گزیده ها 13 دی – 94
معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه
مسأله آب از دغدغههای اصلی مسئولین کشور است، گفت: دغدغه و نگرانی در مورد موضوع
آب باید به مردم منتقل شود و نباید در مورد وضع خشکسالی و آب کشور چیزی را از مردم
کتمان کنیم.
اسحاق جهانگیری در نشست مدیران ارشد وزارت نیرو با تأکید بر اینکه وزارت نیرو با اعمال مدیریت منابع آب نباید کمترین گذشتی داشته باشد، اظهار کرد: ممکن است دستگاههای بالاتر به دلیل مسائل سیاسی بخواهند وزارت نیرو ملایمتر حرکت کند که در این صورت اشکالی ندارد و یک تصمیم سیاسی است که میتواند دستگاههای بخشی را تحت تأثیر قرار دهد تا مواضع کارشناسیشان را طولانیتر اجرا کنند. در همین راستا وزارت نیرو در مورد مسأله آب نباید از مواضع کارشناسی خود عقبنشینی کند.
وی با تأکید بر اینکه دستگاههای مصرف کننده باید سیاستهای وزارت نیرو را در مورد آب رعایت کنند، خاطرنشان کرد: ابتدا باید مدیران وزارت نیرو باید بدانند سیاستهای این وزارتخانه در مورد آب جدی است و مدیران وزارت نیرو باید عزمشان جزم باشد.
جهانگیری با تأکید بر اینکه نگرانیها در مورد موضوع آب جدی است، تصریح کرد: هیچ دولتی نمیخواهد مردم خود را نگران کند. پس وقتی دغدغههای مربوط به آب تکرار میشود برای آن است که دولت احساس میکند باید اراده جمعی برای حل معضل آب به وجود آید.
معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه موضوع آب و محیط زیست از معضلاتی است که برای حل آن نیازمند اراده جمعی هستیم، خاطرنشان کرد: در مورد مسأله آلودگی هوا باید صادقانه موضوع را با مردم در میان بگذاریم و از مردم کمک بخواهیم، چون مردم نباید احساس کنند دولت از تعیین سیاستهایی همچون زوج و فرد کردن خودروها و تعطیلی مدارس به دنبال آزار دادن مردم است.
وی با اشاره به اهمیت و نقش کلیدی وزارت نیرو در توسعه کشور، گفت: وزارت نیرو نقش حساسی در رضایت جامعه و شهروندان دارد و در حوزه آب و برق مسئولیت تأمین زیرساختها برای توسعه کشور بر عهده وزارت نیرو است.
جهانگیری با اشاره به اینکه وزارت نیرو از نظر ساختار تشکیلاتی پیشتاز بوده است، افزود: وزارت نیرو نسبت به وزارتخانههای دیگر از پتانسیل نیروی انسانی متخصص بالایی برخوردار است.
جهانگیری به دو امتیاز کشورمان در عبور از موانع اشاره کرد و گفت: دو امتیاز ایران درآمدهای نفتی و توان کارشناسی است و همواره در مواقعی که کشور دچار بحران شده است به کمک درآمدهای نفتی توانسته است مشکلات خود را حل کند که اگر دولت و ملت ایران از منبع نفت برخوردار نبود نیازمند حجم بالایی از تلاش و سرمایهگذاری بود اما به لطف خدا دیدهایم هر وقت مدیریتها ضعیفتر شده درآمدهای حوزه نفتی توانسته است آن کاستیها را جبران کند.
وی به اهمیت توان کارشناسی کشور در عبور از مشکلات اشاره کرد و گفت: متأسفانه در مقطعی به توان کارشناسی هم آسیب وارد شد که در این راستا میتوان به کار سازمان مدیریت اشاره کرد؛ در حالی که سازمان مدیریت علیرغم همه نقدهایی که به آن وارد است مهمترین سازمان کارشناسی کشور است که حتی در مقابل فشارهای سیاسی از مواضع کارشناسی خود در راستای توسعه کشور دفاع کرده است.
معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه انگیزه برگزاری جلسات با وزارتخانههای مختلف ضمن تشکر و تقدیر از مدیران هر وزارتخانه، پیگیری طرحهای اقتصاد مقاومتی است، خاطرنشان کرد: به عنوان مجموعه دولت پذیرفتهایم که اقتصاد مقاومتی سیاست راهگشایی است که در اقتصاد کشور موثر است و در این راستا در شورای اقتصاد طرحهایی تصویب شد که مورد تأیید مقام معظم رهبری نیز قرار گرفت و این طرحها به طور جدی در دستور کار دولت است و در جلسات با وزارتخانهها میزان تحقق آنها را بررسی میکنیم.
جهانگیری به اقدامات خوب وزارت نیرو در زمینه آب شرب اشاره کرد و گفت: به لطف خدا در حوزه آب و برق مدیریت خوبی داشتهایم و در فصل تابستان هم آب جیره بندی نشد و هم خاموشی جدی گزارش نشده است که اینها نشان از توانمندی کارشناسی کشور است.
وی با اشاره به اهمیت مشارکت بخش خصوصی در حوزه آب و برق، افزود: در زمینه مشارکت بخش خصوصی شاهد مشارکت 4 هزار و 400 میلیارد تومانی هستیم که عدد قابل توجهی است که در این راستا علاوه بر سازمان مدیریت و برنامه و بودجه وزارتخانههای مختلف نیز در واگذاری طرحها به بخش خصوصی نقش بسزایی دارند.
وی تأکید کرد: در واگذار کردن طرحهای طولانی به بخش خصوصی باید از روشهایی استفاده کنیم که بخش خصوصی مطمئن باشد این طرحها صددرصد سودآور است.
معاون اول رئیس جمهور با اشاره به کمک مقام معظم رهبری برای حل معضل آب برای برداشت 10 میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی، گفت: سهم خوبی برای آب گرفتهایم و لازم است طرحهای مربوطه با سرعت خوب پیش برود و با توجه به اینکه متعهد شدهایم، باید پول را به صندوق برگردانیم باید به بازگشت آن نیز فکر کنیم.
وی در ادامه به نقدهایی که در مورد سدسازی در کشور در دورههای گذشته انجام شده است، مطرح میشود گفت: اینکه بگوییم که به طور کل سدسازی کار خوبی نبوده است انصاف نیست و امروز اگر همین سدها نبودند در تأمین منابع آب کشور دچار مشکل میشدیم. البته در کنار سدسازیها باید مطالعات زیست محیطی، میراث فرهنگی و بررسیهای لازم در زمینه نحوه بهرهبرداری مورد توجه قرار بگیرد.
وی خاطرنشان کرد: در مورد هدفمندی یارانهها اینطور نیست که دولت بخواهد از یک تصمیم بزرگ طفره برود و ما واقعیات سیاسی و اجتماعی کشور را درک میکنیم.
معاون اول رئیس جمهور با اشاره به اینکه در جریان هدفمندی یارانهها وزارت نیرو موظف به پرداخت 3 هزار و 600 میلیارد تومان شد، گفت: این رقم امروز به 2 هزار و 200 میلیارد تومان رسیده است و امیدواریم در برنامه ششم وزارت نیرو از این مشکل نجات یابد.
جهانگیری به اقدامات وزارت نیرو در حوزه برق اشاره کرد و گفت: خوشبختانه اولین سرمایهگذاری خارجی مربوط به برق بوده که رقم قابل توجهی است اما اعتقاد داریم که بخش خصوصی به طور جدی باید در بخش برق سرمایهگذاری کند و باید موانع حضور بخش خصوصی در حوزه برق را از بین ببریم.
معاون اول رئیس جمهور به مطالبات شرکتها از دولت به عنوان دغدغهای جدی اشاره کرد و گفت: بدهیهای دولت متأسفانه بالاست و عملکرد گذشته آنقدر بد بوده است که هرچه علیه آن بگوییم کم گفتهایم.
وی با اشاره به اینکه عربستان در سال گذشته کسری 98 میلیاردی خود را از درآمدهای نفتی بالای سالهای گذشته خود جبران کرده است، خاطرنشان کرد: دولت یازدهم که سرکار آمد از نفتهای 100 دلاری حتی یک دلار هم باقی نمانده بود. اما امروز با نفت 30 دلاری عدهای طلبکار هستند که چرا کشوراز رکود خارج نمیشود و خوب است که انصاف داشته باشیم.
جهانگیری افزود: ما هنوز امیدواریم رشد اقتصادی امسال مثبت باشد و معتقدیم آنچه راکه به دست آوردهایم مدیون مردم هستیم. وقتی که مردم به دولت اعتماد داشته باشند دیگر نیازی به هجوم برای خرید طلا و ارز وجود ندارد.
وی با اشاره به اینکه دولت گذشته درآمدهای نفتی را خرج کرده و حتی بدهیهای بسیاری برای ما گذاشته است، گفت: وزارت نیرو وقتی در دولت یازدهم آغاز به کار کرد 30 هزار میلیارد تومان بدهی داشت که باید برای حل و فصل آن راهی پیدا کند.
معاون اول رئیس جمهور تأکید کرد: دولت مصمم است در سال اول و دوم برنامه ششم مسأله مطالبات بخش خصوصی و پیمانکاران را حل و فصل کند.
اسحاق جهانگیری در نشست مدیران ارشد وزارت نیرو با تأکید بر اینکه وزارت نیرو با اعمال مدیریت منابع آب نباید کمترین گذشتی داشته باشد، اظهار کرد: ممکن است دستگاههای بالاتر به دلیل مسائل سیاسی بخواهند وزارت نیرو ملایمتر حرکت کند که در این صورت اشکالی ندارد و یک تصمیم سیاسی است که میتواند دستگاههای بخشی را تحت تأثیر قرار دهد تا مواضع کارشناسیشان را طولانیتر اجرا کنند. در همین راستا وزارت نیرو در مورد مسأله آب نباید از مواضع کارشناسی خود عقبنشینی کند.
وی با تأکید بر اینکه دستگاههای مصرف کننده باید سیاستهای وزارت نیرو را در مورد آب رعایت کنند، خاطرنشان کرد: ابتدا باید مدیران وزارت نیرو باید بدانند سیاستهای این وزارتخانه در مورد آب جدی است و مدیران وزارت نیرو باید عزمشان جزم باشد.
