به نظر می رسد که دیگر ابهامی باقی نمانده است تا که مجهول مانده باشد که مشخص نشده باشد نقش  کم کاری یا بی توجهی مسئولان کشور در مورد بلیه های سیل و زلزله ووو چیست؟ آنگونه که با وجود سانسور اعمال شده در مطبوعات همراه با تفتیش  عقاید تحمیلی عبدی عبدی ناچار شده به گوشه ای از واقعیات اشاره کند .چون پیرامون زلزله ی آذربایجان گفته است  تصاوير مخابره شده از مناطق زلزله‌زده نشان‌دهنده اين واقعيت دردناك است كه كماكان بسياري از خانه‌ها با خاك و گل و سنگ و چوب و از مصالح بي‌كيفيت ساخته شده‌اند. اين تصاوير درد بيننده را نسبت به آسيب‌ديده‌ها دوچندان مي‌كند، زيرا ديگر نمي‌توانيم اين اتفاق را در قالب بلاياي طبيعي دسته‌بندي كنيم. چرا كه با اين همه هزينه‌هاي سرسام‌آوري كه براي مسكن مهر و مسكن روستايي و... شده است، باز هم شاهد چنين واحدهاي مسكوني هستيم كه جز ويراني و كشتار در برابر زلزله‌هاي حتي متوسط، كار ديگري از آنها برنمي‌آيد؟ البته عباس عبدی از ترس بازداشت و زندانی شدن  نگفته است که همه تقصیر بر گردن دولت کنونی نیست که با کودتای پاسداران وحمایت ولی فقیه روی کار آمده وادعای ساده زیستی وعدالت محوری وپاک ترین دولت تاریخ دارد ، بلکه ریشه در ساختار وماهیت بغایت ارتجاعی رژیم ضد بشری دارد که از صدر تا ذیل آن آلوده به فساد  می باشد. زیرا که 33 سال است دین را ابزار دروغ وشیادی وعوامفریبی کرده است ودر آمد نفت وگاز را صرف اهداف نظامی هسته ای وجنگ افروزی  وارگان های سرکوبگر و آزمایشات موشکی پاسداران  نموده است  و نه به روستاها رسیدگی نشده است ، بلکه اهالی بیشتر روستا ها مجبور بهتخلیه و کوچ به شهر ها کرده وآلونک وحاشیه نشینان شهرها شدند  و در شرایط طاقت فرسایی بسر می برند . بنابراین چون با ندهای مافیایی سخت در گیر جنگ قدرت وثروت می باشند . به فکر خدمات و رفاه عمومی وبر طرف کردن موانع  نیستند و اقدام برای ترقی وآبادانی کشور نکرده اند. بهمین دلیل عباس عبدی بازهم هم مجبور به اعتراف شده و گفته است  متاسفانه ميهن ما نيز يكي از 10 كشوري است كه بلاياي طبيعي در آن بيشتر از ساير كشورها رخ مي‌دهد. در نتيجه بايد تشكيلات و سازماندهي و امكانات لازم را براي اين‌گونه حالت‌هاي اضطراري داشته باشد. كافي است بگوييم كه سازمان متولي اين كمك‌ها در برخي از كشورها در سطوح بالاي مديريتي‌اند و در مواقع ضروري قدرت مديريت و اعمال اقتدار بر بسياري از نهادهاي دولتي را دارا هستند در ادامه افزوده آيا واقعا نبايد شرمنده باشيم كه با اين همه ادعاهاي عجيب و غريب در مديريت جهان، كماكان خانه‌هاي ما همدستان هميشگي بلاياي طبيعي هستند؛ همدستاني خطرناك‌تر از اين بلاها؟ نمي‌دانم در ايران، زلزله را بايد بلاي طبيعي ناميد، يا با اين وضع ساختمان‌هاي ما، به آن بلاي مسكوني بگوييم درست‌تر است؟ البته که دومی درست است .