دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه 1 خرداد ماه سال 1391
"مگر منبع در آمد اصلی کشور نفت نیست؟اگر چنانچه  اقدام تحریم نفتی عملی شود تکلیف چیست و سرنوشت اقتصاد ورشکسته ی کشور چه می شود؟ بالاخره اگر چنانچه حاکمان ایران بدلیل تلاش دستیابی به سلاح هسته ای توقف غنی سازی اورانیوم را نپذیرند و به استقبال جنگ خانمان براندازانه و ویرانگر از جنگ 8 ساله ی ایران و عراق بروند، مقصر کیست؟ بنابراین تا کار به آنجا نکشیده است  و ایران در اثر جنگ بدتر از عراق وافغانستان و لیبی  و سوریه نشده است .می بایست   همه آنانی که دل گروی آزادی ملت ومیهن دارند با مبارزه همگانی  خود تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران کنند تا که  کرکره بساط دکان دین فروشی وعوامفریبی  پایین کشیده شود"
پیرامون مذاکره ی هسته ای د ر بغداد همه رسانه های خبری ومطبوعاتی و بلندگو های نهاد های حکومتی بسیج وکوک شده اند تا آنگونه خبر رسانی کنند که به اینان دیکته شده است . برای همین وکیل تسخیری یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان با فراموش کردن  تهدید 33 ساله ی نابود کردن اسراییل که هدف گول زدن ملت فلسطین وتلاش برای ایجاد انشقاق واختلاف درون جنش آزادیبخش ملی فلسطین بوده است تا که عضو و یار گیری شود .سپس با تحریک وترغیب کردن و ادار به رو دررویی وجنگ برادر کشی وجدا کردن نوار غزه شد ند تا اینکه  در ادامه جنگ 22 روزه ی حماس با اسراییل  بر پاشد . زیرا که هدف  برای عبور از بحران هسته ای بوده است .اما اکنون پیرامون مذاکره ی هسته ای به واکنش اسراییلا شاره شده است . برای این که خیلی سال است  که  نه اهداف نظامی هسته ای تبدیل به موضوع روز رهبر و دولت و  دو نهاد دیگر حکومت و پاسداران کودتاگر  شده طوریکه حرف اول و آخر شان شده است . بهرحال وکیل تسخیری یادداشت روز نویس با کپی برداری های یادداشت روز های گذشته که گزینه های بر گزیده  می شوند که  گویا نشان از اعتراف ضعف یا تبلیغات جنگ روانی نظامی بدون پشتوانه ی عملی اسراییل و آمریکا است که از طرف دیگر بیانگر بیان قدرت رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف ایران است . سپس  این چنین ادعا هابازتولید و تکرار می شود . البته این تاکتیک تبلیغاتی که شیوه ی نخ نما شده ای می باشد که  دیگر کا ربرد ندارد . زیرا همزمان که ادعا می شود دم از گزینه ی نظامی روی میز  بودن از سوی آمریکا و اسراییل زده  می شود  ولی از سوی دیگر تلاش می شود بی اعتبار وبلوف تبلیغاتی جا زده شود . در صورتی که  موازی آن دست به تدارک اقدامات تبلیغاتی برون مرزی زده می شود که ناشی از ترس و وحشت احتمال تهاجم نظامی می باشد . بنابراین برای خنثی کردن این احتمال  لابی های ا عزامی به برون مرز ومقیمر آمریکا وانگلیس در همسویی با چپ های توده ای مسلک در این دو کشور دست به اجرای نمایش تبلیغاتی ضد جنگ وتحریم  زده می شود که نه نشان از بر خورد دو گانه ی حاکمان ایران وحامیان برون مرزی شان می باشد ، بلکه نشان از جدی بودن  وحشت ناشی از جنگ وادامه وگسترش تحریم ها به ویژه ی تحریم نفت می باشد. اما وکیل تسخیری یادداشت روز نویس در راستای دفاع از اهداف هسته ای و مذاکره ی بغداد از موضع ضد اسراییلی این چنین گزینه  برداری ورجز خوانی کرده است :
"آنچه كه به موازات نزديك شدن مذاكرات بغداد آشكارا ديدني است و نمي توان آن را ناديده گرفت تحركات و تقلاهاي رژيم صهيونيستي عليه ايران است.دستپاچگي و تحركات عجزآلود رژيم صهيونيستي طي هفته هاي منتهي به مذاكرات بغداد به گونه اي بوده است كه روزنامه صهيونيستي هاآرتص فاش كرد: «اسرائيل نگران پيروزي ايران در مذاكرات بغداد استمقامات صهيونيستي با آسمان و ريسمان كردن هاي مضحك و پمپاژ دروغ هاي پي در پي مي كوشيدند اين توهم را به افكارعمومي دنيا القاء كنند كه يك هولوكاست جديد در راه است و اگر جلوي ايران هسته اي گرفته نشود احتمال وقوع يك فاجعه جديد و قتل عام يهوديان وجود دارد!.