جهانگیری با تأکید بر اینکه نگرانیها در مورد موضوع آب جدی است، تصریح کرد: هیچ دولتی نمیخواهد مردم خود را نگران کند. پس وقتی دغدغههای مربوط به آب تکرار میشود برای آن است که دولت احساس میکند باید اراده جمعی برای حل معضل آب به وجود آید.
معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه موضوع آب و محیط زیست از معضلاتی است که برای حل آن نیازمند اراده جمعی هستیم، خاطرنشان کرد: در مورد مسأله آلودگی هوا باید صادقانه موضوع را با مردم در میان بگذاریم و از مردم کمک بخواهیم، چون مردم نباید احساس کنند دولت از تعیین سیاستهایی همچون زوج و فرد کردن خودروها و تعطیلی مدارس به دنبال آزار دادن مردم است.
وی با اشاره به اهمیت و نقش کلیدی وزارت نیرو در توسعه کشور، گفت: وزارت نیرو نقش حساسی در رضایت جامعه و شهروندان دارد و در حوزه آب و برق مسئولیت تأمین زیرساختها برای توسعه کشور بر عهده وزارت نیرو است.
جهانگیری با اشاره به اینکه وزارت نیرو از نظر ساختار تشکیلاتی پیشتاز بوده است، افزود: وزارت نیرو نسبت به وزارتخانههای دیگر از پتانسیل نیروی انسانی متخصص بالایی برخوردار است.
جهانگیری به دو امتیاز کشورمان در عبور از موانع اشاره کرد و گفت: دو امتیاز ایران درآمدهای نفتی و توان کارشناسی است و همواره در مواقعی که کشور دچار بحران شده است به کمک درآمدهای نفتی توانسته است مشکلات خود را حل کند که اگر دولت و ملت ایران از منبع نفت برخوردار نبود نیازمند حجم بالایی از تلاش و سرمایهگذاری بود اما به لطف خدا دیدهایم هر وقت مدیریتها ضعیفتر شده درآمدهای حوزه نفتی توانسته است آن کاستیها را جبران کند.
وی به اهمیت توان کارشناسی کشور در عبور از مشکلات اشاره کرد و گفت: متأسفانه در مقطعی به توان کارشناسی هم آسیب وارد شد که در این راستا میتوان به کار سازمان مدیریت اشاره کرد؛ در حالی که سازمان مدیریت علیرغم همه نقدهایی که به آن وارد است مهمترین سازمان کارشناسی کشور است که حتی در مقابل فشارهای سیاسی از مواضع کارشناسی خود در راستای توسعه کشور دفاع کرده است.
معاون اول رئیس جمهور با بیان اینکه انگیزه برگزاری جلسات با وزارتخانههای مختلف ضمن تشکر و تقدیر از مدیران هر وزارتخانه، پیگیری طرحهای اقتصاد مقاومتی است، خاطرنشان کرد: به عنوان مجموعه دولت پذیرفتهایم که اقتصاد مقاومتی سیاست راهگشایی است که در اقتصاد کشور موثر است و در این راستا در شورای اقتصاد طرحهایی تصویب شد که مورد تأیید مقام معظم رهبری نیز قرار گرفت و این طرحها به طور جدی در دستور کار دولت است و در جلسات با وزارتخانهها میزان تحقق آنها را بررسی میکنیم.
جهانگیری به اقدامات خوب وزارت نیرو در زمینه آب شرب اشاره کرد و گفت: به لطف خدا در حوزه آب و برق مدیریت خوبی داشتهایم و در فصل تابستان هم آب جیره بندی نشد و هم خاموشی جدی گزارش نشده است که اینها نشان از توانمندی کارشناسی کشور است.
وی با اشاره به اهمیت مشارکت بخش خصوصی در حوزه آب و برق، افزود: در زمینه مشارکت بخش خصوصی شاهد مشارکت 4 هزار و 400 میلیارد تومانی هستیم که عدد قابل توجهی است که در این راستا علاوه بر سازمان مدیریت و برنامه و بودجه وزارتخانههای مختلف نیز در واگذاری طرحها به بخش خصوصی نقش بسزایی دارند.
وی تأکید کرد: در واگذار کردن طرحهای طولانی به بخش خصوصی باید از روشهایی استفاده کنیم که بخش خصوصی مطمئن باشد این طرحها صددرصد سودآور است.
معاون اول رئیس جمهور با اشاره به کمک مقام معظم رهبری برای حل معضل آب برای برداشت 10 میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی، گفت: سهم خوبی برای آب گرفتهایم و لازم است طرحهای مربوطه با سرعت خوب پیش برود و با توجه به اینکه متعهد شدهایم، باید پول را به صندوق برگردانیم باید به بازگشت آن نیز فکر کنیم.
وی در ادامه به نقدهایی که در مورد سدسازی در کشور در دورههای گذشته انجام شده است، مطرح میشود گفت: اینکه بگوییم که به طور کل سدسازی کار خوبی نبوده است انصاف نیست و امروز اگر همین سدها نبودند در تأمین منابع آب کشور دچار مشکل میشدیم. البته در کنار سدسازیها باید مطالعات زیست محیطی، میراث فرهنگی و بررسیهای لازم در زمینه نحوه بهرهبرداری مورد توجه قرار بگیرد.
وی خاطرنشان کرد: در مورد هدفمندی یارانهها اینطور نیست که دولت بخواهد از یک تصمیم بزرگ طفره برود و ما واقعیات سیاسی و اجتماعی کشور را درک میکنیم.
معاون اول رئیس جمهور با اشاره به اینکه در جریان هدفمندی یارانهها وزارت نیرو موظف به پرداخت 3 هزار و 600 میلیارد تومان شد، گفت: این رقم امروز به 2 هزار و 200 میلیارد تومان رسیده است و امیدواریم در برنامه ششم وزارت نیرو از این مشکل نجات یابد.
جهانگیری به اقدامات وزارت نیرو در حوزه برق اشاره کرد و گفت: خوشبختانه اولین سرمایهگذاری خارجی مربوط به برق بوده که رقم قابل توجهی است اما اعتقاد داریم که بخش خصوصی به طور جدی باید در بخش برق سرمایهگذاری کند و باید موانع حضور بخش خصوصی در حوزه برق را از بین ببریم.
معاون اول رئیس جمهور به مطالبات شرکتها از دولت به عنوان دغدغهای جدی اشاره کرد و گفت: بدهیهای دولت متأسفانه بالاست و عملکرد گذشته آنقدر بد بوده است که هرچه علیه آن بگوییم کم گفتهایم.
وی با اشاره به اینکه عربستان در سال گذشته کسری 98 میلیاردی خود را از درآمدهای نفتی بالای سالهای گذشته خود جبران کرده است، خاطرنشان کرد: دولت یازدهم که سرکار آمد از نفتهای 100 دلاری حتی یک دلار هم باقی نمانده بود. اما امروز با نفت 30 دلاری عدهای طلبکار هستند که چرا کشوراز رکود خارج نمیشود و خوب است که انصاف داشته باشیم.
جهانگیری افزود: ما هنوز امیدواریم رشد اقتصادی امسال مثبت باشد و معتقدیم آنچه راکه به دست آوردهایم مدیون مردم هستیم. وقتی که مردم به دولت اعتماد داشته باشند دیگر نیازی به هجوم برای خرید طلا و ارز وجود ندارد.
وی با اشاره به اینکه دولت گذشته درآمدهای نفتی را خرج کرده و حتی بدهیهای بسیاری برای ما گذاشته است، گفت: وزارت نیرو وقتی در دولت یازدهم آغاز به کار کرد 30 هزار میلیارد تومان بدهی داشت که باید برای حل و فصل آن راهی پیدا کند.
معاون اول رئیس جمهور تأکید کرد: دولت مصمم است در سال اول و دوم برنامه ششم مسأله مطالبات بخش خصوصی و پیمانکاران را حل و فصل کند.
چند دهه است که بسیاری از اخبار مهم
و سیاسی حول محور آیت الله هاشمی رفسنجانی است، برای همین بسیاری او را «شناسنامه
انقلاب» می دانند. با سبک خاطراتی منحصر به فرد که خود نیز معتقد است
مثالش را نمی توان در دنیا یافت. او در واکنش به تندی ها در مورد
خاطراتش، می گوید که « امام(ره) خاطرات را میخواند. امام(ره) هم خطبههای
نماز جمعه و هم سخنرانیهای مجلس مرا گوش میدادند و میخواندند و اگر
چیزی بود، میگفتند»
به گزارش طلوع صبح، آیت الله هاشمی به بخشی از روحانیتِ در اقلیت اشاره می کند که به گفته ی او، هنوز هم دل از احمدی نژاد و جریان انحرافی نکندهاند. این «اقلیت» را هاشمی «اقلیتی نیزه دار و زبان دار» می خواند.
همانطور که می دانید، پس از توافق هسته ای و همچنین بسته شدن پی ام دی، همچنان برخی صداهای مخالف شنیده می شود که البته بالذات بد نیست، اما برخی می گویند مخالفان استدلال دقیقی ندارند؛ شما توصیهای به دلواپسان داخل ندارید؟
اولاً در مقابل زیادهخواهیهایی که جمهوری خواهان و لابی اسرائیل در آمریکا دارند و کارهایی که میکنند، در ایران هم باید صدایی باشد. یعنی اینطور نباشد که همیشه آنها طلبکاری کنند و ما در اینجا بنشینیم و دفاع کنیم. ثانیاً تمام افراد و گروههای داخلی باید بدانند که این موفقیت متعلق به همه است. به خصوص باید نقش رهبری را در اینجا جدّی بگیرند. رهبری نمیخواهند وارد میدان اجرایی شوند و مثل دولت حرف بزنند، اما مصالح کشور را با توجه به ظرفیتها میدانند. میدانید که بحث مذاکره با آمریکا هم پیش از اینکه این دولت بیاید، با اجازه رهبری شروع شده بود. سلطان قابوس، پادشاه عمان در سفر به ایران، پیام آمریکاییها را آورده بود و رهبری هم پذیرفته بودند. در اعلام این مواضع هم خود ایشان پیشقدم شدند و در ایام عید گفتند که من با مذاکرات مخالفتی ندارم. در مباحث عملی هم قدم به قدم در جریان بودند. هر مرحلهای که میگذشت، به ایشان گزارش میدادند و اگر مسیر نیاز به اصلاح داشت، اصلاح میکردند. البته انصافاً زحماتش را دولت و به خصوص تیم مذاکره کننده کشید.
