دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 12 بهمن ماه سال 1390
"به این یادداشت روز نگاه کنید. انگاری  از  12 بهمن 57  که  33 سال از آمدن خمینی شیاد به ایران می گذرد .  نه مردمی  در این کشور مقیم بوده و هستند. نه مطالباتی دارند و نه دارای حق وحقوقی می باشند . حتی آنقدر  سهم و اعتبار یا امتیاز ندارند تا که نام شان برده ومطرح شوند .چون قیم یا مترسکی به نام ولی وقیح دارند که از سوی خدا آمده وحافظ وپاسبان نگهبانش هم  بوده است  تا هم به جای مردم فکر وتصمیم گیری کندورهبر جنبش بیداری اسلامی منطقه شود .هم با نسق گیری دمار از روزگار مردم در آورد وتسمه از گرده شان بکشد. آنگونه که کسی جرأت سئوال وانتقاد کردن از وی را نداشته باشد . درصورتی که حقیقت آنگونه است که عملکرد 33 ساله اش آنگونه است که جای هیچگونه دفاعی ندارد. به ویژه  اینکه  احساس خطر تزلزل و واژگون شدنش می کند که فقط باید با مشت آهنین ودستکش خونین با معترضان ناراضی برخورد کند که اکثریت جامعه را شامل می شود"
بدون آنکه اشاره شود که 33 سال پیش مردم ایران در چنین روزی چگونه  بخشی از این مردم خودشان از اطراف و اکناف ایران به بهشت زهرا رساندند تا به استقبال خمینی شیاد بروند . چه فکر می کردند واز چه اهداف وآرمانی دفاع می کردند و تصورشان از رفتن شاه وپس از آن چه بود؟  ولی چرا رؤیای دیدن آب مردم  تبدیل به سرآب شد؟  بهرحال در سالگرد 12 بهمن 57 ورود خمینی شیاد به ایران اوج دجالی ورمالی وشعبده وشامورتی بازی  به نمایش گذاشته شده است . آنهم پس از 33 سال دین فروشی وعوامفریبی کردن که در تظاهرات های ضد حکومتی پس از کودتای 22 خردا ناراضیان معترض وارد خیابان شده با سردادن فریاد مرگ بر دیکتاتور وخائنه ای واصل ولایت وقیح   این بت شکسته شد وضریب منفوریت ونا مشروع بودنش به وضوح علنی شد و هاله قداست پوشالی  ودکوری ساخته شده برای علی خائنه ای شکسته  و بی اعتبار شد .اماا کنون طلبه پاسدار هم لهجه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری یادداشت روزنویس  عمامه اش را با دستمال ابریشم یزدی تعویض کرده است تا توانسته  باشد مداحی ونوحه و ستایش گری برای عنصر مفلوک و منفور ولی مغرور وخود خواه وخود رأی علی خائنه ای کرده  باشد . البتهاز  وی  بعنوان  جانشین خمینی شیاد یاد نموده که موسی وهم طراز خدا بود .چون  خداوند پاسبان حافظ وی بود تا تبدیل به ژاندارم منطقه شود . بلی خداوند پاسبان و حافظ  خمینی شیاد برای نجات و حفظ ایران بود  تدبير مقدر آن بود كه  این موسي بماند تا با كاخ فرعون کند و فضا را برای جانشین خود علی خائنه ای  هموار کند  تا ناجی انقلابات منطقه شود که اینگونه با استکبار آمریکا و اسراییل مبارزه کند :
