دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 9 مهرماه سال 1391
نقد وبررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " چرا جدي گرفته نشد ؟! "  
"پاسدار شریعتمداری نماینده ویژه رهبر در دروغ نامه کیهان برای اینکه به رخ رئیس جمهور بی مصرف واعتبار شده بکشاند که وی همکاره است پس خطاب به احمدی نژاد گفته است اوباما می داند که پیشنهاد مذاکره تو با آمریکا بدون پشتوانه است .برای همین این پیشنهاد را تحویل نگرفت و رد نمود. مهمتر اینکه با سیاست توی سر مال زدن که چرا رئیس جمهور  پایش را از گلیم خودش دراز تر کرده است . ردانه  و بر گرفته از تجربه بازجویی وتحریف گری به تعداد 110 نفر همراهان وی د ر این سفر اشاره کرده  و پرسیده است که چرا در میان شان چند نفر کارشناس وحقوق دان خبره همچون قلم زنان یادداشت روز نویسان دروغ نامه کیهان  وجود نداشت تا مورد مشورت قرار گیرند .یا شاید بوده است ولی بدلیل خصلت خود محوری ویک دندگی ر ئیس جمهور مورد مشورت واقع نشدند؟"
پس از  اینکه ساز موضع گیری های مخالفت همآهنگ علیه پیشنهاد مذاکره با آمریکا از سوی رئیس جمهور احمدی نژاد  کوک شده است که نه پذیرفته نشد ، بلکه از سوی دیگر نام مجاهدین دشمن سازمان یافته جدی واصلی حاکمان ایران از توی لیست سیاه وزارت امور خارجه  خارج  شده است  و این دو اقدام سبب  وارد شدن دو گل توی تور دروازه حاکمان ایران  بدون دروازه بان  شده است.  یعنی 2 بر هیچ بازنده شد .بنابراین همین باخت دو بر هیچ  موجب فشار وانتقاد مضاعف به رئیس جمهور اصول گرای ساده زیست شده است. برای همین ارکستر همآهنگ مخالفت همراه با انتقاد علیه رئیس جمهور نواخته  شده است و هرروز هم صدایش بلند تر می شود .اعضای این ارکستر سنفونی مکتبی – اصول گرایی کودتایی که شامل دفتر بیت رهبری و علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت خارجه بازار مکاره  و پاسدار محمد ذوالقدر معاون راهبردی امنیتی دستگاه فاسد وتبعیض آمیز قضاییه می شود همچنین سایر مطبوعات همچون روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی را نیز در بر می گیرد. تا اینکه نوبت به سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری رسیده است تاا ز موضع روضه خوانی مبسو ضد آمریکایی قبر ستان کهنه بشکافد و پرونده رو  وپرسش کند دو دهه است که آمریکاپیشنهاد دهنده مذاکره بوده است که از سوی رژیم بانکدار تروریست جهانی پاسخ منفی داده شده است .ولی چرا در چنین زمان از سوی رئیس جمهور پاسدار ا حمدی نژاد پیشنهاد مذاکره به آمریکا داده شد واوباما جواب رد داده است؟در واقع  پاسدار شریعتمداری تأکید بر نقش دکوری رئیس جمهور کرده که چیزی بیش از گماشته وغلام حلقه بر گوش رهبر  مترادف تدارکاتچس بودن خاتمی نمی تواند باشد .آنهم رهبر مترسک نا مشروعی که پس از کودتای 22 خرداد 88 که معترضان میلیونی وناراضی توی خیابان ها سرازیر شدند وفریا د پژواک مرگ بر دیکتاتور سر دادند  . گرچه مرگ بر احمدی نژاد هم سر داده شد ولی  مورد مخاطب  فریاد معترضان  آشکارا رهبر دکوری علی خامنه ای بود .چون هم تصویرش پاره شد. هم به آتش کشیده ولگد کوب شد .اما اکنون سربازجو پاسدار شریعتمداری نماینده ویژه رهبر در دروغ نامه کیهان برای اینکه به رخ رئیس جمهور بی مصرف واعتبار شده بکشاند که وی همکاره است پس خطاب به احمدی نژاد گفته است اوباما می داند که پیشنهاد مذاکره تو با آمریکا بدون پشتوانه است .