تنها به اين علت كه با حضرت ابراهيم(ع) رابطه نسبي داشت، گرامي بدارند! و يا فرزند خداناشناس حضرت نوح عليه السلام را فقط به دليل آن كه پسر پيامبر خداست، قابل احترام بدانند!رابطه نسبي با حضرت امام(ره) را در صورتي قابل احترام و تجليل بدانند كه با رابطه و پيوند معنوي نيز همراه باشد و چنانچه احساس كنند و به وضوح ببينند كه از رابطه نسبي براي مقابله با حضرت امام(ره) -خواسته يا ناخواسته- سوءاستفاده مي شود، عليه سوءاستفاده كنندگان خروش بردارند و از خدشه احتمالي به خط مبارك حضرت امام(ره) جلوگيري كنند، آيا، اين اعتراض نه فقط حق، بلكه تكليف اسلامي و انقلابي و نيز، وظيفه ملي و ميهني مردم نيست؟ معلوم است كه هست"

بالاخره سربازجوحسین شریعتمداری شکنجه گر پرونده ساز برای اینکه چماق علیه سید حسن ساخته باشد که چرا سایت های خبر رسانی این خبررا بازتاب داده اند. البته که خبر های بازتاب داده شده مطابقت ندارد نه آنگونه که رسانه و مطبوعات وابسته به باند های مافیائی کودتاگران حاکم خبرمخابره کرده اند ، لذا اینگونه خبر بازتاب دادن های توهین و اهانت آمیز حساب شده به سیدحسن خمینی که از سوی سایت های مخالفان و منتقدان از سوی سر باز جوی پاسدار شکنجه گر تبدیل به چماق اتهامی علیه ی سید حسن خمینی شده است . آنچنان که با دفاع کردن از رهبر حزب الله لبنان شیخ حسن نصرالله به جای سید حسن خمینی نوه ی خمینی شیاد معرفی شده است که در راستای دفاع و تبلیغ از سیاست جنگ افروزی در منطقه ی خاور میانه می باشد . این چنین سید حسن خمینی این چنین تحقیر و تهدید شده است:

" زبانزد هستند. به عنوان مثال و فقط يك نمونه و يك مثال، آيا مي توان پذيرفت كه بهايي ها و منافقين و سايت هاي وابسته به اسرائيل و آمريكا و انگليس نگران اهانت به حضرت امام(ره) باشند؟! كاش آقاي سيدحسن خميني نگاهي به گردانندگان اين سايت ها و برخي از اطرافيان خود مي انداخت. آن يكي «اسلام» را عامل عقب افتادگي مي داند! اين يكي معتقد است خط امام(ره) بايد به موزه تاريخ برود، ديگري مي گويد اصلي ترين مشكل دموكراسي در ايران اسلامي، آن است كه در ايران، هنوز خدا نمرده است! آن ديگري از اين كه موسوي و خاتمي و كروبي در مبارزه با بينش و منش امام ناكام مانده اند ابراز تاسف مي كند و... آيا نوه امام باور مي كند كه دل سياه اين جماعت نگران ساحت حضرت امام است.و اما، از سوي ديگر اعتراض مردم به آقاي سيدحسن خميني از اوج ارادت آنان به حضرت امام(ره) و ژرف انديشي و بصيرت آنها حكايت مي كند و نشان مي دهد كه وقتي پاي حفظ و پاسداري از بينش و منش حضرت امام(ره) در ميان باشد، رابطه نسبي را به رابطه معنوي و پيروي افراد از آن بزرگوار ترجيح نمي دهند... و بالاخره، يكي از شعارهاي آن روز مردم بسيار عبرت انگيز و درس آموز بود و حكيمانه و هوشمندانه... آن شعار اين بود؛«نواده روح الله، سيدحسن نصرالله».

در خاتمه اینکه مشخص است که اکنون فضاآنقدر ابهام زدائی شده است که هرروز از عمر ننگین رژیم کوتائی نامشروع ضدبشری می گذرد بیش از روز گذشته هم ماهیت ضد بشری و عوامفریب و غارتگر حاکمان دین فروش عریان می شود . هم اینکه ابزار و بهانه وسیله ی بودن مقولاتی همچون دین و مذهب و اسلام و ملت و جنک مقدس و نعمت الهی با اسامی چون خمینی شیاد و خامنه ای رهبر ولی فقیه جانشین وی عیان می شود که جزو زیر مجموعه ی قدرت و ثروت و سانسور و خفقان هستند که چاشنی چگونه خفه کردن صداهای مخالفان و خاموش کردن صدای اعتراضی منتقدان و حذف رقیب و یکپارچه کردن نظام ضد بشری و تثبیت قدرت انحصاری و انباشت هر چه بیشتر ثروت شده است . به خصوص اینکه دامنه ی شکاف و اخلافات در رأس علنی شده و ادامه ی جنگ قدرت و حذف کردن در همه سطوح آنگونه رشد کرده است که دشمنان خمینی و قاتلان فرزندش احمد و قتل های زنجیره ای که با کودتا و حمایت پشت پرده ی پیر استعمار قدرت کاملرا در اختیار خود دارند طوریکه می توانند زیر چتر برگزاری مراسم سال مرگ خمینی شیاد حتی نه اینکه اجازه ی سخنرانی به نوه ی خمینی شیاد سید حسن ندهند ، بلکه با فریاد زدن منافق علیه اش شرایط را مناسب کنند تا همچون سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری وی به سرنوشت پدرش سید احمد تهدید کند که چرا بطور دربست لبیک به کودتا گران نگفته است .بد تر اینکه چرا هنوز رابطه اش با یاران و پیروان سابق خمینی شیاد یا رقیب مغلوب قطع نکرده است ؟ بهر حال اکنون سئوال است که چرا جریان موسوم سبز یا دوم خردادی های سابق مغلوب هنوز هم سنگ دفاع از قانون اساسی را بر سینه می زنند که هیچگونه ارزش و اعتباری ندارد ؟یا اینکه آیا با زهم می خواهند بطور تاکتیکی به رهبر لوطی جماران آویزان شوند که آشکارا مشروعیت خویش را با فریاد های مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه از 22 خرداد 88 از دست داده است و همچنان به این سیاست ادامه دهند تا بیشتر مورد اتهام و توهین و ذلت و خواری واقع شوند یا نه اینکه آمادگی دارند که با اتخاذ موضعی اصولی و مردمی و پرداخت هزینه در کنار مردم معترض و ناراضی قرار گیرند که خواهان تغییرات دمکراتیک و پائین کشیدن دکان چند نبش دین فروشی و پایان دادن به شیادی وعوامفریبی حاکمان کودتا گر می باشند.

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/890316/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 16 خرداد ماه سال 1389