هندونه (گفت و شنود)

هندونه (گفت و شنود)
گفت : سربازجو میگه خورده هندونه ، زنجیرش  پاره کرده ،   شده  دیوونه
چون  رهبرش  شد دچار شکست ،  بدجوری قرار گرفت  توی بن بست
پس مأمور شده است  این شیاد ، تا به صدا آمریکا و بی بی سی کنه انتقاد
گفتم :  انتقاد سربازجو برای چیست؟ چرا به ابنان  گیر داده این تروریست؟
گفت: بعد از اعلام نتيجه انتخابات، شبکه‌هاي بي‌بي‌سي و صداي آمريکا و سايت‌هاي ضد انقلاب بدجوري کُپ کرده و سنگ روي يخ شده‌اند.
گفتم: خب! حيوونکي‌ها حق دارند، چند ساله پشت سر هم ميگن انتخابات آزاد نيست و حالا مثل کسي که روي ارّه نشسته نه راه پس دارند و نه راه پيش!
گفت: يکي از سايت‌هاي ضد انقلاب نوشته؛ بايد قبول کنيم که باخته‌ايم و ديگر ادعاهاي تقلب و انتخابات مهندسي شده قابل ادامه دادن نيست.
گفتم: يارو مي‌گفت هندونه خريده بوديم، قاچ کرديم، همه‌اش رو خورديم و پوست هندونه رو هم تا آخر تراشيديم و انداختيم دور... صبح زود رفتگر محله زنگ زد و گفت؛ مي‌خواستم ببينم اگه ديگه با اين پوست هندونه‌ها کاري نداريد همراه بقيه زباله‌ها ببرمشون!
گفت : سربازجو میگه خورده هندونه ، زنجیرش  پاره کرده ،   شده  دیوونه
چون  رهبرش  شد دچار شکست ،  بدجوری قرار گرفت  توی بن بست
پس مأمور شده است  این شیاد ، تا به صدا آمریکا و بی بی سی کنه انتقاد
گفتم :  انتقاد سربازجو برای چیست؟ چرا به ابنان  گیر داده این تروریست؟
گفت : سربازجوی بی ترمز و بی دنده  ، مدعیست حال که روحانی شده برنده
روی اره نشستند صدا آمریکاه با بی بی سی ، چون نمیتونن بگن در رژیم فتاده به پیسی
نمایش خیمه شب بازی  انتخابات ،  نبوده آزاد ، علیه اش کنن تبلیغات
گفتم :  اگر در ایران ،  مردم هستند آزاد؟ چرا جوانان مرگ بر دیکتاتور می زنن فریاد؟
گفت :تعریف کرده سربازجوی پلید ،  رفته بود بازار  یک هندونه  خرید
مغزش خورد پوستش تراشید تا آخر ، بقیه پوست  انداخته دور مرتیکه خر
 اما روز بعد زنگ میزننه رفتگر ،  میگه ببرم پوست هندونه با زباله دگر!