اسخ یک جوان غربی به نامه‌ی مستر خامنه‌ای

ایمیل دریافتی 19 بهمن -93
پاسخ یک جوان غربی به نامه‌ی مستر خامنه‌ای

عبدالقادر بلوچ

مستر سید علی شما جریانات حالای فرانسه را دید و جریانات گذشته را فراموش کرد؟ کارد خوردن بختیار در پاریس اتفاق افتاد هم. آن هراس‌افکنی را چه کسی کرد؟ امام شما صادق خلخالی داشت، خود شما صادق لاریجانی داشت و این کم هراس دارد؟...

هلو مستر سید علی خامنه‏‌ای!
خیلی خیلی ممنون که شما وقت کرد برای ما نامه داد. مخصوصاً شما خیلی خوب کرد که برای ما جوانان نامه داد. ما نامه‌ی شما را به جوانان شما که از دست شما فراری شد به این‌جا نشان داد و پز داد. اما آن‌ها به ما خندیدند. ما به آن‌ها گفت: «شما چرا خنده هستید به ما؟»
 آن‌ها گفتند به ما خنده نیستند و به ریش شما خنده هستند. چون مساله خصوصی بود بین شما، ما فضولی نکرد.
 شما راست گفتین که ما «حس حقیقت‌جویی» داریم. مثلاً ما می‏‌خواهیم این حقیقت بدانیم که شما چرا در باره‌ی اسلام با ما حرف زدید؟ ولی فقیه هستید؟ باشید. مگر آدم که ولی فقیه شد اجازه دارد با همه حرف بشود؟ پدر و مادر ما گفت که با غریبه‏‌ها صحبت نشویم. تازه آن غریبه‏‌ها که پدر و مادر ما گفت، عبا نداشت. شما هم عبا داشت هم ریش و هم چیز بزرگی که ما ندانست چرا شما به سر خود بست. حس حقیقت‌جویی ما پرسید چرا که شما  خودتان را این ریختی بکنید؟
 شما فکر کردید که ما چهره‌ی اسلام از تلویزیون را نگاه می‏‌کنیم؟ چرا تاریخ شما از سقوط شوروی شروع  شد؟ چرا از بالا رفتن پیروان خط امام از دیوار سفارت آمریکا شروع نشد؟ «فارت» به شقیقه چه ربط داشت؟
مستر سید علی خامنه‏‌ای ما از دین بزرگ اسلام هراسی نداشت. از مسلمانانی هراس داشت که به خاطر حوری، می‏‌میرند و ما دیگران را هم که حوری داریم و دیگر حوری نمی‏‌خواهیم می‏‌میرند.
 این‌که شما گفت: «تحریک احساس رعب و نفرت سابقه طولانی دارد»، فقط در غرب نبود. هراس از لولو خور خوره، درست شد. شما هم کم لولو خور خوره نداشت. ما فکر کنیم که شما از آب گل‏‌آلود ماهی گرفتی. شما را در ده راه ندادی شما سراغ خانۀ کدخدا گرفتی. جوانان خود را غضب و هراس کردی با ما اغو بغو شدی. شما فکر کردی ما بسیجی هستی؟ شما چرا بی‌خود به خود اجازه دادی با ما حرف شوی؟ این‌جا اگر غریبه با  کسی حرف بشود و قاقالی‏لی بدهد کریپی هست و ما از او هراس می‏‌کنیم.
خیلی به ما بر خورد که شما، ما را په‌په حساب کردی. شما برای مردم خود چه آورد که ما حالا به شما گوش داد؟ این خجالت ندارد که در کشور شما مرده‏‌ها در قبر هم راحت نبود؟ و جنازه‏‌ها در سردخانه انتظار می‏‌شوند؟ بله من از بهایی‌‏ها حرف می‏‌زنم اما در زندان شما سنی، شیعه، یهودی، مسیحی، زرتشتی، پیر، جوان و دختر و پسر پوسیدن کردن هست، همین حالا.
مستر سید علی شما جریانات حالای فرانسه را دید  و جریانات گذشته را فراموش کرد؟ کارد خوردن بختیار در پاریس اتفاق افتاد هم. آن هراس‌افکنی را چه کسی کرد؟ امام شما صادق خلخالی داشت، خود شما صادق لاریجانی داشت و این کم هراس دارد؟ شما درست گفت: «محققین و مورخین ما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان شد ابراز سر افکندگی کرد» اما مال شما چه کرد؟ آخوندهای ما حالا رفتند در کلیساها. آخوندهای شما کجا رفتی؟ آن‌ها همه جا هستی غیر از مسجد. شما هم از این‌که سنی‌ها و شیعه‌ها در کنفرانس وحدت، در دو جماعت و به دو سمت نماز خواندند خجالت کشیدی؟ شما که هفته وحدت تمام شد مسجد سنی‏‌ها پلمب را کردی سرافکندگی کشیدی؟ مگر قرآن و محمد شما دوتا هست؟ به کدام شما دعوت ما را هستی؟