برای همین این پیشنهاد را تحویل نگرفت و رد نمود. مهمتر اینکه با سیاست توی سر مال زدن که چرا رئیس جمهور  پایش را از گلیم خودش دراز تر کرده است . ردانه  و بر گرفته از تجربه بازجویی وتحریف گری به تعداد 110 نفر همراهان وی د ر این سفر اشاره کرده  و پرسیده است که چرا در میان شان چند نفر کارشناس وحقوق دان خبره همچون قلم زنان یادداشت روز نویسان دروغ نامه کیهان  وجود نداشت تا مورد مشورت قرار گیرند .یا شاید بوده است ولی بدلیل خصلت خود محوری ویک دندگی ر ئیس جمهور مورد مشورت واقع نشدند؟ آنگاه سربازجو پاسدار شریعتمداری در ادامه ازموضع خرمندرندی  تلاش کرده تا جنس بنجول  ارزان را گرانفروشی کند بدون توجه  به این موضوع که در زمان خمینی شیاد سوگلی اش رفسنجانی در تهران با مک فارلین مشاور امنیتی ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در تهران دیدار نمود و کتاب وکلت وکیک تحویل گرفت . برای بیشتر تحقیر کردن احمدی نژاد  و دفاع از جایگاه رهبر دستمال ابریشم یزدی بر دست گرفته است  وبادراز کردن دولت های کار گزاران واصلاحات وخیز برداشتن شان برای مذاکره با آمریکا که با ابراز مخالفت رهبر علی خامنه ای منتهی به شکت شد وتلاش شان ناکام ماند در پایان به رئیس احمدی نژاد گفته است متأسفانه وی از كنار اين موقعيت برتر با كم توجهي عبور كرد و در حالي كه انتظار مي رفت با صلابت برگرفته از پشتوانه اقتدار بي بديل  رژیم فاشیستی مذهبی  عليه آمريكا و متحدانش خروش بردارند، از موضعي كه با صلابت و جايگاه مثال زدني و الگو شده رهبر ام القرای جهان اسلام و  حامیان ساندیس خورانش  فاصله داشت به آوردگاه نيويورك رفتند! بديهي است كه نگاه طرف مقابل همانگونه كه اشاره شد به ايران پرصلابت بود و پيشنهاد رئيس جمهور براي مذاكره و رابطه جدي نگرفت ولي خدشه به جايگاه رياست جمهوري  وارد شد که ناخوشايند و غيرقابل پذيرش است:
بعد از آن كه آقاي دكتر احمدي نژاد در مصاحبه با واشنگتن پست از آمادگي و ابراز تمايل ايران براي برقراري رابطه با آمريكا خبر داد، انتظار آن بود كه اين پيشنهاد رئيس جمهور محترم كشورمان بلافاصله با استقبال گرم اوباما و ساير مقامات بلندپايه آمريكايي روبرو شود، چرا كه طي بيش از دو دهه گذشته، «مذاكره با ايران» يكي از اهداف راهبردي دولت آمريكا بوده است كه همواره نيز مخالفت شديد جمهوري اسلامي ايران را در پي داشته است. بنابراين وقتي رئيس جمهور محترم كشورمان درباره «مذاكره مستقيم» و نهايتا برقراري رابطه با آمريكا ابراز تمايل مي كند، استقبال اوباما و ساير مقامات آمريكايي از اين پيشنهاد، طبيعي ترين واكنش مورد انتظار از سوي آنان است ولي نه فقط اوباما و ديگر مقامات آمريكايي از اين پيشنهاد آقاي دكتر احمدي نژاد كمترين استقبالي نكردند، بلكه با پيشنهاد ايشان برخوردي سرد و تقريبا بي تفاوت نيز داشتند و سؤال اين است كه چرا؟!  مگر نه اين كه مذاكره مستقيم با ايران، آرزوي چندين و چند ساله دولتمردان آمريكايي بوده و هست پس علت چه بود كه از ابراز تمايل رئيس جمهور كشورمان استقبال نكردند؟! پاسخ دشوار نيست و با پوزش از آقاي احمدي نژاد بايد گفت دولتمردان آمريكايي، پيشنهاد آقاي احمدي نژاد را بدون پشتوانه تلقي كرده اند. چرا كه آنها نيز به خوبي مي دانند آقاي احمدي نژاد اگرچه رئيس جمهور و يكي از مسئولان بلندپايه جمهوري اسلامي ايران است ولي اتخاذ تصميم درباره مذاكره يا رابطه با آمريكا در حوزه مسئوليت و اختيارات قانوني ايشان