آقای ظریف طی گفتوگویی که چند ماه پیش با «طلوع صبح» داشتند، گفتند امیدوارند که مواضع دلواپسان از سر نگرانیهای انتخاباتی نباشد. تصور شما چیست؟ این مواضع واقعاً از سیر خیرخواهی است یا بعضاً میتواند انتخاباتی باشد؟
با آن عملکرد و این مواضع، اگر انتظار و امید دارند که مردم به آنها رأی میدهند، مصداق آن ضربالمثل هستند که میگوید: «آرزو بر جوانان عیب نیست». حرکتهای همهی گروهها و احزاب سیاسی در همه جای دنیا انتخاباتی است و در ایران هم این حرکت در هر دو جناح هست. یعنی البته هم این طرفیها و هم آن طرفیها برای انتخابات برنامه دارند. آنچه که در این حرکات مهم است، این است که نباید مصالح و نیازهای واقعی کشور تحت الشعاع اهداف جناحی و سیاسی قرار بگیرد. ما باید تا آنجا پیش برویم که به مصالح کشور آسیب نزنیم. من بعید میدانم که نیروهای داخلی این مقدار متوجه نباشند که باید این دستاورد را حفظ کنند.
پس از صحبتهای چندی پیشِ حضرتعالی مبنی بر حمایت بخشی از روحانیون از تفکرات جریان انحرافی، واکنشهایی دیده شد. نظر شما در مورد واکنش این گروهها که بعضاً اصرار دارند که انتخاب آنها در سال 84 صحیح بوده، چیست؟
بعضی از انسانها هر کاری که میکنند، زود برنمیگردند و اشتباهات را تکرار میکنند. مگر آن جریان که بر سر کار آمده بودند، خودشان چنین موقعیتی در جامعه داشتند؟ کسانی که به خاطر بغض، حبّ آن جریان را به دل گرفته بودند، آنها را بیش از حد تقدیس کردند و حرفهایی چون خلیفه الهی، معجزه هزاره سوم و دولت امام زمان دربارهی آنها زدند و ادعاهای واهی و کارهای آنها را پذیرفتند، در حالی که هر یک از گفتار و رفتار آن جماعت مانند اینکه می گفتند «امام زمان(عج) میآید و گردن این علما را میزند، رأی ما به خاطر حمایت بزرگان پایین آمد و یارانه پول امام زمان است و ...»، کافی بود که تبرّی بجویند. ولی دیدید که چگونه حمایت میکردند و هنوز هم دل از آنها نکندهاند.
آیا قبول دارید که این بخش از روحانیت در خود جریان و جماعت روحانیت هم در اقلیت محض هستند؟
بله، قبول دارم که در اقلیت هستند، اما اقلیت نیزهدار و زباندار.
با وجودی که قطعاً خاطرات شما پیش از انتشار بارها و بارها مطالعه میشود و به سمع و نظر حضرتعالی میرسد. آیا حذف نکردن بخشی از خاطرات شما که میدانید باعث جنجال میشود، عامدانه است؟ چون چنین چیزی در میان سیاستمداران چندان باب نیست که تا این اندازه شفافیت در خاطرات داشته باشند.
فکر میکنم این سبک خاطراتی که من دارم، بیسابقه باشد. نمیدانم شما میتوانید سابقهای اینگونه پیدا کنید یا نه. از سالها پیش شروع کردم که خاطرات را پخش کنم. بعضی از افراد زنده هستند که میگویم با او جلسه داشتیم و اینگونه گفته شد. اگر غیر از این باشد، خودش میگوید که اینگونه نیست. مواردی هم پیش میآید. یعنی افرادی هستند که وقتی کتاب چاپ میشود، میگویند آن موضوعی که برای من نوشتید ـ خوب یا بد ـ چیزی کم یا اضافه داشت. ما هم میگوییم که در چاپ بعد اصلاح میکنیم. البته فعلاً سعی میکنیم از آنهایی که هستند، بپرسیم. چون من خیلی مختصر مینویسم و ممکن است چیزی از قلم بیفتد. البته سبک نگارش من روزانه است و حتی ساعت را که صبح یا عصر یا شب بود، مینویسم که روشن است. در سفرها، هرکاری میکنم، مینویسم و روشن است. در زمانی که امام(ره) بودند، یک نفر پیدا نشد که بگوید این حرف اشتباه بود. امام(ره) خاطرات را میخواند. امام(ره) هم خطبههای نماز جمعه و هم سخنرانیهای مجلس مرا گوش میدادند و میخواندند و اگر چیزی بود، میگفتند. مطمئناً اگر یک مورد هم بود، میگفتند، چون خیلی حساس بود که کسی حرف خلافی نقل کند. اینگونه نیست که اینها میگویند.
امام(ره) یک استثنایی داشتند که اینها میفهمند چه چیزی است. زمانی امام(ره) گفتند که ائمه جمعه نباید جزو حزب جمهوری باشند و فوری استثنا کردند که غیر از آیتالله خامنهای و فلانی(هاشمی رفسنجانی). این استثنا چه معنایی برای اینها دارد؟ این یک حرف بزرگ است که آن همه امام جمعه بودند و ایشان به همه گفتند که جزو حزب نشوند، اما دیدند که ما دو نفر هم به نماز جمعه میرویم که گفتند این دو نفر استثناء هستند. از این موارد خیلی زیاد است.
اما می بینیم که آنها در مواجهه یک سند بزرگ و اصیل که در تاریخ به وجود آمده و خواهی نخواهی مرجع است، چه واکنش هایی دارند. چون از وقتی که خاطراتم را اینگونه روزانه مینویسم، هرکس میخواهد بداند که من هر لحظه از شبانهروز در کجا بودم و چه کار میکردم و با چه کسی حرف میزدم، به این مرجع نگاه میکند. هر سیاستمداری برای خودش ایامی دارد که معلوم نیست چکار میکند. اما من حتی اگر در تعطیلات و استراحت هم به جایی میرفتم، فضای همانجا را و همانگونه که بودم، منعکس میکردم. تا زمانی که امام(ره) حیات داشتند، کسی جرأت نمیکرد این حرفها را بزند و جرأت این حرفها را نداشتند. چون امام(ره) فوری به دهنشان میزد. یک بار خواستند در مسأله مک فارلین وارد شوند که در مقابل خطاب بزرگ «أَینَ تَذهَبُون» امام(ره) قرار گرفتند و گفتند که رادیو اسرائیل هم مثل شما این قدر وقیح حرف نمیزند. من فکر میکنم کسی که اینها را میداند، به حرفهای این جماعت توجه نمیکند. همان موقعها گاهی بزرگان با امام(ره) کار داشتند که حل نمیشد. پیش من میآمدند و من برای آنها حل میکردم. وقتی انسان مقید نباشد که حقیقت را بگوید، همه چیز را میگوید.
منتقدان شما اما، بهانه شان تکذیب خاطرات شماست.
اگر بناست کسانی امام(ره)را بشناسد، آنهایی هستند که لحظات حساس را خدمت امام(ره) بودند. از لحظه هایی که امام(ره) کارشان را شروع کردند و تا آخرین لحظه که از دنیا رفتند، جزو امنای امام(ره) بودند. اعتمادی که امام(ره) در تاریخ خودشان به ما داشتند به کمترکسی داشتند. اینهایی هم که چنین حرف هایی می زنند، یک ادعاست و بیدلیل میگویند. ما میخواهیم امام (ره) را همانگونه که هستند، بشناسانیم. اصلاً افتخارمان این است که امام(ره) را درک کردیم. آنهایی که درک نکردند و میگفتند که جواب این خونها را چه کسی میدهد و مبارزه حرام است، باید فکری بکنند.
روایت قدیمی اخیرتان در مورد شورایی شدن رهبری کمی جنجالی شد و واکنش های زیادی را موجب شد ؛ به نظر می رسید برخی از این جنجال ها برای یک تقابل سازی تصنعی اتفاق افتاده است و خودتان نیز اخیراً گفتید این واکنش ها، طرح برخی مباحث انحرافی توسط بهانه جویان با سوء برداشت از سخنان تان بوده است؟
آیتالله خامنهای تنها شخصی است هستند که صلاحیت رهبری جامعهی اسلامی ایران را داشتند و دارند، مردم عاشق امام و در مرحله بعد رهبری هستند، و رهبری باید برای همهی جامعه باشد. الان محور اساسی هم برای حیات انقلاب و هم امنیت کشور ایشان هستند و ایشان مرکز مدیریت کشور هستند و ما هم باید به ایشان کمک کنیم. آیتالله خامنه ای از شاگردان خوب امام راحل بودند. نمونة آیتالله خامنهای را زیاد نداشتیم. خودم که سالها ایشان را میشناسم. همة علما که هستند، هم دوره تحصیل ما بودند و همه را میشناسم. کمتر کسی را نمیشناسم. هیچ فکر نکردم اگر مثل فلانی را جای آیتالله خامنهای میگذاشتیم، بهتر بود؛ ایشان برای رهبری بی نظیر است. اما یک عده مدعیان حمایت از رهبری این سرمایه دینی و ملی را منحصر به خود میدانند و با توهین و تهمت و افترا نسبت به دیگران، فکر میکنند که دارند به رهبری خدمت میکنند، در حالی که نباید به اسم دفاع از رهبری حرفهای نسنجیده زد. همانطور که گفته ام و مثل معروفی هم هست، دفاع بد، بدترین حمله است.
