دشمن اصلی در خانه است .
15 بهمن- 93
جالب است کار به جایی رسیده است که رئیس کابینه های 70 میلیونی نهم و دهم و مدعی پاک ترین دولت تاریخ که اصولگراو مورد
توجه وحمایت شدید خامنه ای بود .طوریکه خامنه ای اذعان کرد وی از همه ازنظر اعتقادی ازرؤسای پیشین ریاست
جمهوری به و ی نزدیک تر است. انا اکنون متهم به دشمن اصلی در خانه شده است.
مثل معروفی میگوید: «وقتی در چاه افتادی دیگر نَکَن» چون هر چه بیشتر
بِکَنی، بیشتر فرو میروی. حکایت عملکرد دولت آقای احمدینژاد نیز همین است. بعد از
انقلاب دولتهای مختلفی آمدند و رفتند با کارنامهها و رویکردهای متفاوت که جای
تقدیر و نقد را توامان داشتند. اما بهرحال روی جاده انقلاب و در پیچوخمهای آن و
براساس قواعد و اصول حاکمیتی حرکت میکردند. اتفاقی که مدتی پس از شروع کار دولت
نهم و بویژه در همه دوره چهارساله دولت دهم پیش آمد، خروج از این مسیر و خط و حتی
رویارویی با قواعد و اصول آن بود. در آن زمان هشدارهای دلسوزان نسبت به این عملکرد
و رفتار ساختار شکننده، پیوسته ادامه داشت و شاید در این میان، دغدغه و نگرانی
جریاناتی که احمدینژاد را بالا کشیدند بیشتر بود چرا که او را در جایگاهی نشاندند
که روزگاری صحنه هنرمندی شخصیتهایی همچون: شهید رجایی، رهبری انقلاب (در دوره
ریاستجمهوری ایشان)، آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام خاتمی، بود. کسانی که
علیرغم سیاستگذاریها و تفکر و رویکردهای متفاوت بهرحال در مسیر انقلاب اسلامی
بودند. آنان میدانستند و بخصوص رفتار سالهای آخر دولت دهم بر ایشان ثابت کرد که
مرتکب اشتباهی استراتژیک شدهاند. الان هم میبینند این موضوع ظاهرا حالا حالاها
ولکن آنان نیست و دارد تبدیل به لقمهای گلوگیر میشود.
ای کاش کاروان دولت نهم و دهم نیز چون اسلاف خود، با همه آن کجیها، بالاخره عبور میکرد و میرفت ولی متاسفانه سال دوم دولت یازدهم نیز درحال طیشدن است و حکایت خطاکاریهای دولت سابق و تبعات ناشی از آن هر روز بیشتر نقل مجالس و محافل داخلی و خارجی میگردد و دلیل آن همان است که گفته شد در چاه افتادهاند و به جای تلاش برای بالا آمدن مدام دارند زمین را میکنند و بیشتر فرو میروند.
و اما با توجه به سوابق ساختارشکنی آن دولت، نامهنگاری رحیمی میتواند مقدمهای برای طراحی حوادث و اتفاقات آینده باشد. نباید آن قدر سادهاندیش بود که این نامه را فقط به حساب دلخوری یک معاون محکومشده از رئیس قبلیاش گذاشت وقتی دروغ محور عملکرد یک دولت باشد، قطعا ناظران حق دارند با شک و تردید و بیاعتمادی به این ماجرا نگاه کنند. اسمبردن از یک سرمایهدار ناشناخته که پول میداده تا 170 نماینده مجلس با دولت هماهنگ باشند، اگرچه به لحاظ رسانهای حرکتی عجیب و غریب در تاریخ انقلاب اسلامی است که هزینههای سنگینی در داخل و خارج کشور داشته ولی به نظر میرسد این شکوه و شکایت دنباله دارد و شاید اسامی جدیدی در راه باشد از قوای دیگر – نهادها و دستگاههای دیگر – همانهایی که احمدینژاد در دوره قدرت خود نیز آنان را بارها با این حربه تمدید میکرد. شکی نیست جریان ناشناخته و قدرتمندی که بادولتهای نهم و دهم مقاصد خود را پیش میبرد. از ابتدا با اصل انقلاب و امام(ره) سازگاری نداشت فراموش نشود که رئیسجمهور وقت فقط از امام زمان(عج) بعنوان رهبر و الهامدهنده خود یاد میکرد و در همه سخنرانیها بر این گفته تاکید داشت و در ماجرای خانهنشینی نیز پیامآورندگان را به افشاگریهای بزرگ تهدید میکرد. نگاهی گذرا به دستاوردهای این جریانات مشکوک در دولتهای نهم و دهم شاید گوشهای از این مدعا را آشکار سازد:
1 – از میدان بدر کردن و یا به حاشیه بردن و منزوی ساختن یاران اصلی امام و شخصیتهای برجسته انقلاب با حربه آبروبری!