زیرا که در طرح ها مسکن سازی بساز وبفروشی سهر و آلونک و آلاچیق سرهم کردن در روستا ها  مقاوم سازی رعایت نشده است . چون با بودن ولایت فقیه جان انسان ها ارزش ندارد. بهرحال باید افزود که فقط دولت کنونی نیست که بی عرضه است ، بلکه زلزله رود بار زمان رفسنجانی و زلزله شهر تاریخی بم در دوران خاتمی هم شیوه ی امداد وخدمات رسانی مشابه ی شرایط کنونی بود .با این تفاوت که دز زلزله بم هدایای نقدی و غیر نقدی از داخل وبرون کشور را ولی فقیه با 3 بار سفر به بم وپاسداران کودتا گر که کنترل شهر زلزله زده بم و راه های ورودی و خروجی شهر واستان را در کنترل داشتند بطور دربست بالا کشیدند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:يكي از مهم‌ترين وظايفي كه دولت‌هاي مدرن بر عهده دارند، ارائه كمك‌هاي فوري و موثر و مفيد به شهرونداني است كه دچار حادثه مي‌شوند، چه حوادث فردي و جزيي مثل يك تصادف، چه حوادثي كه بلاياي طبيعي خوانده مي‌شود، مثل سيل، زلزله، گردباد، سونامي و.... هر كشوري كه بيشتر در معرض اين‌گونه حوادث است، بايد آمادگي بيشتري هم براي مقابله و از آن مهم‌تر پيشگيري در جهت كاهش آسيب‌هاي ناشي از آنها داشته باشد.متاسفانه ميهن ما نيز يكي از 10 كشوري است كه بلاياي طبيعي در آن بيشتر از ساير كشورها رخ مي‌دهد. در نتيجه بايد تشكيلات و سازماندهي و امكانات لازم را براي اين‌گونه حالت‌هاي اضطراري داشته باشد. كافي است بگوييم كه سازمان متولي اين كمك‌ها در برخي از كشورها در سطوح بالاي مديريتي‌اند و در مواقع ضروري قدرت مديريت و اعمال اقتدار بر بسياري از نهادهاي دولتي را دارا هستند.زلزله شنبه‌شب آذربايجان، ميداني است براي آزمايش كارآمدي مديريت و تشكيلات كمك‌رساني دولت موجود به مردم زلزله‌زده و هموطنان آذري. البته اين دولت يك بار ديگر هم در گذشته و در استان سيستان و بلوچستان (سيل جنوب اين استان) با چنين آزموني مواجه شده بود و برداشت عمومي بر ناموفق بودن آن بود، ولي اميد مي‌رود كه با درس‌گيري از تجربيات، در آزمون جديد موفق و سربلند بيرون آيد.در اين زمينه ذكر چند نكته خالي از فايده نيست.1- هر چند زلزله و سيل و ساير بلاياي طبيعي، جزو تاثرآورترين رويدادهاي زندگي هستند، ولي همين رويدادها مي‌توانند به امكاني براي بروز و تجلي روحيه همبستگي ملي و حتي بين‌المللي تبديل شوند. از اين رو بايد شرايطي را فراهم كرد كه مردم بتوانند اين همدلي و همبستگي خود را با هموطنان مصيبت‌ديده نشان دهند. اين امر از يك‌سو مستلزم ارائه اخبار و اطلاعات شفاف و صحيح از فاجعه به وسيله رسانه‌ها به ويژه صدا و سيما و از سوي ديگر محترم شمردن حضور نهادهاي مدني فعال براي كمك به آسيب‌ديدگان است. متاسفانه در جريان زلزله بم با اين نهادها مواجهه خوبي صورت نگرفت.