در آخرین انتخابات هیأت رئیسه خبرگان در سال گذشته، ظاهراً آنگونه که در رسانه ها منتشر شد، حضرتعالی دو، سه ساعت قبل از اینکه انتخابات هیأت رئیسه برقرار شود، مطلع بودید از اینکه احتمالاً رأی نیاوردن زیاد است.
این حرف دقیقاً برعکس است. همان روزها دو، سه نفر از خبرگان پیش من آمدند و گفتند که ما بررسی کردیم، 48 نفر به شما رأی مشخص می دهند و افرادی هم هستند که نمیخواهند بگویند و شاید هم بیشتر باشد و اصرار داشتند. گفتم: من رئیس بودم و خودم کنار رفتم و چرا اصرار میکنید؟ گفتند: این شرایط یک شرایط خاص است. توضیحاتی دادند که مرا قانع کردند تا نامزد شوم و شدم. تمایل نفسانیام نبود، چون به مشورت اهمیت میدهم و صاحب نظرانی از مجمع جمع شدند و گفتند که نامزد شوم.
فکر میکنید اتفاقی افتاد که آخرین لحظات اینگونه شد؟
من نمیدانم و نمیخواهم کسی را متهم کنم. به هر حال این مقدار رأی دادند.
به گزارش طلوع صبح، آیت الله هاشمی به بخشی از روحانیتِ در اقلیت اشاره می کند که به گفته ی او، هنوز هم دل از احمدی نژاد و جریان انحرافی نکندهاند. این «اقلیت» را هاشمی «اقلیتی نیزه دار و زبان دار» می خواند.
همانطور که می دانید، پس از توافق هسته ای و همچنین بسته شدن پی ام دی، همچنان برخی صداهای مخالف شنیده می شود که البته بالذات بد نیست، اما برخی می گویند مخالفان استدلال دقیقی ندارند؛ شما توصیهای به دلواپسان داخل ندارید؟
اولاً در مقابل زیادهخواهیهایی که جمهوری خواهان و لابی اسرائیل در آمریکا دارند و کارهایی که میکنند، در ایران هم باید صدایی باشد. یعنی اینطور نباشد که همیشه آنها طلبکاری کنند و ما در اینجا بنشینیم و دفاع کنیم. ثانیاً تمام افراد و گروههای داخلی باید بدانند که این موفقیت متعلق به همه است. به خصوص باید نقش رهبری را در اینجا جدّی بگیرند. رهبری نمیخواهند وارد میدان اجرایی شوند و مثل دولت حرف بزنند، اما مصالح کشور را با توجه به ظرفیتها میدانند. میدانید که بحث مذاکره با آمریکا هم پیش از اینکه این دولت بیاید، با اجازه رهبری شروع شده بود. سلطان قابوس، پادشاه عمان در سفر به ایران، پیام آمریکاییها را آورده بود و رهبری هم پذیرفته بودند. در اعلام این مواضع هم خود ایشان پیشقدم شدند و در ایام عید گفتند که من با مذاکرات مخالفتی ندارم. در مباحث عملی هم قدم به قدم در جریان بودند. هر مرحلهای که میگذشت، به ایشان گزارش میدادند و اگر مسیر نیاز به اصلاح داشت، اصلاح میکردند. البته انصافاً زحماتش را دولت و به خصوص تیم مذاکره کننده کشید.
آقای ظریف طی گفتوگویی که چند ماه پیش با «طلوع صبح» داشتند، گفتند امیدوارند که مواضع دلواپسان از سر نگرانیهای انتخاباتی نباشد. تصور شما چیست؟ این مواضع واقعاً از سیر خیرخواهی است یا بعضاً میتواند انتخاباتی باشد؟
با آن عملکرد و این مواضع، اگر انتظار و امید دارند که مردم به آنها رأی میدهند، مصداق آن ضربالمثل هستند که میگوید: «آرزو بر جوانان عیب نیست». حرکتهای همهی گروهها و احزاب سیاسی در همه جای دنیا انتخاباتی است و در ایران هم این حرکت در هر دو جناح هست. یعنی البته هم این طرفیها و هم آن طرفیها برای انتخابات برنامه دارند. آنچه که در این حرکات مهم است، این است که نباید مصالح و نیازهای واقعی کشور تحت الشعاع اهداف جناحی و سیاسی قرار بگیرد. ما باید تا آنجا پیش برویم که به مصالح کشور آسیب نزنیم. من بعید میدانم که نیروهای داخلی این مقدار متوجه نباشند که باید این دستاورد را حفظ کنند.
پس از صحبتهای چندی پیشِ حضرتعالی مبنی بر حمایت بخشی از روحانیون از تفکرات جریان انحرافی، واکنشهایی دیده شد. نظر شما در مورد واکنش این گروهها که بعضاً اصرار دارند که انتخاب آنها در سال 84 صحیح بوده، چیست؟
بعضی از انسانها هر کاری که میکنند، زود برنمیگردند و اشتباهات را تکرار میکنند. مگر آن جریان که بر سر کار آمده بودند، خودشان چنین موقعیتی در جامعه داشتند؟ کسانی که به خاطر بغض، حبّ آن جریان را به دل گرفته بودند، آنها را بیش از حد تقدیس کردند و حرفهایی چون خلیفه الهی، معجزه هزاره سوم و دولت امام زمان دربارهی آنها زدند و ادعاهای واهی و کارهای آنها را پذیرفتند، در حالی که هر یک از گفتار و رفتار آن جماعت مانند اینکه می گفتند «امام زمان(عج) میآید و گردن این علما را میزند، رأی ما به خاطر حمایت بزرگان پایین آمد و یارانه پول امام زمان است و ...»، کافی بود که تبرّی بجویند. ولی دیدید که چگونه حمایت میکردند و هنوز هم دل از آنها نکندهاند.
آیا قبول دارید که این بخش از روحانیت در خود جریان و جماعت روحانیت هم در اقلیت محض هستند؟
بله، قبول دارم که در اقلیت هستند، اما اقلیت نیزهدار و زباندار.
با وجودی که قطعاً خاطرات شما پیش از انتشار بارها و بارها مطالعه میشود و به سمع و نظر حضرتعالی میرسد. آیا حذف نکردن بخشی از خاطرات شما که میدانید باعث جنجال میشود، عامدانه است؟ چون چنین چیزی در میان سیاستمداران چندان باب نیست که تا این اندازه شفافیت در خاطرات داشته باشند.
فکر میکنم این سبک خاطراتی که من دارم، بیسابقه باشد. نمیدانم شما میتوانید سابقهای اینگونه پیدا کنید یا نه. از سالها پیش شروع کردم که خاطرات را پخش کنم. بعضی از افراد زنده هستند که میگویم با او جلسه داشتیم و اینگونه گفته شد. اگر غیر از این باشد، خودش میگوید که اینگونه نیست. مواردی هم پیش میآید. یعنی افرادی هستند که وقتی کتاب چاپ میشود، میگویند آن موضوعی که برای من نوشتید ـ خوب یا بد ـ چیزی کم یا اضافه داشت. ما هم میگوییم که در چاپ بعد اصلاح میکنیم. البته فعلاً سعی میکنیم از آنهایی که هستند، بپرسیم. چون من خیلی مختصر مینویسم و ممکن است چیزی از قلم بیفتد. البته سبک نگارش من روزانه است و حتی ساعت را که صبح یا عصر یا شب بود، مینویسم که روشن است. در سفرها، هرکاری میکنم، مینویسم و روشن است. در زمانی که امام(ره) بودند، یک نفر پیدا نشد که بگوید این حرف اشتباه بود. امام(ره) خاطرات را میخواند. امام(ره) هم خطبههای نماز جمعه و هم سخنرانیهای مجلس مرا گوش میدادند و میخواندند و اگر چیزی بود، میگفتند. مطمئناً اگر یک مورد هم بود، میگفتند، چون خیلی حساس بود که کسی حرف خلافی نقل کند. اینگونه نیست که اینها میگویند.
امام(ره) یک استثنایی داشتند که اینها میفهمند چه چیزی است. زمانی امام(ره) گفتند که ائمه جمعه نباید جزو حزب جمهوری باشند و فوری استثنا کردند که غیر از آیتالله خامنهای و فلانی(هاشمی رفسنجانی). این استثنا چه معنایی برای اینها دارد؟ این یک حرف بزرگ است که آن همه امام جمعه بودند و ایشان به همه گفتند که جزو حزب نشوند، اما دیدند که ما دو نفر هم به نماز جمعه میرویم که گفتند این دو نفر استثناء هستند. از این موارد خیلی زیاد است.
اما می بینیم که آنها در مواجهه یک سند بزرگ و اصیل که در تاریخ به وجود آمده و خواهی نخواهی مرجع است، چه واکنش هایی دارند. چون از وقتی که خاطراتم را اینگونه روزانه مینویسم، هرکس میخواهد بداند که من هر لحظه از شبانهروز در کجا بودم و چه کار میکردم و با چه کسی حرف میزدم، به این مرجع نگاه میکند. هر سیاستمداری برای خودش ایامی دارد که معلوم نیست چکار میکند. اما من حتی اگر در تعطیلات و استراحت هم به جایی میرفتم، فضای همانجا را و همانگونه که بودم، منعکس میکردم. تا زمانی که امام(ره) حیات داشتند، کسی جرأت نمیکرد این حرفها را بزند و جرأت این حرفها را نداشتند. چون امام(ره) فوری به دهنشان میزد. یک بار خواستند در مسأله مک فارلین وارد شوند که در مقابل خطاب بزرگ «أَینَ تَذهَبُون» امام(ره) قرار گرفتند و گفتند که رادیو اسرائیل هم مثل شما این قدر وقیح حرف نمیزند. من فکر میکنم کسی که اینها را میداند، به حرفهای این جماعت توجه نمیکند. همان موقعها گاهی بزرگان با امام(ره) کار داشتند که حل نمیشد. پیش من میآمدند و من برای آنها حل میکردم. وقتی انسان مقید نباشد که حقیقت را بگوید، همه چیز را میگوید.
منتقدان شما اما، بهانه شان تکذیب خاطرات شماست.
