مثبت و منفی
حراج تهران
همه چیز
زیر سر پدرخوانده است! 11خرداد-94
رژیم ضد بشری عوامفریب وغارتگر ولایت
فقیه که 37 سال است چوب حراج برمنابع وذخایر کشور وشرف وانسانیت زده است .اکنون
باالگو برداری از غرب برای سرکیسه کردن بیشتر بساط حراج آثار هنری برای صاحبان
ثروت هایب اد آورده شده هم برپا کرده است.
فرارو- چهارمین دوره حراج
تهران برگزار شد. تابلوی سهراب سپهری با قیمت ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان رکورد
همه حراج های تاریخ ایران را زد و فروش کل به ۲۱ میلیارد و ۴۰ میلیون تومان رسید.
با آنکه چهار سال از آغاز این حراجی ها در ایران می گذرد اما هنوز مخالفان و موافقانی
دارد که با بالا رفتن رقم های فروش و مبادله صدای اعتراضشان بلند می شود. موافقان
به خاطر ایجاد گردش مالی در بازارهای هنرهای تجسمی موافق حراج هستند و مخالفان هم
به دلایل ارزش گذاری بر روی آثار هنری، مافیا بازی و رویکردهای ایدئولوژیکی
مخالفند.
در اوایل سال 85 اعلام شد که قرار است
بنگاه تجارت و خانه حراج آثار هنری کریستیز که شهرتی جهانی دارد به ایران بیاید و
دفتری تاسیس کند. با آنکه این اتفاق نیافتاد اما توجه هنرمندان و همچنین سرمایه
گذاران آثار هنری بیشتر به پدیده فروش آثار تجسمی در بازارهای جهانی جلب شد.
موسسه کریستیز مجبور شد تا دفتر خود را
در دبی دایر کند. عمده ترین دلایلش هم ضعف های تکنیکی برای مبادلات بانکی و گمرکی
بین ایران و جهان بود. در ایران تسهیلات کافی برای خرید، پرداخت پول و خروج کالا
برای خارجی ها فراهم نبود. پس دبی که به اندازه لازم هم به ایران نزدیک بود بهترین
گزینه بود.
آنان ارتباط خود را با ایران حفظ کردند.
در حراج هایشان سهم ایرانی ها از حیث تعداد آثار که نسبت آن تقریبا برابر با مجموع
سهم کل کشورهای عربی و ترکیه است، حفظ شد. کارهای فرهاد مشیری، محمد احصایی، بهمن
محصص و...در این حراج ها با قیمت های خوبی به فروش رسیدند. پس از درخشش این آثار
در دبی، بارها این سوال به وجود آمد که چرا این پول ها به ایران نمی آیند؟ همین
سوال باعث شد تا مسئولان هنری پیش از گذشته جالی خالی این اتفاق را در اقتصاد
هنرهای تجسمی حس کنند.
در این زمان علیرضا
سمیع آذر که پیش از این به مدت 8 سال ریاست موزه هنرهای معاصر تهران را بر عهده
داشت پیش قدم شد تا به توصیه تعدادی از مجموعه داران،گالری داران و فعالان هنری
«حراج تهران» را برپا کند. آنان معتقد بودند که دیگر شرایط داخل کشور برای برگزاری
حراجی مشابه حراج های بین المللی مهیا شده است. سمیع آذر هم به عنوان کارشناس آثار
هنری خاورمیانه با مؤسسه کریستیز همکاری داشت و همین اتفاق او را به گزینه خوبی
برای این کار تبدیل می کرد.
این افراد معتقد بودند
که باید بیش تر به بازار هنر توجه کنند. به گفته آنان به مدد همین حراجی های بزرگ
و معتبری که حال تعدادشان به دو بار در سال هم رسیده است، چرخه اقتصادی هنر به
خصوص هنرهای تجسمی در وضعیت خوبی قرار می گیرد. حال بسیاری از سرمایه گذاران به
سرمایه گذاری در بازار هنر روی آورده اند. حتی اعلام شده که برخی بانک های فرانسه
هم به جای پشتوانه طلا آثار هنری را پشتوانه خود کرده اند. تمام این گفته ها موجب
شد تا حراج تهران کار خود را آغاز کند.
سمیع آذر در این باره گفت: «برای هر
اقدامی برای توسعه هنر نیازمند هزینههای قابل توجهی هستیم و دولت اعتباراتش محدود
است. بنابراین باید از خود هنر، هزینههای معرفی و توسعه آن تامین شود تا به
خودکفایی برسد و این اتفاق نمیافتد مگر اینکه به یک اقتصاد پویا برسد. مفهوم
اقتصاد پویا سرانجام به این نقطه میرسد که قیمت آثار هنری باید افزایش یابد. وقتی
قیمتها نازل است حرف زدن از اقتصاد هنر بیمعناست. چون هنر تیراژ وسیعی ندارد،
ولی میتواند با قیمت قابل توجه و پایدار برای خودش ارزش اقتصادی پیدا کند. من فکر
کردم تلاشها باید به سمتی برود که خلاقیت و آفرینش هنرمند قیمت پیدا کند تا
اقتصاد هنر قوام یابد و شرایط بهتری برای آموزش و گسترش هنر، معرفی آن و استحکام
تئوریک و جنبههای نظری آن مهیا شود.»
