روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی 2 شنبه 25 دی ماه سال 1391
نقد
وبررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی
جمهوری " حكومت بر قلبها "
"اگر
پذیرفته شود که براساس ادعای سرمقاله نویس که رژیم ضدبشری برای ریشه کن ساختن
دیکتاتوری تأسیس شد وافزوده که روح قانون اساسی هم مبارزه با دیکتاتوری وانحصار
طلبی است . سئوال بزرگ بدون پاسخ این است که چرا از بدو شکل گیری اش تا کنون بدون
شک وبطور دربست و ارونه ی این ادعا اجرا شده است؟ طوریکه هر مهره ای که پست ومقامی
کسب می کند نه حاضر به برکناری اش نیست بلکه دست به توطئه ها زده می شود تا از
مقامش کناره گیری نکند. بطور مثال مگر خامنه
ای بعنوان رهبر ولی فقیه نیست؟ مگر نه انتخابابی که انتصابی از سوی مجمع سیرک
خبرگان رهبری است که آلت دست خودش می باشد که نه اینکه پس از 23 سال که رهبرولایت فقیه انتصابی را
اشغال کرده است یاران سابق خود همچون رفسنجانی را تحمل نمی کند ، بلکه برای حذف وی
دست به توطئه و تهدیدهای زنجیره ای علیه ی وی وفرزندانش زده است .از سوی دیگر نه
اینکه حاضر نیست به آرای عمومی رجوع کند و اجازه دهد تا یک نظر سنجی بر گزار شود
که مردم چه نظری در مورد وی و رژیم فاشیستی مذهبی دارند ، بلکه هرکس که پیشنهاد
برگزاری انتخابات آزاد دهد متهم به همسو شدن با دشمن بیگانه می شود .این چگونه
ادعای ضد دیکتاتوری کردنی است که مدعی جایگزین دیکتاتور سابق شده اصلاً محدوده دیکتاتوری شان قابل مقایسه با دیکتاتور قبلی
نیست؟ مهمتر اینکه در رژیم ضد بشری وراونه گوی که از صدر تا ذیل که آلوده به فساد است. رهبرش همچون سایر مسئولانش سوگند یاد کرده است که هرگز یک کلام حرف راست نزند. برای همین
مطبوعات و رسانه های خبری هم دروغ ووارونه گویی تبلیغ می کنند. کمیک وتژادیک..."
اگر پذیرفته شود که براساس ادعای
سرمقاله نویس که رژیم ضدبشری برای ریشه کن ساختن دیکتاتوری تأسیس شد وافزوده که
روح قانون اساسی هم مبارزه با دیکتاتوری وانحصار طلبی است . سئوال بزرگ بدون پاسخ
این است که چرا از بدو شکل گیری اش تا کنون بدون شک وبطور دربست و ارونه ی این
ادعا اجرا شده است؟ طوریکه هر مهره ای که پست ومقامی کسب می کند نه حاضر به
برکناری اش نیست بلکه دست به توطئه ها زده می شود تا از مقامش کناره گیری نکند.