اگر بناست کسانی امام(ره)را بشناسد، آنهایی هستند که لحظات حساس را خدمت امام(ره) بودند. از لحظه هایی که امام(ره) کارشان را شروع کردند و تا آخرین لحظه که از دنیا رفتند، جزو امنای امام(ره) بودند. اعتمادی که امام(ره) در تاریخ خودشان به ما داشتند به کمترکسی داشتند. اینهایی هم که چنین حرف هایی می زنند، یک ادعاست و بیدلیل میگویند. ما میخواهیم امام (ره) را همانگونه که هستند، بشناسانیم. اصلاً افتخارمان این است که امام(ره) را درک کردیم. آنهایی که درک نکردند و میگفتند که جواب این خونها را چه کسی میدهد و مبارزه حرام است، باید فکری بکنند.
روایت قدیمی اخیرتان در مورد شورایی شدن رهبری کمی جنجالی شد و واکنش های زیادی را موجب شد ؛ به نظر می رسید برخی از این جنجال ها برای یک تقابل سازی تصنعی اتفاق افتاده است و خودتان نیز اخیراً گفتید این واکنش ها، طرح برخی مباحث انحرافی توسط بهانه جویان با سوء برداشت از سخنان تان بوده است؟
آیتالله خامنهای تنها شخصی است هستند که صلاحیت رهبری جامعهی اسلامی ایران را داشتند و دارند، مردم عاشق امام و در مرحله بعد رهبری هستند، و رهبری باید برای همهی جامعه باشد. الان محور اساسی هم برای حیات انقلاب و هم امنیت کشور ایشان هستند و ایشان مرکز مدیریت کشور هستند و ما هم باید به ایشان کمک کنیم. آیتالله خامنه ای از شاگردان خوب امام راحل بودند. نمونة آیتالله خامنهای را زیاد نداشتیم. خودم که سالها ایشان را میشناسم. همة علما که هستند، هم دوره تحصیل ما بودند و همه را میشناسم. کمتر کسی را نمیشناسم. هیچ فکر نکردم اگر مثل فلانی را جای آیتالله خامنهای میگذاشتیم، بهتر بود؛ ایشان برای رهبری بی نظیر است. اما یک عده مدعیان حمایت از رهبری این سرمایه دینی و ملی را منحصر به خود میدانند و با توهین و تهمت و افترا نسبت به دیگران، فکر میکنند که دارند به رهبری خدمت میکنند، در حالی که نباید به اسم دفاع از رهبری حرفهای نسنجیده زد. همانطور که گفته ام و مثل معروفی هم هست، دفاع بد، بدترین حمله است.
در آخرین انتخابات هیأت رئیسه خبرگان در سال گذشته، ظاهراً آنگونه که در رسانه ها منتشر شد، حضرتعالی دو، سه ساعت قبل از اینکه انتخابات هیأت رئیسه برقرار شود، مطلع بودید از اینکه احتمالاً رأی نیاوردن زیاد است.
این حرف دقیقاً برعکس است. همان روزها دو، سه نفر از خبرگان پیش من آمدند و گفتند که ما بررسی کردیم، 48 نفر به شما رأی مشخص می دهند و افرادی هم هستند که نمیخواهند بگویند و شاید هم بیشتر باشد و اصرار داشتند. گفتم: من رئیس بودم و خودم کنار رفتم و چرا اصرار میکنید؟ گفتند: این شرایط یک شرایط خاص است. توضیحاتی دادند که مرا قانع کردند تا نامزد شوم و شدم. تمایل نفسانیام نبود، چون به مشورت اهمیت میدهم و صاحب نظرانی از مجمع جمع شدند و گفتند که نامزد شوم.
فکر میکنید اتفاقی افتاد که آخرین لحظات اینگونه شد؟
من نمیدانم و نمیخواهم کسی را متهم کنم. به هر حال این مقدار رأی دادند.
مديرکل،
معاونين و مديران صداوسيماي مرکز چهارمحال و بختياري در نشستي با مديرعامل،
معاونين و مديران شرکت فولادمبارکه اصفهان بر لزوم همراهي و همکاري رسانه ملي با
صنعت فولاد در استان چهارمحال و بختياري تأکيد نمودند.
به گزارش
خبرنگار فولاد در ادامه اين نشست که با بازديد از خطوط توليد فولادمبارکه نيز
همراه بود دکتر بهرام سبحاني مديرعامل فولادمبارکه با اشاره به اقدامات جديدي که
در توسعه صنعت فولاد در استان چهارمحال و بختياري توسط فولادمبارکه انجام شده گفت:
استان چهارمحال و بختياري به عنوان استان همجوار اصفهان و نزديک به فولادمبارکه
يکي از بهترين مکانها براي سرمايه گذاري در توسعه صنعت فولاد است چراکه پشتيباني
بهتر و راحت تري هم در بحث تخصصي و هم در بحث لجستيکي مي تواند از طريق
فولادمبارکه اصفهان صورت گيرد.
دکترسبحاني
افزود: فولادمبارکه در منطقه سپيد دشت استان چهارمحال و بختياري در دو مجموعه
فولادي سرمايه گذاري کرده است. يکي مجموعه ورق خودرو که ورقهاي گالوانيزه مخصوص
مصرف در صنعت خودرو را توليد مي نمايد و ديگري فولادسپيد دشت که در فازهاي مختلفي
در حال ساخت است که فاز اول يعني توليد آهن اسفنجي با ظرفيت يک ميليون تن در حال
حاضر راه اندازي شده و به زودي مشعلهاي آن روشن مي شود و مي رود تا مراحل راه
اندازي براي توليد آهن اسفنجي به پايان برسد. البته در بخش فولادسازي هم مراحل
ساختماني در حال انجام است که با طرح هايي که پيش بيني شده و قراردادهاي آن هم
منعقد شده تا حداکثر دو سال ديگر يک ميليون تن محصول توليد مي شود.
سبحاني با
اشاره به لزوم ايجاد واحدهاي تکميلي در زنجيره توليد فولاد تصريح کرد: همانطور که
فازهاي اول مجموعه هاي ذکر شده رو به تکميل هستند بايد به اين نکته هم توجه کرد که
واحدهاي پايين دستي براي تبديل ورق نورد گرم به خوراک ورق گالوانيزه و توسعه هاي
افقي براي افزايش ظرفيت به دو ميليون تن نيز نبايد از برنامه ريزي ها جدا شود به
همين دليل هم، کار ساخت فولادگالوانيزه تاراز در همان منطقه تمام شده و ما در
برنامه ريزي هاي خود به عنوان يک قطب صنعتي فولاد روي آن منطقه حساب مي کنيم.
مديرعامل
فولادمبارکه توجه به حفظ پنجاه درصدي سهم فولادکشور توسط فولادمبارکه را ضروري
خواند و گفت: در افق 4041 که سند چشم انداز پيش بيني کرده تا توليد فولاد به
55 ميليون تن برسد فولادمبارکه با سهم پنجاه درصدي توليد فولادکشور، برنامه
دارد اين سهم را حفظ نمايد. پس توسعه براي رسيدن به اين مهم در جاهايي انجام مي
شود که پتانسيل توسعه اي وجود داشته باشد و زيرساخت ها و زير بناها فراهم باشد و
استان چهارمحال و بختياري مي تواند با توجه به نزديکي به اصفهان و فولادمبارکه يکي
از اين نقاط باشد که بر اساس برنامه ريزي هاي صورت گرفته مقرر شده سهم چهارمحال و
بختياري نيز به 3 ميليون تن برسد.
دکتر
سبحاني توليد برنامه هاي مشارکتي با رسانه ملي را در فرهنگ سازي و جلب مشارکت مردم
و مسئولين استانها براي تحقق برنامه هاي مديريتي و توسعه اي فولادمبارکه مهم دانست
و افزود: به يقين چون فولاد صنعت مادر است از نخستين روزي که مي خواهد احداث شود
تا به بهره برداري برسد ارتباط بسيار نزديک و گسترده اي با همه اقشار جامعه دارد
که بدون پشتيباني محلي، مردمي، استاني، دولتي و غير دولتي شکل نمي گيرد و به دليل
همين ارتباط تنگاتنگ و گسترده اي که با اقشار مختلف دارد رسانه ها به خصوص
صداوسيما مي تواند در ايجاد فرهنگ مثمر ثمر باشد. به هرحال ساخت و بهره برداري از
يک مجموعه بزرگ فولادي نيازمند رشد و توسعه فرهنگ صنعتي در آن جامعه است و تبيين
اين رشد و توسعه قطعاً روي دوش رسانه هاست و هرچقدر ما ارتباط بيشتري با اصحاب
رسانه فراهم کنيم تا از نزديک شاهد فعاليتها و مشکلات صنعت و از همه مهم تر
دستاوردهاي صنعت فولاد باشند، مي توانند در آماده سازي و بستر سازي براي توفيق آن مجموعه
مؤثرتر عمل کنند.
بنا بر اين
گزارش مهندس مهرداد عظيمي مديرکل صدا و سيماي مرکزچهارمحال و بختياري نيز در پاسخ
به اين سئوال که چقدر اين بستر فراهم است تا صنعت فولاد در استان چهارمحال و
بختياري همراه با فرهنگ سازي رسانه اي رشد کند گفت: رسانه استاني مکلف است به
ظرفيت هاي هر استان بپردازد و يکي از اين ظرفيتها قطعاً صنايعي است که در هر استان
مشغول به کار هستند و شکر خدا در استان چهارمحال و بختياري صنعت فولاد شروع به کار
کرده و از ظرفيت بسيار خوبي برخوردار است و يک ظرفيت اسمي بسيار خوبي هم طراحي شده
که انشاءا... با همکاري رسانه ملي به آن جايگاه برسند. در حقيقت حضور ما در اين
مجتمع عظيم صنعتي بيشتر به اين دليل بوده که در نشستي، درکنار مديران اين مجموعه
هم انديشي کنيم تا از ظرفيت بالقوه و بسيار خوبي که رسانه استاني دارد بتوانيم
استفاده کرده وهمراه با دوستان ياري رسان صنعت فولاد باشيم و در توسعه صنعت فولاد
استان چهارمحال و بختياري سهم داشته باشيم.
