شيلنگ (گفت و شنود)
گفت : روزی سربازجو مأمور میشه برای تیمار،تا بره داخل چادر وصل به اکسیژن  یه بیمار
پس از ورود احوال پرسی میکنه میزنه لبخند،می بینه بیمار به  جای خوشخالی ونیشخند
نگاه بیمارخشم آلود است و بس عصبانی ،سخت دست وپا می زنه با حالت هیجانی
وارد چادر میشه پرستار میگه آهای مردک ،پایت از روی شیلنگ اکسیژن  بردارمترسک
گفت: تعدادي از مدعيان اصلاحات به خاتمي اعتراض كرده اند كه چرا با تحريم انتخابات آبروي اصلاح طلبان را برده و آنها را سنگ روي يخ كرده است.
گفتم: تازه يادشان افتاده؟!
گفت: به خاتمي گفته اند وقتي نظرسنجي ها نشان مي دهد كه 60 درصد مردم در انتخابات شركت مي كنند، تحريم انتخابات يعني اين كه مردم براي اصلاح طلبان تره هم خرد نمي كنند.
گفتم: خب! ديگه چي؟ خاتمي چه جوابي داده است؟!
گفت: خاتمي گفته نمي دانستم كار به اينجا مي كشد!
گفتم: دارد رد گم مي كند! تحريم انتخابات فرمول مشترك جرج سوروس و مايكل لدين است و خاتمي در اين ميان هيچكاره بوده است.
گفت: چه عرض كنم؟! به خاتمي گفته اند، با لبخند كه كار پيش نمي رود با همين لبخندهاي شما به اين حال و روز افتاديم.
گفتم: يارو رفته بود ملاقات يك بيمار كه زير چادر اكسيژن بود ولي هرچي به بيمار لبخند مي زد و حال و احوال مي كرد، بيمار به جاي خوشحالي، به شدت دست و پا مي زد پرستار از راه رسيد و با دستپاچگي گفت؛ پاتو از روي شيلنگ اكسيژن بردار. بيمار رو خفه كردي!
گفت : سربازجو بند کرده به خاتمی ،  با نقل قول کردن  بهش داده پیامی
چون  این سربازجوی زندان اوین ، نقل کرده از سوروس ومایکل لدین
گفتم : سربازجو رذل با این ادعا وبیان ،چه نقل قول کرده علیه خاتمی از اینان؟
گفت : سرباز جوی از قول اینان کرده بیان ،تحریم به خاتمی دیکته کردند که کرده عیان
گفتم : خاتمی که تحریم نیاورد بر زبان ،چون سازشکاریست اهل سود و زیان
الکی وحساب نا شده نمیکنه ریسک ، ستون  تحریم را بآسانی نمیکنه تیک
مگر جز شرایط گذاشت برای حضور ؟گفت کمی آزادی دهید به جای زور
ولی باتهدید وی را کردند مجبور ،متهمش به بیگانه کردند و مأمور
چرا ازیاد برده سربازجوی منفور؟متهم به وطن فروشکردش و مزدور
تازه مگر مردم ندارند 33 سال تجربه؟پس  تحریم کردند بازی موش وگربه
گفت : روزی سربازجو مأمور میشه برای تیمار،تا بره داخل چادر وصل به اکسیژن  یه بیمار
پس از ورود احوال پرسی میکنه میزنه لبخند،می بینه بیمار به  جای خوشخالی ونیشخند
نگاه بیمارخشم آلود است و بس عصبانی ،سخت دست وپا می زنه با حالت هیجانی
وارد چادر میشه پرستار میگه آهای مردک ،پایت از روی شیلنگ اکسیژن  بردارمترسک