نتانياهو و موفاز كه تا پيش از اين مواضعي كاملا متضاد عليه يكديگر داشتند در نشستي خبري در اورشليم مدعي شدند كه چالش هاي ناشي از مقابله با ايران، اتحاد ميان آنها را در اين دولت الزامي كرده است.: «دولت آمريكا نگران است كه اين هم پيماني جديد در صحنه سياست اسرائيل، بستر لازم را براي حمله نظامي اسرائيل به ايران در ماه هاي آينده آماده كند.»: «ايران به دنبال فريب جهان است و مذاكرات بغداد را براي «خريد زمان» مي خواهد».اكنون سؤال اصلي اين است كه اينگونه تحركات و شلتاق كاري هاي رژيم صهيونيستي در آستانه مذاكرات بغداد با چه هدفي است؟ و آيا آرايش سياسي جديد در اسرائيل وضعيت حمله به ايران را نشان مي دهد؟! رژيم صهيونيستي در 15 ماه گذشته و در فضاي قيام ها و انقلاب ها و تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي بيش از پيش در انزوا و استيصال قرار گرفته است. ايران اسلامي الگو و الهام بخش حركت ها و انقلاب هاي ملت هاي منطقه است. اكنون اگر ايران اسلامي با اين ظرفيت بالا از مذاكرات موفق بيرون بيايد و از حقوق هسته اي خود عقب ننشيند- كه قطعا نمي نشيند- الهام بخشي ايران مضاعف نخواهد شد؟ اما اين كه رژيم صهيونيستي گزينه نظامي عليه ايران را مطرح مي كند و حتي آرايش سياسي خود را يكپارچه براي حمله به ايران نشان مي دهد با واقعيت منطبق نيست. چرا؟اول؛ همچنان كه صهيونيست ها نتوانستند تحولات منطقه را پيش بيني نمايند و كماكان از عمق دگرگوني ها و تغييرات بنيادين ارزيابي درستي ندارند؛ همين سردرگمي و استيصال مضاعف دليل ساده اي است كه نشان مي دهد رژيم صهيونيستي نمي تواند دست به حمله اي بزند كه نسبت به عواقب و پيامدهاي آن جاهل است.ناظران مي گويند وضعيت حزب كاديما بسيار بغرنج است و موفاز تنها خواسته است از سقوط حزبش به طور كامل جلوگيري كند و به تعبيري آن را يك «زيگزاگ سياسي» تفسير مي كنند.زمستان سال 90 اوج نغمه سرايي هاي صهيونيست ها براي حمله به ايران بود. انگار مقامات كودك كش رژيم صهيونيستي فراموش كرده اند چطور بر طبل حمله كوبيدند و چطور ذليلانه عقب نشستند تا جايي كه حرف زدن و شعار حمله به ايران در كابينه نتانياهو به طور رسمي ممنوع شد.و اما در اين ميان آنچه از اهميت بيشتري برخوردار است توان نظامي و تكنولوژيك ايران اسلامي است و صهيونيست ها مي دانند و بارها نيز بيرون از بلوف هاي مسخره خود به آن اعتراف كرده اند كه موجوديت رژيم صهيونيستي در صورت كمترين حماقت عليه ايران، آتش گرفته، دود شده و از ميان خواهد رفت"
  در خاتمه اینکه چرا  هیچ مسئولی در رژیم بربرمنش تاریک اندیش ضد بشری یافت نمی شود تا که پاسخگوی باشد چند سال است که از پیگیری پروژه ی هسته ای و اهداف آن می گذرد؟  چه میزان از در آمدهای دلارهای نفتی  تا کنون به این پروژه اختصاص داده شده و  پیامد ودستآورد آن چه  بوده است؟ چه زمانی قرار است که پایانی بر این پروژه متصور شود؟ یا چشم انداز پایان آن چگونه می تواند باشد؟ چرا این پروژه تبدیل به موضع اصلی یا در رأس موضوعات کشور قرار گرفته است؟ چند سال است که این پروژه ی هسته ای تبدیل به موش وگربه بازی با غرب یا گروه 5+1 شده است؟ چه  مبلغ  به چینی ها و روس ها باج های کلان  داده شده است تا که در گروه 5+1  در مذاکرات هسته ای از هیأت هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران بطور تا کتیکی حمایت  نمایند؟ مهمتر اینکه تحریم های ناشی از این پروژه  هسته ای چگونه بوده است وچه تأثیرات مخرب اقتصادی  ورشد فقر وبیکاریو تورم وگرانی در بر داشته است؟ مگر منبع در آمد اصلی کشور نفت نیست؟اگر چنانچه  اقدام تحریم نفتی عملی شود تکلیف چیست و سرنوشت اقتصاد ورشکسته ی کشور چه می شود؟ بالاخره اگر چنانچه حاکمان ایران بدلیل تلاش دستیابی به سلاح هسته ای توقف غنی سازی اورانیوم را نپذیرند و به استقبال جنگ خانمان براندازانه و ویرانگر از جنگ 8 ساله ی ایران و عراق بروند، مقصر کیست؟ بنابراین تا کار به آنجا نکشیده است  و ایران در اثر جنگ بدتر از عراق وافغانستان و لیبی  و سوریه نشده است .می بایست   همه آنانی که دل گروی آزادی ملت ومیهن دارند با مبارزه همگانی  خود تلاش برای تغییرات دمکراتیک در ایران کنند تا که  کرکره بساط دکان دین فروشی وعوامفریبی  پایین کشیده شود.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه 1 خرداد ماه سال 1391
 از اسرائيليات تا واقعيات ! (يادداشت روز)