"تدبير مقدر آن بود كه موسي بماند و در كاخ فرعون ببالد. و خدا مي خواست خاورميانه و خليج فارسي كه به توبره استكبار آمريكا و اسرائيل كشيده شده بود، از عمق «جزيره ثبات»(ايران)، آتشفشاني شود. بازي خدا را با آمريكا و اسرائيل و انگليس ببينيد كه خاورميانه تحت استيلا، درست از «پاسبان خانه» شلوغ شد؛ جايي كه استراتژيست ها به عنوان «ژاندارم منطقه» مي شناختند! نه، حق مطلب ادا نمي شود اگر ننويسيم خداوند  و دو سال بعد اراده كرد در جزيره ثبات و ژاندارم خانه دوم آمريكا در خاورميانه- مصر- و از تنور به ظاهر خشك، توفان و سيل تازه اي به راه اندازد در حالي كه عصب حسگرهاي دقيق و ديجيتال ايستگاه سيا در قاهره از كار افتاده بود. الله اكبر كبيراً و لله الحمد.در زمستان بهاران آمد»؛ در نهايت شدت و تنگنا. زمستان 1357 (1979 ميلادي) همان گونه بهاري شد كه زمستان 1389 (2011). آنها كه در واشنگتن و تل آويو براي پوشاندن «بيداري اسلامي»، از واژه «بهار عربي» استفاده مي كردند، حالا از زمستان و خزان براي رژيم صهيونيستي سخن مي گويند و از عبارت «بهار عربي» ابا دارند. اگر امروز مي گويند در مصر و تونس و لبنان و بحرين و يمن زلزله آمده، تكرار سخنان مايكل برانت (معاون سازمان سيا در سال هاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي) است كه گفته بود «پيروزي انقلاب 1979 ايران، مانند زمين لرزه در مسير تلاش هاي بلندمدت سازمان سيا بود و طرح تسلط بر كشورهاي خاورميانه را از هم پاشيد... قلم در روزي متبرك به عنوان «امام آمد»، مي خواهد به احترام بايستد و به نام امام و شهيدان، ترنم كند آمدن بهاران در زمستان را. «آمده موسم فتح ايمان/ شعله زد بر افق نور قرآن/ در دل بهمن سرد تاريخ/ لاله سر زد ز خون شهيدان... بهمن خونين جاويدان/ تا ابد زنده بادا قرآن... مقدمت را اماما! شهيدان/ با نثار تن خود گشودند/ خونشان فرش راه تو بادا/ عاشق پاك راه تو بودند/ ...آن كه بر ظلم شب حمله ور شد/ اي خميني تو بودي، تو بودي/ ... در دل تار شهر شهيدان/ دست غمخوار خلق خدايي/ از تبار حسين شهيدي/ از ديار عروج و خدايي/... در زمستان بهاران آمد/ آدم از قعر دوران آمد/ بوي نسل شقايق پيچيد/ بوي عطر شهيدان آمد». چه چيزي از امام خميني(ره) و جانشين شايسته او، رهبراني استوار و راه گشا ساخت، رهبراني كه در مدل قابل محاسبه و هضم اتاق فكرها و استراتژيست هاي غربي، نه مي گنجند و نه هضم مي شوند؟ "
در ادامه هم لهجه سربازجو پاسداری حسین شریعتمداری  که سالگرد ورود خمینی شیاد را به سبک روضه خوانی  پیگیری بررسی کرده است  . بدون آنکه بگوید چگونه وی ازز یر درخت سیب پاریس وارد فرودگاه تهران شد .آنهم در شرایطی که حکومت نظامی بود . سپس یک راست  بهشت زهرا رفت تا هم ماهیت مرده خوری ومرده پرستی کند .هم  شرایط تبدیل اجرای مراسم جشن نوروزی در گورستان را فراهم کند . زیرا  که بعداً در دوران جنگ خانمانسوز ایران وعراق دپیام نوروزی حضور در قبرستان به جای برگزاری مراسم جشن نوروزی داد . همچنین نگفته است  خمینی شیاد که مدعی شده موسی حفظ شده از سوی خداوند برای مبارزه با فرعون بود. در بهشت زهرا چه گفت وچه قول داد؟ سپس این شیاد و جانشین شیادتر از خودش قابل قول های داده شده  چگونه عمل کردند؟. ولی وقیحانه با فراموش کردن شرایط کنونی و33 سال سپری شده که بر سر مردم ایران چه رفته است .اینگونه ادعای مضحک از ظلم ستیز وعدالت خواه بودن خمینی شیاد نقل قول کرده است:
" رمز پيروزي انقلاب ما و ماندگاري آن تا هميشه در همان نظم سياسي است كه امام(ره) پي افكنده است. ايشان در پاسخ خبرنگار مجله تايم كه مدعي بود «شما منزوي بوده ايد و در حقوق و سياست و روابط بين الملل مطالعه نكرده ايد»، مي فرمايند «ما معادله جهاني و معيارهاي اجتماعي و سياسي را كه تا به حال به واسطه آن تمام مسايل جهان سنجيده مي شده است، شكسته ايم. ما خود چهارچوب جديدي ساخته ايم كه در آن عدل را ملاك دفاع و ظلم را ملاك حمله گرفته ايم. از هر عادلي دفاع مي كنيم و به هر ظالمي مي تازيم حالا اسمش را هر چه مي خواهيد، بگذاريد. ما اين سنگ بنا را خواهيم گذاشت، اميد است كساني پيدا شوند كه ساختمان بزرگ سازمان ملل و شوراي امنيت و ساير سازمان ها و شوراها را بر اين پايه بنا كنند نه بر پايه نفوذ سرمايه داران و قدرتمندان كه هر موقعي خواستند، هر كسي را محكوم كنند. آري با ضوابط شما من هيچ نمي دانم و بهتر است كه ندانم.» بر مبناي همين مهندسي دقيق بود كه ايران انقلابي، در برابر تندبادهاي تحريم و جنگ و آشوب و ترور ايستاد و در همان بحبوحه مقاومت، پيش رفت و پيشرفت هاي معجزه آسا، گفتمان انقلاب شد. البته معلوم بود به مرور زمان هر قدر كه شتاب پيشرفت و سرعت «تيك آف» ايران بيشتر شود، آن مقاومت ها و فشارها و دشمني ها نيز شدت مي يابد. اين فشارها- درست برخلاف قضاوت «كج فهمان» و «عقده داران» و «ديلماج هاي رسانه اي دشمن- نشانه اتقان و صحت راه انقلاب است و نه بهانه تخطئه و زبان درازي.هر تير تهمتي كه از چنان اردوگاهي به سوي امامت و ولايت فقيه- به عنوان مركز ثقل انقلاب اسلامي- پرتاب مي شود، فضيلتي ديگر و صيقلي تازه براي تابندگي جمهوري اسلامي است. آنها كه مي دانند مي دانند- و گزارشگران غربي هم زماني نه چندان دور كه ناچار قلمشان روان شود خواهند نوشت- كه خميني و خامنه اي چه به روزگار فراعنه قرن 20 و 21 آوردند. هنوز هم پاسبان ها و قداره به دست ها و تروريست ها و تفرقه افكن ها و ضعيف الايمان ها و كارشكن ها و عقده دارها هستند. التهاب جنگ همه جانبه مانند هميشه تاريخ انقلاب پديدار است. پيروزي هاي بزرگ هست، غفلت ها و قصور و تقصيرها هم هست. ائمه طاغوت و اصحاب فتنه درست در همان جاهايي كه ظاهرا به توطئه و غلبه دلالت مي شوند، پاي در كميني مي نهند كه خود به خيانت چيده اند. در اين ميان آن گروه از همراهان جبهه حق نيز كه بلغزند و جبران نكنند، به سرنوشت طايفه دوم گرفتار خواهند شد.پنتاگون و سيا دلالت شدند به صحراي طبس. صدام و سازمان منافقين، كار جمهوري اسلامي را پايان شده مي دانستند كه سال 59 و 67 چنان بي محابا تاختند و گور خويش كندند. و اصحاب آشوب و فتنه 88 ظاهرا همه چيز را در داخل و خارج هماهنگ كرده بودند كه از 22 خرداد تا 6 دي (عاشورا) به مدت 8 ماه، قبري بي سابقه براي خويش حفر كردند. آنها نيز مثل فرعون و نمرود و ابرهه و كارتر و ريگان و بوش و اوباما، نقشه و گرا و كالك داشتند اما... با خدا كه نمي توان خدعه كرد"