آلودگی هوای تهران در روزهای گذشته نقل
محافل بسیاری بود و در این مدت هرکسی، از ظن و هدف خود این موضوع را دستمایه نقد و
اعلام نظر و انتقاد و پیشنهاد قرار داده است. بااینحال این معضل در پایتخت ایران
معضلی جدید و فقط مختص امسال یا پارسال نیست و حداقل سابقهای 20 ساله دارد.
در همین مدت و در خلال دولتهای محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی، برای مقابله با این معضل اقداماتی انجام شد یا انجام نشد که هرکدام بر بهبود یا تشدید این وضعیت اثراتی ماندگار گذاشته است؛ اقداماتی که در صورت تداوم انجام آنها، میتوانست تهران را بهعنوان یک شهر موفق در زمینه فائقآمدن بر معضل آلودگی هوا در کنار شهرهایی مثل لندن، مکزیکوسیتی و ... بنشاند.
از سویی دیگر در همین مدت در این شهر اقداماتی صورت گرفت که اگر به هر دلیلی انجام نمیشد، این روزها تهران (با میانگین شاخص کیفیت 130) در کنار شهری مانند پکن پایتخت چین که شاخص کیفیت هوایش بین 300 تا 350 در نوسان است بهعنوان شهری با هوای بسیار خطرناک قرار گیرد. در این گزارش تلاش شده است با مروری بر این اقدامها آنها را بررسی کنیم.
تهران بهغیر از دیروز که کیفیت هوا سالم گزارش شد، 20 روز گذشته را در هوای ناسالم گذراند. در این میان، رسانهها، فعالان اجتماعی، سیاسی و مدنی، شبکههای اجتماعی و مردم در کوچه و خیابان هرکدام از منظری به این موضوع پرداختهاند، عدهای تنها هدفشان تنفس هوای سالم و پاک است، اما عدهای از پس از این آلودگی بهدنبال دستیابی به اهدافی دیگر هستند. این را میشود از نوع واکنشها به همین موضوع واحد در زمان دولت روحانی و دولت احمدینژاد که از سال 84 تا 92 حاکم بود، بهراحتی فهمید.
این آمارهای شرکت کنترل کیفیت هوای تهران (نهادی وابسته به شهرداری)، درباره وضعیت آلودگی هوای تهران فقط برای مقایسه در سالهای 90 و 93، برای نمونه است.
در کل 365 روز سال 1390 - زمانی که دولت محمود احمدینژاد روی کار بود - در تهران فقط 147 روز هوای سالم و بدون حتی یک روز هوای پاک ثبت شد. این یعنی بقیه 218 روز آن سال کیفیت وضعیت هوا ناسالم و بسیار ناسالم بود.
این بخشی از گزارش شرکت کنترل کیفیت هوای تهران درباره این سال است: «بررسی دادههای جمعآوریشده در ایستگاههای سنجش آلودگی نشان میدهد، شاخص آلودگی هوا در سال 1390، 215 روز در وضعیت ناسالم و سه روز در وضعیت بسیار ناسالم بوده که این وضعیت با شرایط مطلوب از نظر استانداردهای زیستمحیطی فاصله بسیاری دارد. بررسی وضعیت آلودگی هوا در ماههای مختلف سال 1390 مشخص میکند که بدترین ماههای سال 90 بهترتیب ماههای تیر، خرداد، مهر، آذر و دی بوده است، همچنین در این سال وضعیت بسیار ناسالم در روز اول فروردین و دو روز در خرداد سال 90 ثبت شده است.»
به گواه آمار این شرکت، سال 90 ناسالمترین سال تهران از نظر شاخصهای کیفیت هوای شهر از سال 78 به اینسو بوده است. به گفته کارشناسان، یکی از دلایل شدتگرفتن آلودگی هوای تهران در آن سال، علاوه بر پدیدههای جوی، ناشی از توزیع بنزین موسوم به پتروشیمی در جایگاههای سوخت این شهر بود.
تولید و عرضه بنزین پتروشیمی در خلال سالهای 90 تا 92 و پس از بروز تحریمهای سنگین علیه کشورمان انجام میشد. مسئولان وزارت نفت دولت احمدینژاد برای جبران نیاز مصرف سوخت کشور به تولید این نوع بنزین رو آورده بودند، با این حال بهدلیل کیفیت بسیار پایین و غیراستانداردبودن آن که منجر به تشدید آلودگی هوا بهویژه در شهرهای بزرگ شده بود، انتقادهای بسیاری از آن شد.
با این حال کمترکسی از منتقدان امروزی وضعیت آلودگی هوای تهران که بیشتر شخص معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و همچنین کلیت دولت حسن روحانی را هدف قرار دادهاند، آن روز دراینباره از خود واکنشی نشان دادند. آرشیو خبرها در این زمینه موجود است، حتی رسانههایی که این روزها پرچمدار انتقاد و انتشار اخبار در اینباره هستند، آن روزها درباره تأثیرنداشتن آلودگی هوا بر مرگومیر شهروندان گزارش مینوشتند.
پس از پایان دولت احمدینژاد، توقف عرضه بنزین پتروشیمی به دستور وزیر نفت دولت حسن روحانی و با پیگیریهای سازمان حفاظت محیط زیست از اول فروردین سال 1393 انجام شد و براساس آن، توزیع این نوع بنزین در جایگاههای سوخت شهر تهران بهصورت کامل متوقف شد و بهجای آن توزیع بنزین با استاندارد یورو 4 آغاز شد. با آغاز توزیع این بنزین، هوای تهران که انگار آلودگی به نافش بسته شده بود، بهار سال 93 سنتشکنی بزرگی کرد.
بر اساس آمار اعلامشده از سوی مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت کنترل کیفیت هوا، شهر تهران در 93 روز فصل بهار آن سال، 80 روز سالم، شش روز پاک و هفت روز ناسالم را پشتسر گذاشت. نکته گفتنی اینکه هفت روزی که هوای تهران ناسالم اعلام شد نیز روزهای وقوع توفان در پایتخت و بروز ریزگردهای برآمده از بیابانهای اطراف تهران بود و اگر توفان در اواسط خردادماه آن سال به وقوع نمیپیوست، همه 93 روز فصل بهار وضعیت کیفیت هوای این شهر سالم و پاک گزارش میشد. نهفقط در سال 93 که حتی همین امسال، از اول فروردین تا امروز که 12 دی است، اهالی تهران حداقل 12 روز هوای پاک تنفس کردهاند، درحالیکه در کل سالهای 89 و 90 و 91 قفط سه روز هوای پاک در تهران به ثبت رسید.
البته لازم به گفتن است که این فصل از سال بهدلیل وقوع پدیده وارونگی هوا - اینورژن - فصل آلودگی است، فرقی نمیکند در تهران باشد یا پکن یا رم و میلان در ایتالیا، در همینروزها خبرهایی از همه این شهرها منتشر شده است که در وضعیت آلودگی شدید هوا هستند و در همه این شهرها قوانین و مقرراتی برای منع یا کاهش رفتوآمد برای کاستن از شدت آلایندهها صادر شده است.
چهارم دی سال جاری وحید حسینی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، در گفتوگویی با خبرگزاری مهر درباره تأثیر سوخت در افزایش آلودگی هوای پایتخت، اعلام کرد: «بنزین و گازوئیل توزیعشده در شهر تهران براساس آنالیز شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، استاندارد است و تأثیری بر افزایش آلایندهها ندارند و آلودگی کنونی شهر تهران ربطی به کیفیت سوخت ندارد و براساس آنالیزهای انجامشده، سوخت توزیعشده در پایتخت، یورو 4 است».
در همین حال، محمدهادی حیدرزاده، مدیرکل سازمان حفاظت محیطزیست استان تهران که پیش از این سالها مشاور شهردار تهران در امور محیطزیست و رئیس ستاد محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری بود، در رابطه با فرایند و اقداماتی که دستکم در 15 سال گذشته برای تغییر وضعیت کیفیت هوای تهران صورت گرفته است، در گفتوگو با «شرق» میگوید: «اولینبار که موضوع آلودگی هوای تهران بهعنوان مسأله مطرح شد، به سال 1355 برمیگردد، در آن سال روزنامه کیهان در گزارشی هشدار داد که با توجه به توسعه پایتخت، آلودگی میتواند به بحرانی برای این شهر تبدیل شود، دو سال بعد از آن مقاله، انقلاب اسلامی پیروز شد و پس از آن هم به مدت هشتسال کشور درگیر جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بود، در آن مدت حقیقتا فرصتی نشد که به این مشکل رسیدگی شود، پس از آن هم دولت سازندگی روی کار آمد و تلاشها همه با محوریت توسعه و برای جبران عقبماندگیها بود. در آن دوران هم آلودگی هوای تهران چندان جدی گرفته نشد چون اولویت دولت حل مشکلات بر زمینمانده با محوریت توسعه بود، از نیمه دوم دهه 70 و در زمان دولت اصلاحات بود که تازه این فرصت پیش آمد که به این معضل رسیدگی شود».
حیدرزاده در رابطه با جزئیات بیشتر اقدامات انجامشده در زمان دولت اصلاحات نیز اینگونه توضیح داد: «در آن سالها، اولین کاری که شد این بود که بیاییم و منابع اصلی آلاینده هوای شهر را شناسایی کنیم که بفهمیم سهم هرکدام چقدر است تا در ادامه برای آنها فکر شود، بر همین اساس یک تفاهم و همکاری بینالمللی بین سازمان محیطزیست به ریاست خانم ابتکار، شهرداری تهران به ریاست غلامحسین کرباسچی و یک شرکت ژاپنی به نام «جایکا» انجام شد که مطالعات در این زمینه انجام شود. شرکت جایکا به مدت یکسال تحقیقات خود را انجام داد و پس از آن هم یک شرکت سوئدی در همین زمینه اقداماتی را در تهران در دستور کار قرار داد که در نتیجه آنها اعلام شد منبع تولید حدود 80 درصد آلایندگی هوای شهر تهران ناشی از منابع متحرک - یعنی خودروها - بود».