2 – وارد آوردن لطمه جدی و اساسی به اعتماد و باورهای عمومی بسنده به انقلاب اسلامی و زمامداران آن.
3 – ترویج عمدی فساد و تبلیغ آن. سوءاستفاده از بیتالمال و دزدیهای آشکار و رواج بداخلاقی در جامعه
4 – آلوده کردن آنان که میتوانستند مانعی برای تحقق اهداف آنها باشند و همراه ساختنشان.
5 – فراهم کردن زمینه رویارویی و اختلاف و کینهتوزی میان شخصیتها و جریانات معتقد به گفتمان انقلاب و امام.
6 – هرج و مرج طلبی در صحنه بینالمللی و نمایش چهرهای خشن و پرخاشگر از نظام اسلامی و وارد کردن لطمات جبرانناپذیر در این عرصه.
7 – یارگیری از نیروهای قدرتطلب، ضعیف، مطیع و نالایق به جای چهرههای انقلابی، کارآزموده و مستقل
به نظر میرسد همین نشانهها کافی است تا ثابت شود این جریان به بخش عمده اهداف خود رسیده ولی برای کامل کردن حلقه تحریف و تضعیف انقلاب هنوز به دنبال فرصت است. همین مطرح شدن مجدد خود یک فرصت میباشد. بعد از ماجرای حکم زندان رحیمی و نامه او، کمتر رسانهای است که در شرح و بسط این موضوع فعال نشده باشد. این صدا در پی آن نیست که خاموش و فراموش شود و به عنوان یک مقطع 8 ساله از تاریخ انقلاب ثبت و بایگانی گردد.
سادهاندیشان اشتباهات گذشته خود را تکرار نکنند، این فتنه بزرگ آینده است که در اتاق فکری وسیع بیگانگان طراحی شده و اهداف آن، به قدری مهم هستند که نه تنها حاضر است رحیمی بلکه خود احمدی نژاد را نیز قربانی آن نمایند. بگذار آنان در چاه خود کنده همچنان فروتر روند. از این افشاگریها خوشحال نشویم به این مسایل از جایگاه یک جریان و حزب سیاسی نگاه نکنیم. با دید حاکمیتی بنگریم تا بدانیم چقدر میتواند موجب نگرانی باشد. بله وقت آن رسیده که دست از سر هم برداریم. هر چند این روزها صدای روح نواز «آمدی با پیامت خمینی» همه جا طنین انداز است و روز 22 بهمن همان مردمی که در طول سال دلایل بسیاری برای نارضایتی داشته و دارند، باز سیل آسا به خیابانها میآیند و از انقلاب خود که بوی خوش روحالله را دارد دفاع میکنند، اما دشمن دیگر فقط استکبار جهانی نیست، دشمن اصلی در خانه است باید او را شناخت.احمد ربیعی.
ای کاش کاروان دولت نهم و دهم نیز چون اسلاف خود، با همه آن کجیها، بالاخره عبور میکرد و میرفت ولی متاسفانه سال دوم دولت یازدهم نیز درحال طیشدن است و حکایت خطاکاریهای دولت سابق و تبعات ناشی از آن هر روز بیشتر نقل مجالس و محافل داخلی و خارجی میگردد و دلیل آن همان است که گفته شد در چاه افتادهاند و به جای تلاش برای بالا آمدن مدام دارند زمین را میکنند و بیشتر فرو میروند.