نيست بلكه مطابق اصل يكصد و دهم قانون اساسي، تعيين سياست هاي كلان نظام برعهده رهبري است و رهبر معظم انقلاب نيز بارها به صراحت و با ارائه دلايل منطقي و مستندات خالي از ابهام، مخالفت خود را با مذاكره و رابطه ايران و آمريكا اعلام كرده اند. بنابراين علي رغم آن كه پيشنهاد آقاي احمدي نژاد براي دولتمردان آمريكايي يك «امتياز طلايي» تلقي شده و تحقق آرزوي سال ها بر زمين مانده آنان بود ولي مي دانستند اين پيشنهاد فاقد پشتوانه است و نهايتا مي تواند در حد و اندازه تمايل شخصي ايشان تلقي شود و نه تصميم برخاسته از خواست مردم و اراده نظام. دقيقا به همين علت است كه ابراز تمايل آقاي احمدي نژاد به مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا از سوي دولتمردان آمريكايي «جدي» و «قابل اعتناء» ارزيابي نمي شود. .كاش رئيس جمهور محترم كشورمان به اين نكته بديهي توجه داشتند و بيرون از حوزه اختيارات قانوني خود، وعده اي نمي دادند كه خدشه اي ناخواسته بر جايگاه قابل احترام رياست جمهوري باشد و كاش در ميان يكصد و چند ده نفر از همراهان خود در سفر نيويورك، جايي نيز براي حضور چند تن از حقوقدانان و كارشناسان برجسته سياسي باز مي كردند تا در مصاحبه ها و اظهارنظرها به ايشان مشاوره بدهند. هرچند نام افرادي از اين دست در ميان هيئت همراه رئيس جمهور محترم ديده مي شود ولي معلوم نيست كه آيا از آنها درخواست مشاوره شده و آنان مشاوره غيركارشناسي داده اند؟ يا از آنها مشاوره اي خواسته نشده و يا اين كه جرات و جسارت لازم براي ارائه نظري متفاوت با رئيس جمهور محترم را نداشته اند؟!  دولتمردان و مراكز استراتژيك در آمريكا انكار نمي كنند كه مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهند و نه براي حل و فصل مسائل فيمابين، چرا كه آنها نيز به خوبي مي دانند، تقابل ايران و آمريكا ريشه در ماهيت طرفين درگير دارد و مادام كه ما در حاكميت بر اسلام ناب محمدي(ص) كه ظلم ستيز است تكيه داريم و آمريكا بر خوي استكباري خود اصرار مي ورزد، اين درگيري و تقابل ادامه خواهد داشت و پايان آن فقط هنگامي است كه ايران اسلامي- خداي نخواسته- از حضور نسخه اسلام در حاكميت چشم پوشي كند و يا آمريكا خوي استكباري خود را كنار گذاشته و به قول حضرت امام(ره) از خر شيطان پياده شود. اصرار آمريكا بر مذاكره به منظور فاكتور كردن آن براي نهضت ها و انقلاب هاي اسلامي و القاي اين توهم نااميدكننده است كه «اگر الگوي شما ايران اسلامي است، ايران نيز در نهايت چاره اي جز كنار آمدن با آمريكا نداشته است»! اين نكته، بديهي تر از آن است كه «تاب مستوري» داشته باشد و تاسف آور است كه چرا از نگاه تيزبين دوستان پنهان مانده است. آقاي احمدي نژاد و يا مشاوران ايشان بايد مي دانستند كه مخالفت جمهوري اسلامي ايران با مذاكره و رابطه با آمريكا، برخاسته از يك منطق قوي و مستحكم است و نه يك سليقه در ميان ساير سليقه ها. پيش از ايشان، دولت هاي سازندگي و اصلاحات نيز مانند آقاي احمدي نژاد و مشاورانش با ساده انديشي و يا به هر علت ديگري كه بحث جداگانه اي مي طلبد براي مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا خيز برداشته بودند ولي منطق قوي رهبرمعظم انقلاب كه از پيوست قانوني روشن و پشتوانه عظيم مردمي نيز برخوردار بود، حركت آنان را ناتمام گذاشت. اولين نمونه از اين دست، در سال 1369 اتفاق افتاد. آن روزها -30 فروردين/19 آوريل 1990- جيمز بيكر وزيرخارجه