طبق گفته مدیرکل محیطزیست استان تهران، نتایج این مطالعات در همان زمان به فرهنگستان علوم داده شد که در آنجا یک جمعبندی صورت گرفت و در سال 79 بهعنوان طرح جامع کاهش آلودگی ابلاغ و قرار بر اجراییشدن آن گذاشته شد. محورهای اصلی این طرح مواردی از این دست بود؛ معاینه فنی، توسعه حملونقل عمومی، استانداردسازی سوخت، استانداردسازی خودرو، آموزش و تنویر افکار عمومی، حیدرزاده میافزاید: «در خلال سالهای 79 تا 84 که دولت اصلاحات در رأس کار بود، با محوریت همین طرح اقدامات بزرگی صورت گرفت، بهعنوانمثال در سال 1380 سرب که از آلایندههای اصلی و بسیار خطرناک و سرطانزای موجود در بنزین بود با پیگیری سازمان محیطزیست از بنزین و سوخت توزیعی در شهرها حذف شد که این اقدامی بسیار بزرگ برای کاستن از آلودگی هوای شهر و در راستای استانداردسازی سوخت بود».
«در زمینه استانداردسازی خودرو هم تلاش شد خودروهای کاربراتوری که نقش بزرگی در آلودگی هوای شهر داشتند به صورت کامل کنار گذاشته شوند و بر همین اساس از سال 82 استاندارد یورو 2 برای همه خودروهای تولید داخل الزامی شد که قرار بود این استاندارد سهسال بعد به یورو 4 تغییر کند اما با تغییر دولت و رسیدن محمود احمدینژاد به ریاستجمهوری، این طرح منتفی شد تا در نهایت بعد از پایان دوره او، در دوره ریاستجمهوری حسن روحانی با پیگیریهای سازمان حفاظت محیطزیست و با وجود مقاومت خودروسازان، استاندارد یورو ٤ از انتهای سال 1393 الزامی شد». این بخش دیگری از گفتههای مدیرکل محیطزیست استان تهران در این باره است.
حیدرزاده همچنین به از رده خارج کردن خودروی پیکان که خودرو اصلی و پرتیراژترین محصول شرکتهای داخلی بود، اشاره کرد و گفت: «پیکان یکی از آلایندهترین خودروها بود و سازمان حفاظت محیطزیست با پیگیریهای فراوان توانست این خودرو را از چرخه و مدار تولید خارج کند که خود این کار تأثیر بسیاری بر کاستن از حجم آلایندههای هوای شهر داشت».
آنگونه که این مقام مسئول در گفتوگو با «شرق» میگوید، قرار بود در صورت ادامه روند طبیعی، طرح کاهش آلودگی هوای شهر تهران تا سال 1389 به صورت کامل و صددرصد اجرایی شود اما با شروع به کار دولت احمدینژاد این روند متوقف شد و برنامهریزیها برای مهار آلودگی هوای تهران که میتوانست تا حدودی مهارشدنی باشد منتفی شد.
او درباره اقدامات دولتهای نهم و دهم در زمینه کاهش آلودگی هوای تهران نیز اینگونه توضیح داد: «در زمان دو دولت نهم و دهم، طرح ازردهخارجکردن خودروهای فرسوده مسکوت گذاشته شده و این ستاد بیشتر دغدغهاش رسیدگی به باشگاه پرسپولیس بود، در بحث ارتقای استاندارد سوخت مصرفی هم تنها ارتقای سوخت صورت نگرفت بلکه با واردکردن بنزین پتروشیمی عملا به شکل معکوس عمل شد و وضعیت بدتر شد. در بحث معاینه فنی هم که در زمان دولت اصلاحات اقدامات خوبی شد و ما در حال دستیابی به وضعیت مطلوبی بودیم، مدتزمان انجام معاینه فنی از دوساله به پنجساله تغییر کرد و خلاف جهت برنامه اقدام شد که مجموعه این اقدامات باعث شد نهتنها مشکل آلودگی در این هشت سال بهبود پیدا نکند که وضعیت بدتر هم بشود».
از حیدرزاده میپرسم اگر در آن هشتسال طبق برنامه پیش میرفتیم الان وضعیت هوای تهران بهلحاظ آلودگی به چه شکل بود و او چنین پاسخی داد: «نمیتوانم بگویم هوای شهر پاک پاک میبود اما روند ما به سمت بهترشدن شیب تندتری داشت و با شیب تندتری تعداد روزهای سالم و پاک افزایش پیدا میکرد».
و سؤال دیگر از او درباره اقداماتی است که در دوره دولت اصلاحات انجام شد؛ اگر آن کارها صورت نمیگرفت وضعیت به چه شکل بود؟ حیدرزاده گفت: «اگر آن کارها صورت نمیگرفت واقعا معلوم نبود امروز چه وضعیتی داشتیم، الان حداقل ما بهلحاظ چهار پارامتر آلاینده گازی یعنی اکسیدنیتروژن، دیاکسیدگوگرد، دیاکسیدکربن و ازن حتی در روزهای بهشدت ناسالم وضعیتی پاک و سالم داریم و اگر آن کارها نمیشد همه این روزها ناسالم بود و در تهران نمیشد نفس کشید. چراکه قبل از اجرای آن برنامه اصلیترین آلایندههای تهران دیاکسیدکربن و مونوکسیدکربن بودند».منبع: روزنامه شرق
در همین مدت و در خلال دولتهای محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی، برای مقابله با این معضل اقداماتی انجام شد یا انجام نشد که هرکدام بر بهبود یا تشدید این وضعیت اثراتی ماندگار گذاشته است؛ اقداماتی که در صورت تداوم انجام آنها، میتوانست تهران را بهعنوان یک شهر موفق در زمینه فائقآمدن بر معضل آلودگی هوا در کنار شهرهایی مثل لندن، مکزیکوسیتی و ... بنشاند.
از سویی دیگر در همین مدت در این شهر اقداماتی صورت گرفت که اگر به هر دلیلی انجام نمیشد، این روزها تهران (با میانگین شاخص کیفیت 130) در کنار شهری مانند پکن پایتخت چین که شاخص کیفیت هوایش بین 300 تا 350 در نوسان است بهعنوان شهری با هوای بسیار خطرناک قرار گیرد. در این گزارش تلاش شده است با مروری بر این اقدامها آنها را بررسی کنیم.
تهران بهغیر از دیروز که کیفیت هوا سالم گزارش شد، 20 روز گذشته را در هوای ناسالم گذراند. در این میان، رسانهها، فعالان اجتماعی، سیاسی و مدنی، شبکههای اجتماعی و مردم در کوچه و خیابان هرکدام از منظری به این موضوع پرداختهاند، عدهای تنها هدفشان تنفس هوای سالم و پاک است، اما عدهای از پس از این آلودگی بهدنبال دستیابی به اهدافی دیگر هستند. این را میشود از نوع واکنشها به همین موضوع واحد در زمان دولت روحانی و دولت احمدینژاد که از سال 84 تا 92 حاکم بود، بهراحتی فهمید.
این آمارهای شرکت کنترل کیفیت هوای تهران (نهادی وابسته به شهرداری)، درباره وضعیت آلودگی هوای تهران فقط برای مقایسه در سالهای 90 و 93، برای نمونه است.
در کل 365 روز سال 1390 - زمانی که دولت محمود احمدینژاد روی کار بود - در تهران فقط 147 روز هوای سالم و بدون حتی یک روز هوای پاک ثبت شد. این یعنی بقیه 218 روز آن سال کیفیت وضعیت هوا ناسالم و بسیار ناسالم بود.
این بخشی از گزارش شرکت کنترل کیفیت هوای تهران درباره این سال است: «بررسی دادههای جمعآوریشده در ایستگاههای سنجش آلودگی نشان میدهد، شاخص آلودگی هوا در سال 1390، 215 روز در وضعیت ناسالم و سه روز در وضعیت بسیار ناسالم بوده که این وضعیت با شرایط مطلوب از نظر استانداردهای زیستمحیطی فاصله بسیاری دارد. بررسی وضعیت آلودگی هوا در ماههای مختلف سال 1390 مشخص میکند که بدترین ماههای سال 90 بهترتیب ماههای تیر، خرداد، مهر، آذر و دی بوده است، همچنین در این سال وضعیت بسیار ناسالم در روز اول فروردین و دو روز در خرداد سال 90 ثبت شده است.»
به گواه آمار این شرکت، سال 90 ناسالمترین سال تهران از نظر شاخصهای کیفیت هوای شهر از سال 78 به اینسو بوده است. به گفته کارشناسان، یکی از دلایل شدتگرفتن آلودگی هوای تهران در آن سال، علاوه بر پدیدههای جوی، ناشی از توزیع بنزین موسوم به پتروشیمی در جایگاههای سوخت این شهر بود.
تولید و عرضه بنزین پتروشیمی در خلال سالهای 90 تا 92 و پس از بروز تحریمهای سنگین علیه کشورمان انجام میشد. مسئولان وزارت نفت دولت احمدینژاد برای جبران نیاز مصرف سوخت کشور به تولید این نوع بنزین رو آورده بودند، با این حال بهدلیل کیفیت بسیار پایین و غیراستانداردبودن آن که منجر به تشدید آلودگی هوا بهویژه در شهرهای بزرگ شده بود، انتقادهای بسیاری از آن شد.
با این حال کمترکسی از منتقدان امروزی وضعیت آلودگی هوای تهران که بیشتر شخص معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و همچنین کلیت دولت حسن روحانی را هدف قرار دادهاند، آن روز دراینباره از خود واکنشی نشان دادند. آرشیو خبرها در این زمینه موجود است، حتی رسانههایی که این روزها پرچمدار انتقاد و انتشار اخبار در اینباره هستند، آن روزها درباره تأثیرنداشتن آلودگی هوا بر مرگومیر شهروندان گزارش مینوشتند.