و اما با توجه به سوابق ساختارشکنی آن دولت، نامهنگاری رحیمی میتواند مقدمهای برای طراحی حوادث و اتفاقات آینده باشد. نباید آن قدر سادهاندیش بود که این نامه را فقط به حساب دلخوری یک معاون محکومشده از رئیس قبلیاش گذاشت وقتی دروغ محور عملکرد یک دولت باشد، قطعا ناظران حق دارند با شک و تردید و بیاعتمادی به این ماجرا نگاه کنند. اسمبردن از یک سرمایهدار ناشناخته که پول میداده تا 170 نماینده مجلس با دولت هماهنگ باشند، اگرچه به لحاظ رسانهای حرکتی عجیب و غریب در تاریخ انقلاب اسلامی است که هزینههای سنگینی در داخل و خارج کشور داشته ولی به نظر میرسد این شکوه و شکایت دنباله دارد و شاید اسامی جدیدی در راه باشد از قوای دیگر – نهادها و دستگاههای دیگر – همانهایی که احمدینژاد در دوره قدرت خود نیز آنان را بارها با این حربه تمدید میکرد. شکی نیست جریان ناشناخته و قدرتمندی که بادولتهای نهم و دهم مقاصد خود را پیش میبرد. از ابتدا با اصل انقلاب و امام(ره) سازگاری نداشت فراموش نشود که رئیسجمهور وقت فقط از امام زمان(عج) بعنوان رهبر و الهامدهنده خود یاد میکرد و در همه سخنرانیها بر این گفته تاکید داشت و در ماجرای خانهنشینی نیز پیامآورندگان را به افشاگریهای بزرگ تهدید میکرد. نگاهی گذرا به دستاوردهای این جریانات مشکوک در دولتهای نهم و دهم شاید گوشهای از این مدعا را آشکار سازد:
1 – از میدان بدر کردن و یا به حاشیه بردن و منزوی ساختن یاران اصلی امام و شخصیتهای برجسته انقلاب با حربه آبروبری!
2 – وارد آوردن لطمه جدی و اساسی به اعتماد و باورهای عمومی بسنده به انقلاب اسلامی و زمامداران آن.
3 – ترویج عمدی فساد و تبلیغ آن. سوءاستفاده از بیتالمال و دزدیهای آشکار و رواج بداخلاقی در جامعه
4 – آلوده کردن آنان که میتوانستند مانعی برای تحقق اهداف آنها باشند و همراه ساختنشان.
5 – فراهم کردن زمینه رویارویی و اختلاف و کینهتوزی میان شخصیتها و جریانات معتقد به گفتمان انقلاب و امام.
6 – هرج و مرج طلبی در صحنه بینالمللی و نمایش چهرهای خشن و پرخاشگر از نظام اسلامی و وارد کردن لطمات جبرانناپذیر در این عرصه.
7 – یارگیری از نیروهای قدرتطلب، ضعیف، مطیع و نالایق به جای چهرههای انقلابی، کارآزموده و مستقل
به نظر میرسد همین نشانهها کافی است تا ثابت شود این جریان به بخش عمده اهداف خود رسیده ولی برای کامل کردن حلقه تحریف و تضعیف انقلاب هنوز به دنبال فرصت است. همین مطرح شدن مجدد خود یک فرصت میباشد. بعد از ماجرای حکم زندان رحیمی و نامه او، کمتر رسانهای است که در شرح و بسط این موضوع فعال نشده باشد. این صدا در پی آن نیست که خاموش و فراموش شود و به عنوان یک مقطع 8 ساله از تاریخ انقلاب ثبت و بایگانی گردد.
سادهاندیشان اشتباهات گذشته خود را تکرار نکنند، این فتنه بزرگ آینده است که در اتاق فکری وسیع بیگانگان طراحی شده و اهداف آن، به قدری مهم هستند که نه تنها حاضر است رحیمی بلکه خود احمدی نژاد را نیز قربانی آن نمایند. بگذار آنان در چاه خود کنده همچنان فروتر روند. از این افشاگریها خوشحال نشویم به این مسایل از جایگاه یک جریان و حزب سیاسی نگاه نکنیم. با دید حاکمیتی بنگریم تا بدانیم چقدر میتواند موجب نگرانی باشد. بله وقت آن رسیده که دست از سر هم برداریم. هر چند این روزها صدای روح نواز «آمدی با پیامت خمینی» همه جا طنین انداز است و روز 22 بهمن همان مردمی که در طول سال دلایل بسیاری برای نارضایتی داشته و دارند، باز سیل آسا به خیابانها میآیند و از انقلاب خود که بوی خوش روحالله را دارد دفاع میکنند، اما دشمن دیگر فقط استکبار جهانی نیست، دشمن اصلی در خانه است باید او را شناخت.احمد ربیعی.