وقت آمريكا طي سخناني اعلام كرد كه آمريكا آماده مذاكره مستقيم با ايران است و 7 روز بعد - 6 ارديبهشت ماه 69- آقاي عطاءالله مهاجراني معاون پارلماني آقاي هاشمي رفسنجاني - كه امروزه به انگليس پناهنده شده و با آيپك (لابي صهيونيست ها) و MI6 (بخش اطلاعات خارجي دولت انگليس) همكاري آشكار دارد- طي مقاله اي با عنوان «مذاكره مستقيم» در روزنامه اطلاعات، ايستادگي در مقابل كاخ سفيد را «شعارگونه» ناميده و خواستار مذاكره مستقيم و سپس رابطه با آمريكا شد. همان روزها حضرت آقا در سخناني مستند و با ارائه دلايلي مستحكم به نقد اين ديدگاه پرداخته و فرمودند؛« و اما مسئله اي كه اين روزها در سطح جمعي از اهل فكر و اهل نظر در جريان است، مذاكره كردن و مذاكره نكردن است... من معتقدم، آن كساني كه فكر مي كنند ما بايد با راس استكبار-يعني آمريكا- مذاكره كنيم، يا دچار ساده لوحي هستند، يا مرعوبند. من بارها اين نكته را عرض كرده ام كه استكبار، بيش از اين كه نان قدرت و توانايي خودش را بخورد، نان هيبت و تشر خودش را مي خورد. اصلا استكبار، با تشر و ابهت و شكلك درآوردن و ترساندن اين و آن، زنده است. مذاكره، يعني چه؟ صرف اين كه شما برويد با آمريكا بنشينيد حرف بزنيد و مذاكره كنيد، مشكلات حل مي شود؟ اين طوري كه نيست. مذاكره در عرف سياسي، يعني معامله، مذاكره با آمريكا، يعني معامله با آمريكا. معامله، يعني داد و ستد؛ يعني چيزي بگير، چيزي بده تو از انقلاب اسلامي، به آمريكا چه مي خواهي بدهي، تا چيزي از او بگيري؟ آن چيزي كه شما مي خواهيد به آمريكا بدهيد، تا در مقابل از او چيزي بگيريد، چيست؟ ما چه مي توانيم به آمريكا بدهيم؟ او از ما چه مي خواهد؟ آيا مي دانيد كه او چه مي خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان يومنوا بالله العزيز الحميد». والله كه آمريكا از هيچ چيز ملت ايران، به قدر مسلمان بودن و پايبند بودن به اسلام ناب محمدي(ص) ناراحت نيست. او مي خواهد شما از اين پايبنديتان دست برداريد. او مي خواهد شما اين گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشيد؛ حاضريد؟»آن روزها كه نظام اسلامي ايران در بلنداي اقتدار اين روزها نبود و هنوز مانند امروز مجموعه اي از شكست ها و ناكامي هاي پي در پي در ويترين حريف به نمايش درنيامده بود. به بيان ديگر، امروزه از جايگاهي به مراتب مقتدرانه تر و برتر نسبت به آن روزها برخورداريم. بنابراين، نه فقط بر پايه آموزه هاي مقاومت اسلامي كه تغييرناپذيرند، بلكه براساس عقل سياسي و نگاه برخاسته از فرمول هاي رايج استراتژيك نيز بايستي از موضعي بالاتر به ماجراي ياد شده نگاه كنيم. ولي متأسفانه جناب آقاي احمدي نژاد از كنار اين موقعيت برتر با كم توجهي عبور كرد و در حالي كه انتظار مي رفت با صلابت برگرفته از پشتوانه اقتدار بي بديل نظام، عليه آمريكا و متحدانش خروش بردارند، از موضعي كه با صلابت و جايگاه مثال زدني و الگو شده ايران اسلامي و ملت ايران فاصله داشت به آوردگاه نيويورك رفتند! بديهي است كه نگاه طرف مقابل همانگونه كه اشاره شد به ايران پرصلابت بود و پيشنهاد رئيس جمهور محترم كشورمان را براي مذاكره و رابطه جدي نگرفت ولي خدشه به جايگاه رياست جمهوري و مواضع مقتدرانه اي كه تاكنون آقاي احمدي نژاد از خود نشان داده بود نيز ناخوشايند و غيرقابل پذيرش است."
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 9 مهرماه سال 1391
چرا جدي گرفته نشد ؟! (يادداشت روز)