بطور مثال مگر خامنه ای بعنوان رهبر ولی
فقیه نیست؟ مگر نه انتخابابی که انتصابی از سوی مجمع سیرک خبرگان رهبری است که آلت
دست خودش می باشد که نه اینکه پس از 23 سال که رهبرولایت فقیه انتصابی را
اشغال کرده است یاران سابق خود همچون رفسنجانی را تحمل نمی کند ، بلکه برای حذف وی
دست به توطئه و تهدیدهای زنجیره ای علیه ی وی وفرزندانش زده است .از سوی دیگر نه
اینکه حاضر نیست به آرای عمومی رجوع کند و اجازه دهد تا یک نظر سنجی بر گزار شود
که مردم چه نظری در مورد وی و رژیم فاشیستی مذهبی دارند ، بلکه هرکس که پیشنهاد
برگزاری انتخابات آزاد دهد متهم به همسو شدن با دشمن بیگانه می شود .این چگونه
ادعای ضد دیکتاتوری کردنی است که مدعی جایگزین دیکتاتور سابق شده اصلاً محدوده دیکتاتوری شان قابل مقایسه با دیکتاتور قبلی
نیست؟ مهمتر اینکه در رژیم ضد بشری وراونه گوی که از صدر تا ذیل که آلوده به فساد است. رهبرش همچون سایر مسئولانش سوگند یاد کرده است که هرگز یک کلام حرف راست نزند. برای همین
مطبوعات و رسانه های خبری هم دروغ ووارونه گویی تبلیغ می کنند. کمیک وتژادیک اینکه
سرمقاله نویس بدون آنکه اشاره کند در 34 ساله چه به سر ملت وکشور آورده شده ودلیل
چه بوده است؟ اما چون رفسنجانی از روی
رهبر وحامیانش هرروز بیشتر مورد بی مهری و
اتهام وتهدید وتوهین واقع می شود .طوری که بازار مکاره برای اینکه ثابت کند مترسک
واهرم چماق وفشار در دست رهبر وپاسداران کودتاگر می باشد بیانیه بیش از 200 نفری علیه رفسنجانی و آنانی
که خواهان انتخابات آزاد هستند انتشار داده و اینان به بی بصیرت و... متهم شدند . پس سرمقاله نویس بدون
نام بردن از رفسنجانی ولی در دفاع از وی
در پایان مقاله اش چنین گفته است .محدود ساختن اهداف رژیم فاشیستی مذهبی به تغيير يك رژيم حكومتي و رفتن عدهاي از
مناصب حكومتي و آمدن عدهاي ديگر به جاي آنها، ظلم به اين نظام و به ملتي است كه
اين نظام را با فداكاريهاي خود تأسيس كرده است. برقراري عدالت، جاري ساختن احكام
دين در جامعه، تأمين كرامت انساني براي آحاد مردم، هدايت جامعه به سوي توحيد،
تقويت بنيه فرهنگي، اقتصادي و نظامي كشور، تشويق مردم به وحدت، همدلي و نوع دوستي
و حفاظت از استقلال كشور و آزاديهاي مشروع مردم، حداقلهائي هستند كه نظام بايد
عهدهدار آنها باشد. تمام اين انتظارات درسايه اجراي قانون قابل تحقق هستند. قانون
را نيز مجريان قانونمند و صالح اجرا ميكنند نه كساني كه قانون را مزاحم اهداف خود
ميدانند و يا فقط چيزي را به عنوان قانون ميپذيرند كه خواست خودشان باشد و با
اميال و هواهاي نفساني شان در تضاد نباشد.
البته سرمقاله نویس همچون دیگران که خیلی دم از قانون می زنند هزگز نمی گویند که
چگونه با وجود ولی فقیه همکاره بدون پاسخگوی که صدور فتواهای حکومتی آشکارا قانونی شکنی می کندوقانون را بی ا عتبار وارزش کرده است
.اینان برای چه در جنگ قدرت و ثزوت خود آویزان به قانون می شوند؟ همانگونه با وجود
اینکه بی قانونی وتبعیض وبی عدالتی وعدم آزادی نهادینه شده است . برای چه سخن از
عدالت می شود؟
"ماههاي محرم و صفر، كه به مدت 60
روز فضاي ايران را با عطر شهداي كربلا و بيان فضائل معصومين عليهم السلام متبرك ميكنند،
امتياز بسيار بزرگي براي اين كشور و اين مردم است. هر چند
بعضي ايرادها و اشكالات نيز در مجالس و محافل مذهبي وجود دارد، ولي در مجموع نميتوان
انكار كرد كه محرم و صفر سرشار از معنويت هستند، معنويتي كه اگر از آن به درستي
استفاده شود ميتواند در ارتقاء امنيت فرهنگي و رشد فكري آحاد مردم مؤثر باشد. قطعاً مردم عادي از فضاي سرشار از معنويت ماههاي
