روزی نامه ی حکومتی 2 شنبه 25 مهر ماه سال 1390

نقد وبررسی : سر مقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " نظام سرمايه داري، پوسيدگي از درون "

"سرمقاله نویس که از موضع ضد سرمایه داری و ضد دیکتاتوری عجیب یکه تازی کرده و گرد وخاک بر پا نموده است . آنچنان که گویا منادی عدالت خواهی و ناجی برابر طلبی نه در ایران و منطقه ، بلکه در سراسرجهان است . ولی عجیب است که مدعی سخن و کلامی از اوضاع ایران نگفته است؟ حتی اشاره نکرده است که رهبران رقیب مغلوب اکنون کجا هستند و در چه شرایطی بسر می برند. سپس در مورد سایر کشور ها قلم فرسایی کند ؟ بلی معلوم نیست بچه دلیل بازگویی شرایط ایران سانسور کرده است؟"

سرمقاله نویس که از موضع ضد سرمایه داری و ضد دیکتاتوری عجیب یکه تازی کرده و گرد وخاک بر پا نموده است . آنچنان که گویا منادی عدالت خواهی و ناجی برابر طلبی نه در ایران و منطقه ، بلکه در سراسرجهان است . ولی عجیب است که مدعی سخن و کلامی از اوضاع ایران نگفته است؟ حتی اشاره نکرده است که رهبران رقیب مغلوب اکنون کجا هستند و در چه شرایطی بسر می برند. سپس در مورد سایر کشور ها قلم فرسایی کند ؟ بلی معلوم نیست بچه دلیل بازگویی شرایط ایران سانسور کرده است؟ بنابراین پرسش است که مگر در ایران نظام مادون سرمایه داری به سبک قرون وسطایی حاکم نیست؟ مگر فاصله ی طبقاتی تلفیق با ظلم و ستم و خفقان و تبعیض در ایران بیداد نمی کند؟مگرهر روز خبر های اعدام در سیاه چال ها یا در ملأ عام بازتاب داده نمی شود؟ مگر رشد تورم و گرانی لجام گسیخته همراه با رشد فقر و بیکاری نفس قشر آسیب پذیر در جامعه را نگرفته است؟ مگر 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی بسر نمی برند؟ مگر هرروز رشد واردات کالاها موجب تعطیلی کارخانه ها و واحد های تولیدی و بیکار شدن کار گران نشده است؟ چگونه است که سرمقاله نویس لیستی از کشورهایی را ردیف کرده است که در آنجا دست به تظاهرات های اعتراضی علیه وضع موجود سیستم سرمایه داری حاکم بر جهان زده شده است؟ ولی سرمقاله نویس گزارش نداده است که چگونه است که در ایران خبر و اثری از چنین تظاهرات مشابهی جهانی که وی اشاره کرده نیست؟ آیا نتیجه ی سرکوب و چند لایه بودن دیوار اختناق است که هرگونه تجمعات اعتراضی تحمل نمی کند و با شدت سرکوب می کند ؟ یا اینکه نه مرتبط به اوضاع خوب و راضی بودن مردم است آنگونه که ولی وقیح منفور ونا مشروع رهبر راستی راستی آنقدر مردمی است و آنگونه جذابیت و اتوریته دارد که حق دارد که نه ادعای رهبر ام القرای جهان اسلام کند و رهبر جنبش بیداری اسلامی بقول خودش نماید ، بلکه همانگونه که پیش بینی کرده و اخطاره داده است که انقلاب بهار عرب به زودی به اروپا و آمریکا خواهد رسید . لذا ایشان رهبر قیام های ضد سرمایه داری جهانی می باشد و نیاز نیست که نه سرمقاله نویس در مورد ایران سخنی بگوید چونکه ایران الگویی برای حرکت های اعتراضی معترضان ناراضی در کشور های سرمایه داری شده استک ه گزارش تحلیل و تشریحی اش را سرمقاله نویس چنین داده است :