مسوولان دولتي بايد يقين داشته باشند كه در اين‌گونه حوادث، دولت قادر نيست به تنهايي بار حمايت و كمك به مردم آسيب‌ديده را بر دوش خود بكشد و حتي اگر هم مي‌توانست، بايد راه را براي مشاركت‌هاي مردمي در اين مساعدت‌ها هموار كند. وقتي كه به گذشته نگاه مي‌كنيم، جلوه‌هاي زيباي همبستگي ميان مردم را در اتفاقات مشابه مي‌توانيم ببينيم. زلزله بويين‌زهرا، زلزله طبس، سيل جواديه تهران و امثال آنها به دليل فراهم بودن اين زمينه‌ها، نه‌تنها خرابي‌ها زودتر تعمير و جلوي افزايش خسارت‌هاي جسمي و جاني گرفته شد، بلكه مفهوم واقعي همبستگي ملي و انساني نيز مجال ظهور پيدا كرد.2- در اين وقايع بايد از دادن قول‌هاي بي‌حساب و كتاب پرهيز كرد. مشكل زلزله‌زدگان در ابتداي كار، پول و اعتبار نيست. شايد هنگام بازسازي اين مساله مهم باشد ولي در روزهاي اوليه مساله كمك‌هاي اوليه، غذا، آب، چادر و نيز نجات مصدومان و خاكسپاري جانباختگان و خلاصه سر و سامان دادن به اوضاع اهميت بيشتري دارد. اينكه در نخستين روز زلزله دستور داده شود كمك‌هاي بلاعوض به زلزله‌زدگان دو برابر شود، نه‌تنها هيچ مشكلي را از مسائل عاجل آنان حل نمي‌كند، بلكه اين نگراني را ايجاد مي‌كند كه گويي همه سياست‌ها را بايد با افزايش صوري بودجه حل كرد.ضمن اينكه اين قول‌ها به طور معمول اجرا هم نمي‌شوند و فقط زخم‌هاي موجود آسيب‌ديدگان را عميق‌تر مي‌كند. اين نگاه را مي‌توان سياست پولكي ناميد كه براي هر مشكلي و در هر زمينه‌يي دست به جيب مي‌شوند. وقتي كه ورزشكاران به المپيك مي‌روند، نخستين و آخرين چيزي كه دستور داده مي‌شود، دو برابر شدن پول توجيبي آنهاست كه گفتند اجرا هم نشد. حالا هم به جاي پرداختن به مديريت بحران و كمك‌هاي اضطراري، ساده‌ترين كار دستور دوبرابر شدن كمك‌هاست كه صادر مي‌شود و معلوم هم نيست كه چرا دوبرابر شده. اگر كمك‌ها كم است، چرا از ابتدا آن را در حد معقول تعيين نكرده‌اند و اگر بس است، چرا بايد دوبرابر شود؟3- تصاوير مخابره شده از مناطق زلزله‌زده نشان‌دهنده اين واقعيت دردناك است كه كماكان بسياري از خانه‌ها با خاك و گل و سنگ و چوب و از مصالح بي‌كيفيت ساخته شده‌اند. اين تصاوير درد بيننده را نسبت به آسيب‌ديده‌ها دوچندان مي‌كند زيرا ديگر نمي‌توانيم اين اتفاق را در قالب بلاياي طبيعي دسته‌بندي كنيم چرا كه با اين همه هزينه‌هاي سرسام‌آوري كه براي مسكن مهر و مسكن روستايي و... شده است، باز هم شاهد چنين واحدهاي مسكوني هستيم كه جز ويراني و كشتار در برابر زلزله‌هاي حتي متوسط، كار ديگري از آنها برنمي‌آيد.آيا واقعا نبايد شرمنده باشيم كه با اين همه ادعاهاي عجيب و غريب در مديريت جهان، كماكان خانه‌هاي ما همدستان هميشگي بلاياي طبيعي هستند؛ همدستاني خطرناك‌تر از اين بلاها؟ نمي‌دانم در ايران، زلزله را بايد بلاي طبيعي ناميد، يا با اين وضع ساختمان‌هاي ما، به آن بلاي مسكوني بگوييم درست‌تر است؟