محرم و صفر حداكثر بهرهبرداري را به عمل آورده اند، ولي آنچه موجب تأسف است بيبهره
ماندن فعالان سياسي و بعضي مسئولان از فيوضات معنوي اين ماه هاست. بگو مگوهاي
سياسي و درگيريهاي همراه با بداخلاقي حتي در ايام ماههاي محرم و صفر، فضاي كشور
را تيره كرد و نشان داد كه بسياري از سياسيون كشور به آموزشهاي اخلاقي بيشتري
نياز دارند. اينكه امام
خميني پيوسته و در تمام سخنرانيها و پيامها بر ضرورت تزكيه نفس به ويژه براي
مسئولين و دستاندركاران كشور تأكيد ميكردند، به اين دليل بود كه ميدانستند قدرت، وسوسهانگيز است و هر لحظه ممكن است مسئولين را به لبه
پرتگاه ببرددر نگاه امام خميني، انحراف مسئولين كشور از مسير حق و عدل و
صلاح و سداد، به خالي شدن نظام جمهوري اسلامي از اصول و ارزشها منجر ميشود. در
آن وضعيت است كه از نام نظام سوءاستفاده ميشود و به نام نظام جمهوري اسلامي
كارهائي صورت ميگيرد كه ربطي به يك نظام ديني ندارد. خطر اصلي نيز درست از همين
نقطه شروع ميشود. فرار از قانون، يك نمونه است. افرادي كه مهذب نباشند، با
توجيهات مختلف به قانون پشت پا ميزنند و اهداف خود را دنبال ميكنند. عدم پايبندي
به قانون، مقدمه خودكامگي و ديكتاتوري است. ديكتاتورها هنگامي كه از مادر متولد ميشوند
ديكتاتور نيستند اما به مرور زمان و به دليل مهذب نبودن و فراهم بودن زمينه به اين
نقطه ميرسند. نظام جمهوري اسلامي براي ريشه
كن ساختن ديكتاتوري تأسيس شد. روح قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي، مبارزه با
ديكتاتوري و انحصارطلبي است. اين قانون اساسي با ويژگيهائي كه دارد بسيار مترقي
است. به همين دليل بايد نظام جمهوري اسلامي را حفظ كرد. وجوب حفظ نظام جمهوري
اسلامي كه امام خميني بارها آن را به زبان و قلم تكرار كردند، يك توصيه منطقي و
صحيح است. تعبير امام، كه "حفظ نظام را از اوجب واجبات" ميدانستند، اين
واقعيت را گوشزد ميكند كه اهميت نظام جمهوري اسلامي به قدري زياد است كه حفظ آن
در رديف واجبات است. اين اهميت
را فقط درصورتي ميتوان فهميد و درك كرد و براي آن توجيه منطقي پيدا كرد كه
معيارهاي نظام حفظ شود، اهداف خود را دنبال كند و در مسير اصول اوليه جريان داشته
باشد. مردم ايران براي تأسيس نظام جمهوري اسلامي فداكاريهاي زيادي كردند. بعد از
تأسيس و تا امروز نيز در صحنههاي مختلف از مقابله با توطئه گروهكها گرفته تا
دفاع مقدس و تا تحمل تحريمها و خنثي كردن تبليغات دشمنان حضور يافتند و مقاومت
كردند و همواره از تمام آزمايشها پيروز بيرون آمدندمحدود
ساختن اهداف نظام جمهوري اسلامي به تغيير يك رژيم حكومتي و رفتن عدهاي از مناصب
حكومتي و آمدن عدهاي ديگر به جاي آنها، ظلم به اين نظام و به ملتي است كه اين
نظام را با فداكاريهاي خود تأسيس كرده است. برقراري عدالت، جاري ساختن احكام دين
در جامعه، تأمين كرامت انساني براي آحاد مردم، هدايت جامعه به سوي توحيد، تقويت
بنيه فرهنگي، اقتصادي و نظامي كشور، تشويق مردم به وحدت، همدلي و نوع دوستي و
حفاظت از استقلال كشور و آزاديهاي مشروع مردم، حداقلهائي هستند كه نظام جمهوري
اسلامي بايد عهدهدار آنها باشد. تمام اين انتظارات درسايه اجراي قانون قابل تحقق
هستند. قانون را نيز مجريان قانونمند و صالح اجرا ميكنند نه كساني كه قانون را
مزاحم اهداف خود ميدانند و يا فقط چيزي را به عنوان قانون ميپذيرند كه خواست
خودشان باشد و با اميال و هواهاي نفساني شان در تضاد نباشد"
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 2 شنبه 25
دی ماه سال 1391
حكومت بر قلبها