"پس از ميدان تحرير قاهره، ميدان سبز طرابلس، ميدان لؤلؤ بحرين، ميدان نينتاگها در آتن، اكنون باراك زاكوتي در نيويورك، مركز هدايت جنبشي شده است كه خشم فرو خفته جامعه آمريكا و غرب عليه نظام سرمايه‌داري و بي‌عدالتي، تبعيض و محروميت‌هاي اجتماعي را به فرياد تبديل كرده است. رويداد جالبي كه در اين ميان رخ داده اينست كه مردم لندن به پيروي از مردم قاهره،‌ نام يكي از ميدان‌هاي شهر خود را "ميدان تحرير" گذاشته‌اند و آن را شبيه ميدان تحرير قاهره درآورده و به سبك مصري‌ها در آن مستقر شده‌اند. دولت آمريكا تلاش مي‌كند اهميت اين رخداد بزرگ را كم جلوه دهد و مطالبات آنرا در حد مبارزه براي گراني و بي‌كاري محدود كند ولي واقعيت اين است كه اعتراضات اخير، يك حركت اجتماعي - سياسي ريشه‌دار و عميق است و اين موضوع از شعارها، گسترده بودن ابعاد اعتراضات و تداوم آن، كاملاً قابل درك است. پاعتراضات اخير آمريكا، درحال گسترش به ساير جوامع غربي است و هم اكنون در فرانسه، انگليس، آلمان، يونان، ايتاليا، ژاپن، اطريش، اسپانيا، پرتقال و... شاهد برگزاري تظاهراتي در همبستگي با جنبش "وال استريت را اشغال كنيد" هستيم. اين امر، تاكيدي بر اين واقعيت است كه فرياد معترضين آمريكايي، عليه سرمايه داري، حرف دل ساير جوامع غربي نيز هست. نظام سرمايه‌داري به بن بست رسيده است. مردم غرب اكنون به شدت تحت فشارند، هر بحراني كه در اقتصاد غرب ايجاد مي‌شود، هزينه‌هاي كمرشكني را متوجه قشري مي‌كند كه اكثريت مردم را تشكيل مي‌دهند. مردم، تحمل ديدن انباشت ثروت دردست اقليتي سرمايه‌دار و شكاف طبقاتي عميق موجود را ندارند. مردم غرب اكنون مشاهده مي‌كنند كه از سوي يك اقليت استثمار مي‌شوند. همه اين مسائل به مفهوم شكست نظام سرمايه‌داري و به بن بست رسيدن اين مكتب است. غرب، با توجه به اينكه خودش به بن بست رسيده پاسخي براي رفع نيازهاي اكثريت مردم و اقناع ملت‌هاي خود ندارد، بديهي است كه نمي‌تواند براي سايرين الگو باشد. اين يك واقعيت است كه جنبه قوي انقلاب‌هاي منطقه، ضديت با غرب و نظام سرمايه‌داري و سياست سلطه غرب است. عمده ديكتاتورهاي سقوط كرده در منطقه، خود و نظام‌هاي حكومتي شان مظهر و نمادي از نظام‌هاي غربي بوده است. اين، خود، مويد وجود انزجار در جوامع كشورهاي درحال توسعه از نظام سرمايه‌داري است. هر چند كه دولتهاي غربي با فرصت طلبي كوشيده‌اند خود را همراه انقلاب‌هاي منطقه نشان دهند ولي واقعيت تلخ براي آنها، اين است كه اين انقلابها مغاير سياست‌ها و ارزش‌هاي غربي است. - نكته آخر اينكه اعتراضات جاري در جوامع غربي، آغاز روندي است كه به طور روزافزون مكتب سرمايه‌داري و ارزش‌هاي حاكم بر جوامع غربي را زير سؤال مي‌برد و با گسترشي كه اكنون يافته، قطعاً در آينده به صورت جدي، سياستگزاران غربي را با دردسر و مشكل بزرگي مواجه خواهد كرد. گسترش سريع اعتراضات به 900 شهر در كشورهاي متعدد، نشان دهنده پوسيدگي نظام سرمايه‌داري از درون است. تداوم وضع موجود و بروز بحران‌هاي پي در پي اقتصادي، قطعاً موجب سرعت يافتن اين روند و تشديد آن خواهد شد و در آن صورت نظام فعلي در غرب، بسيار زودتر از آنچه پيش‌بيني مي‌شود مضمحل خواهد گرديد."

در خاتمه اینکه اینگونه که سر مقاله نویس وضعیت خاور میانه و اروپا و آمریکا را تفسیر وتحلیل کرده است و به این نتیجه رسیده است که پس از فرو پاشی شوروی سابق با وجود اینکه غرب برای مدتی تلاش کرد تا خلاء این فرو پاشی را پر نماید و وانمود کندکه سیستم سرمایه داری جایگزین مناسبی می باشد . اما با موج تظاهرات شروع شده ناشی از معضلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در برخی از کشور های غربی به خصوص آمریکا نشان از بن بست سیستم سرمایه داری جهانی می باشد. چونکه پاسخگوی نیاز اقشار گوناگون جامعه به خصوص قشر آسیب پذیر نیست . برای اینکه سیستم سرمایه داری جهانی موجب فاصله طبقاتی و گرانی و فقر و بیکاری و اعتراض اجتماعی شده است . از سوی دیگر از فروپاشی دیکتاتور های منطقه یکی پس از دیگر یاد نموده است . البته بدون آنکه بگوید که رژیم ضد بشری قرون وسطایی ایران چگونه سیستمی است که این با سیاست شتر گاو پلنگی تناقض آمیزش که هیچ همخوانی نه با شرایط موجود ندارد گفته نشده است که چرا شرایط ذکر شده در غرب و ژاپن شامل حالش نمی شود؟. همانگونه که هیچ آلترناتیوی هم برایش که ارائه نداده هیچ ، بلکه هیچ نام و اشاره ای به سوریه و عراق نکرده است که آیا در این دو کشور سیستم دیکتاتوری و سرکوبگرانه همچون مصر وتونس و لیبی قبل از سقوط دیکتاتور هایش وجود دارد یا نه؟ اگر جواب نه است. پرسش است چرا؟ و اگر جواب آری است سئوال است پس چرا از قلم افتاده اند؟بنابراین قلمی که گزینه ای و وامدارباشد و دچار خود سانسوری شده باشد که عجین با دید یک جانبه نگری شده باشد .نمی تواند نمایان گر یا بیان کننده ی واقعیت باشد . برای اینکه با بیان بخشی از واقعیت تلاش می شود تا صورت مسأله پاک شود . چونکه هدف پنهان یا نا گفته ماندن بخش دیگر واقعیت یا حقیقت یا پوششی برای توجیه کردنش باشد.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900725/13900725_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی 2 شنبه 25 مهر ماه سال 1390

نظام سرمايه داري، پوسيدگي از درون