«حراج تهران» بر اساس فرمت بین المللی
برگزاری حراج های هنری برگزار شد. یعنی حتی شکل معرفی آثار و کاتالوگ، نحوه دعوت،
مراسم حاشیه حراج و افتتاح نمایشگاه و کل رویداد دقیقاً مطابق با حراج های مهم
دنیا و با رعایت استانداردهای جهانی آن در معرفی، تبلیغ و مزایده آثار برگزار شد.
مثلا برپایى حراج در یك مكان بى طرف (هتل پارسیان آزادى )، برپایى سه روزه
نمایشگاه پیش از حراج و ارائه شایسته آثار روى دیوار، یك كاتالوگ نفیس، برنامه
ریزى بلند مدت و جلسات مستمر براى بازاریابى آثار و ...
«حراج تهران» هم مثل هر
حراجى دیگرى برای هر اثرى دو برآورد کمینه (حداقلى و پایه) و بیشینه (حداكثرى)
تعیین مى كند كه در كاتالوگ به اطلاع عموم رسیده و مزایده و مسابقه براى خرید هر
اثر معمولا از رقمی پایین تر از برآورد اولیه آغاز و هر بار كه متقاضى شماره اش را
بالا مى برد، با نسبتی مشخص به قیمت پیشنهادی اثر افزوده می شود.
برپایی این اتفاق موافقان و مخالفانی را
به همراه داشت. عده ای این اتفاق را مثبت قلمداد کردند؛ یعنی تشکیل بازاری برای
آثار هنری. به عقیده آنان سمیع آذر با پشتوانه دانش آکادمیک و شناخت مناسب از
مارکتهای دنیا و اقتصاد هنر، کمکم جایگاه واقعی هنر ایران را معرفی می کند. عده
ای هم او را پدرخوانده هنرهای تجسمی نامیدند و از وجود مافیای هنری صحبت
کردند. یعنی اگر کسی با او و جمع گالری دار هایش باشد موفق است و اثرش میلیاردی
فروش می رود و اگر نباشد موفق نخواهد بود.
اما یکی دیگر از از انتقادها بحث کالایی
شدن آثار هنری بود. به گفته منتقدان در اینجا اثر هنری به خاطر ارزش مصرفی و
زیباشناختی آن خریداری نمیشود بلکه ارزش مبادلهی آن و خرید آن به قصد فروش بعدی
اهمیت یافته است.
مثلا در این حراج ها بانک های خصوصی در
کنار سرمایه گذاران شخصی قرار گرفتند و گران ترین آثار حراجی ها را خریدند. وقتی
در دومین حراج تهران نقاشی سهراب سپهری به ارزش 700 میلیون تومان از طریق یکی از
نهادهای بزرگ مالی خریداری شد، انتقادها هم شدت گرفت. بانک پاسارگاد رسماً اعلام
کرد که آثار هنری را به قصد بهرهمندی از ارزش افزوده مالی آن و فروش به قیمت
بالاتر خریداری میکند. منتقدان این سوال را مطرح کردند که خود سپهری چه جهانبینیای
داشته است که اثر هنری او را در بازارهای سوداگری مالی خریدوفروش میکنند؟
پرویز صداقت پژوهشگر اقتصادی در نشست
کالایی شدن هنر گفت: «بحث در اینجا این نیست که هنرمند باید زندگی فقیرانه داشته
باشد، بلکه مسئله این است که این سازوکارها هنر را از ذات خود جدا میکند و آن را
به ابزاری بدل میکند برای سوداگری مالی. هنر میراث مشترک بشری است. خرید و فروش
آثار هنری به قصد کسب سود از طریق سوداگری مالی چیزی نیست به جز شکل جدیدی از
انباشت سرمایه از طریق سلب مالکیت از مردم. اثر هنری نباید بازیچهی سرمایههای
مالی برای کسب سود باشد.»
یا یکی دیگر از نقدهایی که به برپایی
این حراج وارد شد آن بود که به مرور به علت استقبال سرمایه گذاران از برخی آثار
خاص آثار هنرمندان هم به سمت تولید انبوه و همچنین مطابق با سلیقه سرمایه گذار می
رود که همین باعث می شود که از آن روحیه ناب هنری دور شود.