پس از پایان دولت احمدینژاد، توقف عرضه بنزین پتروشیمی به دستور وزیر نفت دولت حسن روحانی و با پیگیریهای سازمان حفاظت محیط زیست از اول فروردین سال 1393 انجام شد و براساس آن، توزیع این نوع بنزین در جایگاههای سوخت شهر تهران بهصورت کامل متوقف شد و بهجای آن توزیع بنزین با استاندارد یورو 4 آغاز شد. با آغاز توزیع این بنزین، هوای تهران که انگار آلودگی به نافش بسته شده بود، بهار سال 93 سنتشکنی بزرگی کرد.
بر اساس آمار اعلامشده از سوی مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت کنترل کیفیت هوا، شهر تهران در 93 روز فصل بهار آن سال، 80 روز سالم، شش روز پاک و هفت روز ناسالم را پشتسر گذاشت. نکته گفتنی اینکه هفت روزی که هوای تهران ناسالم اعلام شد نیز روزهای وقوع توفان در پایتخت و بروز ریزگردهای برآمده از بیابانهای اطراف تهران بود و اگر توفان در اواسط خردادماه آن سال به وقوع نمیپیوست، همه 93 روز فصل بهار وضعیت کیفیت هوای این شهر سالم و پاک گزارش میشد. نهفقط در سال 93 که حتی همین امسال، از اول فروردین تا امروز که 12 دی است، اهالی تهران حداقل 12 روز هوای پاک تنفس کردهاند، درحالیکه در کل سالهای 89 و 90 و 91 قفط سه روز هوای پاک در تهران به ثبت رسید.
البته لازم به گفتن است که این فصل از سال بهدلیل وقوع پدیده وارونگی هوا - اینورژن - فصل آلودگی است، فرقی نمیکند در تهران باشد یا پکن یا رم و میلان در ایتالیا، در همینروزها خبرهایی از همه این شهرها منتشر شده است که در وضعیت آلودگی شدید هوا هستند و در همه این شهرها قوانین و مقرراتی برای منع یا کاهش رفتوآمد برای کاستن از شدت آلایندهها صادر شده است.
چهارم دی سال جاری وحید حسینی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، در گفتوگویی با خبرگزاری مهر درباره تأثیر سوخت در افزایش آلودگی هوای پایتخت، اعلام کرد: «بنزین و گازوئیل توزیعشده در شهر تهران براساس آنالیز شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، استاندارد است و تأثیری بر افزایش آلایندهها ندارند و آلودگی کنونی شهر تهران ربطی به کیفیت سوخت ندارد و براساس آنالیزهای انجامشده، سوخت توزیعشده در پایتخت، یورو 4 است».
در همین حال، محمدهادی حیدرزاده، مدیرکل سازمان حفاظت محیطزیست استان تهران که پیش از این سالها مشاور شهردار تهران در امور محیطزیست و رئیس ستاد محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری بود، در رابطه با فرایند و اقداماتی که دستکم در 15 سال گذشته برای تغییر وضعیت کیفیت هوای تهران صورت گرفته است، در گفتوگو با «شرق» میگوید: «اولینبار که موضوع آلودگی هوای تهران بهعنوان مسأله مطرح شد، به سال 1355 برمیگردد، در آن سال روزنامه کیهان در گزارشی هشدار داد که با توجه به توسعه پایتخت، آلودگی میتواند به بحرانی برای این شهر تبدیل شود، دو سال بعد از آن مقاله، انقلاب اسلامی پیروز شد و پس از آن هم به مدت هشتسال کشور درگیر جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بود، در آن مدت حقیقتا فرصتی نشد که به این مشکل رسیدگی شود، پس از آن هم دولت سازندگی روی کار آمد و تلاشها همه با محوریت توسعه و برای جبران عقبماندگیها بود. در آن دوران هم آلودگی هوای تهران چندان جدی گرفته نشد چون اولویت دولت حل مشکلات بر زمینمانده با محوریت توسعه بود، از نیمه دوم دهه 70 و در زمان دولت اصلاحات بود که تازه این فرصت پیش آمد که به این معضل رسیدگی شود».
حیدرزاده در رابطه با جزئیات بیشتر اقدامات انجامشده در زمان دولت اصلاحات نیز اینگونه توضیح داد: «در آن سالها، اولین کاری که شد این بود که بیاییم و منابع اصلی آلاینده هوای شهر را شناسایی کنیم که بفهمیم سهم هرکدام چقدر است تا در ادامه برای آنها فکر شود، بر همین اساس یک تفاهم و همکاری بینالمللی بین سازمان محیطزیست به ریاست خانم ابتکار، شهرداری تهران به ریاست غلامحسین کرباسچی و یک شرکت ژاپنی به نام «جایکا» انجام شد که مطالعات در این زمینه انجام شود. شرکت جایکا به مدت یکسال تحقیقات خود را انجام داد و پس از آن هم یک شرکت سوئدی در همین زمینه اقداماتی را در تهران در دستور کار قرار داد که در نتیجه آنها اعلام شد منبع تولید حدود 80 درصد آلایندگی هوای شهر تهران ناشی از منابع متحرک - یعنی خودروها - بود».
طبق گفته مدیرکل محیطزیست استان تهران، نتایج این مطالعات در همان زمان به فرهنگستان علوم داده شد که در آنجا یک جمعبندی صورت گرفت و در سال 79 بهعنوان طرح جامع کاهش آلودگی ابلاغ و قرار بر اجراییشدن آن گذاشته شد. محورهای اصلی این طرح مواردی از این دست بود؛ معاینه فنی، توسعه حملونقل عمومی، استانداردسازی سوخت، استانداردسازی خودرو، آموزش و تنویر افکار عمومی، حیدرزاده میافزاید: «در خلال سالهای 79 تا 84 که دولت اصلاحات در رأس کار بود، با محوریت همین طرح اقدامات بزرگی صورت گرفت، بهعنوانمثال در سال 1380 سرب که از آلایندههای اصلی و بسیار خطرناک و سرطانزای موجود در بنزین بود با پیگیری سازمان محیطزیست از بنزین و سوخت توزیعی در شهرها حذف شد که این اقدامی بسیار بزرگ برای کاستن از آلودگی هوای شهر و در راستای استانداردسازی سوخت بود».
«در زمینه استانداردسازی خودرو هم تلاش شد خودروهای کاربراتوری که نقش بزرگی در آلودگی هوای شهر داشتند به صورت کامل کنار گذاشته شوند و بر همین اساس از سال 82 استاندارد یورو 2 برای همه خودروهای تولید داخل الزامی شد که قرار بود این استاندارد سهسال بعد به یورو 4 تغییر کند اما با تغییر دولت و رسیدن محمود احمدینژاد به ریاستجمهوری، این طرح منتفی شد تا در نهایت بعد از پایان دوره او، در دوره ریاستجمهوری حسن روحانی با پیگیریهای سازمان حفاظت محیطزیست و با وجود مقاومت خودروسازان، استاندارد یورو ٤ از انتهای سال 1393 الزامی شد». این بخش دیگری از گفتههای مدیرکل محیطزیست استان تهران در این باره است.
حیدرزاده همچنین به از رده خارج کردن خودروی پیکان که خودرو اصلی و پرتیراژترین محصول شرکتهای داخلی بود، اشاره کرد و گفت: «پیکان یکی از آلایندهترین خودروها بود و سازمان حفاظت محیطزیست با پیگیریهای فراوان توانست این خودرو را از چرخه و مدار تولید خارج کند که خود این کار تأثیر بسیاری بر کاستن از حجم آلایندههای هوای شهر داشت».
آنگونه که این مقام مسئول در گفتوگو با «شرق» میگوید، قرار بود در صورت ادامه روند طبیعی، طرح کاهش آلودگی هوای شهر تهران تا سال 1389 به صورت کامل و صددرصد اجرایی شود اما با شروع به کار دولت احمدینژاد این روند متوقف شد و برنامهریزیها برای مهار آلودگی هوای تهران که میتوانست تا حدودی مهارشدنی باشد منتفی شد.
او درباره اقدامات دولتهای نهم و دهم در زمینه کاهش آلودگی هوای تهران نیز اینگونه توضیح داد: «در زمان دو دولت نهم و دهم، طرح ازردهخارجکردن خودروهای فرسوده مسکوت گذاشته شده و این ستاد بیشتر دغدغهاش رسیدگی به باشگاه پرسپولیس بود، در بحث ارتقای استاندارد سوخت مصرفی هم تنها ارتقای سوخت صورت نگرفت بلکه با واردکردن بنزین پتروشیمی عملا به شکل معکوس عمل شد و وضعیت بدتر شد. در بحث معاینه فنی هم که در زمان دولت اصلاحات اقدامات خوبی شد و ما در حال دستیابی به وضعیت مطلوبی بودیم، مدتزمان انجام معاینه فنی از دوساله به پنجساله تغییر کرد و خلاف جهت برنامه اقدام شد که مجموعه این اقدامات باعث شد نهتنها مشکل آلودگی در این هشت سال بهبود پیدا نکند که وضعیت بدتر هم بشود».
از حیدرزاده میپرسم اگر در آن هشتسال طبق برنامه پیش میرفتیم الان وضعیت هوای تهران بهلحاظ آلودگی به چه شکل بود و او چنین پاسخی داد: «نمیتوانم بگویم هوای شهر پاک پاک میبود اما روند ما به سمت بهترشدن شیب تندتری داشت و با شیب تندتری تعداد روزهای سالم و پاک افزایش پیدا میکرد».
و سؤال دیگر از او درباره اقداماتی است که در دوره دولت اصلاحات انجام شد؛ اگر آن کارها صورت نمیگرفت وضعیت به چه شکل بود؟ حیدرزاده گفت: «اگر آن کارها صورت نمیگرفت واقعا معلوم نبود امروز چه وضعیتی داشتیم، الان حداقل ما بهلحاظ چهار پارامتر آلاینده گازی یعنی اکسیدنیتروژن، دیاکسیدگوگرد، دیاکسیدکربن و ازن حتی در روزهای بهشدت ناسالم وضعیتی پاک و سالم داریم و اگر آن کارها نمیشد همه این روزها ناسالم بود و در تهران نمیشد نفس کشید. چراکه قبل از اجرای آن برنامه اصلیترین آلایندههای تهران دیاکسیدکربن و مونوکسیدکربن بودند».منبع: روزنامه شرق