در خاتمه اینکه چقدر بینش تیز بینی و آینده نگری درستی  زنده  یاد آیت الله طالقانی داشت. چونکه خودش روحانی بود و شناخت کامل از خوی وخصلت وفرصت وقدرت طلبی آخوندهای حوزوی به ویژه خمینی شیاد واطرافیانش  داشت . برای همین  هم مخالف تصویب اصل ولایت وقیح  قانون اساسی در شورای خبر گان بود و تا زمانی که در قید حیات بودجازه تصویب این اصل را نداد .تا اینکه باا قدامات مشکوکی که در انتقال کپسول اکسیژن  واهمال کاری عمدی که در انتقال وی بدلیل نارسایی قلبی به بیمارستان شد . آنگاه پس از وی این اصل از سوی بهشتی معدوم و تلاش وی تصویب شد .از طرف دیگر  زنده یاد طالقانی هشدار داد که حکومت دینی بدترین نوع حکومتی می باشد . اکنون تصور نمی شود که کسی مخالف این پیش بینی وتأکید زنده یاد طالقانی باشد .چونکه محال ا ست که حکومتی مشابه حکومت جهل وجنایت وجنگ وخرافه وخون ضد بشری که در ایران 33 سال حاکم است در جهان یافت شود ومشابه چنین کارنامه ی ننگین  و سنگین ضدبشری وجنایتکتارانه ای داشته باشد .چونکه همه جنایات و خیانات مرتکب شده وجنگ افروزی و بحران آفرینی و غارتگری ها وعوامفریبی وشیادگری و رمالی ودجالی زیر پرده ی دین ابزار قدرت وثروت  و سانسور وسرکوب توجیه شده است . بدتر اینکه نه حاکمان ایران با مردم ایران رو راست نبوده اند و هر گز حرف راست نزده  وقول و وعده های داده شان بطور وارونه عمل نکرده اند . بلکه از سوی دیگر مشتی جارچی وپادوی تبلیغاتچیان دارای سابقه گزمگی وداروغه بودن قلم بر دست شده اند تا با مداحی وروضه خوانی وستایش گری مشمئز کننده هر دروغی را راست و هر سیاهی را سفید جلوه می دهند . به همین یادداشت روز نگاه کنید. انگاری  از  12 بهمن 57  که  33 سال از آمدن خمینی شیاد به ایران می گذرد .  نه مردمی  در این  کشور مقیم بوده و هستند. نه مطالباتی دارند و نه دارای حق وحقوقی می باشند . حتی آنقدر  سهم و اعتبار یا امتیاز ندارند تا که نام شان برده ومطرح شوند .چون قیم یا مترسکی به نام ولی وقیح دارند که از سوی خدا آمده وحافظ وپاسبان نگهبانش هم  بوده است  تا هم به جای مردم فکر وتصمیم گیری کندورهبر جنبش بیداری اسلامی منطقه شود .هم با نسق گیری دمار از روزگار مردم در آورد وتسمه از گرده شان بکشد. آنگونه که کسی جرأت سئوال وانتقاد کردن از وی را نداشته باشد . درصورتی که حقیقت آنگونه است که عملکرد 33 ساله اش آنگونه است که جای هیچگونه دفاعی ندارد. به ویژه  اینکه  احساس خطر تزلزل و واژگون شدنش می کند که فقط باید با مشت آهنین ودستکش خونین با معترضان ناراضی برخورد کند که اکثریت جامعه را شامل می شود.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/901112/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 12 بهمن ماه سال 1390
ژاندارمري چگونه شلوغ شد ؟ (يادداشت روز)