كارگزار آمريكا! |
بسمالله الرحمن الرحيم بان كي مون دبيركل سازمان ملل در كمتر از 24 ساعت پس از دعوت از جمهوري اسلامي ايران براي شركت در كنفرانس ژنو 2 كه پيرامون بحران سوريه برگزار ميشود، اين دعوت را با فشار مقامات آمريكايي پس گرفت. هر چند وي دلايل اين باز پسگيري را اظهارات و مواضع داخلي در ايران عنوان كرده ولي كاملاً آشكار است كه اين سخنان را تنها در مقام توجيه عملكرد غيرمنطقي بر زبان جاري كرده و اقدام او دلايل پشت پرده ديگري دارد كه شهامت اعتراف به آن دلايل را در خود نميبيند. اين اقدام دبيركل سازمان ملل با اساسنامه اين سازمان جهاني كه آن را مستقل ميداند و تصريح ميكند كه نبايد از هيچكس و هيچ دولتي دستور بگيرد كاملاً در تضاد است. دبيركل سازمان ملل در سخناني به هنگام اعلام خبر دعوت از ايران به كنفرانس ژنو 2 مدعي شده بود طي روزهاي گذشته چندين بار با وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران صحبت كرده و ايران اعلاميه ژنو 1را به عنوان اساس كنفرانس ژنو 2 پذيرفته و متعهد شده "نقشي مثبت و سازنده" در سوريه ايفا نمايد. اما مقامات جمهوري اسلامي ايران به صراحت اعلام نمودند ايران هيچگونه تعهد و پيش شرطي را براي حضور در اين كنفرانس نميپذيرد و دليل آن هم كاملاً روشن است. مقامات كشورمان اعلام كردند ايران در تنظيم بيانيه ژنو 1 حضور نداشته و اصرار بر پذيرش اين بيانيه غيرقابل قبول و مردود است. براساس آنچه در خبرها آمده، دقايقي قبل از قرائت بيانيه "بان كي مون" توسط "مارتين نسيوكي" سخنگوي سازمان ملل مبني بر بازپس گيري دعوت از ايران، جان كري وزير امور خارجه آمريكا با دبيركل سازمان ملل درخصوص حضور ايران در اين كنفرانس ديدار و گفت و گو كرده و بعد از قرائت بيانيه، مقامات آمريكا، عربستان و همچنين معارضان سوري با ذوق و شوق فراواني از آن استقبال نمودند. پيش از اين ديدار، سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا نيز گفته بود واشنگتن انتظار دارد دعوت از ايران براي شركت در كنفرانس ژنو 2 پس گرفته شود. مخالفت دولت آمريكا با حضور ايران در اين كنفرانس از ابتدا نيز قابل پيشبيني بود و پيش شرطهايي كه در اين باره تعيين ميشد به مثابه نوعي سنگ اندازي براي ممانعت از تحقق اين امر بود. لذا اين مخالفت كاملاً با سياستهاي وحشيانه و جنايتكارانه تروريستهاي تكفيري و مسلح مورد حمايت آمريكا و برخي كشورهاي منطقه كه درحال آدم كشي در سوريه هستند منطبق است و آنها از ابتدا نيز ميدانستند كه جمهوري اسلامي ايران هيچ پيش شرطي را نخواهد پذيرفت. واقعيت اينست كه دولتهاي غربي و منطقهاي دخيل در پديد آمدن بحران فعلي سوريه به هيچ وجه حاضر به حل بحران در اين كشور جنگ زده كه تاكنون جان شمار زيادي از شهروندان آن توسط جماعتي كه از فرط جهل و افراطي گري همه اصول انساني را زير پا گذاشتهاند گرفته شده است نيستند و اساساً هيچ ارزشي براي جان انسانهاي بيگناه قائل نميباشند. دولتمردان آمريكايي بهتر از همه ميدانند كه مسئول اين آدمكشيها و وحشيگريها در سوريه خود آنان و برخي مقامات دولتهاي عربي وابسته به آنها هستند و هر آنچه در سوريه از انواع و اقسام اقدامات غيرانساني درحال وقوع است، زير سر خودشان است و آنها براي رسيدن به هدف مورد نظر خويش، حاضرند تمام افراد يك ملت را نيز قرباني نمايند. آمريكا با