همان‌طور که شما خواستید ما از روشنفکران خود پرسید که چرا وجدان عمومی در غرب همیشه  تأخیر با بیدار شد؟ روشنفکران ما گفت که ببخشید که خوابیده، کمی طول دارد ولی بیدار شده. اما پرسیدند شما چرا وجدان‌ها را که بیدار هست، خواب می‏‌کنید و روشنفکران را خفه کردید؟ و گفتند: «دیگ به دیگ بگوید نباید که روت سیاه.»
شما در نامه‌ی خود گفت: «تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام  سودجویی‌های ستمگرانه است.»
دوست دختر من که ایرانی است، گفت: "شما که این‌قدر خوب لالایی خواندن بلد هستید چرا موسوی و کروبی هنوز در حصر هستند؟ حصر یعنی چه؟ چرا زن‌ها یواشکی باید آزادی باشند؟ چرا شما که غیر خدا نترسید باید، از لباس زنان ترس می‏‌کنید؟
همان‌طور که شما از ما خواست که من هم از تحقیق کرد و از خود پرسید که چرا هراس‌افکنی، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟
و من دید که ما نگرفت یقه دزد را و دزد گرفت یقه ما را. هراس‌افکنی امام خمینی کرد و دانشجویان پیرو خط امام کرد که در خانه‌ی خود گروگان گرفت و برای خود پپسی باز کرد. هراس‌افکنی خمینی کرد که بی‌محاکمه اعدام کرد. فتوای قتل داد. و شما کرد که آن همه در داخل و خارج آدم با چاقو کشت. شما گفت که رهبران ما آمد و مسلمانان را تروریست کرد؟ پس چرا نمک‌نشناس هست آن‌ها که آمد و ما را کشت؟ تروریست که شما درست کرد، خوب درست کرد. خیلی کبوتر جلد بود. که شما درست کرد، آمد کشت و پیش شما برگشت.
چهره‌ی شما هراس‌افکنی کرد. ما از اسلام هراس نداشت. ما در نوفل لوشاتو امام شما را راه داد. اسلام عزیز را با ارفرانس برای شما برد. ما اگر از اسلام هراس داشت چرا در کشور ما شیعه و سنی مسجد داشت؟ ما اگر از اسلام هراس داشت مسلمان در کشور ما داشت؟
در مورد دوم شما که از ما خواست حرف رهبران و مطبوعاتِ این‌جایی را قبول نباشیم و شناخت را مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام به دست بیاوریم. من خیلی گشت. اما همه‌جا واسطه هست و یکی گفت هفتاد و دو واسطه که هست. یکی گفت هفتاد و دو واسطه که قدیم بود، حالا هفتصد و بیست واسطه هست. یکی گفت شما ما را که دنبال نخود سیاه فرستاد. مگر نخود سیاه هست که شما ما را دنبال آن فرستاد؟
ما خواست کشور شما آمد اما آن‌جا آمدن راحت بود و بیرون رفتن اگر شما که گفت من جاسوس سی.آی.ای بود سخت شد. خواست عربستان رفت و بی واسطه شناخت بشوم، اما کافر تا واسطه نباشد در آن‌جا راه نمی‏‌دارد که برود.
افغانستان هم یک برادر که دوستم گفت حالا به جای پنج وعده اذان پنج بار بمب می‏‌شود. هراس شدم و نرفتم. پاکستان و سوریه و یمن هم هر وقت شما بروید، من بیایم که با هم لبنان و نوار غزه برویم که هراس‌افکنی نشود این رادیو تلویزیون ما.

در خاتمه ممنون که برای ما نامه نوشتی. این‌را هم دوست دختر من برای شما می‏‌گوید: «عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.»