پس گردني ! (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجوی عاشق شکنجه وخون؟پس از اینکه هواپیمای جاسوسی شد سرنگون
 این  وارونه گوی شارلاتان  وگوش دراز ،از موضع فرار به جلو  زبان خود کرده باز
گفت : یکی با دوستش می کرد نجوا، صداش بلند شد با هم کردند دعوا
برای دوست دیگرش کرد تعریف، ضربه ی شدیدی زدم  به حریف
ازش سئوال زد چگونه زدی ،کن یارگو؟ گفت پس کله ام زدم کف دست یارو
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: يك پهپاد با عبور از رادارها و سيستم هاي هشداردهنده رژيم صهيونيستي تا چند كيلومتري يكي از مراكز هسته اي اسرائيل پيش رفته است.
گفت: خب! ديگه چه خبر؟!
گفتم: مقامات اسرائيلي اعلام كرده اند كه اين پهپاد ساخت ايران است و اطلاعات مربوط به مركز اتمي اسرائيل را به تهران مخابره كرده است.
گفت: نتانياهو كه آنهمه رجز مي خواند و قمپز در مي كرد كه قصد دارد به تاسيسات هسته اي ايران حمله كند!
گفتم: غلط زيادي كرده است يارو در دعوا با يك آدم قلدر پس گردني محكمي خورده بود ولي به رفيقش مي گفت ضربه شديدي به او زدم. رفيقش با تعجب پرسيد؛ چه جوري؟ و يارو گفت؛ با پس كله ام محكم زدم به كف دستش!
گفت : سرباز جو باز چرت گفته زیاد،  چون دود وافور تبدیل کرده به باد
نشئه شده ویبس، از اسراییل کرده یاد ، چگونه سپاه به اسراییل فرستاد پهپاد؟
تا در آسمان اسراییل بطور  سر بسته ای ،انتقال کند  به ایران اطلاعات  هسته ای
گفتم : چرا سربازجوی عاشق شکنجه وخون؟پس از اینکه هواپیمای جاسوسی شد سرنگون
 این  وارونه گوی شارلاتان  وگوش دراز ،از موضع فرار به جلو  زبان خود کرده باز
گفت : یکی با دوستش می کرد نجوا، صداش بلند شد با هم کردند دعوا
برای دوست دیگرش کرد تعریف، ضربه ی شدیدی زدم  به حریف
ازش سئوال زد چگونه زدی ،کن یارگو؟ گفت پس کله ام زدم کف دست یارو