رفتار خود در سوريه و به ويژه با وادار كردن دبيركل سازمان ملل به پس گرفتن دعوت خود از ايران، يكبار ديگر ثابت كرد كه تعبير امام خميني بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي ايران كه دولت آمريكا را "شيطان بزرگ" ناميدند كاملاً درست و دقيق است. طبعاً نبايد از كساني كه خوي وحشي گري در ذات آنها نهادينه شده انتظار ديگري داشت، اما آنچه در اين ميان حائز ا هميت است، اينست كه دبيركل سازمان ملل با پس گرفتن دعوت خود از جمهوري اسلامي ايران، باقي مانده ح?ث?ت اين سازمان جهاني را نيز به باد داد. بان كي مون با اين كار نشان داد سازمان ملل را چنان از شأن و جايگاه خود به زير كشيده كه تبديل به يك "اراده" تحت رياست دولت واشنگتن درآمده و نه تنها هيچگونه اختياري در حل مسايل جهاني و منطقهاي ندارد، بلكه به يك سازمان گوش به فرمان مقامات كاخ سفيد تبديل شده است كه آمادگي دارد آنچه دولتمردان آمريكائي اراده ميكنند را به اجرا در آورد. اين براي يك سازمان بينالمللي كه در منشور خود پاسداري از حقوق بشر را سرلوحه وظايف خود ميداند، بسي موجب سرشكستگي و سرافكندگي است كه دولتهايي با سابقه سياه اقدامات ضد بشري براي آن تعيين تكليف كنند و اجازه ندهند طرفهايي كه هيچ ترديدي در صداقت آنها براي خدمت به مردم سوريه وجود ندارد، نقش دلسوزانه و مؤثر خود را در حل بحران اين كشور ايفا نمايند. اكنون بر همگان ثابت شده است كه دعوت از جمهوري اسلامي ايران براي شركت در كنفرانس ژنو 2، برپايه اين منطق استوار بود كه غرب و بازيگران عمده و تأثيرگذار در بحران سوريه به اين نتيجه رسيدهاند كه حل مسأله سوريه بدون حضور مؤثر ايران امكان پذير نيست و از طرفي بازپس گيري اين دعوت نشان داد كه همان بازيگران به درستي دريافتهاند كه حضور ايران در كنفرانس ژنو 2 آنها را براي رسيدن به مقصودشان در سوريه ناكام خواهد گذاشت. با توجه به آنچه در جريان دعوت از جمهوري اسلامي ايران و پس گرفتن اين دعوت رخ داده، اقدام دبير كل سازمان ملل از دو جهت باعث تأسف و شرمساري است. اول اينكه بان كي مون نشان داد براي حفظ جايگاه فردي خود در برابر فشارهاي دولتهاي غربي حاضر است مرتكب هر كاري بشود، و دوم آنكه متأسفانه كسي در جايگاه دبيركل سازمان ملل قرار دارد كه حتي شهامت به زبان آوردن دليل اصلي پس گرفتن دعوت خود را نيز ندارد. اين وضعيت، در شخص دبيركل محدود نميشود و به معنا? بياعتباري نهاد سازمان ملل است. فلسفه تشكيل سازمان ملل، مقابله با بيقانوني در سطح دولتها و حمايت از ملتها در برابر سلطه و تجاوز و اقدامات خلاف قانون است. اينكه در سوريه با طرح و نقشه آمريكا و حمايتهاي نظامي و سياسي و مالي قدرتهاي سلطهگر، آتش جنگ داخلي شعلهور شود و تروريستها آشكارا مرتكب شرمآورترين جنايات شوند و از سر بريدن انسانها تا به بردگي گرفتن و فروش زنان را بر خود حلال و جايز بدانند و سازمان ملل نه تنها نتواند كاري براي مقابله با اين جنايات و مقابله با تروريسم انجام دهد بلكه به مثابه يك كارگزار براي آمريكا عمل كند و راه را براي ادامه جنايت و خونريزي و ويراني هموار نمايد، براي انسانيت عصر حاضر يك لكه ننگ پاك نشدني است. اينكه ملتها تا چه زماني ميتوانند چنين سازمان بيخاصيت و دست نشاندهاي را تحمل كنند سؤال مهمي است كه پاسخ آن را بايد گذشت زمان مشخص كند. حسن خياطي |