آیدین آغداشلو در نشست بررسی تاثیر حراجهای
بینالمللی آثار هنری و تاثیر آن بر هنرمندان ایرانی در پاسخ به این انتقاد گفت:
«اقتصاد هنر به لحظهای برمیگردد که هنر تبدیل به کالا شده است. این بحث در زمانی
ایجاد میشود که یک اثر هنری از چهارچوب شخصی هنرمند خارج شده و به جامعه سپرده میشود،
در اینجا دیگر برخورد با هنر به مثابهی کالا است. اصولآ فرستادن اثر هنری به
جامعه، برای فروش آن را تبدیل به کالا میکند وقتی ما در مورد کالای هنری صحبت میکنیم،
باید بپذیریم که قوانین بازار بر کالا هم وجود دارد. بحث اقتصاد هنر ربط زیادی به
دیدگاههای هنری ندارد و مربوط به قوانین بازار است.»
او بر این نکته تاکید
کرد که استفاده از کلمهی کالا به معنی بیارزش بودن آن نیست بلکه این کالا بسیار
باارزش است.
البته آغداشلو نیز از زیر سوال رفتن
کیفیت این کالاهای هنری هم انتقاد کرد و گفت: «در چند سال اخیر در بخش نقاشی خط،
به دلیل استقبال خریداران از این گونه آثار، افراد بسیار زیادی شروع به خلق این
گونه آثار با تیراژ بسیار بالا کردهاند. همین مساله باعث شده هنرمندان واقعی
نقاشی خط هم به مشکل برخوردهاند. اینجا باز هم همان بحث اقتصاد هنر پیش میآید،
اما باید مسئولیت آثار ارائه شده را هم بر عهده بگیریم. در کارخانهها، بخشی به
اسم کنترل کیفیت وجود دارد که پس از ساخته شدن محصولات آن کارخانه، آنها را تست
میکنند که مشکلی نداشته باشند. بخش کنترل کیفیت در هنر، منتقدان واقعی هستند.
متاسفانه ما این بخش کنترل کیفیت را به شکل درست آن نداریم تا آثار هنری خلق شده
را مورد بررسی قرار دهند.»
به گفته او آثار در حال سپری کردن مسیری
برای پذیرفته شدن در حراج های بین المللی و معتبر هستند. هر چه هنر ایران بیشتر در
سطح بین الملل حضور یابد، بهتر می تواند در گسترش و معرفی فرهنگ ایرانی و ترویج
جهانی ارزش های زیباشناختی آن نقش یک سفیر را ایفا کند. بهترین فرصت برای هنرمندان
اما به عنوان گامی در تسهیل حضور هنر ایران در دنیا لازم است در داخل کشور هم این
هنر ارزش خود را پیدا کند، چون بسیاری از خریداران آثار هنری ایران در خارج از
کشور، ایرانی ها و یا افراد مرتبط با ایران هستند. اگر کسانی احساس کنند هنر ایران
در داخل مرزهای خود خریدار چندانی ندارد، شاید در سطح بین المللی انگیزه چندانی
برای بدست آوردن آن وجود نداشته باشد. بنابراین مارکت هنر داخل می تواند برای
متقاضیان بین المللی هنر ایران اطمینان بخش باشد.
یکی از اصلی ترین مشکلاتی که بر سر
رسیدن به این حراج های میلیونی مطرح شده است این است که هنرمندان حاضر در این حراج
چگونه انتخاب می شوند؟
به این ترتیب آثار هنری یک هنرمند ابتدا
در گالری های مختلف در نمایشگاه های گروهی و انفردای ارائه می شود و بعد از آن که
در بازار شناخته شد به حراج راه پیدا می کند. زیرا بنا به گفته برگزارکنندگان اثر
هنرمند باید مشتریان زیادی داشته باشد تا در یک حراج به مزایده بپردازند.به گفته آنان یکی دیگر از وظایف حراج
تهران هم آن است که هنرمندن مهم و معتبری را که به طور معمول در بازار هنر شناخته
نشدند را به مجموعه داران معرفی کند. نخستین نسل از هنرمندان مدرنیست ایران چون
جواد حمیدی، احمد اسفندیاری، محمود جوادی پور و ... از آن جمله بودند که نه تنها
در حراج های خارجی حضور نداشتند، بلکه در داخل کشور هم کمتر نامی از آنها به میان
می آمد. آنها هنرمندان نوگرای دهه 30 و 40 بودند که پیشتر در مارکت هنر نامی از
آنها نبود و پس از معرفی در حراج تهران با استقبال مجموعه داران هم رو به رو شد.پس از فروش آثار درصدی که به حراج
اختصاص پیدا می کند که بستگی به قیمت هر اثر دارد که به طور میانگین 15 درصد است.
میزان درآمد گالری ها هم به توافق میان گالری و هنرمندان باز می گردد.